مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
تئوری فازی
حوزه های تخصصی:
اولین گام در راستای اصلاح الگوی مصرف گازطبیعی، اولویت بندی مصرف و تخصیص بهینه منابع محدود گاز طبیعی به بخش های مختلف مصرف است. از این رو در مقاله حاضر تلاش شده است ابتدا در حوزه علمی پژوهش عملیاتی بخش های مختلف مصرف و شاخص های مطرح برای اولویت بندی بخش های مذکور طی یک سری مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های منظم با خبرگان صنعت نفت و گاز شناسایی و سپس با رویکرد فازی، به مدد دو گروه پرسش نامه کیفی به روش میانگین گیری اهمیت شاخص های مطرح و ارزش کمی شاخص های مهم برای اولویت بندی بخش های مختلف مصرف گاز طبیعی از منظر خبرگان و کارشناسان مجرب صنعت نفت و گاز تعیین شوند، تا با به کارگیری روش انتروپی وزن شاخص های مهم به دست اید. ان گاه با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چند شاخصه TOPSIS، بخش های مختلف مصرف اولویت بندی موزون می شوند تا سرآنجام به کمک تکنیک تصمیم گیری چند هدفهGP ، اطلاعات موجود در ترازنامه های انرژی و هیدورکربوری و سند چشم انداز صنعت گاز، سهم بهینه بخش های مذکور از منابع محدود دردسترس مشخص شود. مطابق نتایج به دست آمده، شاخص امنیت انرژی، مهم ترین شاخص و شاخص های کارایی مصرف انرژی، ارزش افزوده، امنیت ملی در سطح بین الملل و تاثیرات توسعه ای در سطح کشور، به ترتیب دومین تا پنجمین شاخص مهم برای اولویت بندی بخش های مختلف مصرف شناخته شدند. بخش تزریق در میادین نفتی اولویت اول مصرف و رتبه یکم تخصیص و به ترتیب بخش های حمل و نقل با صنایع گازبر به طور مشترک، نیروگاه های برق، خانگی/تجاری و عمومی، صادرات گازطبیعی مایع شده (LNG) به وسیله تانکر، صادرات گازطبیعی(NG) به وسیله خط لوله و صنایع پتروشیمی به ترتیب دومین تا هفتمین اولویت مصرف را به خود اختصاص دادند.
ارایه مدلی جهت سنجش میزان کیفیت با توجه به مفهوم نوین کیفیت (NCQ) با استفاده از تئوری فازی (مطالعه موردی)
حوزه های تخصصی:
در محیط دگرگون و پرپیچیده امروزی کیفیت، واژه ای استراتژیکی برای تمامی سازمانها اعم از دولتی، غیر دولتی، خدماتی، تولیدی و ... می باشد و پرداختن به این مبحث برای سازمانها امری حیاتی است. استراتژی کیفیت و کیفیت استراتژی با توجه به مقوله مفهوم نوین کیفیت در حال حاضر از ضروریات و مباحث نوین مدیریتی برای هر سازمانی به سبب موفقیت و رقابت نمودن می باشند. تعاریف و توصیفات زیادی از کیفیت شده است ولی یکی از مهمترین مشکلات و مسایل مدیریتی این است که بتواند این متد (و سایر متدهای کیفی) را به کمی تبدیل نموده و قابل اندازه گیری نماید. تئوری و منطق فازی تا حدودی این مشکل را توانسته است حل نماید و با کمک متغیرهای زبانی و به اصطلاح زبان طبیعی، فرمول بندی متدهای کیفی را به انجام رساند. منطق فازی که توسط پروفسور لطفی زاده راه به عرصه علم گذاشته در کمی نمودن مسایل و متدهای کیفی کمک شایانی مخصوصا به مدیران سازمانها نموده است.حال در این تحقیق سعی داریم با استفاده از تئوری فازی، مقوله کیفیت را با توجه به مفهوم نوین کیفیت و چهار شاخص موجود در آن یعنی:1- ویژگیها و شرایط فیزیکی، 2- هزینه و ارزش، 3- تحویل بموقع و 4- خدمات بعد از عرضه، و با کمک نرم افزار MATLABمدل بندی نماییم، و در نهایت مثالی برای درک بهتر ارایه شده است.
