فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۳٬۹۸۲ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
111-164
حوزههای تخصصی:
شعر عرفانی کلاسیک فارسی از ابیات پراکنده بایزید و حلاج و ابوسعید گرفته تا منظومه های منسجم سنایی و عطار و مولوی در بیان مبانی و معارف عرفان و تصوف مثل دیگر انواع ادبی در بخش های زبان، صورت و مضمون ویژگی هایی دارد که به تدریج و بر اثر عوامل متعدد به سنت های مستمر آن مبدل شده اند. شعر عرفانی فارسی در دنیای مدرنِ مادیِ معاصر برخلاف انتظار، هم در جریان سنت گرا و هم در جریان نوگرا، تداوم یافت و در بیان مبانی و مضامین عرفانی از سنت های شعر عرفانی کلاسیک فارسی تأثیر پذیرفت. سنت های محتوایی شعر عرفانی کلاسیک اعم از مبانی معرفتی و مبانی مشی عملی صوفیه، در شعر عرفانی معاصر از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی نیز بخش عمده ای از محتوا را به خود اختصاص داده اند و گاه در بیان، با کمترین تغییر در قیاس با آنچه قدمای عرفا گفته اند، تکرار شده و استمرار یافته اند. سنت های زبانی شعر عرفانی کلاسیک اعم از کلمات، ترکیبات و تصاویر در شعر عرفانی معاصر از دوره مشروطه تا انقلاب اسلامی نیز به دفعات و غالباً بعینه تکرار شده و استمرار یافته اند.
تجلّی تعالیم فلسفی- عرفانی فلوطین در الهی نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
213 - 234
حوزههای تخصصی:
فلوطین معروف ترین فیلسوف عارف مسلک فلسفه نوافلاطونی است که در نزد حکما و فلاسفه اسلامی به شیخ الیونانی شهرت دارد. این نظام فلسفی از طریق نشر و ترجمه آثار نوافلاطونیان به-خصوص آموزه های فلوطین، وارد دنیای اسلام شد و در فلسفه و عرفان اسلامی و ایرانی نفوذیافت. در این میان، تعالیم نوافلاطونی در آثار واصلان و جویندگان معرفت، چون: سنایی، عطار، مولوی و ... بیشتر نمودیافته است. عطار نیشابوری که تصویرگر اندیشه ها و مفاهیم دلکش و نغز عرفانی است، از زبان شعر بهره می جوید تا با بیان حکایت های تمثیلی و رمزی، تعالیم عارفانه خویش را به مخاطبان عرضه دارد. مثنوی الهی نامه، جهان بینی شاعر را به نمایش می گذارد و انعکاس سیر درونی او است. او در این اثر به صورت ماهرانه اندیشه های تعالی گرایانه خود را با رویکردی غایت شناسانه بیان می کند و اصول بنیادین وجود و معرفت شناسی را با اشاراتی به نظریه فلوطین تبیین و تشریح می کند. ازاین رو، نگارنده مقاله تلاش دارد تا با روش تحلیلی توصیفی، به بازتاب اندیشه های فلسفی- عرفانی فلوطین در این منظومه بپردازد و هدف آن، به تصویرکشیدن وجوه اشتراکات تعالیم عرفانی و ذوقی فلوطین و عطار در بیان موضوعات اساسی چون احد، عقل و روح است.
