فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۳۴۴-۳۱۹
حوزههای تخصصی:
بازتاب تعالیم و تأثیر اندیشه صوفیان سده های دوم تا چهارم که دوره شکل گیری تصوف است، از مباحث مهمی است که در این مقاله به صورتی آماری و تحلیلی به آن پرداخته شده است. در نتیجه تفحص در کتب تعلیمی تصوف که در سده های چهارم تا هفتم تدوین شده است، بیست وپنج تن از صوفیان برجسته قرون دوم تا چهارم که سخنان آن ها بسامد بالاتری در این کتب داشته اند، به تفکیک قرن شناسایی شده اند. وجه عمده تعلیم صوفیان بزرگ سده دوم همچون حسن بصری، سفیان ثوری، ابراهیم ادهم، عبدالله مبارک، رابعه عدویه، معروف کرخی و ابوسلیمان دارانی، فضایل اخلاقی، زهد و ریاضت در چهارچوب دستورات شرعی است، اما موضوع تعالیم عرفای سده سوم یعنی بایزید بسطامی، ذوالنون مصری، ابوسعید خراز، سهل تستری، ابوالحسین نوری، حسین منصور حلاج، سری سقطی، ابوتراب نخشبی، یحیی معاذ رازی، ابوعثمان حیری و ابراهیم خواص، معرفت، سماع، عزلت، حیرت و فنا است که عموماً برای اولین بار در این سده مطرح شده و تصوف را از سلوکی اخلاقی و زهدگرا به جانب مکتبی معرفت شناختی مبتنی بر سلوک عملی و آداب و احوال بدیع سوق داده است؛ همچنان که بیشتر موضوعات این قرن مربوط به توحید، معرفت و پس از آن محبت و توکل است. اما تصوف سده چهارم با صوفیانی چون ابوبکر واسطی، ابوعلی رودباری، ابوبکر شبلی و ابوعبدالله خفیف به شدت تحت تأثیر تعلیم صوفیان تصوف دو سده پیشین است و گویا حرف تازه ای ندارد. به طور کلی، مهم ترین موضوعات قرون دوم تا چهارم تصوف عبارت اند از: زهد و معرفت. موضوعات توحید، محبت، اخلاق، توکل و فقر در جایگاه بعد قرار دارند. از میان این صوفیان، جنید بغدادی بیشترین تأثیر را داشته و در طرح بسیاری از موضوعات در جایگاه نخست است. پس از وی به ترتیب سهل تستری و شبلی قرار دارند. چهار چهره برجسته دیگر عبارت اند از ذوالنون مصری، ابوالحسن نوری، ابوسعید خراز و بایزید بسطامی.
قاریانِ قرآن در نگاهِ عارفان در سده های پنجم تا هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
293 - 322
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از متون منظوم و منثور ادبیات فارسی را مضامین عارفانه تشکیل می دهد. در متون عرفانی نیز مانند دیگر آثار ادبی، از طبقات و پیشه های گوناگون مردم جامعه به بیان های مختلف سخن گفته شده و هر نویسنده و شاعر، با توجه به سبک شخصی و یا متأثر از محیط اجتماعی و سیاسی عصری که در آن زیسته، نگاه متفاوتی از اقشار مختلف جامعه ارائه کرده است. یکی از این اقشار، قاریان قرآن هستند. در دوره زمانی قرن پنجم تا هشتم هجری که دوره اوج و نضج متون عرفانی به شمار می آید، به دلیل ملازمت و معاشرت عرفا با طبقه مزبور، به تناسب بحث، از قاریان و نیات و عملکرد آن ها سخن گفته شده است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی برای نخستین بار در دست انجام است، تبیین جایگاه قاریان در چهار سده مهم رشد و اعتلای عرفان است، که ضمن آن قاریان به دو دسته مثبت و منفی تقسیم شده اند، البته شواهد دیگری وجود دارد که قاریان حضور دارند و قضاوتی نسبت به آنان صورت نگرفته به همین جهت این گونه شواهد ذیل عنوان خنثی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها و حاصل تحقیق که از احصای بسامدها به دست آمده، حاکی از آن است که تحت تأثیر عوامل سیاسی اجتماعی، هرچه از قرن پنجم به سده های متأخرتر نزدیک می شویم، به نسبت دوره های قبل که به ویژگی های مثبت قاری توجه می شده، به ویژگی منفی قاریان قرآن تأکید می شود و به تعبیری عنایت و توجه عارفان در سده های هفت و هشت در پی کاهش محبوبیت این قشر، به ویژگی منفی این دسته معطوف بوده است. البته فارغ از عوامل سیاسی اجتماعی، نوع نگاه و مشرب عرفانی شاعر یا نویسنده نیز، در تعیین منزلت قاری مؤثر بوده است.
