فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
177-201 صفحه
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف دستیابی به وضعیت مقاله های نوشته شده در موضوع سبک شناسی ( الأسلوبیه ) از سال 1389 تا 1393 انجام شده و در پی رسیدن به وضعیت این مقاله ها و مقایسه آن با وضعیت مطلوب است. این پژوهش بر اساس روش تحلیل محتوای کمی انجام گرفته است. داده های جمع آوری شده از طریق پرسش نامه و با استفاده از آمار توصیفی و با بهره گرفتن از نرم افزار اکسل (Excel) به داده های کمی تبدل شده است. عنوان، چکیده، مقدمه، روش پژوهش، بدنه اصلی مقاله، نتایج و منابع، هفت قسمت از مقاله است که محور اصلی پرسشنامه قرار گرفته است. برای هر کدام از این قسمت ها بر اساس اصول مقاله نویسی، عنوان هایی گذاشته شد تا بر اساس آن عنوان های هفتگانه بررسی شود. بررسی ها نشان می دهدکه مقدمه های مقاله ها در موارد متعدد، اصول و معیارهای لازم مقدمه نویسی را ندارند. این نقصان بیشتر در سوال ها یا فرضیه های پژوهش و پیشینه پژوهش یافت می شود. مشخص نبودن نوع روش پژوهش، روش جمع مواد پژوهش و روش تحلیل داده ها از اشکال های اساسی روش پژوهش مقاله ها است. پیشنهاد می گردد تا نویسندگان به مبانی نظری پژوهش، رویکرد انتقادی و تحلیل محور، پایبندی به روش پژوهش و نوآوری توجه بیشتری نمایند.
دراسة أسلوبیّة للخطبة الشقشقیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد احتوت الخطبة الشقشقیّة على أسلوبیّة ممتعة فقد تضمّنت القیم اللغویّة وبُعدها الدلالی، کما تضمّنت القیم الترکیبیّة وبعدها الترکیبی، وکذلک احتوت على العلاقات المتداخلة فی وحدة النصِّ وأبعادها فی السیاق، أو ما یطلق علیه ""علم المناسبة""، وباتّحاد النصِّ وأبعاده تمکنّا من الوصول إلى القیم الجمالیّة وبعدها التأثیری بسبب جمال النصِّ، وأسلوب الخطبة.
إنّ هذه المقالة تتضمن دراسة أسلوبیة للخطبة الشقشقیّة بمستویاتها الأربعة؛ و هی الصوتی، والصرفی، والترکیبی، والدلالی. وذلک لأهمیتها فی الدراسة الأسلوبیّة، فالخطبة ملیئة بالمحسنات البدیعیّة، وهو دیدن أمیر البیان u فی خطبه، فهی تستوقفک فی کلِّ موقف، بل فی کلِّ لفظة تجذبک نحوها لما تمتلک من القیم اللغویّة والجمالیة.
ومن النتائج التی توصّل المقال إلیها: الاهتمام بدور الحروف ودلالاتها، و أیضا الکشف عن المستویات اللغویّة لما تحوی من جمالیّات عالیة لاسیما فی استعمال الزمن ، والإحالة الضمیریّة ، وجموع الکثرة، وکذلک وحدة النصِّ الذی احتوى على التراکیب اللغویّة العمیقة المضامین، بل إنّ استعمال الإشارة أو التلویح فی الخطبة هو أجمل ما توصّل إلیه البحث. والمنهج المتبع فی البحث هو المنهج الأسلوبی الذی یعتمد على دراسة النصوص على المستوین اللغوی والأدبی.
مکارم الأخلاق فی سجنیات أحمد سحنون (دراسة وتحلیل )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الشاعر الثائر الجزائری أحمد سحنون نظم فترة اعتقاله فی السجن قصائد تحمل فی طیاتها توصیات غالیة ونصائح قیّمة تحثّ القارئین علی نبذ الرذائل الخلقیة والتحلّی بمکارم الأخلاق. ذلک لأنّ الشاعر تفطّن إلی أنّ الشعب الجزائری إثر احتکاکه بالأجانب الفرنسیین تخلّی عن هویته الإسلامیة والتزامه بالأخلاق والفضیلة، وانغمس فی مظاهر الجهل والغباوة والمراوغة والوشایة والغدر والإباحیة وما شاکل ذلک من السلوکیات المنحرفة والعادات السیئة. من هذا المنطلق یهدف هذا البحث واعتماداً علی المنهج الوصفی – التّحلیلی إلی دراسة دلالیة ومضمونیة لسجنیات أحمد سحنون. ومن أبرز النتائج والمعطیات الّتی أفادتها هذه الدراسة المتواضعة أنّ التوصیات والنصائح الّتی قدّمها الشاعر من خلال سجنیاته تکتسی فی الأغلب طابعاً دینیاً واجتماعیاً وأخلاقیاً من شأنها أن تحوّل حیاة الذّل والحقارة إلی حیاة العزّ والکرامة. یمکن اعتبار أحمد سحنون طبیباً بارعاً یرمی إلی معالجة أخلاق الشعوب الّتی منیت بأمراض مستعصیة بکلماته الّتی استلهمها من العقیدة الإسلامیة الصافیة والأخلاق السامیة.
