مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
منطقه سیستان
حوزههای تخصصی:
چگونگی توزیع فشار در تراز دریا و ارتفاع خطوط هم فشار (ارتفاع ژئوپتانسیل) در لایه های مختلف جو، بر بسیاری از پدیده های اقلیمی و هواشناختی سطح زمین اثر دارد. یکی از پدیده های اقلیمی با اهمیت باد است که اثرات قابل توجهی بر دیگر پدیده های اقلیمی دارد و همچنین عامل مهمی در زندگی انسان است و فرصت هایی را در اختیار انسان قرار می دهد و همچنین محدودیت هایی را برای زندگی بشر ایجاد می کند.در این پژوهش ابتدا وضعیت آماری میانگین روزانه وزش باد در ایستگاه زابل مورد بررسی قرار گرفت و رژیم سالانه باد در این ایستگاه مشخص شد. پس از آن الگوهای توزیع متوسط فشار روزانه در تراز دریا و همچنین الگوهای هوا در لایه های 850، 700، 500، 300 و 250 هکتوپاسکال در آسیا و اروپا ترسیم و شناسایی شد و سپس ارتباط بین رژیم باد در زابل با توزیع فشار در تراز دریا و الگوهای هوا در لایه های مختلف جو مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که بین رژیم باد در ایستگاه زابل و توزیع فشار در سطح زمین و الگوهای هوا در لایه های 850، 700 و 500 هکتوپاسکال ارتباط وجود دارد.
بررسی تأثیر روانی مهاجرت بر ناپایداری اجتماعی– اقتصادی مناطق روستایی: مطالعه موردی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های گذشته، منطقه سیستان به دلیل مسائل مختلف همواره با جا به جایی جمعیتی روبه رو بوده است. اما چیزی که اکنون توجه همگان را به خود جلب کرده، مهاجرت های شدید طی یک دو سال اخیر در این منطقه است. از آنجا که هر پدیده اجتماعی نتایجی را به دنبال دارد، این پدیده نیز با تأثیرات گوناگون همراه است که البته در پژوهش حاضر، پیامدهای روانی آن مد نظر بود و از این رو، تأثیر روانی مهاجرت بر ناپایداری در مناطق روستایی سیستان بررسی شد. روش تحقیق مبتنی بر بررسی منابع اسنادی، بررسی های میدانی و تکمیل پرسشنامه بود و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق حاکی از تأثیرگذاری مهاجرت روستاییان بر بعد روانی زندگی بازماندگان روستایی بود؛ همچنین، تأثیر روانی مهاجرت در شهرستان های مختلف منطقه سیستان متفاوت بود، چنان که روستاهای شهرستان هیرمند بیشترین و روستاهای شهرستان زابل کمترین میزان تأثیرپذیری را داشتند.
بررسی رویکردهای مدیریتی بهره برداری منابع آب منطقه سیستان با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبیعت پیچیده مسائل منابع آب، نیازمند روش هایی است که رویکردهای مختلف مدیریتی را در یک قالب بهم پیوسته گردآوری نماید. در این میان برای مدیریت همه جانبه در چنین مسائلی، روش های تصمیم گیری چند شاخصه، جایگاه ویژه ایی پیدا کرده است. منطقه سیستان به دلیل نیازهای روز افزون آب در بخش های مختلف، خشکسالی های پی در پی و ورشکستگی آبی، در وضعیت بحرانی قرار گرفته است که مدیریتی یکپارچه را در این باره می طلبد. لذا در مطالعه حاضر از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی جهت تعیین اولویت منابع آب منطقه سیستان با رویکردهای مدیریتیِ اقتصادی، اجتماعی، فنی و زیست محیطی در سال آبی 94-1393 استفاده گردیده است. طبق نتایج بر اساس سه رویکرد اقتصادی، اجتماعی و فنی، بخش کشاورزی با بیشترین وزن، در اولویت اول قرار گرفت. وزن بخش کشاورزی در رویکردهای مذکور به ترتیب 851/0، 710/0 و 789/0 بدست آمد. در رویکرد زیست محیطی، بخش محیط زیست (تالاب هامون) به عنوان گزینه برتر با وزن 603/0 و بخش کشاورزی و شرب به ترتیب با وزن 364/0 و 033/0 در اولویت دوم و سوم قرار گرفتند. از اینرو پیشنهاد می گردد، با توجه به وضعیت معیشتی مردم سیستان و در اولویت قرار گرفتن بخش کشاورزی در 3 رویکرد مدیریتی (خصوصاً اقتصادی) مسئولان و دولتمردان بخش آب توجه ویژه ای به این بخش داشته باشند.
