مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
انتقال یادگیری
حوزه های تخصصی:
به منظور برسی مباحث مربوط به انتقال انطباقی در نوشتار زبان دوم و از آنجاییکه انتقال در این مفهوم جدید مورد توجه نبوده است، تحقیق حاضر تلاش نموده است تا موضوع فوق الذکر در کلاس زبان انگلیسی برای اهداف عمومی را واکاوی نماید. اطلااعات لازم از طریق مصاحبه و نگارشهای انجام شده جمع آوری و بررسی گردید. نتایج به تقسیم بندی انتقال انطباقی به پنج مورد انجامید: 1- سازماندهی، 2- اصلاح ساختار، 3- بازنویس مجدد، 4- استعاره سازی و 5- استفاده از منابع. در مرحله ای دیگر تحلیل اطلاعات نشان داد که در حصول موارد بالا نویسندگان زبان خارجی از فرآیندهای متفاوتی بهره می گیرند که همگی دلالت بر چند وجهی بودن این توان بالقوه دارد. از منظر رشته های تحصیلی نویسندگان مورد بحث، رشته زبان انگلیسی بیشترین و رشته مهندسی برق کمترین استفاده را از انتقالهای انطباقی داشتند. به هر حال نتایج بدست آمده تاکیدی بر شرایط مطلوب چنین کلاسهایی برای گسترش انتقال انطباقی می باشد.
تسهیل انتقال یادگیری از مسیر حرفه ای گرایی: حمایت همکاران و مدیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های فردی و محیطی در انتقال یادگیری معلمان ششم ابتدایی است. برای بررسی روابط بین متغیرهای مؤثر بر انتقال یادگیری، پژوهش با روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل معلمان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک و دو شهر اردبیل می باشد که در دوره های آموزشی تابستان سال تحصیلی 1393-1392، شرکت کرده اند. با توجه به تعداد سؤال های پرسشنامه، 205 پرسشنامه به صورت تصادفی بین شرکت کنندگان توزیع شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های حرفه ای گرایی معلم، خودکارآمدی معلم، حمایت مدیر، حمایت همکار و انتقال یادگیری استفاده شده است. روایی سازه ابزار با استفاده از تحلیل عامل تأییدی مورد بررسی قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و یافته های تحلیل مسیر در قالب آزمون مدل درون داد و فرضیه های پژوهش بیانگر آن است: حمایت همکار به عنوان یکی از عوامل محیطی مدارس به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق حرفه ای گرایی معلمان بر انتقال یادگیری اثر مثبت دارد، اما اثر این متغیر بر خودکارآمدی معلمان معنی دار نمی باشد. همچنین اثر غیرمستقیم حمایت مدیر از طریق حرفه ای گرایی بر انتقال یادگیری معلمان مثبت است، اما اثر مستقیم حمایت مدیر و خودکارآمدی بر انتقال یادگیری معلمان معنی دار نمی باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد انتقال آموخته ها به محیط کار تا حد زیادی در گرو حرفه ای گرایی معلمان و حمایت همکاران از فرایند انتقال و استفاده از آموخته ها در کلاس درس است. این نتایج می تواند در جهت بهبود جو مدارس و مدیریت عوامل فردی و محیطی و در نهایت تسهیل انتقال یادگیری مؤثر واقع شود.
تأثیر ویژگی های فراگیر، طراحی آموزشی و محیط کاری بر انتقال یادگیری در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ویژگی های فراگیر، طراحی آموزشی و محیط کاری بر انتقال یادگیری در صنعت بانکداری انجام شد. روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان موسسه مالی و اعتباری فرشتگان که در دوره آموزشی بانکداری 1 به مدت 80 ساعت در سال 1391 شرکت کرده بودند که تعداد آن ها 74 نفر بود و از این بین داده های مربوط به 55 نفر جمع آوری شد. ابزار اندازه گیری هر دو متغیر پیش بین (ویژگی های فراگیر، طراحی آموزشی محیط کاری) و ملاک (انتقال یادگیری) پرسشنامه محقق بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از آزمون t تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده و چندگانه انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که بر اساس سؤال اصلی پژوهش، تغییر رفتار در این سازمان نامطلوب است و فاصله معناداری با میانگین مطلوب دارد. یافته های مربوط به فرضیه اول پژوهش حاکی از آن است که ویژگی های فراگیر با مؤلفه های شرایط فردی، انگیزه، خودکارآمدی و ادراک بهره وری آموزش، رابطه معناداری با انتقال یادگیری نداشت و نتوانست انتقال یادگیری را پیش بینی کند. بر اساس فرضیه دوم پژوهش طراحی آموزشی رابطه مثبت و معناداری با انتقال یادگیری داشت و توانست انتقال یادگیری را پیش بینی کند، محیط کاری نیز با مؤلفه های پشتیبانی های محیط کاری و مشوق های محیطی، رابطه معناداری با انتقال یادگیری نداشت و نتوانست انتقال یادگیری را پیش بینی کند.
