فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱۸٬۶۷۸ مورد.
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
حجیت و اعتبار عقل چه از منظر برون دینى و چه از منظر درون دینى محل بحث و نزاع بوده است، نگارنده در این نوشتار، اعتبار عقل را از منظر آیات و روایات مورد بحث قرار داده و جایگاه آن را در اجتهاد فقهى بررسى نموده است و در پایان پرورش و شکوفایى عقل از دیدگاه اسلام را مطرح کرده و آموزههایى از آیات کریمه و روایت را در رشد و بکارگیرى عقل و مبارزه با هرگونه جمود و رکود اندیشه و فرد مورد بحث قرار داده است.
عقل عملی در آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد فیلسوفان اسلامى آنچه نفس انسان را از نفس حیوانى جدا مىسازد عقل نظرى و عملى است . اما در میان این فیلسوفان، و حتى گاه در آثار یک فیلسوف، تفسیرى واحد درباره عقل نظرى و عملى دیده نمىشود . قصد این نوشتار تبیین معناى عقل عملى از دیدگاه ابن سینا است .
با مراجعه به آثار این فیلسوف چهار اصطلاح درباره عقل عملى قابل تشخیص است . در برخى از این اصطلاحات، عقل عملى تنها داراى کارکرد ادراکى است و به قوه درک کننده احکام کلى یا جزئى مربوط به عمل تفسیر مىشود . در برخى دیگر از اصطلاحات، عقل عملى گذشته از کارکرد ادراکى، داراى کارکرد عملى نیز هست . با بررسى این چهار اصطلاح معلوم مىشود که هیچیک از آنها بر دو اصطلاح رایج در میان فیلسوفان اسلامى منطبق نیست و در پایان مقاله سعى شده است چهار اصطلاح موصوف، به اصطلاح واحد و جامعى بازگردانده شود .
یاران قائم، علیه السلام قسمت دوم
منبع:
موعود ۱۳۷۷ شماره ۱۰ و ۱۱
حوزههای تخصصی:
مفهوم منطقی احتمال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ربط و نسبت عقل و ایمان
حوزههای تخصصی:
چکیده
رابطه عقل و ایمان همواره مسئلهای بحثانگیز بوده است. عالمان الهیات قرون وسطا در پی تلفیق فهم فلسفی و ایمان دینی بودند. اگوستین و آنسلم فهم را پاداش ایمان میدانستند و آکویناس تلاش کرد میان فلسفه ارسطویی و وحی مسیحی هماهنگی برقرار کند. پس از دکارت با تفکیک میان امور ذهنی و عینی، زمینه تفکیک قلمرو علم از الهیات فراهم شد. علاوه بر این، با نقادیهای کانت و هیوم از الهیات عقلی، امکان الهیات میشود، دین وحیانی به دین طبیعی تبدیل شود. از این رو، ادعاهای فلسفی را کنار گذاشتند تا حق ادعاهای مبتنی بر وحی را ادا کنند. گروه دیگری از مخالفان الهیات عقلی مثل بلانتینجا معتقدند که اگر از تصور مبناگرایی دکارتی دست برداریم و اعتقاد به خدا را اعتقاد پایه بدانیم، عقلانیت ایمان مسئلهدار نخواهد بود و مدافع ایمان مجبور به اتخاذ موضع ایمانگرایی نیست. مقاله حاضر، سیر تاریخ و نقاط قوّت و ضعف این دیدگاه را بررسی میکند.
اتحاد عاقل و معقول
حوزههای تخصصی:
رسول اعظم(ص) کاملترین الگو براى بشریت
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن تاریخ وسیره پیامبران در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی الگوها و عبرتهای شخصیتی و رفتاری
ضرورت علی و معلولی و پیامدهای پذیرش یا انکار آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفه اولی ـ و شاید مهم ترین آنها ـ بحث علیت است و مهم ترین ویژگی علیت که مهم ترین اختلاف نظر ها نیز در آن واقع شده است، ویژگی ضرورت علی یا وجوب وجود معلول هنگام وجود علت تامه است؛ به گونه ای که برخی از اندیشمندان، بحث علیت را با بحث ضرورت علی مساوی دانسته و پذیرش و عدم پذیرش علیت را با قبول یا رد این قاعده معادل شمرده اند.