تطبیق عناصر زیبایی شناسی قرآن کریم با نظریه هنجارگریزی نحوی نمونه مورد پژوهانه: سوره مبارکه «کهف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، به عنوان یکی از روش های تحلیل متون ادبی امروزه بیشتر بر پایه «هنجارگریزی» استوار است. این نظریه که گاهی از آن با عناوینی چون «انحراف از نُرم» یا «عدول از زبان معیار» یاد می شود، یکی از مهمترین یافته های صورتگرایان روس است و تأکید آن بر تمایز یک اثر ادبی از صورت عادی زبان است. از آن جمله می توان به هنجارگریزی در عرصه دستور زبان یا همان بخش نحوی آن اشاره کرد که به شکل جابجایی ارکان جمله و دخل و تصرف در آن نمود پیدا می کند.قرآن کریم که نمونة کامل سخن و در اوج فصاحت و بلاغت است، دارای جنبه های مختلف زیبایی ادبی است. با این پیش فرض، پژوهش حاضر کوشیده است تا با پاسخ دادن به پرسش های زیر گوشه ای از زیبایی های پنهان در این کتاب شگرف و اعجاز ادبی آن را در حد توان آشکار نماید.- کدام یک از روش های هنجارگریزی نحوی در قرآن کریم کاربرد و بسامد بیشتری دارد؟
- این روش ها چه اهداف زیبایی شناختی و معناشناسانه ای را دنبال می کند؟
- تأثیر فرایند مذکور در ارتقای سطح زبانی متن چقدر است؟
بدین منظور سورة مبارکة «کهف» از دیدگاه هنجارگریزی نحوی و با روش توصیفی - تحلیلی به عنوان جرعه ای از دریای بی کران کلام الهی مورد بررسی قرار گرفته است.نتیجة تحقیق نشان می دهد که تقدیم و تأخیر هدفمند ارکان جمله، با اهدافی چون اهتمام و اختصاص؛ حذف، برای درگیر نمودن ذهن مخاطب و برانگیختن احساسات و تخیل وی؛ اضافه که موجب اضافه شدن معنا و تقویت و تأکید مطلب می گردد؛ و گونه های مختلف التفات در ضمایرکه باعث تغییر سبک یکنواخت متن می شود و نیز خواننده را به پیگیری، تفکر و یافتن اسرار متن وامی دارد، از پر بسامدترین نمونه های هنجارگریزی نحوی در این سورة مبارکه بشمار می آیند که موجب برجسته سازی متن آن گردیده و به تبع آن معانی ویژه ای را به مخاطب القا نموده اند.
سیبویه بین التقعید والوظیفیة (الاستثناء دراسة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یسعى هذا البحث إلى الکشف عن منهجیة سیبویه فی دراسة النحو على ضوء التقعید والوظیفیة وذلک بالارتکاز على ما جاء فی تبویبات الاستثناء. فانتهى البحث إلى أنّ أسلوب سیبویه تقنینی تحلیلی، لا یقف عند نقل المسموع، بل یتجاوزه إلى دراسة تحلیلیة وظیفیة. وأدنى دلیلٍ یکشف اعتماده على هذا الأسلوب هو أن کثرة المصطلحات التی یستعملها فی تصنیف الأبواب اصطلاحات وصفیة کثر ما تشرح الشّکل الإعرابی والتعلیل له فی آن واحد. ویکشف هذا البحث معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی أنّ سیبویه لم یهمل الجانب الوظیفی للغة العربیة بل اعتنى بالاستعمالات، والوظائف الدلالیة والتداولیة عنایة فائقة، حیث تکمن وراء کل استعمال، ولغة قومٍ وموقفٍ کلامی دلالته المختلفة، التی یدرسها سیبویه دراسة مستقصیة. من ثمّ ما صار یعرف فی وقتنا الراهن بنظریة الوظیفیة کان موجودا لدى سیبویه على سبیل التطبیق والتوظیف العملی.
