فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱٬۰۶۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تا کنون نوع شناسی های بسیاری در مورد گرایشات اسلامی صورت گرفته است بخش عمده ای از این نوع شناسی ها مربوط به نویسندگان غربی است که سعی نموده اند اندیشه های اسلامی را به جناح بندی های چپ و راست غربی ربط دهند و لذا موفق به تفکیک درست گرایشات اسلامی از نگرش های غربی نشده اند. آنها از برچسب ها و عناوینی استفاده کرده اند که با نگرش اسلامی بیگانه است. در حالیکه دو نویسندة مسلمان یعنی عبداله سعید و طارق رمضان از شیوه ای متفاوت برای بیان انواع دینداری های اسلامی استفاده نموده و سعی کرده اند تا با اصلاح نواقص نوع شناسی های غربی، تعریف صحیحی از نگرش های اسلامی ارائه دهند. این مقاله ضمن بیان نوع شناسی این دو نویسنده تلاش دارد با مقایسه آن ها و ارائه مثالها ، مصادیق و دلائل لازم، آنها را در معرض نقد قرار دهد. روش این مقاله مقایسه ای تطبیقی است بدین شکل که براساس معیارها و ویژگی های یک نوع شناسی موفق و سودمند، نوع شناسی های عبدالله سعید و طارق رمضان، با آن مقایسه و با تطابق معیارها و ویژگی های نوع شناسی آن ها با معیارها و ویژگی های یک نوع شناسی مطلوب، خطاها و کاستی ها و تعمیم ها و کلی نگری های اشتباه موجود در آن ها نشان داده خواهد شد. عدم تطبیق مصادیق اغلب گونه شناسی ها با واقعیت های موجود در کشور های اسلامی مخاطب را سردرگم می کند و این در حالیست که سعید و رمضان در گونه شناسی خود این جناح بندی ها را رها کرده و یا به طور قابل قبولی از دینداری اسلامی تفکیک کرده آند.
بازنمایی عنصر شور و احساس در آیین های محرّم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به روش کیفی، مبتنی بر نظریه تفسیری کلیفورد گیرتز انجام گرفته. مسئله اصلی در این پژوهش، توصیف عناصر شور و احساس در مناسک محرّم، با تأکید بر فهم چیستی آن در قالب دینِ زیسته است. واحد تحقیق آن دسته از یافته های آیینی است که بیشتر عنصر شور و احساس در آن متجلّی است مانند: (سیاه پوشی، سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی و تعزیه) که محقق آنها را به شیوه قوم نگاری دینی بازنمایی نموده است. راه رسیدن به چنین هدفی ساده نبود، بلکه مستلزم انتخاب روشی پیچیده و ترکیبی بود که محقق را واداشت به روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه با پیشکسوتان آیین محرّم به گفتگو بنشیند. در فرایند تجزیه و تحلیل یافته های ذکر شده به شکل تفسیری، پژوهشگر به شرح این واقعیّت پرداخته که آیین محرّم بازتولیدکننده هویت دینی و فرهنگی بوده است، و آیین ها، همان باور دینی مناسک گزار انند که به عینیّت درآمده. حاصل مصاحبه ها و نتیجه مشاهده محقق نشان داد که شور، احساس، و حرکت به عنوان روح مناسک اند، و طبیعتِ آیین محرّم متمایل به محاکات و دیده شدن است. نتیجه به دست آمده ثابت کرد که آیین محرّم از یک طرف، مؤلفه هایی هویت ساز و تقویت کننده ساخت اجتماعی اند، که توانسته اند در بازتولید روحیه، ارتباطات جمعی، روابط درون گروهی، پیوندهای اجتماعی، آگاهی جمعی، و بازسازی باورهای دینی نقش آفرینی کنند، و از طرف دیگر، پیوند دهنده گذشته و حال بوده اند.محقق در پایان به این جمع بندی رسیده که فهم رابطه شور و احساس در مناسک و آیین دینی راه رسیدن به حقیقت دین را هموار خواهد کرد.