انتخاب مدیر پروژه با به کار گیری یک رویکرد ترکیبی دلفی- ویکور فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل تعالی پروژه، مدلی است که یک پروژه را با دیدگاهی جامع مورد ارزیابی قرار می دهد و بر اساس یک سری از معیارهای تعریف شده میزان موفقیت و تعالی پروژه را اندازه گیری می کند. این مدل دارای 9 معیار ارزیابی می باشد که یکی از آن ها معیار ""رهبری"" است. مسئولیت اجرایی رهبری در پروژه ها بر عهده مدیران پروژه است. در این مقاله، با تمرکز بر معیار رهبری مدل تعالی پروژه، یک مدل جامع شایستگی ارایه گردیده است که معیارهای لازم جهت ارزیابی مدیران پروژه را در سه بعد کلی شایستگی های دانشی، عملکردی و رفتاری پیشنهاد می نماید. علاوه بر این، در این تحقیق، جهت دستیابی به مناسب ترین فرآیند ارزیابی مدیران پروژه، یک روش تصمیم گیری چند شاخصه ای جدید طراحی گردیده است که روش دلفی و ویکور را در یک محیط فازی ترکیب می سازد. مدل شایستگی و روش ارزیابی ترکیبی فازی ارائه شده، یک سیستم پشتیبان تصمیم مدیریت پروژه است که ضمن کمک به توسعة سطح تعالی پروژه ها، حرکتی به سوی برنامه ریزی سیستمی و تصمیم گیری علمی در فرآیند مدیریت صحیح و موفق پروژه می باشد.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه پارکینگ های مکانیزه
حوزه های تخصصی:
استفاده از پارکینگ های مکانیزه با توجه به گسترش روزافزون جمعیت کلان شهرها و افزایش طول مسیرهای رفت و آمد، قیمت بالای زمین در مناطق پرترافیک و نبود صرفه ی اقتصادی در اختصاص دادن مساحت زیادی از زمین به هر خودرو، ضروری به نظر می رسد. نوع تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی است. این پژوهش با رویکرد میدانی- پیمایشی انجام می شود. در این تحقیق با استفاده از تکنیک آزمایشگاه آزمون و ارزیابی تصمیم گیری (DEMATEL) فازی به بررسی و مدل سازی روابط علّی بین معیارهای مؤثر در زمینه توسعه پارکینگ های مکانیزه پرداخته شده است. در نهایت معیارهای تأثیرگذار در توسعه پارکینگ های مکانیزه با استفاده از روش تاپسیس (TOPSIS) فازی اولویت بندی شدند.. با مرور ادبیات تحقیق و استفاده از نظر خبرگان معیارهای مؤثر در زمینه ی توسعه پارکنیگ های مکانیزه شناسایی شدند. با استفاده از نتایج این تحقیق مدیریت شرکت ها در زمینه پارکینگ های مکانیزه قادر خواهند بود با داشتن منابع محدود سازمان خود و افزایش تقاضا برای نصب این پارکینگ ها نیاز مشتری خود را برآورده سازند. نتایج رتبه بندی معیارهای تأثیرگذار در توسعه پارکینگ های مکانیزه با استفاده از روش تاپسیس فازی نشان داد که به ترتیب معیارهای عملکرد، کیفیت خدمات پس از فروش و توجیه اقتصادی حائز رتبه های اول تا سوم در زمینه ی توسعه پارکینگ های مکانیزه هستند. با استفاده از رویکرد ارائه شده در این تحقیق می توان نسبت به اولویت گذاری و نیز وزن دهی به شاخص های تعیین محصولات نیز اقدام نمود.