• بررسی وضعیت انتقال آموزش و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آن در صنعت پتروشیمی با تکنیک فرایند سلسله مراتبی گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی وضعیت موجود و مطلوب انتقال آموزش و اولویت بندی عوامل مؤثر بر آن در شرکت ملی صنایع پتروشیمی پرداخته است. روش این پژوهش با توجه به ماهیت، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان شرکت ملی صنایع پتروشیمی به تعداد 500 نفر بودند، از میان آنان طبق جدول مورگان 220 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه مجزا شامل پرسشنامه سیستم انتقال یادگیری با 46 گویه و پرسشنامه مقایسه زوجی با 16 عامل می باشد. نتایج حاصل از اجرای آزمون آماری t تک نمونه نشان داد که عوامل سازمانی به همراه مؤلفه های آن شامل نتایج فردی مثبت، نتایج فردی منفی، تصدیق سرپرست و بازخورد سرپرستان/ مربی گری عملکرد در شرکت ملی صنایع پتروشیمی در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. لکن مؤلفه های حمایت همکار و حمایت سرپرست/ مدیران در وضعیت مطلوبی می باشد. عوامل آموزشی به همراه مؤلفه استعداد فردی برای انتقال در وضعیت مطلوب قرار دارد ولی مؤلفه های اعتبار محتوا، طرح انتقال و فرصت کاربرد در یادگیری در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. عوامل فردی به همراه مؤلفه های آن شامل آمادگی یادگیرنده، خودکارآمدی عملکرد، انگیزش انتقال، انتظارات نتایج عملکرد و انتظارات تلاش عملکرد در شرکت پتروشیمی در وضعیت مطلوبی قرار دارد و در نهایت نتایج حاصل از بکارگیری تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی گروهی نشان داد عوامل سازمانی، عوامل آموزشی و عوامل فردی به ترتیب در اولویت اول، دوم و سوم بر روی انتقال یادگیری قرار دارند.
شناسایی عوامل غیرآموزشی موثر بر به کارگیری آموزش ها در سازمان: محیط و عوامل فراسازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناسایی عواملی است که به طور مستقیم از برنامه آموزش و نحوه اجرای آن نشأت نمی گیرد اما ذیل دو دسته «محیط سازمان» و «عوامل فراسازمانی»، بر کاربست آموزش ها در سازمان اثر می گذارند. یافته های این مقاله با استفاده از پژوهشی به دست آمد که با رویکرد کیفی و با روش مطالعه موردی انجام شد. میدان پژوهش دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمع آوری داده ها، 34 تن شامل 13 مدیر، 12 استاد و 9 تن از کارمندان به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافته ها نشان داد که در مجموع عوامل موثر بر کاربست آموزش ها در دانشگاه، ذیل عوامل مربوط به محیط سازمان شامل 8 عامل: فضای کاربست آموزش، حمایت مدیر و همکاران، پیامد کاربست، بسترسازی مناسب، تشویق در کار، فرهنگ سازمان، تضمین اشتغال و مطالبات سازمان و عوامل فراسازمانی 3 عامل: انتظارات جامعه، منزلت اجتماعی و روند سریع رشد علم و تکنولوژی می باشند. در مجموع می توان این عوامل را برای یادگیری فراگیران در آموزش های سازمانی مورد نظر قرار داد. توجه به این عوامل می تواند سازمان ها را در تحقق هدف «کاربست آموزش»، یا «انتقال آموخته ها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است، یاری نماید.
عوامل سازمانی زمینه ساز انتقال یادگیری به محیط کار (مطالعه موردی؛ شرکت ملی گاز ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شناسایی عوامل سازمانی زمینه ساز انتقال یادگیری به محیط کار در شرکت ملی گاز ایران با استفاده از رویکرد کیفی و روش مطالعه موردی صورت گرفت. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی، مدیران و معاونان منابع انسانی و آموزشی شرکت ملی گاز ایران بوده که با توجه به سطح اشباع داده ها، 16 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از فن تحلیل موضوعی (تم) استفاده شد و روایی یافته های پژوهش با استفاده از روش های بررسی توسط اعضاء و چندسویه نگری منابع داده ها تضمین گردید. همچنین، به منظور سنجش پایایی کد گذاری های انجام شده، از روش های پایایی باز آزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. پس از مرور و سازماندهی متون مصاحبه ها، محقق کدها یا مفاهیم اولیه را شناسایی و در ادامه کدهای مشابه در طبقه هایی خاص قرار گرفتند. سپس، برای هر یک از این طبقات عناوینی، که نمایانگر کل کدهای آن طبقه باشند، انتخاب گردید و در نتیجه، مقوله های اصلی سازمانی اثرگذار بر انتقال یادگیری به محیط کار در شرکت ملی گاز ایران شناسایی شد که شامل؛ فرهنگ سازمانی، جو سازمانی، حمایت سازمانی، پیامد سازمانی، مدیریت عملکرد، عدالت سازمانی، خصیصه های مدیر مستقیم، مشارکت در تصمیم گیری، محیط یادگیرنده، فرصت کاربرد و تناسب شغل و شاغل می باشد.
