فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
رسیدن به توسعه پایدار مستلزم رشد هماهنگ و متوازن در ابعاد مختلف است. ساختارهای اجتماعی و خانواده در نهادینه شدن این حرکت کمک غیر قابل انکاری دارند. نظام خانواده در ایران با تغییرات در تصمیم گیری کلان، دستخوش تغییرات گسترده شده است. در این مقاله تلاش شده است تأثیر چرخه خط مشی گذاری از حیث مسئله یابی بر خانواده به عنوان هسته اصلی مولود جمعیت کشور و در نهایت توسعه پایدار بررسی شود. محدودیت در منابع این الزام را به وجود می آورد که انتخاب دستور کار خط مشی با دقت زیادی صورت گیرد در حالی که مشاهده می شود سالها پس از اجرای یک خط مشی کلان و شکل گیری پیامدهای گسترده آن بر جامعه هدف، مشخص می شود مسئله مورد تأمل واقعی نبوده است. چه چیز سبب بروز این آسیب می شود؟ برای یافتن پاسخ این سؤال ضمن مطالعات کتابخانه ای با ده نفر از خبرگان حوزه خانواده و جمعیت با بهره گیری از شیوه مصاحبه عمیق داده گردآوری، و در ادامه با روش داده بنیاد تحلیل شد که در چارچوب الگوی سیستمی اشتراوس کوربین ساماندهی شد. عواملی مانند ضعف در خط مشی گذاری، نظارت ضعیف، نزدیک بینی ملی و بی ثباتی مدیریتی از عواملی است که سبب می شود اشتباه در مسئله یابی صورت بگیرد و پیامدهایی مانند بازتولید چالشها را به همراه داشته باشد
تأثیر مؤلفه های سرمایه اجتماعی و فرهنگی بر نگرش به فرزندآوری (مورد مطالعه: زوجین در آستانه ازدواج شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر مؤلفه های سرمایة اجتماعی و فرهنگی بر نگرش زوجین در آستانة ازدواج شهر تهران درمورد فرزندآوری بررسی می شود. در این پژوهش که به روش پیمایش انجام گرفته است، ۴۰۰ زوج در آستانة ازدواج مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای طبقه ای انتخاب و با کمک ابزار پرسشنامه بررسی شدند. متغیرهای مستقل استفاده شده برای تبیین نگرش زوجین در آستانة ازدواج درمورد فرزندآوری عبارت اند از: اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شبکة روابط اجتماعی، شبکه های اجتماعی مجازی، مصرف محصولات فرهنگی، سرمایة فرهنگی نهادی و سرمایة فرهنگی تجسم یافته. تحلیل مدل رگرسیونی نشان داد متغیرهای بررسی شده حدود 16 درصد از تغییرات نگرش درمورد فرزندآوری را تبیین می کنند. همچنین براساس تحلیل مسیر، در بین متغیرهای مورد بررسی مهم ترین متغیر اثرگذار بر نگرش درمورد فرزندآوری، متغیر مشارکت اجتماعی با ضریب بتای ۳۲۹/۰ بوده است و بعد از این متغیر، متغیرهای شبکه های اجتماعی مجازی، سرمایة فرهنگی نهادی و سرمایة فرهنگی تجسم یافته به ترتیب بیشترین سهم را در نگرش زوجین شهر تهران درمورد فرزندآوری دارند. همچنین، متغیر مصرف محصولات فرهنگی به عنوان یک متغیر میانی اثرگذار بر متغیر وابسته، بیشترین تأثیرپذیری را از سایر متغیرها داشته است.
ترسیم و تحلیل شبکه هم نویسندگی مقالات کنگره ملی «آسیب شناسی خانواده» با بهره گیری از شاخص های تحلیل شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵۰
319-333
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ترسیم و تحلیل شبکه هم نویسندگی مقالات کنگره ملی «آسیب شناسی خانواده» با بهره گیری از شاخص های تحلیل شبکه اجتماعی است. این پژوهش به روش توصیفی، با رویکرد علم سنجی و با استفاده از شاخص های خرد و کلان تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شده است. ترسیم و تحلیل شبکه هم تألیفی با استفاده از نرم افزار یو.سی.آی.نت و ترسیم شبکه چگالی هم تألیفی با استفاده از نرم افزار وس. وی.یو.ئر بوده است. کنگره ششم با بیشترین مقاله و کنگره پنجم دارای کمترین تعداد مقالات است. الگوهای دونفره و سه نفره بیشترین الگوهای تألیف گروهی را به خودش اختصاص داده است، البته الگوی تألیف مقالات در طول شش دوره این کنگره اکثراً به صورت گروهی و مشارکتی بوده است. شبکه از انسجام پایینی برخوردار است و دارای گره های منزوی بسیاری است. مرکزی ترین و مشارکت پذیرترین پژوهشگران، «صادقی»، «محمدعلی مظاهری» و «دهقانی»، «زرداموی» و «یاریاری» هستند که بیشترین درجه مرکزیت (هم تألیفی) را دارند که نوعی سرمایه اجتماعی در این شبکه محسوب می شوند.
