فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۳۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
روستاها در پیوند مستقیم با طرح های توسعه قرار دارند و این طرح ها تأثیرات کاملاً مشخصی بر زندگی اجتماعی و اقتصادی روستاییان می گذارند. امروزه تلاش می شود تا در قالب ارزیابی آثار توسعه ای طرح ها، منافع و مضار فعالیت های توسعه ای بر هر منطقه ارزیابی و تحلیل شوند. هدف این مطالعه بررسی آثار اجتماعی سد سلیمان شاه سنقر بر منطقة تحت پوشش شبکة آبیاری و زهکشی سد است. برای این منظور از روش تحقیق کمی- کیفی استفاده شد و اطلاعات از طریق پرسشنامه، فن مصاحبه، مشاهده و قدم زدن در روستا (Transect) به دست آمدند. جامعة مطالعه شده در این پژوهش اعضای شورا و دهیاری های روستاهای تحت پوشش شبکة آبیاری و زهکشی (48=N) بودند که به صورت سرشماری مطالعه شدند. جامعة آماری تحقیق را کلیة روستاییان سرپرست خانوار روستاهای پایین دست سد (1273=N) تشکیل دادند، که 300 نفر از آنها براساس جدول مورگان به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از مدل موریس در بخش کمی و از فن تدوین نقشه های ذهنی و تحلیل محتوا در بخش کیفی استفاده شد. نتایج تحلیل محتوا نشان دادند که آثار مثبت و منفی اجتماعی سد سلیمان شاه در 10 دستة کلی خلاصه می شود: 1. افزایش امید به زندگی؛ 2. بهبود امنیت منطقه؛ 3. توسعة توریسم؛ 4. افزایش ماندگاری در روستا؛ 5. افزایش اشتغال؛ 6. کاهش فقر؛ 7. وحدت و انسجام اجتماعی؛ 8. تقویت سرمایة اجتماعی؛ 9).توسعة ناموزون؛ و 10. نقض حقوق اساسی مردم. نتایج حاصل از مدل موریس نشان دادند که روستا های جوب کبودعلیا و قروه در برخورداری از شاخص های اجتماعی به ترتیب رتبة اول و آخر را به دست آورده اند.
بررسی میزان مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان بندرعباس و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، با هدف «بررسی مسؤولیت پذیری اجتماعی جوانان و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر آن» انجام شده است. چارچوب نظری مقاله با استفاده از نظریه های دورکیم، پارسونز، بوردیو ،پاتنام و زتومکا تدوین شده است. روش تحقیق ، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شهروندان (۱۸سال به بالای) شهر بندرعباس بوده اند. نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مسؤولیت پذیری اجتماعی مردم شهر بندرعباس ۶/۶۱ و در مجموع بالاتر ازحد متوسط می باشد. میزان مسؤولیت پذیری شهروندان در ابعاد اقتص ادی، سیاسی، اجتماع ی، فرهنگ ی و زیست محیطی متفاوت است. کمترین مسؤولی ت پذیری مردم بندرعب اس در بُعد سیاسی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات، مؤید فرضیه های تحقیق بوده و روابط معنادار متغیرهای مستقل اصلی پژوهش – عام گرایی به میزان۲۳۵/۰، اعتماد اجتماعی به میزان ۲۶۱/۰، دین داری به میزان ۲۴۶/۰- را با مس ؤولیت پذیری اجتم اعی نشان می دهد. از میان مؤلفه های متغیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی، درآمد تأثیری روی مسؤولیت پذیری اجتماعی نداشت، اما نوع شغل و تحصیلات با مسؤولیت پذیری اجتماعی ارتباط داشتند.در این بین، متغیر اعتماد اجتماعی، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری را بر مسؤولیت پذیری اجتماعی به میزان ۲۹۱/۰ داشته است.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه پارکینگ های مکانیزه
