مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
تحلیل بنیادی
حوزه های تخصصی:
"بازده سهام یکی از مفاهیم پیچیده است که مورد علاقه سرمایه گذاران و تصمیم گیرندگان می باشد. برای تبیین و پیش بینی بازده سهام مدل ها و نظریه های مختلفی شامل مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای(CAPM)، مدل های عاملی یا شاخصی (FM)، مدل آربیتراژ(APT)، تحلیل های فنی(TA) و تحلیل های بنیادی(FA) مطرح شده است. در تحلیل بنیادی بازده سهام تابعی از شرایط کلان اقتصادی، وضعیت صنعت و شرایط خاص شرکت می باشد. شرایط خاص شرکت شامل عملکرد و وضعیت مالی است که در قالب صورت های مالی اساسی ارائه می گردد.
دانش حسابداری مدعی است که برای تصمیم گیرندگان اطلاعات سودمندی تهیه می کند. یکی از معیارهای سودمندی اطلاعات حسابداری، توان پیش بینی آن است.
این پژوهش با انتخاب بازده سهام جهت پیش بینی، در صدد آزمون تجربی سودمندی اطلاعات حسابداری می باشد. هدف دیگر، ایجاد ارتباط بین متغیرهای حسابداری و اقتصادی می باشد که در صورت حصول نتیجه می توان از تجزیه و تحلیل صورت های مالی برای استخراج ارزش و بازده اقتصادی استفاده کرد.
برای انتخاب متغیرهای حسابداری مرتبط با بازده، مدل قیاسی استوارت مبنای کار قرار گرفت و سپس عوامل تشکیل دهنده آن بسط داده شد. در نتیجه 42 متغیر مستقل انتخاب و مورد آزمون قرار گرفت. آزمون های آماری براساس رگرسیون های مبتنی بر مقادیر و علائم متغیرهای مستقل با نرم افزار SPSS به صورت گام به گام (Stepwise)، انجام گردید. مدل های رگرسیون برای دوره های80-1374، 78- 1374، 80- 1379 و همچنین تک تک سال های 1374 الی 1380 برای کل نمونه شامل 82 شرکت از صنایع مختلف برازش شد. این مدل ها برای دو صنعت سیمان و کانی غیر فلزی و شیمیایی و دارویی برای دوره های 78- 1374 و 80 -1379 نیز برازش شد.
نتایج تجربی حاصل تأییدکننده توان پیش بینی اطلاعات حسابداری است. R2 تعدیل شده مدل های نمونه اصلی از 033/0 تا 665/0 متفاوت بود. ضرایب متغیرهای بازده دارایی ها (ROA)، بازده سرمایه گذاری ها(ROI)، رشد فروش به جمع دارایی ها (GSTTA)، رشد سود خالص به فروش (GNITS)، هزینه های مالی به فروش (FEXTS)، در 9 مدل معنادار بوده است. به عبارت دیگر این متغیرها سهم بیشتری (نسبت به سایر متغیرها) در پیش بینی بازده را داشته اند. بقیه متغیرهای پیش بینی کننده بازدهی در طول زمان همسان نبودند.
استفاده از مدل های علائم به جای مدل های مقادیر باعث افزایش توان پیش بینی نشد. تنها متغیر رشد فروش به جمع دارایی ها (GSTTA) در هر دو مدل مقادیر و علائم مشترک بود.
توان پیش بینی مدل های خاص صنعت، برای دو نمونه صنعت شیمیایی دارویی و سیمان و کانی غیرفلزی در هر یک از دوره های 78-74 و 80-79 نیز آزمون شد. R2 تعدیل شده مدل صنایع شیمیایی و دارویی در دوره های فوق به ترتیب 348/0 و 729/0 و همچنین در مدل صنایع سیمان و کانی غیرفلزی به تربیب 400/0 و 417/0 شد. نتایج حاصل از برازش مدل های خاص صنایع فوق به مراتب بهتر از نتایج مدل اصلی در دوره های مشبه بود.
این پژوهش از طریق جمع آوری شواهد تجربی در خصوص سودمندی اطلاعات حسابداری و شناخت متغیرهای حسابداری مرتبط با بازدهی، می تواند در ارتقای دانش حسابداری، سهمی داشته باشد."