آسیب های ناشی از عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی در میان نوجوانان و جوانان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون شبکه های اجتماعی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آنها، مطالعه در خصوص این رسانه ها را حایز اهمیت و ضرورت کرده است، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی آسیب های ناشی از عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی در میان نوجوانان و جوانان شهر اردبیل بوده است. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان و جوانان 15 تا 30 ساله اردبیل تشکیل می دهند که از میان آنها 380 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و با روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که بین میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی با افت تحصیلی، اعتیاد اینترنتی، بحران هویت، به خطر افتادن سلامت جسمی، گوشه گیری و نداشتن تمرکز، همبستگی مستقیم وجود دارد به این معنا که هر اندازه میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی بیشتر باشد، این عوارض افزایش بیشتری می یابد. همچنین بین میزان عضویت و فعالیت نوجوانان و جوانان در شبکه های اجتماعی با عواطف خانوادگی و ارتباطات واقعی کاربران همبستگی معکوس وجود دارد؛ به این معنا که هر چه میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی بیشتر باشد، میزان عواطف خانوادگی و ارتباطات واقعی آنان کمتر خواهد شد.
تأثیر آموزش آگاهی سیال به مادران بر بهبود روابط والد- فرزند با همایندی خودکارآمدی در فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۵
27-52
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش آگاهی سیال به مادران بر بهبود روابط والد فرزند با همایندی خودکارآمدی در فرزندان انجام شد. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان سال اول مقطع متوسطه شهرستان بهارستان در سال تحصیلی 94-93 به همراه مادران شان تشکیل می دادند. به روش نمونه گیری خوشه ای همراه با مصاحبه، تعداد 24 نفر از دانش آموزان به همراه مادران شان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه (12 نفره) آزمایشی و گواه تقسیم شدند. ابزار این پژوهش پرسش نامه های تعارضات والد فرزند اشتراوس (2002) (فرم مادر و فرم فرزند) و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) بود. آموزش آگاهی سیال روی مادران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای اجرا شد. در این تحقیق از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 90 روزه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز از طریق آزمون تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد که آموزش آگاهی سیال به مادران موجب بهبود روابط والد فرزند و ابعاد آن (افزایش مهارت استدلال و کاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی) بین مادران و پسران می گردد. هم چنین نتایج نشان داد که بهبود روابطی که نتیجه آموزش آگاهی سیال بود خودکارآمدی فرزندان را افزایش داد.
بررسی تأثیر مقدار دخالت اطرافیان و طرفداری از خانواده پدری بر مقدار دلسردی از زندگی با همسر: مورد مطالعه زوجین شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش «تعیین تأثیر مقدار دخالت اطرافیان و طرفداری از خانواده پدری بر مقدار دلسردی از زندگی با همسر: در بین زوجین شهر تبریز» می باشد. روش پژوهش پیمایش و ابزار گرد آوری داده ها، پرسش نامه بوده و اعتبار گویه ها از روش اعتبار سازه ای و تحلیل عامل که بالاتر از 7/ بود، بدست آمد. پایایی ابزار نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 8/ بود. جامعه آماری پژوهش زوجین شهر تبریز و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 381 نفر می باشد و نمونه گیری به صورت خوشه ای تصادفی می باشد. با استفاده از ضریب رگرسیون رابطه علی بین متغیرها بررسی شد و متغیر دخالت اطرافیان و مقدار طرفداری از خانواده پدری بر متغیر مقدار دلسردی از زندگی با همسر تأثیر دارد و سهم مقدار طرفداری از خانواده پدری در تبیین دلسردی از زندگی با همسر بیش تر است. هم چنین، با استفاده از نرم افزار اموس، مدل معادله های ساختاری ترسیم شد و یافته ها نشان دادند که مدل پژوهش از برازش عالی برخوردار است.