بررسیِ مقایسه ای تفکراتِ دوروتی زُئِلِه و سیمون وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
380 - 361
حوزههای تخصصی:
سیمون وی و دوروتی زئله، متألهانِ مسیحی، هریک تقریری نو از الهیاتِ مسیحی ارائه داده اند. مقایسه آن ها نشان دهنده تشابه ها و تفاوت های مهمی در تفکراتشان است. مقاله حاضر به روش تحلیلی - مقایسه ای به مقایسه اندیشه های آن ها پرداخته است و کوشیده است نشان بدهد که آن ها با تکیه بر حساسیت های عقلانی و اخلاقیِ خود، نگاهی انتقادی به بعضی از آموزه های مهمِ مسیحی دارند. اما از سوی دیگر، دیدگاه های معنوی - عرفانی شان در پیِ رابطه ای وجودی با خداوند است. توجهِ عمیقِ آن ها به معنویت و عرفان وجهِ جالبِ الهیاتِ آن ها است که از سویی، وجهِ انتقادی و سلبیِ نگرشِ آن ها را با تأکید هایی ایجابی متعادل می کند و از سوی دیگر، نقشِ تکیه گاهِ معنوی - عرفانی را برای کنشگری در حوزه سیاسی و اجتماعی ایفا می کند. آن ها به واسطه زمانه پرغوغای خود، به مسائلِ اجتماعی و سیاسی بی اعتنا نیستند. بازنگریِ کامل در تئودیسه نظری و اتخاذِ دغدغه های جدی درباره مسائلِ اجتماعی و سیاسی از ثمراتِ این توجه است. با این حال، به نظر می رسد یکی از مهم ترین تمایزهای این دو اندیشمند در تأکیدهای متفاوتِ عرفان و معنویتِ آن ها باشد؛ عرفان و معنویتِ سیمون وی سرچشمه های معنوی تری دارد و زئله دغدغه های سیاسی تر و رهایی بخش تری را نشان می دهد.
بررسی و تحلیل غزلی از دیوان شمس با رویکرد به یکی از آموزه های رواقی در ربط و نسبت با مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
218-191
حوزههای تخصصی:
ارتباط بینامتنی به مثابه یکی از روش های تحلیل متون در گستره پژوهش های ادبی، می تواند به کشف و فهم ناگفته ها و نانوشته های متن/ متون منجر شود. در این میان، بررسی و تحلیل ربط و نسبت مثنوی معنوی و غزلیات شمس در تعامل با یکدیگر و کمک به فهم بهتر نانوشته های هم، در گستره پژوهش های مولوی شناسی می تواند گامی در راستای فهم بهتر تأملات مولوی از یک سو و مولوی پژوهی از سویی دیگر باشد؛ همچنین با توجه به اینکه مفهوم «سبک زندگی» به ویژه در حوزه اخلاق عملی، از پربسامدترین موضوعاتی است که در سال های اخیر مطمح نظر پژوهندگان قرار گرفته، آثار مولوی غنی ترین منابع مورد مداقه این حوزه بوده و به ارائه الگوی مناسب از طرز تلقی خاص از نحوه مواجهه با امور جهان (درون و بیرون) پرداخته است. در این میان، یکی از طرز تلقی ها و ایماژهای بزرگ و مهم در نگاه به خود (درون) و جهان (بیرون) با رویکرد به اندیشه رواقی (ترجیح تغییر جهان درون نسبت به جهان بیرون)، اصلِ «حکمت به من چه» است که البته شناخت ساحت ها و لایه های پنهان وجودی انسان، پیش شرط مهم درک اهمیت و ورود به این اصل می باشد. با این چهارچوب نظری که به تشابه یا همانندی اندیشه مولوی و فلاسفه رواقی اشاره دارد، هدف این مقاله واکاوی مفهوم اصل «به من چه» با روش مقایسه ای و تحلیلی با توجه به یکی از غزلیات شمس و مثنوی معنوی است. دقت در این طرز تلقی نشان می دهد مولوی لازمه این طرز تلقی رواقی و حرکت استکمالی انسان را با اصل «ترجمه خلق مکن حالت و گفتار تو کو» (غزل 2144) و رهایی از هرآنچه ربط و نسبتی با رشد و تعالی او ندارد، دانسته و پرهیز از گفتار، کردار و افکار بیهوده را از مهم ترین آموزه های «معنای زندگی» خویش معرفی می کند.