کاوش و طراحی مدل اجرایی اثربخشی آموزش سازمانی: مطالعه ای مبتنی بر نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدلی اجرایی برای اثربخشی آموزش کارکنان و مدیران بود. به این منظور بر مبنای طرح مطالعه کیفی و استفاده از مزیت های روش پژوهش نظریه زمینه ای، از طریق مصاحبه عمیق با کارکنان، مدیران و شرکت کنندگان دوره های آموزشی و مرور مبانی نظری و تجربه آموزش در گمرک و سازمان جهانی گمرک، مدل اجرایی اثربخشی آموزش ارائه شده است. تحلیل یافته ها نشان می دهد کارکنان بر مبنای عوامل سازمانی مانند: ماهیت وظیفه ای سازمان، مسئولیت اجتماعی سازمان، پویایی سازمانی؛ عوامل شغلی مانند: حساسیت وظیفه، سطح تخصصی بودن وظیفه و سیالیت وظیفه در آموزش و توسعه حرفه ای مشارکت می کنند. مشارکت آن ها در آموزش و یادگیری حرفه ای از طریق: آمادگی فراگیر، انگیزه برای انتقال، ظرفیت فرد برای انتقال، خودکارآمدی عملکردی صورت می پذیرد. چگونگی تخصیص بودجه، حمایت مدیریت، اسناد بالا دستی آموزش، شایسته سالاری و چگونگی اجرای قوانین بستری خاص برای راهبردهای آموزش کارکنان و مدیران فراهم می آورند. همچنین راهبردهای ساختاری: انطباق ساختار با فرایند آموزش سازمانی، ایجاد مجتمع آموزش، ظرفیت سازی انسانی و توسعه ظرفیت؛ راهبردهای نیازسنجی؛ راهبردهای طراحی: تناسب محتوا، مکانیزم های انگیزشی آموزش، تقویم آموزشی، طرح انتقال؛ راهبردهای اجرا: زمان بندی آموزش، روش های بین فردی، آموزش بین المللی و مجازی (Clikc) و راهبردهای ارزشیابی: امتحان، تمرین، نگرش سنجی، تکالیف، سنجش عملکرد متأثر از شرایط مداخله گر سازمانی مانند: جایگاه سازمانی (تأثیرگذاری آموزش در سازمان)، عوامل ساختاری (موازی کاری، یادگیری سازمانی) و مسائل و مشکلات کارکنان (مسائل و مشکلات کاری، فردی، شرایط اقلیمی و رفتارهای سیاسی) هستند. یافته های پژوهش نشان داد راهبردهای اثربخشی آموزش در کنش و واکنش سازنده با عوامل زمینه ای و محیطی پیامدهای مثبت: بهبود کیفیت خدمات، افزایش منافع مالی و در نهایت شکل گیری یک گمرک یادگیرنده را به همراه خواهد داشت.