بررسی تداوم و تغییر ازدواج خویشاوندی و ازدواج تنظیم شده در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جامعه آماری در این پژوهش همه افراد در شرف ازدواج استان کهگیلویه و بویراحمد است، تعداد نمونه مورد بررسی 400 نفر و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است. یافته ها نشان می دهد که در بین متغیرهای مستقل، فقط متغیر اولویت ارزشی دارای اثر معناداری بر نحوه انتخاب همسر (انتخاب آزادانه یا تنظیم شده) مردان هستند و هیچکدام از این متغیرها بر نحوه انتخاب همسر زنان اثری ندارند همینطور هیچ یک از این متغیرها جز متغیر اولویت ارزشی، اثر معناداری بر نسبت با همسر (خویشاوندی یا غیر خویشاوندی) مردان نداشته اند. ولی برای زنان متغیرهای اولویت ارزشی، سن ازدواج و تحصیلات و اشتغال دارای اثر معنادار بوده است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان می دهد که با کنترل سایر متغیرها برای زنان، فقط متغیر وضعیت اشتغال و اولویت ارزشی اثر معنادار خود را حفظ کردند. نتایج نشان می دهد الگوی ازدواج خویشاوندی تداوم، ولی ازدواج از پیش تنظیم شده در بین بعضی زیرگروهها دچار تغییر و تحولاتی شده است.
اثربخشی آموزش معنویت مبتنی برآموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متأهل شهر اصفهان بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمام زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1396 1395 بودند که تعداد 30 زن متأهل، که شرایط ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب، و به شیوه تصادفی به یکی از دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند؛ آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی روی گروه آزمایش طی هشت جلسه 90 دقیقه ای در هفته انجام گرفت. در هر دو گروه آزمایش و کنترل، پیش آزمون، پس آزمون و آژمون پیگیری (45 روزه) در متغیر شکوفایی (پرسشنامه شکوفایی دینره، 2008) اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش معنویت با تأکید بر آموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متأهل در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معنا داری داشته است (0001/0P=) و می تواند به عنوان مداخله مؤثر در جهت ارتقا شکوفایی و بهزیستی روانشناختی زنان متأهل مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی کژکارکردی خانواده و عوامل مؤثر بر آن در شهر پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی عوامل مؤثر بر کژکارکردی خانواده در شهر پاوه است. عوامل در نظر گرفته شده در این پژوهش، ساختار خانواده، نوع جامعه پذیری، فردگرایی و ناسازگاری خانواده هستند. روش تحقیق، کمی و پیمایش بوده و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته و از طریق سؤال از یکی از والدین گردآوری شد. جامعه آماری کلیه خانوارهای شهر پاوه بوده و روش نمونه گیری، روش خوشه ای چند مرحله ای است. نتایج نشان می دهد: هرچه فاصله نسلی بین والدین و فرزندان بیشتر باشد، میزان ناسازگاری و کژکارکردی در خانواده بالا می رود. انتظارات والدین و عدم تفکیک نقش والدین رابطه معنادار، اما معکوسی با ناسازگاری خانواده دارند. همچنین مشخص شد که نوع جامعه پذیری بر کژکارکردی خانواده مؤثر است. اگر نوع جامعه پذیری سهل انگارنه یا سخت گیرانه باشد، ناسازگاری خانواده افزایش پیدا می کند. کژکاردی خانواده با فردگرایی، ناسازکاری درون خانوده و نوع جامعه پذیری ارتباط مثبت دارد.
اثربخشی آموزش تقویت مقابله زوجی بر مقابله زوجی، سبک های حل تعارض، گفتگوی غیر مؤثر و امنیت صمیمانه در زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش تقویت مقابله زوجی بر مقابله زوجی، سبک های حل تعارض، گفتگوی غیر مؤثر و امنیت صمیمانه در زوج ها بود. روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل و جامعه آماری زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 1393 هستند که از بین آنها به روش نمونه گیری داوطلب- دردسترس و با استفاده از مصاحبه و ملاک های ورود و خروج 30 زوج انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) جای گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارت اند از: پرسشنامه ی مقابله ی زوجی بودنمن، پرسشنامه سبک حل تعارض، پرسشنامه ی گفتگوی غیرموثر کوردک و پرسشنامه تجدید نظر شده امنیت صمیمانه کوردووا. داده ها با استفاده از بررسی میانگین ها و روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده می توان به این نتیجه دست یافت که آموزش تقویت مقابله زوجی توانسته است بر متغیرهای مقابله زوجی، سبک های حل تعارض، گفتگوی غیر مؤثر و امنیت صمیمانه در زوج های شرکت کننده اثر داشته باشد.
