فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۰۶۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله توصیف و بررسی دستگاه فعل در گویش طاری از گروه گویش های مرکزی ایران است. طار روستایی کهن است که در دهستان طَرق رود و در بخش مرکزی شهرستان نطنزِ استان اصفهان قرار گرفته است. گویش طاری یکی از گویش های بازمانده از زبان پارتی میانه و از شاخه شمالِ غربی زبان های ایرانی نو است که با گویش های طَرقی، کِشه ای و برخی دیگر از گویش های منطقه نطنز که دارای ساخت کُنایی هستند، همانندی و شباهت هایی دارد. در این پژوهش، با ارائه شواهد و نمونه هایی از گویش طاری، ضمن معرفی مشخصه های تصریفی این گویش مانند زمان، وجه، نمود، جهت، سببی سازی، مطابقه (با وندهای فاعلی و ضمیرهای پی بستی) و منفی سازی؛ هم چنین رابطه تصریفی ستاک حال و گذشته و صفت مفعولی و مصدر، شیوه ساخت صیغگان های مختلف فعل ارائه و توضیح داده شده است. داده های مقاله حاضر تماماً به روش میدانی و از طریق مصاحبه و گفتگو با سه گویشور میان سال و سالمندِ طاری گردآوری شده است.
واژه نیهشتن (nīhaštan=دقت کردن، دیدن) در گویش بختیاری؛ ریشه و ساخت ائوریستی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
101 - 126
حوزههای تخصصی:
گویش های ایرانی همچون حلقه های زنجیر به هم پیوسته هستند که هر یک شماری ویژگی های زبان های ایرانی باستان را به ارث برده اند. این گویش ها، دنباله زبان های ایرانی باستان هستند که ریشه در دوران هندوایرانی و هندواروپایی دارند؛ از میان این گویش ها، گویش لری بختیاری از گروه گویش های جنوب غربی، دنباله زبان های ایرانی میانه غربی و فارسی باستان است که ویژگی های دستوری، واژگانی و آوایی آنان را به ارث برده است؛ همانا، گویش ها اصالت و نیای خود را بهتر نشان می دهند و در کنار مباحث فرهنگی، ساخت دستوری و واژگانی آنان هم باید مورد پژوهش قرار گیرد؛ از این رو، هدف این پژوهش بررسی واژه نیهشتن( ماده مضارع نیهر، نییَر) در لری بختیاری است که در متون کهن نیامده، ولی در گویش لری بختیاری به جا مانده است. بر این پایه، روش کار، هم پیدا کردن ریشه واژه و هم ساخت دستوری این واژه است که از چه قانون دستوری کهن پیروی کرده است. در پایان، چنین نتیجه گیری شد که این واژه از ریشه har و ساخت این واژه با احتمال بسیار از ساخت ائوریست یا ماضی s دار پیروی کرده است.
اصطلاحات و اسامی خوراکی ها در زبان تالشی شمالی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
155 - 163
حوزههای تخصصی:
ارزشمند بودن تحقیق در مورد گویش ها و لهجه ها بر هیچ کس پوشیده نیست. لذا با گردآوری و ثبت و ضبط داده های گویشی بسیاری از ناشناخته های زبانی و فرهنگی یک قوم شناخته می شود و از نابودی و خاموشی آن ها کاسته می شود و راهی برای حفظ و ماندگاری زبان ها و فرهنگ ها است. همچنین برای گسترده کردن زبان معیار باید اول به گویش های رایج توجه بیشتری شود و این برای بقای زبان ملی و معیار ضروری می باشد. داده های این پژوهش از منطقه عنبران در استان اردبیل به صورت میدانی جمع آوری شده است. گویشی که در منطقه عنبران بدان تکلم می شود، تالشی شمالی می باشد. زبان تالشی یکی از زبان های شمال غربی ایران است که به سه دسته شمالی، مرکزی، و جنوبی تقسیم می شود. قوم تالش امروز در مناطق وسیعی از حاشیه جنوب غربی دریای خزر در استان گیلان و همچنین در جمهوری آذربایجان و قسمت هایی از استان اردبیل سکونت دارند. بعد از جمع آوری داده ها ابتدا با دقت آوانگاری شدند و سپس برگردان فارسی هر کدام نیز نوشته شد.