عوامل آرامش خانواده در سبک زندگی امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، یکی از آسیب های جدی فراروی جامعه ناپایداری و تزلزل در خانواده ها و فقدان آرامش و روابط مستحکم است که در صورت غفلت، ضربه های جبران ناپذیری بر پیکره ی جامعه ی اسلامی وارد خواهد کرد. حال آنکه تأسی به نمونه های خانواده ی تراز اسلامی به ویژه زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) می تواند بسیاری از معضلات موجود در خانواده ها را مرتفع سازد. در این نوشتار، ابتدا با مروری اجمالی به چیستی «آرامش خانواده» از منظر قرآن کریم، با نگاهی اجتماعی و تکیه بر روش داده کاوی متون و تحلیل اسناد موجود در خصوص سبک زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س)، مؤلفه های آرامش خانوادگی احصاء و تبیین می شود. از نگاه قرآن دو مؤلفه ی کلان «آرامش» و «مودت و رحمت» ارکان اساسی یک خانواده مستحکم هستند و بر همین مبنا مصادیق و زیرمؤلفه های مربوط به آرامش در زندگی خانوادگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) استخراج و تشریح شده است.
جایگاه علم دینی در تمدن اسلامی از منظر دکتر داوری اردکانی
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این تحقیق فهم نسبت دو مقوله علم دینی و تمدن نوین اسلامی و همچنین بررسی و واکاوی جایگاه علم دینی در تمدن نوین اسلامی از منظر دکتر داوری اردکانی می باشد. دال مرکزی بحث پیرامون وضع بینابین جامعه ای است که در آن انقلاب اسلامی رخ داده است؛ جامعه ای که نه با سنت نسبت تام دارد و نه تجدد را به تمامه اخذ کرده است. در وضعیتی که انقلاب اسلامی داعیه تمدن سازی دارد، و از طرفی به دنبال نقشه علمی جامع کشور، پی ریزی و پرداختن به این نقشه، بدون داشتن افق و نگرش تمدنی امری آن چنان که باید نخواهد بود.ین پژوهش به دنبال است که با پرسش اصلی از انقلاب اسلامی و چیستی مسیر بنای تمدن نوین اسلامی از نگاه دکتر داوری اردکانی، به نسبت علم دینی و تمدن حرکت کرده و پس از مشخص شدن این نسبت، ترسیم ایشان از نوع حرکت برای تمدن سازی را بدست اوریم و تحلیل کنیم. لذا در این پژوهش، به دنبال استفاده نظری و راهبردی از این نسبت برای آنچه اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان افق خویش مطرح کرده است یعنی تمدن نوین اسلامی می باشیم. مدعای اصلی این پژوهش آن است که تا زمانی که عالَم دینی نشود، علم دینی شکل نمی گیرد و تا پیش از آن تنها می توان از طلب علم دینی سخن به میان آورد و این طلب است که می تواند زمینه ساز ایجاد عالَم دینی باشد. .
اثربخشی آموزش معنویت مبتنی برآموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متاهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متأهل شهر اصفهان بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمام زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1396 1395 بودند که تعداد 30 زن متأهل، که شرایط ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب، و به شیوه تصادفی به یکی از دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند؛ آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی روی گروه آزمایش طی هشت جلسه 90 دقیقه ای در هفته انجام گرفت. در هر دو گروه آزمایش و کنترل، پیش آزمون، پس آزمون و آژمون پیگیری (45 روزه) در متغیر شکوفایی (پرسشنامه شکوفایی دینره، 2008) اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش معنویت با تأکید بر آموزه های اسلامی بر شکوفایی زنان متأهل در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری تأثیر معنا داری داشته است (0001/0P=) و می تواند به عنوان مداخله مؤثر در جهت ارتقا شکوفایی و بهزیستی روانشناختی زنان متأهل مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل کارکردی سبک زندگی اقتصادی مطلوب در اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظام های اقتصادی تحلیل های متفاوتی از کارکرد سبک زندگی اقتصادی مورد نظر خود دارند. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به بررسی کارکرد سبک زندگی اقتصادی مطلوب در اسلام در مقایسه با کارکرد سبک زندگی اقتصادی در دولت رفاه می پردازد. بنا به فرضیه مقاله سبک زندگی اقتصادی اسامی به واسطه ترویج سه الگوی متمایز ولی تکمیل کننده تولید نافع، مصرف حد کفاف و انفاق مازاد درآمد، کاراتر، عادلان هتر و پایدارتر از سبک زندگی اقتصادی در الگوی دولت رفاه است. بر اساس یافته های پژوهش، الگوی سبک زندگی اقتصادی دولت رفاه به واسطه تحریک هم زمان انگیزه تولید و مصرف، فشار زیادی را به منابع اقتصادی وارد نموده و با کسرهای ممتد بازتوزیعی مواجه است. در مقابل، الگوی سبک زندگی اقتصادی اسامی به صورت همزمان به تحریک تولید نافع، کنترل مصرف در حدف کفاف و تشویق انفاق مازاد درآمد در راه خدا می پردازد. این الگو نه تنها باعث افزایش کارآیی و کمک به حفظ منابع زیست محیطی می شود؛ بلکه با سرازیر کردن مازاد درآمد افراد به سمت فقرا با کمترین هزینه ممکن به بهبود عدالت توزیعی کمک می نماید. ازاین رو، سبک زندگی اقتصادی اسلامی به واسطه تحقق همزمان کارآیی، عدالت و پایداری نسبت به سبک زندگی اقتصادی دولت رفاه برتر است.