حوزههای تخصصی:
استفاده از پارکینگ های مکانیزه با توجه به گسترش روزافزون جمعیت کلان شهرها و افزایش طول مسیرهای رفت و آمد، قیمت بالای زمین در مناطق پرترافیک و نبود صرفه ی اقتصادی در اختصاص دادن مساحت زیادی از زمین به هر خودرو، ضروری به نظر می رسد. نوع تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی است. این پژوهش با رویکرد میدانی- پیمایشی انجام می شود. در این تحقیق با استفاده از تکنیک آزمایشگاه آزمون و ارزیابی تصمیم گیری (DEMATEL) فازی به بررسی و مدل سازی روابط علّی بین معیارهای مؤثر در زمینه توسعه پارکینگ های مکانیزه پرداخته شده است. در نهایت معیارهای تأثیرگذار در توسعه پارکینگ های مکانیزه با استفاده از روش تاپسیس (TOPSIS) فازی اولویت بندی شدند.. با مرور ادبیات تحقیق و استفاده از نظر خبرگان معیارهای مؤثر در زمینه ی توسعه پارکنیگ های مکانیزه شناسایی شدند. با استفاده از نتایج این تحقیق مدیریت شرکت ها در زمینه پارکینگ های مکانیزه قادر خواهند بود با داشتن منابع محدود سازمان خود و افزایش تقاضا برای نصب این پارکینگ ها نیاز مشتری خود را برآورده سازند. نتایج رتبه بندی معیارهای تأثیرگذار در توسعه پارکینگ های مکانیزه با استفاده از روش تاپسیس فازی نشان داد که به ترتیب معیارهای عملکرد، کیفیت خدمات پس از فروش و توجیه اقتصادی حائز رتبه های اول تا سوم در زمینه ی توسعه پارکینگ های مکانیزه هستند. با استفاده از رویکرد ارائه شده در این تحقیق می توان نسبت به اولویت گذاری و نیز وزن دهی به شاخص های تعیین محصولات نیز اقدام نمود.
واکاوی رضامندی زنان روستایی شهرستان هرسین از کیفیت زندگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی، عامل بسیار مهمی در تحقق توسعه ی پایدار می باشند. این نیمه ی فراموش شده، علی رغم سعی و تلاش های فراوانی که متحمل می شوند، از رفاه و کیفیت زندگی مناسبی برخوردار نیستند و در اکثر برنامه های توسعه مورد توجه قرار نمی گیرند. از این رو، در این پژوهش توصیفی- همبستگی سعی شده است که به بررسی میزان رضامندی زنان روستایی از کیفیت زندگی خود پرداخته شود. این مطالعه بر روی 367 نفر از زنان روستایی شهرستان هرسین انجام گرفته است. برای انتخاب افراد، از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای استفاده شد. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه 4 قسمتی بهره گرفته شد. ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده، نمایانگر پایایی مناسب مقیاس های طراحی شده است (بخش دوم 86/0، بخش سوم 84/0 و بخش چهارم 91/0). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نشان داد که میزان رضامندی زنان روستایی از کیفیت زندگی خود متوسط رو به پایین می باشد. هم چنین براساس یافته ها، زنان روستایی به ترتیب از نظر؛ تامین نیازهای فرصت و فراغت، بهزیستی و نیازهای اولیه احساس نارضایتی می کنند و همین مسئله، کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر خود قرار داده است.
