مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
اندیشه های عرفانی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی عرفان و تصوف نظامی خواهیم پرداخت. بحث آغازین این خواهد بود که آیا نظامی را می توان همچون سنایی، عطار، مولوی و دیگران، شاعری عارف نامید. سپس به این نکته می پردازیم که آیا او صوفی رسمی بوده یا تحت تأثیر گسترش این اندیشه ها در این دوره نمودی از آن در آثارش دیده می شود. سپس نظرات وی را دربارة مطرح شدن این اندیشه ها در شعر خواهیم آورد و بازتاب اعتقادات عرفانی اش را در زندگی عملی و شعرش به تماشا خواهیم نشست و آداب سلوک و موانع سلوک و آنچه را مرتبط با تصوف و عرفان است و در آثارش جلوه دارد، را نیز بحث و بررسی خواهیم کرد. همچنین نظرات او را دربارة صوفیه عصر خود و دیدی که نسبت به آنها داشته را مطرح می کنیم و دربارة زهد و دنیاگریزی ـ که بخش پر رنگ تصوف او را شامل می شود ـ به تفصیل سخن خواهیم گفت و اثبات خواهیم کرد که نظامی شاعری عارف نیست و در عالم عرفان و صوفیگری، دریافت های شاعران بزرگ عارف، همچون سنایی و عطار و مولوی و دیگر شاعران عارف را از مبانی و اصول عرفانی ندارد.
اندیشه های عرفانی ابوعلی دقّاق نیشابوری با تأکید بر «الشَّواهد و الأَمثال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوعلی دقّاق نیشابوری (م405) از نامدارترین عارفان قرن چهارم هجری در نیشابور و ملقّب به صفاتی چون: «استاد»، «امام فن» و «لسان وقت» بوده است. این القاب، بیانگر استادی و سخنوری وی در «مجالس»ِ عرفانی بوده و آن طور که از شواهد تاریخی و میراث فکری او برمی آید، دقاق با بیان «صریح» و «لسان فصیح» خود، پرشورترین مجالس را در نیشابور و مرو و شهرهای اطراف برپا می کرده و در این مجالس از عمده ترین بن مایه های عرفانی و مضامینی همچون: حال «لطیف» محبّت و اینکه دل آدمی گنجینه و وقف آن است؛ ادب در طاعت و اینکه این نوع ادب، آدمی را به خدا می رساند؛ صدق و راست کرداری و اینکه بنده باید آن نماید که هست؛ اهمیت طلب و برتری آن نسبت به یافت و وصال؛ فتوّت و جوانمردی و خصومت و دشمنی نورزیدن با خلق، سخن می گفته است. دقاق در زندگی و سلوک خود، عارفی منزوی و دور از شهرت و محبوبیّت بوده و گویا صفات «حُزن و قبض و نوحه گری» وی، بی ارتباط با انزوای او نبوده است. با این همه، وی در طریقت، پیرو ابوالقاسم نصرآبادی بوده و از علم و ادب و اخلاق او بهره های فراوانی یافته و از سوی دیگر، بزرگانی چون: ابوالقاسم قشیری و ابوسعید ابوالخیر، خوشه چین فضل و ادب و مجلس گویی های وی بوده اند. در این مقاله کوشیده ایم، بعد از کلیّاتی درباره زندگی و استادان و آثار و اندیشه های دقاق، به کمک نسخه خطّی و گران بهای «الشواهد و الأمثال» - که در بردارنده مجالس و گفتارهای دقاق است – برای نخستین بار به بخشی از عمده ترین مضامین فکری و میراث عرفانی وی اشاره کنیم؛ میراثی که علیرغم اهمیّت فراوان در سنّت مجلس گویی و مطالعات تاریخی تصوّف، مغفول مانده و توجه چندانی بدان نشده است.