کُحلِ پندار: بررسی ایماژِ «زندگی به مثابه توهم اراده آزاد» در نگاه مولوی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
301-324
حوزههای تخصصی:
یکی از اصول و مبانی زندگیِ بهینه در قالب نسخه/ نقشه هایِ زندگی، مجموعه گزاره هایی است که خود علت یا یکی از مهم ترین عللِ مطلوبِ روان شناختی، یعنی آرامش و شادکامی است. این دسته از گزاره ها در ذهن و ضمیر آن گروه از متفکرانی که به تقلیل درد و رنج انسان بیشتر می اندیشند، به دلایل معرفتی و روان شناختی دقیق و عمیق تر بازنمایی شده است. باورداشتِ این گزاره که وقایع فقط به همان صورتی ممکن است اتفاق بیفتد که رخ داده و عواملی ورایِ اراده در صورت بندی یک عمل (رفتاری/ گفتاری) نقش برجسته تری دارند، یکی از این طرز تلقی هاست که می تواند علت العلل/ یکی از عللِ تحققِ مطلوب های روان شناختی باشد. در این میان مولوی با نگاه هنرمندانه و البته با رویکرد به اندیشه اشعری و اسپینوزا با نظام مندسازی این طرز تلقی، دو متفکر در طول تاریخ بشری بودند که در کنار توجه به مجموعه ایماژهای زندگی به ایماژ «زندگی به مثابه توهمِ اراده آزاد» عنایت ویژه داشته اند. در این پژوهش با توجه به مجموعه ایماژهای زندگی با عنایت به نظریه رابرت سالامون، ایماژ اخیر با توجه به تفاوت های نگره ای این دو متفکر از یک سو و وجوه اشتراک فکری ازسویی دیگر تحلیل شده است. بررسی دستگاه فکری این دو متفکر با عنایت به ایماژ اخیر نشان می دهد شادکامیِ مستمرِ بی پایان مهم ترین قاعده زندگی مطلوب است که ارزشی کاربستی دارد؛ با این تفاوت که یکی با استخدام گزاره های تمثیلی به عنوان یکی از شیوه های استدلال و دیگری با توجه به نگره فلسفیِ صرف به بررسی و تحلیل این نوع نگره پرداخته اند. مولوی با توجه به گفتمانِ کلامی از تغییرناپذیریِ ایماژهای زندگی دفاع می کند و اسپینوزا با توجه به مفصل بندی خاص به نظام مند سازی آن پرداخته است.
نقش تاریخ پنداری و موعود گرایی در افکارعرفانی شیخ احمد احسایی و پیدایش فرقه شیخیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
95 - 110
حوزههای تخصصی:
بررسی مکتب شیخیه از آن رو ضرورت دارد که این فرقه نقش قابل توجهی در پیدایش جریانات انحرافی جدید مذهبی و تحوّلات اجتماعی در دوره معاصر داشته است. عقاید خاص شیخ احمد احسایی و پس از او سید کاظم رشتی باعث شد، مکتب شیخیه از دل تشیّع سر برآورده و چهره ای متفاوت نسبت به اصل اصیل خود، یعنی شیعه ی ناب ارائه دهد. در تقسیم بندی علل و عواملی که بر اساس آنها موعودباوری و اعتقاد به آمدن منجی آخر الزمان موجب پیدایش فرقه های مذهبی می شود، دو دسته عامل را می توان ذکر کرد: نخست دسته ای که فردی بوده و به ادعاهای فردی خاص مربوط می شود؛ مانند فرقه ی قادیانیه دسته ی دوم، عوامل اجتماعی است و به شرایط اجتماعی پیدایش فرقه ها باز می گردد؛ مانند قیام مهدی سودانی. این دسته عوامل یعنی شرایط اجتماعی از قبیل: فقر، ظلم و فساد و بی عدالتی، در پیدایش فرقه ی شیخیه نقش ویژه ای داشته است. پرسش اصلی این پژوهش، این است که چه رابطه ای بین پیدایش فرقه ی شیخیه و عوامل زمینه ساز آن وجود داشته است؟ فرضیه ی مورد بحث، عبارت است از اینکه بین مقتضیات زمان و شرایط اجتماعی و ایجاد فرقه ی شیخیه، رابطه وجود دارد. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی به تبیین فرضیه پرداخته است.