تعیین ترکیب مناسب کشت محصولات زراعی در مقیاس یک مزرعه با استفاده از الگوی برنامه ریزی آرمانی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از موضوعات مهم در حوزه برنامه ریزی کشاورزی، دستیابی به الگو یا ترکیب مناسبی از محصولات مدنظر جهت کشت می باشد. در این راستا، با توجه به محدودیت های موجود، میزان منابع در دسترس و مدنظر قرار گرفتن اهداف یا آرمان های مختلف، برنامه ریزی و تصمیم گیری به منظوراستفاده بهینه از منابع و عوامل تولید با پیچیدگی های خاصی همراه می باشد.در نتیجه بکارگیری مدل های ریاضی تا حد زیادی می تواند به برنامه ریزی در این حوزه کمک نماید. هدف این مطالعه، تعیین الگوهای مناسب کشت محصولات زراعی یک مزرعه کشاورزی در استان خراسان شمالی می باشد که به این منظوراز مدل برنامه ریزی آرمانی فازی و حل آن بر اساس سناریوهای مختلف بهره گرفته شده است.بر اساس نتایج به دست آمده از فرایند ارائه شده، با توجه به محدودیت ها و آرمان های مسأله مربوطه، چهار الگوی کشت بر مبنای هشت سناریوی مطرح شده برای محصولات زراعی مزرعه مورد مطالعه پیشنهاد گردیدند. الگوهای کشت پیشنهادی به گونه ای ارائه شده اند که زمینه را برای تصمیم گیری بهتر پیرامون ترکیب مناسب کشت محصولات زراعی در شرایط مختلف بر اساس آرمان های مدنظر توسط تصمیم گیرندگان فراهم می آورند. در نهایت، الگوهای ارائه شده با توجه به بیشترین میزان دستیابی به سطح مطلوب تمامی آرمان ها اولویت بندی شدند که بر این اساس، تصمیم گیرندگان می توانند با توجه به اولویت مدنظر خود پیرامون هر یک از آرمان ها، الگوی مناسب کشت محصولات زراعی را انتخاب نمایند
سنجش عملکرد مدیریت شهری الکترونیک (نمونه موردی :سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری یزد)
حوزه های تخصصی:
با ورود به عصر حاکمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات بر فضای زیست شهروندان، مدیریت شهری به عنوان مسئول اداره امور شهر به شیوه مدیریت الکترونیک مجهز گردید. در پی فراگیری استفاده از اینترنت، انتظار شهروندان و بنگاههای اقتصادی در خصوص استفاده از مدیریت الکترونیک جهت تسهیل دسترسی به خدمات شهری و تحقق مدیریت شهری الکترونیک، شهرداریهای کشور اقدام به ایجاد سازمان فاوا در زیرمجموعه خود نمودند که وظیفه مدیریت IT را برعهده گرفت. با وجود تحقق کم و بیش این شیوه در بسیاری از شهرهای کشور از جمله یزد، مشکلاتی از قبیل کمبود تخصص و ضعف کارکنان از منظر آشنایی با سیستمهای الکترونیکی روزآمد و ... دامنگیر شهرها شده و نتایج نامطلوبی را بهمراه آورده است. لذا پژوهش حاضر با هدف ارتقا عملکرد مدیریت الکترونیک سازمان فاوای یزد و در پاسخ به سؤالات زیر انجام پذیرفته است:
1-عملکرد مدیریت شهری الکترونیک سازمان فاوای یزد تا چه حد در راستای اهداف آن می باشد؟
2-راهبردهای ارتقا مطلوبیت عملکرد مدیریت شهری الکترونیک یزد کدامند؟
تحقیق ماهیت کاربردی-توسعه ای داشته و به روش توصیفی-تحلیلی و داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی به کمک پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری گردید. در ادامه به روش ارزیابی BSC و تئوری فازی وضعیت عملکرد مدیریت شهری مورد سنجش قرار گرفت و شاخصهای مزبور بومی سازی گردید.
نتایج پژوهش نشان داد: عملکرد سازمان به طور کلی در راستای اهداف و وظایف تعیین شده است، اما سهم منظرهای 4 گانه در عملکرد این سازمان یکسان نیست. منظر مشتری بیشترین و منظر رشد و یادگیری کمترین تأثیر مثبت را در عملکرد فعلی این سازمان برعهده دارد. برای حرکت بیشتر سازمان در جهت مدیریت شهری الکترونیک، به مدیریتی راهبردی نیاز می باشد تا به صورت سلسله مراتبی با توجه به چشم اندازها و اهداف سازمان، راهبردها و راهکارها و پروژه هایی را ارائه نماید و پس از اجرا عملیات پایش گردد.
در پایان مقاله ضمن مقایسه منظرهای انتخابی، راهبردهای ارتقا عملکرد سازمان فاوای یزد ارائه شده است. این پژوهش می تواند زمینه ساز ظهور نگاه و برخوردی متفاوت با مبحث ارزیابی سازمانها باشد.