بچه افغانی: شکل گیری تصور از خود و دیگری در تجربه زندگی روزمره نوجوانان افغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة اصلی این پژوهش مطالعة مشکلات نوجوانان افغانستانی در تعاملات روزمره و تأثیر این مشکلات و تنگناها بر شکل گیری تصور از خود و دیگری در آن هاست. ملاحظات نظری براساس نظریات متفکران مکتب کنش متقابل نمادین و با استفاده از سازة مطرودیت اجتماعی تدوین شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است، گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساخت یافته و مصاحبه های روایی صورت گرفته است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نظریة داده نگر انجام گرفته است. برای انجام دادن این پژوهش درمجموع با 21 نفر از نوجوانان (12 تا 16 ساله) افغانستانی دختر و پسر ساکن شهر تهران مصاحبه شد. یافته ها بیان می کند افراد مورد مطالعه در جریان تعاملات روزمرة خود با ایرانیان مورد تحقیر و بی احترامی بوده اند و به آن ها برچسب اَفی (افغانی) زده شده است. مصاحبه شوندگان نیز به منظور اجتناب از برخوردها «فاصله گیری» را به عنوان استراتژی کنش برگزیده اند. تصور افراد مورد مطالعه از ایرانیان به عنوان دیگری، خودبرتربین، ضدافغانی و عموماً مشتمل بر بی اعتمادی بوده است. این تصور از دیگری بر تصور از خود افراد مورد مطالعه تأثیر داشته است و در کنار سایر عوامل سبب شده است آن ها خود را افرادی متفاوت از ایرانیان تلقی کنند. احساس تفاوت با ایرانیان در ذهن افراد مورد مطالعه درواقع همان تصوری است که ایرانیان دربارة آن ها داشته اند. آن ها خود را نسبت به ایرانیان متفاوت می دانند؛ چراکه از سوی ایرانیان افرادی متفاوت و به عنوان دیگری تعریف شده اند.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با مشارکت زنان روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی (نمونه موردی: زنان متأهل روستاهای شهرستان کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توجه به نقش گسترده زنان روستایی در فرایند توسعه از اهمیت زیادی برخوردار است. زنان روستایی نه تنها نیروی عمده ای در ایجاد تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصاد روستایی و افزایش هر چه بیشتر رشد تولیدات مواد غذایی به شمار می روند، بلکه دارای نقش اساسی در ابعاد فرهنگی و معنوی این تحولات و پیشرفت ها هستند. پژوهش حاضر که با هدف بررسی بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با مشارکت زنان متأهل روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی در روستاهای شهرستان کرمانشاه است، یک پژوهش میدانی با تکنیک پیمایش بوده و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زنان متأهل روستاهای شهرستان کرمانشاه است که تعداد 380 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین نوع روابط خانواده، باورگرایی فرهنگی مرتبط با جنسیت، اعتماد اجتماعی، استفاده از رسانه های داخلی، پایگاه اقتصادی خانوار و سن به عنوان متغیرهای مستقل و مشارکت زنان روستایی به عنوان متغیر وابسته است. یافته های پژوهش حاکی از ارتباط بین نوع روابط خانواده (17/0)، باورگرایی فرهنگی مرتبط با جنسیت (28/0-)، اعتماد اجتماعی (33/0)، استفاده از رسانه های داخلی (22/0)، و سن (26/0) با مشارکت زنان روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی است. لازم به ذکر است که همبستگی چندگانه متغیرهای پیش بین با مشارکت زنان روستایی متوسط (54/0R=) است. همچنین متغیرهای پژوهش به طور کلی توانسته اند به میزان 291/0 تغییرات متغیر مشارکت زنان روستایی را تبیین معنادار کنند (291/0R2=). اما بین پایگاه اقتصادی خانوار و مشارکت زنان روستایی ارتباط معناداری مشاهده نشد.
