فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
میان حکمت عملی و حکمت نظری رابطهیی ناگسستنی وجود دارد. صناعات خمس نیز بعنوان بخشی از حکمت نظری میتواند در حکمت عملی دخیل باشد. حکمت عملی گاهی بمثابه معرفت و دانش، و گاهی بمثابه خُلق یا فضیلت بکار میرود. پرسش تحقیق حاضر اینست که نقش صناعات خمس، اولاً، در تولید مؤلفههای شناختاری حکمت عملی و ثانیاً، در مبادی صدور فعل، چقدر و چگونه است؟ چه عوامل و متغیرهایی از صناعات خمس، سازنده حکمت عملی هستند؟ اهمیت بیان رابطه آن دو در اینست که ملکات نفسانی، به هویت انسان تعین میبخشند و صناعات خمس ملکات نفسانیند که میتوانند با تأثیرگذاری بر مبادی صدور فعل، در تعین هویت انسان نقش داشته باشند و در نتیجه، تمام شئون زندگی بشر مانند زندگی علمی، اجتماعی، سیاسی و... را تحت تأثیر قرار دهند. در این نوشتار ابتدا صناعات خمس و بطور خاص، ویژگیهای مشترک آنها از کتابهای منطقی استخراج شده و سپس با روش توصیفی ـ تحلیلی تأثیر آنها در مؤلفههای حکمت عملی دانشی و خُلقی بررسی میشود. در بخش نخست، چرخش معرفتی از تصورات و تصدیقات خطایی، اثربخشی در روششناسی حکمت عملی، شکلگیری مفاهیم اعتباری در مقام عمل و حصول تعقلات عقل عملی برای انواع انسانها، و در بخش دوم، انتظامبخشی به وظایف ویژه عقل عملی، مهارت تطبیق امور شناختی بر امور اجرایی، تأثیر در مبادی شناختی صدور فعل و شکلدادن به کنشهای انسانی، بعنوان نتایج تحقیق حاصل شده است.
بررسی دلالی «تسبیحات اربعه» بر جمع بین تشبیه و تنزیه از منظر علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
71 - 98
حوزههای تخصصی:
بحث از صفات الهی خصوصاً صفات خبری، همواره از مباحث مهم و بحث برانگیز بوده است. سه نظریه تشبیه، تعطیل و تنزیه مهم ترین رویکردها به این بحث اند. در این میان عرفا با استفاده از آموزه وحدت شخصی وجود به جمع میان تشبیه و تنزیه قائل شدند. در این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است، به بررسی دلالت تسبیحات اربعه بر جمع میان تشبیه و تنزیه از نظر علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) پرداخته و روشن می شود که ایشان به جمع میان تشبیه و تنزیه اعتقاد دارند و تسبیحات اربعه را نیز بر همین اساس تفسیر نموده اند. البته در نحوه دلالت تسبیحات اربعه بین این دو متفکر اختلاف نظر وجود دارد؛ به طوری که هر دو مقام «تسبیح» را مقام تنزیه می دانند، هر دو مقام «تحمید» را دال بر تشبیه می دانند، در بیان مقام «تهلیل» طبق معنایی که تهلیل، توحید در الوهیت است، نظر علامه طباطبایی (ره) و امام خمینی (ره) یکسان و به معنای مقام جمع میان تشبیه و تنزیه است. در بیان مقام «تکبیر» علامه طباطبایی (ره) تکبیر را ناظر به مقام توحید اطلاقی و وحدت شخصی وجود می داند؛ اما امام خمینی (ره) طبق احتمالی مقام تسبیح را دال بر چنین مقامی می داند. اما آنچه با میراث عرفان اسلامی قابل تطبیق است، این است که مقام تکبیر فوق مقام تسبیح است.