کاربرد نقشه استراتژی شناختی فازی در تعیین مسیر موفقیت سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تعیین مسیر موفقیت شرکت پارس خودرو با استفاده از نقشه استراتژی شناختی فازی و تحلیل نظرات 6 نفر از خبرگان دفتر استراتژی پارس خودرو می باشد. تحقیق حاضر بر اساس هدف در زمره پژوهش های کاربردی و توسعه ای و بر اساس چگونگی به دست آوردن داده ها در دو گروه تحقیقات آزمایشی قرار می گیرد. روش تحقیق به کارگرفته شده مبتنی بر بهره مندی از مفاهیم نوین تحقیق در عملیات (متدولوژی سیستم های نرم) می باشد .در این پژوهش از قابلیت های نقشه استراتژی شناختی فازی بهره داری شده است تا علاوه بر رفع محدودیت های کارت امتیازی متوازن، شبیه سازی استراتژیک نیز بررسی شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد، شرکت پارس خودرو می تواند با تاکید بر جهت گیری های تعالی روزانه فرآیندهای عملیاتی و توسعه محصولات مبتنی بر پلتفرم های محدود و نوآور در مسیر موفقیت حرکت نماید و به چشم انداز خود نائل گردد. با استفاده از ساختار ارائه شده در این پژوهش، مدیران سازمان ها قادر خواهند بود با بهره مندی از قابلیت های مقایسه رفتارهای استراتژیک، برنامه عملیاتی سازمان خود را یکپارچه نموده و به موازات دست یابی به کارایی فرآیندها در مسیر تعالی و بهره وری حرکت نمایند.
حل مسئله سیستم تولید سلولی پویای چندهدفه فازی با استفاده از یک الگوریتم ترکیبی از NSGA-II و شبیه سازی تبرید تدریجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم های تولید سلولی یکی از مهم ترین روش های تولید به شمار می روند. در این مقاله، با توجه به انعطاف پذیری در پردازش عملیات، تخصیص ماشین به هر عملیات و تعریف فازی پارامترهای هزینه، یک مدل چندهدفه برای تشکیل یک سیستم تولید سلولی در شرایط پویا ارائه می شود. در مدل پیشنهادی، اهداف حداقل سازی هزینه های سیستم تولید و حداقل سازی واریانس هزینه های فازی درنظر گرفته می شوند. همچنین، به منظور دستیابی به جواب های مؤثر، یک الگوریتم ترکیبی از NSGA-II و شبیه سازی تبرید تدریجی پیشنهاد می شود و طراحی آزمایشات تاگوچی برای تنظیم پارامترهای این الگوریتم به کار می رود. برای بررسی کارایی الگوریتم پیشنهادی، نتایج به دست آمده از حل چندین مسئله نمونه مختلف، براساس شاخص های زمان CPU، فاصله نسل ها، فاصله بندی و کیفیت جواب ها با نتایج الگوریتم اولیه NSGA-II مقایسه و تحلیل می شود.
تحلیل راهبردهای حفاظتی و توسعه گردشگری محوطه های تاریخی ایران (رویکرد تصمیم گیری چند شاخصه فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران کنونی، گردشگری میراث از اشکال بسیار مهم و رو به توسعه گردشگری بین الملل به شمار می رود. محوطه های تاریخی اصلی ترین منابع گردشگری میراث هستند. برای حفظ اهمیت محوطه های تاریخی و ایجاد جاذبه برای گردشگران، برقراری توازن بین گردشگری و میراث فرهنگی مهم ترین دغدغه مسئولان و تصمیم گیران میراث فرهنگی کشور است تا بتوانند برای احیا و حفاظت از این آثار اقدام کنند. در این پژوهش، ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدها در زمینه توسعه گردشگری محوطه های تاریخی ایران (با تأکید بر حفاظت از محوطه ها)، برای رتبه بندی راهبردهای حفاظتی توسعه گردشگری محوطه های تاریخی از ترکیب روش تصمیم گیری چند معیاره با برنامه ریزی آرمانی و تئوری فازی استفاده شده است. این تحقیق از نظر نتایج، کاربردی است. به منظور گردآوری داده ها (با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند) از نظرات خبرگان آشنا به حوزه تحقیق استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که راهبردهای حفاظتی: «هماهنگی بین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، دولت (نیروی انتظامی، شهرداری، وزارت کشور، وزارت اطلاعات، وزارت راه، قوه قضائیه و ...) و کشورها و سازمان های بین المللی برای حفاظت از محوطه ها»، «تنظیم دستورالعمل هایی برای حفاظت، مرمت، نگهداری و مدیریت محوطه های تاریخی» و «رعایت ضوابط حفاظتی اعلام شده از سوی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور، ضوابط ملی و بین المللی و ظرفیت محوطه های تاریخی برای انجام عملیات عمرانی (مانند تغییر کاربری، ساخت جاده و ...) مربوط به محوطه های تاریخی» به ترتیب از اولویت بیشتری در توسعه گردشگری محوطه های تاریخی ایران برخوردار هستند.
