مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
الهیات فلسفی
حوزه های تخصصی:
برهان وجودی یکی از براهین مهم فلسفی است که همواره در طول تاریخ فلسفی، فیلسوفان را مجذوب خود کرده است. مرکز ثقل دلیل وجودشناختی آن است که خداوند، به فرض وجود، یعنی از آن نوع موجوداتی نیست که اتفاقی وجود پیدا کرده اند. این تصور درست از خداوند را می توان با توسل به جهان بینی سنتهای یهودی، مسیحی و اسلامی نشان داد و این کار از طریق بررسی تجربی و ماتاخر در نوع نگرش این سنتها نسبت به خداوند صورت می گیرد. برهان وجودی ابتدا توسط آنسلم مطرح شد و پس از آن گونیلو، آکویناس، هیوم و کانت آن مورد نقد و بررسی قرار دادند. در فلسفه جدید، دکارت و لایبنیتس از معروفترین مدافعین برهان وجودی می باشند. در دوره معاصر نیز هارتشورن و مالکم تقریر جدیدی از این برهان ارائه کرده اند.
فلسفه فلسفه دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت دینی علوم طبیعی در اندیشه فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
به علت نسبت وثیق میان علم و فلسفه از یک سو و نسبت وثیق میان فلسفه و مابعدالطبیعه فارابی و ابن سینا با الهیات و دین از سوی دیگر، علوم تجربی و طبیعی در اندیشه این دو فیلسوف ایرانی و مسلمان در ابعاد و مسائل متعددی با الهیات فلسفی که در مابعدالطبیعه مد نظر این دو ذیل حکمت نظری شاخه الهیات طرح شده است گره خورده و از مبانی این زیرشاخه تغذیه کرده است. در این نوشتار تلاش می شود، در چند موقف اساسی، پیوندهای علوم طبیعی و تجربی با مابعدالطبیعه و به ویژه الهیات فلسفی بیان شود و در نهایت نشان داده شود که گفتمان علوم طبیعی و تجربی نزد این دو دانشمند و فیلسوف متمایز از گفتمان علوم تجربی در دنیای جدید است
الهیات فلسفی ابن سینا: تأثر از فارابی و تاثیر در فلسفه هنری گنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی تطبیقی بیان می کنیم که ابن سینا در نظام مابعدالطبیعی خود پیشرو الهیات فلسفی می باشد. وی با تحلیل عقلی وجود بما هو وجود، وجود واجب الوجود را اثبات می کند. سپس با تأمل در وجود واجب الوجود به اثبات صفات واجب و از تحلیل صفات واجب به اثبات افعال واجب الوجود می پردازد. با تکیه بر چنین رویکردی ضمن اینکه می توان الگوی فکری ابن سینا را در حوزه الهیات فلسفی مطرح کرد، به منتقدان فلسفه ابن سینا که وی را متکلم پنداشته یا فلسفه وی را صرفاً در چارچوب فلسفه ارسطو قرار می دهند، پاسخ داد. در آخر بررسی می شود که ابن سینا در سیر فلسفی خویش برای ارائه راه جدید در الهیات یعنی الهیات فلسفی تا چه اندازه مدیون فارابی است؟ و تا چه حدی در آرای خداشناختی هنری گنتی فیلسوف مسیحی قرن سیزدهم تأثیر گذاشته است؟
بررسی و نقد تنسیق استاد فیاضی از برهان صدیقین علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین نام گونه یی از برهان است که در آن حدّ وسط، موجود مطلق یا اصل واقعیت است. علامه طباطبایی تقریری خاص از این برهان دارند که بگونه های متفاوتی تنسیق شده است. در این مقاله تنسیق استاد فیاضی از برهان صدیقینِ علامه طباطبایی تبیین و سپس نقد و بررسی و نشان داده میشود که این تنسیق اولاً برخلاف ظاهر عبارات علامه است و ثانیاً فی نفسه ناتمام است و نمیتوان آن را تقریری موفق از برهان صدیقین بشمار آورد.
نسبت الهیات سلبی قاضی سعید قمی با توحید معتزلی، شیعی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
21 - 44
حوزه های تخصصی:
قاضی سعید قمی با نفی هر گونه سنخیتی میان خالق و مخلوق، هم از الهیات رایج ایجابی در جهان اسلام فاصله می گیرد، و هم از الهیات مرسوم شیعی. هدف از این مقاله، بررسی نسبت این الهیات سلبی با نگرش توحیدی رایج و مسلط در الهیات کلامی (اشعری، معتزلی، شیعی)، فلسفی و عرفانی است. الهیات قاضی سعید با الهیات فلسفی و اشعری و شیعی رایج، که مبتنی بر سنخیت میان خالق و مخلوق اند، فاصلۀ بسیاری دارد، و حتی بر نظریۀ نیابت ذات از صفات (منسوب به برخی از معتزله) انطباق ندارد، اما تشخیص نسبت این الهیات با عرفان نظری و کلامِ روایی شیعی دشوار است. به نظر ما، اگرچه در نگاه نخست، الهیات قاضی سعید الهیاتی کلامی روایی سلبی (همچون الهیات روایی سلبی منتسب به شیخ صدوق) به نظر می رسد، اما در حقیقت، ارکان مهم خود را مدیون عرفان نظری است، هر چند در مواردی از آن فاصله نیز می گیرد. موارد مهم تأثیرپذیری قاضی سعید از عرفان نظری از این قرارند: اعتقاد به وحدت شخصیۀ وجود، نفی سنخیت میان مقام ذات و نمودهای آن، نفی صفات از مقام ذات، معبود بودن اسماء و صفات. مهم ترین تفاوت بین این دو نگرش در این است که در عرفان، خداوند همان وجودِ بما هو هو است، اما قاضی سعید همین را هم قبول ندارد .