ریشه شناسی نام اسکندر بر پایه روایت شاهنامه
حوزههای تخصصی:
در داستان اندر زادن اسکندر از مادر در شاهنامه فردوسی، دلیل بسیار جالب توجّهی درباره خاستگاه نام اسکندر مطرح شده است که تاکنون تا جایی که نگارنده می داند، کسی به آن نپرداخته است. به گفته فردوسی داراب، شاه ایران، ناهید، دختر قیصر روم یعنی فیلقوس را به زنی می گیرد، ولی پس از مدّتی در بستر از دهان ملکه بوی ناخوشی به مشام او می رسد. داراب همه پزشکان را برای علاج این بیماری فرامی خواند و یکی از طبیبان با استفاده از گیاهی که در روم می روید ناهید را مداوا می کند. سرانجام ناهید پس از نهُ ماه پسری به دنیا می آورد که نام او را به فرخندگی گیاهی که بیماری ناهید را درمان کرده بود اسکندر می نامند. باید توجّه داشت که نام اسکندر از صورت عربی السکندر (مقلوب الکسندر) انتزاع گردیده و ال در آغاز آن حرف تعریف عربی پنداشته شده است. نگارنده در مقاله حاضر به ریشه شناسی نام اسکندر بر پایه روایت شاهنامه پرداخته است.
درفش پیروزان: از یادگار زریران تا گزارش دقیقی و فردوسی
حوزههای تخصصی:
درفش پیروزان دکتر آرش اکبری مفاخر چکیدهدرفش پیروزان اصطلاحی است ناشناخته که تنها دو بار در متن پهلوی یادگار زریران آمده است. این اصطلاح در دستنویسها و چاپهای یادگار زریران دگرنوشتی ندارد و پهلوی شناسان در ترجمه ها و پژوهشهای خود همان پیروزان /pērōzān/ [pylwc'n] را آورده یا آن را به پیروز و پیروزی ترجمه کرده اند. در این مقاله پس از بررسی دستنویسها و چاپهای یادگار زریران و نقد و بررسی نظرات پهلوی دانان با طرح چهار فرضِ انتساب، جنس، نقش و رنگ درفش و بررسی ساختار واژگانی، pērōzān در ساختار دستوری پیروزه /pērōzag/(= سنگ قیمتی کبودرنگ) و به معنای بنفش به شمار آمده است. بررسی گزارش دقیقی از یادگار زریران که درفش بنفش را همسان با درفش پیروزان به کار برده، تأییدی بر معنای بنفشِ پیروزان و بیانگر نامی دیگر برای درفش کاویان است. کاربرد درفش بنفش به جای درفش کاویان در اشعار فردوسی و نیز حماسه های گورانی ساختار و معنای پیروزان را تأیید می کند.
روایتی کوتاه به زبان بلوچی از مجموعه داستان های حسین کرد شبستری
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
207 - 215
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر متن کوتاهی است به زبان بلوچی (گویش سَراوانی) درباره قهرمان مشهور داستان های عامیانه، حسین کُرد شبستری. این روایت بلوچی میان پیوستی مشهوری از داستان های حسین کرد شبستری است که قهرمان آن در خلال داستان با نشان دادن نیروی فراطبیعی خویش به مقام و منزلتی ویژه دست می یابد. شایان ذکر است که حسین کُرد برای قبیله کُرد در بلوچستان ایران، چیزی فراتر از یک شخصیتِ داستان های عامیانه است و در مقام یک نام بخش، پدر افسانه ای اعضای قبیله نیز به شمار می رود.
بازتاب باورهای عامیانه و خرافی در شعر کلاسیک؛ با تاکید بر چشم زخم
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
170 - 189
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و ادبیات عامیانه پیشینه فرهنگی و ادبی هر ملتی است. عناصر ادبیات عامیانه داستانها، قصه ها، اسطوره ها، باورها، خرافه ها، لالایی ها، ترانه ها، فهلویات، ضرب المثل ها، چیستا ن ها و امثال اینها است که بخش عظیمی از فرهنگ و هویت یک ملت را تشکیل می دهد. باورهای عامیانه و خرافی یکی از این عناصر می باشد که در ادبیات و شعر کلاسیک هم تأثیر به سزایی داشته است. باور به چشم زخم و شورچشمی یکی از این باورها ست که در جوامع مختلف شاهد آن می باشیم. بشر از دیرباز بر این باور بوده است که چشم زخم آسیبی است که در اثر حسد و سوء نیت دیگران به انسان می رسد و در پی راهکارهایی برای دفع آن بوده است. این باور تنها خاص ایرانیان نیست؛ بلکه در بین هندیان، اعراب، یونانانیان، ایتالیایی ها، امریکاییان اروپایی تبار و ... به شدت رواج دارد. چشم زخم از مضمون هایی است که به کرات در دیوان شاعران فارسی زبان به چشم می خورد. هدف از این پژوهش آشنایی مخاطب با باورهای عامیانه از جمله چشم زخم و بازتاب آن در شعر فارسی است. با بررسی دیوان های شاعران بزرگ مشخص گردید که پدیده چشم زخم از موضوعات حائز اهمیتی است که شاعران بسیار به آن توجه کرده اند. ازآنجایی که تأثیر قرآن و حدیث بر ادب فارسی کاملاً مشهود است، نمی توان گفت چشم زخم عنصری صددرصد خرافی است.