انتخاب همسر و معیارهای آن: مطالعه ای در بین مردان و زنان ازدواج کرده ی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت ها و شباهت های موجود در معیارهای همسرگزینی بین مردان و زنان ازدواج کرده شهر رشت است. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته در بین 400 نفر از مردان و زنان ازدواج کرده با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای سیستماتیک انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهند که مردان به معیارهای جسمانی و زنان به معیارهای اقتصادی- اجتماعی توجه بیشتری دارند و در سایر معیارها از جمله معیارهای عاطفی و شخصیتی تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. تحلیل عاملی معیارهای همسرگزینی نشان داد که معیارهای به کار گرفته شده در پژوهش حاضر به شش دسته تقسیم می شوند که این شش معیار نیز به دو دسته معیارهای درونی و بیرونی قابل تقلیل هستند. این دسته بندی ها در مورد مردان مطابق با دیدگاه نظری پژوهش است اما برای زنان صدق نمی کند. از آنجا که در جامعه ایران هنوز مردان نقش انتخاب کننده و زنان نقش انتخاب شونده را دارند، تفاوت های موجود در انتخاب همسر ممکن است به مشارکت پایین زنان در امر همسرگزینی و وابستگی آنان به انتخاب شدن از طرف مردان ارتباط داشته باشد. بنابراین، مردان و زنان در معیارهای درونی برای همسرگزینی مشابهت دارند، اما در معیارهای بیرونی، بر الگوهای متفاوتی تأکید دارند.
سنخ بندی گرایش به ازدواج در بین دختران مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق سنخ شناسی گرایش به ازدواج بین دختران است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی، با رویکرد نظریه پردازی داده محور (نظریه مبنایی) و به کارگیری تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و تعاملی انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری، با 53 نفر از دانشجویانی که مجرد بودند، مصاحبه شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که در جامعه مورد مطالعه، هفت سنخ گرایش به ازدواج وجود دارد که شامل: گرایش محاط شده، گرایش سلسله مراتبی، گرایش خودپیروی عقلانی، گرایش خودپیروی عاطفی، گرایش برابرنگر، گرایش سیال و گرایش ضد ازدواج هستند. بر این اساس، دو سنخ گرایش محاط شده و سلسله مراتبی متاثر از گفتمان پیشامدرن و دارای ویژگی هایی چون پذیرش اقتدار مردسالار، تابعیت زنان و پذیرش الزام مذهبی و فرهنگی به ازدواج هستند. همچنین سنخ گرایشِ خودپیروی عاطفی (دارای ویژگی هایی چون رابطه محوری، عشق محوری و لذت گرایی) و برابرنگر (برابری در حقوق، آزادی در تعاملات، حق گزینش فردی و برابری جنسی) نیز متأثر از گفتمان مدرن است. در نهایت گرایش های خودپیروی عقلانی، سیال و ضد ازدواج نیز متاثر از گفتمان پسامدرن، دارای ویژگی هایی چون فردگرایی، عقلانیتِ سیال، شکنندگی، آزادی، عدم تعهد و تکثرگرایی هستند.
بازنمایی معنایی طلاق توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۶
287-304
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شیوه استقرایی و کیفی و با استفاده از روش مردم نگاری به مطالعه طلاق توافقی در بستر اندیشه و نگرش زنان متقاضی این نوع طلاق، پرداخته است. بر اساس روش نمونه گیری کیفی هدفمند با 30 نفر از زنانی که برای طلاق توافقی به دادگاه خانواده شهرستان کرج مراجعه نموده بودند، مصاحبه عمیق انجام یافت. یافته های به دست آمده شامل شش مقوله عمده به شرح ذیل است: بازاندیشی در نقش مرد به عنوان نان آور خانواده، روابط جنسی نامطلوب، درگیری عاطفی، اختلافات فرهنگی اجتماعی، فشار هنجاری اطرافیان و اختلالات شخصیتی و رفتاری. مقوله هسته محوری این بررسی «جهت گیری زنان نسبت به طلاق توافقی» است که سایر مقولات عمده را در بر می گیرد و خود می تواند در تغییر و جهت دهی معنایی طلاق توافقی نزد زنان مؤثر واقع شود. با توجه به نتایج تحقیق، لفظ توافق در این گونه طلاق ها قابل تأمل است، زیرا تأمل در شرایط منجر به طلاق توافقی و کمی سازی مقولات، حاکی از آن بود که در نزدیک به %32 طلاق های توافقی، واژه توافق برازنده نیست، زیرا زن کاملاً با اجبار و از روی استیصال، اجبار و تهدید تن به آن داده است.