تأثیرپذیری اروپا از آثار و اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورشناسان اروپایی از نیمه دوم سده هجدهم میلادی به ترجمه و تصحیح آثار عطار پرداختند. فون اشتوئمر در آلمان این کار را آغاز کرد. پس از او، در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، سیلوستر دوساسی با ترجمه فرانسوی پندنامه و منطق الطیر ، در معرفی عطار به غرب مؤثر بود. ادوارد فیتز جرالد با خواندن مقدمه ای که گارسن دوتاسی بر ترجمه فرانسوی منطق الطیر نوشته بود با عطار آشنا شد و ترجمه انگلیسی این اثر را با عنوان کنگاشستان پرندگان در سال 1889 به چاپ رساند. به این ترتیب در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، جنبشی در ترجمه و تصحیح و اقتباس از آثار عطار پدید آمد و منظومه های عطار به اروپاییان معرفی شد؛ به دنبال آن دریچه تازه ای بر شاعران و نویسندگان اروپایی گشوده شد. هدف اصلی در این مقاله، چگونگی اثرپذیری اندیشه های عرفانی عطار و آثارش در کشورهای فرانسه و انگلستان و آلمان است؛ همچنین فهمیدن این موضوع که غربیان به کدامین آثار عطار توجه بیشتری نشان داده اند و کدام اثر بیشتر ترجمه شده است. روش تحقیق مبتنی بر توصیف و تحلیل است. یافته های این پژوهش نشان می دهد اگرچه آلمان ها نخستین مترجمان آثار عطار بودند، فرانسویان نقش مهم تری در معرفی عطار به غرب داشته اند. کشورهای آلمان و انگلستان بیشتر از منطق الطیر و پندنامه منسوب به عطار متأثر شده اند و اندیشه ها و آثار عرفانی عطار توانسته است تأثیرات آشکاری بر آثار شاعران و نویسندگان اروپا داشته باشد.
ابلیس و شیطان در اندیشه و آثار سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۱
19 - 30
حوزه های تخصصی:
ابلیس در اندیشه و آثار سعدی پرداختن به عرفان و تصوف به طور خاص و توجه به دانش های قرآنی به طور عام از رویکردهای مهم و رایج شاعران در روزگار سعدی است. این رویکرد به گستردگی و البته با نگرش خاص سعدی، در کلیات او نمودی آشکار دارد. در کنار موضوعات گوناگون حوزه ی دین و عرفان، پرداختن به ابلیس و مضامین داستانی مربوط به آن یکی از موارد پربسامد در نزد شاعران عارف یا عرفان گرای سبک عراقی است که در کلیات سعدی نیز به فراوانی کاربرد یافته است. با توجه به ویژگی های خاص عرفان در شعر و اندیشه ی سعدی که تا حدودی شخصی است در این مقاله نشان داده ایم که سعدی از سه منظر ایرانی، عرفانی و دینی به موضوع ابلیس نگریسته اما در این حوزه، نگاه او بیشتر متأثر از دیدگاه ایرانی است.
مقایسه اندیشه های عرفانی در نامه های عین القضات همدانی ومصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نامه های عین القضات همدانی (492ق) و مصیبت نامه عطار (553) به عنوان دو اثر برجسته عرفانی هرچند در ساختار نثر و نظم باهم متفاوت است، ولی از نظر مضامین و معانی بلند عرفانی دارای مشابهت های قابل توجهی است که نشان از نزدیکی اندیشه های این دو عارف در نظریات و آموزه های عرفانی و اخلاقی دارد. عین القضات در نامه هایش همچون عطار در مصیبت نامه، به قصد تعلیم و برای نمایاندن ذره ای از دریای معرفت، به مدد تمثیل و حکایات به اثبات لوازم طریقت و صفات و مقاماتی می پردازد که انسان را در مسیر کمال الهی یاری می-رساند. همانگونه که عطار برای ملموس ساختن مفاهیم متعالی از امور طبیعی، شخصت های عارف و عامی استفاده می کند، عین القضات نیز با برگزیدن چنین روشی به تبیین مضامین ارزشمند عرفانی می پردازد؛ اما نکته حائز اهمیت آن است که این مضامین در مصیبت نامه عطار بسط بیشتری یافته و حتی می توان ادعا کرد که برخی از مضامین عین القضات همچون هدایتگری درد، لزوم فراق در عشق، قهر و لطف الهی، ظرفیت عاشق در وصال، شناخت صانع از رهگذر دل و لزوم صبر و بی صبری در راه معشوق، در مصیبت نامه عطار به کمال رسیده است. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش مقایسه، نزدیکی اندیشه های این دو عارف جدا از تفاوت های ظاهری و ساختاری مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. این پژوهش به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده است.