برخی فرآیندهای مشترک تضعیف و تقویت در گونه های زبانی استان مازندران: رویکرد زایشی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
89 - 112
حوزههای تخصصی:
گویش مازندرانی به لحاظ رده شناختی در گروه زبان های شمال غربی قرارمی گیرد و ازاینرو برخی فرایندهای واجی آن با گروه زبان های جنوب غربی متفاوت است. معرفی فرآیندهای تضعیف و تقویت و بیان ویژگی های آن ها در گونه-های زبانی استان مازندران هدف انجام این پژوهش است. بسیاری از داده های این پژوهش از طریق مصاحبه، ضبط و ثبتِ گفتار 30 گویشور از 15 شهرِ استان مازندران شامل ساری، بابل، بابلسر، آمل، قائم شهر، سوادکوه، نور، نوشهر، چالوس، عباس آباد، محمودآباد، فریدون کنار، بهشهر، تنکابن، و کلاردشت جمع آوری، دسته بندی، توصیف و تحلیل شده اند. علاوه بر این از منابعی همچون مقالات، پایان نامه ها و واژه نامه های نوشته شده درباره این گویش نیز استفاده شده است. پژوهشگران مستقیماً با گویشوران مصاحبه کرده و اطلاعات مورد نیاز را ثبت و ضبط کرده اند. برخی از نتایج حاصل از این پژوهش عبارتنداز: 1. غلت کامی /j/ در وسط واژه در جایگاه پایانه هجا بعد از یک واکه در تمامی گونه های زبانی استان مازندران حذف می شود. 2. واکه های /a/، /e/ و /o/ به واکه مرکزی و نرم [ә] تبدیل می شود. 3. انسدادی واک دار /d/ به غلت کامی [j] در جایگاه بین دو واکه تبدیل می شود. 4. انسداد چاکنائی در آغاز برخی از واژه هایی که با /š/ یا /s/ شروع می شود، همراه با واکه درج می شود. 5. همخوان های /f/ و /v/ در جایگاه آغازه هجا یا واژه به [b] تبدیل می شوند.
واژگان باستانی بازمانده در ضرب المثل های تالشی شمالی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
189 - 206
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها از مهمترین گونه های ادبی در ادبیات شفاهی به شمار می آیند که در میان مردم عادی بوجود آمده و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته اند، وجود وزن و آهنگ محسوس در اغلب ضرب المثل ها موجب شده است که واژگان به کار رفته در آن ها با گذر زمان کمتر دچار تحولات زبانی شده، و اصالت خود را تا حدود زیادی حفظ کنند. بنابراین بررسی ضرب المثل های موجود در هر یک از گویش های ایرانی اهمیت ویژه ای دارد. به دلیل از بین رفتن تدریجی گویش ها، قسمت اعظمی از میراث فرهنگی و زبانی ایران زمین در معرض نابودی قرار گرفته است. بنابراین در راستای پاسداری از این میراث کهن ضرورت دارد که ضرب المثل های موجود در گویش ها از جمله گویش های زبان تالشی به صورت میدانی جمع آوری شود. لذا در پژوهش حاضر با بررسی چند ضرب المثل از تالشی شمالی، تعدادی از واژهای باستان را که تا حدود زیادی از تحولات زبانی مصون مانده اند، بررسی کرده و سیر تحول این واژه ها را مشخص نموده ایم، علاوه بر آن، به معادل فارسی هر ضرب المثل نیز، قبل از بررسی سیر تحول واژگان، اشاره شده است.