تحلیل تصادفات جاده ای با رویکرد اقلیمی و ارائه الگو برای مداخله پیشگیرانه پلیس راهور؛ مورد مطالعه (جاده های شمال غرب کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: صدمات و خسارات ناشی از تصادفات جاده ای، امری مهم و فراوان است که در اغلب موارد نادیده گرفته شده است. پژوهش حاضر بر آن است با نگاه موشکافانه به تحلیل و بررسی عناصر اقلیمی مؤثر بر وقوع تصادفات مبتنی بر مطالعه منابع معتبر داخلی و خارجی در منطقه شمال غرب ایران بپردازد. مطالعه متغیرهای آب وهوایی در این منطقه ازاین جهت دارای اهمیت هستند که می توان خطر ناشی از مخاطرات اقلیمی بر روی سطح جاده ها را در کنترل داشت. روش: روش تحقیق از نظر ماهیت، روش و نحوه انجام آن از نوع توصیفی- تحلیلی است و برای مطالعه در زمینه تحلیل تصادفات از روش های آماری مانند میانگین ها و آزمون های آماری استفاده شد. نتایج و یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که فقط در فصل زمستان بیشترین عناصر اقلیمی یعنی پوشش ابر، رطوبت نسبی، سرعت باد و بارش، نقش مستقیمی را داشته است. اما دما نقش معکوس در بروز تصادفات از خود نشان داده است. عنصر دما فقط در فصل پاییز با یک نوسان در بروز تصادفات نقش دارد و در سه فصل دیگر به صورت معکوس در بروز تصادفات نقش آفرینی کرده است. همچنین رطوبت نسبی فقط در فصل بهار نقش معکوس در بروز تصادفات دارد و در سه فصل دیگر، نقش مستقیم را به خود اختصاص داده است. عنصر باد فقط در فصل بهار و زمستان کمترین نقش را در بروز تصادفات داشته و در دیگر فصل ها نقش ثابتی داشته است. درنهایت یافته ها نشان داد برای ارائه الگوی مداخله پیشگیرانه پلیس در کاهش نقش اثر اقلیم در تصادفات؛ اصلاح فرهنگ ترافیکی و رانندگی، اجرای قوانین رانندگی برای همه طبقات جامعه و همچنین آموزش برای کاهش تصادفات جاده ای، الزام آور است.
تبیین جامعه شناختی تأثیر فرایند نوسازی در ساختار خانواده (مقایسه ی نقاط شهری و روستایی در استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران، نهاد خانواده در چند دهه ی اخیر عمدتاً به دلیل مؤلفه های نوسازی، سبب تغییرات ساختاری شده است. در این پژوهش تغییرات ساختاری خانواده در بستر فرایند نوسازی در استان مازندران بررسی خواهد شد. روش تحقیق، کمی و پیمایشی است. جامعه ی آماری، را تمامی سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی ساکن در استان مازندران تشکیل می دهند که تعداد آنها 931002 خانوار می باشد. حجم نمونه 400 نفر و روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای است. یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین متغیرهای نوع خانواده، ساختار قدرت و نگرش به فرزندآوری نقاط شهری و روستایی با سطح معنی داری 0/000 وجود دارد. بر این اساس، روستاییان نسبت به شهری ها میزان بیشتری از ویژگی های فوق را در زندگی خود تجربه کرده اند. همچنین، میانگین استقلال خواهی زنان و نگرش و رفتار باروری در بین شهری ها از روستاییان بیشتر بوده است و این تفاوت به لحاظ آماری در سطح خطای کوچکتر از 0/01 و اطمینان 0/99 نیز معنی دار می باشد و نیز بین میانگین متغیرهای روابط خویشاوندی، نگرش به ازدواج و سن ازدواج به لحاظ آماری در سطح خطای کوچک تر از 0/01 و اطمینان 0/99 تفاوت معنی داری وجود ندارد. طی چند دهه ی اخیر، نهاد خانواده و نظام خویشاوندی متأثر از فرایند و پیامدهای نوسازی، تغییر و تحولات عمیقی را در سطح عینی ساختار خانواده تجربه کرده است.
درک رفتار سازگاری کشاورزان در برابر تغییرات اقلیمی: مطالعه موردی مناطق روستایی شهرستان چرداول، استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر درک رفتار سازگاری کشاورزان با تغییرات آب وهوا با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در شهرستان چرداول از توابع استان ایلام است. جامعه آماری مطالعه را تمامی خانوارهای مناطق روستایی این شهرستان که در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت بوده و در معرض تغییرات آب وهوایی (به ویژه خشکسالی) در ده سال گذشته قرار گرفته اند، تشکیل می دادند (9169=N). 192 خانوار از جامعه آماری، با استفاده از جدول بارتلت و به روش نمونه گیری طبقه ای به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، هنگامی که کشاورزان درک بالاتری از خطرات تغییر آب وهوا و اثربخشی اقدامات سازگاری داشته باشند، احتمال قصد سازگاری آنها نیز بالاتر خواهد بود؛ در مقابل، احتمال قصد سازگاری کشاورزان دارای افکار واهی و پوچ که با انکار خطر تغییرات آب وهوا، به سرنوشت در این زمینه اعتقاد دارند، کمتر خواهد بود.
