مطالب مرتبط با کلیدواژه

تحلیل پدیدارشناختی تفسیری


۱.

ناباروری به مثابه مسئله ای اجتماعی-فرهنگی: تجربه زیسته زنان نابارور در جست و جوی درمان در قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناباروری زیست جهان لقاح آزمایشگاهی روش های کمک به باروری تحلیل پدیدارشناختی تفسیری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده زنان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی پزشکی و بهداشت
تعداد بازدید : ۱۲۹۷ تعداد دانلود : ۶۹۳
مسئله ناباروری در ایران، با توجه به برساخت اجتماعی- فرهنگی خاص آن، بعد عمیق تری به خود گرفته است. ناباروری در زمره مسائلی است که به نحوی آثار و پیامدهای چندجانبه ای برای همسران درگیر به همراه دارد. دانش پزشکی برای درمان ناباروری روش های متنوعی را پیشنهاد می کند که ازجمله این روش ها می توان به واگذاری جنین، رحم جایگزین و لقاح آزمایشگاهی اشاره کرد. استفاده از این روش ها علاوه بر اینکه می تواند در کمک به باروری همسران مؤثر باشد، آثار و دلالت های مثبت و منفی متنوعی بر زندگی افراد نابارور دارد. به لحاظ روش شناختی، در این مطالعه از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری (IPA) استفاده شده است. داده ها با مشارکت 25 زن درگیر با ناباروری و ازطریق مصاحبه عمیق و پدیدارشناختی زنان مراجعه کننده به یک مرکز درمان ناباروری در قزوین با رعایت حداکثر واریانس اجتماعی- فرهنگی و دموگرافیک مشارکت کنندگان به دست آمده است. این مطالعه با هدف تجربه زیسته زنان نابارور در راه درمان انجام شده است. در این مطالعه دوازده درون مایه اصلی و چندین درون مایه فرعی استخراج شد که براساس آنها، مفاهیم اصلی این مطالعه به دستآمد. نتایج نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل ایجادکننده پریشانی های روانی و پیامدهای اجتماعی، ناشی از فشار اجتماعی اطرافیان مهم است که آثار مخربی بر آسایش روانی زوج های نابارور دارد. این زنان، در طول فرآیند درمان، پیوستاری از امید و ناامیدی را تجربه می کنند و در این مسیر از استراتژی مواجهه و راهکارهای متنوعی بهره می گیرند.
۲.

تجربه زیسته دانشجویان درباره یادگیری آنلاین در دوران اپیدمی بیماری کوید 19: یک تحلیل پدیدارشناختی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل پدیدارشناختی تفسیری یادگیری آنلاین دانشجویان بیماری کوید 19 تجربه زیسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹ تعداد دانلود : ۲۹۰
تحلیل پدیدارشناختی تفسیری روشی است که با استفاده از آن می توان دریافت مشارکت کنندگان دنیای خود را چگونه درک کرده و تجارب خاص برای آن ها چه معنایی دارد. بر این اساس، محققان در مطالعه حاضر کوشیدند تا تجربه زیسته دانشجویان را درباره یادگیری از طریق آموزش مجازی در دوران اپیدمی بیماری کوید 19 تحلیل کنند. بدین منظور از بین دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تا حد رسیدن به اشباع اطلاعاتی، 27 دانشجو در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد انتخاب و به صورت مجازی با آن ها مصاحبه شد. داده های پژوهش حاضر از طریق انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته به صورت فردی و به شکل آنلاین جمع آوری شد. داده های موجود با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از تحلیل داده های به دست آمده سه مضمون اصلی شامل احساس کفایت و شایستگی، خودمختاری و خودراهبری، و ارتباط استخراج شدند. افزون بر این، نتایج نشان داد که خرده مضامین ذیل هر یک از مضامین اصلی شامل نوع تکلیف، مشارکت، ارزشیابی، حمایت اجتماعی، زمان، اسنادهای علّی، باورهای خودکارآمدی، آمایه های ذهنی، هیجانات و مؤلفه های اخلاق حرفه ای معلم بودند. به طور کلی، نتایج مطالعه حاضر همسو با آموزه های نظریه خودتعیین گری نشان می دهد که هر چند در متن استفاده از آموزش مجازی تجربه برخی محدودیت ها گریزناپذیر است، اما بر اساس دیدگاه دانشجویان تسهیل شرایط لازم برای تأمین نیازهای روان شناختی بنیادین آن ها در حفاظت از پویایی حیات علمی آن ها از نقش تعیین کننده ای برخوردار است. درباره استلزامات کاربردی پژوهش حاضر با تأکید بر ضرورت توسعه سبک های تدریس مشوق و حمایتگر پاسخ به نیازهای روان شناختی دانشجویان بحث شد.
۳.