در حالی که بیشتر طرف داران این نظریه در زمره فلاسفه هستند، اکثر مخالفان آن از متکلمان و اصولیان به شمار می روند. مقاله حاضر از یک سو رویکردی است انتقادی به پاره ای از دلیل های فیلسوفان در تایید و تثبیت این قاعده و از سوی دیگر شامل انتقادهای متکلمان و اصولیان در انکار آن است. از این رو، نوشتار حاضر بیش از آن که در صدد ارائه راه حلی نو برای این نزاع کهنه باشد، در پی برجسته کردن نقاط ابهام در آرای هر دو طرف نزاع است.
حکمت خالده و وحدت متعالی ادیان؛ نقد اندیشه سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۲۰
حوزههای تخصصی:
این مقاله، درصدد نقد و بررسی اندیشه سیدحسین نصر در زمینه پارادایم «وحدت متعالی ادیان» در حکمت خالده است. دیدگاه نخبهگرا و سنّتی مبتنی بر حکمت خالده، بر آن است که معرفت، امری مقدّس و برآمده از عقل شهودی میباشد. از این نگاه بر خلاف فلسفه متکی بر عقل استدلالی که سرشتی غیرمتکثره و وحدانی دارد، دین بسان وسیلهای است که انسان را به خدا پیوند میدهد. حال آنکه سنّت، محتوای دین را از نسلی به نسل دیگر منتقل میسازد. در این منظر، ادیان دارای باطن یکسانی بوده، اختلاف ظاهری آنها، در نهایت به ظرفیتهای مختلف بشری و سرانجام تجلّیات گوناگون حق، برمیگردد. دستکاری آدمیان نیز اگرچه در سایه دین اسلام با سهولت بیشتری تأمین میشود، اما تمامی ادیان به مثابه راههای پرفراز و نشیبیاند که سرانجام انسان را به قلّه سعادت و کامیابی میرسانند که در نتیجه، نفس در یک مرتبه بهجتآمیز وارد بهشت ابدی میشود. در این مقال، مؤلفههایی همچون ترس، محبت و معرفت و یا تأکید بر سعادت و فضیلت مطرح که جملگی مبیّن این وحدت باطنی و مابعدالطبیعی میان ادیان است.
بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه ی آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلّیّات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولویِ عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند.از دیدگاه وی، مرگ به معنی«قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه« آغاز زندگی جاودانه ی دیگری» است.در اندیشه ی مولوی ، معنی زندگی ، تولّد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن ، زمام عقل را به عشق الهی سپردن ، ایجاد تغییر و تحوّل در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی ، همراهی با زمان و...است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه ی فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است.از دیدگاه هایدگر ، مرگ ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است.از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیّتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه ی پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که« هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حدّ پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست.ازاین رو ، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها«کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این،هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی ،وظیفه ای است که سازنده ی «ماهیّت» انسان است..این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.
چیستی صدق در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزههای تخصصی:
بحث از حقیقت صدق و چگونگی مطابقت قضایا با واقع، از قدیم مورد توجه فیلسوفان بوده است، به گونهای که سابقه این بحث را میتوان تا دوران یونان باستان رهیابی کرد. حکمای اسلامی عموما «صدق» را به «قضیه ذهنیه (یقین، علم، و...) مطابق با واقع» تعریف نمودهاند. فلاسفه اسلامی از ابن سینا به بعد، این تعریف از صدق قضایا را به صورت صریح در آثارشان مطرح نمودهاند. اما پیش از او، گرچه در کلمات آنها به صراحت مطرح نشده است، اما با توجه به فضای حاکم بر آثارشان، میتوان گفت: آنان «مطابقت» را یک امر مفروض میگرفتند.