تحلیل سطح توسعه اجتماعی مناطق روستایی سیستان با تأکید بر شاخص های مبارکه قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
182 - 195
حوزههای تخصصی:
در جامعه اسلامی ایران، دستیابی به توسعه اجتماعی مطلوب منوط به شناسایی و ترویج ارزش های مذهبی مسلط بر جامعه بخصوص دستورات الهی در قرآن کریم است. بر این اساس، در جستار حاضر به تحلیل سطح توسعه اجتماعی مناطق روستایی سیستان با تأکید بر شاخص های مبارکه قرآنی اقدام شده است. برای تحقق اهداف مورد نظر، ضمن مطالعات اسنادی، طیفی از شاخص های اجتماعی از آیات کریمه قرآن تعیین و در چارچوب مطالعات میدانی با استفاده از پرسش نامه مورد بررسی قرار گرفت برای تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول اصلاحی شارپ، تعداد 40 روستا (با حجم خانوار 51663) از بین 796 روستای موجود در سیستان انتخاب و در ادامه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 381 نفر از سرپرستان خانوار به طور تصادفی مورد پرسش قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری کروسکال- والیس و رگرسیون ترتیبی در نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج آزمون کروسکال- والیس، حاکی از آن است که روستاهای موردمطالعه در منطقه سیستان در سه سطح از توسعه اجتماعی با میزان کمتر از 01/0 درصد دارای تفاوت معناداری بوده است و از مجموع 33 شاخص اجتماعی، شاخص «بهداشت» با میانگین 56/4 رتبه اول، «نیکی به خانواده» با میانگین 54/4 رتبه دوم و «جهاد در راه خدا» با میانگین 51/4 رتبه سوم را دارد. همچنین تحلیل فضایی پراکندگی سطح توسعه اجتماعی روستاهای نمونه گویای آن است که با فاصله از شهر های مرکزی، سطح توسعه اجتماعی، انسجام، وحدت، اعتماد و سادگی بین روستاییان بیشتر می شود.
اثر پوشش گیاهی بر تعدیل احساس گرمایی فضای باز منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
155-171
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی در فضای باز، مبحثی است که از حدود 1970 مطرح شده است و با توجه به تفاوت هایی که با آسایش حرارتی فضای بسته دارد، باید بر اساس شاخص های مناسب خود مورد سنجش قرار گیرد. همچنین ضرورت دارد که آسایش حرارتی فضای باز در هر منطقه جغرافیایی به صورت مستقل ارزیابی شود. بنابراین، هدف از این پژوهش به طور کلی، مطالعه شاخص های اندازه گیری آسایش حرارتی در فضای باز و تعیین مناسب ترین شاخص، و به طور خاص بررسی وضعیت احساس گرمایی در فضای باز در اقلیم گرم و خشک سیستان با توجه به شاخص مناسب و شناخت عوامل ساختاری مؤثر بر تعدیل شرایط آسایش حرارتی فضای باز است. ازاین رو برای مطالعه، دو سایت متفاوت از لحاظ نوع و تراکم پوشش گیاهی، تراکم ساختمانی و پوشش کف در منطقه سیستان در نظر گرفته شد. کار میدانی در روزهایی از ماه های تیر و مرداد 1395 به عنوان نماینده ایام گرم تابستان و با فاصله زمانی 3 ساعت طی روز برای اندازه گیری تعیین شد. مطالعه و بررسی پژوهش های پیشین در فضای باز نشان داد که شاخص «دمای معادل فیزیولوژیکی» ( PET ) مناسب ترین و متداول ترین شاخص برای ارزیابی آسایش حرارتی فضاهای باز به شمار می رود. طبق تحلیل توصیفیِ سایت های منتخب به عنوان نماینده فضاهای باز منطقه سیستان ، میزان شاخص PET سایت شماره 1 که صرفاً پوشش گیاهی و فاقد ساختمان است، از سایت شماره 2 که ترکیبی از پوشش گیاهی و ابنیه می باشد، 5/1 درجه سانتی گراد کمتر، و سایت شماره 1 از شرایط آسایش بهتری برخوردار اس ت. همچنین مشخص شد که به طور کلی، احساس گرمایی منطقه سیستان طی تابستان در وضعیت «خیلی داغ» قرار دارد و تنها در نقاطی که پوشش گیاهی سایه انداز و متراکم وجود داشته باشد، این وضعیت به احساس گرمایی «داغ» تعدیل می یابد. تحلیل استنباطی داده ها نیز نشان داد که بین شاخص PET و متغیرهای اقلیمیِ دمای هوا، رطوبت نسبی و میانگین دمای تابشی و عوامل ساختاریِ نوع گونه گیاهی و تراکم پوشش گیاهی رابطه معناداری وجود دارد؛ بدین نحو که در حالتی که پوشش گیاهی وجود ندارد، بیشترین میزان PET ، در نقاط دارای پوشش گیاهیِ تُنُک و بوته ای PET متوسط و در نقاط دارای پوشش گیاهیِ درختی و متراکم کمترین میزان PET مشاهده شده است .