بررسی تطبیقی مبانی نظری امام خمینی (ره) و رشیدرضا درحکومت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
131 - 158
حوزههای تخصصی:
نظریة ولایت فقیه امام خمینی و خلافت اسلامی رشیدرضا در باب حکومت و سیاست، تشابهات بسیاری دارد طوری که در ساختار و اصول کلی مدلی یکسان را ارائه می دهند که در آن، هم بر نقش مردم تأکید شده و رأی ایشان اهمیت دارد و هم حکومت باید بر اساس مبانی و احکام دینی باشد. اجتهاد و مصلحت نیز موجب انعطاف پذیری دین و زمینه ساز اجرایی شدن حکومت دینی با توجه به شرایط روز خواهند شد. با وجود این شباهت در نظریه، نتایج عینی و خروجی اجتماعی جریان های وابسته به آن ها با یکدیگر تفاوت های زیادی دارند. با بررسی مبانی نظری این دو نظریه مشخص می شود نوع نگاه به دین و برخی ویژگی های آن، شامل: کارکرد دین، جاودانگی و جامعیت آن، و همچنین مبانی ای از الهیات و انسان شناسی، موجب بروز چنین رویکردی در حکومت و سیاست می شود. اما تفاوت هایی در نوع مواجهة شیعه و اهل سنت به این مباحث، موجب تفاوت های مهمی در اجرای آن ها می شود. رویکرد شیعه مبتنی بر عقل و نقل است و از پشتوانة عقلی غنی ای بهره می برد در حالی که دین شناسی اهل سنت، بیشتر بر اساس نقل بوده و بر پایة فقه است. این تفاوت موجب شده در عمل نظریة خلافت اسلامی نتواند به اهداف خود برسد.
تاریخ گسترش مسیحیت در جهان
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
33 - 61
حوزههای تخصصی:
مسیحیت که در سیصد سال نخست تاریخ خود دین اقلیت بود، در قرن چهارم تبدیل به دین رسمی امپراتوری روم شد و این سرآغاز گسترش مسیحیت در مناطق مختلف بود. امپراتوران مسیحی بت پرستان رومی را وادار به پذیرش مسیحیت کردند و در نتیجه این دین در امپراتوری پهناور روم گسترش یافت. ارمنستان و گرجستان نیز در قرن چهارم بر اثر مسیحی شدن پادشاهانشان مسیحیت را پذیرفتند. سایر کشور های اروپایی در طول قرون وسطا مسیحی شدند؛ انگلستان در سال 597، بلغارستان در سال 865، ساکسون های آلمان در سال های 748-814، میلادی دانمارک در سال 958، روسیه در سال 987، ایسلند در سال 1000، شرق آلمان در سال 1222، کشورهای اسکاندیناوی بین سال های 1150 تا 1295 و در نهایت لیتوانی در قرن چهاردهم و پانزدهم به عنوان آخرین کشور اروپایی مسیحی شدند. اما گسترش مسیحیت همواره بر اساس میل مردم به پذیرش مسیحیت نبود و در بسیاری از مواقع، شاهان و شوالیه های صلیبی از طریق اعدام و کشتار نقش تعیین کننده ای در گسترش مسیحیت در اروپا داشتند. در قرن شانزدهم، استعمار اروپایی ها در قاره امریکا و افریقا آغاز شد و سیاست های استعماری، برده داری و اجبار تأثیر زیاد در رواج مسیحیت در میان ساکنان امریکا و بردگان افریقایی داشت. بخش زیادی از قاره افریقا نیز در قرن های نوزدهم و بیستم، بر اثر آموزش و خدمات بهداشتی مسیحی شدند.
شروط جدید درستی و اعتبار استدلال؛ منطقی یا معرفت شناختی (آشنایی با انواع مغالطات در یک نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
95 - 123
حوزههای تخصصی:
در منطق کلاسیک، قاعده های استنتاج اجازه می دهند از مقدمه های ناسازگار هر نتیجه ای و قضیه از هر مقدمه ای استنتاج شود. حاج حسینی در کتاب طرحی نو از اصول و مبانی منطق که ویرایش دوم آن در سال ۱۴۰۰ منتشر گردید با افزودن دو شرط جدید به شروط درستی و اعتبار استدلال در منطق کلاسیک، تعریف جدیدی از درستی و اعتبار استدلال ارائه کرده است که راه های اثبات این دو پارادوکس را مسدود می کند. بر اساس این تعریف، استدلال درست / معتبر است اگر و تنها اگر علاوه بر احراز شروط درستی و اعتبار استدلال در منطق کلاسیک، اگر نتیجه استدلال، نحوی ناسازگار/ معنایی ناسازگار نباشد، مقدمه های آن با هم مجموعه ای نحوی ناسازگار/ معنایی ناسازگار تشکیل ندهند و اگر همه مقدمه های استدلال، اصل موضوع یا قضیه/ صدق منطقی نباشند، نتیجهٔ آن، قضیه/ صدق منطقی نباشد. اسدالله فلاحی در مقاله «منطق و معرفت بخشی در نظام های حاج حسینی» در نشریه هستی و شناخت، دورهٔ ۹، شمارهٔ ۱، مبانی معرفتی نظام های تابع ارزشی و غیرتابع ارزشی را نقد نموده و مدعی شده است که شروط جدید درستی و اعتبار استدلال در این کتاب، شروطی معرفت شناختی و نه منطقی هستند. در این مقاله به این نقدها پاسخ می دهیم و نشان می دهیم که این نقدها آلوده به انواع مغالطات هستند. به علاوه، پیشنهاد معرفت شناختی بودن این شروط نیز مسبوق به پیش فرض هایی است که در این کتاب مورد پذیرش نیست.
