فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
102 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف بررسی رابطه کانونی مدیریت دانش با استقرار مدیریت کیفیت فراگیر انجام شد. روش: روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل معلمان ابتدایی ناحیه دو شهر همدان بودند، که از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان نمونه ای به حجم 219 نفر انتخاب شدند. و ابزار پژوهش نیز پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش فونگ و چی (2009) و پرسشنامه مدیریت کیفیت جامع اسپینوال (1994)، بود. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار، از تکنیک های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده شد، جهت تحلیل داده ها از همبستگی کانونی و رگرسیون خطی چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS 25 استفاده شد. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که ابعاد مدیریت دانش دارای همبستگی کانونی مثبت و معنادار در آلفای 01/0 به مقدار 637/0 با ابعاد استقرار مدیریت کیفیت فراگیر بودند. ابعاد مدیریت دانش قادر به تببین 127% واریانس متغیر استقرار مدیریت کیفیت فراگیر بودند. همچنین با توجه به ضرایب رگرسیونی استاندارد شده می توان گفت: ابعاد کسب دانش، ذخیره دانش و توزیع دانش دارای اثر مثبت و معنادار بر متغیر استقرار مدیریت کیفیت فراگیر درسطح 05/0 می باشند. نتیجه گیری: ابعاد مدیریت دانش دارای همبستگی کانونی مثبت و معنادار با ابعاد استقرار مدیریت کیفیت فراگیر هستند
برساخت اجتماعی عشق در زبان زندگی روزمره (روایت عشق از نگاه زوج های قوم کُرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش دستیابی به ساختار صورت بندی ذهنی- ادراکی زوجین قوم کُرد از تجربه عشق است. ازاین رو، مهم ترین پرسش این پژوهش به این شیوه تدوین شده است: زوجین عاشق در حالت ها و موقعیت های مختلف زندگی، عشق را چگونه تجربه می کنند؟ پاسخگویی به سؤالات این مطالعه نیازمند طرح فرضیه خاصی نبوده و با ورود به میدان پژوهش، تجربه زیسته افراد در مورد عشق مورد پرسش قرارگرفته است. با بهره گیری از روش تحقیق پدیدارشناسی، مشارکت کنندگان در پژوهش از بین زوجین با قومیت کُرد که تجربه عشق داشته اند؛ به تعداد 10 زوج(20نفر) انتخاب شده اند. قبل از ورود به میدان پژوهش و شروع مصاحبه، از طریق مطالعه ای اکتشافی حالت ها و موقعیت های مهم عشق از طریق افراد عاشق استخراج گردید و در هنگام مصاحبه با تقسیم مراحل عشق به پنج مرحله ، این حالت ها و موقعیت های مهم مورد پرسش قرار گرفت. تحلیل متون حاصل از انجام مصاحبه از طریق روش تحلیل گفتمان جیمز پُل جی انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها نشان می دهد که عشق در مراحل مختلف زندگی به صورت های مختلفی تجربه شده است. اما آنچه قابل توجه است، تفاوت در احساس، کنش و عمل در مرحله قبل از عاشقی با مراحل بعدی زندگی مشترک عاشقانه است.
زمینه ها و دلالت های نظم اجتماعی؛ مطالعه کیفی کارکنان ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی، شناسایی معانی، زمینه ها و راهبردهای برساخت نظم اجتماعی به میانجی تجربه زیسته نمونه ای از کارکنان ناجا است. رویکرد مدنظر ما از نوع کیفی بوده و با روش نظریه زمینه ای با انتخاب میان نمونه ای از کارکنان ناجا در شاهین دژ انجام شده است. همچنین، برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند با بیشترین تنوع و برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شده است و در نمونه پژوهش، 32 نفر از افسران ناجا مشارکت داشته اند. برای کارکنان ناجا نظم اجتماعی چارچوب مدار و قانون مدار است و در تقابل با ناامنی تعریف می شود؛ چنانکه متضمن مشارکت اجتماعی و نهادی است. ازنظر کارکنان ناجا نظم اجتماعی به کمک فرهنگ سازی در بر داشتن قواعد، تعمیق شهروندی، وجدان کاریِ کارگزاران نظم اجتماعی و اقدامات و رویکردهای بسترمند و اقتضایی بر ساخته می شود. آنها پی ریزی و قوام بخشی نظم اجتماعی را به استفاده از راهبردهایی چون اعتمادسازی اجتماعی- نهادی، عدالت رویه ای، انعطاف پذیری در روش، و ارتقا- کارآمدی سازمانی وابسته می دانند. بازسازی معنایی بر درک و تفسیر کارکنان ناجا از جهان اجتماعی و اعیان اجتماعی و بازسازی فرهنگی بر «سازش ناپذیری با مخلان نظم عمومی و افراد فرصت طلب»، «پذیرش اعتراض و مطالبه محوری»، «ضرورت مدیریت فضای مجازی» و «بازگشت به هویت اسلامی» دلالت دارد. مقوله هسته نیز ناظر بر «مسئله ساز شدن نظم اجتماعی؛ نظم اجتماعی در میانه نظم انتظامی و نظم انسجامی» است که بر اختلاطی شدن نظم اجتماعی و وجود هم زمان وجوه آمرانه و اجتماعی (برگرفته از جامعه و مشارکت اجتماعی) دلالت دارد.