بررسی انسان گونه انگاری خدا در آثار سنایی و عطار از دیدگاه استعاره شناختی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
21 - 40
حوزههای تخصصی:
امور معنوی، مقدس و دینی از اموری هستند، که همواره بشر برای فهم آن ها ناچار از به کارگیری استعاره است. این خاصیت ذهن بشر است که نمی تواند امور مفهومی و انتزاعی را بدون کمک گرفتن از امور مصداقی و فیزیکی بشناسد. امروزه علوم شناختی از جمله زبان شناختی شناختی، بسیاری از استعاره های به کاررفته زبان انسان را تحلیل کرده و نشان داده است که انسان چگونه پاره از امور هستی را درک می کند. هدف این پژوهش بررسی استعاره انسان مدارانه در مورد خداوند است، تا با رویکرد شناختی نشان دهد چگونه خدا در ذهن دو تن از شاعران زبان فارسی، یعنی سنایی و عطار، مفهوم سازی شده است. برای این منظور از دیوان این دو شاعر، تمام ابیاتی که در آن ها اعمال و صفات انسانی برای خدا قیدشده، استخراج گردیده و با نگاشت هرکدام در مقاله ذکرشده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد، در ذهن این دو شاعر به طور مشترک خدا: پادشاه، معشوق، صنعتگر، میزبان، ساقی و جنگجو است و علاوه بر این در ذهن سنایی خدا: آرایشگر، بنّا، نانوا، نویسنده، راهنما؛ و در ذهن عطار هم خدا: صیاد، شعبده باز، آئینه بند، فرمانده، بافنده و نقاش است. در این پژوهش چهره، میان/ کمر، زلف، لب، مردمک چشم، دهان و ... از اعضایی هستند که همراه با شواهدی برای اثبات استعاره بدن مندی از آن ها استفاده شده است.
تحولات تاریخی شرایط قانونی و شرعی زوجین در احوال شخصیه ارامنه گریگوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
162 - 135
حوزههای تخصصی:
ارامنه گریگوری ایران و دیگر مناطق جهان بر خود می بالند که در سال ۳۰۱ میلادی مسیحیت در ارمنستان به دستور تیرداد سوم اشکانی (۲۵۰- ۳۳۰ م.)، سال ها قبل از دیگر کشورها، به عنوان دین رسمی اعلام شد و در نتیجه آیین ها و باورهای مسیحی در قوانین مدنی آنان حاکم گردید. با وجود این، موقعیت جغرافیایی خاص ارمنستان و مهاجرت های اجباری آنان به داخل ایران و اقامت در قلمرو امپراتوری عثمانی موجب شد تحولات بسیاری در ترکیب فرهنگ، دین و قوانین آن به وجود آید به گونه ای که به رغم نسبت جمعیتی اندک از مسیحیان جهان، دارای هویت مختص خود باشند. این مقاله به بررسی تحولات تاریخی شرایط قانونی زوجین در احکام شخصیه ارامنه گریگوری ایران می پردازد و شرایط زوجین، از جمله دایره حرمت اقارب سببی و نسبی، را در آثار کلاسیک حقوقی ارامنه جست وجو و مقایسه می کند. مهم ترین منابع بررسی شده در این مقاله عبارت اند از: کتاب مقدس، قوانین رسولان، سنت کلیسایی، تصمیمات شوراهای جهانی و نیز کتاب داداستان از مخیتار گُش و کتاب حقوق کلیسای ارمنیان و مقررات «احوال شخصیه» ارامنه از ملیک تانگیان. چنان که در مقاله دیده می شود ارامنه گریگوری بیشترین دایره محارم را دارند.