رابطه تجربی متغیرهای حسابداری و بازار با بازده سهام
حوزه های تخصصی:
"شناسایی متغیرهای موثر بر بازدهی و قیمت سهام، با توجه به گسترش بازار سرمایه از اهمیت بسیاری برخوردار است. برای پیش بینی بازده مدل های مختلفی مثل مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای ، مدل بازار، تئوری قیمت گذاری آربیتراژ و مدل عاملی وجود دارد. طبق مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایه ای، بتا تنها متغیری است که می تواند بازدهی را پیش بینی کند. پژوهش هایی که در زمینه توان پیش بینی این مدل و نیز استفاده از سایر متغیرها انجام شده است، حاکی از آن است که متغیرهای دیگری وجود دارند که بهتر از بتا توان پیش بینی بازدهی را دارند. برخی از این متغیرها شامل اندازه، نسبت های بدهی به حقوق صاحبان سهام، ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، سود به قیمت و فروش به قیمت هر سهم می باشد. در این پژوهش توان متغیرهای مذکور و همچنین بتا در پیش بینی بازدهی سهام آزمون شد تا متغیرهایی که بهتر از بتا توان پیش بینی بازدهی سهام را در بازار بورس تهران دارند، شناسایی شوند.
متغیرهای مستقل در قالب مدل های یک متغیره با متغیر وابسته بازدهی برای هر یک از سالهای 76 تا 82 آزمون شدند. همچنین مدل های چند متغیره نیز به دو صورت مقطعی ادغامی و سالانه انجام شد. نتایج آزمون مقطعی نشان داد که مدل در کلیه مقاطع از نظر آماری معنادار است، و توان تبیین آن نسبت به مدل های تک متغیره، در تمام سال ها بیشتر است. در آزمون های یک متغیره ، بین نسبت فروش به قیمت هر سهم و سود به قیمت در چهار سال متوالی ارتباط معنادار با بازدهی مشاهده شد. اندازه برحسب (ارزش بازار سهام)، در چهار سال متوالی با بازدهی ارتباط معنادار داشت. بین اندازه به عنوان لگاریتم جمع داراییها با بازدهی در چهار سال متوالی ارتباطی مشاهده نشد و نتایج مرتبط با نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام ثبات نداشت. همچنین بین بتا و بازدهی سهام، به گونه ای که مدل CAPM پیش بینی می کند، ارتباط پایداری مشاهده نشد و نتایج در طول سال های مختلف، متفاوت بود. بین نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام با بازدهی هیچ ارتباطی مشاهده نشد. با توجه به تاثیر احتمالی مدل های آماری بر نتایج، احتمالی مدل های آماری بر نتایج، آزمون های تکمیلی بر مبنای تشکیل پرتفوی براساس هر یک از متغیرهای بتا و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار سهام تشکیل شد. با توجه به مقدار هر یک از متغیرها سه پرتفوی تشکیل شد. نتایج حاصل از این آزمون نشان داد که طی سال های 1379، 81 و 82 پرتفوی ها با بتای بالا بازدهی بیشتری نسبت به پرتفوی ها با بتای پایین داشتند. در مورد پرتفوی های تشکیل شده بر مبنای ارزش دفتری به ارزش بازار سهام، نتایج با مدل های رگرسیون سازگاری داشت."
بررسی عوامل مؤثر بر تحلیل بنیادی سهام در بورس منطقه ای اصفهان
حوزه های تخصصی:
نحوه انتخاب سهم در بازار بورس اوراق بهادار یکی از مسائل مهم سرمایه گذاران در این بازارها می باشد. از یک سو، اگر سرمایه گذاران در انتخاب سهم به طور منطقی تصمیم گیری نمایند می توانند به بازدهی بالاتر از میانگین دست یابند. از سوی دیگر، استفاده از روش های صحیح و علمی در انتخاب سهم از سوی سهامداران به کاهش نوسان ها و در نتیجه توسعه و رونق بازار بورس منجر خواهد شد. پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی- پیمایشی و از شاخه میدانی است. در این تحقیق عوامل مؤثر بر تحلیل بنیادی سهام در بورس منطقه ای اصفهان با 3 فرضیه اصلی و 15 فرضیه فرعی مورد بررسی قرار گرفته است. برای جمع آوری داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش یک نمونه آماری 128 نفری متشکل از سهامدارانی که در بورس منطقه ای اصفهان حضور داشته اند به طور اتفاقی انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد که متغیرهای مورد بررسی در سطح اقتصاد در ارزیابی و انتخاب سهم سهامداران بورس منطقه ای اصفهان تأثیر بسزایی ندارند، اما تمام متغیرهای مورد بررسی در سطح صنعت مورد توجه سهامداران بوده و بین متغیرهای در نظر گرفته شده در سطح شرکت نیز موقعیت رقابتی، تجزیه و تحلیل مالی و تجزیه و تحلیل سودآوری مورد توجه بوده اما متغیرهای کیفیت مدیریت و کارایی عملیات شرکت چندان در تصمیم سهامداران تأثیرگذار نیستند.