بررسی ارتباط بین دینداری و سلامت روان دانشجویان تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دینداری و سلامت روان در بین دانشجویان تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان انجام شده است. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام و داده ها از یک نمونه 400 نفری از دانشجویان سه مقطع تحصیلی دانشگاهی گردآوری شده است. در این پژوهش نظریاتی برای تبیین دینداری و سلامت روان ارایه شده است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داده که ارتباط معناداری بین ابعاد دینداری کل و سلامت روان دانشجویان وجود دارد. با توجه به مقادیر F و سطوح معناداری برای هر یک از متغیرهای مستقل تمامی روابط با احتمال 99 درصد، به جز بعد مناسکی با احتمال 95 درصد، مورد تأیید پژوهش واقع می شود.
بررسی ارتباط بین ابعاد مختلف دینداری و سلامت اجتماعی دانش آموزان (نمونه مورد مطالعه دانش آموزان دبیرستان های شهر دهاقان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سلامت موضوعی مطرح در همه فرهنگ هاست و تعریف آن در هر جامعه ای تا اندازه ای به حس مشترک مردمان از سلامت و فرهنگ آنها باز می گردد؛ ولی معمولاً هر گاه از آن سخنی به میان آمده بیشتر بعد جسمانی آن مورد توجه بوده، در حالی که رشد و تعالی جامعه در گرو تندرستی آن جامعه از ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است. پژوهش حاضر که با هدف بررسی ارتباط دینداری و سلامت اجتماعی در بین دانش آموزان دبیرستان های دهاقان است، یک پژوهش میدانی با تکنیک پیمایش است و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانش اموزان دبیرستان های شهر دهاقان است که تعداد 367 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. در این پژوهش بر اساس نظریه های گلاک و استارک و کییز به بررسی ارتباط بین ابعاد مختلف دینداری یعنی دینداری اعتقادی، پیامدی، مناسکی، تجربی و عاطفی با سلامت اجتماعی دانش آموزان پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاضر حاکی از ارتباط بین تمامی ابعاد دینداری و سلامت اجتماعی دانش آموزان است. در این میان قویترین متغیر بعد مناسکی (42/0) و ضعیف ترین متغیر بعد پیامدی (18/0) است.
بررسی رابطه ی بین هویت ملی و دینی با پایبندی به فرهنگ شهروندی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ شهروندی هنجارهای جامعه را رقم می زند و پایه های ارتباط میان شهروندان را شکل می دهد، شهری که از فرهنگ غنی شهروندان لبریز است، امنیت و آرامش در آن هویداست و مشارکت شهروندان در فعالیت های مختلف به چشم می خورد؛ مشارکتی سازنده که هزینه های اداره شهر را کاهش داده و لبخند را جایگزین دغدغه ها و نا آرامی ها می نماید. فرهنگ شهروندی هویتی تحصیل شده در مدتی کوتاه نیست و در یک دوره ی زمانی طولانی و در تعاملات اجتماعی ساکنان شهر ایجاد می گردد و از هویت افراد تأثیرپذیر است.
