فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
203 - 236
حوزههای تخصصی:
با رشد و گسترش مباحث زبان شناسی، دانشمندان اسلامی بر اساس مبانی کلامی، فلسفی و یا عرفانی خود به بیان جنبه های اعجاز قرآن پرداخته اند. در راستای این هدف مقاله ی حاضر بر اساس سبک شناسی و با روش توصیفی-تحلیلی در سطوح آوایی، معنایی، بلاغی و ترکیبی به بیان این مسئله می پردازد که چگونه ابزارهای زبانی می توانند وحدت از دیدگاه عارف و حکیم را نشان دهند. این مقاله با بررسی نظام زبانی در سطوح مختلف آوایی، همانند حرف دال که دارای صفت قلقله است که تقابل سکون (وحدت) و حرکت (کثرت) در آن منجر به ظهور حرف می شود، در سطح بلاغی جملات آغازین کلام (قوس نزول) به صورت «فصل» و جملات پایانی کلام (قوس صعود) به صورت «وصل» آمده است و تقابل در سطح معنایی کلمات مثل دو واژه «لم یلد» و «لم یولد» که در سطح ظاهر (معلوم و مجهول) و معنا تقابل دارند و در هر دو کلمه با این که سخن از تولید و تقابل (کثرت) است، «هو» مستتر نهفته است همچنین در سطح ترکیبی آغاز کلام با «هو» و پایان آن نیز با «ه» در «له» که بر اساس چینش اصلی کلام در آخر قرار می گیرد که هر دو، نظام حرکتی از وحدت به کثرت و کثرت به وحدت را تداعی می کنند. پس مهم ترین دست آورد این مقاله بدین صورت است که ابزارهای زبانی موجود در آیه، «وحدت در کثرت» را نشان می دهد و بیانگر جمع (وحدت) بین تقابل ها (کثرت) و شکل گیری نظام دایره واری است که از وحدت به کثرت «إنا لله» و دوباره به وحدت بازمی گردد: «إنا إلیه راجعون». عارف با رسیدن به این وحدت سکون یافته و به مقام حیرت می رسد.
بررسی جهان بعد از مرگ در سینمای ژانر وحشت از نظر ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
255 - 271
حوزههای تخصصی:
این مقاله در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که معیار دینی ارواح در سینمای ژانر وحشت چیست و چگونه می توان در این ژانر ارتباط معنایی مشترک با موضوع جهان پس از مرگ یافت. در طول تاریخ، بشر همواره در پی یافتن فطرت خود بوده است. گاه راه درست در پیش گرفته و گاه در راه غلط به ادیان غیر الهی تمسک جسته است. مسئله فطری ترس از مرگ و دنیای اسرارآمیز آن دست مایه خوبی برای فیلم سازان این ژانر شده است. در این مقاله با رویکرد کیفی به تحلیل فیلم های شاخص ژانر وحشت با موضوع جهان پس از مرگ پرداخته شده است. شناخت جهان پس از مرگ در ادیان بر اساس مبنای نظری ادوارد تیلور در ادیان غیر توحیدی و کتاب مقدس (انجیل) در دین مسیحیت انجام شده است. سپس به جهان پس از مرگ در سینمای ژانر وحشت پرداخته شده است. در نتیجه بررسی ها، این موضوع به دست آمد که سینمای ژانر وحشت با موضوع جهان پس از مرگ علاوه بر اشارات مستقیم دینی می تواند به طور غیر مستقیم نیز کارکردی دینی داشته باشد از آن جهت که مخاطب ماده گرای عصر جدید را به طور ناخودآگاه معطوف به فطرت خویش می کند.