جامِ مدامِ کامو (گذری بر زندگی، احوال و اندیشه های عرفانی عبدالسلام کامویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از بزرگان و عارفان گمنام سده هفتم و سال های نخستین سده هشتم هجری، زین الدین عبدالسلام کامویی (م 696ق) بوده که به القاب و صفاتی چون «زینِ دین و شیخ عراق و شاه کامو» شهرت داشته است. وی در چهل سالگی در اثر ریاضت و مجاهدت و خلوت و عزلت، تحولی روحی می یابد و از آن پس به کسب علوم و معارف و سیر در آفاق می پردازد. کامویی در طریقت، مرید و پیرو شیخ شهاب الدین عمر سهروردی، صاحب عوارف المعارف، بوده و از وی اجازه ارشاد و راهبری داشته و گویا سهروردی نیز به وی لطف و محبتی ویژه داشته است. این شاگردی و مریدی سبب شده که اندیشه ها و منظومه عرفانی عبدالسلام در کلیّت و در یک نگاهِ شامل، همان منظومه معتدل و شریعت مدارانه شیخ سهروردی را آینگی کند و از هرآنچه نشانه ای از عرفان نظری ابن عربی و اتباع او دارد، بپرهیزد و چه بسا مخالف باشد. نگارنده در این مقاله کوشیده است برای نخستین بار، علی رغم کمبود منابع و مآخذ مستند، خطوطی از زندگی، احوال و اندیشه های عرفانی عبدالسلام را ترسیم و منظومه عرفانی وی را مرکّب از بن مایه ها و مضامینی چون «اهمیت صبر و تأنی در سلوک، رجا و امیدواری به لطف خداوند، غریب و رهگذر بودن عارف در دنیا و تمایز طاعت و عبادت» معرفی کند.
اندیشه های عرفانی و ظرافت های بلاغی «فرغانی» با تکیه بر «مشارق الدراری»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
149 - 173
حوزه های تخصصی:
سعیدالدین فرغانی یکی از بزرگ ترین شارحان عرفان اسلا می است که با فهم عمیق خود، بر قصیده «تائیه» ابن فارض مصری شرحی مبسوط نوشت. وی در عرفان نظری، شاگرد قونوی بود و در سلوک عرفانی، نسبت خرقه خود را به سهروردی رسانده است. فرغانی، با آگاهی کامل از اندیشه های عرفان نظری و ابن عر بی و آشنایی با میراث عرفانی کهن، به ویژه تصوف خراسان، توانست شرحی به نام « مشارق الدراری» بنویسد و در این اثر خویش، بدون آنکه همچون بسیاری از شارحان دیگر در دام تخیل های بیمارگونه و بازیهای زبانی حاصل از جادوی مجاورت گرفتار شود، با بیانی روش مند و تبویبی منطقی، با بی تازه در عرفان نظری بگشاید. نویسنده در این مقاله کوشیده است در دو بخش جداگانه، «اندیشه های عرفانی» و «ظرافت های بلاغی» فرغانی را بررسی کند؛ اندیشه هایی همچون: عشق و عاشقی، دیدگاه تأویلی و پرهیز از تأویلات بی حد و مرز، نسبت انسان کامل با دوایر سه گانه اسلام و ایمان و احسان که بحثی است کاملاً بدیع در تصوّف اسلامی، مفهوم زمان و قبض و بسط آن، واسطگی اسباب و مؤثّر دانستن حق و طرح سخن عمیق «سُبحانَ الذّی لا یُوصَلُ إلیهِ إلّا بِهِ» و در بخش ظرافت های بلاغی: تشبیه، سجع، استشهاد به اشعار، ترکیبات و ترجمه های بدیع و اطناب و بسط هنری که نشان دهنده خلاقیت های فرغانی در ساحت زبان و بیان این نکته است که در متن مشارق الدراری، تجارب روحانی و عاطفی نویسنده با جانب جمال شناسانه این تجارب، پیوند بسیار نزدیکی دارد.