ترانزیت جاده ای و اثرات آن بر توسعه اقتصاد روستایی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ی اقتصادی هر منطقه بر اساس ظرفیت های مختلفی صورت می پذیرد، که یکی از مهمترین آنها زیرساخت های ارتباطی و حمل و نقل جاده ای می باشد . در این میان در استان سیستان و بلوچستان بیش از 90 درصد جابجایی کالاها از طریق ناوگان حمل و نقل جاده ای انجام می شود. همچنین با توجه به موقعیت استراتژیک استان و بهره بردن از ظرفیت های اقیانوسی و ریلی، کشورهای همسایه به دنبال بهره بردن از این ظرفیت ها هستند. یکی از مهمترین محورهای ارتباطی در منطقه محور ترانزیتی میلک (سیستان) به چابهار است. موقعیت جغرافیایی ویژه و مناسب مرز بین المللی میلک به لحاظ همجواری با کشور افغانستان، قابلیت های اقتصادی بسیاری در بازرگانی ملی و ترانزیت خارجی میان اروپا، آسیای مرکزی و شرقی ایجاد کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی ترانزیت جاده ای و تأثیر آن بر توسعه اقتصادی منطقه سیستان با تأکید بر اقتصاد روستایی بوده است. پژوهش حاضر، تحقیقی تحلیلی-کاربردی است. روش مورد استفاده در مرحله جمع آوری داده ها، مبتنی بر مرور منابع معتبر خارجی و داخلی و میدانی (پرسشنامه) می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، توصیفی و استنباطی از نرم افزار های ( SPSS ) و ( Expert Choice ) استفاده شده است. نتایج نشان داد که از بین شاخص های توسعه اقتصاد روستایی، متاثر از تزانزیت جاده ای مولفه ایجاد اشتغال با مقدار وزن به دست آمده (112/0)، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است. نتایج آزمون T تک نمونه ای، گویای تاثیر زیاد ترانزیت جاده ای بر توسعه اقتصاد روستایی شهرستان های منطقه سیستان می باشد. همچنین نتایج آزمون کای اسکویر نشان داد که ارتباط معنادار و مثبت بین ترانزیت جاده ای و توسعه اقتصاد روستایی منطقه سیستان وجود دارد. در نهایت نتایج آزمون فریدمن نشان داد، از بین شهرستان های مورد مطالعه، شهرستان های زابل با امتیاز (78/4)، نیمروز با امتیاز (11/3)، بالاترین و پایین ترین امتیاز را به لحاظ توسعه اقتصاد روستایی با تأکید بر ترانزیت جاده ای به خود اختصاص داده اند.
تحلیل فضایی شاخص های شکل گیری روستای خلاق در سکونتگاههای روستایی؛ نمونه پژوهش: منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
87 - 114
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: وجود آشفتگی و نابسامانی در سکونتگاه های روستایی باعث شده تا اکثر کشورها در جستجوی شناخت یا خلق راه و روش های جدید برای تحقق توسعه روستایی باشند. در این بین، ارزیابی شاخص های روستای خلاق در عرصه بهبود اوضاع جوامع روستایی مطرح می گردد و باید در برهه زمانی کنونی توجه ویژه ای به آن شود.هدف: پژوهش حاضر باهدف ارزیابی شاخص های روستای خلاق در سکونتگاه های روستایی سیستان انجام شده است.روش: این پژوهش بر پایه روش توصیفی – پیمایشی و ازنظر هدف کاربردی است. برای گردآوری اطلاعات روش های اسنادی و میدانی به کار رفت. جامعه نمونه این پژوهش علاوه بر 28 متخصص درزمینه روستایی و توسعه منطقه ای، ساکنان 20 روستا از توابع منطقه سیستان است. دراین بین، بر اساس فرمول کوکران، تعداد 308 نفر انتخاب شدند و با روش تصادفی از آن ها نظرسنجی شد. برای دستیابی به اهداف پژوهش، از نرم افزارهای SPSS، Dematel، ANP، MABAC و GIS استفاده شد.نتایج: بر اساس آزمون (T تک نمونه ای)، میانگین بدست آمده برای تمامی ابعاد بیشتر از میانگین نظری (3) می باشد. نتایج دیمَتِل نشان داد معیار ترویج و آموزش از بیشترین تأثیرگذاری و معیار خطرپذیری از بیشترین تأثیرپذیری در شکل گیری روستای خلاق برخوردار است. نتایج فرآیند تحلیل شبکه ای نشان داد، مؤلفه ترویج و آموزش با وزن 342/0 مهم ترین عامل اثرگذار و مؤلفه انعطاف پذیری با وزن 079/0 کم اهمیت ترین عامل اثرگذار بر شکل گیری روستای خلاق از نظر کارشناسان می باشد. نتایج تحلیل فضایی شدت اثر شاخص های روستای خلاق با استفاده از ماباک نشان داد تعداد 6 روستا دارای وضعیت مطلوب، 11 روستا دارای وضعیت متوسط و تعداد 3 روستا دارای شدت اثر کم می باشند.نوآوری: در پژوهش حاضر برای نخستین بار تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر شکل گیری روستای خلاق در سکونتگاه های روستایی آن هم با استفاده از مدل های کاربردی بررسی شده است.