با وجود توجهی که فلاسفه مسلمان به این مطلب نمودهاند، به نظر میرسد جای یک تفسیر جامع و روشن از دیدگاه فیلسوفان مسلمان در اینباره خالی است. از اینرو، در این نوشتار، سعی شده است علاوه بر بررسی کلمات فیلسوفان سرشناس مسلمان در اینباره، تفسیر روشنی از نظریه «مطابقت» بر اساس دیدگاه فیلسوفان مسلمان ارائه گردد.
آیات مهدویت در قرآن از منظر احادیث تفسیری
حوزههای تخصصی:
تعبیر «نُزِلَت» ـ که در روایات تفسیری ذیل آیات مهدویت آمده ـ گاهی به معنای تطبیق آیه بر مورد غیر شأن نزول، گاهی به معنای تأویل و بطن آیه و گاهی نیز به معنای تفسیر آیه است.
روایات تفسیری مهدویت در ذیل سیصد و بیست و چهار آیه آمده است. این آیات را میتوان چهار دسته کرد: آیاتی که تفسیر آن در مورد مهدویت است، مثل: آیات اظهار دین (توبه / 33) و آیه رفع فتنه از جهان (انفال / 39)؛ آیاتی که بر اساس روایات تفسیری، بر مهدویت تطبیق شده است، مثل: ایام الله (ابراهیم / 5) و بقیةالله (هود / 86)؛ آیاتی که تأویل و بطن آن در مورد مهدویت است، مثل: حروف مقطعه حم، عسق (شوری / 1 و 2)؛ آیاتی که بر اساس احادیث تفسیری، مرتبط با مهدویت است، مثل: تشبیه جریان مهدویت به جریان طالوت و جالوت. (بقره / 249)
از بررسی آیات و روایات این نتیجه به دست میآید که آیات و روایات تفسیری مهدویت دلالت و اعتبار یکسانی ندارند و گاه به موضوع های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و تاریخی مهدویت اشاره دارند.
بداهت وجود
حوزههای تخصصی:
عذاب استیصال در قرآن با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عذاب استیصال به مجازات هایی گفته می شود که برای نابودی اقوام سرکش به هنگامی که هیچ وسیلة بیداری در آن ها مؤثر واقع نگردد، نازل می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی عذاب استیصال در قرآنمی پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد مطابق قرآن، اقوام گذشته همچون عاد، ثمود و لوط در اثر ستم و ظلم کردن، کفران نعمت و بت پرستی، فسق، تکذیب آیات الهی و انبیاء، کم فروشی، جلوگیری از دعوت انبیاء به صراط مستقیم، مقابله با دین الهی، گمراه کردن مردم از ایمان آوردن و گرویدن به انبیاء به این عذاب مبتلا شدند. برای رهایی از این عذاب، باید تقوای الهی پیشه کرد، استغفار و توبه نمود، از بت پرستی و اعمال ناشایست دست برداشت، به اعمال صالح پرداخت، نعمات الهی را به یاد آورد و شکر نمود. هر قومی در صورتی که مبتلا به این گناهان شوند و آن گناه در میان آنان فراگیر و عمومی شود و استغفار نکنند، قطعاً مبتلا به عذاب استیصال خواهند شد. وجود پیامبر (ص)و استغفار مداوم، مانع از نزول این عذاب در میان قوم پیامبر (ص)شده است. مطابق آیة 33 سورة انفال، با وجود پیامبر و استغفار، امت اسلام عذاب نمی شوند، لیکن مطابق آیة 34، آنان مستحق عذاب اَند. لذا ظاهر این دو آیه متنافی به نظر می رسد. علامه طباطبائی در حلّ تعارض آیات با توجه به سیاق بر آن است که آیات 32 و 33 سورة انفال همزمان نازل نشده است. وی آیة 32 را ناظر به عذاب استیصال و آیة 33 ناظر به عذاب کشته شدن می داند. علامه طباطبائی معتقد است که عذاب استیصال زمانی فرامی رسد که امت اسلام استغفار را ترک می کند و عذاب بر آنان محقق می شود.