بررسی تطبیقی تحلیل پدیدارشناختی تفسیریو ریزپدیدارشناسی در پژوهش کیفی: رویکردها، راهبردهای تفسیر و دامنه پوشش

تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۱۲۳
این پژوهش از دو روش شناسی برجسته در زمینه پژوهش کیفی از جمله تحلیل پدیدارشناختی تفسیری و ریزپدیدارشناسی، یک بررسی تطبیقی جامع ارائه می دهد. هدف هر دو روش، درک تجربه های انسانی است. با وجود این، رویکردهای اتخاذ شده و راهبردهای تفسیر آنها متمایز است و هر کدام برای زمینه های بخصوص پژوهشی مناسب هستند. تحلیل پدیدارشناختی تفسیری تأکید ویژه ای بر جایگاه تفسیری پژوهشگر دارد. پژوهشگرانی که از این روش استفاده می کنند، به کاوش دقیق تجربه های زیسته شرکت کنندگان می پردازند و تلاش می کنند معانی ظریف منتسب به این تجربه ها را آشکار سازند. تفسیر صرفاً بخشی از این روش نیست بلکه سنگ بنای آن است و دیدگاه های ذهنی شرکت کنندگان را آشکار می کند. در مقابل، ریزپدیدارشناسی مدعی تلاش برای به حداقل رساندن نقش تفسیری پژوهشگر، به ویژه در هنگام جمع آوری داده ها است. این رویکرد در زمان توصیف و مستندسازی تجربه ها، موضع خنثی تری اتخاذ می کند. با این حال، دستیابی به بی طرفی کامل تفسیری چالش هایی را در پی دارد و بحث هایی را در مورد ماهیت غیرتفسیری این روش برمی انگیزد. علاوه بر این، دامنه پوشش و چارچوب زمانی این روش ها نیز به طور قابل توجهی متفاوت است. تحلیل پدیدارشناختی تفسیری ظرفیت بالایی دارد و با طیف گسترده ای از تجربه ها و پرسش های پژوهشی صرف نظر از مدت زمان یا جزئیات آنها سازگار است. از سوی دیگر، ریزپدیدارشناسی در بررسی نمونه های بسیار کوتاه تجربی و اغلب چند ثانیه ای کاربرد دارد و به همین دلیل، برای ثبت پدیده های خاص و لحظه ای مناسب است. همچنین، این روش ها در برخورد با تجربه های جسمانی متفاوت عمل می کنند. در حالی که تحلیل پدیدارشناختی تفسیری به نقش جسم در شکل دادن به تجربه ها اذعان دارد، ریزپدیدارشناسی برای تجربه های جسمانی اهمیتی دوچندان قائل است و بر تجربه های عینی و موقعیتی و همچنین تجلی جسمانی آنها تأکید دارد. در نهایت، این پژوهش بر نقش حیاتی انتخاب روش شناسی مناسب در پژوهش های کیفی تاکید می کند و اهمیت انتخاب دقیق رویکردی را برجسته می کند که به بهترین وجه با پرسش ها و اهداف پژوهش تناسب دارد. سرانجام، پیشنهاد می شود که بحث و کاوش در ارتباط با تفاوت های ظریف و مفاهیم عملی مرتبط با استفاده از تحلیل پدیدارشناختی تفسیری و ریزپدیدارشناسی ادامه یابد. این بررسی تطبیقی تلویحاتی عملی را به همراه دارد که از جمله مهم ترینِ آنها می توان به ارتقای درک پژوهشگران از چشم انداز پژوهش های کیفی و کمک به آنها برای انتخاب مناسب ترین روش شناسی اشاره کرد.