تحلیل اثرگذاری شاخص های روستای خلاق بر پایداری سکونتگاه های روستایی (مورد شناسی: منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجارب حاصل از نظریات توسعه روستایی نشان دهنده ناکارآمدی برخی از طرح های گذشته روستایی است؛ بنابراین در بازه زمانی کنونی، رهیافت روستای خلاق به عنوان دیدگاهی نو و مؤثر در زمینه توسعه روستایی تلاش دارد تا بستر زندگیِ باکیفیت و خلاقانه را در مناطق روستایی مهیا سازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرگذاری شاخص های روستایی خلاق بر پایداری سکونتگاه های روستایی سیستان انجام شده است. این پژوهش بر پایه روش، توصیفی-تحلیلی استوار بوده و از نظر هدف، کاربردی است. برای گردآوری اطلاعات روش های اسنادی و میدانی به کار رفت. نمونه آماری، شامل 20 روستا با جمعیت 9762 خانوار است که براساس فرمول کوکران، تعداد 308 نفر انتخاب و با روش تصادفی ساده از آن ها نظرسنجی شد. برای آزمون مدل مفهومی پژوهش و بررسی تأثیر شاخص های روستای خلاق بر پایداری سکونتگاه های روستایی، آزمون T تک نمونه ای و نرم افزار Smart PLS به کار رفت. براساس مقادیر مربوط به ضریب مسیرها در مدل نهایی تحقیق، به طورکلی عامل خلاقیت با ضریب اثر (97/0 درصد) پایداری روستایی را تبیین می کند. همچنین مؤلفه های انعطاف پذیری، ابتکار، ترویج و آموزش، خطرپذیری، رهبری و مشارکت به ترتیب با ضرایب 182/0، 162/0، 148/0، 149/0، 155/0، 169/0 درصد به طور غیرمستقیم بر پایداری روستایی اثرگذارند. براساس آزمون (T تک نمونه ای)، میانگین به دست آمده برای تمامی ابعاد (متغیر مستقل و وابسته) بیشتر از میانگین نظری (3) است. در این بین مؤلفه های اجتماعی (با میانگین 45/3)، اقتصادی (با میانگین 37/3) و کالبدی (با میانگین 31/3) بیشترین اثرگذاری را بر پایداری و مؤلفه های ترویج و آموزش (با میانگین 46/3)، انعطاف پذیری (با میانگین 43/3) و ابتکار (با میانگین 42/3) بیشترین اثرگذاری را بر خلاقیت روستایی دارند.
نقش تعاونیهای روستایی در تقاضای بیمه محصولات کشاورزی منطقه سیستان با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره توبیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی دوره جدید سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۰
101 - 116
حوزههای تخصصی:
کشاورزی به دلیل وجود شرایط کنترل نشدنی مانند عوامل جوی و آفات و بیماریها در فرایند تولید و نیز عوامل اقتصادی همچون نوسانهای قیمت و بازار، از مخاطره آمیزترین فعالیتهای اقتصادی شمرده می شود. از همین رو بیمه کشاورزی به عنوان ابزاری برای کاهش ریسک و تقویت انگیزه سرمایه گذاری در کشاورزی مطرح است. این مطالعه نیز با هدف بررسی نقش تعاونیهای روستایی منطقه سیستان بر تقاضای بیمه محصولات کشاورزی در سال 1388- 89 انجام گرفت. در این تحقیق داده های مورد نیاز از 64 تعاونی و 220 بهره بردار بیمه شده و بیمه نشده منطقه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری و پرسشنامه های مربوط تکمیل شد. برای تحلیل اطلاعات پرسشنامه ها، نرم افزار Eviews5 و مدل توبیت به کار رفت.برپایه نتایج این مطالعه، یک درصد افزایش در درآمد و سن کشاورز به ترتیب موجب 06/0 و 4 درصد افزایش در پذیرش بیمه شده است. تأثیر منفی و معنی دار نداشتن تحصیلات حکایت از بیسواد بودن بیشتر کشاورزان منطقه دارد. نتایج همچنین نشان می دهد که تعاونیهای روستایی در خدمات رسانی بیمه محصولات کشاورزی در سالهای اخیر با فراز و نشیب هایی همراه بوده اند و عوامل اقتصادی و اجتماعی متعددی بر پذیرش و تقاضای بیمه از سوی کشاورزان تأثیر گذاشته است و لذا پیشنهاد می شود تغییرات ساختاری در بخش کشاورزی و سیاستگذاری مناسب در بخش تعاونیها از سوی دولت در گسترش بیمه محصولات کشاورزی در دستور کار قرار گیرد.
شناسایی مخاطرات اثر گذار بر مدیریت شرکت های تعاونی کشاورزی در منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۵
75 - 97
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل ناکامی شرکت های تعاونی کشاورزی در ایران عدم کارایی مدیریت تعاونی های کشاورزی در مقابل مخاطرات پیش روی مدیر است. هدف تحقیق حاضر شناسایی عوامل اثر گذار بر مدیریت شرکت های تعاونی کشاورزی با اتکا بر نظر خبرگان و بازدید های میدانی است. به این منظور، از روش دلفی برای اخذ آرای خبرگان و از روش دیمتل جهت ساختاردهی نظام مند اطلاعات به دست آمده استفاده شد. در مجموع، 22 عامل اثرگذار بر مدیریت تعاونی ها شناسایی شد. از این میان، عوامل تأمین منابع مالی پایدار و مستمر ، سابقۀ کار مدیر، استفاده از کارشناسان زبده و تشخیص بازار هدف برای محصولات در اولویت قرار گرفتند. این عوامل علاوه بر اثرگذاری مستقیم بر کیفیت مدیریت، به طور متقابل بر یکدیگر نیز اثرگذار بودند. بر اساس نتایج به دست آمده، تأمین منابع مالی پایدار و مستمر اثرگذارترین و نافذترین عامل و متقابلاً اثرپذیرترین عامل بر کیفیت مدیریت شرکت های تعاونی کشاورزی بود.