چالش نیچه برای فلسفه در اندیشه لئو اشتراوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
233 - 282
حوزههای تخصصی:
لورنس لمپرت (2024-1941 م) را بزرگ ترین نیچه شناس معاصر آمریکای شمالی دانسته اند. مضمون اصلی آثار او را می توان تبیین مفهوم تاریخ نیچه ای فلسفه خواند؛ تاریخ جدیدی از فلسفه که در آن فیلسوفان اصیل فیلسوفانی هستند که فرمان می دهند و قانون می گذارند. از این منظر، فلسفه با دو چالش مهم نظری و عملی مواجه است. چالش نظری در کشف حقیقت عبارت است از مواجهه با حقیقت مرگ بار، که در آن بودن به مثابه خواست قدرت بودن است. چالش عملی فلسفه این است که این حقیقت را به امری زیستنی بدل کند؛ چالشی که اشتراوس آن را چالش فلسفه برای فرمان روایی بر دین می داند. مقاله «چالش نیچه برای فلسفه در اندیشه لئو اشتراوس» به منظور تبیین این چالش ها و چاره ای که نیچه برای آن ها اندیشیده است، به نگارش درآمده است. در مقدمه توضیحی بر این مقاله کوشیده ام تا ابتدا زندگانی و آثار پروفسور لمپرت را مختصراً معرفی نمایم، سپس نکات اساسی فهم لمپرت از نیچه را بیان کنم، و در نهایت، دورنمایی از ساختار استدلالی مقاله را در برابر خواننده قرار دهم.
نسبت الهیات سلبی قاضی سعید قمی با توحید معتزلی، شیعی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
21 - 44
حوزههای تخصصی:
قاضی سعید قمی با نفی هر گونه سنخیتی میان خالق و مخلوق، هم از الهیات رایج ایجابی در جهان اسلام فاصله می گیرد، و هم از الهیات مرسوم شیعی. هدف از این مقاله، بررسی نسبت این الهیات سلبی با نگرش توحیدی رایج و مسلط در الهیات کلامی (اشعری، معتزلی، شیعی)، فلسفی و عرفانی است. الهیات قاضی سعید با الهیات فلسفی و اشعری و شیعی رایج، که مبتنی بر سنخیت میان خالق و مخلوق اند، فاصلۀ بسیاری دارد، و حتی بر نظریۀ نیابت ذات از صفات (منسوب به برخی از معتزله) انطباق ندارد، اما تشخیص نسبت این الهیات با عرفان نظری و کلامِ روایی شیعی دشوار است. به نظر ما، اگرچه در نگاه نخست، الهیات قاضی سعید الهیاتی کلامی روایی سلبی (همچون الهیات روایی سلبی منتسب به شیخ صدوق) به نظر می رسد، اما در حقیقت، ارکان مهم خود را مدیون عرفان نظری است، هر چند در مواردی از آن فاصله نیز می گیرد. موارد مهم تأثیرپذیری قاضی سعید از عرفان نظری از این قرارند: اعتقاد به وحدت شخصیۀ وجود، نفی سنخیت میان مقام ذات و نمودهای آن، نفی صفات از مقام ذات، معبود بودن اسماء و صفات. مهم ترین تفاوت بین این دو نگرش در این است که در عرفان، خداوند همان وجودِ بما هو هو است، اما قاضی سعید همین را هم قبول ندارد .