با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش، ابزار تحقیق پرسشنامه و استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS، به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی است که آیا بین گرایش به هویت ملی و هویت دینی و پایبندی به فرهنگ شهروندی در بین شهروندان شهر کرمانشاه ارتباطی وجود دارد؟ جامعه ی آماری پژوهش حاضر تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهر کرمانشاه هستند که تعداد 384 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفته است.
برای پاسخگویی به سؤال اصلی این پژوهش، به بررسی و تحلیل ارتباط بین گرایش به هویت ملی (با ابعاد هویت سیاسی، هویت جغرافیایی، هویت تاریخی و هویت فرهنگی) و هویت دینی با ابعاد (تعلق به دینداری مناسکی، پیامدی و اعتقادی) با پایبندی به فرهنگ شهروندی پرداخته شد. یافته ها حاکی از ارتباط بین تمامی متغیرهای مستقل و وابسته می باشد. بدین صورت که بین گرایش به هویت ملی و گرایش به هویت دینی در ابعاد مختلف با پایبندی به فرهنگ شهروندی ارتباط معنادار وجود دارد.
تبیین جامعه شناختی خلافت از منظر ابن خلدون با رویکردی انتقادی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در دنیای اسلام، نظام خلافت با استفاده از صبغه الهی و قدسی در عرصه سیاسی- اجتماعی مسلمانان وارد شد. علمای اهل سنت برای رهایی از تنگناهای موجود در جامعه در ذیل این نظام، از ظرفیت فقه و کلام استفاده کرده، این نظام را توجیه کردند. ولی توجیه فقهی کلامی، به تنهایی کافی نیست، بلکه تداوم و استمرار این نظام نیازمند تبیین جامعه شناختی است؛ چراکه اگر ابعاد تئوریک آن بازکاوی نشود، باید بساط آن برچیده شود. ازاین رو، آسیب شناسی اجتماعی این نظام می تواند چگونگی استمرار آن را تبیین کند. لذا ابن خلدون از ظرفیت های فقه و کلام اشعری استفاده می کند و نظام خلافت را بر مدار نظریة عصبیت به لحاظ جامعه شناختی تبیین می کند. این مقاله، چگونگی تبیین ابن خلدون از نظام خلافت و ظرفیت های موجود در جوامع اسلامی را از منظر جامعه شناختی بررسی می کند و با تمرکز به مفهوم «عصبیت» و رویکرد مقبولیت در اندیشه ابن خلدون، که مبتنی بر عصبیت و شوکت است، اصطکاک مبنایی او با مقوله مشروعیت را به نقد کشیده است.
تأثیر تشبه به جنس مخالف در اختلال نظام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر تشبه به جنس مخالف در ایجاد اختلال در نظام و خرده نظام های مد نظر اسلام و تبیین عِلّی این پدیده، موضوع اصلی مقاله است. بدین منظور با الهام از ادبیات نظری و چارچوب مفهومی برخی از اندیشمندان دینی نظیر علامه طباطبایی، شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی مدل نمونه و هنجاری نظام فردی، خانوادگی و اجتماعی مورد نظر اسلام را ترسیم نمودیم. به منظور تبیین نقش بنیادین تفاوت های جنسی و جنسیتی در سامان یابی این مدل هنجاری، چهار مفهوم اصلی فطرت، عدالت، زوجیت و هویت جنسی را با استناد به کاربردهای قرآنی طرح یا پرورش دادیم. در نهایت ضمن تحلیل عقلی استلزامات جنسی و جنسیتی این نظام ها، نشان دادیم که تشبه به جنس مخالف باعث ناهماهنگی در سطوح مختلف هویت از یک سو و به هم ریختگی های الگوهای نظام مطلوب دینی از سوی دیگر می شود. این مقاله در بخش ترسیم ویژگی های مدل هنجاری نظام در اسلام، از روش تفسیری−عقلی بهره برده است. بررسی فرضیه ها و تبیین عِلّی با روش عقلی و عرضه بر نظریه های اجتماعی انجام گرفت.