کاربست آموزش در دانشگاه فردوسی مشهد : شناسایی عوامل مربوط به ویژگی های فراگیر و فرایند آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناسایی عواملی است که ذیل دو دسته «ویژگی های فراگیر» و «فرایند آموزش» بر کاربست آموزش ها در سازمان اثر می گذارند. یافته های این مقاله با استفاده از پژوهشی به دست آمد که با رویکرد کیفی و با روش مطالعه موردی انجام شد. میدان پژوهش دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1393 بود. برای جمع آوری داده ها، 34 نفر شامل 13 مدیر، 12 عضو هیئت علمی و 9 نفر از کارکنان به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر کاربست آموزش ها در سازمان، شامل 8 عامل مربوط به ویژگی های فراگیر قابلیت های فردی، پیوستگی دانش، پیش زمینه های عملی، اهرم های عملکردی، نظام دانشی شغل، محرک های رفتاری، توانمندی ادراک شده و احساس نیاز و 7 عامل مربوط به فرایند آموزش نیازسنجی آموزشی، مواد و منابع آموزش، نقش آموزشگر، برون داد موردنظر آموزش، رویکرد و خط مشی آموزش، زمان کلاس ها، پیوستگی تجارب یادگیری هستند. توجه به این عوامل می تواند سازمان ها را در تحقق هدف «کاربست آموزش» یا «انتقال آموخته ها به میدان عمل» که دغدغه همیشگی مدیران و یک شاخص اصلی برای سنجش اثربخشی آموزش است یاری نماید
بررسی تاثیر تجربه های پیشین یادگیری بر یادگیری های بعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفدر این پژوهش با هدف بررسی تاثیر تجربه های پیشین یادگیری بر یادگیری های بعدی( نقش تجربه های قبلی در انتقال یادگیری) ، به مقایسه سرعت یادگیری ماز در موش های با و بدون تجربه یادگیری ماز پرداخته شد. روشطرح پژوهشی مورد استفاده از نوع آزمایشی (طرح پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه شامل کلیه موش های صحرایی با حجم نمونه 14 بودند که در دوگروه 7 تایی آزمایش و گواه مورد بررسی قرارگرفتند. آزمایش در دو مرحله اجرا شد، در مرحله اول، موش های گروه آزمایش در مازهای شماره 1 تا 8 به کسب تجربه یادگیری پرداختند درحالی که گروه گواه این 8 ماز را تجربه نکردند. در مرحله دوم، هر دو گروه آزمایش و گواه در مازهای شماره 9 تا 12 به کسب تجربه یادگیری پرداختند. سپس سرعت یادگیری(کاهش یافتن تعداد خطاها برای رسیدن به هدف) هر دو گروه آزمایش و گواه در ماز های شماره 9 تا 12مقایسه شدند. یافته هانتایج نشان داد که، موش های دارای تجربه یادگیری، سرعت یادگیری بالاتری از موش های بدون تجربه دارند و با افزایش تعداد تجربه های ماز، مازهای جدید با تعداد خطاهای کم تری آموخته می شوند. نتیجه گیرینتیجه پژوهش نشان داد که داشتن تجربه های پیشین(قبلی) با یک موقعیت یا یک محرک، عملکرد و انتقال یادگیری را در موقعیت های جدید تحت تأثیر قرار می دهند. به نحوی که سرعت یادگیری و انتقال یادگیری در موقعیت های جدید تسهیل می یابد.
طراحی آموزش چندرسانه ای مبتنی بر نظریه بار شناختی سوئلر و تعیین تأثیر آن بر درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری درس ریاضی در فراگیران پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی آموزش چندرسانه ای مبتنی بر نظریه بار شناختی سوئلر و تأثیر آن بر درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری درس ریاضی فراگیران پایه سوم ابتدایی انجام شده است. در این پژوهش، از طرح شبه آزمایشی «پیش - پس آزمون با گروه گواه» استفاده شد. جامعه آماری در این تحقیق، دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی شهرستان چایپاره (502 نفر) در سال تحصیلی 1397- 1396بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای، 2 کلاس از دو مدرسه و از هر کلاس به صورت تصادفی 15 نفر انتخاب شد که به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل منتسب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های درگیری تحصیلی شوفلی و بکر (2006) و آزمون انتقال یادگیری ریاضی (محقق ساخته) گردآوری شدند. برای تحلیل فرضیه 1، تحلیل کوواریانس چند متغیره و فرضیه 2 آزمون t مستقل به کار رفت. نتایج نشان داد که به کارگیری طراحی آموزش چندرسانه ای مبتنی بر نظریه بار شناختی سوئلر بر درگیری تحصیلی، شامل مؤلفه های توانمندی، تعهد، جذب و انتقال یادگیری فراگیران در درس ریاضی تأثیر مثبت و معناداری دارد. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، می توان نتیجه گرفت که آموزش مبتنی بر نظریه بار شناختی سوئلر یکی از راه های افزایش میزان درگیری فراگیران در یادگیری کلاسی و انتقال آن به موقعیت های جدید می تواند به کار رود.
تدوین الگوی شکل گیری انتقال یادگیری به محیط کار در برنامه های توسعه منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۴
37 - 51
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی برای انتقال یادگیری به محیط کار بود. به این منظور بر مبنای طرح مطالعه کیفی و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد مطالعه انجام شد. جامعه آماری شامل مدیران، اعضای هیئت علمی، کارمندان، کارشناسان و متخصصان منابع انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1397 بودند که با توجه به سطح اشباع داده ها، 30 نفر از آن ها به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از رهیافت نظام مند استراوش و کوربین کدگذاری باز، محوری، و منتخب صورت گرفت. با استفاده از مثلث سازی و روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. نتایج پژوهش نشان دهنده، 13 مقوله کلی بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (عوامل فردی، عوامل آموزشی، عوامل سازمانی)؛ پدیده محوری (مشارکت فعالانه در آموزش و انتقال آموخته ها)؛ شرایط زمینه ای (شرایط و جو انتقال، عوامل مدیریتی و توان مالی سازمان)؛ شرایط مداخله گر (عوامل فراسازمانی)؛ راهبردها (راهبردهای ساختاری، راهبردهای فرایندی و راهبردهای محیطی)؛ و پیامدها (پیامدهای فردی و پیامدهای سازمانی) به دست آمد که عوامل مؤثر بر انتقال آموخته ها به محیط کار را نمایان می کند.