مضامین عرفانی در دیوان فانی خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
361 - 380
حوزههای تخصصی:
فانی خویی (متوفی 1225 ق.) عارفی شاعر و حکیمی جامع است که در آثار قلمی خود به ویژه در دیوان اشعار، نشان می دهد که مضامین عرفانی دلمشغولی همیشگی او بوده است و به همین دلیل به نکات دقیقی در عرفان نظری و عملی اهمیت می دهد و بیش از هر مفهومی از نظریه وحدت وجود با بیان های مختلف دفاع می کند. سپس در پیروی از سبک خراسانی و عرافی و به تبعیت از سنایی و عطار و مولوی در زمینه عشق الهی هنرنمایی می کند. سیر و سلوک صوفیانه را با مبارزه با نفس و اندیشه کثرت گرایانه دنبال می کند و با دیدگاهی، عرفانی به امام علی (ع) می نگرد و در مقامات عرفانی به فقر و همچنین فنا و بقا بیشتر اهمیت می دهد. وابستگی خود را به عرفان شیعی به صراحت بیان می دارد و فلسلفه زندگی انسان را در عشق به محبوب ازلی ترسیم می نماید. به همین دلیل این شاعر حکیم را می توان از عارفان بزرگ شیعه در ادبیات فارسی به شمارآورد.
سلوک رنگ درکالبد معماری بارویکرد مراتب سلوک نجم رازی (نمونه موردی: بقعه شیخ صفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
167 - 191
حوزههای تخصصی:
سلوک عرفانی، سیری انفسی در قلب عالم صغیر برای نیل به حقیقت است. درمکاتب عرفانی، این سیر در قالب مراحل و مقاماتی تبیین می شود. توصیف منازل سلوک و مکاشفات خلوت از طریق انوار الوان در فرقه کبرویه دارای اهمیت خاص می باشد. بر اساس گزارش نجم رازی، سالک در مراتب مختلف نفس انوار را مختلف اللون دیده، پس از گذر از نفس اماره، طی نفس لوّامه در وادی نفس ملهمه افتاده، در آن وادی انوار سبعه را مشاهد ه می نماید. برترین جایگاه پیوند میان عرفان و هنر، معماری قدسی بوده؛ انگاره ها و پنداشت های آن با زبانی نمادین و رمزپردازانه تداعی کننده حکمت در کالبد، فرم و تزیینات بنا می باشد. بقعه شیخ صفی از مراکز مهم عرفان و تصوف بوده که اندیشه ها و مفاهیم عرفانی در شکل گیری پلان و آمودهای معماری بنا تأثیرگذاشته است. مقاله حاضر با اساس قراردادن آراء و نظریات نجم رازی سعی در ایجاد رابطه معقول و منطقی منازل سلوک عرفان اسلامی با معماری قدسی دوره صفوی دارد. پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی با مطالعات میدانی سعی در تبیین و بازشناسی مورفولوژیک و معناگرایانه مراتب هفتگانه سلوک رنگ در کالبد معماری بقعه دارد. نتایج پژوهش مؤید آن است کالبد معماری بقعه قابل انطباق با مراتب سلوک رنگ نجم رازی بوده و نظام رنگ ها در تزیینات بنا، تطبیق عملکرد هر بخش با مفهوم کتیبه های نگار ش یافته، سلوک رنگ را متجلی ساخته است، کالبد بنا نیز از یک بنای مادی فراتر رفته و مکانیّتی مثالین از انوار سبعه رنگی مطابق مراتب سلوک نجم رازی می نماید.
ارزیابی معانی و مصادیق آیه «امانت» از نگاه مولوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیه «امانت» از آیات متشابه قرآن کریم و مرتبط با بحث عمیق معنای زندگی است. مفسران مصادیق «امانت» را طاعت و تکلیف، ولایت الهی، خلافت الهی، خلافت ائمه اطهار، نفس ناطقه و مانند آن دانسته اند. از منظر مولوی امانت بر مصادیقی همچون نفحات حق، عشق الهی، حیات وارونه انسان و اختیار قابل تطبیق است. از میان معانی مزبور، «اختیار» معنایی منحصربه فرد است که تنها مولوی از میان اندیشمندان حوزه قرآن و عرفان، آن را مصداق امانت دانسته است. وی اختیار را از منظر ترددزایی که مایه رنجش روح انسان و بازماندن از حیات آرام و لذت بخش ملکوتی است، منظور داشته و راه خروج از دوزخ فکر و ذکر اختیاری را سپردن اختیار کامل نفس در دست خداوند و بی اختیاری عاشقانه و عارفانه دانسته است. نگارنده اختیار را از حیث معصیت زایی و گرفتار آمدن در عقوبت الهی ارزیابی کرده که این عواقب، موجب اتصاف انسان به «ظلوم» و «جهول» گشته است.