چشم انداز حاکمیت مهدوی از منظر حقوق شهروندی و توسعه عدالت (در نهج البلاغه و روایات مهدوی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
131 - 152
حوزههای تخصصی:
نوع گفتمان حقوقی حاکم بر دولت های قانون مدار، نشانگر آرمان ها و روح حقوق اساسی آنها است. چنان چه در این نوع حکومت ها، همه نهادهای سیاسی و حاکمیتی، تابع قواعد حقوقی خود هستند که حقوق شهروندی از جمله آنها است. همان طور که خواهد آمد، در نظام حقوقی حاکمیت مهدوی از اهمیت خاصی برخوردار است و جزء حقوق ذاتی و فطری انسان ها محسوب شده و ریشه در کرامت انسان ها داشته و بر دیگر هویت های اجتماعی انسانی برتری دارد. چراکه از سرشت و فطرت وجودی انسان نشات یافته و در جان آدمی نشسته و نه این که صرفاً یک امر اعتباری و یا مبتنی بر قرارداد باشد. در این نظام حقوقی، به مؤلفه هایی چون توسعه عدالت و مساوات و آزادی های فردی و اجتماعی و به اصطلاح حقوق شهروندی، توجه ویژه می شود و همگان در پرتو عقل وحیانی و بینش ربانی امام مهدی؟عج؟، به خصوص افراد بی پناه جامعه و یتیمان و طبقات ضعیف از گستره عدالت و احسان نظام حق بنیانش بهره مند شده و در عین حال بستری می شود برای شکل گیری جامعه آرمانی و الهی ونیز توسعه وجودی و تعالی روحی انسان و رشد ذهنی جامعه بشری، برای پذیرش حاکمیت دینی وتحقق حاکمیت وارثان زمین. لازم به ذکر است که حقوق متقابل اساس و شاکله نظام حقوقی، حاکمیت علوی و مهدوی را شکل می دهد که در ادامه، به شیوه تحلیلی، توصیفی به ارزیابی آن می پردازیم.
اخلاق انتظار در خانواده دینی
منبع:
موعودپژوهی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸
9 - 24
حوزههای تخصصی:
معتقدان به مهدویت برای زمینه سازی و نیل به جامعه موعود جهانی، رسالت ها و مسئولیت های خطیری دارند که با پایبندی به آنها می تواند زمینه ساز ظهور آن حضرت باشند. خانواده منتظر با شاخصه های خدامحوری، دین محوری، معنویت محوری و اخلاق محوری از دیگر خانواده ها متمایز می شود. ملاک تعلیم و تربیت در خانواده های منتظر بر محور قرآن و توصیه های معصومین(ع) است. براین اساس از مراحل اولیه شکل گیری و تکوین شخصیت دینی و ولایی فرزندان، تمام امور تأثیرگذار برای تربیت نسل منتظر مورد توجه قرار می گیرد. محیط خانواده ولایی و منتظر، محیطی است که در آن باور به حضور واقعی ولی خدا از طریق ارائه برنامه های عینی و عملی، در فرزندان نهادینه می شود که از مؤلفه های آن تثبیت و تعمیق باورهای دینی از طریق اقامه نماز و توسعه فرهنگ نماز است. در دوران نوجوانی معرفت دینی و ولایی به صورت آمیزه ای از احساس و عقل به فرزندان ارائه می شود. اگر خانواده ها تا این مرحله گام های تربیتی را با موفقیت طی کرده باشند در دوره جوانی این نحوه تربیت، تأثیر درونی خود را گذاشته و جوان به طور خودجوش و با الهام درونی به سوی ولی خدا حرکت می کند. تخلق به اخلاق انتظار و عمل به دستورات دینی بهترین راه برای حفظ و تثبیت نظام خانواده است.
تحلیل تلقّیِ فرآیندی اخوان الصفا از فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۴
87 - 99
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ تلقّی های مختلفی از فلسفه شده است. اینکه تلقّی ما از فلسفه چیست هم در قبول یا ردّ فلسفه نقش دارد هم چارچوب فلسفه ی ما را مشخّص می سازد. در تاریخ فلسفه اسلامی اخوان الصفا تلقّی متفاوتی از فلسفه پیش نهاده اند. ما در این جستار به تحلیل این تلقّی می پردازیم و نشان می دهیم که فلسفه نزد ایشان یک فرآیند سه مرحله ای است. مرحله ی اول دوستداری علوم فلسفیه ی حقیقیه است و همین مرحله ی اول است که وجه تسمیه ی فلسفه می باشد. این مرحله نیرو و سوختِ مسیر طاقت فرسای مرحله ی دوم را فراهم می آورد. مرحله ی دوم معرفت حقائق موجودات به قدر طاقت انسان است که همه ی علوم فلسفیِ منطقیات و ریاضیات و طبیعیات و الهیات (شامل حکمت عملی) را در بر می گیرد. و مرحله ی سوم قول و عملِ هم آهنگ با علم است، یعنی فرد باید مهارت یا فضیلت یا هنر عمل موافق با علم را داشته باشد. برای اینگونه عمل کردن فرد باید فراست تشخیص عمل مناسب در موقعیت مربوطه را هم داشته باشد. با این فرآیند، بر خلاف سایر علوم و سایر امور، به دنبال برون دادی نیستیم، بلکه این فرآیندْ خودْ زیبایی و مطلوب است. اخوان الصفا با ترکیب نظام مند به این تلقّی رسیده اند.