ارائه مدل فازی سنجش میزان آمادگی جهت پذیرش سیستم های اطلاعاتی مدیریت در سازمان ها (مطالعه موردی: شهرداری زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله ارائه روشی مبتنی بر منطق فازی برای ارزیابی میزان آمادگی سازمان ها در پذیرش سیستم های اطلاعاتی مدیریت می باشد. به عنوان نمونه موردی، این مدل در شهرداری زاهدان پیاده سازی شد. در کنار هدف فوق، فرایند پژوهش این امکان را می دهد که نقاط ضعف و قوت سازمان در مسیر پذیرش و پیاده سازی این سیستم ها مشخص گردد. در این پژوهش با استفاده از عوامل مستخرج از مطالعات پیشین و دریافت نظرات 20 نفر از خبرگان حوزه فناوری اطلاعات، 19 شاخص برای فرایند کار انتخاب شد و با استفاده از عبارات کلامی خبرگان و متخصصانی که در ارتباط با سازمان نیز بودند، میزان آمادگی شهرداری زاهدان جهت پذیرش سیستم های اطلاعاتی مدیریت (بر اساس عددی بین 0 تا 1)، برابر 467/0 محاسبه گردید. به عنوان نتیجه جانبی پژوهش نیز نقاط ضعف و قوت شهرداری زاهدان در این مسیر مشخص شد. میزان توسعه و گستردگی شبکه در سازمان و آگاهی پرسنل از تأثیرات مثبت کاربرد فناوری اطلاعات در افزایش بهره وری و بازده کارایی به عنوان نقاط قابل اتکا و قوت تعیین شدند. همچنین سازمان از نظر نرخ ارتباط الکترونیکی با شهروندان و دیگر سازمان ها (بالادستی و هم رده) در شهر، استان و کشور و وجود بانک های اطلاعاتی به روز و شفافیت داده های موجود در آنها دارای ضعف بود.
ارزیابی مدل تعالی به منظور توسعه و توانمندی منابع انسانی (موردمطالعه: نیروگاه تولید پراکنده شمس آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف توسعه و توانمندسازی کارکنان نیروگاه تولید پراکنده شمسآباد با تعیین معیارها و زیرمعیارها توسط متخصصان این حوزه در جهت رشد و تعالی این سازمان انجام شد و اولویتبندی با استفاده از تحلیل شبکهای مدل با رویکرد فازی صورتگرفت که نتیجه این امر میتواند در تصمیمگیریهای استراتژیک نیروگاه تولید پراکنده مؤثر باشد. در این پژوهش با استفاده از معیارها و زیرمعیارهای مدل و نظر خبرگان، پرسشنامه دلفی طراحی و در جامعه آماری توزیع شد که در سه دور صورت گرفت. پس از دور سوم پرسشنامه دلفی، به غربال زیرمعیارها که دارای درجه اهمیت کمتری بودند، پرداخته شد و درنتیجه 4 معیار و 8 زیرمعیار باقی ماند. در گام بعد وزن معیارها و زیرمعیارهای غربالشده با استفاده از روش ANP فازی تعیین شد. نتایج نشان داد که پشتوانه مالی قوی در بهکارگیری فناوریهای جدید بیشترین اهمیت را در میان معیارها دارد. دورههای آموزشی خارج از سازمان برای فناوریهای جدید و مهارت استفاده از منابع در تعمیر نگهداری دستگاهها بهترتیب در رتبههای دوم و سوم قرار گرفتهاند.