بن مایه های عرفانی در رمان «چاه بابل» اثر رضا قاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
23 - 38
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی بن مایه های عرفانی در رمان «چاه بابل» اثر رضا قاسمی پرداخته شده است. روش تحقیق کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی و اهمیت و ضرورت انجام تحقیق، بسامد قابل توجه بن مایه های عرفانی در رمان است. در همین راستا، مهم ترین بن مایه های عرفانی به کاررفته در رمان از جمله ضرورت کسب آرامش در زندگی پردغدغه مدرن، غربت اندیشی، فرشتگان، مراقبه، خودشناسی، تقلّای عروج، عالم ذرّ، تقدّس عدد هفت، عشق و انواع آن بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که قاسمی در رمان «چاه بابل» شخصیت هایی خلق کرده که به دلیل بحران هویت و دل زدگی از روزمره های زندگی به عرفان و معنویت روی آورده اند. این شخصیت ها خود را همانند مجسمه هایی با بال های بریده می پندارند که در دنیا اسیر ملکوت ملال شده اند و شوق عروج به آسمان حقیقت در نهاد آن ها شعله می کشد. در مجموع، رضا قاسمی با اقتباس از داستان «هاروت و ماروت» داستانی آفریده که شخصیت های آن همانند هاروت و ماروت در دنیا مرتکب گناهانی شده اند و عقوبت آن، هبوط در دنیایی است که لذّت آن زودگذر و رنج و غم آن جان گداز است و میل به عرفان و صعود از فرش به عرش در تمامی ابعاد زندگی آن ها مشاهده می شود.
تأملی بر ماهیت عرفان اسلامی و بررسی مختصات نظری و عملی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
243 - 258
حوزههای تخصصی:
ازآن جاکه امروزه عرفان به اقسام متنوعی تقسیم شده و در بسیاری از این انشعابات، تحریف هایی رخ داده که نقش اصیل تعالیم دینی را به حداقل رسانده است، تبیین متقن «عرفان اسلامی» اهمیت والایی می یابد. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به شرح و تحلیل ماهیت عرفان اسلامی پرداخته می شود و بدین منظور مختصات نظری و عملی آن از جمله میزان و معیار اسلامی خواندن عرفان، مؤلفه های عرفان اسلامی، دلایل انحراف عرفان اسلامی و عرصه حضور عرفای مسلمان بررسی می شود . مطابق نتایج این جستار، چارچوب و محتوای عرفان اسلامی به طور کامل در مقام روش، تبیین و کاربست، بر اساس آموزه های دینی شکل می گیرد و میان گوهر ناب اسلام که در شریعت و سیره معصومین متبلورشده است، با مختصات نظری و عملی عرفان اسلامی هیچ افتراقی وجودندارد و سالک الی الله همواره باید جایگاه اجتماعی خود را نیز مورد اهتمام قراردهد و از رهبانیت و انزواطلبی بپرهیزد.
مفهوم لطیفه قلب در نظریه انسان کامل با تأکید بر آرای شاه نعمت الله ولی و امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
111 - 125
حوزههای تخصصی:
هرچند ردپای باور به وجود انسان کامل در دوران باستان ایران دیده می شود؛ اما نظریه انسان کامل به-عنوان نظریه ای در عرفان نظری از سوی ابن عربی به شکل منسجم و مدون ارائه گردید. در بخشی از این نظریه ابن عربی بر اهمیت قلب و جایگاه آن در عرفان تأکید می کند و آن را حقیقت آدمی می داند که مظهر تجلی انوار الهی است. این نظریه بر اندیشه عارفان دیگر نیز تأثیر نهاده است. پژوهش حاضر با شیوه تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای مفهوم قلب را در این نظریه با تأکید بر آرای شاه نعمت الله ولی و حضرت امام خمینی(ره) بررسی می کند. نتایج به دست آمده از این پژوهش از این قرار است که در آرای شاه نعمت الله و همچنین امام خمینی(ره) قلب همان ارزش و جایگاهی را دارد که در سنت عرفانی به ویژه سنت ابن عربی از آن درک می شود.