مسیح پائول ساموساتا؛ حقیقتی سرکوب شده در تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
366 - 351
حوزههای تخصصی:
مسیح شناسی پائول ساموساتا یکی از مسیح شناسی هایی است که در قرن سوم میلادی توسط سینود انطاکیه به دلیل تأکید بر انسانیت صرف عیسی و نفی الوهیت جوهری و ازلی بودن مسیح، محکوم به بدعت شد. این مسیح شناسی حول سه محور مسیح تاریخی، انسان خداگونه و پیامبر نجات بخش قرار دارد و بیانگر این مهم است که عیسی که همانند انسان های دیگر متشکل از روح و بدن است، لیکن متعالی تر، و در نقطه ای از تاریخ از مریم متولد شد، با تکامل و پرورش اخلاقی خود، شایستگی فیض فرزندی خدا را پیدا کرد و به مقام یک پیامبر و مسیحای موعود که از پیش در نقشه نجات خدا طراحی شده بود، دست یافت و با مرگ خویش برای نجات انسان ها و تسخیر گناه اولیه آدم با اراده خدا وحدت یافت. نگارنده بر آنست که با نگاهی به مسیحیت سال های اولیه، از یک سو می توان این تئوری را مطرح ساخت که مسیح شناسی پائول ساموساتا که بیشترین قرابت را با مسیحیت اولیه دارد، احیاگر سنت فکری عیسی و اندیشه مسیحیان اولیه که عیسی را انسانی صرف می دانستند، می باشد و از سوی دیگر در تقابل با مسیح شناسی لوگوسی-کیهانی کاتولیکی است که قائل به الوهیت و انسانیت توأمان عیسی است.
تبیین رابطه پیر و مرید در اسرار التوحید به مثابه همتایی برای بازی هرمنوتیکی در جهت رهایی از سوژه محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۳۹۲-۳۶۷
حوزههای تخصصی:
نحوه تعلیم پیر به مرید در اسرار التوحید به گونه ای است که می توان آن را با بازی هرمنوتیکی گادامر که هدف نهایی از مطرح ساختن آن، رهایی از «سوژه محوری» است، تطبیق داد. گادامر رهایی از «سوژه محوری» را به عنوان غایت نهایی در ذیل مفهوم «بازی» که آغازی برای ورود به بحث هنر است، مورد توجه قرار می دهد. در حقیقت این غایت، مقابله ای با عقلانیت «سوژه محور» در تفکر مدرن است. هدف از تطبیق رابطه پیر و مرید با بازی هرمنوتیکی معرفی عرفان اسلامی (به خصوص عرفان رایج در خراسان) به عنوان همپای هنر یونانی در حذف تفکر «سوژه محوری» است که این هدف از طریق روش های تحلیلی-تطبیقی-توصیفی دنبال می شود. حکایات اسرار التوحید به عنوان متنی عرفانی ویژگی های بازی هرمنوتیکی را به نحو کاملی (البته در ذیل معرفت شناسی عرفانی و نه هنر) پوشش می دهند. از جمله ویژگی های بازی گادامری که در اسرار التوحید وجود دارد، عبارت اند از: استقلال بازی از بازیکنان، امر غیرجدی و جدیت در بازی، نحوه حضور تماشاگر، غایت بازی و در نهایت حذف سوژه.
مقایسه تأویل عرفانی آیات در شرح التعرف ربع اول با کشف الاسرار نوبت الثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۸۲-۳۶۱
حوزههای تخصصی:
شرح تعرف نوشته مستملی بخاری یکی از قدیمی ترین کتاب های تصوف در زبان فارسی است که اهالی این علم اهمیت ویژه ای برای آن قائل بوده اند. از آنجا که مؤلف این کتاب، مفسر قرآن است، تأویلات عرفانی ربع اول شرح التعرف که برای آیات بیان کرده، از خود او نیست؛ این امر از مقایسه اثرش با نوبت الثالث کشف الاسرار روشن می شود. همچنین از آنجا که مفاهیم هر دو تأویل یکسان و نزدیک به هم می باشد و یکی دیگر از شارحان کتاب التعرف کلابادی، خواجه عبدالله انصاری است، نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که این دو شارح از یکدیگر تأثیر پذیرفته اند.