بررسی میدانی تأثیر سیاست های آبی افغانستان بر منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمبود آب، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک جهان از مس ائل و مش کلات س ده ی کن ونی است. براساس پیش بینی هایی برای سال 2030، حدود 47 درصد از جمعیت جهان، در مناطقی با کمبود شدید آب زندگی خواهند کرد. از طرفی نیز رودها مرزهای سیاسی نمی شناسند و این واقعیت، موقعیت منحصربه فرد و پیچیده ای را برای ایران و رودهای مرزی اش رقم زده است که یکی از حساس ترین آنها در رابطه با آب های مرزی ایران و افغانستان است. از جمله، اختلافات بر سر آب رودخانه هیرمند که از افغانستان سرچشمه گرفته و به تالاب هامون ایران سرازیر می شود، قدمتی 150 ساله دارد و ایران و افغانستان را بارها پای میز مذاکره کشانده است که قراردادهای مختلفی نیز منعقد شده است که تاثیرات چندانی بر روی مسئله بحران آب در سیستان نداشته است که منشا آن سیاست های تامین آب توسط افعانستان از این منطقه می باشد. در این راستا هدف پژوهش پاسخگوئی به این سئوال اصلی است که بحران آب در سیستان و سیاست های آبی افغانستان چه بحران ها و پیامدهایی را برای سیستان و بلوچستان داشته است؟ برای پاسخ به این سوال و با هدف شناخت وضعیت منابع آبی در سیستان و بلوچستان که متاثر از این سیاست ها می باشد با استفاده از روش میدانی به بررسی آن پرداخته شده است. نتایج نشان میدهد که هیرمن د تنه ا منب ع تأمین کننده ی آب سیستان است. حجم کم آورد رودخانه موجب شده که مردم به دلیل وابستگی مستقیم و غیرمستقیم به هیرمند شغل و درآمد خود را از دس ت بدهن د. مه اجرت گس ترده از منطقه ی سیستان، از بین رفتن اقتصاد محلّی و تغیی ر ش یوه زن دگی م ردم س اکن دش ت سیستان از پیامدهای این مسئله است که باعث تائید این فرضیه می گردد که سیاست های آبی افغانستان در سیستان و بلوچستان باعث ایجاد بحران های زیست محیطی و انسانی شده است. بنابراین پیشنهاد میشود هر دو کشور ب ا رس یدن ب ه درک مشترکی از مسئله، برای توافق بر یک طرح جامع مدیریتی آب ت لاش کنن د. در ای ن راه سرمایه گذاری در اجرای طرحهای مشترک آبیاری و تغییر ن وع کش ت محص ولات م یتوان د راهگشا باشد.
تحلیل اثرات آرمان گرایی روستائیان بر توسعه روستایی (موردمطالعه: منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
768 - 781
حوزههای تخصصی:
میل به پیشرفت و توسعه جزء آرمان های جوامع است و آرمان گرایی به عنوان یک عامل تحرک برانگیز می تواند زمینه ساز توسعه جوامع انسانی و به ویژه مناطق روستایی باشد. بنابراین، هدف اصلی این جستار تحلیل اثرات آرمان گرایی بر توسعه روستایی منطقه سیستان است. این پژوهش بر پایه روش، توصیفی - تحلیلی استوار بوده و از نظر هدف، کاربردی است. برای گردآوری اطلاعات روش های اسنادی و پیمایشی به کار رفت. حجم نمونه در واحد روستا با استفاده از فرمول اصلاحی شارپ 40 روستا تعیین گردید. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه برای واحد سرپرست خانوارها 381 در نظر گرفته شد. روایی پرسشنامه محقق ساخته توسط متخصصین مرتبط با موضوع، تأیید و ضریب پایایی (با 856/0) مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی اثرات آرمان گرایی روستائیان بر توسعه روستایی، آزمون های ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل واریانس و روش تاکسونومی به کارگرفته شد. نتایج سطح بندی توسعه به روش تاکسونومی و سطح بندی آرمان گرایی روستاها نشان داد که بیشترین تعداد در هر دو سطح بندی در گروه متوسط قرار دارد. نتایج ارزیابی آرمان گرایی نشان داد، روستای ژاله ای در شهرستان زابل (08/124) بالاترین و روستای کنگ امام داد در شهرستان هیرمند (33/66) کمترین سطح آرمان گرایی را داشتند. همچنین روستای کرباسک از شهرستان زابل (66/3) بیشترین و روستای آخوندزاد از شهرستان هیرمند (86/1) کمترین سطح توسعه روستایی را دارند و نتیجه کلی پژوهش نشان داد که بین آرمان گرایی و سطح توسعه روستایی در روستاهای منطقه سیستان رابطه معناداری (با 000/0 =sig) وجود دارد.