سنایی و استفاده از بارگاه آسمان برای بیان اندیشه های عرفانی در دیوان
منبع:
شفای دل سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹
64 - 80
حوزه های تخصصی:
پس از پذیرش اسلام و وجود آیاتی که در آن به ملکوت آسمان ها اشاره شده است، توجه به بارگاه آسمان در نزد ایرانیان بیشتر شد؛ به گونه ای که نویسندگان، شاعران و عارفان از آن برای مضمون پردازی استفاده کردند و به دفعات از آسمان و مضامین مربوط به آن در آثارشان بهره جستند. روشن است که برای فهم بهتر مفاهیم ابیات، آگاهی از مضامین علمی مورد توجه شاعران در دوره های گوناگون شعری اهمیت بسیار زیادی دارد. یکی از شاعران نام آشنای ادب فارسی حکیم، سنایی است که با آگاهی از دانش نجوم، آن را در خدمت اندیشه های عرفانی قرار داد. وی از دانش آسمان و نجوم به شکل گسترده در اشعارش بهره جست و به دلیل گرایش های عرفانی که داشت، گاهی از این دانش برای انتقال مفاهیم عرفانی سود برد. در این تحقیق که به روش تحلیلی است ضمن بررسی سیر پیدایش دانش نجوم و بازخورد آن در برخی از متون عرفانی، نشان داده شده است که سنایی در این دانش تبحر داشته و از آن در سرودن اشعارش در دیوان بهره برده است.
نگاهی به اندیشه های رودکی از منظر عرفانی و حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط قالب و معنی در شعر دوره رودکی آهسته آهسته کامل شده است. هنوز در عهد سامانیان قالب موضوع را معین می کرد و موضوع قالب خود را دریافته بود مانند قالب «قطعه» عموماً برای ترویج اخلاق و پند و اندرز و حکمت به کار رفته است. قالب «قصیده» بیشتر برای توصیف طبیعت، مدح و ستایش بزرگان و همچنین مباحث حکمی در نظر بوده است. قالب «تغزل» برای بیان احساسات، عواطف شاعرانه و عاشقانه استفاده می شده است. از این روی با عنایت به اشعار رودکی سمرقندی دریافته می شود که او در بیان حکمت و مباحث فلسفی و گونه ای از عرفان مبتدی پیش قدم بوده است. او در همه قالب های رایج آن دوره شعر گفته که از جمله موضوعات طرح شده در این قالب ها، نوعی از شناخت حقیقت و بیان معنویت است. گرچه او در آغاز راه است اما بی تردید موضوعاتی چون مرگ اندیشی، بحث های فلسفی، انسانی و ... از سوی رودکی مورد توجه شاعران پس از وی قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل شاخصه های نمادین در نگاره های دوره تیموری
حوزه های تخصصی:
هنر نگارگری در ایران از گذشته مورد توجه هنرمندان و هنردوستان بوده است و در ادوار مختلف شاخصه های مربوط به خود را داشته است، و هنرمندان بسیاری در زمینه نگارگری پروش یافته اند تا به این هنر بی بدیل خدمت کرده باشند. دوره تیموری یکی از درخشان ترین دوره های هنر اسلامی به شمار می رود. در این دوره هنر نگارگری مسیر تکامل خود را طی کرده است و عصر باشکوهی را در هنر نگارگری رقم زده است. شاخصه های نمادین در نگاره های دوره اسلامی تجلی روح هنری و سبک مکاتب ایرانی را منعکس می کند، و نمادگرایی را می توان ابزاری برای بیان تصویری آثار نگارگری ایرانی در نظر گرفت. پژوهش حاضر، به خوانش نگارگری های انتخابی از دوره تیموری بر پایه نمادشناسی و بر اساس طبقه بندی فرم، ترکیب بندی، نمادهای هندسی، مضامین اسطوره ای و عناصر تلفیقی در این نگاره ها پرداخته می شود. مسئله ای که در این پژوهش مطرح می شود این است نگارگران دوره تیموری چگونه در بازتاب اندیشه های خود چگونه از عناصر بصری استفاده کرده اند؟ این پژوهش از این رو حائز اهمیت است که نگارگر ایرانی در فضای نمادین به خلق و آفرینش آثار باشکوه می پردازد و پیوندی معنادار و بامفهوم در فضای چیدمان این آثار فراهم می سازد. روش این پژوهش توصیفی -تحلیلی می باشد؛ و از این رو در تلاش است که به معنای نمادین نگاره های دوره تیموری پرداخته شود و پرده از اسرار و رموز این نگاره ها در بستر حکمت ایرانی آشکار سازد. نتایج نشان می دهد؛ این نگاره ها بر خواسته از عقاید، اندیشه های عرفانی در دوره تیموری است، که نمایانگر هویت ایرانی و اسطوره ای است.