هدف علم در «پارادایم اسلامی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف علم در پارادایم های اثباتی، تفسیری و انتقادی، اگرچه مشخص اند، اما متفاوتند. هدف علم در پارادایم اثباتی تبیین، در پارادایم تفسیری فهم و تفسیر رفتار و در پارادایم انتقادی تغییر پدیده ها و رهایی بخشی انسان ها است. حال پرسش این است که بر فرض پذیرش «پارادایم اسلامی علوم انسانی»، هدف علم در آن چیست؟ در این جستار از روش تحلیل متن استفاده برده ایم و مبنای کار این گونه است که ابتدا پرسش هایی طرح می شود و بعد به جستجوی پاسخ آن در قرآن و روایات مرتبط می پردازیم. در روش تحلیل متن ارتباط بین رجوع به متن و نتیجه گیری درباره هر مطلب، دو سویه و مکرر است؛ یعنی با طرح پرسش، جستجو در متن را آغاز می کنم و پس از مطالعه متن، ممکن است، فهم آیه ای فهم آیه دیگر را تکمیل، اصلاح و گاه عوض کند. نتیجه اینکه هدف پارادایم اسلامی علوم با توجه به آیات قرآن و روایات مرتبط، اصلاح فردی و اجتماعی با یک زبان علمی است؛ چرا که عالم طبیعت و نظام اجتماعی را می توان تبیین و فهم کرد تا بتوان اصلاحشان کرد تا کارشان را خوب انجام دهند. راهکار اصلاح عبارت است از تبیین درست و فهم دقیق پدیده های طبیعی در نظام طبیعت؛ و تبیین درست، فهم دقیق، انتقاد سازنده از وقایع اجتماعی و آگاه کردن افراد و عناصر نظام از وظایف و تکلیفشان در نظام اجتماعی.
گفتمان معرفةالنفس و ریاضت در سبکزندگی اشراقی عرفانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان از دیرباز برای رسیدن به سعادت و کمال، دستیابی به اهداف فردی و اجتماعی و غلبه بر مشکلات مادی و غیرمادی در جستوجوی سبکزندگی مطلوب بوده است. سبکزندگی مجموعهای از امور نظاممند و همگرا از زندگی انسانی اعم از بعد فردی، اجتماعی مادی و معنوی است. این امور نظیر بینشها، گرایشها، رفتارهای درونی، رفتارهای بیرونی در حوزههای فرهنگی، دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که میتوان از همه آن امور، الگویی را استخراج کرد و ارائه داد. بنابراین سبکزندگی، فرآیندی است که با تمام ابعاد و زوایای حیات انسان ارتباط دارد.
فرازمندترین و جامعترین سبکزندگی، برنامهای است که از تعالیم الهی و آموزههای وحیانی استخراج شده باشد. در این راستا دانشوران مسلمان نیز متناسب با رویکرد علمی- فلسفی و آموختههای خود از اسلام و یافتههای خود به ارائه برنامه زندگی اقدام کردهاند. شیخ اشراق طبق آموختههای خود از اسلام و یافتههای شهودی و باطنی خود، دستورالعملهایی را برای رسیدن به حیات معنوی و زندگی مطلوب بیان کرده است. آشکار است که سبکزندگی، بیشتر به رفتار میپردازد؛ ولی تعیین این رفتار در سایهاندیشهها، باورها و یافتههاست. بنمایه سبک زندگی اشراقی- عرفانی، دو امر بسیار مهم است که ما آن را با عنوان گفتمان «معرفةالنفس» و «ریاضت» مطرح میکنیم.
این مقاله میکوشد پایه و اساس سبکزندگی اشراقی را تبیین کند. این پایه، خودشناسی و معرفهالنفس است و نردبانش ریاضت و سیر و سلوک معنوی و باطنی است. همچنین تلاش ما بر این است که تاروپود، ماهیت و حقیقت این دو را از نگاه شیخ اشراق با استناد به آثار وی توضیح دهد. این نوشتار در پایان به نمونههای عینی ریاضت اشاره میکند که در شرایط کنونی جهان معاصر ضروری مینماید.
