فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۷٬۲۰۸ مورد.
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۳۲-۷
حوزههای تخصصی:
مفسران فریقین در تفسیر آغازین آیه سوره فتح با چهار ابهام اساسی مراد از: فتح، ذنب، غفران ذنب و کیفیت ارتباط فتح در صدر آیه با غفران ذنب مواجه شد ه اند. آنان به رغم کوشش تفسیری فراوان، در بیشتر موارد نتوانسته اند ارتباط معنادار و معقولی را بین «فتح» در صدر آیه و «غفران ذنب» در ادامه آن، برقرار نمایند. در این مقاله تلاش شده تا به روش تحلیلی و استنباطی، ارتباط و پیوند میان این دو تبیین شود. ازاین رو مسئله اصلی این مقاله بررسی چگونگی ارتباط تفسیری «فتح» با «غفران ذنب» در این آیه شریفه است. نتیجه این تلاش آن است که غفران ذنب، علت و فتح، معلول آن است و همچنین با بررسی مفاد پیمان نامه حدیبیه روشن می شود که دستاوردهای سیاسی بسیار بزرگی با این صلح به دست آمده که شایسته نامبرداری به فتح الفتوح سیاسی است. بر این پایه تنها در صورتی غفران ذنب با این فتح سیاسی معنای معقولی پیدا می کند که ذنب و غفران آن نیز در حوزه سیاست معنا گردد و ارتباط علت و معلولی آن حفظ شود؛ نه آنکه ذنب و غفران به معنای عرفی آن که ارتباط معنایی خود را از دست داده و چهره تابناک رسول الله| را نیز مخدوش جلوه می دهد باشد.
نگرشی تحلیلی به نسخ تمهیدی ایلاء با نظرداشتِ نگاه تاریخ محور به نگره ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه ایلاء از جمله آیات مرتبط با حقوق زنان در قرآن است که درباره حکم موجود در آن، نگره های مختلفی بیان شده است. جستارِ کتابخانه ای حاضر با نظرداشتِ پیوند میان حکم مزبور با حق جنسی زنان، با بهره گیری از روش متن پژوهی و با تکیه بر دیدگاههای قرآن پژوهان و باتوجه به سیر زمانی نگاشته ها، به بررسی نگره های مختلف پرداخته و بدین رهیافت رسیده است که: از دوران متقدم تا کنون، 3 نگره درباره ایلاء مطرح شده است که عبارت اند از: 1- پذیرش مطلق ایلاء؛ 2- پذیرش مشروط ایلاء؛ 3- نسخ تمهیدی ایلاء. از میان سه دیدگاه مزبور، دیدگاه سوم بر پایه ادله ذیل ارجحیت دارد: 1- رویکرد اسلام در اصلاح فرهنگ های نادرست جاهلی، رویکردی تدریجی بوده اما فعلیت بخشیِ تمام و کمال به این اصلاحات در دوران محدود رسالت میسر نبوده است؛ 2- با توجه به تلاش اسلام برای احیاء و ارتقای جایگاه زن، حکم ایلاء با کرامت زن و حق جنسی او تنافی دارد؛ 3- اسلام، به عواملِ ظلم آمیزِ ایلاء تبصره ای نزده بلکه تنها زمان آن را تقلیل داده است، که این مسئله نیز از عدم جاودانگی حکم مزبور حکایت دارد.
مأخذشناسی توصیفی تفسیر منسوب به امام حسن عسکری(ع)
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
39 - 88
حوزههای تخصصی:
از گذشته تاکنون، نظرات متضادی درباره ی این تفسیر بیان شده است؛ عده ای کتاب را مخدوش و عده ای موضوع می دانند، عده ای نیز کتاب را به تصریح یا اشاره، معتبر دانسته اند. برخی نیز در تحقیقات جدیدی این اثر را از تألیفات ناصر للحق اطروش، حاکم طبرستان برشمرده اند که بر اثر خطا، به امام یازدهم شیعیان امامیه (ع) منسوب شده است. با توجه به اهمیت کتاب تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، اکنون لازم است درباره ی تفسیر عسکری، تحقیقات بیشتر و جدیدتری صورت گیرد. بنابراین پژوهشگران علاقه مند به این حوزه، نیازمند به مأخذ شناسی پیرامون این تفسیر هستند و باید بدانند که چه تعداد آثار مستقل و غیرمستقلی در دهه های اخیر درباره ی تفسیر منسوب به امام عسکری(ع) نگارش یافته است و جدای از آن، به چه منابع مرتبط دیگری می توانند مراجعه نمایند. در پژوهش حاضر، ضمن طرح مقدماتی به معرفی توصیفی 46 اثر مستقل و نیز معرفی شناسنامه ای 90 اثر مرتبط با تفسیر عسکری پرداخته شده است.