واکاوی عوامل فردی موثر در انتقال یادگیری کارکنان شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی و بررسی عوامل فردی مؤثر در انتقال یادگیری به محیط کار برای بهبود عملکرد و توسعه شایستگی های مرتبط با حوزه ی شغلی می باشد. روش پژوهش پیمایشی و جامعه ی آماری کلیه کارکنان حوزه حمل و نقل و ترافیک استان تهران به تعداد 910 نفر می باشد. نمونه آماری به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای از طریق فرمول کوکران و به تعداد 270 نفر (کارکنانی که حداقل6 ماه و حداکثر یکسال از گذراندن دوره های آموزشی آنها گذشته)، انتخاب شدند. گردآوری داده ها به صورت مطالعات کتابخانه ای و تحقیق میدانی از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته با تائید روایی محتوا توسط چند تن از محققان علوم تربیتی و مدیریت و پایایی ابزار با ضریب آلفای کرونباخ (0.77) بدست آمد. به منظور شناسایی عوامل فردی از تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تاییدی و برای تعیین مناسب ترین عامل ها از چرخش واریماکس استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد: مولفه های خودکارآمدی، انتظارات از نتایج عملکرد، توانایی شناختی، نگرش شغلی، جهت گیری، تعهد سازمانی، آمادگی یادگیرنده، ویژگی های شخصیتی، منبع کنترل، احساس مثبت، خودآگاهی، ویژگی های جمعیت شناختی، دریافت از منابع یادگیری، گشودگی تجربه، انگیزش انتقال، سودمندی و ارزش ادراک شده و هدف محوری غیر از مولفه های مقاومت در برابر تغییر و سطح انگیزش، از عوامل فردی مؤثر بر انتقال یادگیری می باشند. براساس نتایج به دست آمده از آزمون فریدمن نیز عامل«تعهد سازمانی» با میانگین 76/12 بیشترین تأثیر و عامل«سطح انگیزش» با میانگین 58/4 کمترین تأثیر را بر انتقال یادگیری داشته است.
اعتبارسنجی الگوی انتقال یادگیری برنامه های پرورش هیئت علمی دانشگاههای شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی عوامل مؤثر بر انتقال یادگیری برنامه های پرورش هیئت علمی در دانشگاههای منتخب شهر قم. روش: پژوهش حاضر با راهبرد اکتشافی و رویکرد ترکیبی انجام شد. در مرحله کیفی با روش نظریه زمینه ای و انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته شرایط زمینه ای، عوامل علّی و میانجی، راهبردها و پیامدهای فرایند انتقال یادگیری در برنامه های پرورش هیئت علمی بررسی و الگوی کیفی بر اساس مدل پاردایمی نظریه زمینه ای ترسیم شد. در مرحله کمّی از طریق پرسشنامه طراحی شده، نظرات 200 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاههای شهر قم، جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: انگیزش و احساس نیاز اعضای هیئت علمی با انتقال یادگیری به عنوان پدیده محوری، رابطه معنادار داشتند؛ اما رابطه حرفه گرایی هیئت علمی با انتقال یادگیری تأیید نشد. همچنین ارتقای سطح آزادی علمی، جامعه پذیری اعضای هیئت علمی و شایستگی مدرّسان به عنوان راهبردهای الگوی طراحی شده بر بهبود عملکرد اعضای هیئت علمی تأثیر معنادار داشت. نتیجه گیری: ارتقای کیفی فرایند پذیرش و جذب دانشجویان، ارتقای سطح نعاملات بین المللی، پویایی برنامه های درسی و حاکمیت جو حمایتی در سطح محیط های دانشگاهی، نیازسنجی جامع و مشارکت اعضای هیئت علمی در طراحی برنامه های پرورش، ارتقای سطح آزادی علمی، اصلاح و پیاده سازی فرایند جامعه پذیری هیئت علمی و به کارگیری مدرّسان شایسته بر افزایش سطح اثربخشی برنامه های پرورش هیئت علمی تأثیرگذار است.
