فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۸۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی عوامل مؤثّر بر رضایت مشتریان فولاد مبارکه اصفهان پرداخته است. با توجّه به گستره ی وسیع عواملی که موجبات رضایت مشتریان را فراهم می آورند، در این پژوهش صرفاَ عواملی که رویکرد مدیریت ارتباط با مشتری دارند مدّ نظر قرار می-گیرد. جامعه مورد بررسی خبرگان و متخصصان بازاریابی فولاد مبارکه (20 نفر) می باشند که در ارتباط مستقیم با مشتریان این مجموعه مقرار دارند. ابتدا عوامل موثر بر رضایت مشتریان فولاد مبارکه با استفاده از روش دلفی فازی شناسایی و سپس روابط بین متغیرها با رسم نمودار علّی- معلولی مشخص شدند. در نهایت با استفاده از نمودار علّی- معلولی و با استناد به نظرات خبرگان و همچنین ادبیات پژوهش، نمودار جریان تهیه گردید. در ادامه تعدادی از حلقه های این نمودار تشریح شده اند و در نهایت با استفاده از نمودار جریان و با استفاده از نرم افزار ونسیم، دو سناریوی پیشنهادی از جانب فولاد مبارکه که شامل ارزیابی میزان تاَثیر افزایش فروش های اعتباری و همچنین کاهش میزان تاَخیرها در تحویل کالاها بر رضایت مشتریان بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند.در نهایت با استناد به نتایج بدست آمده راه کارهای لازم جهت ارتقائ رضایت مشتریان، به فولاد مبارکه پیشنهاد شده اند.
توسعه یک مدل تحلیل مسیر بر روی نقشه استراتژی سازمان مبتنی بر کارت امتیازی متوازن با استفاده از شبکه های بیزین بیزین (مطالعه موردی: یک شرکت سرمایه گذاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال هاست کارت امتیازی متوازن مورد اقبال پژوهشگران و مدیران قرار گرفته است و به مرور مدل های مختلفی از آن توسعه یافته است. نقشه استراتژی سازمان یکی از موضوعاتی است که مبدعان کارت امتیازی متوازن برای درک بهتر ارتباط اهداف استراتژیک سازمان، آن را ایجاد کردند. در نقشه استراتژی سازمان مسیرهای مختلفی برای رسیدن به اهداف سازمانی وجود دارد که محققان مدل هایی برای طراحی و تحلیل این مسیرها توسعه داده اند. شبکه های بیزین، شبکه های احتمال شرطی هستند که کاربرد زیادی در علوم مختلف داشته اند. در این پژوهش، تأثیر تغییر در هر یک از اهداف سازمانی ترسیم شده در نقشه استراتژی مبتنی بر کارت امتیازی متوازن به وسیله شبکه های بیزین تحلیل می شود و مدلی ارائه می شود که به وسیله آن می توان ریسک تحقق اهداف غایی سازمان را مبتنی بر ریسک تحقق اهداف پایین تر (در وجوه پایین تر کارت امتیازی متوازن) محاسبه کرد و راه حل مناسب را برای کاهش ریسک تحقق اهداف سازمانی ارائه داد. در این پژوهش، یک شرکت سرمایه گذاری مورد مطالعه قرار گرفته و مدل مذکور برای این شرکت طراحی و ریسک تحقق اهداف محاسبه و تحلیل شده است.
بررسی و مقایسه عملکرد بانک های دولتی و خصوصی بر اساس مدل CAMEL(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تغییر تکنولوژی و جهانی شدن، بازارهای مالی با فشار رقابتی برای بهبود عملکرد مواجه شدند. از راه های مقابله با این فشارها، تأسیس بانک های خصوصی است. تحقیق حاضر با بررسی و مقایسه عملکرد مالی بانک های تجاری دولتی و خصوصی بر اساس مدل CAMEL در دوره زمانی 1385 تا 1388 در پی سنجش این است که آیا بانک های خصوصی عملکرد بهتری نسبت به بانک های دولتی دارند. نمونه آماری این تحقیق 8 بانک تجاری (4 بانک دولتی و 4 بانک خصوصی) است که به روش قضاوتی انتخاب شداند. داده های مورد نیاز این تحقیق با مراجعه به صورت های مالی بانک های نمونه استخراج شد. با اجرای آزمون کلموگورف-اسمیرنف توزیع نمونه نرمال گزارش شد، لذا برای تجزیه و تحلیل فرضیه های تحقیق آزمون تی دوجامعه اجرا شد. نتایج عملکرد بهتر بانک های خصوصی در بعد نقدینگی و درآمدها؛ و عملکرد بهتر بانک های دولتی در بعد کیفیت مدیریت را نشان داد. از سوی دیگر، تفاوت معناداری بین ابعاد نشان داده نشد. همچنین، نتایج آزمون فرضیه اصلی تحقیق نشان داددر عملکرد بانک های دولتی و خصوصی تفاوت معناداری وجود ندارد.. در نهایت، پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد بانک ها (دولتی و خصوصی) مطرح شد.