مبانی تفسیری تفهیم القرآن
حوزههای تخصصی:
تفسیر تفهیم القرآن تألیف مفسّر و متفکر نوپرداز هندی پاکستانی معاصر، ابوالاعلی مودودی است که از تفاسیر معتبر و مورد استقبال قشر جوان در شبه قاره هند و اخیراً در کشورهای اسلامی است. با توجه به این جایگاه و موقعیت، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی عهده دار تبیین مبانی تفسیری تفهیم القرآن است. مودودی در کتاب تفسیر خویش صراحتاً به مبانی تفسیری خویش اشاره ننموده است اما با تتبع انجام شده در تفسیر تفهیم القرآن، مهم ترین مبانی تفسیری وی که هم نوا با مبانی اکثر مفسرین فریقین است: تحریف ناپذیری قرآن و صحّت همه مطالب آن، حکیمانه بودن قرآن، فصاحت قرآن، تدقیق لفظی و بلاغت قرآن، کامل و تمام نبودن معنای برخی آیات، جامعیت قرآن، جهانی بودن قرآن، نیازمندی متن قرآن به تفسیر بنابر اهمیّت، ضرورت و فوریت آن، امکان تفسیر متن قرآن، تعدّد لایه های معنایی قرآن، کلی گویی قرآن و ارتباط مفاهیم قرآن با فرهنگ زمانه خویش اند.
بررسی و تبیین «کاربرد قلب در قرآن» با محوریت آثار علامه طباطبایی (ره) و آیت الله جوادی آملی (مدظله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
146 - 167
حوزههای تخصصی:
قلب از جمله واژه های مهمی است که در قرآن به وفور تکرار شده است؛ مفسران معانی متعددی غیر از قلب گوشتی صنوبری شکل برای آن ذکر کرده اند. از جمله مفسران معاصر که در مورد معنی این واژه مطالبی ارائه کرده اند، علامه طباطبایی(ره) و آیت الله جوادی آملی(مدظله) هستند. که نوشتار حاضر با هدف بررسی «کاربرد واژه قلب در قرآن» از دید این دو اندیشمند به روش کتابخانه ای و به صورت توصیفی تحلیلی با مراجعه با آثار این دو بزرگوار به رشته تحریر درآمد. طبق مطالعات صورت گرفته در این جستار، آیت الله جوادی آملی(مدظله) واژه قلب را در معانی متعددی مانند روح و نفس، جایگاه محبت، ظرف علم، دگرگونی، قوه ادراک، جایگاه نزول وحی، جایگاه هدایت، ابزار شناخت، عقل و فطرت و جایگاه هیجانات انفعالی به کار برده است. لازم به ذکر است که در آثار علامه نیز، واژه قلب در تمامی معانی گفته شده به جز، ظرف علم و جایگاه هدایت به کاررفته است؛ به تبع مطالعات صورت گرفته مشخص گردید که اندیشه این دو بزرگوار در بیشتر موارد مطابق هم است و در موارد اندکی نیز تفاوت هایی با هم دارند.