فراترکیب عوامل مؤثر در انتقال یادگیری به محیط کار
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۲)
87 - 112
حوزه های تخصصی:
یکی از دلایل اصلی توسعه در کشورهای توسعه یافته صنعتی توجه به فرایند انتقال آموخته ها به محیط کار و استفاده و بهره گیری از آموزش های فراگرفته شده توسط کارکنان سازمان ها است. پژوهش حاضر با هدف ترکیب کیفی نتایج مطالعات صورت گرفته در حوزه انتقال یادگیری و تحلیل جامع آن انجام شده است. در این پژوهش با بررسی های صورت گرفته درباره عوامل مؤثر در انتقال یادگیری به محیط کار در پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی، از کل مقالات انتقال یادگیری به عنوان جامعه تحقیق، 56 مقاله به عنوان نمونه در این زمینه شناسایی شد. معیار انتخاب مقالات، داشتن عنوان انتقال یادگیری به محیط کار در آموزش های سازمانی بود. در ادامه، ضمن به کارگیری رویکرد فراترکیب و شیوه تحلیل زمینه، به تجزیه وتحلیل نتایج و یافته های محققان قبلی پرداخته شد. در پایان، عوامل مؤثر بر انتقال یادگیری در 4 بُعد (فردی، آموزشی، سازمانی و فراسازمانی)، 34 مؤلفه شامل 8 مؤلفه در عوامل فردی، 10 مؤلفه در عوامل آموزشی، 13 مؤلفه در عوامل سازمانی و 3 مؤلفه در عوامل فراسازمانی و 136 شاخص شناسایی و طبقه بندی گردیدند. برای رسیدن به اثربخشی آموزش ها در ارتقای عملکرد کلی سازمان ها، مسئولان آموزشی باید به عوامل فردی، آموزشی، سازمانی و فراسازمانی که در انتقال یادگیری تأثیر دارند، توجه ویژه کنند و آموزش های ضمن خدمت کارکنان با توجه به عوامل شناسایی شده تدوین و طراحی شود.
طراحی الگوی سیستماتیک عوامل مؤثر بر انتقال یادگیری به محیط کار (الگویی جهت ارتقای بهره وری آموزش های سازمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۵
115 - 151
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، طراحی الگوی سیستماتیک عوامل مؤثر بر انتقال یادگیری به محیط کار در سازمانهای دولتی استان کردستان بود. رویکرد پژوهش به صورت آمیخته بوده است. روش پژوهش از بعد هدف، اکتشافی و از بعد مخاطب استفاده تحقیق، توسعه ای است. نحوه گردآوری و تحلیل داده ها، مشتمل بر سه بخش اصلی بود. در بخش اول با استفاده از روش تحلیل داده بنیاد، عوامل، مؤلفه ها و شاخص های مؤثر بر انتقال یادگیری به محیط کار شناسایی شدند. روش نمونه گیری در این قسمت، به صورت هدفمند و ابزارگردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در بخش دوم، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی، میزان اهمیت عوامل، مؤلفه ها و شاخص های الگوی استخراج شده اندازه گیری شد تا از این طریق، نتایج بخش اول تأیید یا تعدیل گردد. در این قسمت روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود. در بخش سوم نیز، با مبنا قرار دادن فرایند تحلیل سلسله مراتبی، عوامل و مؤلفه های الگو، از دیدگاه خبرگان اولویت بندی شدند. در این قسمت، روش نمونه گیری به صورت هدفمند و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه مقایسه های زوجی بود. مهم ترین نتایج پژوهش، دستیابی به الگویی نظام مند از عوامل مؤثر بر انتقال یادگیری، مشتمل بر چهار عامل اصلی، 38 مؤلفه محوری و 110 شاخص فرعی بود. عوامل اصلی مؤثر بر انتقال یادگیری، عبارت از عوامل فردی، آموزشی، سازمانی و فراسازمانی بودند. همچنین مهم ترین عامل فردی، انگیزه یادگیری؛ مهم ترین عامل آموزشی، کیفیت نیازسنجی آموزشی؛ مهم ترین عامل سازمانی، حمایت سرپرست قبل از آموزش؛ و مهم ترین عامل فراسازمانی، نظارت دولت بر کیفیت شایسته گزینی بود.