بازتاب فرهنگ ایران در قصیدة ""مقتل بزرجمهر"" از شاعر لبنانی خلیل مطران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوندهای فرهنگی ، سیاسی، اجتماعی بین ایران وکشورهای عربی از جمله لبنان از زمان هخامنشیان تاکنون پیوسته ادامه داشته، ودستاورد این تعامل، مشترکاتِ فرهنگی-علمی ، بین دو ملت بوده است. اما آنچه در این میان چشمگیرتر است ،تاثیر زبان فارسی بر زبان عربی است که دارای تاریخچه طولانی بوده ودارای سهم ونقش بسزایی است. از دوره جاهلی که واژگان فارسی برشعر شعرای جاهلی تاثیر گذاشت، این روند تا دوره های بعد حتی تا دوره معاصر ادامه پیدا کرد، اما آنچه کمتر مورد توجه واقع شده، تاثیر فرهنگ وزبان فارسی بر ادبای کشور لبنان است. یکی از بزرگان وشعرای لبنانی که بر سنت های قدیمی انقلاب نمود، وافقِ جدیدی در شعر جهانِ عرب گشود،""خلیل مطران ""بود. از دستاورد های خلیل مطران سرودن قصیده مقتل بزرجمهر است.این قصیده حماسه ای بی نظیر در به تصویر کشیدن زوایایی از تاریخ سرزمین ایران است. هدف مطران از سرودن قصیده مقتل بزرجمهر قیام اعراب بر علیه رژیم عثمانی به منظور رهایی از استبداد عثمانی ها بود. خسرو انوشیروان در این قصیده رمز توریه بر سلطان عثمانی است. وداستان بزرجمهر جنبه عبرت آموز داشته وهدف آن بیدار کردن نسل جدید در جهان عرب است. در این مقاله تلاش شده است، برای آشنایی بیشتربا قصیده ""مَقْتَل بُزَرجمِهر"" از شاعر بزرگ عرب؛ ""خلیل مطران""، معروف"" به"" شاعر قُطْرَین ""(سرزمین لبنان ومصر) که تاثیر فرهنگ فارسی در آن به خوبی مشهود است، به روش تحلیل محتوا مورد نقد وبررسی قرار گیرد.
عوالم السرد الفانتازیّ فی روایة «امرأة القارورة» لسلیم مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الفانتازیّة تطلق علی شکل أدبی یمیل إلی القطیعة مع العالم والتقالید المألوفة والخرق المستمر للمنطق والنوامیس الطبیعیة. تشکّل هذه الظاهرة معلماً بارزاً فی الروایة العربیة ویتجلّی من خلالها اهتمام الروائی العربی بتجاوزه لحدود التقلید الروائی القدیم. تعتمد روایة «امرأة القارورة» للروائی العراقی سلیم مطر (1956م) علی استخدام معطیات الأدب الفانتازیّ والتغییر الفانتازیّ للعناصر السردیة من العنوان والشخصیة والأحداث والزمن.
جاءت هذه الدراسة معتمدةً علی المنهج الوصفی-التحلیلی للبحث عن مستویات حضور الفانتازیّ فی هذه الروایة بهدف الکشف عن دور العناصر الفانتازیّة فی بنیة النص الروائی. وأهم ما تناوله البحثُ هو رصدٌ لفانتازیة لغةً واصطلاحا ومن ثمّ عرض الروایة والبحث عن وجوه الفانتازیة فی عناصرها السردیة. تدلّ نتائج البحث علی أنّ الکاتب قداستطاع أن یصوّر عناصر سرده تصویراً فانتازیّاً یناسب سمات الأدب الفانتازیّ، فلتحقیق هذا الهدف اعتمد فی بناء عنوان «امرأة القارورة» وشخوصها وزمنها وأحداثها –بما فیها ظواهر فانتازیّة کالتحوّل والمسخ والرحلة- علی رؤیة تخییلیّة تتواتر بین العجیب وخرق العادة، وتجاوز الواقع إلی اللاواقع وصوّرَه بطریقة فانتازیّة علی المستوی الدلالی.
تحلیل کتب العربیة فی الثانویة الأولى فی ضوء نظریة الذکاءات المتعددة و الأهداف المعرفیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد أن بثّت نظریة الذکاءات المتعددة فی أنحاء العالم، قام توماس أرمسترونج (1984) بدمج هذه النظریة بالأهداف المعرفیة ل ""بلوم"" وأثرى بذلک کلتا النظریتین ووسّعهما. إضافة إلى تصنیف کلٍّ من الذکاءات المتعددة فی الأهداف المعرفیة الستّة، مهّد أرمسترونج بهذا الدمج الطریق لإعداد المناهج المدرسیة والموادّ التعلیمیة وتقویمهما. إنّه قدّم أنموذجه فی إطار جدول یختصّ محوره الأفقی بالأهداف المعرفیة ومحوره العمودی بالذکاءات المتعددة. على ذلک، ونظراً لمکانة الکتاب المدرسیّ فی النظام التعلیمیّ عامة وتعلیم اللغة بشکل أخص، یهدف هذا البحث بمنهج تحلیل المحتوى إلى إلقاء الضوء على النشاطات التعلیمیة فی کتب العربیة فی الثانویة الأولىلی للمدارس الإیرانیة. یحدّد هذا الأمر الذکاءات والأهداف الأکثر تداولاً فی الکتب المدروسة، کما یبیّن کمیّة توزیع الذکاءات وکیفیّتها فیها، والمنطق الحاکم على توزیعهما.