پژوهشی تطبیقی پیرامون تفاسیر تنزیلی "همگام با وحی: عبدالکریم بهجت پور" و "معارج التّفکر و دقایق-التدبر: عبدالرحمن حسن حبنکه المیدانی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
168 - 191
حوزههای تخصصی:
تفسیر تنزیلی، یعنی تفسیر به ترتیب نزول سُوَر، سبکی نوظهور در تفسیر قرآن است که مفسران آن، با ملاک قرار دادن ترتیب نزول سوره ها، می کوشند به فهم عمیق تری از آیات قرآن کریم دست یابند. از جمله مفسرانی که به این روش از تفسیر اقدام نموده اند، عبدالرحمن حسن حبنکه المیدانی و عبدالکریم بهجت پور هستند که به رغم تفاوت های زیاد در دیدگاه کلامی و روش های تفسیری، مبنای حرکت خود را در تفسیر، ترتیب نزول قرآن نهاده و آن را بهترین شیوه دستیابی به معارف قرآن قلمداد نموده اند. این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی، با بررسی جامع این دو تفسیر در محدوده تفسیر سوره های مکی قرآن کریم، درصدد مقایسه و تطبیق منهج تفسیری این دو مفسر و بیان اشتراکات و افتراقات آن ها در تفسیر تنزیلی است و به این نتیجه رسیده است که نقطه اشتراک اصلی این تفاسیر، بیشتر از لحاظ ظاهری، یعنی نگارش آن ها به ترتیب سیر نزول می باشد و از حیث محتوا، آراء و نحوه تعامل مفسر با آیات، دارای نقاط افتراق فراوانی می باشند و این مطلب از نحوه ارجاع به آیات برای شرح و بسط تفسیری در این تفاسیر به خوبی قابل اثبات است.
تحلیل انتقادی دیدگاه قرآنیان شبه قاره درباره معجزه با تکیه بر تفاسیر فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
188 - 209
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به وجود معجزه یکی از اصول پذیرفته شده بیشتر مسلمانان است و بسیاری از آیات و روایات نیز به این مسئله اشاره دارد، با این وجود برخی از اهل قرآن شبه قاره هند، این امر را انکار کرده اند. قرآن بسندگان در این باره به دو فرقه منقسم شده اند. گروهی معجزات مربوط به قبل از پیامبر (ص) را می پذیرند و فرقه دیگر به تمامه وجود معجزات را به دلیل تعارض با قوانین طبیعت انکار کرده اند. آنان برای اثبات ادعای خویش برخی از آیات قرآنی همچون؛ انشقاق ماه، ولادت حضرت عیسی (ع) و سخن گفتن وی در گهواره، متمثل شدن فرشته بر حضرت مریم (ع) و مهیا شدن غذای بهشتی بر ایشان، را بر معانی مجازی و تأویل (براساس معیار خویش)، حمل کرده اند و معانی اصلی آن را انکار کرده اند و آن را برخلاف قوانین طبیعت دانسته اند. از این رو، تحقیق پیش رو بر آن شده، آراء قرآنیان شبه قاره را با روش توصیفی- انتقادی، با تکیه بر اقوال دانشمندان فریقین مورد ارزیابی قرار دهد.
تحلیل گفتمانی سوره واقعه بر اساس الگوی تنشی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بهره گیری از دانش های روزآمد، روشی مهم برای تحلیل متون دینی مذهبی به شمار می آید. ساختار زبانی قرآن، به نحوی است که از بهترین مسیرها برای انتقال پیام بهره برده است. مطالعات «نشانه شناسی» با رویکردهای متفاوت ازجمله دانش های روزآمد در دنیای معاصر است. ساختار الگوی تنشی، یکی از الگوهای نشانه شناسی مربوط به دوران پساگریماسی است. در این رویکرد، نشانه ها همراه با مفاهیم و معانی پیوند برقرار کرده و به مقولاتی سیال و پویا تبدیل می شوند. پژوهش حاضر برآنست تا با رویکرد توصیفی تحلیلی، چگونگی تشکیل فرآیند گفتمان در سوره واقعه را با بهره گیری از الگوی تنشی بررسی کند. سوره واقعه به لحاظ سیاق بندی خاصی که دارد مورد توجه است. در این سوره گفته پرداز در سیاق های تکراری به لحاظ ساختاری گفته یاب را به دنبال فضای گفتمانی خود می کشاند. بدین معنی که سیاق های سوره الگویی تکرار شونده دارند. به نظر می رسد در همه آنها سخن با فشاره عاطفی بالا شروع شده و به سمت گسترش فضای جهان گفته ای و افق های شناختی پیش رفته و از الگویی نزولی تبعیت می کند.