مقایسه عملکرد حرارتی شگردهای اقلیمی دُرچَه، کُلَک و خارخُنَه در دوره گرم سال در مسکن بومی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۰
67 - 88
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی یکی از مسائل مهم و مورد توجه در معماری است. مطالعه در این زمینه از اوایل قرن بیستم شروع شده و دستاوردهای قابل توجهی داشته است. با وجود این یکی از چالش های معماری امروز، تأمین آسایش حرارتی ساکنانِ بناها با کمترین وابستگی به انرژی های فسیلی است. در عین حال به نظر می رسد معماری بومی که حاصل قرن ها تجربه و برآمده از آزمون های واقعی است موفقیت های قابل توجهی در این زمینه داشته و به شگردهای پاسخ ده اقلیمی خاصی دست یافته است که می تواند به طراحی غیرفعال و ایجاد معماری پایدار در اقلیم های مختلف کمک کند. معماری بومی منطقه سیستان نمونه ای از این نوع معماری است که توانسته است شرایط اقلیمی محیط داخل را در اغلب اوقات برای ساکنان قابل پذیرش کند. ازاین رو پژوهش حاضر در یک نمونه پژوهی به بررسی عملکرد شگردهای اقلیمی و نقش آن ها در تأمین آسایش حرارتی در معماری بومی منطقه سیستان می پردازد. برای این منظور، یک بنای بومی انتخاب شده و از طریق تحلیل کیفی و کمّی، عملکرد شگردهای درچه، کلک و خارخنه که به تأمین آسایش حرارتی در دوره گرم سال کمک می کنند مورد بررسی قرار گرفته و میزان تأثیر آن ها بر سه پارامتر دمای هوا، رطوبت نسبی و سرعت باد در فضای داخلی و آسایش حرارتی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد اگرچه در دوره گرم سال، شرایط محیطی فضای داخلی معماری بومی منطقه سیستان در محدوده آسایش حرارتی کلاسیک (23 تا 27 درجه سانتی گراد) قرار ندارد ولی بهره گیری از شگردهای اقلیمی مورد اشاره تأثیر قابل ملاحظه ای بر بهبود پارامترهای محیطی فضای داخل در اوقات مختلف شبانه روز داشته است. علاوه بر آن، این پژوهش ثابت می کند پارامتر های محیط داخل حاصل از عملکرد شگرد خارخنه نتایج خوبی را برای اوقات گرم روز نشان داده و شگردهای درچه و کلک می توانند فضاهای داخلی را در مواقعی که محیط خارج خنک تر است قابل تحمل نمایند.
مکان یابی بهینه مناطق مستعد اکوتوریسم روستایی با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم پایدارترین شکل توریسم است، به گونه ای که امروز از آن به عنوان یکی از ملاک های مهم توسعه یافتگی نام برده می شود. میان اکوتوریسم و توسعه پایدار رابطه متقابل و دو سویه وجود دارد، به گونه ای که می توان گفت هر چقدر کشوری از درجه ی توسعه یافتگی بیشتری برخوردار باشد، به همان نسبت از تعداد اکوتوریسم های بیشتری نیز برخوردار است. روش تحقیق در پژوهش حاضر به صورت کاربردی و رویکرد حاکم بر آن تحلیلی است، جهت تحلیل های مکانی از نرم افزار ARC/GIS10 و برای تعیین وزن های موثر هر فاکتور از مدل AHP استفاده گردیده است. در این پژوهش از 7 فاکتور شامل شیب، جهات شیب، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، خاک، فاصله از مناطق حفاظت شده و دما در سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت عملیات مکان یابی بهینه مناطق مستعد اکوتوریسم استفاده شده است. نتایج نشان می دهد اولویت کم اهمیت با 16/5 درصد، اولویت متوسط با 14/9 درصد، اولویت قوی با 67/32 درصد، اولویت بسیار قوی با 25/33 درصد و اولویت فوق العاده قوی با 76/19 درصد مساحت منطقه را به خود اختصاص داده اند. با توجه به اولویت بندی منطقه سیستان در رابطه با اکوتوریسم روستایی، قسمت های شرقی و غربی منطقه مورد مطالعه مستعدترین منطقه در سیستان جهت اکوتوریسم می باشد و اهمیت فوق العاده قوی را به خود اختصاص داده است.
تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از شاخص های کالبدی- محیطی موثر بر تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی (مطالعه موردی: روستاهای منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع مخاطرات طبیعی مانند سیل، زلزله و خشک سالی در فضاهای جغرافیایی به ویژه مناطق روستایی غالبا منجر به خسارات فراوان و غیرقابل جبرانی می شود و مانع جدی در راه توسعه پایدار جوامع انسانی به حساب می آید. خشک سالی از پدیده های محیطی و بخش جدایی ناپذیر تغییرات آب و هوایی بوده و برای کاهش اثرات آن، توجه به رویکرد تاب آوری مطرح شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی میزان برخورداری جامعه محلی از عوامل کالبدی- محیطی موثر بر تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در روستاهای منطقه سیستان بوده است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمامی سرپرستان خانوراهای 373 روستای بالای 50 خانوار در منطقه سیستان بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 189 نفر از سرپرستان خانوارها به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و WASPAS و Arc GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون رگرسیون در خصوص تأثیر عوامل کالبدی- محیطی بر تاب آوری اجتماعات روستایی در منطقه سیستان حاکی از آن است که میزان همبستگی چندگانه بین عوامل کالبدی- محیطی و تاب آوری برابر با ضریب تعیین (R2=0.001) بوده که نشان می دهد عوامل کالبدی- محیطی هیچ تأثیری برتاب آوری روستاییان در منطقه سیستان ندارد. همچنین نتایج حاصل از تکنیک رتبه بندی WASPAS موید آن است که، روستائیان واقع در شهرستان های زهک و زابل دارای بیشترین میزان تاب آوری کالبدی- محیطی در برابر مخاطره طبیعی و روستائیان واقع در شهرستان هیرمند دارای کمترین میزان تاب آوری کالبدی- محیطی در برابر مخاطرات طبیعی می باشند.