بررسی جنبه معرفت شناختی قوه خیال در فلسفه ملاصدرا و علوم اعصاب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
113 - 124
حوزههای تخصصی:
بررسی جنبه معرفت شناختی قوه خیال در فلسفه ملاصدرا و علوم اعصاب شناختیچکیدهرشد علوم اعصاب باعث شده بسیاری از دانشمندان این حوزه نیز مانند فلاسفه به موضوعاتی همچون مساله ذهن/بدن، اختیار، ادراک، حافظه و زبان بپردازند. علی رغم تفاوت این دو رشته در روش تحقیق، نظریه های ارائه شده می تواند گشودگی آنها را نسبت به یکدیگر بیشتر کرده و راه هم افزایی و همکاریِ متقابلِ سودمندِ آنها را هموار نماید. جستار حاضر با پی گیری همین هدف، تلاش کرده است تا قوه خیال صدرایی را به عنوان قوه باطنی مهمی در حوزه مسائل معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی و مورد توجه در فلسفه اسلامی و غربی، با معادل تقریبیِ آن در حوزه علوم اعصاب شناختی، «حافظه»، به عنوان سازنده هویت فردی و فرهنگ جمعی و موثر در روابط و مسائل اجتماعی، مورد بررسی قرار دهد. ابتدا بعد معرفت شناختی خیال از نظر ملاصدرا تبیین شده، و پس از توضیح حافظه و انواع آن از منظر علوم اعصاب شناختی، جهات اشتراک و تفاوت نظر آنان را به عنوان دو دیدگاه مختلف در فلسفه ذهن-دیدگاه ملاصدرا به نوخاستگی وجودشناختی نزدیک بوده و عصب شناسان نیز غالبا دیدگاه فیزیکالیستی دارند- بیان می کند و بدین نتیجه می رسد که علوم اعصاب شناختی در تبیین فیزیولوژیکی حافظه، مکمل و مددکارِ فلسفه است اما فلسفه صدرایی با دیدگاه جامع خود می تواند به پرسش ها و مسایل این حوزه کامل تر و بنیادی تر پاسخ دهد.
نسبت وحی و متافیزیک در هنگامه تأسیس فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
153 - 172
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ اسلامی وحی وضعی از انسان است که در آن به حقیقت نائل شده است. اما این تنها وضعی نیست که انسان در آن، نسبتی با حقیقت دارد. فارابی در مقام مؤسس فلسفه اسلامی، نخستین کسی است که به این مسئله توجه کرد. وضع دیگری که در آن انسان با حقیقت پیوند دارد، وضع انسان به عنوان متعقل است؛ این همان وضع متافیزیکی انسان است. فارابی با واکاوی مفهوم ملت که همان فرهنگ و ادب مدینه است و ارتباط آن با وحی، و ربط این هر دو با فلسفه، به تبیین نسبت میان این دو وضع پرداخت، و روشن ساخت که وضع متافیزیکی انسان همان درک امر عام است که مضامین وحی به عنوان امور خاص جز در ذیل آن برای انسان تعین پیدا نمی کند. از این رو وحی تنها در ذیل متافیزیک به انسان خطاب می کند. ادعا این است که یافت این نسبت تقدیر همه علوم اسلامی را تا به امروز رقم زده است، از این رو همه علوم اسلامی ذیل متافیزیک قرار گرفته اند، هرچند متعاطیان آن ها به ظاهر در تخاصم با آن باشند.
رابطه فقر ذاتی و تربیت انسان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
78 - 99
حوزههای تخصصی:
در قرآن انسان موجودی با فقر ذاتی معرفی شده است که در هر حالی تحت ولایت الله یا تحت ولایت شیطان، مطیع و فرمان بردار خواهد بود؛ از این رو انسان همچون آینه ای است که باید رو به سوی خدا داشته باشد که به صفات کمالی آراسته شود. با توجه به اینکه فقر ذاتی انسان یکی از چالش های اساسی او در مسیر رشد و تربیت است و برای فهم فقر ذاتی باید به قرآن به عنوان مهم ترین منبع معرفت دینی مراجعه نمود. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش فقر ذاتی در رشد و کمال انسان، تأثیر آن در عبودیت و نیز به دست آوردن قاعده اخلاقی و تربیتی در قرآن با توجه به مسئله فقر ذاتی پرداخته شده است. بر اساس یافته های این پژوهش تعادل قوا با توجه انسان به فقر ذاتی و نیازمندی و در سایه بندگی خدا حاصل می شود و قاعده رشد و تربیت بر محور بودن در هویت حقیقی (فقر ذاتی) انسان است. با توجه به آیات قرآن آثار توجه به فقر ذاتی شامل ذکر، شکر، توکل، آرامش و آثار عدم توجه به فقر ذاتی، شرک و توهم استقلال است.