بررسی شاخص های کیفیت زندگی در نواحی روستایی؛ مطالعه موردی دهستان های بخش مرکزی شهرستان اردستان، استان اصفهان
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، واژهای پیچیده، چندبُعدی و کیفی در رابطه با شرایط و وضعیت جمعیت، در یک مقیاس جغرافیایی خاص (شهر، منطقه، محله، بخش و...) است که هم متکی بر شاخص های ذهنی یا کیفی و هم متکی بر شاخص های عینی یا کمی است. هدف مقاله حاضر، بررسی و سنجش شاخص های کیفیت زندگی در دهستان های بخش مرکزی شهرستان اردستان، استان اصفهان با استفاده از شاخص های ذهنی و عینی است. داده های مورد نیاز با استفاده از پیمایش خانوارهای روستایی دهستان های بخش مرکزی شهرستان اردستان جمع آوری شده و البته برخی از داده های ثانویه نیز بهره برداری گردیده است. 203 نفر از سرپرستان خانوارها از بین تمام دهستان ها (کچو، علیا، گرمسیر، همبرات، برزاوند، ریگستان و سفلی) به شیوه تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. نتایج مطالعات و ارزیابی کیفیت ذهنی و عینی در دهستان های مذکور نشان می دهد دهستان های بخش مرکزی شهرستان اردستان در سه طبقه قرار دارند. در طبقه اول دهستان کچو با بیشترین سطح کیفیت زندگی، در طبقه دوم دهستان های علیا، همبرات و گرمسیر با سطح کیفیت زندگی متوسط، و سایر دهستان ها از قبیل برزاوند، سفلی و ریگستان در طبقه سوم با پایین ترین سطح کیفیت زندگی قرار دارند. هر چند همبستگی بین ابعاد کیفیت زندگی بالا نیست، اما به طور کلی، یافته های تحقیق اهمیت مطالعه همزمان ابعاد عینی و ذهنی کیفیت زندگی را نشان می دهد، که می تواند به پیشبرد مطالعات کیفیت زندگی نواحی روستایی کمک نماید.
عودلاجان؛ روایت مرگ یک محله: مطالعة پیامدهای معنایی تغییرات فضایی، در محلة عودلاجان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، پیامدهای معنایی تغییرات فضا را در محلة عودلاجان تهران بررسی کرده است. این محله، یکی از قدیمی ترین محلات شهر تهران است که در سال های اخیر، با هجوم منطق اقتصادی بازار، تغییرات فراوانی کرده و از یک محلة فرهنگی تاریخی به یک محدودة اقتصادی حاشیه ایِ بازار تهران، تبدیل شده است. این تغییرات فضا بافت معنایی و نشانه ای محله را هم تغییر داده است. در این تحقیق، با روش نظریة داده بنیاد، فرآیند مرگ محلة عودلاجان و این تغییر و تحولات ارزیابی شده و نظریة روش شناختی غالب این نظریه، نظریه گلیزری (1978) است. اطلاعات، با استفاده از مصاحبة نیمه ساخت یافته و مشاهدة میدانی جمع آوری شده اند و یافته ها نشان می دهند شش موضوع اصلی درهم تنیده، مراحل مرگِ محلة عودلاجان را ایجاد کرده اند. این مباحث عبارت اند از: ویرانیِ پیشینة تاریخی؛ جدال نهادها؛ رواج ناامنی؛ مردانه شدن فضا؛ زوال همسایگی و مرگ هویت محله ای. درواقع، منطق اقتصادیِ سودمحورِ بازار تهران، برای کسب مشروعیتِ حضور در این محله، هم پای بی نظمی ها و جدال نهادها عاملی بنیادی در آغاز تغییرات فضا و تسریع روند آن بوده است. این عامل، مسائل دیگر مطرح شده در این موضوعات را ایجاد یا تشدید کرده است. دراین میان، موضوع اصلی «اقتصادی کردن فعالیت های محله ای» است که هم پای منطق اقتصادی ارتباط این مباحث را محکم کرده است.