ومن أهمّ ما توصّلت إلیه هذه الدراسة أن الذکاءات اللغویة والمنطقیة والبصریة والجمعیة، والأهداف المعرفیة الدنیا (التذکر والفهم والتطبیق) هی الذکاءات والأهداف الأکثر تداولاً وحضوراً فی هذه الکتب، ویکاد لا یوجد فیها مصداق للذکاءات الجسمانیة والموسیقائیة والفردیة والطبیعیة، وأهداف التحلیل والتقییم والإبداع. کذلک، یخضع المنطق الحاکم على ترتیب وتوزیع الذکاءات والأهداف فی الکتاب للبرنامج المدرسیّ ودلیل المعلّم.
استعمار ستیزی در رمان «کفاح طیبه»اثر نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اواخر قرن نوزدهم که مصر زیر سلطة انگلستان قرار گرفت، حضور اشغالگران مهم ترین موضوعی بود که بر شانه های این کشور سنگینی می کرد؛ به همین خاطر، استعمارستیزی و تلاش در جهت نیل به استقلال به یکی ازمهم ترین گرایش های ادبیّات معاصر مصر تبدیل شد که نویسندگان وشاعران، همواره آن را به عنوان یکی از مهم ترین مضامین آثار خود برگزیدند و در این راستا شاهکارهایی ادبی خلق کردند. «کفاح طیبه» سومین رمان تاریخی نجیب محفوظ، برندة جایزة نوبل ادبیّات، از جمله آثاری است که بر ضدّ استعمار بریتانیایی نوشته شده وتجسّم روح مبارزة مردم مصر در برابر استعمار انگلیس است. نجیب محفوظ در این داستان با بهره گیری از سمبولیسم تاریخی، مصر و تحوّلات آن را مورد توجّه قرار داده و ضمن اشاره به اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مصردر زمان خود، بخشی از مشکلات این کشور را بیان نموده است. وی با به تصویر کشیدن صحنه های نبرد و نیز ترسیم چهرة قهرمانان تاریخی در ذهن مخاطب، تلاش نمود تا مردم را نسبت به مسایل سیاسی دوران خود آگاه کند و روح مبارزه طلبی را در وجود شان بیدار نماید تا آنان را علیه استعمارگران تحریک نماید. این مقاله تلاش می کند تا با شیوة وصفی تحلیلی، جلوه های نمادین استعمار ستیزی در این رمان را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
دراسة آراء عبد القاهر الجرجانی مقارنة مع بعض اللسانیین المحدثین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ عبد القاهر الجرجانی من أبرز المجددین فی مناهج الدراسة اللغویة والأدبیة وقد استقل عن معاصریه فی متابعة نظریة النظم التی أصبح بمرور الزمن رائدها الأول بلا منازع، فالجرجانی اهتدى إلى البنیویة بمفهومها المعاصر قبل أن یهتدی إلیها أی عالم ونظریة النظم عنده تشهد له بعبقریة لغویة منقطعة النظیر. تصبو هذه الدراسة فی جزء یسیر مما یمکن درسه إلى إلقاء الضوء على آراء الجرجانی مقارنة مع الآراء اللسانیة الأخرى خاصة آراء سوسیر وتشومسکی. یقوم منهج البحث على المنهج الوصفی الذی یحاول إبراز وجوه التشابه بین عبد القاهر الجرجانی وبین سوسیر وتشومسکی، بحیث یبین أن آراء عبد القاهر تقترب من المحدثین بل تکاد تتفق معهم فی نواح کثیرة من دراسته. کما نظرته إلى اللغة بأنّها بناء ونظام ونسق من العلامات وتأکیده على اعتباطیة العلاقة بین الدال والمدلول وإیمانه بأن المفردة تکسب قیمتها الدلالیة والجمالیة داخل السیاق کلها تدخل فی صلب نظریة البنیویة.