بررسی تأثیر رفتار هزینه های عملیاتی بر سودآوری آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطابق تفسیر رایج در تحلیل های بنیادی، افزایش نسبت هزینه های عملیاتی به فروش، ناکارآیی مدیریت در کنترل هزینه ها را نشان می دهد و به نوعی نشانة منفی سودآوری آینده تفسیر می شود. با چنین تفسیری، جنبه های مهمی از رفتار هزینه های عملیاتی نادیده گرفته می شود، زیرا ثابت بودن و چسبندگی هزینه ها می تواند موجب افزایش نسبت هزینه های عملیاتی به فروش در دوره کاهش فروش شودکه در این صورت، حاوی اطلاعات مثبتی درباره انتظارات مدیریت از سودآوری آینده است. در این تحقیق، تأثیر رفتار هزینه بر ارتباط بین نسبت هزینه های عملیاتی و سودآوری آینده در نمونه های متشکل از 137 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1380 تا 1389 بررسی شد که نتایج آن نشان می دهد در دوره های افزایش فروش، سودهای آینده با تغییرات نسبت هزینه های عملیاتی رابطه منفی دارد. اما برخلاف تفسیر سنتی در دوره کاهش فروش، افزایش نسبت هزینه های عملیاتی موجب افزایش سود عملیاتی آینده می شود و هرچه نسبت هزینه های عملیاتی به فروش بزرگ تر باشد، ارتباط مثبت بین نسبت هزینه های عملیاتی و سود عملیاتی آینده در دوره های کاهش فروش قوی تر می شود. همچنین، با حذف اثر رفتار هزینه، افزایش نسبت هزینه های عملیاتی هم در دوره های افزایش فروش و هم در دوره های کاهش فروش، موجب افزایش سود عملیاتی آینده می شود.
تعیین شاخص های مناسب برای تحلیل وضعیت شرکت ها و انتخاب شرکت مناسب برای سرمایه گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب موقعیت مناسب سرمایه گذاری همواره یکی از دغدغه های سرمایه گذاران بوده است. در این پژوهش سعی شده تا براساس نظر خبرگان، شاخص هایی که سرمایه گذاران به هنگام انتخاب یک شرکت برای سرمایه گذاری باید مورد توجه قرار دهند، استخراج شود. به منظور مدل سازی مناسبِ شرایط عدم اطمینان، از تکنیک دلفی فازی برای این منظور استفاده شده است. در این رابطه به منظور اجرای تکنیک دلفی فازی، با مرور ادبیات 19 شاخص که در 5 بُعد (نقدینگی، فعالیت، اهرم مالی، سودآوری و رشد) قرار دارند، استخراج شده است. خبرگان تکنیک دلفی فازی 12 نفر (4 نفر از استادان دانشگاهی و 8 نفر از کارشناسان کارگزاری های رسمی بورس اوراق بهادار) بودندکه به صورت هدف مند (قضاوتی) انتخاب گردیدند. پس از انجام تکنیک دلفی فازی طی 5 دوره و انجام محاسبات لازم، شاخص های مناسب برای تحلیل وضعیت شرکت ها و انتخاب شرکت مناسب برای سرمایه گذاری استخراج شد. تعداد این شاخص ها 16 مورد است که در 4 بعد (نقدینگی، سودآوری، ارزش بازار و رشد) قرار دارند.