طب عامیانه و تداعی های آن در شعر صائب تبریزی
حوزههای تخصصی:
چنان که بر همه اهالی ادب روشن است، یکی از ویژگی های سبک هندی، یافتن معانی بیگانه و دور از ذهن و تصاویر تو در تو به همراه مضامین جدید است. سبک هندی با تمام ویژگی هایی که دارد، منبع عظیمی از بن مایه ها ست؛ بن مایه هایی از هر قلمرو که به ذهن مخاطب خطور می کند. شاعر سبک هندی، از تمام ظرفیت زبان وادبیات بهره می گیرد تا به هدف خود برسد. یکی از این ظرفیت های زبانی که کمک حال شاعر در خلق مضامین بدیع است، زبان و باور مردم عامی است. صائب به عنوان یکی از شاعران شاخص این دوره، بن مایه های عامیانه در حوزه طب و درمان را در مرکز تداعی های خود به کار برده و پایه گروهی از تصاویر شعری خود را بر آن بنا کرده است. در این مقاله کوشیده شده است، برجسته ترین بن مایه های عامیانه در زمینه طب، که نقش مهمی در زندگی مردم عامی دارد، معرفی شوند. سپس، به ویژگی هایی که سبب شده این بن مایه ها در مرکز توجّه صائب قرار گیرد، پرداخته شده است. علاوه بر آن به عناصری که این بن مایه ها تداعی کرده و تصویرهای شعری که ساخته، با ذکر مثال اشاره شده است.
فرایند کشش جبرانی در گویش بروجردی در چارچوب نظریه بهینگی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درباره "فرایند کشش جبرانی در گویش بروجردی" و روش انجام آن به صورت توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش با به کارگیری دو نظریه "بهینگی و مورایی" فرایند کشش جبرانی[1] واکه در گویش بروجردی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید دو نوع کشش جبرانی در این گویش وجود دارد: نخست کشش جبرانی واکه که ناشی از حذف همخوان های چاکنایی /h/ و/ʔ/ است و دیگری کشش جبرانی واکه ناشی از حذف واکه. این دو همخوان چاکنایی تنها همخوان های گویش بروجردی هستند که وزن هجایی دارند. حذف این دو همخوان یا واکه سبب می شود مورای آنها به واکه کوتاه پیش از آنها منتقل گردد و از آنجایی که واکه های کوتاه تک مورایی هستند، پس از جذب مورای آزاد شده همخوان های چاکنایی و واکه محذوف، به واکه های دو مورایی تبدیل گردند و فرایند کشش جبرانی بر روی آنها اعمال شود. نتیجه پژوهش حاضر مشخص نمود این فرایند در گویش بروجردی، علاوه بر سه بافت واجی که "بیک مور" معرفی کرده است، در بافت دیگری نیز در واژه های سه هجایی رخ می دهد.
بازشناسی پراکندگی زبانی- جغرافیایی گونه های زبانی لُری در سه استان همدان، لرستان و خوزستان با استفاده از رویکرد گویش سنجی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
141 - 169
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، داده های زبانی 80 جایگاه در محدوده ی جغرافیایی جنوب استان همدان، استان لرستان و شمال استان خوزستان با به کارگیری بسته نرم افزاری نقشه نگاری و گویش سنجی گب مپ و استفاده از الگوریتم فاصله ی لونشتاین مورد مطالعه قرار گرفته اند. هدف از انجام این مطالعه، به دست آوردن تقسیم بندی دقیق از گونه های زبانی رایج در منطقه و چگونگی ارتباط آن ها با یکدیگر با ترسیم نقشه، پلات، نمودار و در نهایت به دست آوردن تصویری از وضعیت زبان شناختی و قوم شناسی ساکنین منطقه ی مورد مطالعه است. داده های مورد استفاده در این پژوهش، 100 واژه را شامل می گردد که با روش های میدانی و کتابخانه ای از 80 گویشور بومی منطقه جمع آوری شده و در مجموع 8000 واژه در این مطالعه مورد گویش سنجی قرار گرفته اند. در نتیجه ی انجام این پژوهش، سه گونه ی اصلی لری شمالی، لری بختیاری و لکی در منطقه ی مورد مطالعه شناسایی شدند. همچینین، مشخص شد که گونه های فرعی به دست آمده (لری شمالی A، لری شمالی B1، لری شمالی B2، لری بختیاری A و لری بختیاری B) متفاوت از تقسیم بندی های پیشین گونه های لری هستند و به صورت پیوستاری زبانی در پهنه ی جغرافیایی مورد نظر پراکنده شده اند. بررسی تناوب های آوایی و واژگانی داده های این پژوهش نیز همگی ماهیت پیوستاری بودن این گونه ها را تایید می کند.