بازتاب عقل عملی در کلام اجتماعی با تکیه بر آرای شهید آیت الله محمدباقر صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
24 - 53
حوزههای تخصصی:
علم کلام عهده دار ارائه نظام منسجم از باورهای دینی در چارچوب رابطه انسان با خداوند متعال در ظرف عالم هستی و اجتماعات انسانی است. در این راستا شاخه کلام اجتماعی عهده دار ترسیم ساختارها، مناسبات فکری و رفتاری و الگوهای تعاملی میان انسان ها در بستر جامعه بر پایه باورهای دینی و نیز اصلاح و ارتقای باورمندی دینی اجتماع است که در این باره از روش های عقلی و نقلی بهره می گیرد. در روش شناسی کلام اجتماعی، عقل عملی، نقشی محوری و اصیل در استنباط و تولید گزاره ها دارد. در این پژوهش ضمن تبیین دو نظریه «حق الطاعه» و «منطقه الفراغ» مربوط به اندیشمند معاصر اسلامی شهید آیت الله محمدباقر صدر در حوزه کلام اجتماعی به واکاوی روش شناختی با محوریت عقل عملی پرداخته شده تا از این رهگذر جایگاه، قلمرو، ابعاد و میزان کارایی عقل عملی در فهم و تولید نظریه ها و مسائل در حوزه کلام اجتماعی در قالب این نظریه ها آشکار شود و زمینه های ارتقا و توانمندی روش عقلانی در بخش عقل عملی در بارورسازی و کارآمدی دانش کلام اجتماعی در حل مسائل اجتماعی در عرصه باورها و اعتقادات فراهم آید. این پژوهش با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و اسنادی و بهره گیری از روش های تحقیق توصیفی و اکتشافی به ترسیم هویت عقل و کارکردهای آن در دانش کلام اجتماعی در قالب چهار نظریه مذکور تدوین گشته است.
نقد و بررسی نظریه فاعل بالعنایه از منظر روایات امام علی علیه السّلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
124 - 149
حوزههای تخصصی:
فاعلیت واجب تعالی یکی از مسائل مهم فلسفی است که هر مکتب فلسفی حتی کلامی درباره آن دیدگاهی مخصوص به خود دارد. مشّائیان و در رأس آنها ابن سینا، واجب الوجود را فاعل بالعنایه و علم قبل از ایجاد را علم عنایی می دانند و معتقدند این علم، حصولی و به شکل صور مرتسمه و لازمه ذات واجب است که منشأ آفرینش اشیا می باشد. این نظریه علاوه بر اینکه از ناحیه فیلسوفان با ایرادهایی روبه رو شده و آنان معتقدند مشّاء با عرَض خواندن صور مرتسمه، ذات واجب را از کمال علمی خالی می کند که امری محال است؛ همچنین با روایات منقول از امام علی7 مورد نقدهای جدّی قرار می گیرد؛ به گونه ای که با این روایات، نادرست بودن دیدگاه فاعل بالعنایه درباره واجب تعالی قابل اثبات است. بیشتر سخنان حضرت در این باره فاعلیّت واجب را با نحوه علم او پیوند زده و با تبیین آنها، تصوّرات نادرست و شبهات پیرامون فاعلیّت و علم واجب تعالی را برطرف می کنند. نقد بر دیدگاه مشّاء با سه دسته از این روایات استنباط می شود که درمجموع این نظریه را شایسته مقام و مرتبه خداوند نمی دانند: دسته اول روایاتی است که بر خلاف مشّاء، علم حصولی را از واجب تعالی نفی می کنند. دسته دوم سخنانی است که با نفی احتیاجِ خداوند به غیر، هر گونه الگو و مثال برای آفرینش موجودات را منتفی می دانند که از آنها می توان نفی الگو و مثال بودنِ صور مرتسمه برای آفرینش اشیا را استنباط نمود. دسته سوم نیز روایاتی است که می گویند هیچ واسطه ای بین خداوند و معلومات او وجود ندارد که از طریق آنها می توان دیدگاه فاعل بالعنایه را که واسطه بودنِ صور مرتسمه بین خداوند و موجودات را ترسیم می کند، نقد نمود. نقدهای مذکور به روش استظهار و استنباط از روایات حضرت به دست آمده اند و در مرحله تجزیه و تحلیل و مقایسه دیدگاه فاعل بالعنایه با آنها نیز به شیوه تحلیلی- عقلی انجام پذیرفته است.