رتبه بندی صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران بر اساس عوامل بنیادی صنعت با استفاده از روش تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتخاب سهام مناسب برای سرمایه گذاری سودآور یکی از مسایلی است که همواره در بازارهای مالی مورد توجه بوده است. اگر سرمایه گذار در انتخاب سهام به طور منطقی تصمیم گیری نماید، می تواند به بازدهی بیش ازمیانگین بازار دست یابد. مقایسه شرکت های مختلف براساس صنعتی که شرکت به آن تعلق دارد و تشخیص صنایع برتر از طریق بررسی عملکرد آنها می تواند راهنمای مفیدی برای ذی نفعان این عرصه باشد. هدف اصلی این پژوهش، رتبه بندی صنایع بورس برای کمک به کارایی بازار سرمایه است و تکنیک مورد استفاده در این راستا، تحلیل پوششی داده هاست. ماهیت الگو بازده ثابت به مقیاس و ورودی محور است که با استفاده از آن 67 شرکت در قالب 16 صنعت مطالعه و در نهایت 7 صنعت کارا و 9 صنعت دیگر غیرکارا معرفی شدند، سپس برحسب مرز کارایی ایجاد شده صنایع ناکارا رتبه بندی و برای ارتقای سطح کارایی آنها واحدهایی به عنوان مرجع انتخاب شده اند.
پیش بینی بازده سهام با استفاده از نسبت های مالی؛ کنکاشی در پژوهش های اخیر
حوزه های تخصصی:
آنچه برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی اهمیت دارد رویه ها و اصول بکار رفته در حسابداری نمی باشد بلکه خروجی از سیستم مالی می باشد چراکه آن ها را در نیل به اهدافشان یاری می کند. هدف اصلی سرمایه گذاران حداکثر کردن ثروت است. ثروت به دو عامل ریسک و بازده بستگی دارد. به همین دلیل پیش بینی این دو عامل برای سهامداران حیاتی است. از این رو از هر ابزاری که به آن ها در این امر یاری برساند استقبال می کنند. یکی از این ابزارها که در سال های اخیر شاهد استفاده روزافزون از آن هستیم نسبت های مالی می باشد. نسبت های مالی یکی از متداول ترین روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی هستند این نسبت ها هم خلاصه تر از صورت های مالی هستند و هم کاربرد و تفسیر آن ها ساده تر است. به همین جهت این مقاله سعی دارد به بررسی مطالعات صورت گرفته در تعیین نقش نسبت های مالی در پیش بینی بازده سهام به عنوان یکی از اهداف عمده سهامداران بپردازد. در این مطالعه که به تحقیقات داخلی مراجعه شده است نتایج حاکی از آن است نسبت های سودآوری در بین سایر گروه های نسبت های مالی از سهم بالاتری در پیش بینی بازده سهام برخوردارند و در این بین نسبت بازده دارایی و بازده حقوق صاحبان سهام بیشترین توانایی در توضیح تغییرات بازده سهام را از خود نشان داده اند.
رتبه بندی عوامل بنیادی با استفاده از ارزیابی نسبت تجمعی (ARAS) و مطلوبیت تصادفی سرمایه گذاران: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
33 - 55
حوزه های تخصصی:
با توجه به تنوع عوامل تاثیر گذار بر تصمیم گیری های مالی و ذهنی بودن ماهیت اغلب تصمیم گیری ها تنها بخشی از ویژگی های آن ها با تصمیم گیری های چندمعیاره مرتبط است. پژوهش حاضر با هدف رتبه بندی و بررسی مطلوبیت شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مبنی بر شاخص های بنیادی در بازه زمانی سال های 90 تا 96 انجام شده است. در این راستا ابتدا پس از تعیین اوزان شاخص های مورد استفاده بر اساس نظر خبرگان و بهره گیری از روش ارزیابی نسبت تجمعی (ARAS) شرکت های مورد نظر رتبه بندی و سپس مطلوبیت آن ها بر مبنای روش رجحان تصادفی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که باتوجه به تداخل تابع توزیع تجمعی بازده فعلی و آتی پرتفوی با رتبه بالا و رتبه پایین نمی توان رجحان تصادفی مرتبه اول را تشخیص داد، اما نتایج آزمون دیویدسون برای رجحان تصادفی مراتب دوم و سوم نشان دهنده غلبه سهام با رتبه بندی قوی در تمامی بازه های منفی تا مثبت بازده فعلی و آتی بر پرتفوی سهام با رتبه ضعیف است.