منطق فازی و اعتباریات عملی در قضایای اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنخ قضایای اخلاقی از منظر علامه طباطبایی و اعتباری بودن «حسن و قبح» که مبنای آنهاست، حکایت از آن دارد که نمی توان به ارزیابی و استنتاج قضایای اخلاقی با استفاده از منطق دوارزشی کلاسیک یا حتّی منطق چندارزشی ریاضی پرداخت. فیلسوف متبحّر در فقه و اصول به اطلاق در مفاهیم و نسبیت در مصادیق اخلاقی قائل است. قضایای اخلاقی اعتباری و تابع متغیّر پیوسته مصالح و مفاسد عام هستند. «منطق ف ازی» یا «منطق ابه ام» الگویی از استدلال های توأم با تقریب در ارزیابی های انسانی به دست می دهد و می تواند با جایگزین کردنِ متغیّرهای زبانی با متغیّرهای عددی، مفاهیم، متغیّرها و سیستم های نادقیق و مبهم بسیاری را به زبان ریاضی شبیه سازی نماید. «درستی» یک متغیر زبانی است؛ زیرا با عبارات «درست» و «خیلی درست» و «نسبتاً درست» و «نه خیلی درست» و «نادرست» و «نه خیلی درست و نه خیلی نادرست» و نظایر این ارزش گذاری می شود. در این نوشتار بر اساس بازنمایی مؤلفه ای ارزش های «درست ی» به عنوان یک متغیر زبانی اثبات می شود که تا کنون، منط ق فازی کامل ترین مرجع شناخته شده ارزش گذاری در قضایای اخلاقی، به منظور نیل به ارزیابی های دقیق در تصمیم گیری های پیچیده انسانی است.
واکاوی تأثیر قاعده رجالی «الصحابه کلهم عدول» بر فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
33 - 70
حوزههای تخصصی:
عدالت صحابه، یکی از اصول اعتقادی اهل سنت است که بر اساس آن، همه صحابه، عادل بوده، لذا هر گونه انتقادی نسبت به ایشان ممنوع است. عدالت صحابه، یک توثیق عمومی رجالی بود که بنا به ضرورت هایی در علم حدیث اهل سنت، به وجود آمد، ولی در سده پنجم هجری، متکلمان اهل سنت، این قاعده رجالی را تبدیل به یک اصل کلامی کردند و آن را پیش فرضی در فهم تاریخ اسلام قرار دادند و تاریخ را به شکلی تحلیل و تفسیر کردند که این اصل مخدوش نگردد. مسئله فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان، یکی از مصادیق این نوع تحلیل تاریخی است. در این پژوهش مراحل شکل گیری انگاره فتنه قتل عثمان بن عفان، با روش پدیدارشناسانه مورد بررسی قرار گرفته و مراحل تطور تاریخی فتنه انگاری قتل عثمان بن عفان، از سده نخست هجری تا قرن پنجم هجری تبیین شده است. همچنین، مطالعه ای تطبیقی بین شاخص های فتنه و واقعه قتل عثمان، صورت گرفته تا تبیین گردد، اساساً آیا می توان ماهیت رویداد قتل عثمان بن عفان را فتنه دانست. این پژوهش نشان داد بخشی از شاخص های فتنه در قتل بن عثمان بن عفان، وجود نداشت و یکی از دلایل مهمی که در این رویداد مؤثر بوده، بی تردید مسئله قرآن سوزی عثمان بوده است. در قرن پنجم، باقلانی نخستین کسی است که با فتنه نامیدن قتل عثمان، سکوت صحابه بر قتل وی را توجیه نموده و به زعم خود، عدالت عثمان را اثبات می کند.