ارائه الگوی محیط های تسهیل کننده انتقال یادگیری در آموزش عالی با رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش به عنوان ابزار پیشرفت و توسعه، پاسخگوی نیاز سازمان های یادگیرنده است که به کمک آن می توان دانش، مهارت و نگرش کارکنان را بهبود بخشید و از این راه سازمانی پویا و فعال را که پاسخگوی نیاز فناوری است، ایجاد کرد. این مطالعه با هدف ارائه الگوی محیط های تسهیل کننده انتقال یادگیری در آموزش عالی انجام شده است . مشارکت کنندگان پژوهش شامل ، 30 تن از مدیران، کارمندان، اعضای هیأت علمی، کارشناسان و متخصصان درزمینه آموزش منابع انسانی دانشگاه فردوسی مشهد بودند که به صورت هدفمند و به شیوه گلوله برفی تا دستیابی به حد اشباع نظری انتخاب شدند . ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه باز و نیمه ساختار یافته بود . تحلیل مصاحبه ها با استفاده از رهیافت نظام مند استراوش و کوربین شامل کدگذاری باز، محوری و منتخب انجام شد. با استفاده از مثلث سازی، روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. نتایج نشان داد مقوله محوری مطالعه حاضر مشارکت حرفه ای در آموزش است که باتوجه به شرایط علی (قابلیت های نظام مدیریت منابع انسانی، عوامل شغلی)؛ شرایط زمینه ای (جو سازنده دانشگاهی، عوامل مدیریتی)؛ شرایط مداخله گر (عوامل فراسازمانی)؛ راهبردها (پویایی محیط دانشگاهی، مکانیزم های انگیزشی، مدیریت عمکرد)؛ پیامدها (فردی، سازمانی) تدوین و الگوی نهایی بر اساس عوامل مذکور ارائه شده است. درمجموع می توان این عوامل را برای یادگیری فراگیران در آموزش های سازمانی مورد نظر قرار داد. برنامه ریزان آموزشی و مدیران باتوجه به این عوامل و تقویت آنها می توانند انتقال مهارت های آموخته شده به محیط کار، به عنوان یکی از مهم ترین شاخص های اثربخشی برنامه های آموزشی را افزایش دهند.
نرخ انتقال یادگیری: چارچوبی نوآورانه برای ارزشیابی اثربخش برنامه های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش هایی که ادارات آموزش سازمان های تولیدی، بازرگانی، و خدماتی با آن روبرو هستند، ناتوانی در ارائه گزارش عملکرد خویش بر مبنای شاخص هایی است که نشان دهد تا چه اندازه در بهبود عملکرد کارکنان سازمان تأثیرگذار بوده اند. امروزه شاخص هایی چون نفر/ ساعت، میانگین رضایت کارکنان از دوره ها، تعداد قبول شدگان در آزمون های حرفه ای، و امثالهم نمی تواند مدیران را اقناع کند که آموزش توانسته نقش تاثیرگذاری در سازمان ایفا کند. لذا این مقاله درصدد است تا بر مبنای مفهوم انتقال یادگیری، شاخص کیفی را به منظور اندازه گیری اثربخشی برنامه های آموزشی ارائه کند. این شاخص که نرخ انتقال یادگیری نام دارد با بکارگیری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین (از طریق محاسبه نمرات یادگیرندگان در اتمام دوره و نمرات ارزیابی پیگیری عملکرد یادگیرندگان طی دوره زمانی 3 تا 6 ماه پس از دوره) قابل استخراج است (این شیوه در مقاله حاضر راهبرد خطی ساده نام گرفته است). همچنین در صورتی که بخواهیم علاوه بر یادگیری حاصل از دوره، نقش سایر متغیرها در بهبود عملکرد را محاسبه کنیم، می توان با بکارگیری رگرسیون چندگانه، تصویر بهتری به دست آورد (این شیوه در مقاله حاضر راهبرد خطی خوشه ای نام گرفته است). مهم ترین مزیت شاخص پیشنهادی این است که تحت تأثیر عوامل کمّی نظیر افزایش تعداد دوره ها، نفر/ ساعت و امثالهم قرار نگرفته و صرفاً بهبود شرایط کیفی دوره (مدرس، محتوی، شرایط یادگیری، و امثالهم) و محیط کار می تواند موجب افزایش نرخ مذکور شود.
گامی نو در شیوه بیان معماری؛ تجربه استفاده از کاریکاتور در فرآیند یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول در حوزه آموزش معماری، تبدیل آن از نظام استاد-شاگردی به نظام مدرسه ای و جدا شدن حوزه نظر و عمل معماری و آموزش این دو حوزه، پیچیدگی هایی را از جمله نحوه تأثیرگذاری و بازیابی دانش معماری در فرآیند طراحی و عمل معماری ایجاد می کند. در این زمینه پژوهش حاضر تأثیر ابزار کاریکاتور را جهت افزایش تأثیرگذاری حوزه محدودی از دانش معماری در شکل دهی به اثر معماری بررسی می کند و با فراهم آوردن مقدمات لازم روش استفاده از این ابزار را تدوین می نماید. روش کلی انجام پژوهش در گام اول مبتنی است بر تحلیل و تفسیر منطقی بر پایه منابع کتابخانه ای که به شکل عمده معطوف به حوزه های طراحی پژوهی، شناخت کاریکاتور و روان شناسی یادگیری با رویکرد شناختی است. در گام بعدی، روش آموزشی حاصل از مطالعات کتابخانه ای، در قالب طرح یک مطالعه میدانی به روش شبه تجربی بر روی دو گروه 15 نفره از دانشجویان ترم اول معماری دانشگاه شهید بهشتی با ارائه سه نکته آموزشی از درس سازه مورد آزمون قرارمی گیرد و در نهایت به این نتیجه می رسد که استفاده از ابزار کاریکاتور به دلیل قابلیت های به سزای آن در فرآیند توجه و پردازش اطلاعات، با بالابردن میل به بسط تصویری اطلاعات، زمینه ساز تجربه معناداری است که به غنای طرحواره های تصویری ذهن طراح می انجامد و آموزه ها و دریافت های حاصل از آن، در ذهن ماندگار می شوند و به شکلی مؤثر در فرآیند حل مسئله حضور می یابند.