شبیه سازی الگوی تاثیر اهرم مالی بر ارزش شرکت با رویکرد پویایی شناسی سیستمی (مطالعه موردی: شرکت ملی صنایع مس ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین وجوه مورد نیاز برای سرمایه گذاری شرکت ها معمولاً از طریق ابزارهای متنوع تأمین مالی صورت می گیرد که هر یک ویژگی های خاص خود را داراست. در ایران این ابزارها بیشتر به وام و سهام عادی محدود می شوند. این پژوهش با رویکردی ابتکاری و با استفاده از روش پویایی شناسی سیستمی و ارتباط داده های مالی و بازار سرمایه، به بررسی و شبیه سازی نقش اهرم مالی بر ارزش شرکت و قیمت سهام شرکت ملی صنایع مس ایران پرداخته است. الگوی سیستمی پژوهش با استفاده از این رویکرد و با نرم افزار Vensim DSS شبیه سازی و تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که افزایش اهرم مالی نقش چندانی در ارزش شرکت نداشته، اما افزایش حقوق صاحبان سهام به نسبت بدهی ها، تأثیر بسزایی در کاهش نرخ بازده مورد انتظار سهامداران و افزایش ارزش شرکت ایفا می کند؛ به طوری که در پایان افق پژوهش نرخ هزینه سرمایه تا 7% کاهش یافته و در اواخر دوره قیمت سهام نیز تا نزدیک 8000 ریال را تجربه خواهد کرد.
طراحی تطبیقی مدل نابی-چابکی زنجیره تامین با رویکرد مدلسازی ساختاری-تفسیری و دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از سازمانها و شرکتها با رقابت بسیار زیاد و محیط نامطمئنی مواجه هستند که به واسطه نوآوریهای تکنولوژی و نیازهای در حال تغییر مشتریان شدت پیدا کرده است و تمرکز بر مهندسی ارزش و استفاده بهینه از منابع به شدت روبه افزایش می باشد. در چنین محیطی رویکردهای تک بعدی گذشته در زنجیره تامین دیگر قابلیت و توانایی خود را از دست داده اند یکی از راههای مقابله با چنین چالشهایی استفاده از تلفیق دو پارادایم نابی و چابکی است . ازاین رو با هدف تدوین مدلهای نابی- چابکی زنجیره تامین ،بررسی گسترده ای در ادبیات موضوع صورت گرفته ا ست.
در نتیجه این کار ومصاحبه با آگاهان 15 عامل اصلی موفقیت زنجیره تامین ناب- چابک شناسایی شدند.سپس این فاکتورها وارد پرسشنامه ای شده و در اختیار آگاهان زنجیره تامین دو شرکت مطرح گرماساز ایران قرار گرفت. نتایج بدست آمده با رویکرد مقایسه تطبیقی از دو تکنیک مدل سازی ساختاری – تفسیری و دیمتل بدست آمدند که در نتیجه آن دو نقشه استراتژی جداگانه برای نابی- چابکی زنجیره تامین ارایه شدند.ارتباطات بدست آمده در مدل سازی ساختاری – تفسیری و دیمتل نشان داد که استفاده از IT ، مدیریت ، آموزش و توسعه کارکنان ،طراحی شبکه تامین و استاندارد سازی فرایندها پایه و اساس نابی – چابکی را تشکیل می دهند ودر پی بینشی که نقشه استراتژیک دیمتل و مدلسازی ساختاری-تفسیری به مدیران ارایه می کند می تواند به آنها در برنامه ریزی استراتژیک برای بهبود نابی- چابکی زنجیره تامین کمک کند