کیفیت تسبیح موجودات در قرآن: نقد آراء مفسران با روی کرد معناشناسی تاریخی
حوزههای تخصصی:
به تسبیح موجودات در آیات متعددی از قرآن کریم اشاره شده است. بسیاری از آیات از تسبیح آن چه در آسمان ها و زمین است سخن گفته اند، و در یکی از آیات قرآنی، از این حقیقت خبر داده شده که هر چیزی، خداوند را «تسبیح به حمد» می کند: «إِنْ مِنْ شَی ءٍ إِلاَّ یسَبِّحُ بِحَمْدِهِ» (اسراء/ 44). مسئله چگونگی تسبیح موجودات مسأله ای کلامی فلسفی در فرهنگ اسلامی است. در پاسخ به این پرسش گروهی از عالمان (عمدتا متکلمان) به تسبیح «حالی» موجودات و گروهی دیگر (عمدتا فلاسفه و عرفا) بر تسبیح «قولی» آنان قائل شده اند. این پژوهش مبتنی بر روش معناشناسی تاریخی و با بررسی تحولات معنایی تسبیح از پیش از اسلام تا قرآن کریم و سپس دوران اسلامی، تلاش کرده با عبور از این دوگان معنای تسبیح را در قرآن کریم کاویده و بر اساس آن، فهمی مناسب را از آیات مذکور فراهم آورد. حاصل این پژوهش نشان داد تسبیح موجودات از سنخ «تسبیح به حمد» است که تسبیحی از سر شوق و اشتیاق به پروردگار عالم است.
بازپژوهی مفهوم عبارت قرآنی «وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ» و نقد برداشت های تفسیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۲۱۲-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
بیشتر مفسران و مترجمان قرآن کریم، فعل «یَسْتَحْیُونَ» و دیگر صیغه های آن را در معنای فعل «یَستبقونَ» و با داشتن مفهوم طلب در باب استفعال، صرفاً در معنای «طلب زنده نگهداشتن» زنان تفسیر کرده اند، حال آنکه فهم معنای واژگانی آیات و نیز توجه به ریشه کلمه و سیاق آیات و همچنین بهره گیری از منابع تاریخی و روایی، معنایی جامع و کامل از فعل «یستَحیونَ» و مشتقات آن به دست می دهد که تک بُعد نگری در مفهوم این افعال را منتفی می داند. فعل «حَییَ» در باب استفعال در 6 آیه، ترسیم گر رفتار فرعونیان با بنی اسرائیل و کشتار بی رحمانه فرزندان آنهاست که در صیغه های مختلف و در قالب افعال: «یَسْتَحْیُونَ، اسْتَحْیُوا، نَسْتَحْیِی و یَسْتَحْیِی» به کار رفته که در همه این موارد، واژه «نساء» به عنوان معمول، بعد از آنها ذکر شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که معنای «طلبِ حیای زنان» و «تجاوز و هتک حرمت آنان»، به قصد یافتن نوزادان پسر، با مفهوم فعل «یَسْتَحْیُونَ» تناسب دارد. ضمن اینکه «تفتیش بدنی و مراقبت شدید از زنان باردار و پاره کردن شکم آنان»، با معنای «زنده نگه داشتن زنان به قصد خدمتکاری و کنیزی» از فعل «یَسْتَحْیُونَ»، نمی تواند گویای وضعیت سخت و عذاب آوری باشد که در آیات قرآن مجید با عبارت «یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» از آن تعبیر شده است.