بررسی «تطهیر و تهذیب نفس» در دستگاه عرفانی یوحنای صلیبی (خوان دلا کروز)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تطهیر» یا «تهذیب نفس» بن مایه اندیشه عرفانی خوان دلاکروز، معروف به «یوحنای صلیبی» است، بلکه دقیق تر این است که بگوییم: تهذیب تاروپود اندیشه او را شکل داده است، به گونه ای که تقریباً هیچ آموزه ای بدون عنصر «طهارت» در دستگاه عرفانی او دیده نمی شود. بنابراین فهم کامل و جامع دستگاه عرفانی یوحنا مبتنی بر فهم دستگاه تهذیبی اوست. یوحنا طهارت را به دو مرحله «فعال» و «منفعل» تقسیم می کند. «طهارت فعال» عملی این سویی و از طرف سالک است و «طهارت منفعل» عملی آن سویی و از طرف حق است. یوحنا «شب تیره حس» و «شب تیره روح» را به عنوان مراتب طهارت مطرح می کند و آن دو را راه رسیدن به اشراق، عشق منور و «نکاح روحانی» می داند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی نظریه تهذیبی و جایگاه طهارت در دستگاه عرفانی یوحنا را تبیین و بررسی می کند.
مواجهه دین و مدرنیته در ایران دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
275 - 296
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر به دنبال فهم رابطه دین و مدرنیته در دوره قاجار است. عدم آگاهی نسبت به مدرنیته از طرفی و مدرنیزاسیون کردن جامعه از طرفی دیگر، شرایط را به گونه ای رقم می زند که نیاز به مؤلفه های مدرنیته دارد تا جامعه از حالت سنتی به مدرنیته سوق پیدا کند. در این دوره که خاستگاه مدرنیته غرب بوده و جریان توسعه به صورت طبیعی در کشورهای پیشرفته صنعتی طی شد و کشورهای صنعتی و پیشرفته آن زمان از کشمکش های فراوان بین سه کانون قدرت سیاسی، مذهبی و اقتصادی منجر به توسعه گردیدند، بعد از جنگ جهانی دوم زمانی که تلاش شد جریان توسعه وارد کشورهای غیر توسعه یافته، شود و با موانع ساختاری و سرزمینی و فقدان تضمین های حقوقی و قانونی مواجه بودند، به کشورهای جریان مخالف توسعه تبدیل شدند. در کشور ایران جریان توسعه با مشروطه آغاز شد، اما در همین زمان عوامل زیادی با دامن زدن به ناپیوستگی اجتماعی، مذهبی و سیاسی، مانع اساسی برای این توسعه بودند. در جستار حاضر که به روش کتاب خانه ای و تحلیل محتوا نگارش شده است، کوشش می کند مؤلفه های مدرنیته و رابطه آن ها با دین را در دوره قاجار مورد کنکاش قرار دهد. نتایج نشان می دهد صنعت و تکنولوژی، مدارس جدید، آزادی، قانون، مجلس و مشروطه، برابری و ارتش مدرن از مهم ترین و ضروری ترین مؤلفه های مدرنیته برای جامعه ایران دوره قاجار بوده و از طرفی جنبه هایی مانند تفکر مذهبی در ایران دوره قاجار، استبداد دوره قاجار، تقدیرگرایی و اقتصاد مهم ترین موانع ورود مدرنیته به ایران دوره قاجار بوده اند.