بررسی تطبیقی نقد نسخه شناسی عهد جدید و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
21 - 36
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه محوری متون مقدس در دو دین اسلام و مسیحیت، ضروری است که مطالعاتی همه جانبه درباره متون مقدس این دو دین بزرگ صورت پذیرد. در این راستا، مطالعات تطبیقی جایگاه ویژه ای در تبیین این امر خواهند داشت. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و انتقادی به بررسی نسخه های خطی عهد جدید و قرآن کریم پرداخته و به دنبال بررسی تطبیقی اعتبار و وثاقت این دو متن از منظر نقد نسخه شناسی است. بررسی قدیمی ترین نسخه های خطی عهد جدید حاکی از آن است که عهد جدید دستخوش تغییراتی توسط نسخه برداران شده و این تغییرات صرفاً ناشی از خطای نسخه برداران نبوده است و در برخی موارد، این متون به سبب تأکید بر آموزه های الهیاتیِ مورد اختلاف مسیحیان نخستین دستخوش تغییراتی شده اند. از طرفی، اختلاف بسیار اندکی در میان نسخه های خطی قرآن کریم به چشم می خورد و اگر بخواهیم عهد جدید و قرآن را صرفاً از حیث وثاقت نسخه های خطی آنها بررسی کنیم، نسخه برداران قرآن توجه و اهتمام بسیار بیشتری برای حفظ این کتاب داشته اند؛ حال آنکه نسخه برداران عهد جدید در بسیاری از موارد، متن را آزادانه تغییر داده اند.
روش شناسی تعریف مفاهیم اعتباری براساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۰)
101 - 126
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر براساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و با روش تحلیل منطقی به روش شناسی تعریف مفاهیم اعتباری پرداخته و پانزده قاعده روش شناختی در باب تعریف مفاهیم اعتباری را عرضه کرده است. روش تعریف این مفاهیم به روش تحلیل مفهومی است و قواعد عرضه شده برخی به مبانی تعریف، برخی به اقسام آن و برخی نیز به روش هایی برای کشف مؤلفه های مفهومی مفاهیم اعتباری اختصاص دارد. با توجه به این روش ها می توان مؤلفه های این مفاهیم را کشف کرد و در تعریف به روش تحلیل مفهومی از این مؤلفه ها بهره برد. البته باید توجه داشت مهم ترین مؤلفه یک مفهوم اعتباری غرض آن است، که باید در هر تعریفی به کار گرفته شود. به کارگیری دیگر مؤلفه ها در تعریف با توجه به هر مفهوم ممکن است متغیر باشد. نظر به تقسیم تعریف مفاهیم به هنجاری و غیرهنجاری، در تعاریف هنجاری به معنای توصیه ای نیز لازم است مؤلفه های مفهومی یک مفهوم اعتباری به دقت مورد توجه قرار گیرد و متناسب با غرض آن مفهوم در آن أخذ شود.
بررسی انتقادی رویکرد وجودی احمد علوی از برهان اثبات واجب خواجه در شرح حظیرة الانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجرید الاعتقاد نصیرالدین طوسی از مهم ترین متون آموزشی علم کلام است و شروح و حواشی بسیاری بر آن نگاشته شد. یکی از مهمترین شروح، شرح قوشچی و تعلیقات خفری بر این شرح است. علوی نیز سه شرح بر حاشیه خفری نگاشته است که حظیره الانس یکی از آن سه شرح است. پرسش اصلی این جستار این است: «رویکرد وجودی احمد علوی از برهان اثبات واجب خواجه در شرح حظیره الانس قرین توفیق بوده است؟» دستاوردهای این مقاله عبارتند از: یکم. علوی تلاش می کند تا برهان خواجه را برهانی لمّی و در مدار رویکرد وجودی و با نظر به وجود بداند؛ دوم. زمانی می توان از تفکیک وجود نفسی حدّ اکبر و وجود رابطی حدّ اکبر و در پی آن از عدم احتیاج اکبر در اصل وجود، و نیازمندی آن به علّت در کیفیتی از کیفیات و عرضی از اعراض حدّ اکبر سخن گفت که وجود محمولی غیر از واجب باشد. چون واجب همان طور که در مقام ذات، واجب است، در جمیع صفات و احوال، واجب است و حالت منتظره و نیازمندی ندارد؛ سوم. هرچند علوی در رساله حظیره الانس از نظر در وجود و موجود مطلق سخن می گوید و اظهار می کند که نظر به وجود، غیر از نظر در امکان است. اما آنچه در دستور کار او قرار گرفته است، موجودی است که به دو قسم واجب و ممکن، تفکیک شده است و تفکیک پذیری و انقسام، وصف امر ذهنی است، نه عینی.