ارزیابی سیاست گذاری مسکونی در شهر تهران در رویارویی با نابرابری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
73 - 132
حوزههای تخصصی:
سیاست گذاری مسکونی یکی از عرصه های مهم سیاست گذاری شهری است. ویژگی های اجتماعی مسکن و نیز اثرات گسترده بخش مسکن در اقتصاد، سیاست گذاری مسکونی و پشتیبانی تأمین مسکن را جزئی از سیاست گذاری عمومی قرار داده است. آن شیوه سیاست گذاری عمومی که مسکن را به عنوان «حق اجتماعی» نادیده می گیرد، سبب شکل گیری نابرابری فضایی در سیستم مسکونی شهرها می شود. مشکل مسکن در تهران، هم به عنوان جزئی از یک مشکل فراگیر در سطح ملی و هم جزئی از مشکل های این بزرگ شهر به نابرابری فضایی منجر شده است. آگاهی از چگونگی اثرگذاری سیاست های شهری و ردیابی علل پیدایش نابرابری مسکونی، امکان سیاست گذاری کارآمد برای رویارویی با این مشکل برنامه ریزی را فراهم می آورد. این مقاله بر روند کار و نیز محتوای سیاست های اجراشده و مؤثر بر ساختار مسکونی شهر تهران، تمرکز کرده و اثر آنها را بر نابرابری فضایی، شناسایی کرده است. برای دستیابی به هدف این مقاله یک فرآیند دومرحله ای توصیفی- تحلیلی بر اساس راهبرد پژوهش قیاسی پیگیری شده است و اثرات سیاست ها بر نابرابری فضایی در ساختار مسکونی شهر تهران با استفاده از تحلیل طولی و تحلیل محتوای تماتیک (فَرهشتی) سیاست ها تحلیل و مقایسه شده اند. یافته های مقاله نشان می دهند که دستور کار سیاست های چیره، فاصله زیادی برای رویارویی با مشکل شهری نابرابری فضایی در شهر تهران دارد. این مقاله رهیافت و چارچوبی برای رویارویی با این مشکل به طورکلی و در تهران ارائه می کند.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه نامتوازن در استان کردستان با تاکید بر شاخصهای توسعه اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های کشورهای در حال توسعه تمرکز شدید و تعادل نامتوازن است، مسئله ای که در این پژوهش مورد بررسی می باشد این است که:کشور ایران از جمله مناطقی است با توسعه ای نا متوازن ،به همین دلیل توسعه درونی هم به صورت یکسان در استانهای ایران صورت نگرفته است ، برخی از استانها از توسعه اقتصادی و اجتماعی با شاخص های بهتری برخوردارند و برخی مناطق لقب محروم را هم چنان پیشآهنگ نام خود دارند .مناطق مرزی مانند استانهای کردستان، لرستان ،ایلام و سیستان و بلوچستان از آن جمله اند در بعد درون استانی نیز مسئله به نحوی دیگر بروز نموده است منطقه مورد بررسی در این پژوهش استان کردستان می باشد . نگاه تمرکزگرا از سوی برنامه ریزان، سیاستگزاران و مجریان بر توسعه استان ها سایه افکنده است. توسعه نامتوازن به عدم توزیع مناسب در برخورداری تمام مناطق از مزایای توسعه نظر دارد .برای ایجاد تعادل و توسعه ی همه جانبه در کشور مطالعه و پژوهش درباره مناطق کمتر توسعه یافته جهت برنامه ریزی های آینده امری لازم و ضروری می باشد،این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر توسعه نامتوازن استان کردستان پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن تلفیقی از تحلیل محتوا و تحلیل مقایسه ای است. از نرم افزار max QDA برای تحلیل محتوای مصاحبه های انجام شده با صاحب نظران استان و تحلیل مقایسه ای آمار اخذ شده از مرکز آمار ایران در سال 1395 استفاده شده است، بر اساس دیدگاه های نظری توسعه اقتصادی علل توسعه ناکافی در بخشهای مختلف استان کردستان تبیین شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که استان کردستان از نظر بهره مندی از ابعاد و شاخص های گوناگون توسعه اقتصادی جزء استان هایی با میزان توسعه اندک درکشور محسوب می گردد و براساس نتایج این پژوهش می توان با تاکید بر این امرکه محوریت توسعه مشارکت در تمام جوانب است مقدمات توسعه استان کردستان فراهم می گردد.