طراحی مدل موانع توسعه رشته کشتی در منطقه سیستان
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی عوامل و طراحی مدل موانع توسعه رشته کشتی در منطقه سیستان از نظر دست اندرکاران و ورزشکاران منطقه سیستان است که به دنبال بررسی این عوامل و تعیین اهمیت هر کدام از آن هاست. تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت و اهداف از نوع کاربردی است و از لحاظ روش یک تحقیق آمیخته متشکل از بخش کیفی و کمی است. جامعه آماری این تحقیق در بخش کیفی 15 نفر از نخبگان رشته کشتی و در بخش کمی کلیه افراد مرتبط با رشته کشتی در منطقه سیستان می باشد که تعداد آن ها 375 نفر بوده است که محقق برای اطمینان بیشتر پرسشنامه را برای تمامی جامعه آماری ارسال نموده است که از این میان 230 نفر به سؤالات محقق پاسخ دادند. یافته های این تحقیق با توجه به نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل بر اساس شاخص نیکویی از برازش مناسبی برخوردار است (SRMR<0/1) و مقدار تحلیل مسیر برای مانع سازمانی و مدیریتی 0/796، مانع رسانه ای و تبلیغاتی 0/825، مانع فرهنگی و اجتماعی 0/899 و امکاناتی و منابعی 0/909 به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که در میان موانع توسعه ورزش کشتی در منطقه سیستان، مانع امکانات و منابع مالی مهم ترین عامل بوده است، از دیگر عوامل مهم در عدم توسعه این رشته می توان به توجه کم رسانه ها و مدیریت و سازماندهی ضعیف در این خصوص اشاره نمود که محققین برای توسعه و رشد این رشته توجه بدان را ضروری می دانند
پیش بینی میانگین حداکثر سرعت سالیانه باد در منطقه سیستان با استفاده از روش رگرسیون فضایی- زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
۱۶۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
باد یک کمیت برداری است که از مراکز پرفشار به طرف مراکز کم فشار به حرکت در می آید و با دو فاکتورسنجیده می شود، جهت باد که مبدأ آن شمال جغرافیایی بوده و در جهت عقربه های ساعت درجات آن افزایش می یابد و سرعت باد که جریان افقی هوا است که در واحد زمان سنجیده می شود. سرعت حرکت باد می تواند با تفکیک ذرات کلوئیدی شامل رس وسلیت را از محل تخریب تا فاصله صدها کیلومتر منتقل کند . مطالعات نشان می دهد که بیشترین روزهای گرد و غباری در مناطق شرقی کشور به وقوع می پیوندد به طوری که در محدوده وزش بادهای120 روزه سیستان،فراوانی وقوع گرد و غبار در سال به بیش از150 روز می رسد.لذا با توجه به اهمّیت موضوع بررسی و پیش بینی میانگین عددی حداکثر سرعت باد سالیانه با استفاده از روش رگرسیون فضایی-زمانی در این تحقیق مد نظر قرارگرفت بررسی پارامتر هایی همچون: خود همبستگی ، ایستایی ، نرمال بودن خطاها ، عدم همبستگی آنها، همسانی واریانس خطاها و بررسی هم خطی با استفاده از شاخص تورم واریانس نشان داد که مدل های عددی رگرسیون فضایی-زمانی داده ها ، این قابلیت را دارند که می توانند میانگین حداکثرسرعت باد را در طی سالهای آینده پیش بینی کنند نتایج نیز نشان می دهد که رگرسیون فضایی-زمانی تا سال 2022 می تواند سرعت باد را پیش بینی کند مدل عددی بیانگر آنست که کمترین میانگین سالیانه سرعت باد طی سال های 2019 تا 2022 مربوط به ایستگاه قاین است و روند پیش بینی آن نشان می دهد تا سال 2022 از میانگین سالیانه سرعت باد کاسته می شود. بیشترین میزان میانگین سالیانه سرعت باد مربوط به ایستگاه زابل است که روند پیش بینی این ایستگاه نشان می دهد از میانگین سالیانه سرعت باد تا 2022 کاسته می شود.
تخمین تابع عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی حوضه آبریز هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی و توسعه سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
29 - 55
حوزههای تخصصی:
برآورد عرضه و تقاضای بخش کشاورزی و شناخت عوامل مؤثر بر آن می تواند، موجب کاراتر شدن سیاست ها و برنامه ریزی ها در بخش کشاورزی در منطقه می گردد. هدف اصلی مطالعه حاضر شناسایی سیاست های مورد نیار جهت تعادل عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی منطقه سیستان است. بنابراین جهت دستیابی به این اهداف، متغیرهای تأثیرگذار بر عرضه و تقاضای محصولات کشاورزی در منطقه سیستان در حوضه آبریز هیرمند طی دوره زمانی 1397- 1379 با استفاده سیستم معادلات همزمان از روش حداقل مربعات سه مرحله ای بررسی شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد که عواملی مانندسطح زیرکشت زراعی و باغی در بخش کشاورزی، نیروی کار بخش کشاورزی، سرمایه بخش کشاورزی، تقاضای آب بخش کشاورزی، قیمت محصولات کشاورزی اثر مثبت و معنی دار بر عرضه محصولات کشاورزی داشته اند. عوامل جمعیت و درآمد حاصل از بخش کشاورزی اثر مثبت و معنی دار و همچنین قیمت محصولات کشاورزی اثر منفی و معنی دار بر تقاضای محصولات کشاورزی داشته است.