جایگاه واژه های کهن در ذخیره لغوی گویش های فَلغَر
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
91 - 104
حوزههای تخصصی:
تحقیق در گویش های زبان تاجیکی نشان می دهد؛ لغات ادبی کهن در گویش های جنوبی زیادتر باقی مانده اند. در این جستار، این نظر بیان می شود که نقش عناصر لغوی ادبیات کهن در بعضی از گویش های دیگر زبان تاجیکی، از جمله در گویش های بالاآب رودخانه زرافشان نیز قابل توجّه می باشد. برای نمونه چند واژه از زبان ادبی دوره کهن از گویش های منطقه فلغر را که سبب جدایی گویش های مذکور از دیگر گویش های زبان تاجیکی گردیده، بررسی می کنیم. در فلغر دایره استفاده این واژه ها نسبت به واژگان دیگر که از زبان ادبی دوران کهن به میراث مانده اند، وسیع تر است. در میان واژه های کهن ایرانی اصل ترکیب لغوی گویش های فلغر عنصرهایی به چشم می رسند که جدا از زبان فارسی و گویش های آن، با بعضی گویش های دیگر زبان تاجیکی، زبان دری و گویش های آن و زبان ادبیات دوره کهن کاربرد رایج دارند. این بررسی نشان می دهد که در گویش های فلغر همانند گویش های جنوبی زبان تاجیکی، بعضی از عنصرهای لغوی از زبان ادبیات دوره کهن به میراث مانده و ازجهت شکل و معنی از معادل دوره کهن آنها پیروی نموده اند، بعضی دیگر نیز ازلحاظ شکل و معنی تااندازه ای دور شده اند.
معرفی کتاب «کتاب شناسی تحلیلی زبان ها و ویش های ایرانی نو»
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
281 - 283
حوزههای تخصصی:
معرفی کتاب شناسی تحلیلی زبان ها و گویش های ایرانی نو از لودویگ پاولدر میان کتاب های ارزشمند حوزه زبان شناسی زبان های ایرانی کتاب شناسی تحلیلی زبان ها و گویش های ایرانی نو با گنجینه ای شامل 3600 عنوان زبان شناسی و گویش شناسی زبان های ایرانی نو، قابل تقدیر و تأمل است.کتاب شناسی تحلیلی زبان ها و گویش های ایرانی نو که در سال 2022 توسط دکتر لودویک پاول (Ludwig Paul) و با همکاری پژمان فیروزبخش در آلمان به چاپ رسیده است، گنجینه ای گرانبهاست که در 444 صفحه طراحی شده است. این کتاب دربرگیرنده 3600 اثر از نویسندگان ایرانی و غیرایرانی است که از سال 1980 تاکنون در قابل کتاب و مقاله به چاپ رسیده است. خود نویسنده معتقد است که این اثر اولین گزارش جامع از تحقیقات ایرانی در این زمینه به شمار می آید و همچنین شامل آثاری است که به اصطلاحات محلی، همراه با مطالعات فولکلوریک درباره ادبیات گویشی نوشته شده است. وی همچنین بیان می کند که قابل توجه ترین مسئله درباره این کتاب، کمیتِ صِرف، کیفیت و جامعیت انتشارات فارسی در مورد زبان ها و گویش های ایرانی نو است که به ندرت کسی (از جمله نویسنده) انتظار وجود آن را داشت.دکتر پاول این کتاب را تقدیم می کند به یاد و خاطره ایرج افشار که علاقه و دانشش به امور ایرانی، دایره المعارف گونه بود و برجسته ترین و پرکارترین کتابشناس ایران بود.