زن در اندیشه موسی دلئون و یاکوب بومه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۱۴۴-۱۲۵
حوزههای تخصصی:
جایگاه زن در اندیشه یهود، پست تر از مرد و عامل گناه است؛ زنان، گناه و تبلیس را از حوا ارث برده و گناهکارند، اجازه فعالیت اجتماعی ندارند و کمالشان تشویق شوهر و فرزند به آموزش تورات است. در مسیحیت با وجودی که زن و مرد نزد مسیح(ع) یکسان بودند ولی شاگردانش نظر مساعد به زن نداشته و از خلقت تبعی حوا و گناه او سخن گفته اند. به دلیل اهمیت شناخت مقام زن در ادیان، بنا شد به روش توصیفی و مقایسه ای، جایگاه زن در اندیشه دوعارف بزرگ یهودی و مسیحی، موسی دلئون و یاکوب بومه را واکاوی کنیم. آن ها نظراتی مطرح کرده اند که نیازمند تحلیل است. دلئون اختلال در آفرینش را به دلیل دور شدن خدا و ملکه می داند اما در نهایت به واسطه توبه، ریاضت و انجام مناسک، جدایی به هماهنگی تبدیل و باعث هماهنگی جهان می شود، با کامل شدن زن، مرد هم کامل شده و باعث تکامل عوالم علوی می شود. رابطه زن و مرد باعث پایداری ایمان و عاملی است که حضور الهی (شخینه) آن ها را ترک نکند. بومه پست تر بودن زن از مرد را رد می کند. او زن را موجودی می داند که از ماهیت آدم ساخته شده و می تواند به کمال برسد تا تصویر خدا باشد، به عقیده بومه در عمل زناشویی واکنشی الهی صورت می گیرد، اما تأثیرات دیگری نیز وجود دارد که از جنبه زمینی و شیطانی ناشی می شود.
مسائل بنیادین انسان و هستی در پرسش های خیام و پاسخ های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
134 - 113
حوزههای تخصصی:
خیام در رباعیات در باب مسائل بنیادین انسان و هستی موضوعات یا پرسش هایی را مطرح کرده و از همان روزگار واکنش هایی را برانگیخته است. کسانی چون نجم رازی در عوض نقد اندیشه، شخص او را نقد و هجو کرده اند. از دیگرسو در مخزن الاسرار نظامی مفاهیم، نمادها و تصاویری را می توان دید که عیناً یا با تفاوت های جزئی در رباعیات خیام به کار رفته است و به نظر می رسد پاسخی به آن اشعار باشد. پس از تحلیل و طبقه بندی این مفاهیم و تصاویر در سطح مسائل بنیادین انسان و هستی این نتیجه به دست آمد که نظامی با برگرفتن مفاهیم و تصاویر خیام و موضوعات و مسائلی که او مطرح کرده بود از منظری عرفانی به آن پاسخ داده و برون شدی از آن حیرانی فلسفی ارائه کرده است.
تحلیل تطبیقی عامل محرک در نظام عرفان عملی از منظر نهج البلاغه و منازل السائرین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
گرایش به مباحث عرفانی در دوره معاصر و نیاز مبرم به بازبینی متون عرفانی ، پژوهش گران را بر آن می دارد تا نگاهی دوباره به آثار عرفانی دوره های گذشته بیندازند. در این میان، کتاب منازل السائرین از جمله منابع مهم در عرفان عملی است که مجموعه ای نظام مند را جهت طی مراحل کمالات انسانی برای سالک طریق ترسیم می کند. در این پژوهش به شناسایی عامل محرک در این نظام و تطبیق آن با نظام عرفان عملی مبتنی بر نهج البلاغه پرداخته شده است. بر این اساس، «یقظه» عامل محرک در نظام منازل السائرین، و «تفکر» عامل محرک در نظام مبتنی بر نهج البلاغه است . نقطه تلاقی این دو نظام در بحث شناخت عامل محرک ، بهره گیری از انوار عقلانیت است که در دستیابی به مقام «تفکر» نقش زیر بنایی و در رسیدن به مقام «یقظه» به عنوان یکی از اسباب آن مطرح شده است.