بازشناخت شاخص های روستاهای پیشرو در اشتغال زایی(مطالعه موردی: روستاهای منطقه سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال بهترین ضامن رفع فقر و محرومیت در جوامع روستایی است، اما منطقه سیستان با رکود اقتصادی، خشکسالی های پی در پی، بی آبی و بیکاری، دچار مهاجرت و خالی از سکنه شدن روستاها می باشد. با توجه به این وضعیت نامساعد شغلی در منطقه، روستاهایی هستند که پیشرو در ایجاد اشتغال برای ساکنان خود می باشند. اما جهت تعیین این روستاها، ملاک یا شاخص مشخصی نوجود ندارد. در این راستا هدف از پژوهش حاضر بازشناخت شاخص های روستاهای پیشرو در اشتغالزایی می باشد. ماهیت این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی – تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. تعیین روستاهای پیشرو در اشتغال و مشخص نمودن آن ها در روستاهای منطقه طی چند مرحله صورت گرفت. یافته های مطالعات براساس نتایج به دست آمده از روش گام کوتاه ترین فاصله مدل تاکسونومی، نشان می دهد که از روستاهای منطقه سیستان 81 روستا دارای نسبت اشتغال بالاتری برخوردار بوده اند. پس از تعیین شاخص های روستاهای پیشرو، روایی پرسشنامه محقق ساخته توسط متخصصین مرتبط با موضوع تأیید و ضریب پایایی(823/0) مورد تأیید قرار گرفت. نتایج سطح بندی شاخص های روستای پیشرو به روش تاکسونومی نشان داد که 26 روستا در بالاترین سطح شاخص ها قرار گرفته و به عنوان روستاهای پیشرو در اشتغال در منطقه سیستان مشخص شدند. نتایج نشان می دهد روستای قلعه نو بالاترین امتیاز گردشگری(7/4) و روستاهای لوتک و خمر به ترتیب (8/4) و (7/4) بالاترین امتیاز تجارت و صنعت را به خود اختصاص داده اند.
بررسی ارتباط بین خشکسالی هیدرولوژیکی و پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر لندست در بخش شرقی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
75 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات پوشش گیاهی با خشکسالی هیدرولوژیکی در بخش شرقی منطقه سیستان است. این منطقه با مساحت 875052 هکتار در شمال استان سیستان و بلوچستان، با ارتفاع متوسط 478 متر از سطح دریا قرار دارد. برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست 8 به همراه پایش زمینی، از شاخص های تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی و خشکسالی جریان رودخانه، در سال های 2019 و 2021 استفاده شد. همچنین فهرست فلوریستیک منطقه موردمطالعه به روش پیمایشی و به طور تصادفی، در فصول رویشی گیاه در سال های 2019 و 2021 تهیه شد. شکل زیستی گیاهان نیز براساس رده بندی ران کیائر (1934) تعیین گردید. نتایج نشان داد میانگین شاخص شدت خشکسالی در سال های 2019 و 2021 به ترتیب 33/1 و 38/0- برآورد شد. سال 2019 در طبقه نرمال آبی و سال 2021 در طبقه خشکسالی ضعیف شناسایی شد. بررسی تغییرات شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی و شاخص خشکسالی جریان رودخانه در سال های موردنظر دارای رابطه همبستگی است. تغییرات پوشش گیاهی حاصل از خشکسالی هیدرولوژیکی، در سال 2021 رخ داده است که بیانگر متأثر بودن پوشش گیاهی از خشکسالی هیدرولوژیک است. بررسی فلور منطقه در سال 2019 نشان داد، گیاهان شامل 191 گونه گیاهی از 141 جنس و 42 تیره در منطقه پراکنش دارند که با حادث شدن شرایط خشکسالی هیدرولوژیکی در سال 2021 تعداد گونه ها به 162 گونه، 123 جنس و 34 تیره کاهش یافته است. طیف زیستی گیاهان به روش ران کیائر نشان داد که در سال 2019، 40 درصد تروفیت ها، 4/18 درصد کریپتوفیت ها، 9/17 درصد همی کریپتوفیت ها، 3/15 درصد فانروفیت ها و 4/8 درصد کامفیت ها را شامل می شود. در سال 2021 تروفیت ها به 7/34 درصد، کریپتوفیت ها به 5/9 درصد، همی کریپتوفیت ها به 4/17 درصد و کامفیت ها به 9/7 درصد کاهش یافته است اما فانروفیت نسبت به سال 2019 بدون تغییر 3/15 درصد باقی مانده است. که بیانگر مقاومت گیاهان فانروفیت به خشکسالی و کمبود آب در منطقه موردمطالعه می باشد.