کارکردهای عامل جغرافیا در حوزه تمدن با تأکید بر سوره سبأ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۵۲
139 - 168
حوزههای تخصصی:
مقولات تمدنی با رویکرد قرآنی و الهیاتی، برخلاف آنچه که پیشرفت را منوط به تمدن سکولاری می پندارند؛ از مؤلفه و توصیفات تمدنی متعددی برخوردار است. پیاده سازی تمدن نوین اسلامی ، ضرورت تبیین و ارائه آن مولفه ها را دو چندان می نماید. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی، هرمنوتیک مولف محور ، به بررسی عامل تمدنی جغرافیا پرداخته و درصدد تبیین کارکردهای تمدنی آن در نگاه اسلام با تاکید بر آیات سوره سبأ است. از جمله نتایج حاصل آمده آن است که خداوند در قالب داستان، توجه به جغرافیا در دو بخش انسانی و طبیعی است که نوع و شیوه تعامل با آن متاثر از نگرش اعتقادی چون ایمان و توحید ، شکرگزاری و عمل صالح است. لذا اسلام جغرافیا را به عنوان یکی از مولفه ها ی موثر در تمدن سازی اسلامی جامعه معرفی نموده و به تبیین راهکار و شیوه های بهره وری از آن پرداخته است.
نظام نیازهای انسان در پرتو تفسیر نیایشی آیه «انتم الفقراء» با بهره گیری از نیایش های صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله اوصافی که قرآن کریم انسان را بدان وصف می کند صفت «فقر» است، که در آیه 15 سوره فاطر با عبارت «انتم الفقراء» از آن یاد شده است. برای شناخت انسانِ فقیر باید مصادیق فقر را شناخت، تا هم با شناخت مصادیق اوج احتیاج انسان نمایانده شود و هم به راهکارهای رفع نیازها برسد. مراجعه به تفاسیر ذیل این آیه تنها کلیاتی در باب انواع فقر به دست می دهند و مصادیق دقیق و ابعاد نیازمندی را روشن نمی سازند، اما سؤال اصلی این است که مصادیق این فقر و نیازمندی چیست. نیایش ها، از جمله نیایش های پربار صحیفه سجادیه، مصادیق دقیق تری از فقر را بیان می کنند و در پرتو تفسیری نیایشی آیه، نظام نیازهای انسان شناخته می شود، نظامی که در یک نگاه قابل دسته بندی به نیازها، از جمله: نیازهای بنیادین مانند روزی، نیرو، انگیزشی: مانند عفو، امید، انس و عملکردی مانند بصیرت، اطاعت، توکل، ذکر و فرانیازها، از جمله: رحمت، بخشش و محبت هستند. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیل محتوای مضمونی و با گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای، به تفسیر نیایشی این آیه و ترسیم یک نوع از نظام نیازها، با کاربست نیایش های صحیفه بپردازد و ظرفیت این نوع تفسیر را در حد توان خویش روشن سازد.
تفسیر تطبیقی آیه 73 سوره انبیا از منظر زمخشری و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۴۰-۲۳
حوزههای تخصصی:
از آموزه های مهم اعتقادی ادیان آسمانی، مسئله وحی است که قرآن کریم به آن توجه ویژه دارد. از جمله آیات مربوطه، آیه 73 سوره انبیاست که به وحی «فعل الخیرات» می پردازد. مفسران فریقین درباره تفسیر «أوحینا» در آیه مذکور دیدگاه های مختلفی مطرح نموده اند. بیشتر آنها، وحی را تشریعی و گروهی آن را تسدیدی می دانند. دست یافتن به تفسیر دقیقی از وحی در این آیه، زمینه ساز شناخت بهتر از جایگاه ائمه و نقش آنها در هدایت الهی است؛ بنابراین پژوهش پیش روی با روش توصیفی تحلیلی تلاش دارد ضمن بیان دیدگاه زمخشری در تفسیر وحی، دیدگاه آیت الله جوادی آملی را تحلیل نماید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که باورمندان به تشریعی بودن وحی در آیه مورد بحث، باتوجه به ماهیت چنین وحی ای، تحقق نیافتن موحی را اثبات می کنند. در مقابل صاحب تفسیر تسنیم همانند علامه طباطبایی که وحی در اینجا را تسدیدی می داند، با تأکید بر ظاهر الفاظ و سیاق آیات، در تبیین تحقق موحی کوشیده اند. ادله گروه اول مستلزم تقدیر گرفتن در آیه و مبتنی بر قیاس مع الفارق و ناسازگاری با ظاهر الفاظ و سیاق آیات است، درحالی که تسدیدی بودن وحی در آیه با ظاهر الفاظ و سیاق آیات می سازد و روایات تفسیری نیز آن را تأیید می کند.