جهش معنایی در زبان عارفان بر اساس نظریه معناشناسی قالب بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
29-52
حوزههای تخصصی:
سازوکاری شناختی-زبانی که در پس گستره وسیعی از رفتارهای زایای زبانی عرفا مشهود است، مبتنی است بر خروجِ مداوم از بافتی که در جریان فرایند برخطِ ساخت معنا شکل می گیرد. این تخطی شناختی در روند معناسازی، مخاطب و شنونده را وامی دارد با سازمان دهی مؤلفه های معنایی موجود در قالب تکیه گاه و برانگیختن دوباره همین مؤلفه ها در قالبی نو که با آن ها سازگاری بیشتری دارد، بر جهش های معنایی در زبان عرفان فائق آید. این فرایند شناختی که طی آن خواننده ناگزیر به بازتحلیل معناشناختی و کاربردشناختی مؤلفه های موجود در بازنمایی بافتی است، «چرخش قالب» نام دارد. تجزیه و تحلیل نمونه های ارائه شده در این مقاله براساس مفهوم «قالب»، «چرخش قالب» و ابزارهای تحلیلی نظریه معناشناسی قالب بنیاد، ظرفیت این سازوکار شناختی را برای گفتمان عرفانی مورد بحث قرار می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بافت گریزی در زبان عارفان، چرخش قالب و جهش های معنایی نوعی خلاقیت زبانی است که تنش بین خوانش مناسب بافت و خوانش ثانویه، نقض عمدی عقلانیت متعارف، سازمان دهی مجدد محیط های شناختی و درنتیجه ایجاد معنای جدید را به دنبال دارد.
آسیب شناسی مولوی پژوهی با تأکید بر مطالعات غربی و پژوهش های تکراری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
262 - 279
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که طی چند دهه اخیر سطح مطالعات و پژوهش ها در باره مولانا و آثارش در ایران و غرب رو به افزونی نهاده است جای آن دارد که این شمار از تحقیقات با رویکردی فراگیر آسیب شناسی شوند. در این مقاله مولوی پژوهی در دو حوزه «مولوی پژوهی و غرب» و «پژوهش های تکراری» در مطالعات مربوط به این بزرگمرد ادب، فرهنگ و عرفان ایرانی با تاکیدات بر مطالعات دانشگاهی بررسی شده و این نتیجه حاصل آمده است که ایرانیان در حوزه مولوی پژوهی و غرب قصور فراوانی کرده و راه های تعامل فرهنگی با غرب را از طریق مولانا نادیده انگاشته اند و نیز در انتقال مفاهیم، اطلاعات و یافته های پژوهشی ایرانی به غرب تلاشی در خور انجام نداده اند تا آن جا که باعث آمده است چهره متفاوتی از مولانا در غرب معرفی شود. هم چنین در این مقاله، بزرگ ترین آفت های پژوهشی در باره مولوی در تحقیقات و مطالعات ایرانیان که به صورت کتاب، مقاله، پایان نامه و طرح پژوهشی تولید می شوند تکرار، موازی نویسی و همسان نویسی اعلام شده است که برای دفع این آفت ها و پیشگیری از آسیب های پژوهشی بیش تر در محدوده موضوع مورد بررسی راه کارهایی ارائه شده است.
مطالعه تطبیقی سیر تحوّل خمریه سرایی عرفانی در ادب عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
199 - 216
حوزههای تخصصی:
شعر شراب یا خمریه سرایی یکی از گونه های مهم ادبی است که قدمت آن به درازی عمر شعر در ادبیات ملت ها است. خمریه و جمع آن به شکل خمریات یا باده سرایی نوعی از اشعار در ادبیات عرب و فارسی است که به توصیف شراب یا مجالس بزم و شراب خواری می پردازد. وجود نام ها و القاب فراوان و آیین های خاص برای شراب و خمر در ادب عربی و فارسی دالّ بر اهمیت و تداول این موضوع در آن فرهنگ ها می باشد. در مجموع خمریه سرایی یا شعر شراب به دو نوع مادی و عرفانی تقسیم می شود؛ در شعر فارسی هرجا از می و می گساری سخن به میان آمده، مقصود همان عصاره و مفهوم واقعی آن بوده، اما از قرن ششم با گسترش تصوف و آمیختن شعر و عرفان با هم، بسیاری از اصطلاحات ادبی به معنی مجازی به کاررفته و بخش مهمی از معانی عرفانی در قالب اصطلاحات می پرستانه به صورت خمریات بیان شده است و گاهی این درآمیختگی چنان است که نمی توان مِی مجازی را از مِی حقیقی جداکرد. در نوع دوم عارفان و شاعران عارف مسلک می و باده را به عنوان نمادی برای بیان نشاط روحی و بیان عشق الهی دستمایه شعر خود قراردادند و مقصود آن ها از شراب، می انگوری نیست بلکه خمر معنوی و روحی است. در این مقاله با استفاده از روش (تحلیلی - توصیفی) سیر تحوّل ساختاری و محتوایی شعر شراب عرفانی در ادب عربی و فارسی و ویژگی های آن ها مورد بحث قرارگرفته و دلایل بهره گرفتن از الفاظ و اصطلاحات خمری و مراد از این الفاظ با ارائه شواهد و نمونه های شعری متعدد، به صورت تطبیقی بررسی شده است.