انتخاب تأمین کنندگان بر مبنای ریسک با استفاده از روش ELECTRE III مطالعه موردی: (تأمین سنگ آهن در شرکت ذوب آهن اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت زنجیره تأمین، فرآیند اتخاذ تصمیمات یکپارچه از تأمین مواد اولیه تا مصرف کالا توسط مشتریان نهایی است. انتخاب تأمین کننده یکی از مهمترین مسائل تصمیم گیری در این حوزه است که در آن عوامل کیفی و کمی متعددی برای مشخص کردن تأمین کننده با بالاترین قابلیت دخیل هستند. با افزایش پیچیدگی زنجیره تامین، سطح عدم اطمینان و ریسک موجود نیز افزایش می یابد. از این رو مدیریت ریسک زنجیره تأمین به ویژه ارزیابی ریسک تأمین کنندگان مورد توجه سازمان ها قرار گرفته است. در این تحقیق نخست ضمن شناسایی جامع ریسکهای تامین کننده در صنعت تولید فولاد به روش کوره بلند، یک دسته بندی سلسله مراتبی در قالب سه سطح و 38 رویداد ریسکی ارائه شد. سپس با در نظر گرفتن رویدادهای ریسکی، مجموعهای از 9 معیار برای ارزیابی ریسک ها پیشنهاد شدند. در ادامه یک شاخص ترکیبی مبتنی بر معیارهای ارزیابی و اوزان اهمیت آن ها به منظور ارزیابی دقیق تر و واقع بینانه تر ریسکهای هر کدام از تامین کنندگان ارائه گردید. در نهایت از روش الکتر 3 برای ارزیابی و اولویت بندی تامین کنندگان (معادن) سنگ آهن کارخانه ذوب آهن اصفهان استفاده شده است. بر این اساس، معدن سنگ آهن جلال آباد به عنوان گزینه دارای ریسک کمینه و معدن شرق ایران به عنوان گزینه دارای ریسک بیشینه شناسایی و معرفی شدند.
طراحی الگوی یکپارچه تغییرات در سازمانهای ایرانی با استفاده از رویکرد دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات سازمانی بسیار سخت، پیچیده و مبهم و در عین حال گریزناپذیرند. پژوهش ها نشان داده اند که برنامه ریزی، هدایت و حفظ تغییرات سازمانی بسیار مشکل و احتمال موفقیت آنها اندک است. برخورداری از یک مدل برای مدیریت تغییرات، می تواند اتفاقات پیچیده را –که ماهیت ذاتی هر تغییری است- با تشخیص روابط بین عناصر حیاتی، ساده کند؛ به خصوص آنکه نیروهای نهادی و زمینه ی فرهنگی سازمانِ در آستانه ی تغییر نیز در آن الگو در نظر گرفته شود که این امر در زمینه ی سازمان های ایرانی به دلیل تفاوت چشم گیر با سازمان های غربی که مهد شکل گیری نظریات تغییر هستند، از اهمیتی ویژه برخوردار است. در این پژوهش، با 21 مدیر عامل به عنوان تغییر در سازمان های مختلف گفت وگو شد و نتایج گفت وگوها و اسناد و مدارک سازمانی، مراحل تحلیل محتوا، سنجش اعتبار و کدگذاری را گذارند و با رویکرد دلفی فازی، در دو مرحله غربال و صحه گذاری شد تا ضمن دربرداشتن اتفاق نظر همه ی خبرگان، از پوشش کافی و اطمینان لازم برخوردار باشد. مدل یک پارچه ی تغییرات سازمانی، در 4 بُعد، 15 مؤلفه و 41 معیار طراحی گردیده تا سازمان ها بتوانند ضمن تحلیل وضعیت موجود و بهینه کاوی تجارب موفق سایر سازمان ها، اقدام به اجرای تغییراتی موفق و پایدار نمایند.