گامی نو در ساختارشناسی سوره فتح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد تفسیری «وحدت سوره» و « سوره به مثابه واحدی پیوسته»، سوره های قرآن کریم دارای ساختاری منسجم و منظم هستند لذا برای فهم بهتر هر سوره بایستی به روح کلی و ساختار آن توجه شود. با این رویکرد می توان ارتباط منسجم و هماهنگ میان آیات سوره را کشف و از طریق بررسی متن و ارتباطات لفظی، ادبی و محتوایی سوره، ساختار آن را به دست آورد و با استخراج موضوع محوری سوره به تفسیر اجزاء آن پرداخت. برای فهم تصویر و هندسه باطنی سوره با این رویکرد کل نگر و ساختارشناسانه، در وهله اول بایستی آیات، پاراگراف بندی (بخش بندی) شوند. در این نوشتار «سوره فتح» ابتدا به روشی نو (بدون توجه به محتوای آیات و صرفاً براساس شواهد لفظی) بخش بندی می شود، سپس پاراگراف های هم سیاقِ دارای وحدت موضوعی، به صورت یک «فصل» دسته بندی شده و در نهایت موضوع محوری سوره استخراج می گردد. کلیه مراحل بخش بندی، فصل بندی و استخراج موضوع محوری سوره، براساس اصول پاراگراف بندی است.
تأثیر عوامل فرامادی در نظام هستی: عاملیت الهی در قرآن
حوزههای تخصصی:
محدود نبودن علل تأثیرگذار در عالم هستی به علل طبیعی و اعتقاد به عوامل فراطبیعی از ویژگی های انسان خداباور است و همین امر امید به زندگی و مواجه با پیشامدها را به شکل دیگری رقم می زند. میزان باور به این اندیشه تا بدان جا است که از نگاه برخی در مقارنه میان اثرگذاری عامل طبیعی و عامل فراطبیعی این امکان وجود دارد که عامل طبیعی تحت نفوذ عاملی قوی تر تأثیر خویش را از دست بدهد و این در حالی است که تأثیر عامل معنوی و فراطبیعی قطعی است. در این راستا از مسائلی که ذهن دین پژوهان را به خود معطوف داشته تحلیل رابطه میان قوانین طبیعی تخلف ناپذیر و تأثیرگذاری عوامل فراطبیعی در گستره نظام آفرینش است. اندیشه های متفاوتی در این میان مطرح شده است؛ برخی اصالت را به عوامل فراطبیعی داده و قوانین نظام خلقت را اعتباری پنداشته اند. انکار علل فراطبیعی و اصالت دادن به قوانین مادی نگرش دیگری است. برخی نیز با پاسداشت قوانین طبیعی، تأثیر عوامل فراطبیعی را توأمآن پذیرفته اند.بدین منظور نوشتار حاضر با روش تحلیلی–اسنادی کوشیده است تا با نگرشی جامع بر آیات قرآن کریم به اعتبارسنجی جریان های فکری در مواجهه با اثر گذاری عوامل فرامادی در عالم هستی بپردازد. یافته ها نشان می دهد که از منظر قرآن کریم عاملیت الهی به عنوان نیرویی فرامادی با اتکای بر نظام علیت امری انکارناپذیر است؛ بدین معنا که فرایند تأثیرگذاری اسباب فرامادی و معنوی در پیدایی یا نابودی پدیده ها با استخدام علل طبیعی صورت می پذیرد.