مردم نگاری شهری به مثابه ی روشی برای واکاوی مسائل اجتماعی و فرهنگی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مردم نگاری شهری به مثابه ی یکی از روش های تحقیق کیفی است که بر آن است که برای مطالعه ی شهر باید از رویکرد انسان گرایانه استفاده کرد، زیرا این انسان ها هستند که شهر را می سازند. در واقع، مردم نگاری به مشاهده ی جهان بر اساس چارچوب مرجع افراد مورد بررسی می پردازد و محقق به گونه ای فعال در زندگی افراد و موقعیت مورد مطالعه مشارکت می کند؛ مشاهده ی وقایع عادی و فعالیت های روزمره به گونه ای که در محیط های طبیعی رخ می دهد. افزون بر آن، وقایع غیرعادی نیز مورد مشاهده قرار می گیرد و محقق به طور مستقیم در زندگی افراد مورد مطالعه مشارکت می ورزد و شخصاً فرایند زندگی اجتماعی روزمره را در محیط و میدان تحقیق تجربه می کند. تاریخچه ی مردم نگاری شهری از شهر شیکاگو آغاز می شود. تامس نخستین چهره ی برجسته و بنیانگذار مکتب شیکاگو بود که تحقیقات اجتماعی خود را در زمینه ی مشکلات شهر شیکاگو بویژه موضوع هایی چون مهاجران، زنان، اقلیت گروه های قومی، انحرافات اجتماعی و غیره پیش از جنگ جهانی اول آغاز کرده بود. در واقع او بر آن بود که برای مبارزه با انحرافات اجتماعی و مشکلات زندگی شهری چاره ای جز شناخت دقیق سازوکارهای آنها و تحلیل این سازوکارها وجود ندارد. آنچه به نظر وی اهمیت داشت این بود که برداشت و نگرش افراد را نسبت به موقعیتی که در آن قرار گرفته اند بشناسیم تا بتوانیم جهت گیری های ذهنی آنها در جامعه را درک کنیم.
بررسی روند مهاجرت های بین استانی ایران در سه دهه اخیر(سرشماری 1390-1365)(مقاله علمی وزارت علوم)
ارزیابی سازگاری پهنه های کاربری زمین در طرح های تفصیلی در ارتباط با محدوده گسل ها: مطالعه موردی منطقه یک شهرتهران
حوزههای تخصصی:
به کار گیری اصول برنامه ریزی کاربری اراضی شهری (مکانیابی مناسب کاربریها با توجه به وجود گسلها و مناطق پرخطر، همجواری و تناسب کاربریها با یکدیگر و... ) می تواند ضریب آسیب پذیری سکونتگاههای انسانی را در مقابل زلزله کاهش دهد. شهر تهران بر روی چهار گسل اصلی به نام های گسل شمال تهران، شرق تهران، ری و ملاصدرا قرار گرفته است که گسل های شمال تهران و ری از نظر قدرت تخریب در تهران از اهمیت بیشتری برخوردارند. قرارگیری منطقه یک شهرداری تهران روی گسل شمال تهران و وجود شیب های تند و بلند مرتبه سازیهای پی در پی و غیر اصولی موجب افزایش میزان آسیب پذیری در مقابل زلزله می گردد. جهت کاهش این آسیب پذیری در پژوهش حاضر، ارزیابی سازگاری پهنه های کاربری زمین در طرح تفصیلی منطقه یک شهر تهران در ارتباط با محدوده گسل شمال تهران با اهداف بررسی شاخص های تاثیر گذار بر میزان آسیب پذیری کاربری های شهری، شناسایی پهنه های آسیب پذیر و تعیین میزان آسیب پذیری آنها و ارائه راهکارهایی به منظور کاهش آسیب پذیری پهنه های کاربریهای شهری در برابر زلزله صورت گرفته است. در تحقیق حاضر روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و تکنیک های Cat PCA و Cluster Analysis به کار برده شده است. یافته های تحقیق حاضر حاکی از آنست که افزایش مقدار شاخص هایی نظیر تراکم ساختمانی، تعداد طبقات و فاصله از فضاهای عمومی موجب افزایش میزان آسیب پذیری پهنه های کاربری می گردد و در مقابل افزایش مقدار شاخص هایی نظیر فاصله از گسل، سازگاری پهنه های کاربری با یکدیگر و با زمین واقع شده در آن موجب کاهش میزان آسیب پذیری می گردد.