ساختار و روابط حاکم برآن با تأکید بر تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
ساختار عبارت از نظم و چینشی خاص است که بر اجزا حاکم شده و آثار و تبعات ویژه ای را از خود در پدیده ها بر جای می گذارد. ساختار ها به دلیل پهن دامنه بودن امکان تحلیل کلان پدیده ها را فراهم می آورند و شناختی را از پدیده به دست می دهند که بدون در نظر داشتن یک نظریه ساختاری دستیابی به آن نامقدور است. حرکت به سوی کشف یک نظریه ساختاری مستلزم شناخت ساختارهاست. ما در این پژوهش به دنبال آنیم تا با استفاده از روش تحلیل متن تبیینی مبتنی بر معارف اسلامی از ساختار ها و روابط آنها در تفسیر المیزان ارائه داده و به این پرسش پاسخ گوییم که ماهیت ساختار چیست و چه ویژگی ها و روابطی بر آنها حاکم است؟ در این نوشتار در کنار پرداختن به تضاد میان ساختار ها، به روابطی چون همزیستی، تعادل و آتش بس میان ساختارها در دو سطح فردی و اجتماعی پرداخته شده است.
رابطة دینداری و عضویت افراد در شبکه های اجتماعی نیکوکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه افراد از طرفی تحت تأثیر فرهنگ دینی جامعه خود هستند و از سوی دیگر در معرض عناصر ساختی دنیای مدرن قرار دارند. بررسی تغییرات ایجادشده در جامعه و تأثیر آن بر دینداری می تواند موفقیت ها و کاستی برنامه های اجراشده در حوزة مسائل دینی را نشان دهد. این پژوهش با هدف برسی رابطة بین دینداری و میزان عضویت افراد در پیوستن به شبکه های اجتماعی نیکوکاری انجام شده است. شیوة انجام این تحقیق، پیمایش بوده و جامعة آماری آن تمام افراد هجده سال به بالای ساکن در منطقة 4 شهر تهران را در بر می گیرد. این افراد، مطابق شیوة نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای و به صورت تصادفی انتخاب شده اند. با توجه به گستردگی نظریات مطرح در حوزة جامعه شناسی دین، تلفیقی از نظریات وبر، اینگلهارت، برگر و لاکمن برای تبیین موضوع برگزیده و از ابزار پرسشنامة استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. همچنین از آزمون های آماری خی دو و فی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. متغیر دینداری در چهار بعد مناسکی، تجربی، پیامدی و اعتقادی، و متغیرهای زمینه ای از جنبه های سن، تحصیلات و وضعیت تأهل بررسی شده اند. یافته های تحقیق نشان از همبستگی با درصد احتمال قوی متغیرهای مستقل تحقیق با میزان عضویت افراد در شبکه های اجتماعی نیکوکاری دارد.
بازنمایی «ارتباط شیطان و انسان» در سریال های ماورائی (تحلیل روایت سریال اغما)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دهه 1380ش، تلویزیون ایران، میزبان مولودی مبارک بود؛ استعلای هنر هفتم در رهسپاری به جهان غیب در قالب ژانر نوپدید «سینمای ماورا» افسوس که این بشارت به بالندگی خود نرسید و رو به پژمردگی، بلکه افول نهاد. از چالش های این گونه فاخر، انطباق کامل داستان با آموزه های اسلامی است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی بازنمایی «ارتباط شیطان با انسان» به عنوان یکی از محورهای مهم در ارتباط انسان با عالم ماورا در مطالعه موردی سریال «اغما» همت گماشته است و در پی پاسخ به این پرسش اساسی است که منطق روایی این سریال تا چه اندازه با مبانی اسلامی این ارتباط منطبق است؟ این پژوهش از نوع توصیفی−تحلیلی است که با روش اسنادی و تحلیل روایت بر اساس الگوهای پروپ و گرماس−لاری وای و بر اساس موردپژوهی انجام گرفته است. نوشتار حاضر، ابتدا مبانی نظری «ارتباط شیطان با انسان» را با روش اسنادی از فرهنگ اسلامی جمع آوری و در مرحله دوم، پی رنگ داستانی این ارتباط در سریال را با روش تحلیل روایت بررسی کرده است و در نهایت با عزیمت از این دو رهیافت توصیفی−تحلیلی، یافته های تحلیل روایت را به روش تطبیقی−انتقادی و در مقایسه با مبانی اسلامی پیش گفته مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و توانسته است به نوعی الگوی عام در اجزای فرایند و منطق روایی ارتباط انسان و شیطان دست یابد.