طراحی مدل عِلّی عوامل موثر بر انتقال یادگیری الکترونیک ادراک شده در بین کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : در سال های اخیر انتقال یادگیری به محیط کار به عنوان معیار مهم موفقیت در دوره های آموزشی مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل عِلّی عوامل موثر بر انتقال یادگیری الکترونیک ادراک شده در بین کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور بوده است. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از لحاظ هدف تحقیق کاربردی و از لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی و از نوع همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه کارکنان شرکت های توزیع نیروی برق جنوب و جنوب غرب کشور 1400 نفر بوده است که از این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای 384 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه های فرهنگ یادگیری سازمانی(مارسیک و واتکینز،2003)، سیستم انتقال یادگیری(هالتون و بیتس،2000)، سهولت انتقال ادراک شده(هسوولو،2004)، هنجارذهنی آژان و هارتشورن(2008)، قصد انتقال (سامی نتو،2009)، جذب شناختی(اگاروال و کاراهانا،2000)، لذت انتقال ادراک شده(ناسورا و وسلو، 2012) و سودمندی انتقال ادراک شده(کیم و دیگران،2007) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS ،LISREL صورت پذیرفت. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد: که مدل ارائه شده برازش مناسبی برخودار بوده و قابلیت تعمیم به جامعه پژوهش را دارد و همه مولفه های مدل ارائه شده از نظر آماری معنادار هستند. هم چنین همه ی فرضیات تحقیق مورد تائید قرار گرفتند و در مدل ارائه شده، ۴۹/0 درصد از واریانس انتقال یادگیری ادراک شده توسط متغیرهای پژوهش تبیین می شود. بیشترین میزان واریانس تبیین شده در این مدل مربوط به انتقال یادگیری ادراک شده (۵۰ درصد) و کمترین میزان واریانس تبیین شده در مدل کلی مربوط به انگیزه انتقال( 13 درصد) است. بحث و نتیجه گیری: ارائه مدلی از انتقال یادگیری الکترونیک می تواند فراگیران را با فضای مشارکت و تعامل در محل کار آشتی دهد و راهگشای بسیاری از مسائل و مشکلات ناشی از آموزش الکترونیک کارکنان صنعت برق باشد.
روش استاد و شاگردی، از نگاهی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حاشیه کارهای ارزشمند چهار دهه اخیر در بازخوانی وجوه معنوی و عرفانی نظام استاد و شاگردی، این مقاله طرح نگاهی دیگر به روش استاد و شاگردی را دنبال می کند. در این نگاه دیگر، روش استاد و شاگردی نه فقط یک نهاد فرهنگی معنوی متعلق به گذشته بلکه بعنوان یک روش مؤثر و کارآمد امروزی در فرایند آموزش مهارت های حرفه ای به حساب می آید، روشی که روانشناسی آموزشی چند دهه اخیر، گام به گام به کشف دوباره وجوه و حدود آن نائل گشته است. در تبیین این زاوی? نگاه آموزشی، پس از ذکر شواهدی از اهمیت یافتن روزافزون و نیز تلاش های انجام شده برای عملیاتی کردن اصول روش استاد و شاگردی در کاربردهای آموزشی روز، توجه دوباره روانشناسی شناخت گرا به این روش و بازخوانی آن در قالب وجوه ششگان? مدلی با عنوان "روش استادوشاگردی شناختی" معرفی می شود. آنگاه با تبیین نظریه های مهمی که یافته های آنها بطور مستقیم یا غیرمستقیم معطوف به ویژگی های برتر روش استاد و شاگردی است، به "وجهی" که در مدل شناختی استاد و شاگردی مغفول مانده، یعنی وجه عاطفی انسان: نگرش ها، ارزش ها، و ویژگی های شخصیتی، اشاره می گردد. در بخش پایانی، ضمن ارائ? مدلی کامل تر شده ، وجه عاطفی نیز از منظر روانشناسی آموزش مورد وارسی قرار گرفته و نقش و جایگاه آن در کارآیی فرایند آموزش مهارت های حرفه ای برشمرده می شود.