بررسی میزان آگاهی از حقوق و مسئوولیت های شهروندی نسبت به امور شهری و عوامل اجتماعی مرتبط آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش چشمگیر شهرنشینی در سالهای اخیر مسائل خاصی را به وجود آورده است و مدیریت های شهری
امروزی قادر نخواهند بود با روشهای سنتی رایج در گذشته، برای ارائه ی خدمات یک سویه موفقیتی به دست
آورند؛ آنچه امروزه توسعه ی شهری را تضمین می کند، مشارکت تمامی شهروندان است. بنای مشارکت در
روند مدنیت جامعه مبتنی بر موضوعیت حق و مسئوولیت است که در این میان به نظر می رسد موثرترین راه
حل، ارتقای سطح دانش شهروندان است؛ بدین منظور، تحقیق حاضر در صدد بررسی میزان آگاهی شهروندی
شهروندان نسبت به امور شهری و عوامل اجتماعی موثر بر آن با تکیه بر نظریه های شهروندی )مارکس، ترنر،
هابرماس( است. این تحقیق به روش پیمایشی انجام گرفته است، به این ترتیب که پس از تقسیم شهر ساری
به مناطق سه گانه، با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی تعداد 437 نفر به عنوان جمعیت نمونه
انتخاب شدند. جمعیت تحقیق کلیه ی شهروندان شهر ساری با ضابطه ی سنی 18 سال و باالتر هستند. نتایج
داده ها از توصیف متغیرهای وابسته ی تحقیق حاکی از آن بوده که آگاهی از حقوق بیشتر از مسئوولیت هاست.
نتایج تبیینی نشان می دهد که از میان سه متغیر مستقل)رسانه های جمعی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، مشارکت
مدنی(رسانه های جمعی و مشارکت مدنی با آگاهی از مسئوولیتها و پایگاه اقتصادی- اجتماعی و رسانه های
جمعی با آگاهی از حقوق معنادار بوده اند و رسانه های جمعی مهم ترین متغیر تبیین کننده ی آگاهی از حقوق
و مسئوولیت ها هستند.
بررسی تأثیر روانی مهاجرت بر ناپایداری اجتماعی– اقتصادی مناطق روستایی: مطالعه موردی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های گذشته، منطقه سیستان به دلیل مسائل مختلف همواره با جا به جایی جمعیتی روبه رو بوده است. اما چیزی که اکنون توجه همگان را به خود جلب کرده، مهاجرت های شدید طی یک دو سال اخیر در این منطقه است. از آنجا که هر پدیده اجتماعی نتایجی را به دنبال دارد، این پدیده نیز با تأثیرات گوناگون همراه است که البته در پژوهش حاضر، پیامدهای روانی آن مد نظر بود و از این رو، تأثیر روانی مهاجرت بر ناپایداری در مناطق روستایی سیستان بررسی شد. روش تحقیق مبتنی بر بررسی منابع اسنادی، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه بود و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از تأثیرگذاری مهاجرت روستاییان بر بعد روانی زندگی بازماندگان روستایی بود؛ همچنین، تأثیر روانی مهاجرت در شهرستان های مختلف منطقه سیستان متفاوت بود، چنان که روستاهای شهرستان هیرمند بیشترین و روستاهای شهرستان زابل کمترین میزان تأثیرپذیری را داشتند.
