مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
قانون طبیعت
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۳ شماره ۳۰
حوزه های تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا به نقد اخلاقی سکولاریستی «ایمانوئل کانت» بپردازد. اخلاق کانت یک اخلاق وظیفهگرایانة سکولاریستی است که براساس آن، وظیفه و تکلیف اخلاقی را عقل عملی آدمی، بدون استعانت از دین مشخص میکند. او دراینباره پنج صورتبندی ارائه میدهد که اگر دستورالعملی بتواند در قالب این پنج صورتبندی درآید، اخلاقی و درغیراینصورت، غیراخلاقی خواهد بود آنها عبارتنداز:
1. صورتبندی قانون کلی.
2. صورتبندی قانون طبیعت.
3. صورتبندی غایت فینفسه بودن انسان.
4. صورتبندی خود مختاری اراده.
5. صورتبندی کشور غایات.
این پنج صورتبندی بهشکل مختصر مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند. در پایان به این نتیجه رسیدهایم که هیچ کدام از این صورتبندیها را نمیتوان معیار درستی برای اخلاقیبودن قرار داد.
نقد و بررسی برهان معجزه بر اثبات وجود خدا از دیدگاه فیلسوفان دین مغرب زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداباوران معجزه را دلیلی برای اثبات وجود خدا می دانند. در طرف مقابل، خداناباوران نقدهایی علیه دلالت گری معجزه بر اثبات وجود خدا مطرح می کنند که بیشتر به وقوع پیوستن تاریخی معجزات را محل تردید قرار می دهد و حتی ناممکن می دانند. هدف این نوشتار بررسی و پاسخ به چند پرسش اصلی در این موضوع مورد اختلاف است: معجزه چیست؟ آیا «معجزه» مفهومی خودمتناقض است؟ آیا استناد به گواهی های تاریخی برای وقوع معجزات قابل توجیه است؟ عامل وقوع معجزه چیست؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزاره ها و استدلال ها انجام می گیرد. بر این اساس، کتب، مقالات و دیگر آثار فیلسوفان مغرب زمین و همچنین کتب و مقالاتی که درباره آنها نوشته شده اند، مورد مطالعه قرار می گیرند. در این مقاله ضمن بررسی پرسش های یاد شده تلاش خواهد شد تا نشان داده شود که اولاً «معجزه» مفهومی خودمتناقض نیست؛ لذا نمی توان با استناد به ناسازگاری درونی مفهوم، امکان وقوع آن را زیر سوال برد؛ ثانیاً در صورت فراهم بودن شرایطی می توان پذیرفت که معجزاتی رخ داده اند؛ ثالثاً از میان وقایع معجزه گون برخی را می توان دال بر وجود خداوند دانست، هرچند که دلالت گری پاره ای دیگر محل بحث است.
چگونه نظریه آرمسترانگ را در مورد علیت و قانون طبیعت صحیح بفهمیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه علیت منفرد و قانون آرمسترانگ بسیار شنیده شده است. اما مهم آن است که آنها را به عنوان بخشی از سیستم متافیزیکی او فهم کنیم. او یک نظریه پرداز در مورد صادق ساز است و تمام آرای متافیزیکی او می بایست در راستای وضع صادق سازها تفسیر شود. در این مقاله پس از طرح مسأله مورد مناقشه بین تعمیم گرایان و منفردگرایان در موضوع علیت، ابتدا چهارچوب کلی متافیزیک آرمسترانگ و سپس نظریه علیت او را به اختصار بیان می کنم. مطابق فهم من، او یک منفردگرا است، اما به وجود قانون به عنوان بخشی سازنده از اوضاع امور جهان اعتقاد دارد. در پایان معلوم خواهم کرد که این طریق از فهم نظریه او در مورد قانون طبیعت بعضی از کج فهمی را بر ملا می کند. به طور خاص معلوم می شود که نقض معروف الکساندر برد در مورد دوری بودن بیان آرمسترانگ اساساً وارد نمی باشد.