نگاهی به افزایش سرمایه از محل مازاد تجدید ارزیابی دارایی ها از منظر تحلیل بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجدید ارزیابی، جایگزینی ارزش منصفانه دارایی های ثابت در تاریخ های تجدید ارزیابی به جای ارزش تاریخی آن هاست. از آنجا که گزارش دارایی ها به بهای تمام شده تاریخی سبب می شود ارزش جاری دارایی های شرکت با ارزش دفتری آن ها تفاوت قابل ملاحظه ای داشته باشد، تجدید ارزیابی دارایی ها می تواند به شفافیت و مربوط بودن صورت-های مالی کمک نماید. در سال های اخیر افزایش سرمایه بنگاه های اقتصادی، ناشی از تجدید ارزیابی دارایی های آن ها از شمول مالیات معاف اعلام شده است. به دلیل نوظهور بودن این نوع افزایش سرمایه در بازار سرمایه کشور ابعاد، پیامدها و اثرات آن به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مقاله چارچوب تحلیل بنیادی مبنای بررسی و تحلیل افزایش سرمایه از این محل قرار می گیرد. تحلیل بنیادی نشان می دهد، گرچه افزایش سرمایه از این محل مزایایی همچون افزایش نسبت مالکانه و افزایش ظرفیت استقراضی را به همراه دارد اما کاهش بسیاری از نسبت های مالی، کاهش نرخ رشد شرکت اعم از نرخ رشد داخلی و نرخ رشد قابل تحمل (پایدار)، کاهش ارزش ذاتی سهم و کاهش نسبت P/E، در کنار افزایش ریسک و بازده مورد انتظار سهامداران از جمله پیامدهای آن است.
تحلیل بنیادی و پیش بینی سود با تأکید بر نقش عوامل وابسته به قراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
77 - 94
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق، تحلیل بنیادی فراتر از مرزهای سطحی و موقتی تحقیقات قبلی در کانون توجه قرار می گیرد؛ به عبارت دیگر، نحوه ورود اطلاعات جزئی صورت های مالی به تصمیمات اجزای بازار مطالعه می شود؛ یعنی چگونه تغییرات جاری عوامل بنیادی منتخب می تواند اطلاعاتی درباره تغییرات آتی سود فراهم کند. به این منظور، نقش عوامل بنیادی در پیش بینی تغییرات آتی سود با استفاده از اطلاعات شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1382 تا 1391 آزمون شده است. در بخش بعدی تحقیق، تأثیر عوامل وابسته به قراین شامل اخبار گذشته سود و متغیرهای کلان اقتصادی (رشد تولید ناخالص داخلی و تورم) بر ارتباط میان عوامل بنیادی و تغییرات آتی سود بررسی می شود. نتایج نشان می دهد عوامل بنیادی پیش بینی کننده های مهمی برای تغییرات کوتاه مدت سود هستند، نه تغییرات بلندمدت. نتایج بخش دوم تحقیق نیز بیان می کند اخبار گذشته سود تأثیر معنی داری بر توان عوامل بنیادی در پیش بینی سود ندارد، ولی توان پیش بینی عوامل بنیادی در دوره های با رشد تولید ناخالص داخلی پایین تر و تورم بالاتر، بیشتر است. به منظور تقویت پژوهش های قبلی در زمینه تحلیل بنیادی، پژوهش حاضر موجب افزایش دامنه ادبیات موجود می شود و گستره بررسی ها را با معرفی اخبار گذشته سود و شرایط کلان اقتصادی به عنوان عوامل وابسته به قراین توسعه می دهد تا بتوان با آزمون رابطه میان نشانه های بنیادی و تغییرات آتی سود در شرایط مذکور، به تأثیرهایی پی برد که در پژوهش های قبلی به آنها توجه نشده است
پیش بینی بازده سهام با استفاده از استراتژی تحلیل بنیادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی سال ۱۸ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۶۵
79 - 98