کاربرد وکالت عرفانی در ماهیت وکالت دادگستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
291 - 308
حوزههای تخصصی:
تعریف و مبنای وکالت در دادگستری را بایستی در علوم پیشینی آن و در مباحث «فلسفه حقوق هنجاری»، جستجو نمود. در وکالت، نیابت و اجازه از دیگری اهمیت دارد که در تاریخ تمدن ملت ها بر اساس مبانی فکری و اخلاقی و اجتماعی آنها استوار است. در این مقاله تلاش می گردد تا یکی از این مبانی فلسفه حقوق هنجاری که به حوزه عرفان ارتباط می یابد و آن توکل و وکالت عرفانی است، ریشه یابی شود و جایگاه وکالت در مبانی فکری عرفانی و حقوقی مورد توجه قرار گیرد و در مقایسه با وکالت دادگستری، نقش زمینه های فکری و معنوی و اخلاقی در علوم قضایی کاوش گردد و با روش کتابخانه ای و با ارجاع به منابع اولیه این دو رشته، این نتیجه را روشن نماید که وکالت معنایی گسترده دارد که شاخه ای از آن در عرفان ریشه دارد و از توکل نیز مایه می گیرد. از نظر حقوقی نیز شرط اخلاقی، رعایت مصلحت موکل، امانتداری و حفظ اسرار در آن رعایت می شود.
دیدگاه ابن عربی بر وحیانی بودن قران و پاسخ به شبهات آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
1 - 20
حوزههای تخصصی:
معانیی که از حضرت الهی فرودمی آیند یک صورت جسمانی مانند صورت خیال ما می پذیرند و سپس به عالم ملک فرودمی آیند. بدین لحاظ جهان مثال را « خیال منفصل» نیز می نامند. و ارواح کلی انسانی پیش از ظهورشان در بدن با آن صورت ها ظاهرند و اکثر مکاشفات در این عالم است که آن را « خیال مقید» می نامند انواع خواب ها مربوط به این عالم است و معبر نیز خواب را با توجه به این عالم تعبیرمی کند. پیامبر (ص) در مورد دو خواب فرموده : یوسف (ع) وقتی که برادرانش در برابر او سجده کردند صورت خارجیه حسیه را حق قرارداد و گفت خوابم تعبیر شد و آن را خیال اندر خیال دانست نه حقیقت و در مورد ابراهیم (ع) بایست خوابش را تأویل می کرد اما چون انبیاء امور را در عالم مثال مطلق مشاهد ه می کنند که مطابق با واقع است و نیازی به تعبیر ندارد آن را تأویل نکرد و به ذبح فرزندش پرداخت و این فدیه مربوط به آن چیزی بود که در ذهن ابراهیم (ع) بود نه آنچه در نفس الامر بود. به این دلیل خداوند فرمود: « ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا» نفرمود در رویا صادق بودی. دکتر عبدالکریم سروش نیز به پدیدارشناسی قرآن پرداخته و در موردِ ماهیت رویا ، قرآن و وحی الهی نق. طه نظراتی دارد؛ از این رو ، هر دوی این مطالب را بررسی می کنیم زیرا بر این اعتقادیم که تضاربِ آراء نه تنها جمودِ فکری دینی را ازبین می برد بلکه بیش از آن ، باعثِ رشدِ و ارتقاء معرفتی نیز می گردد. این مقاله ، از ره آوردِ چالش های میانِ ادعای سروش و نقد های بر آن است که می تواند به درک و فهمی عمیق تر از مسائلِ مهم و تأثیرگذار در زندگی دینی راه یابد.