بررسی چیستی معجزه و چگونگی دلالت آن بر وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معجزه همواره به عنوان یکی از ادلّه حقانیت ادیان به خصوص وجود خداوند به کار رفته است. در این نوشتار سعی کرده ایم به این پرسش پاسخ دهیم که معجزه به عنوان دلیلی بر وجود خدا، تا چه میزان از لحاظ منطقی و معرفت شناختی موجّه است. به عبارت دیگر آیا معجزه به تنهایی و بدون در نظر گرفتن مسائل مربوط به گواهی های تاریخی و با فرض وثاقت ادلّه تاریخی، یا با فرض درک بی واسطه، می تواند وجود خداوند را برای مخاطب بی طرف اثبات کند یا خیر؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزاره ها و استدلال ها انجام می گیرد. در این مقاله پیش از تلاش برای پاسخ به پرسش اصلی، به تدقیق مفهوم معجزه و نقد تعریف مشهور دیوید هیوم (نقض قانون طبیعت) پرداخته شده و پس از جمع بندی بحث تعریف، با بیان مقدمه ای پیرامون انواع دلیل و استدلال تلاش می شود اوّلاً انواع استدلال هایی که معجزه ممکن است در قالب آن ها به عنوان دلیلی برای اثبات خدا در نظر گرفته شود مورد بررسی قرار گیرد، ثانیاً ناتوانی معجزه در اثبات وجود خدا به عنوان استدلالی قیاسی نشان داده خواهد شد و ثالثاً استنتاج بهترین تبیین به عنوان قالب استدلالی مناسب برای معجزه در جهت اثبات خدا مطرح می شود و موانع آن مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
مسئولیت اخلاقی در اندیشه ابن عربی و اسپینوزا؛ طرح چالش از منظر نظریه تکامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
5-28
حوزه های تخصصی:
در تمایز با آثار پیشین، پژوهش حاضر با تکیه بر مفروضات سه گانه خود (اول، مسئولیت اخلاقی به معنای امکان انتساب فعل به فاعل مختار و جواز داوری، سرزنش یا تنبیه نسبت به عمل اوست؛ دوم، در عرفان ابن عربی انسان به منزله تجلی اسماء الهی ظهور یافته است و افعال او اصالتاً به فاعلیت الهی بازمی گردد؛ سوم، در فلسفه اسپینوزا آنچه در عالم وجود روی می دهد، به ذات یا حالاتِ جوهر واحد ارجاع دارد و فعلی خارج از این نظام موجَب تحقق نخواهد یافت) امکان سازگاری مسئولیت اخلاقی با دو نظام فکری مورد نظر را به پرسش کشانده است. نتیجه حاصل نشان می دهد که دو نظام فکری در قامت فلسفه پیشامدرن/ فلسفه مدرن از عهده حل چالش مسئولیت اخلاقی برنمی آیند؛ اما اخلاق تکاملی به ویژه در قرائت فلسفی دنیل دنت و تقریر او از بحث اراده آزاد قرائتی بدیل را در برابر موضع وجودشناسانه ابن عربی و اسپینوزا ارائه می دهد. در حل چالش مسئولیت، چاره ای جز ارجاع به تجارب تاریخی و شهودات عرفی و درنتیجه اخذ رویکرد عمل گرایانه در حوزه اخلاق نیست.
تبیین انتقال از جهان اول اخلاق به جهان دوم آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
5 - 24
حوزه های تخصصی:
قانون علیتی و معلولیتی امکانیْ به دو بخش طبیعی و عقلی تقسیم می شود. بخش اول، بر جهان طبیعت و بخش دوم بر جهان عقلْ حاکم است. انسان ، از آن جهت که صاحب بدن و صاحب عقل است ، این دو جهان را در خود جمع کرده است، لیک در درون این اجتماعْ ْ میان این دو جهان نبردی شکل می گیرد تا قلمرو هر یک در سیطره دیگری درآید. پیروزی عقل بر غرایز یا پیروزی اراده عقلی بر امیال طبیعی، جواز ورود انسان ساکن طبیعت را به جهان اولِ اخلاق می دهد. آنچه در این نوشتار می آید، تبیین حرکت عقل از جهان اول به جهان دوم اخلاق است؛ جهانی دورتر از جهان طبیعت و خطرهای آن و جهانی فراتر از جهان اول اخلاق در تعین اراده بر حسب قوانین اخلاق. در این جهان دوم ، همه قوانین جهان اول برقرار است ، لیک یک محتوا به همه آنها افزوده می شود که چونان فصل مقوِّم جهان دوم است و کسانی را در خود می پذیرد که آن فصل را در نیروی عقل خود فعّال کرده باشند.
قانون هارتل هاوکینگ و پدید آمدن جهان از هیچ چیز حقیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: کونتین اسمیت طی مقالاتی مدعی شده است اگر کیهان شناسی کوانتومی مبتنی بر قانونِ تابع موج هارتل- هاوکینگ صادق باشد، فرض وجود خدای خداباوری سنّتی، ما را دچار تناقض می کند. محقق در این مقاله انتقادی، بر اساس مفهوم قانون بر این استدلال وارد شده است. روش: روش این تحقیق، تحلیل عقلانی به همراه استفاده از یافته های علمی بوده است. یافته ها: تعبیر اسمیت ، بر پدید آمدن جهان از «هیچ چیز حقیقی» تأکید دارد، که با آرای نمایندگان مهمی از تلقی های اصلی؛ یعنی تلقی انتظام از قوانین طبیعت، تلقی مبتنی بر واقع گرایی کلیات از قوانین طبیعت، تلقی ضد واقع گرایانه از قوانین طبیعت و تلقی ضد تحویل گرایانه از قوانین طبیعت، سازگاز به نظر نمی رسد. نتیجه گیری: بر اساس آرای نمایندگان مهمی از تلقی های اصلی در مورد قوانین استدلال اسمیت و ادعای وی در مورد «هیچ چیز حقیقی» معتبر به نظر نمی رسد.