مطالعه تعیین کننده جامعه شناختی فرزندآوری (موردکاوی: زنان متأهل شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله مطالعه تعیین کنند ه جامعه شناختی فرزندآوری است. سؤال اصلی این است که تعیین کننده های اجتماعی باروری کدام است و هدف، شناسایی عواملی است که منجر به کم فرزندآوری در جامعه ایرانی می شود. برای تبیین موضوع تحقیق، از نظریه های جامعه شناختی (گیدنز و بوردیو) همچنین تئوری های جمعیتی باروری مانند کالدول، رویکرد اشاعه، گذار جمعیتی دوم (لستهاق و وندکا)، بهاچارتا و نظریه مشارکت مردان در امور خانه استفاده شد. این بررسی بر اساس داده های حاصل از یک پژوهش پیمایشی در بین نمونه 300 نفری از زنان متأهل تهران در سال 1394 صورت گرفته است. نتایج تحلیل رگرسیون بر تأثیر مستقیم متغیرهای «فردگرایی، مدیریت بدن، نگرش مثبت به فرزند، نگرش منفی به فرزند، سن ازدواج و تعداد خواهر و برادر زن» با سه سطح باروری (رفتار، ایده آل و تمایلات فرزندآوری) اشاره دارد.
پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس مولفه های ارتباطی خانواده مبدأ در زنان مطلقه و غیر مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس مولفه های ارتباطی خانواده مبدا در زنان مطلقه و غیرمطلقه بود. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش همه زنان مطلقه و غیرمطلقه شهر تهران در سال 1395 بودند. نمونه شامل 300 زن (150زن مطلقه و 150 زن غیرمطلقه) بود که به روش نمونه گیری تصادفی از بین مراجعان به مراکز قضایی خانواده و خانه سلامت شهدای صادقیه منطقه 3 تهران انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از مقیاس خانواده اصلی (هاوستات و همکاران،1985) و پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر،2005) استفاده شد. داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. نتایج نشان دادند که زنان غیر مطلقه از نظر ابعاد الگوهای ارتباطی و تحمل پریشانی وضعیتی بهتر را برای خود گزارش کردند و رضایت خاطر بیش تری داشتند و زنان مطلقه نسبت به زنان غیر مطلقه از الگوهای ارتباطی آشفته تر و از نظر تحمل پریشانی در سطح پایین تری بودند.
بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی م ؤثر بر مصرف انرژی خانوار پس از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه ها (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش خانگی در میان بخش های اقتصادی کشور، از بزرگ ترین مصرف کنندگان نهایی انرژی است و شدت انرژی آن، برخلاف سایر بخش ها، روندی صعودی دارد. قانون هدفمندسازی یارانه ها از اقدامات اساسی دولت نهم است که از جمله اهداف اجرای آن، کاهش مصرف انرژی این بخش بوده است. بخش خانگی متشکل از گروه هایی است که به لحاظ ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متفاوتند و به نظر می رسد تغییر یکسان قیمت دو حامل برق و گاز طبیعی در نتیجه اجرای این قانون برای تمامی این گروه ها، اثرات متفاوتی بر میزان مصرف هر گروه داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ویژگی های اجتماعی (پایگاه اقتصادی-اجتماعی) و فرهنگی (فرهنگ زیست محیطی) مؤثر بر میزان تغییر مصرف برق و گاز طبیعی خانوارهای شهر اصفهان پس از اجرای قانون هدفمندسازی یارانه هاست. بدین منظور با کسب نظرات خانوارها و با استفاده از ابزار پرسشنامه، فرضیه های پژوهش بررسی شده اند. جامعه آماری شامل کلیه خانوارهای ساکن در مناطق پانزده گانه شهرداری اصفهان بوده است و نمونه گیری به روش تصادفی ساده انجام شده است. حجم نمونه برای بررسی فرضیه های پژوهش، 145 خانوار بوده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانوارهای اصفهانی بر میزان صرفه جویی آن ها در مصرف انرژی (برق و گاز طبیعی) تأثیر معناداری نداشته است؛ در حالی که فرهنگ (زیست محیطی) خانوارها، تأثیر منفی معناداری داشته است.