بررسی تطبیقی آرای تفسیری تسنیم و التهمید در اعجاز قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
262 - 280
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم قرآنی، موضوع اعجاز است. از آنجا که تبیین تفسیر مفسران از اعجاز قرآن، وجه جاودانگی و تحریف ناپذیری قرآن کریم را تقویت می کند؛ انجام چنین پژوهش هایی ضرورت می یابد. مفسران درباره ویژگی ها و ابعاد اعجاز قرآن اختلاف نظرهایی دارند؛ براین اساس، پژوهش حاضر با روش تحلیلی- تطبیقی به بررسی تطبیقی اندیشه های دو مفسر بزرگ شیعی؛ آیت الله جوادی آملی و آیت الله معرفت در باب اعجاز پرداخته و عهده دار پاسخ به این سؤال است که چه نقاط افتراق و تفاوتی بین آرای دو مفسر یادشده در زمینه ی اعجاز قرآن وجود دارد؟ بررسی آرای این دو اندیشمند نشان می دهد که هر دو مفسر، لفظ و محتوای آیات را خارق العاده برمی شمرند؛ اما مهم ترین وجه افتراق دیدگاه دو اندیشمند در ذات اعجاز قرآن است که آیت الله جوادی آملی، ذات اعجاز قرآن را در محتوا و آیت الله معرفت، اصل اعجاز قرآن را اعجاز بیانی می داند. ابعاد اعجاز قرآن از نگاه آقای جوادی آملی شامل: اعجاز در بلاغت، محتوا، هماهنگی آیات با یکدیگر، اعجاز غیبی و علمی و تشریعی است. آقای معرفت، اعجاز قرآن را در سه بعد؛ اعجاز بیانی، علمی و تشریعی مطرح کرده اند.
گفتاری یا نوشتاری بودن زبان قرآن
حوزههای تخصصی:
یکی از مبانی تفسیر مشخص کردن جهت زبان است. در بحث زبان قرآن مسائل بسیاری مطرح است که یکی از آن مباحث گفتاری یا نوشتاری بودن آن است. در این بحث به دنبال این پاسخ هستند که زبان قرآن دارای چه ویژگی هائی از نظر بیان و گفتار است. منظور از گفتاری بودن، انتخاب زبانی از مقوله سخن گفتن و القا و محاوره و ادا نمودن است که مخاطب را در نظر می گیرد و جمله ها و فرازها را در هر بخش به صورت متصل و کوتاه بیان می کند. اما در زبان نوشتاری تنظیم و ترتیب کلمات و چینش مطالب در غیاب مخاطب و شنونده شکل می گیرد و نشانه های دلالتی آن خطی است. تأثیر این بحث هم در تفسیر، هم در کشف معارف و موضع کلی دین است. در قلمرو بیان قرآن که در تعیین مخاطب و سطح استفاده از قرائن و شواهد درون متنی و بیرون متنی است. این بحث هرچند به صورت پراکنده در مقدمه بسیاری از تفاسیر و علوم قرآن از گذشته های دور مطرح بوده، اما در قالب اصطلاح زبان شناسی در دوره معاصر مطرح شده و عمده نظرات بر شفاهی و گفتاری بودن متن قرآن مطرح شده است. در این نوشته با طرح نظریات و ادله و ارزیابی دیدگاه ها نظر تفصیلی در باره هوشمندانه زبان قرآن و اثبات این نظریه بیان شده است.
بررسی تطبیقی کاربست قرائن در دو تفسیر اجتهادی التبیان و المیزان(مطالعه موردی سوره انفال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
238 - 261
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم کتاب هدایت جهان و زمان شمول دربردارنده معارف مورد نیاز انسان برای دستیابی به سعادت فردی و اجتماعی است. مفسران قرآن کریم بر اساس رویکردها و روش های خاص خود در تفسیر در طول تاریخ با فراز و فرودهایی همراه بوده و همواره کوشیده اند به فهم درست و جامع از آیات الهی دست یابند. یکی از مهمترین روش های تفسیری روش اجتهادی است که از قرن پنجم با تفسیر التبیان شکوفا گشته و تا تفسیر المیزان در قرن معاصر ادامه یافته است. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که کاربست قرائن در دو تفسیر اجتهادی التبیان و المیزان چگونه بوده است. بررسی توصیفی تحلیلی تطبیقی این مسأله در سوره انفال به عنوان مطالعه موردی نشان می دهد با وجود آنکه روش اجتهادی در تفسیر قرآن اصول و ضوابط خود را می طلبد اما گذر بیش از ده قرن از زمان، پیشرفت علم، تنوع و تکثر نیازهای جوامع و... بر رجوع به مستندات توسط مفسران اجتهادی قرآن کریم اثرگذار بوده و موجب افزایش قاعده مندی و نگارش اصولی تفاسیر شده است. بدین منظور کاربست قرائن تفسیری شامل: قرائن پیوسته لفظی، پیوسته غیرلفظی و ناپیوسته گرچه در تفسیر التبیان به عنوان اولین تفسیر اجتهادی مورد توجه بوده، اما حضور این قرائن به لحاظ کمی و کیفی بسیار محدود و کمرنگ جلوه داشته است. حال آنکه کاربست این قرائن در تفسیر المیزان در عصر معاصر نه تنها به لحاظ کمی افزایش یافته، بلکه کیفیت توجه به این قرائن با تغییری شگرف همراه بوده و گامی مهم در کارآیی تفسیر اجتهادی در رفع مسائل و نیازهای بشر را پیش گرفته است.