باورستیزی رندانه و عرفانی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
259 - 280
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که حافظ نگاهی نو به آن داشته، مسأله باورستیزی و مقابله با هنجارهای فکری و مذهبی است به گونه ای که این موضوع درباره پای بندی یا عدم پای بندی حافظ به حدود و ارزش های دینی، کانون اختلاف نظرهای گوناگون بوده و گاهی سبب برداشت های سطحی از شعر وی گردیده است؛ اما درحقیقت یکی از خصایص اشعار عرفانی، کاربرد باژنما یا تعبیر باژگونه است که در حوزه وسیع معنایی، قابل مطالعه و تحقیق است. مقاله حاضر با روش تحلیلی – توصیفی و بر مبنای نقد محتوایی و معنایی، فراهم آمده و نگارنده کوشیده است تا موضوع باورستیزی در اندیشه های عرفانی حافظ را از نظر محتوایی، شرح و تبیین نماید و همچنین با ذکر مصادیقی، ابیات باورستیز با رویکرد عرفانی را تحلیل و بررسی کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که باورستیزی یکی از شایع ترین شیوه هایی است که حافظ برای مخالفت با برخی از سنت های فکری و مذهبی به کاربرده و به عنوان یک متفکّر و مصلح اجتماعی، جراح وار و با نیشتر طنز، بیماری های فکری و اعتقادی را جراحی کرده و بر زخم ها مرهم نهاده است، لذا برای تحقق این امر به ناچار الفاظ و عباراتی را برمی گزیند تا با رستاخیزی در عادت های مألوف ذهنی و زبانی، تحوّلی عمیق در باورهای اجتماعی ایجادکند و با بهره گیری از هنرهایی چون باورستیزی، هنجارگریزی معنایی، عقل ستیزی، آشنایی زدایی، تصاویر متناقض و حرکت در خلاف عرف و عادت عامه، باحفظ حیات هنری و جاودانگی در این حریم به مقصود خیرخواهانه و اصلاح طلبانه خود دست یابد.