توسل و شفاعت در اشعار شهاب محمود الحلبی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان »توسل و شفاعت در اشعار شهاب محمود الحلبی« می باشد که به بررسی و تبیین اشعار شهاب محمود الحلبی می پردازد. در این مقاله نمونه هایی از اندیشه های شاعران دوره فترت در قالب شعر در حقانیت مکتب تشیع در مسأله توسل مورد بررسی قرار می گجیرد. شعر دوره فترت مملو از اشعاری است: درباره توسل به ذات پیامبر(ص) و اولیاء (ع) و توسل به قبور این صالحان. شعر و ادبیات هر قوم یا مکتب و آئین، آیینه افکار، باورها و گرایش های آن است، درباره شعر توسل نیز می توان گفت که نماد تفکر، اعتقادات و فرهنگ مکتبی شیعه در آیینه ادبیات آیینی شاعران ولایی متجلی است. از آنجا که شعر توسل نماد تشیع است، چندان هم گزافه نیست اگر شعر توسل را هم خانواده و همسو با شعر شیعی به شمار آوریم. شاعرانی همچون شهاب محمود الحلبی از جمله شاعران شیعه و مبارزی که قدم در این عرصه گذاشته است. با توجه به مطالب مذکور یافته ها حاکی از آن است که دوره فترت یکی از دوره های تاریخی است که با فراز و نشیب های بسیاری توأم است و بخش عمده مضامین شعری دوره فترت، شعر مدح است، که همین، عامل اصلی در پیدایش و شکل گیری شعر توسل است و در کنار عوامل سیاسی و مذهبی حاکم بر دوره فترت، مودت و دوستی پیامبر (ص) و ائمه (ع) چشمه سار زلال اندیشه شاعران این دوره است و شاعران بسیاری از شیعه و سنی دیوان خود را مزین به مدح و توسل به خاندان عترت و طهارت نموده اند.
انسان در شعر غنایی ابوالقاسم الشابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم شابی(1909-1934م) یکی از شاعران برجسته معاصر تونس در ادب عربی به شمار می آید که شعر و اندیشه اش را در خدمت انسان و ارزش های انسانی قرار داده است. یافته های این پژوهش توصیفی تحلیلی بیانگر این است که شعر او توانسته است به عنوان الگوی دیگر شاعران معاصر عرب در مسیر انسانیّت حرکت نماید. وی برآن بود تا در چارچوب هنر شعری ، تجسّم کننده آرزوها و رؤیاهای ناب انسانی باشد.شابی برای رسیدن به چنین هدفی،درون مایه های اساسی شعر خویش را انسان و فضیلت های انسانی همچون؛ بیان ارزش های والای انسانی و اسلامی، تحلیل دردها و رنج های انسان معاصر، فراخوانی انسان به دانش و آگاهی و بیداری و... . قرار داده و پیوسته زمزمه کننده خصلت های ناب انسانی باشد.تعصّب شابی نسبت به وطن و مردم ، خشم و غضب او از بی عدالتی ها ، دعوت به مبارزه با استبداد و استعمار ، فراخوانی به بیداری و تحریک همتها و اراده های انسانی و به حرکت در آوردن اجتماع خفته در تباهی و فساد ،حرکت در مسیرآزادی و عدالت و شجاعت و عشق و ایثار و...از ارجمندترین خصلت های ناب انسانی هستند که شابی در بیشتر شعرهایش، زیبایی آنها را ستوده است.اهمّیت و ضرورت این جستار در این است که چنین پژوهش های می تواند پژوهشگران و ادیبان را به سمت اهداف والای انسانی رهنمون نماید.
أثر الحصار العسکری لمدینة بیروت علی توظیف الأمکنة ودلالتها فی دیوان ""مریم تأتی"" لسعدی یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ تقنیة المکان وتوظیفها داخل النص الشعری من أهم جمالیات القصیدة الحدیثة وتحدیداً فی الأدب الذی ینشأ أثناء الحروب والحصار؛ وذلک لأهمیة العلاقة بین المکان والحرب حیث غالباً تنشب الحروب بغرض احتلال مکان وتقام أحداثها علی مکان ومن آثارها المشؤومة تدمیر أمکنة. وعلیه، قامت الدراسة الحالیة بالمنهج الوصفی التحلیلی بتناول أثر الحصار العسکری لمدینة بیروت علی توظیف الأمکنة ودلالتها فی دیوان ""مریم تأتی"" للشاعر العراقی سعدی یوسف؛ إذ إن هذا الحصار أثر تأثیراً ملحوظاً علی الحیاة الیومیة للشعب اللبنانی ومن ثم انعکس هذا الحصار علی إنتاج العدید من الأدباء اللبنانیین وغیرهم، منهم الشاعر العراقی سعدی یوسفالذی دفعته الأحداث لتصویر الحیاة اللبنانیة المحاصرة بکل تفاصیلها. إذن، یرید البحث الحالی دراسة أثر الحصار العسکری لمدینة بیروت علی توظیف الأمکنة ودلالتها فی دیوان ""مریم تأتی"" للشاعر سعدییوسف ومن أهم ما توصلنا إلیه هو أن الأمکنة المفتوحة (المدینة، والقریة، والحی) فی قصائد سعدی یوسفتم توظیفها لتدل علی إظهار الدمار المادی الذی لحق ببیروت جراء الحصار العسکری الإسرائیلی، أما للأمکنة المغلقة (البیت، والغرفة) فلها نسبة أعلی من التوظیف داخل نصوص الدیوان مقارنة بالأمکنة المفتوحة وهی تدلّ علی الحالة النفسیة المزریة لأهالی بیروت جراء الحصار والسبب یرجع إلی السمات الهندسیة والمعماریة التی تتصف بها هذه الأمکنة من حیث انغلاقها.