واکاوی عرفانی معرفت نفس در منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
61 - 81
حوزههای تخصصی:
معرفت نفس، یکی از نیازهای مهم بشر است؛ مکاتب مختلف به نوعی، به آن پرداخته اند. در عرفان اسلامی، توجه ویژه ای به این مسئله شده است؛ به نظر عرفا، انسان در پرتو معرفت نفس، به رشد و کمال می رسد و نیل به معرفت خداوند، تنها از طریق معرفت نفس امکان پذیر می شود. عطار نیشابوری از جمله اندیشمندانی است که تلاش کرده معرفت نفس را درونمایه آثار ادبی- عرفانی خود قراردهد. فهم نوع نگاه این عارف مسلمان به مقوله معرفت نفس می تواند از یک سو، راهگشای پژوهش های بعدی در این زمینه باشد، از سوی دیگر، به پرسش های مطرح در این زمینه پاسخ مناسب ارائه دهد. این پژوهش، مقوله «معرفت نفس» را از دیدگاه عارف بزرگ مسلمان، عطار نیشابوری، در منطق الطیر بررسی کرده است؛ برای این بررسی، روش توصیفی با تحلیل محتوا اختیارشده است. برای گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانه ای استفاده شده است. از روش های توصیفی و استدلال عقلی، برای تحلیل یافته ها، بهره گرفته شده است. ابتدا، مروری کوتاه بر کتاب منطق الطیر و اهمیت و جایگاه معرفت نفس در این اثر انجام شده است، انواع «خود» از دیدگاه عطار، رابطه معرفت نفس و معرفت الله، شیوه سلوک، کسب معرفت و وادی های هفتگانه، خاصیت آینگی متقابل انسان و خدا، نفس امّاره و شیوه مقابله با آن در منطق الطیرمورد بحث قرارگرفته است.
مراقبه (دهیانه) در مهایانه بودایی براساس آمیتایور دهیانه سوتره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
46 - 29
حوزههای تخصصی:
مراقبه، که در آیین بودایی دهیانه نام دارد، از روش هایی است که با مهار ذهن به منظور دریافت حقیقت امور می تواند انسان را از فشارهای زندگی مادی رهایی ببخشد و به سوی زندگی معنوی توأم با آرامش روانی سوق دهد. با توجه به وجود روش های گوناگون دهیانه در سنت بودایی و ورودشان به کشور ما با فرهنگی متفاوت، نیاز به بررسی آن مطرح می شود. فقدان تحقیقات آکادمیک معتبر در این زمینه در کشور ما بر ضرورت انجام این تحقیق می افزاید. پرسش اصلی این نوشتار چیستی، تبیین مبانی، اهداف و چگونگی روش ها و مراتب دهیانه و نیز نتایج آن در شاخه مهایانه از دین بودایی بر اساس متن آمیتایوردهیانه سوتره است که از متون مراقبه ای مکتب «سرزمین پاک» بودیسم مهایانه است. ازاین رو، کوشیده ایم با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالب ارائه شده در سوتره فوق و نیز مراجعه به سایر منابع بودایی به پرسش های مذکور پاسخ دهیم.
بازتاب معاد در شعر عرفانی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
معاد و زندگی پس از مرگ، همیشه رمزآلود و ناشناخته بوده و همین ناشناختگی، باعث ترس بیشتر از مرگ شده است، لذا برای روشن شدن جریان معاد و قیامت به عنوان یکی از مهم ترین بن مایه های شعر فارسی، ضروری است که علاوه بر کتب دینی به شناخت تفکر و اندیشه عارفان نیز پی ببریم. عطّار نیشابوری شاعر و عارف توانای ایرانی، تأمّلاتی بسیار عمیق درباره معاد داشته که به شکل گسترده ای در اشعار وی جلوه نموده است. پژوهشگر در این مقاله، پس از ارائه مقدّماتی در زمینه عرفان به عنوان راهی برای کشف حقایق به جایگاه و معانی معاد در فرهنگ ها و واژه نامه های فارسی و عربی اشاره نموده و سپس به بازتاب معاد در شعر عطّار به عنوان یکی از چهره های برجسته عرفانی پرداخته است و ضمن معرفی دیدگاه وی درباره معاد و قیامت به عوامل کامیابی یا ناکامی در آخرت پرداخته و مشخص نموده که قرآن کریم سرچشمه افکار دینی و مذهبی عطّار بوده است.