به کارگیری رویکرد تلفیقیQFD فازی و TOPSIS در انتخاب تأمین کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب تأمین کننده یک مشکل چند شاخصه است که هر دو عوامل کیفی و کمی را در برمی گیرد. برای برخورد با این مشکل، تکنیک های مختلفی پیشنهاد شده است. با تکیه بر داده های محض ریاضی، این تکنیک ها، اشکالات قابل توجهی دارند. خصوصاً هنگامی که بخواهیم عوامل کیفی را که در انتخاب تأمین کننده بسیار مهمند و به آسانی قابل اندازه گیری نیستند را در نظر بگیریم. بعضی از رویکردهای ابتکاری، مبتنی بر تکنیک های هوش مصنوعی از قبیل منطق فازی با موقعیت های تصمیم گیری خیلی خوبی هماهنگ می شوند، به خصوص زمانی که تصمیم گیرندگان قضاوتهای ناهمگنی را بیان می نمایند. در این پژوهش با ترکیب منطق فازی و خانه کیفیت (HOQ)، معیارهای کیفی در فرایند انتخاب تأمین کنندگان جلو بندی در شرکت سازه گستر سایپا در نظر گرفته می شود. سپس روش TOPSIS اتخاذ می شود تا سنجه های کمی را مورد توجه قرار دهد. نهایتاً با ترکیب تکنیک هایFUZZY-QFD و TOPSIS، تأمین کنندگان جلو بندی نیسان در این شرکت انتخاب و رتبه بندی خواهند شد. توجه به هر دو معیارهای کیفی و کمی، نکته مهم به کار رفته در این پژوهش است و متدولوژی مورد استفاده نیز جنبه نوآورانه آن محسوب می گردد. تعداد کارشناسان محدود مربوط به هر قطعه و در دسترس نبودن برخی معیارهای کمی، از محدودیت های موجود در راستای انجام این تحقیق بوده است.
مدیریت تسهیلات اعتباری با استفاده از توسعه تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت صحیح منابع محدود بانک ها با وجود متقاضیان فراوان تسهیلات یکی از مسایل پیچیده ای است که عدم توجه کافی به آن، باعث ایجاد مشکلات عدیده ای در سازمان می شود. روش ها و تکنیک های بسیاری در زمینه کمک به مدیریت منابع، توسط محقیقن به کارگرفته شده است. مبحث رتبه بندی اعتباری که خود شامل مدل های متنوعی است، از جمله این تکنیک ها به شمار می رود. روش تحلیل پوششی داده ها یکی از پرکاربردترین روش های ناپارامتری در بحث رتبه بندی است. هر چند که استفاده از این روش برای رتبه بندی بسیار مورد استقبال محققان قرار گرفته است لکن پیش شرط متجانس بودن ""واحدهای ارزیابی شونده"" باعث شدهتا کمتر در رتبه بندی واحدهای گروه بندی شده به کارگرفته شود. از این رو در این مقاله روش تحلیل پوششی داده ها به گونه ای توسعه داده شده است که بتوان با استفاده از آن، شرکت های حقوقی متقاضی تسهیلات بانکی که در صنایع و صنف های مختلفی قرار گرفته اند را هم در بین صنایع (بخش های اقتصادی) و هم بین کل شرکت ها رتبه بندی نمود. به عبارت دیگر در این مقاله یک مدل ریاضی گروه محور جدید ارائه شده است که با استفاده از آن بتوان به صورت همزمان اثرات بین گروهی و کل داده ها مورد سنجش قرار گیرد. نتایج حاصل از اجرای روش پیشنهادی نشان داد که مدل، قدرت بالایی در رتبه بندی واحدهای گروه بندی شده دارد.
• بررسی وضعیت انتقال آموزش و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آن در صنعت پتروشیمی با تکنیک فرایند سلسله مراتبی گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی وضعیت موجود و مطلوب انتقال آموزش و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آن در شرکت ملی صنایع پتروشیمی پرداخته است. روش این پژوهش با توجه به ماهیت، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی به تعداد 500 نفر بودند، از میان آنان طبق جدول مورگان 220 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه مجزا شامل پرسشنامه سیستم انتقال یادگیری با 46 گویه و پرسشنامه مقایسه زوجی با 16 عامل می باشد. نتایج حاصل از اجرای آزمون آماری t تک نمونه نشان داد که عوامل سازمانی به همراه مؤلفه های آن شامل نتایج فردی مثبت، نتایج فردی منفی، تصدیق سرپرست و بازخورد سرپرستان/ مربی گری عملکرد در شرکت ملی صنایع پتروشیمی در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. لکن مؤلفه های حمایت همکار و حمایت سرپرست/ مدیران در وضعیت مطلوبی می باشد. عوامل آموزشی به همراه مؤلفه استعداد فردی برای انتقال در وضعیت مطلوب قرار دارد ولی مؤلفه های اعتبار محتوا، طرح انتقال و فرصت کاربرد در یادگیری در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. عوامل فردی به همراه مؤلفه های آن شامل آمادگی یادگیرنده، خودکارآمدی عملکرد، انگیزش انتقال، انتظارات نتایج عملکرد و انتظارات تلاش عملکرد در شرکت پتروشیمی در وضعیت مطلوبی قرار دارد و در نهایت نتایج حاصل از بکارگیری تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی نشان داد عوامل سازمانی، عوامل آموزشی و عوامل فردی به ترتیب در اولویت اول، دوم و سوم بر روی انتقال یادگیری قرار دارند.