بررسی زیبا شناختیِ ساختار آوایی ترکیب بند محتشم در ستایش امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
139 - 170
حوزههای تخصصی:
آنچه باعث زیباییِ شعر می شود هماهنگی و هم نواییِ عناصر آن است که در «ساختار آوایی» شکل می گیرد و تناسب و توازن صوری شعر را از طریق تکرار کلامی و همسو با الگوهای خاص زبانی نشان می هد. ساختار آوایی به باور ساخت گرایان، اساس شعر است؛ به همین خاطر در بررسی های ساختاری، روساخت اثر اهمیت بیشتری دارد. در این مقاله ضمن آشنایی بیشتر با ترکیب بند محتشم کاشانی در منقبت امام رضا (ع)، ساختِ آوایی آن در سه سطح توازن آوایی، توازن واژگانی و توازن نحوی به روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای بررسی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که توازن آوایی در بخش کمّی با انتخاب وزن مناسب و همسو با مضمون شعر (منقبت) و در بخش توازن کیفی به صورت انواع روش های تکرار واکه و همخوان همانند تکرار آوایی کامل پایانی و استفاده از ردیف های فعلی و اسمی مناسب، توازن واژگانی با انواع شیوه های تکرار یک صورت زبانی به شکل کامل یا ناقص، بهره گیری از قافیه های غنی و متناسب و استفاده از گونه های مختلف سجع و جناس و توازن نحوی با بهره گیری درست از همنشین سازی و جانشین سازی نقشی در بافت جمله، ایجاد شده است. همچنین شاعر با نگاهی ویژه به امکانات اجزای مختلف کلام، از واج تا جمله، جنبه جمال شناسی و هنری شعرش را برجسته کرده است.
ارزیابی دیدگاه رشید رضا درباره مبحث توسل و شفاعت بر پایه اخبار و سیره رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
229 - 261
حوزههای تخصصی:
شفاعت و توسل از مباحث اعتقادی مهمی است که بی تردید خاستگاه آن، قرآن و سنت قطعی است. رشیدرضا با تلاش های عقلی، تفسیر و تأویل برخی مفاهیم قرآنی، سیره نبوی و صحابه، توسلات مسلمانان را بدعت آمیز، شفاعت را تسلط اراده شفیع بر اراده الهی، خالقیت و عبادت مشفوع و توسل را نفی ولایت خداوند می داند. نظر به جایگاه رشیدرضا و آرای او در میان اهل سنت، ارزیابی مبانی فکری و تحلیل رویکرد وی به خصوص در تفسیر المنار ضروری به نظر می رسد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی، کارکرد اخبار رضوی را از سه جهت، مورد تدقیق واقع قرار داده است؛ اول آنکه با توجه به جایگاه و مرجعیت امام رضا (ع) در تبیین باورهای امامیه، بسیاری از اخبار رضوی می تواند در مقام دفع شبهه و نه رفع شبهه به کار آیند. به عبارت دیگر، تبیین صحیح باورها بر پایه نصوص مرجع معصوم دینی، جایی برای بسیاری از شبهات باقی نمی گذارد. دوم آنکه بسیاری از اخبار رضوی، ناظر به قواعد محکم عقلی یا تفسیر آیات قرآنی است که فارغ از معصوم دانستن یا ندانستن ایشان، مقبول جمیع مذاهب خواهد بود. سوم آنکه امام رضا (ع) در بسیاری از اخبار خویش، نقش راوی را ایفا کرده اند که به نقل خبر از پیامبر (ص) می پردازند؛ بنابراین برای اهل سنت نیز بنا بر عدم قائلیت عصمت برای امام (ع) نظر به صادق دانستن ایشان، معتبر خواهد بود. در این راستا، نتایج حاصله، عقل گرایی افراطی رشیدرضا، تحمیل ذهنیات وی بر آیات و روایات و و در پی آن تناقض گویی ها و ... موجب واگرایی وی از کتاب و سنت و سبک وی بر خلاف اعتقاد بر بازگشت به باورهای مسلمانان متقدم و ملاک های ضروری تفسیر از منظر المنار است.