مقامات بدیع الزّمان و الحریری بین القوّة و الضّعف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث المقامات کفنّ من الفنون الأدبیة التی ظهرت فی القرن الرابع الهجریّ ویقوّمها برؤیةٍ تحلیلیّة لتتبیّن قیمتها الحقیقیّة ویرکّز علی نقاط قوّتها وضعفها لتتّضح جِدّة الموضوع. والحدیث عن المقامات هو حدیث عن لون أدبیّ متفاوت الألوان. وهذه الهجانة فیها هی الباعث علی دراستها وتحلیلها. فالجدید فی البحث هو بیان محاسن المقامات ومساوئها بأُسلوب تحلیلیّ منصف یستضئ بنصوصها فی الدرجة الأُولی. کما أنّ الرؤیة التقویمیّة العادلة فیها معلم آخر علی بَداعة الموضوع. والحافز علی اختیار هذا البحث هو ما جمعته المقامات من نقاط مُثیرة وما اشتملت علیه من براعة فائقة تتطلّب دراستها. والهدف منه هو إظهار مهارتها، وتبیان حقیقتها عبر ما ورد فی ثنایاها، وتموین عالم الأدب بمقوِّم آخر من مقوّماته. علماً أنّ المادّة الأساسیّة للبحث هی مقامات بدیع الزمان الهمذانیّ (۳۵۸ ۳۹۸ ه )، والقاسم بن علیّ الحریریّ (۴۶۶ ۵۱۶ه ).
أنماط التداعی الطّلیق فی قصّة ""ساعةِ الکوکو"" القصیرةِ من مجموعة ""کان ما کان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یستعین الکاتب أو الراوی فی الأدب القصصی، بمختلف القوالب للتطّرق إلی أحداث القصّة وشخصیّاته القصصیّة ویُعدُّ التداعی الطّلیق واحداً منها. فی التداعی الطّلیق یستحضر مفهومٌ واحد مفاهیم أخری إلی الذهن بناءً علی أصول التجاور أو التشابه أو التضاد فمن جرّاء ذلک یتبع الکاتب الموضوعات الجدیدة بصورةٍ متتالیةٍ مستعیناً باستدعائها کما نلاحظ فی قصّة ""ساعة الکوکو"" القصیرة من مجموعة ""کان ما کان"" القصصیّةِ لمیخائیل نعیمة، الأدیب والمجُدِّد اللبنانیّ الکبیر. تستحضر فی هذه القصّة، أجزاءُ تصویرٍ واحدٍ أو حدثٍ واحدٍ، أجزاءً أخری أو حدثاً آخر.
وقد خلق الکاتب هذا الأثر الثمین مُوَظِّفاً فیه التقنیاتِ السردیّةَ المختلفةَ عن وعی أو غیر وعی، مما أدّی تشابک عنصر العمل القصصیّ مع الشعور وتجربة الراوی، إلی تسلُّل کثیر من الأحداث الموجودة فی القصّة إلی ذهن الکاتب إثرَ تأثّره بأصل تداعی المفاهیم. تأتی أهمیّةُ ودورُ التداعی الطّلیق، فی هذا البحث، فی استدعاء الأحداث وتشکیلها، وأنماطه المختلفة بعد الإتیان بالأصول والأسس التی تحکمه. وأُثبِتَ أنَّ میخائیل نعیمه- بالاستفادة من التداعی الطّلیق وهروباً من التکرار الذی لافائدة فیه- أقبل علی استحضار ذکریات شخصیّات القصّة ثمّ تَطرّقَ إلی بیان تفاصیل حیاة شخصیّات القصّة وحلّ مشاکلهم بواسطة أصل التشابه الذی کان أکثرَ تطبیقاً فی القصّة وکذلک بمساعدة أصلی التجاور والتضادّ.