اثبات غنای احادیث مهدوی در اعتباربخشی به سایر روایات با تطبیق موردی خطبه غدیر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
105 - 134
حوزههای تخصصی:
حدیث غدیر یکی از معدود میراث های ماندگار پیامبر؟ص؟ است که هیچ گونه تردیدی در درستی و مضمون آن میان تمامی فرق مسلمان نیست. مرحوم طبرسی خطبه ای طولانی برای این رویداد تاریخی روایت کرده که در سایر منابع یافت نمی شود و سندی که به آن ارائه نموده خالی از ایراد و اشکال نیست. در این خطبه، حدود هجده جمله درباره مهدویت و امام زمان به چشم می خورد که نشان از اهمیت این حقیقت در پیشگاه پیامبر؟ص؟ دارد که آن را در مهم ترین رویداد تاریخ اسلام گنجانده است. با بررسی صورت گرفته تقریباً تمامی این جملات از معارف و حقایق روشن و جا افتاده در فرهنگ و میراث حدیثی اهل بیت است و هیچ یک از آنها با ابهام عقیدتی یا تردید در درستی روبرو نیست. بنابراین بخش مهدویت این خطبه، با توجه به قرائن و شواهد موجود، ثابت و غیرقابل خدشه است و می تواند پشتوانه محکمی برای حجیت بخشی به خطبه غدیر باشد.
جایگاه عمل درنجات دردومذهب پروتستان و شیعه اثنی عشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
112-85
حوزههای تخصصی:
در دو مذهب تشیع و پروتستان، ایمان مهم ترین عامل نجات است، لذا مسئله تحقیق پیش رو این است که آیا در این دو مذهب، عمل انسان نیز به اندازه ایمان برای نجات اهمیت داشته و اهمیت عمل در تعیین مراتب و کمال ایمان است یا در رسیدن به نجات؟ در مذهب شیعه، این مسئله، ابتدا درجریان شکل گیری فرقه خوارج مطرح گشت. سپس این مسئله در بین مرجئه، معتزله و شیعیان ادامه یافت. این پژوهش با روش تحقیق تطبیقی مقایسه ای به بررسی جایگاه عمل در نجات از دیدگاه دو مذهب شیعه و پروتستان می پردازد. دستاورد تحقیق نشان می دهد که نجات در مذهب پروتستان در ابتدا و غالباً به معنای رهایی از گناه اولیه و سپس رهایی از خلود در دوزخ است، اما در مذهب شیعه با توجه به آموزه پاکی اولیه، نجات تنها به معنای رهایی از خلود در دوزخ است. اما درهر دو مذهب، عمل از لوازم ایمان و موجب کمال آن بوده، ولی برای رسیدن به نجات، اطمینان بخش نیست و نمی توان به آن تکیه کرد.
دوازدهمین امام، از توهم تا واقعیت؛ نقدی بر احسان الهی ظهیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
109 - 130
حوزههای تخصصی:
احسان الهی ظهیر از نویسندگان معروف پرتلاش وهابی در رد عقاید شیعه است. وی در آثار متعدد خود وجود امام دوازدهم شیعیان را موهوم دانسته و بر این باور است که امام حسن عسکری علیه السلام فرزندی ندارد. او برای اثبات ادعای خود از روایات نقل شده از کتب شیعه و دیدگاه های اندیشمندان شیعی استفاده می کند. در این نوشتار دیدگاه ایشان و روایات و دیدگاه متکلمان شیعه نقل شده توسط ایشان مورد بررسی و نقد قرار می گیرد و مشخص می شود که نحوه استناد ایشان به این دسته از روایات و کتب شیعی صحیح نیست. همچنین در ادامه با توجه به روایاتی که از کتب معتبر اهل سنت نقل شده و به همراه ضمیمه کردن وقایع تاریخی منقول در کتب تاریخی، این نتیجه به دست می آید که وجود امام مهدی عجل الله امری موهوم نیست و هم از نظر شیعی و هم از نظر اهل سنت، امام حسن عسکری علیه السلام دارای فرزند هستند که همان مهدی منتظر در نزد شیعه است.