«مضامین عرفانی در سروده های ابو مَدیَن مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان و ادبیات عرفانی در اندلس اسلامی گسترش فوق العاده ای داشت و شاعران و نویسندگان بسیاری در اندلس پدیدار شدند و آثاری در زمینه تصوّف به جای گذاشتند که معمولاً با نوآوری هایی در صورت و معنا همراه بوده است. بررسی تصوّف اسلامی در اندلس ما را با نحله های مهم فکری ای آشنا می کند که برای فهم تصوّف اسلامی بسیار کارساز است. از میان شاخه های ادبیّات عرفانی در اندلس، شعر رشد قابل ملاحظه ای داشت و شاعران پرشماری پدید آمدند که بیش تر آنان در ایران ناشناخته مانده اند. از آن جمله است شاعر و عارف بزرگ سده ششم، ابو مدین مغربی که اشعار نغز و شیوایی در مضامین بلند عرفانی و آموزه های عرفان نظری و عملی سروده است. در این پژوهش می کوشیم بارزترین مضامین عرفانی اشعار این شاعر عارف را با روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
رویکرد عرفانی عطار در باورهای پزشکی و خرافی در منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عطار نیشابوری شاعر عارفی است که در تمام آثارش در پی تفسیر و توضیح مبادی ومسایل عرفانی است و چون بسیاری از شاعران، از باورهای خرافی در آثارش بهره گیری کرده است، نگارنده در پژوهش حاضر، به بررسی شیوه های بهره گیری های وی در منطق الطیر می پردازد و می کوشد با تبیین این جلوه ها، نگاه عرفانی عطار را از این پدیده ها مشخص سازد، روش تحقیق دراین پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی از نوع کیفی است، یافته های تحقیق نشان می دهد با وصف اینکه منطق الطیر عطار بر اساس اندیشه عرفانی شکل گرفته از باورهای عامه غافل نبوده و به مانند همه مضامین دیگرش نگاه عرفانی به موضوع از باورهای خرافی و عامیانه دارد و برای رسیدن به مقاصد عرفانی و سیرالی الله، وصال و شناخت حق؛ از هر وسیله ای در گفتارش مدد می جوید
«عرفان، حماسه و دوگانگی ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه در بسیاری از بخش بندی ها،میان عرفان و حماسه، جدایی ها ی ریشه ای وجود دارد، همسانی های زیادی نیز در میانشان می توان یافت با چشم اندازی ژرف در رزمنامه ها،به این دستاورد می رسیم که زمینه های عرفانی،در باورها و آیین های باستانیان ریشه دوانده و ردپای عرفان در نوشته های حماسی،آشکارا نمودار است.از این نگاه،همه نوشته ها و داستان های رزمی، از شمار شاهنامه فردوسی، گرشاسب نامه اسدی، بهمن نامه، کوش نامه، شهریارنامه، بانوگشسب نامه، برزونامه و...گنجایش بررسی دارند.دوگانی ها اگرچه در روساخت، پایه های زیرین عرفان و حماسه را استوار ساخته اند، در ژرف ساخت، پیوستگی های اساسی با هم دارند. نیک و بد، سوروسوگ، بوش وکوشش، شایست و ناشایست، تاریکی و روشنی، اهورا واهریمن، فرشته و دیو و...هریک، آمیختاری از دیگری است و با دنبال کردن هر یک از این ها می توان به دیگری رسید.روشن است که بدون کاربردی ساختن این شاه کلید فکری، راهیافت در اندیشه های عرفانی- حماسی ایران، آب در هاون کوبیدن و زیره به کرمان بردن است.
مسئولیت اخلاقی در اندیشه ابن عربی و اسپینوزا؛ طرح چالش از منظر نظریه تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
5-28
حوزههای تخصصی:
در تمایز با آثار پیشین، پژوهش حاضر با تکیه بر مفروضات سه گانه خود (اول، مسئولیت اخلاقی به معنای امکان انتساب فعل به فاعل مختار و جواز داوری، سرزنش یا تنبیه نسبت به عمل اوست؛ دوم، در عرفان ابن عربی انسان به منزله تجلی اسماء الهی ظهور یافته است و افعال او اصالتاً به فاعلیت الهی بازمی گردد؛ سوم، در فلسفه اسپینوزا آنچه در عالم وجود روی می دهد، به ذات یا حالاتِ جوهر واحد ارجاع دارد و فعلی خارج از این نظام موجَب تحقق نخواهد یافت) امکان سازگاری مسئولیت اخلاقی با دو نظام فکری مورد نظر را به پرسش کشانده است. نتیجه حاصل نشان می دهد که دو نظام فکری در قامت فلسفه پیشامدرن/ فلسفه مدرن از عهده حل چالش مسئولیت اخلاقی برنمی آیند؛ اما اخلاق تکاملی به ویژه در قرائت فلسفی دنیل دنت و تقریر او از بحث اراده آزاد قرائتی بدیل را در برابر موضع وجودشناسانه ابن عربی و اسپینوزا ارائه می دهد. در حل چالش مسئولیت، چاره ای جز ارجاع به تجارب تاریخی و شهودات عرفی و درنتیجه اخذ رویکرد عمل گرایانه در حوزه اخلاق نیست.