تحلیل المقوّمات الأسلوبیّة لقصیدة «سرحان لا یتسلّم مفاتیح القدس» للشّاعر أمل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الأسلوب یحدث للأدیب من خلال ممارسته لمنهج خاصّ حیث یمکن اعتبار ذلک المنهج خاصّاً به یمیّزه عن غیره. والدّراسة الأسلوبیة هی من أهمّ مجالات البحث الأدبی المعاصر الذی استرعی انتباه النّقاد المعاصرین؛ إذ یعتمد هذا المنهج فی دراسته للنصّ على الکشف عن الجمالیّات الکامنة فی الأسالیب من خلال تحلیل الظواهر اللغویة، وتبیان علاقتها بالحالة الشعوریة والتأثیر الفنی الأدبی المفهوم من خلال ذلک. وعلی ضوء أهمّیة المسألة یقوم هذا البحث بدراسة أسلوبیة لقصیدة «سرحان لا یتسلّم مفاتیح القدس» للشاعر المصریّ المعاصر أمل دنقل (1940- 1983م) علی أساس المنهج الوصفی- التحلیلی مع الترکیز علی ثلاثة مستویات أسلوبیّة هی المستوی الفکری،الأدبی-الدلالی واللغوی-الترکیبی.
ومن أهم ما وصل إلیه البحث الحالی من النتائج هو أنّ توظیف التقنیّات العدیدة ک التّناصّ والطّعن والانزیاح والحوار والحکایة والرّمز والترّکیز علی الإیقاع والموسیقی جعل من الشاعر صاحب أسلوب مرموق فی عملیّة نقل ما فی باله إلی المتلقّی؛ فأسلوبیّة النّصّ تشهد علی أنّه حضر فی القصیدة کشاعر فنّی ینهال علی الذین باعوا القدس وانصرفوا لملذّاتهم باللّوم والطّعن ویؤکّد رمزیّاً علی خیار المقاومة والنّضال لتعود للوطن العربی کرامته ویستردّ الحقوق الضائعة للمواطنین. وعناصر القصیدة تتساند کی تعبّر عن مدی نجاح الشاعر فی تحقیق آماله وتبدید آلامه؛ من توظیفه لشخصیة سرحان الرمزیة إلی اختیار بحر الرجز الملائم لهذه الغایة واستخدام الکلمات الفخمة وتغلیب الجمل الإخباریة علی الإنشائیة والأفعال المضارعة علی بقیّة أنواعها، بجانب الاستمداد من الأصوات المجهورة الموحیّة. فکل ذلک أعطی شعر الشاعر حیویّاً واستمراریّاً وتعدّدیاً فی المتلقی وجعله کشاعر ذی أسلوب خاصّ خارج نطاق التقلید.
هارمونی رنگ سفید در شعر عنترۃ بن شدّاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ، گستره وسیعی از محیط پیرامون انسانها را فراگرفته است؛ به طوری که همه چیز دارای رنگ خاص خود است و انسانها در طول تاریخ با این عنصر جدایی ناپذیر در تعامل بوده اند و گاهی هم از آن برای بیان مقاصد خاصی استفاده می کرده اند. شاعران نیز با توجه به مکان و زادگاهشان، کم و بیش با رنگ سر و کار داشته و آن را در شعر خود منعکس نموده اند. شاعران دوره پیش از اسلام هم از این قاعده مستثنی نبوده و به طور عادی و طبیعی با انواع رنگ ها در تعامل بوده اند. عنترة بن شدّاد، شاعر عفت پیشه این دوره هم، از رنگ سفید هم در بُعد مثبت و هم منفی استفاده کرده و رنگ سفید را به عنوان ابزاری برای رهایی از عقده حقارت، نماد پاکی، رمز خوش یمنی، و نماد اخلاق نیک به کاربرده است. مقاله حاضر بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی دلالتهای معنایی رنگ سفید در دیوان عنترة بن شدّاد را مشخص سازد و نشان دهد که چگونه شاعر از ابعاد منفی و مثبت آن در جهت اثبات شخصیت خویش و رهایی از عقد حقارت استفاده کرده است.
دراسة قصیدة «من مذکرات المتنبّی فی مصر» من منظور أسلوبیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الأسلوبیة منهج نقدی لسانیّ تقوم على دراسة النصّ الأدبی دراسة لغویة وفکریة، لاستخلاص أهم العناصر المکونة لأدبیّة النّصّ؛ إذ تجعل النّصّ الأدبی منطلقها الأصلیّ. ولخطورة هذا النّهج فی استکناه المفاهیم المکنونة وراء الشکل تستهدف هذه الدراسة إلى تطبیق الأسلوبیة بمشوار المنهج الوصفی التحلیلی على قصیدة «من مذکرات المتنبّی فی مصر» للشاعر المصریّ المعاصر أمل دنقل؛ باعتبار الشاعر من أبرز أقطاب الحرکة الأدبیة فی مصر وواحد من الشعراء العرب المعاصرین الّذین اتّجهوا إلى الإبداع فی المعانی واللغة الشعریّة تزامناً مع حرکة الحداثة، حیث نراه یلفت أنظار النقّاد بترکیزه على لغته الشعریّة جنب اهتمامه بالمضمون والمفهوم، غیر أنّه یحرص على إخراج نصّه الشعریّ عن مألوف الکلام وعمّا هو معیار بحیث یؤدّی ما ینبغی له أن یتّصف به من تفرّد وإبداع وقوّة جذب.