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اهمیت متغیرهای اساسی صورت های مالی در پیش بینی بازده سهام به وسیله ی استراتژی تحلیل بنیادی است. یازده علامت بنیادی بر اساس توانایی شان در پیش بینی بازده شامل موجودی کالا، حساب های دریافتنی، سرمایه گذاری ها، حاشیه سود ناخالص، بازده دارایی ها،تغییرات بازده دارایی ها، جریان وجوه نقد، اقلام تعهدی، تغییرات اهرم مالی، تغییرات نقدینگی و تغییرات گردش دارایی ها در محاسبه نمره بنیادی شرکت ها منظور شده است و شرکت ها با توجه به نمره بنیادی به دو پرتفوی با نمره بالا و پایین تقسیم می شوند و بازده آن ها از ابتدای ماه پنجم سال بعد تا 15 ماه بعد از آن محاسبه شده است.جامعه ی آماری شرکت های بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1378-1389 هستند. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد نمره بنیادی رابطه مثبت و معنا داری در سطح 1 درصد با بازده سهام دارد. متغییرهای موجودی کالا و تغییرات گردش دارایی ها رابطه مثبت معنادار و سرمایه گذاری ها دارای رابطه منفی معنادار در سطح 1 درصد با بازده بودند. آزمون تی -استیودنت نیز نشان داد، میانگین بازده پرتفوی با نمره بنیادی بالا(26/49درصد)، بزرگ تر از پرتفوی با نمره بنیادی پایین(57/25) است و در نتیجه با استفاده از استراتژی تحلیل بنیادی، می توان بازده مثبتی به دست آورد.
ارائه یک چارچوب بنیادی برای مدل بهینه سازی بلک لیترمن و مقایسه عملکرد آن با مدل های موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۸
77 - 94
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین نقاط ضعف مدل های بهینه سازی سنتی، عدم توجه به نظر سرمایه گذاران و تکیه بر اطلاعات گذشته است. مدل بلک لیترمن گرچه با ترکیب ماتریس دیدگاه های سرمایه گذار و اطلاعات گذشته این ضعف را برطرف کرد، اما هیچ روش مشخص و روشنی برای چگونگی تشکیل این ماتریس مشخص نکرده است. در این پژوهش، نخست با استفاده از روش تحلیل بنیادی یک چارچوب مشخص برای تشکیل ماتریس بازده دیدگاه های سرمایه گذار معرفی و سپس عملکرد سبد بهینه مدل بلک لیترمن بنیادی با مدل های مارکوویتز، نیم-واریانس و ارزش در معرض خطر شرطی مقایسه می شود. بازه زمانی پژوهش بین سال های 1395 تا 1400 و برای به دست آوردن سبد بهینه، از نرم افزار متلب استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که با استفاده از معیارهای ارزیابی مختلف، سبد بهینه مدل بلک لیترمن بنیادی نسبت به سایر مدل های بهینه سازی موجود عملکرد بهتری دارد؛ همچین، بازده ایجاد شده توسط مدل بلک لیترمن در سطح ریسک بازار، به طوری معنی داری از بازده بازار در مدت مشابه بیشتر بوده است.
بررسی مقایسه ای کارآمدی استراتژی های معاملاتی کانسلیم و ایچیموکو در بورس تهران (گروه های نفتی و شیمیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل های اقتصادی توسعه ایران (سیاست گذاری پیشرفت اقتصادی) سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
45 - 66
حوزه های تخصصی:
اهمیت و جایگاه بورس اوراق بهادار به عنوان یکی از ارکان بازار سرمایه بر کسی پوشیده نیست. توفیق فعالین این بازار منوط به تسلط بر ساختار، فرصت ها و تهدیدهای آن و همچنین آگاهی از شیوه های تحلیل بازارهای مالی است. این پژوهش در این راستا سعی دارد در قلمرو زمانی پژوهش (ابتدای 1397 تا پایان 1398) و در چارچوب جامعه آماری پژوهش که کلیه ی شرکت های دو گروه نفتی و شیمیایی بورس تهران هستند، به بررسی مقایسه ای دو شیوه ی تحلیلی کانسلیم و ایچیموکو بپردازد. در این پژوهش ضمن شناسایی سهام برتر بر مبنای کانسلیم، به پس آزمایی استراتژی معاملاتی ایچیموکو و ارزیابی بازدهی آن پرداخته شده و در نهایت ضمن معرفی مدل کانسلیم تعدیل شده و متناسب با بورس تهران، به ارزیابی بازدهی استراتژی ترکیبی کانسلیم تعدیل شده و ایچیموکو پرداخته شده است. نتیجه کلی پژوهش به این شکل رقم خورد که بازدهی شیوه ی معامله گری ترکیبی کانسلیم تعدیل شده و ایچیموکو که نرخ معاملات موفق آن در این پژوهش دست کم 66 درصد بود، از شیوه سرمایه گذاری بر پایه کانسلیم، سودآورتر است. در این مطالعه معیارهای قیمت های بالاتر جدید، روند و جهت بازار و حمایت نهادهای پشتیبان که المان های تشکیل دهنده ی کانسلیم تعدیل شده هستند، به عنوان موثرترین شاخصه های شناسایی سهام برتر، شناخته شدند.