ارائه یک مدل خطی استوار جهت تشکیل صندوق شاخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق استراتژی تخصیص اثربخش دارایی ها در شرایط عدم اطمینان با قابلیت کنترل ریسک، کاهش
هزینه های معاملاتی و تحقق بازده هدف گذاری شده مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور پیادهسازی این
استراتژی و غلبه بر محدودیت مدل های کلاسیک بهینه سازی پورتفوی در مواجهه با عدم قطعیت، تشکیل
صندوق شاخصی با رویکرد استوار و محدودیت عدد صحیح مد نظر قرار گرفت. در این راستا یک مدل
برنامه ریزی خطی بصورت کمینهسازی قدر مطلق انحراف میان بازدهی مورد انتظار صندوق و شاخص بورس به
منظور حل مسأله ردیابی شاخص معرفی گردید. با توجه به ابعاد فضای جواب، از الگوریتم فراابتکاری ژنتیک
جهت حل نظیر استوار مسأله بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها بر انتخاب 02 سهم و
عملکرد مناسب صندوق های تشکیل شده در ردیابی شاخص مبتنی بر معیارهایی چون همبستگی، ریشه دوم
میانگین مربعات خطا و بازدهی مازاد با بهرهگیری از دادههای تست دلالت دارد
بررسی عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی با استفاده از مدل BSC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق در راستای شناسایی عوامل و معیارهای مؤثر برای بهره وری نیروی انسانی در محیط یک سازمان نظامی صنعتی انجام شده است. از لحاظ روش توصیفی تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه مدیران و کارشناسان ارشد و نمونه آماری شامل 257 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. با استفاده از روش دلفی در دو دور، مؤلفه ها مطابق با شرایط سازمانی جامعه مورد بررسی بومی سازی شد و در قالب ابعاد مدل کارت امتیازی متوازن (BSC) طبقه بندی گردیدند. همچنین با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته اطلاعات جمع آوری شد و با به کارگیری روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS داده های تحقیق مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق شامل شناسایی 45 شاخص موثر بر بهره وری نیروی انسانی و طبقه بندی در ابعاد مشتری، مالی، فرایندهای داخلی و یادگیری و رشد (ابعاد مدل کارت امتیازی متوازن) می باشد.
مقایسه عملکرد روش فضای حالت با روش حداقل مربعات معمولی OLS در برازش مدل سه عاملی فاما و فرنچ برای پیش بینی بازده، در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی بازده سهام یکی از موضوع های مهم و قابل بحث در ادبیات مالی و سرمایه گذاری به حساب می آید. مدل سه عاملی فاما و فرنچ به عنوان شاخص ترین مدل در پیش بینی بازده سهام علیرغم برخورداری از نقاط قوت زیاد بر اساس فرض ثابت بودن ضرایب بتا بنا نهاده شده است، که چنین فرضی به صورت مطلق در هر شرایطی ممکن است برقرار نباشد. در این پژوهش سعی شده است تا مدل مذکور با دو فرض ثابت بودن یا متغیر بودن ضرایب به طور جداگانه برازش و سپس دقت هر یک آنها مقایسه شود. برای این منظور از مدل فضای حالت و حداقل مربعات معمولی (OLS) برای برازش مدل به ترتیب با فرض متغیر بودن و ثابت بودن ضرایب استفاده شده است. این پژوهش بر روی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و برای یک دوره زمانی 72 ماهه (مهر 1385 الی شهریور 1391) صورت گرفته است. با انجام این پژوهش مشخص گردید که مدل فضای حالت در مقایسه با مدل حداقل مربعات خطی از عملکرد بهتری در پیش بینی بازده اوراق بهادار برخوردار است ، که این می تواند به معنای ثابت نبودن ضرایب بتای مدل سه عاملی در بورس اوراق بهادار تهران باشد.