Consciousness, Subjective Facts, and Physicalism – Fifty Years since Nagel’s Bat(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The existence of subjective facts in the epistemic sense defined by Thomas Nagel’s famous article, “What is it like to be a bat?” might be taken to support an anti-physicalist conclusion. I argue that it does not. The combination of nonreductive physicalism and teleo-pragmatic functionalism is not only consistent with such subjective facts but predicts their existence. The notion that conscious minds are self-understanding autopoietic systems plays a key role in the argument. Global Neuronal Workspace Theory is assessed in terms of its potential to answer David Chalmers’ Hard Problem of consciousness. A suggestion is made for augmenting the theory that involves another sense in which facts about conscious experience are subjective. The idea of conscious minds as self-understanding systems again plays an important role.
تبیین الگوی شناخت امام معصوم (علیه السلام) به امام معصوم (علیه اسلام) بر اساس نظریه تفسیر انسان به انسان آیت اللّه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
129 - 155
حوزههای تخصصی:
معرفت امام معصوم (علیه السلام) از مهم ترین و اساسی ترین باورهای شیعه است. اندیشمندان شیعه راه های گوناگونی را برای شناخت به امام معصوم (علیه السلام) ذکر کرده اند. یکی از راه هایی که کمتر بدان توجه شده است و شواهد روایی گوناگونی بر آن نیز وجود دارد، نظریه شناخت امام معصوم (علیه السلام) به خودِ امام معصوم (علیه السلام) است. در این پژوهش تلاش شده است تا با استفاده از نظریه تفسیر انسان به انسان، این روش از شناخت امام معصوم تبیین شود. از این رو، ضمن توضیح نظریه تفسیر انسان به انسان آیت اللّه جوادی آملی، به بررسی مدل پیشنهادی شناخت امام معصوم (علیه السلام) به خود او و تبیین مبانی نظری و شواهد روایی آن از خلال تحلیل آثار آیت اللّه جوادی آملی پرداخته خواهد شد. بر اساس نتایج این تحقیق، با توجه به ویژگی های ائمه معصومین (علیهم السلام) از قبیل کامل ترین تجلی الهی بودن، قابل قیاس نبودن احدی با ایشان و معیار حق بودن ایشان، امکان هر گونه شناخت کاملی به واسطه غیر از معصوم، منتفی، بلکه محال است. همچنین می توان گفت نظریه شناخت امام معصوم به خودش، به نوعی مکمل نظریه تفسیر انسان به انسان است.
نظریه الفاظ مشکک راه حل فارابی و ابن سینا در مواجهه با چالش ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
425 - 441
حوزههای تخصصی:
نظریه تشکیک در میان فلاسفه مسلمان بسیار محل بحث و نظر بوده است. شواهد حضور این نظریه تا فارابی و ابن سینا قابل ردگیری است. مسئله مقاله حاضر آن است که نظریه الفاظ مشکک میراثی ارسطویی است یا نه؟ و همچنین طرح این نظریه جهت حل کدام مشکل بوده است؟ دیدگاه ارسطو نسبت به الفاظ و بویژه لفظ «موجود» با مراجعه به آثارش مورد کاوش قرار گرفته است و سپس با نگاه فارابی و ابن سینا در باب الفاظ مقایسه شده است. همچنین ادعای خواجه نصیرالدین طوسی مبتنی بر اینکه این نظریه توسط فلاسفه یونانی نیز طرح شده است، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. ارسطو الفاظ را صرفا به الفاظ همنام و هم معنی تقسیم می کند و هیچ اشاره ای به الفاظ مشکک نمی کند. فارابی الفاظ مشکک را در ذیل الفاظ هم معنی و ابن سینا در منطق الشفاء، این الفاظ را در ذیل الفاظ همنام قرار می دهد. با این حال الفاظ مشکک را همنام صرف محسوب نمی دارد بر خلاف الفاظ متشابه و مشترک که همنام صرف هستند. الفاظ متشابه فاقد معنای واحد اما دارای مشابهتی هستند و الفاظ مشترک فاقد معنای واحد و همچنین فاقد مشابهت هستند. در این مقاله نشان داده می شود که تقسیم بندی ارسطویی از الفاظ در مواجهه با الفاظی همانند «موجود» ناکارآمد است. نظریه الفاظ مشکک راه حلی برای حل این مشکل بوده است.