ومن أهمّ ما ینتج البحث أنّ أمل دنقل حاول أن یجسّد هواجسه السیاسیّة والاجتماعیّة فی خلد المتلقّی عبر التقنیات المختلفة. والقصیدة بمجملها تحتوی على التوازی والتماثل بین ما أراد وما قاله الشاعر. ودنقل یجعل المکافحین والثوریین رموزاً فی قضیة التشبّث بتراب الوطن، فی حین یهجم على الذین یستحوذ علیهم الذّل والخوف. وهکذا أخذ یقدّم تجاربه المعاصرة للمتلقّی بشکل رمزی لیصبح صوتاً صارخاً فی الحثّ على الثورة والمقاومة تجاه جمیع ألوان الظلم والاستبداد.
بررسی مبانی وجود گرایی بر اساس پوچی قهرمانان در رمان «الحی اللّاتینی» سهیل إدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آنکه فلسفه وجودگرایی در برگیرنده برخی اصول مثبت نظیر آزادی، اختیار، مسؤولیت پذیری و تعهد است، ولی این فلسفه با تکیه بر برخی مسائل چون انکار خداوند و عقاید و معیارهای متعارف، درافکندگی انسان، غربت و سرگردانی او، و نگاه منفی اش نسبت به مرگ، با نوعی دلهره و پوچی و نومیدی عجین گشته است. سهیل ادریس به عنوان یکی از پیشگامان ترویج وجودگرایی در دنیای عرب، تلاش کرده است با توجه به فضای حاکم بر جهان عرب، با انتخاب گزینشی اصول مثبت این فلسفه، تصویری خوشبینانه و نجات بخش از آن به جامعه خود ارائه دهد. مقاله حاضر در نظر دارد با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر تحلیل متن به واکاوی نمود مبانی وجودگرایی در رمان الحی اللاتینی بپردازد. این رمان نویس برای کارآمد جلوه دادن این فلسفه، با تکیه بر تقابل شخصیت قهرمانان، قهرمان عربی خود را از همان ابتدا فردی پوچ و گمگشته به تصویر می کشد که اصول وجودگرایی همچون آزادی، اختیار، مسؤولیت و تعهد، رهایی بخش او از این گمگشتگی هستند. درحالی که قهرمان زن با فاصله گرفتن از اصول وجودگرایی به تباهی کشیده می شود و به آزادی نامسؤولانه – که برداشتی ناصحیح از مفهوم آزادی مطلق در این فلسفه است- تن در می دهد.
ساختار شکل گیری معنا در سورة کافرون به مثابة اثری ادبی از دیدگاه نظریة ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد نظم حاکم بر کاربست عناصر زبانی در متن سورة کافرون را کشف کند. با این هدف، سؤال این است که متن سورة کافرون به مثابة یک اثر ادبی در قالب چه ساختار زبانی تنظیم شده است و معانی موجود در این متن، در چه ساختاری ارائه شده اند؟ برای پاسخ به این سؤال، متن سوره از دیدگاه نظریة ساختارگرایی، با استفاده از ایدة تقابل های دوگانه و محورهای هم نشینی و جانشینی مطالعه می شود. روش مطالعه، تحلیلی تطبیقی خواهد بود. در بخش اول، تحلیلی کاربردی از روش ساختارگرا برای مطالعة یک متن خاص ارائه می شود. در بخش دوم، سورة کافرون با تطبیق روشی که در بخش اول ارائه شده، تحلیل می گردد. در نتیجة این تحلیل، مشخص می شود که سورة کافرون بر اساس سه تقابل دوگانة اصلی، از سه سازة اصلی، و سازة دوم نیز بر اساس سه تقابل دوگانة فرعی از چهار سازة فرعی تشکیل شده است. یکی از این سازه های فرعی، عیناً دو بار در متن به کار رفته است که یک بار دلالت ایجابی و یک بار دلالت سلبی دارد. عناصر زبانی در متن به گونه ای تنظیم شده اند که سازه های سوره را همزمان از هم جدا می کنند و به یکدیگر پیوند می دهند تا از این طریق، ساختار کلی متن شکل بگیرد. این جدایی و پیوند هم در سطح معنایی سوره به طور عینی نمود دارد و هم در سطوح واجی و واژگانی و نحوی. این مطالعه با تحلیل ساختار سورة کافرون نشان می دهد که چگونه معانی مدّ نظر در سوره، از طریق روابط جانشینی و همنشینی میان سازه های سوره در چارچوبی منسجم ارائه شده اند.