مدیریت و رتبه بندی ریسک های تأمین تجهیزات در پروژه هایEPC با استفاده از تکنیکFMEA فازی (مطالعه موردی: پروژه گندله سازی شرکت سازه های صنعتی آذران)
منبع:
شاخص کارآفرینی سال دوم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳
37-57
حوزه های تخصصی:
اﻣﺮوزﻩ نوآوری و کارآفرینی از ابزارهای پیشرفت اقتصادی کشورها شمرده می شود و مفهومی است که همراه با ریسک وجود دارد. شناسایی و مدیریت ریسک یکی از رویکردهای جدید مدیریتی است که برای تقویت و ارتقای اثربخشی سازمانها مورد استفاده قرار می گیرد. در پی پیشرفت دانش مدیریت پروژه،کارفرماها جهت مدیریت و کنترل ریسک به بستن قراردادهای مهندسی، تأمین و ساخت1روی آوردند. در این نوع قراردادها، تأمین تجهیزات2 یکی از پر ریسک ترین و پر چالش ترین و پرهزینه ترین بخش ها است که می بایست به ارزیابی ریسک این بخش با توجه به اهمیت انجام پروژه های صنعتی جهت دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی کشور، پرداخت. در این مقاله با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای 39 ریسک مؤثر شناسایی شده و پس از آن با استفاده از روش تجزیه و تحلیل حالات بالقوه شکست فازی نسبت به رتبه بندی ریسک های پروژه اقدام گردیده است. با توجه به یافته ها، ریسک های خطای ساخت تجهیزات، تأخیر در تمدید گشایش اعتبار به دلیل مسایل سیاسی و وجود بروکراسی اداری و عدم هماهنگی بین قسمتهای درگیر در پروژه به ترتیب رتبه های اول تا سوم را در میان ریسک های شناسایی شده، به خود اختصاص داده-اند.
طراحی و توسعه یک سیستم خبره فازی مبتنی بر قانون برای ارزیابی اعتباری مشتریان شرکت های تجاری (مورد مطالعه: شرکت توزیع و پخش البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۵ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲
17 - 46
حوزه های تخصصی:
امروزه ارزیابی اعتباری مشتریان به یکی از چالش های مهم تصمیم گیری مدیران تبدیل شده است، به خصوص که شمار کلاهبرداری ها افزایش یافته و مطالبات معوق شرکت های تجاری روبه فزونی است. تصمیم گیری در مورد مشتریان و اعتبار آنها از یک سو متکی بر قضاوت خبرگان بوده و از سوی دیگر، اطلاعات مشتریان اغلب به صورت غیرقطعی، مبهم و غیرقابل دسترس هستند. خبرگان با تکیه بر شواهد، مدارک، اطلاعات کیفی و تجربه های خود، اغلب با استفاده از واژه های کلامی اقدام به توصیف مشتریان کرده و در مورد آنها به قضاوت می پردازند. در این پژوهش با به کارگیری مزایای منطق فازی و سیستم های خبره، یک سیستم خبره فازی برای حل مسئله مطرح شده، ارائه شده است که با بهره گیری از روش استنتاج ممدانی و فازی سازی ورودی ها و فازی زدایی خروجی ها، درنهایت رتبه اعتباری مشتری را تعیین می کند. در آخر، سیستم مورد نظر در شرکت پخش البرز طراحی و پیاده سازی شده است، به گونه ای که نتایج دقت 25/91درصدی سیستم در رتبه بندی اعتباری مشتریان را نشان می دهد.
طراحی مدلی برای ارزیابی و اولویت بندی پیمانکاران با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی و تابع زیان تاگوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
425 - 444
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله پیش رو ارزیابی و اولویت بندی پیمانکاران شرکت توزیع برق استان فارس است. طبیعت چنین تصمیم گیری هایی به طور معمول پیچیده است و اساساً یک مسئله تصمیم گیری چندمعیاره است. اگر عملکرد پیمانکاران مطلوب نباشد، موجب خسران می شود، به عبارت دیگر، پیمانکاری عملکرد بهتری دارد که زیان کمتری را بر شرکت تحمیل کند. برای تعیین میزان زیان ناشی از اقدام های پیمانکاران می توان از تابع زیان تاگوچی استفاده کرد. در این مقاله با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی و ترکیب آن با مدل تابع زیان تاگوچی مدلی برای ارزیابی و اولویت بندی پیمانکاران ارائه می شود. این روش رتبه بندی کاملی را براساس عملکرد رتبه بندی تأمین کنندگان ارائه می کند. ورودی این مدل داده های مربوط به بیست پیمانکار شرکت توزیع برق استان فارس در بیست وچهار معیار انتخابی و خروجی این مدل امتیاز نهایی زیان ناشی از کار با هر پیمانکار است. براساس نتایج قوی ترین و ضعیف ترین پیمانکار به ترتیب زیانی معادل 20/29 و 15/98 درصد به شرکت وارد می کنند.