تبیین پارادایمیک علم و فناوری در ایران معاصر؛ تمهیدات فقاهت حکیمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر مهم ترین دغدغه جامعه علمیِ پسا انقلابی ایران، دست یازیدن به پیشرفت و بسترسازی برای تمدن آفرینی به عنوان غایتِ حرکت های علمی و پیشرفت مدار بوده است، پرسش این نوشتار از جریان شناسیِ مبتنی بر علم و مدعیان غایتِ پیشرفت، یعنی ظرفیت های دو راه، دو جریان و دو دستگاه فکریِ «فقاهتِ حکیمانه» و «روشنفکری- تکنوکراسی لیبرال» است که با یک پیشینه تاریخی قابل اعتنا، مخصوصاً از اوان مشروطیت تاکنون، در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده اند. هدف این پژوهش، با اشاره کوتاه به ویژگی های کلی هر کدام از آنها در حوزه علم و فناوری(از سخت افزاری تا نرم افزاری و انسانی آن)، ترسیم و برجسته سازی هماوردیِ این دو جریان در یک چشم انداز تمدنی است. بررسی های این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و در یک مطالعه ی اسنادی، نشان داد که با انقلاب اسلامی و اندیشه های فقاهت حکیمانه و پیوستگی کوشش ها و مجاهدت های بسیار و مقاومت در برابر جریان متمایل به غرب، تغییرات پارادایمی مهمی در حوزه علم و فناوری صورت گرفته است؛ مشخصه کانونی آن برجسته شدن یک «مسیر متمایز» و جریانِ «علم نافع» و «مولد» در برابر جبهه پیرو تمدن هژمون جهانی، و هموار سازی و ریل گذاری راه «رستاخیز علمی»، با تلاش در بسط و تعمیق نظریه «العلم السلطان»، تحول علوم انسانی، تبدیل نظام دانایی به توانایی، حرکت در مرز علم و گام نهادن در مسیر نیازهای کشور و رهایی از تقلیل گرایی، یک سونگری و یک جانبه گراییِ توسعه مادی و این جهانی غربگرایان است، و البته غلبه گفتمانی و فراگیری آن در سطح ملی، با تداوم مجاهدت های مومنانه اصحابِ دانشگاه ایرانی-اسلامی، و همچنین کاربست عملیاتی توصیه های اهل نقد و نظر و پیشنهادات مطرح شده در این نوشتار نیز، ممکن و نزاع دو سده اخیر را تعیین تکلیف می کند.
بررسی تطبیقی «نظریه فطرت» مطهری و «عقل عملی» کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
113 - 136
حوزههای تخصصی:
استاد مرتضی مطهری بعنوان یکی از اندیشمندان برجسته در حوزه فلسفه اسلامی، و ایمانوئل کانت از متفکران بزرگ فلسفه غرب، نظریاتی نوآورانه را از خود برجای گذاشته اند. در نظام فکری استاد مطهری «نظریه فطرت»، از محوریترین و مهمترین مباحث است. او انسان را دارای سه مرتبه طبیعت، غریزه و فطرت دانسته و فطرت را نیز به دو بخش «فطرت شناخت» و «فطرت گرایش» تقسیم کرده است. عمده نوآوریهای مطهری بویژه در تبیین مباحثی همچون خدا، جاودانگی نفس و اخلاق در مباحث مربوط به فطرت گرایش بیان شده است. از سوی دیگر، کانت در مقام فیلسوفی بزرگ و تأثیرگذار، مباحث مابعدالطبیعه بویژه مسائلی همچون خدا، جاودانگی نفس و آزادی را به بوته نقد کشیده و حوزه این مسائل را از عقل نظری به «عقل عملی» منتقل نموده است. نظریه فطرت مطهری و بطور خاص، بحث گرایشهای فطری و مباحث مبتنی بر آن همچون اثبات خدا، جاودانگی نفس و اخلاق با نظریه عقل عملی کانت، بویژه مبحث اصول موضوعه عقل عملی یعنی آزادی، جاودانگی نفس و خدا کاملاً قابل مقایسه است. هدف از این تحقیق، مقایسه نظریه فطرت مطهری و نظریه عقل عملی کانت و بیان وجوه اشتراک آنها، یعنی شباهت کمال لایتناهی با خیر اعلی، شباهت روش اثبات جاودانگی، اثبات خدا و شباهت جایگاه فلسفه اخلاق از نظر مطهری و کانت میباشد. در این راستا، با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی بسراغ آثار این دو اندیشمند رفته ایم.