تغییر جنسیت و امکان آن از منظر فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
173 - 201
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات امروز جامعه که حاصل عصر مدرنیته است، تغییر جنسیت افرادی است که بدنی کاملاً مردانه یا زنانه دارند، اما به علت احساس گرایش های جنس مخالف در خود، نفس خویش را مخالف بدن پنداشته و در اصطلاح «ترنس» نامیده می شوند. این پدیده امروزه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی تا حدودی مقبولیت یافته و حتی به لحاظ فقهی و حقوقی نیز در حال پذیرفته شدن است، اما به راستی آیا تغییر جنسیت از منظر عقلی و فلسفی، ممکن است؟ فلسفه اسلامی بخصوص حکمت متعالیه مباحثی ارزشمند راجع به نفس و بدن و رابطه آن ها دارد که می تواند ما را در شناخت و مواجهه با این پدیده راهنمایی کند. در این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از علم النفس فلسفه اسلامی تغییر جنسیت را واکاوی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که تغییر جنسیت یا اساساً ممکن نیست یا در فرض امکان وجیه و منطقی نیست. اگر نفس همچون بدن دارای جنسیت باشد، جنسیتش از باب سنخیت فاعل و فعل یا قابل و مقبول ضرورتاً مطابق با بدن است و با تغییر بدن، نمی توان، حقیقت نفس و جنسیت آن را تغییر داد و اگر نفس فاقد جنسیت باشد، ترنس به لحاظ بدنی، کاملاً مرد یا زن است وادعای وجود روحی مخالف جنسیت بدن، معقول و پذیرفتنی نیست.
نقد و بررسی تبیین طبیعت گرایانه ی ادوارد ویلسون از چیستی انسان بر اساس انسان شناسی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
124 - 149
حوزههای تخصصی:
دانشمندان علوم طبیعی بر مبنای رویکرد طبیعت گرایی تلاش کرده اند تا با کمک نظریه ی فرگشت، تمام ساحت های طبیعت از جمله هویت انسان را به سطح ماده تحویل برده و تبیینی فیزیکالیستی از آن ارائه دهند. بر این اساس ادوارد ویلسون از زیست شناسان برجسته ی معاصر نیز ماهیت انسان را سراسر مادی دانسته، کلّ ارگانیسم جانوری را حامل بقاء و تکثیر ژن ها می داند. آنچه در این پژوهش بدنبال بررسی آن بوده ایم این است که از منظر حکمت متعالیه و با روش توصیفی- تحلیلی، تبیین مادی از حقیقت انسان در آثار ویلسون چگونه ارزیابی می شود. در مقاله ی حاضر علاوه بر بررسی اشکالات مبنای طبیعت گرایی وی و دیگر نوداروینیست ها در تفسیر سرشت آدمی، خوانش زیست شناختی محض از «گونه» ی انسان از منظر حکمت متعالیه نیز بررسی شده است. علاوه بر این، براساس ادله ی عقلی مبنی بر وجود نفس مجرد و اشکالات دیدگاه ویلسون در باب هویت حالات ذهنی و نسبتش با ساختار مغزی، نمی توان تبیین طبیعت گرایانه و زیستی صرف از حقیقت آدمی را پذیرفت.
چیستی فناوری: تأملی بر اساس هستی شناسی بسکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، بر اساس هستی شناسی مطرح در فلسفه علم روی بسکار، تعریفی برای فناوری ارائه شده است. درک چیستی فناوری پیش نیازی جدی برای پاسخگویی به پرسش های کلیدی در حوزه فلسفه فناوری است، پرسش هایی در حوزه تعامل فناوری و جامعه، اخلاق و فناوری، فناوری و دانش، آزادی و دموکراسی و فناوری، و بسیاری مباحث دیگر. مقاله با بهره گیری از هستی شناسی بسکاری و تحلیل ساختارهای طبیعی، مصنوعی و اجتماعی، فناوری را به عنوان برهم کنش انسان با ساختاری ترکیبی تعریف می کند که هدف آن دستیابی به کارکردهایی مشخص است. بر اساس این تعریف، فناوری نه امری خنثی، بلکه ارزش بار و بدیل پذیر است، به این معنا که مسیر توسعه و کارکردهای آن می تواند با توجه به ارزش ها و انتخاب های اجتماعی تغییر کند. مقاله نشان می دهد که فناوری محصول تعامل پیچیده انسان با ساختارهای طبیعی، مصنوعی و اجتماعی است، و همین تعامل امکان ایجاد شکل های مختلف فناوری را فراهم می کند. در این مقاله تلاش شده به لحاظ فلسفی فهمی عمیق تر از چیستی فناوری ارائه شود. این فهم نشان می دهد که در مواجهه با فناوری نمی توان منفعل بود و می توان فعالانه در شکل گیری آن نقش ایفا کرد. به این ترتیب محتوای مقاله روی خوشی به دیدگاه جبرانگاری فناوری نشان نمی دهد.