اولویت بندی استراتژی های سازمانی با به کارگیری مدل SWOT و فرایند تحلیل شبکه ای گروهی فازی (مطالعه موردی: شرکت تولید مواد اولیه دارویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
543 - 560
حوزه های تخصصی:
هدف: در این پژوهش به اجرای فاز تعیین و تدوین استراتژی های یک شرکت تولید مواد اولیه دارویی با استفاده از ابزار SWOT پرداخته شده است. SWOT ابزاری است که برای بررسی عوامل داخلی و خارجی و شناسایی استراتژی ها به کار می رود. روش: برای اولویت بندی استراتژی ها، به دلیل تعامل و وابستگی میان زیرفاکتورهای SWOT و همچنین برای ایجاد انعطاف پذیری در مدل و وارد کردن داده هایی نظیر دانش، تجربه و قضاوت انسانی و دریافت پاسخ های کاملاً کاربردی و دقیق در مدل پیشنهادی، از روش فرایند تحلیل شبکه ای گروهی فازی (Fuzzy ANP) استفاده شده است. یافته ها: اولویت استراتژی ها عبارت اند از: اضافه کردن محصول هایی با حاشیه سود بالا و پس از آن به ترتیب، استراتژی های افزایش بازده و ظرفیت محصول ها، تأکید بر بازاریابی و اختصاص بخشی از درصد فروش به آن، تمرکز و سرمایه گذاری روی صادرات، بهبود و ارتقای فرایند تحقیق و توسعه، کاهش قیمت تمام شده و در نهایت، قیمت فروش و حذف محصول های بدون توجیه اقتصادی. نتیجه گیری: به کارگیری فرایند تحلیل شبکه ای، موجب می شود که فرض وابستگی میان عوامل، زیرعوامل و گزینه ها در ساختار سلسله مراتبی در نظر گرفته شود. استفاده از تئوری فازی موجب شده است که نقص استفاده از نظرهای نادقیق تصمیم گیرندگان برطرف شود.
بهبود پیش بینی عملکرد پروژه ها با رویکرد یکپارچه ارزش کسب شده و تحلیل ریسک فازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با وجود قابلیت هایی که تکنیک مدیریت ارزش کسب شده در ارزیابی عملکرد هزینه و زمان پروژها دارد، قادر به تخمین عملکرد آتی آن ها نیست. در واقع مدیریت ارزش کسب شده عملکرد آینده پروژه را صرفا براساس عملکرد گذشته آن تخمین می زند و تغییر شرایط محیطی یا دیگر عوامل موثر بر عملکرد آینده پروژه را در نظر نمی گیرد. تکنیک مدیریت ریسک بر خلاف مدیریت ارزش کسب شده به افق های دورتر نظر داشته و با شناسایی حالات شکست به ارزیابی عملکرد پروژه ها می پردازد. بدین ترتیب با توجه به گذشته نگر بودن تکنیک مدیریت ارزش و آینده نگر بودن تکنیک مدیریت ریسک در پیش بینی عملکرد آینده پروژه، می توان با یکپارچه نمودن آن ها به هم افزایی قابل توجه ای در مدیریت بهتر پروژه ها دست یافت. در این مقاله پس از شناسایی و تحلیل شاخص های ریسک بکمک تکنیک FMEA، با استفاده از تکنیک مدیریت ریسک شاخص عملکرد آینده پروژه محاسبه و با شاخص های کنونی مدیریت ارزش کسب شده ترکیب و با شاخص هایی جدید به پیش بینی بهتر عملکرد آینده پروژه ها می پردازیم. این شاخص های جدید، تحت شرایط عدم اطمینان و با استفاده از رویکرد فازی تعیین شده است. در پایان، یک مثال کاربردی برای نشان دادن عملکرد رویکرد پیشنهادی ارائه می شود. نتایج نشان می دهد که در نظر گرفتن شاخص ارزیابی ریسک، عملکرد پیش بینی هزینه و زمان تکمیل پروژه را در مدل مدیریت ارزش کسب شده بهبود می دهد.