بررسی تطبیقی الهیات سلبی و ایجابی از منظر دیونیسیوس آریوپاغی و محیی الدین ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیونیسیوس آریوپاغی و عارفان مسلمان در مکتب ابن عربی در عین اینکه در برخی کلمات خود به الهیات سلبی نزدیک شده اند و خدا را بیان ناپذیر و حتی معرفت ناپذیر دانسته اند، بسیار از معرفت خدا سخن گفته و به نوعی بر الهیات ایجابی تأکید داشته اند. از منظر ایشان، این هر دو منظر مطابق با نفس الامر است؛ به این معنا که حق در مقام ذات و با لحاظ عدم تجلی، شناخت ناپذیر و از این رو بیان ناپذیر است و در موطن تجلیات، شناخت پذیر و بیان پذیر می باشد. عارفان مسلمان با تفکیک چهار مرتبه تنزیه، تشبیه، جمع تشبیه و تنزیه، و مرتبه فوق تشبیه و تنزیه، توانسته اند تحلیلی غنی تر از این منظر عرفانی ارائه دهند. در این تحلیل، عارف با عبور از کثرات مادی و مثالی، به تعینات تنزیهی معرفت می یابد و با شهود مرتبه وحدت و مشاهده سریان حق در تمامی مخلوقات، به تشبیه راه می برد. از این منظر، عارف آن گاه که به تعینات ناظر است، تنزیه می یابد و تشبیه؛ و آن گاه که به وجودی نظر می کند که در همه این تعینات تنزیهی و تشبیهی جاری است ، جمع تشبیه و تنزیه می یابد؛ و البته حقِ فراتر از همه تجلیات و فراتر از وجود ساری در آنها را مقام تنزیه اطلاقی یا مقام فوق تنزیه و تشبیه می داند.
بررسی معراج نامه بایزید بسطامی بر اساس الگوی سفر جوزف کمبل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
193-224
حوزههای تخصصی:
بایزید بسطامی از چهره های درخشان عرفان اسلامی در قرن دوم هجری است. عرفان او عرفانی عاشقانه و شورانگیز است تا جایی که به او لقب «سلطان العارفین» و «سلطان العاشقین» داده اند. از دیگر دلایل شهرت این شخصیت، «شطحیات» اوست. معراج نامه یکی از نمونه های شطحیات اوست که از تجربه ای نامتعارف و به دور از هنجارهای زندگی عادی حکایت می کند و ماهیتش وحدت وجود و هدف آن وصال خداوندی است. بایزید برای تجربه این حالات به شیوه سکر و خلسه عرفانی، به لایه های تودرتوی ذهن و ضمیر ناخودآگاه سفر می کند. در این مقاله این سفر درونی از رهگذر الگوی سفر قهرمان جوزف کمبل به روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. این الگوی کلی که از چند کهن الگوی دیگر چون پیر فرزانه، آنیما و... ترکیب شده، با بیشتر سفرهای قهرمانی و اساطیری جهان سازگار است. در پژوهش حاضر، بیشتر مراحل سفر قهرمان کمبل به ویژه در بخش های جدایی و تشرّف آشکارا در معراج نامه بایزید دیده می شود. اما در بخش بازگشت شتاب ناگزیر قهرمان سبب حذف و ادغام برخی مراحل شده است که این نکته، بیانگر ماهیت متفاوت سفر درونی عارف نسبت به سفرهای قهرمانی دیگر است. بررسی تطابق یا عدم تطابق مراحل معراج بایزید با مراحل سفر تک اسطوره کمبل، ازسویی انعطاف و تعمیم پذیری الگوی کمبل را نشان می دهد و ازسویی دیگر، نشانگر جایگاه شهودی بایزید در هر مرحله بوده و جامعیت این معراج نامه عرفانی را بر اساس یک الگوی پذیرفته شده جهانی می رساند.
بررسی قضا و قدر از منظر آیات و احادیث با دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
132 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به روش تحلیلی - توصیفی به تشریح دیدگاه مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و اختلاف آن ها بدون رجحان یکی بر دیگری می پردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصاً به سمت و سوی یک مطالعه منسجم و منطبق با مبانی دینی بین عرفان و آیات سوق می دهد. اعتقاد به «قضا و قدر» ناشی از اعتقاد به اصل علیّت عمومی در جهان است، براساس اعتقاد به این اصل، در عالم، هر پدیده ای علت و اندازه ای دارد و چیزی بدون علت و بدون اندازه گیری معیّن، به وجود نمی آید. هدف این تحقیق بررسی قضا و قدر در آیات و احادیث با دیدگاه مولوی است. در مثنوی معنوی مولانا، ارتباط عقل با قضا و قدر به شکلی زیبا و مناسب برجسته شده است. مولانا همانند گذشتگان خود تصوّر واحد و ملموسی از عقل و قضا و قدر ندارد، به همین خاطر در اثر معروف خود مثنوی معنوی به تشریح این موضوع می پردازد.