ارزیابی معرفت تجربی در اثبات حرکت جوهری و خداباوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
6 - 28
حوزههای تخصصی:
همگام با تحولات علمی عصر حاضر در تبیین نحوه حدوث طبیعت و اعتقاد به کفایت علل طبیعی در شناخت جهان، چالش های جدیدی برای خداباوری مطرح شده است. در برابر خداناباوری موجود، می توان نشان داد همان طور که حرکت جوهری در صدد بیان حدوث دائمی طبیعت است و صدرالمتألهین به وسیله آن بر فیض دائم الهی و خلق دائمی عالم در هر حدوث استناد می کند، با حرکت رو به عقب در نظام تکاملی که با پدیده هایی همچون مهبانگ مطابقت دارد، می توان ثابت کرد که حرکت جوهری وابسته به تغییر صورت هاست و نیاز طبیعت به علت هستی بخش به سبب فقر وجودی و نیاز دائمی به علت است و علل طبیعی نقشی در خلقت ندارند. بدین ترتیب علوم تجربی و پدیده های نوین مانند تکامل و مهبانگ می تواند مؤیدهایی در تبیین نظام تکاملی جهان ماده یا حرکت جوهری باشد. این تئوری ها هرچند تجربی و تنها شواهدی برای تبیین نحوه حدوث عالم اند، اما با به کارگیری مبانی متافیزیکی علم، می توانند مؤیدی بر حدوث دائمی طبیعت و شکل گیری جهان بر اثر حوادث پی در پی باشند. لذا تأکید بر همبستگی علم و متافیزیک می تواند در تبیین مسئله آغاز جهان و ارتباط آن با خداباوری سودمند باشد؛ همچنین با شناخت محدوده روشی علم و متافیزیک در تبیین جهان، می توان ورود علم در حیطه هستی شناختی را نامعتبر دانست.
تحلیل فلسفی تمایزهای حقایق وجودی و ماهوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
6 - 30
حوزههای تخصصی:
مطابق با اصالت وجود، متن واقع، وجود است و واقعیت داشتن همه حقایق به وجود است. حقایق موجود به وجود، در یک تقسیم، به حقایق وجودی و حقایق ماهوی تقسیم شده اند. از آنجا که این تقسیم فلسفی است، باید ریشه در واقع داشته باشد. در میان کلمات حکما تفاوت هایی برای نحوه تحقق این دو قسم بیان شده است. از جمله اینکه ماهیت حد وجود است یا تعین وجود است و...؛ لذا در این مقاله با توجه به اهمیت این تقسیم در فلسفه، صدق این ملاک ها و براهینی که منجر به بیان این تفاوت ها شده است، بررسی گردیده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و از طریق فیش برداری بوده و نگارش و ویرایش مطالب به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نتیجه ای که در این مقاله با بررسی این براهین به دست می آید، این است که هیچ یک از این ملاک ها نمی توانند بیانگر یک معیار جامع و مانع برای بیان تفاوت صحیح و دقیق بین این دو قسم باشند؛ چراکه یا معیارها صحیح و مطابق با واقع نیستند یا اگر هم صحیح باشند، نمی توانند اثبات کننده تفاوتی نفس الامری میان این دو نوع واقعیت باشند. به عبارت دیگر ملاک های مطرح شده هم با اشکال بر دلیل و هم با اشکال نقضی مواجه اند؛ لذا هیچ یک نمی توانند یک ملاک فلسفی دقیق قلمداد شوند