توسعه مدل تحلیل پوششی داده های شبکه جهت ارزیابی کارایی فنی صنعت داروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدل سازی اقتصادی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
115 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، ارزیابی کارایی فنی شرکت های بورسی صنعت داروسازی، در سال 1400 است. بدین منظور، مدل ترکیبی تحلیل پوششی داده های شبکه دو مرحله ای با وجود شاخص-های نیمه مثبت و منفی و با درنظر گرفتن همزمان فرآیند تولید(تحلیل بنیادی) در مرحله اول و فرآیند تولید مالی(تحلیل تکنیکال) در مرحله دوم بررسی شد. همچنین، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی برای تعیین اوزان مراحل اول و دوم مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد: فرآیند تولید(تحلیل بنیادی) در تعریف کارایی کلی یک شرکت در بازار سهام مهم تر است؛ در مرحله اول، 33 درصد و در مرحله دوم، 25 درصد شرکت های صنعت داروسازی کارایی کامل یک را کسب نمودند؛ با توجه به کارایی یک 13 درصد شرکت های صنعت مورد مطالعه در هر دو مرحله اول و دوم، مقدار کارایی کل شرکت های مذکور نیز کامل و برابر یک شد؛ این شرکت ها عبارتند از داروسازی تولید دارو، داروسازی اکسیر و دارویی و بهداشتی لقمان؛ کمترین میزان کارایی کل نیز متعلق به گروه دارویی سبحان است؛ بطورکلی، 88 درصد از شرکت های صنعت مورد مطالعه، کارایی بالاتر از 0.5 دارند.
توسعه مدل مارکوویتز در بهینه سازی سبد سهام با در نظر گرفتن محدودیت های واقع گرایانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف، توسعه مدل مارکوویتز به گونه ای است که با شرایط دنیای واقعی تطابق بیشتری داشته باشد و اضافه کردن انواع عوامل تحلیل بنیادی و محدودیت های بازار سرمایه در این مدل است. در این پژوهش که روی بورس اوراق بهادار تهران انجام شده، از دو معیار میانگین نیمه واریانس و میانگین قدر مطلق انحرافات در کنار معیار واریانس در مدل مارکوویتز برای تخمین بهتر میزان ریسک استفاده شده است. به علاوه، از چندین محدودیت مانند محدودیت کاردینالیتی[1]، آستانه و بخش بندی برای نزدیک شدن نتایج مدل مبتنی بر مارکوویتز به واقعیت استفاده می شود. روش: برای اینکه معیار بازده سهام فقط براساس تغییرات قیمتی سهام نباشد، از 9 معیار مهم تحلیل بنیادی در فیلترسازی سهام شرکت ها و معیار بازده مدل مارکوویتز استفاده شده است. به دلیل پیچیدگی محاسباتی زیاد مدل برنامه ریزی ریاضی، نمونه مسائل با الگوریتم فراابتکاری جستجوی هارمونی نیز حل شد. نتایج: نتایج نشان دهنده آن بود که مدل ریاضی در معیار فاصله از نقطه ایدئال کارایی بهتری دارد. در صورتی که الگوریتم جستجوی هارمونی در معیارهای یکنواختی و گسترش جواب های پارتو و زمان حل برتری دارد. با افزایش بازه تغییرات محدودیت های کاردینالیتی و آستانه، تعداد سهام بیشتری در سبد انتخاب می شود و توابع هدف ریسک و بازده به صورت هم زمان بهبود خواهند یافت. [1]. Cardinality Constraint