مطالعه تطبیقی حدوث جسمانی نفس در کلام اسلامی و حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
99 - 117
حوزههای تخصصی:
«حدوث جسمانی نفس» از جمله مباحث مشترک کلام اسلامی و حکمت متعالیه است. در کلام اسلامی، دو رویکرد تَبَعی و اَصالی در این باب مطرح است؛ رویکرد تبعی، نفس را مشروط به حدوث مزاج معتدل در بدن، حادث دانسته و رویکرد اصالی، نفس را همچون دیگر اجسام و به نحو مطلق حادث می داند. دیدگاه حدوث اصالی نفس نیز نسبت به نحوه حدوث، تفسیرهای مختلفی ارائه کرده است؛ عرض بودن، یکسانی با هیکل محسوس، جسم لطیف بودن، جزء اصلی بدن، و جزء لایتجزا بودن نفس از آن جمله است. دلیل اصلی متکلمان بر حدوث مبتنی بر ناسازگاری قِدَم نفس با صفاتی چون قادر مختار بودن خداوند است. در مقابل، ملاصدرا معتقد به ناسازگاری میان حدوث زمانی نفس و تجرد ذاتی آن بوده و بر انگاره «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» تأکید دارد. مسئله تحقیق، مطالعه تطبیقی و تحلیل دیدگاه کلام اسلامی و حکمت متعالیه در مسئله حدوث نفس است. تفاوت میان رویکرد کلامی و فلسفی به مبانی هستی شناختی و انسان شناختی آن دو بازمی گردد. نظریه حدوث جسمانی نفس در کلام و فلسفه، علاوه بر اشتراک در برخی لوازم، دارای پیامدهای متفاوتی همچون تفاوت در ملاک هویت شخصی است. در این مقاله با روش تحلیلی تطبیقی، حدوث جسمانی نفس از دیدگاه کلام اسلامی و حکمت متعالیه مورد واکاوی قرار گرفته و نقاط تلاقی و تمایز آن دو در مبانی و لوازم برجسته گردیده است.
بررسی چگونگی تأثیر دریاسالار مسلمان «چنگ هو» بر گسترش اسلام در چین و مالزی و اندونزی
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷)
103 - 135
حوزههای تخصصی:
روند افزایش قدرت گیری مسلمانان در دربار حکومت های مغول، سبب شد تا اسلام افزون بر سرزمین چین در دیگر مناطق هم نفوذ و گسترش یابد. یکی از افراد مؤثر در این جریان، شخصی به نام «چنگ هو» از دریاسالاران برجسته دوره «مینگ» است. او توانست در قالب هفت سفر دریایی به مناطق بسیاری سفر کند و فعالیت های علمی و فرهنگی و سیاسی مؤثری را در آن مناطق به سرانجام برساند.
این پژوهش، با رویکرد توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی شخصیت چنگ هو، به تحلیل شیوه ها و اقدامات وی در جریان گسترش اسلام در مناطق مالزی واندونزی و کنیا می پردازد و در آخر، این نکته را بیان می کند که اسلام نه با زور و شمشیر، بلکه با شیوه های فرهنگی و تبلیغی شخصیت هایی مانند چنگ هو، گسترش یافته است. این جریان تا حدی اثرگذار بوده که ما تا این زمان، شاهد وجود تعداد زیادی از مسلمانان و نوادگان چنگ هو در چین و مناطق دیگر، مانند آفریقا هستیم.
تحلیل و بررسی ملاک های اعتبار سنجی مکاشفه عرفانی
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
81 - 108
حوزههای تخصصی:
تمام ساختار و نظام معرفت شناسی صوفیه، بر مسئله انحصار راه معرفت و شناخت در مکاشفه قلبی بنا شده است، با این حساب یکی از معضلات اساسی متصوفه در حوزه معرفت شناختی، وقوع کثرت خطا و اشتباه در فرایند شهود است. صوفیان، بهتر از هرکس دیگر به دخالت عوامل متفرقه در فرایند شهود عرفانی واقف بوده و دریافته اند در بسیاری از مکاشفات، پای قوه وهم و خیال در میان بوده و در برخی دیگر، تمثلات و تصویر سازی های شیطانی نزد سالک، امری ملکوتی و رحمانی جلوه می کند و در پاره ای از مقاطع، تجارب شهودی حاصل سوء مزاج و به هم خوردن تعادل جسم و ذهن و روان می باشد. از همین روی، به ذکر دو دسته از ملاک عام و خاص جهت اعتبار سنجی و ارزیابی مکاشفات صحیح از سقیم دست یازیدند که در این نوشتار، اهم این ملاک ها و موازین و معیارها مورد بررسی قرار گرفته و ثابت می شود که بعضی از این ملاک ها (مثل مرشد) قابلیت سنجش گری نداشته و بعضی دیگر از این ملاک ها نیز صرفا در مقام ادعا بیان شده و صوفیان در فرایند سنجش شهود، به آن میزان و معیار ملتزم نبوده اند.