واکاوی جایگاه زن در ضرب المثل های ترکی آذری و فارسی در ایران: از منظر تحلیل گفتمان انتقادی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
113 - 139
حوزههای تخصصی:
این مقاله در چارچوب تحلیل کفتمان انتقادی بر اساس الگوی فرکلاف به تحلیل و تفسیر جایگاه زن در ضرب المثل های زبان آذری و فارسی می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که هدف از آن دستیابی به چگونگی بازنمایی زن در ضرب المثل های زبان آذری و فارسی می باشد. جامعه آماری این تحقیق ضرب المثل ترکی و ضرب المثل فارسی با موضوعیت زن است که به صورت هدفمند از کتب افشار (1396)، رحیمی نیا (1395) و حقیقت سمنانی (1400) جمع آوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نتایج نشان می دهند که بازنمایی زن در ضرب المثل های آذری بیشتر از نوع خنثی می باشند و قدرت میان مردان و زنان تقریبا بصورت مساوی تقسیم شده است. ولی بازنمایی زن در ضرب المثل های فارسی در اکثر موارد منفی بوده است. همچنین بیشترین بازنمایی زن در ضرب المثل های آذری با 63/44% مربوط به دختران و بیشترین بازنمایی زن در ضرب المثل های فارسی مربوط به زنان در نقش همسر (41/63%) می باشند. ضرب المثل های متعددی درباره زن و جایگاه او در خانه و جامعه وجود دارد که با مطالعه و بررسی آنها می توان جایگاه فرهنگی و اجتماعی زنان در دیروز و امروز را شناخت. در این مقاله به طور کلی زن در ادبیات شفاهی زبان آذری و فارسی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف بازنمایی شده است. داده های مورد بررسی مجموعه ای است از ضرب المثل های این دو گونه زبانی که در کتب افشار (1396)، رحیمی نیا (1395) و حقیقت سمنانی (1400) منتشر شده است.
تعبیری ناآشنا در بیتی منسوب به لبیبی
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
105 - 108
حوزههای تخصصی:
در این یادداشت به بیتی منسوب به لبیبی پرداخته و نشان داده ایم که این بیت تقریباً به همان صورتی که در فرهنگ ها ضبط شده صحیح است و بحث درباره تصحیف اجزای آن که اخیراً در مقاله ای مطرح شده، گویا برخاسته از تعبیر ناآشنای «قاروره بر روی پزشک/طبیب زدن» است. برای این تعبیر شاهدی نیز از رباعیات شمس گنجه به دست داده ایم.
ترجمه و بررسی دستوری یکی متن غیر دینی سغدی (نامه چهارم سغدی)
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
85 - 100
حوزههای تخصصی:
سغد نام باستانی منطقه ای اطراف در بدخشان در ماورالنهر بود. مرکز این منطقه، شهر سمرقند است . مردم سغد در زمان ساسانیان به دلیل فعالیت شان در بازرگانی، به خصوص تجارت با چین و هند معروف بودند و یکی از قطب های اصلی اقتصاد ایران به شمار می آمدند. از این زبان در دوره ایران میانه، آثار بسیاری بر جای مانده که یکی از مهم ترین آن ها ، نامه های کهن سغدی است. ن امه های کهن سغدی به زبان و خط سغدی به سال 1907 میلادی توسط سر اورل استاین در یکی از برج های نگهبانی دیوار چین بدست آمد. این اسناد شامل پنج نامه کامل و چهار تکه پاره شبیه به نامه است. نامه های سغدی تحولات سیاسی و اجتماعی مردمان آن روزگار چین را بازگو می کند. نامه چهارم از طرف مردی خطاب به شخصی از اهالی ترفان به نام نیوا برت در نهم آذر سال 313 میلادی نوشته شده است.
خاستگاه زبان سیوندی
حوزههای تخصصی:
درباره خاستگاه زبان سیوندی دیدگاه های گوناگونی ارائه شده است. برخی آن را ادامه زبان مادی می دانند و برخی نیز از گروه زبان ها و گویش های مرکزی، زبان ها وگویش های شمال غرب و گویش های جنوب و جنوب شرق بر می شمارند. در مقاله زیرتوصیف این زبان از دیدگاه لکوک که آن را از گویش های مرکزی و مالچانووا که از گویش های دسته غربی شاخه شمالی می داند، بیان شده است و سنجه ای میان ویژگی های آوایی این گویش با برخی از گویش های گروه های شمال غرب، مرکز و شمال شرق آمده است. برای رسیدن به نتیجه درست باید همه ویژگی های زبانی شامل آواشناسی، ساخت واژه و نحو از دیدگاه هم زمانی و درزمانی بررسی شود. آنچه در سنجه تحوّل تاریخی آوایی میان شماری از گویش های دسته غربی و مرکزی شاخه های شمالی و جنوبی به بسامد دیده می شود همانندی ویژگی های این زبان با زبان های دسته غربی، شاخه شمالی است ولی در عین حال در بسامد کمتر به ترتیب همانندی هایی با دسته غربی شاخه جنوب غربی، دسته غربی شاخه جنوب شرقی، دسته مرکزی شاخه جنوب شرقی، دسته غربی، شاخه کناره دریای کاسپین قابل تأمل است. البته تحوّل آوایی در مواردی چون hu٭، x٭ ایرانی باستان (sv هندی باستان ) به f نظریه پیوند این زبان با زبان های دسته غربی، شاخه شمالی را تقویت می کند.