تأثیرگذاری پیش دانسته های موجه مفسر در تفسیر قرآن
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
83 - 104
حوزههای تخصصی:
هنگام تفسیر قرآن برخی اطلاعات در ذهن مفسر وجود دارد که نمی توان منکر این اطلاعات و محفوظات شد. این اطلاعات دارای تأثیراتی در هنگام تفسیر بر روی مفسر هستند. این نوشتار به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی مجاری تأثیر پیش دانسته های مفسر در تفسیر قرآن پرداخته و دستاوردهایی را به دنبال داشته است؛ به این صورت که بعد از بررسی های صورت گرفته، دانسته شد که پیش دانسته های مفسر به چند دسته تقسیم می شوند: برخی از آن ها بدیهی اند، برخی دیگر غیربدیهی. برخی دیگر هماهنگ با ظواهر قرآن هستند یا ناهماهنگ اند. اما دراین بین برخی از پیش دانسته های موجهی هست که تأثیراتی بر مفسر دارند؛ از قبیل اینکه ابزار و لوازم تفسیر آیات اند یا اینکه مبانی تفسیر و اصول و قواعد را در اختیار مفسر قرار می دهند و دیگر اینکه باعث مسئله سازی و باز نمودن دید مفسر شده و محتوای آیات را تأیید و تبیین می کنند.
بررسی جایگاه زبان شناختی بافت در سوره مبارکه کهف از دیدگاه جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت را می توان مطمئن ترین و مهم ترین ابزار مفسّر برای ورود به تحلیل متون به ویژه سوره های قرآن دانست. تعابیری چون: زمینه، بافت، بافت موقعیتی و بافتار و اصطلاحاتی چون مقام، شأن نزول و اسباب نزول در سنت تفسیر قرآن مواردی هستند که در ذیل معنایی سیاق یا بافت قرار می گیرند. «جرجانی» (471ق) از جمله افرادی است که بیش از هزار سال پیش، نظریاتی در عرصه بافت شناسی متن ارائه داد؛ که دانشمندان غربی متاخر از او بدان دست یافتند و در زبان شناسی همان نظریات را به مثابه نظریه علمی جدید ارائه دادند. این مقاله می کوشد تا با شیوه توصیفی – تحلیلی به معرفی برخی از نظریات جرجانی در باره مقوله بافت بپردازد و با تطبیق آن با سوره مبارکه کهف به راستی آزمایی نظریات وی بپردازد. از رهآورده های این پژوهش آن است که در سوره کهف به کارگیری الفاظ و ارتباطات معنایی آن با سایر اجزاء جمله، ترکیب-های نحوی و دلالی، تقدیم و تاخیر و همچنین حذف از جمله موارد بافت ساز این سوره اند، بافت هایی که با موقعیت های اجتماعی و رخدادهای تاریخی و ویژگی های روحی و روانی شخصیتهای سوره کهف همسو هستند و با اهداف اصلی این سوره یعنی طرح گفتمان توحید و معاد همردیف شده اند. همچنین «اقتضای حال و مقام » -که در نظریه بافت شناسی معاصر به بافت موقعیت متن اشتهار دارد- با مقوله وصل و فصل مورد نظر جرجانی همسان است.