بررسی اثر تراکم درخروجی نامطلوب با استفاده از تحلیل پوششی داده ها مطالعه موردی: ارزیابی عملکرد دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله ارائه مدلی برای بررسی اثر تراکم در خروجی های نامطلوب بر عملکرد و کارایی مؤسسات است. اندازه گیری تراکم برای ارزیابی عملکرد و تخصیص مناسب منابع، اهمیت ویژه ای داشته و تعیین آن با استفاده از تحلیل پوششی داده ها مورد توجه محققان بوده است؛ زیرا تراکم موجب کاهش کارایی می شود. از دیدگاه مدیریت، هرگاه افزایش یک یا چند ورودی موجب کاهش یک یا چند خروجی گردد؛ به طوری که سایر ورودی و خروجی ها بدون تغییر باشند، تراکم رخ می دهد یا بالعکس. اگرچه درحضور خروجی های مطلوب و نامطلوب، تعریف تراکم متفاوت خواهد بود؛ زیرا همواره افزایش خروجی های مطلوب و کاهش خروجی های نامطلوب مدّنظر است. بنابراین، در این موارد نمی توان تعاریف و تئوری های متداول تراکم را مستقیما برای اندازه گیری تراکم استفاده نمود. مطالعاتی که تاکنون انجام شده ، عموما به خروجی های مطلوب پرداخته اند، درحالی که خروجی مطلوب و نامطلوب همواره به صورت همزمان در مؤسسات تولیدی و خدماتی وجود دارند. دراین مطالعه، روش جدیدی برای اندازه گیری تراکم با درنظرگرفتن خروجی های نامطلوب پیشنهاد شده، سپس این روش برای تحلیل اثر تراکم در خروجی های نامطلوب و ورودی ها بر عملکرد دانشکده های دانشگاه به کار برده شده است. نتایج نشان می دهد تمامی دانشکده های ناکارا دارای تراکم در خروجی نامطلوب هستند. همچنین، تراکم درخروجی های نامطلوب بیشترین همبستگی را با کارایی دارد.
رتبه بندی صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران بر اساس عوامل بنیادی صنعت با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب سهام مناسب برای سرمایه گذاری سودآور یکی از مسایلی است که همواره در بازارهای مالی مورد توجه بوده است. اگر سرمایه گذار در انتخاب سهام به طور منطقی تصمیم گیری نماید، می تواند به بازدهی بیش ازمیانگین بازار دست یابد. مقایسه شرکت های مختلف براساس صنعتی که شرکت به آن تعلق دارد و تشخیص صنایع برتر از طریق بررسی عملکرد آنها می تواند راهنمای مفیدی برای ذی نفعان این عرصه باشد. هدف اصلی این پژوهش، رتبه بندی صنایع بورس برای کمک به کارایی بازار سرمایه است و تکنیک مورد استفاده در این راستا، تحلیل پوششی داده هاست. ماهیت الگو بازده ثابت به مقیاس و ورودی محور است که با استفاده از آن 67 شرکت در قالب 16 صنعت مطالعه و در نهایت 7 صنعت کارا و 9 صنعت دیگر غیرکارا معرفی شدند، سپس برحسب مرز کارایی ایجاد شده صنایع ناکارا رتبه بندی و برای ارتقای سطح کارایی آنها واحدهایی به عنوان مرجع انتخاب شده اند.
ارائه یک روش جدید به منظور محاسبه نرخ بازگشت سرمایه داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های متعددی برای تعیین اقتصادی بودن و رتبه بندی پروژه های رقابتی وجود دارد. روش نرخ بازگشت سرمایه داخلی یکی از پر کاربرد ترین روش هایی است که به منظور تعیین مطلوبیت پروژه ها می شود. اما علی رغم محبوبیت، این روش دارای مشکلات و محدودیت های جدی است. بعد از سال ها تلاش به منظور بهبود روش و غلبه بر مشکلاتش، مگنی در سال 2010، رویکرد جدید و متمایزی را ارائه نمود که توانست اغلب مشکلات روش نرخ بازگشت سرمایه داخلی را حل نماید و گام بزرگی را در موضوع بردارد. این مقاله به ارائه یک روش جدید می پردازد به طوری که از رویکرد مگنی نشات گرفته ولی دارای محاسباتی به مراتب ساده تر از روش او بوده و در عین حال تمامی مشکلات روش نرخ بازگشت سرمایه داخلی را پوشش می دهد.