مقایسه ی شهر مطلوب با شهر جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر با جهانی شدن و تغییرات شتابان در اقتصاد شهرهایی چون شانگهای، هنگ کنگ، توکیو و… شاهد مفهوم نوظهوری چون شهر مطلوب در مطالعات شهری هستیم. به طوری که مفهوم یاد شده در رقابت مستقیم با شهرهای جهانی قدیمی (چون نیویورک، لندن و پاریس) بیشتر از گذشته توجه اندیشمندان را به خود جلب کرده است. بر این اساس، موضوع پژوهش حاضر، مقایسه ی شهر مطلوب با شهر جهانی است؛ بدین منظور، ابتدا مفهوم شهر جهانی و خصوصیات آن از نگاه اندیشمندانی چون ساسن، فریدمن، شورت، کاستل و… تشریح می گردد و سپس مفهوم شهر مطلوب و خصوصیات، وجوه افتراق و اشتراک این دو مفهوم برجسته می شود. کوشش این مقاله معطوف به یافتن پاسخ به این پرسش اساسی است که شهر مطلوب و شهر جهانی چه تفاوت ها و تشابهاتی با هم دارند؟ در مسیر یافتن پاسخ علمی به سؤال یاد شده، نتیجه ای که با بهره گیری از روش اسنادی به دست آمد عبارت از این است که شهر مطلوب شهری است که با تکیه بر مدل توسعه ی پایدار محلی و با تأکید بر حکمرانی شهری دارای سرمایه های اقتصادی، اجتماعی و محیطی قوی و به دنبال توسعه ی درون زاست. این در حالی است که تئوری شهر جهانی معطوف به الگوی توسعه ی برون زا و فاقد مقیاس ه ای عینی است و به همین دلیل است که شهر جهانی، قطبی شدن و بحران های زیست محیطی را تشدید می کند.
عوامل مؤثر بر جلب مشارکت شهروندان در تامین مالی خدمات شهری از طریق بخش سوم، وقف (مطالعه موردی شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
در خلال قرون و اعصار شکوفایی تمدن اسلامی، وقف همواره بسیاری از نیازهای خاص جامعه را تأمین می نموده و ارائه برخی کالاها و خدمات که در اقتصاد مدرن از آنها به عنوان کالاهای عمومی یاد می شود، تا مدت ها – قبل از اینکه ارائه آنها را دولت ها بر عهده گیرند- بر دوش واقفین و از طریق موقوفات بوده است. نمونه هایی مانند کاروانسراها، آب انبارها، زاویه ها، بیمارستان ها، حوزه های علوم دینی و... شواهدی بر این مدعاست. اما متاسفانه این امر امروزه کم رنگ شده و باید علت یابی شود. این در حالی است که تامین مالی بخش عمومی به این طریق از روش های مناسب به لحاظ آثار جانبی است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی یا AHP به تبین انگیزه های اصلی وقف در مسیر تامین مالی خدمات شهری در اصفهان و موارد اصلی کاربرد مورد نظر پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که انگیزه های اصلی وقف در اصفهان، به ترتیب تامین پاداش اخروی، ارزش های انسانی، کسب شهرت و عزت، افزایش ساختار پایدار شهری، تعلقات اجتماعی، مهارت یابی، انگیزه های حمایتی، اعتماد به سازمان های متولی و سهولت در فرایند وقف بوده اند. الویت کاربردها نیز در این ارتباط به ترتیب عبارت بوده اند از تامین بهداشت و سلامت، امور فرهنگی، حمل و نقل عمومی، اماکن شهری، محیط زیست، احداث گذر، احیای بافت فرسوده شهری، مبلمان شهری و تامین نظم و امنیت.