معرفی کتاب ایران شناسی: هویّت، فرهنگ و خلقیات ایران
منبع:
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
165 - 176
حوزههای تخصصی:
این جستار کتاب ایران شناسی: هویت، فرهنگ و خلقیات ایرانی نوشته زاگرس زند را معرفی می کند. مطالب کتاب در شانزده گفتارِ مفصل طرح شده است و نویسنده در پایان هر گفتار از آنچه سخن رانده، خلاصه ای و نتیجه ای هرچند کوتاه، تحت عنوان حاصلِ گفتار آورده است. زند به کتاب خود ماهیت علمی و آکادمیک بخشیده و این مهم را با پرداختن به چارچوب نظری و پیشبرد مطالب با درنظر گرفتن چنین چارچوبی و توضیح نظریه در گفتار یکم کتاب پی گرفته است. نویسنده در این کتاب مبحث هویّت ملی را با دو نگاه از درون و بیرون، از دوران باستان و با جمع آوری داده از متون اوستایی، سنگ نوشته های هخامنشی، سکه ها و معماری و ادبیات پارتی دوره اشکانیان و ادبیات کتیبه ای و سنگ نوشته های ساسانیان آغاز کرده است و این مبحث را در دوره ایران پس از اسلام با تکیه بر دوران آل بویه که ایران گرایی را با تشیع و تصوف همراه با تساهل دینی پیوند زده اند طرح کرده و سپس در دوران صفویه و بعد قاجار با تکیه بر سفرنامه هایی که از نگاه دیگری نوشته شده است توضیح داده و همچنین با توضیح نگاه از درون دو نویسنده مهم در این دوران جمالزاده و بازرگان پیش گرفته است. در گفتار پایانی با نقد نگاه ایران شناسان به شرح ارکان هویت ملی و سهم هر یک پرداخته است. واژه های کلیدی: هویت، فرهنگ، خلقیات ملی، سفرنامه، ایران شناسی، خودی، دیگری
تأثیر ساخت اطلاعی، نقش دستوری، ساخت نحوی بر پسایندسازی در زبان کردی سورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفی که در این پژوهش پیکره محور دنبال می شود بررسی تأثیر ساخت اطلاعی، نقش دستوری، ساخت نحوی، نوع فعل، وزن دستوری و معرفگی بر فرایند پسایندسازی در زبان کردی گفتاری سورانی لهجه جافی است. ازآنجا که زبان کردی از خانواده زبان های ایرانی است، همانند زبان فارسی، زبانی فعل پایان است. جمله های فعل پایان در زبان کردی جمله های بی نشان به شمار می روند؛ اما در زبان گفتاری تمایل بیشتری به تولید جمله های نشان دار و پسایندسازی برخی از سازه ها مشاهده می شود. در این پژوهش باتکیه بر پیکره گفتاری زبان کردی برگرفته از مجموعه قصه های فولکلور (احمدی، 1399) و تحلیلی داده بنیاد، عامل های مؤثر و شناخته شده پژوهشگران دیگر بر فرایند پسایندسازی در زبان کردی را بررسی کردیم و نشان دادیم که در این زبان سازه هایی با ساخت نحوی گروه حرف اضافه ای در نقش نحوی مفعول غیرمستقیم و قید مکان با ساخت اطلاعی نو در زبان گفتاری در جایگاه پس از فعل قرار می گیرند و پسایند می شوند. درباره سازه مسند نیز نوع فعل ربطی از عوامل مؤثر بر پسایندشدگی این سازه است. سازه های مفعول مستقیم، فاعل، قید مقدار و قید کیفیت به جز در مواردی محدود که می توان آن ها را نادیده گرفت، از این اصل پیروی نمی کنند. دو عامل وزن دستوری و معرفگی نیز نقشی مؤثر بر این فرایند در زبان کردی ندارند.