واکاوی عوامل پیدایش شخصیت جاهل کلاه مخملی در سینمای عامه پسند ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
92 - 72
حوزههای تخصصی:
در تعداد قابل توجهی از فیلم های داستانی تاریخ سینمای ایران شخصیتی وجود دارد که غالبا از او به عنوان «جاهل» یاد می شود، شخصیتی که می توان گفت پیش از انقلاب همواره محبوب بوده است. این شخصیت از اواسط دهه سی به فیلم های ایرانی راه پیدا می کند. ما در این پژوهش در بستر کلی تاریخی- اجتماعی و با توجه به وضعیت سینما و فیلم سازی در دوره مورد بحث پدیدار شدن این شخصیت در سینمای ایران را مورد کنکاش قرار داده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که آنچه باعث عطف نظر و محبوبیت جاهل شده است، ناامیدی و اکراه از مظاهر تمدن غرب و در نتیجه آن سیطره جستجو برای راه حل های بومی چه در میان توده ها و چه در میان روشنفکران بوده است. چنین ناامیدی برآیند اشغال کشور در جنگ جهانی دوم و همچنین تلاش حکومت در شبه غربی سازی ایران در آن سال ها بوده است. از سوی دیگر فیلم سازان ایرانی که توان رقابت تکنیکال با فیلم های خارجی توزیع شده در سینماها را نداشتند، مجبور بودند در مضامین، شخصیت پردازی و دیالوگ نویسی به فرهنگ و زبان کوچه و خیابان نزدیک شوند. بدین ترتیب شخصیت جاهل که با داستان« اسمال در نیویورک» به محبوبیت رسیده بود مورد توجه سینماگران و اقبال از سوی مخاطبان قرار می گیرد.
Investigating the relationship between academic self-regulation and metacognition with students’ academic achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: There is no doubt that one of the most important educational management and planning tasks of schools is to encourage youth to participate and cooperate in all matters. They can engage students in various school affairs by developing appropriate educational planning. This can help youth feel useful and get away from isolation and boredom as one example of fulfilling a happy and joyful life. The present study was aimed at investigating the relationship between academic self-regulation and metacognition with students’ academic achievement. Methodology: This was an applied research and followed a descriptive correlational method in terms of data collection. The statistical population included all students in Gilan-e-Gharb. 110 of them were selected through multi-stage cluster sampling method to participate in the study. To collect data, the self-regulatory questionnaire and Connell Ryan (1989) and O’Neill and Abedi metacognition questionnaire were used. Findings: The results showed a significant relationship between self-regulation and its dimensions including internal self-regulation, external self-regulation, cognitive self-regulation and internal motivation with student’s academic achievement. In addition, there was a significant relationship between metacognition and components of innovation and collaboration with students' academic achievement and the components of innovation and collaboration could predict students' academic achievement (P <0.05). Conclusion: Teachers can play an effective role in students’ academic achievement by creating a climate of collaboration and assistance among students in addition to creating a positive attitude toward the environment.
The Effectiveness of Stress Coping Skills Training on Mindfulness of Female students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to determine the effectiveness of Stress Coping Skills Training on Mindfulness of Female students. Methodology: This quasi-experimental study was carried out in a pre-test and post-test design with control group. Sixty-nine students were selected from among the girls of the 9th grade in Tehran during the academic year of 2017-18 and were randomly assigned to experimental and control groups. The Mindfulness Questionnaire (Baer & et al., 2006) was performed in the pre-test phase and after training the skills of confronting stress with the experimental group, the questionnaire was repeated on both groups. Data analysis was done by SPSS19 software in two parts: descriptive and inferential (covariance). Findings: The results showed that by controlling the effect of pre-test, the mind-consciousness scores of the experimental group significantly increased in the post-test phase. The results show that the teaching of skills to confront mind-tone stress increases students' awareness. Learning these skills will increase the decentralization and dare of students' exposure to stressful thoughts, which leads to higher awareness. Also, stress coping skills lead to cognitive reform and the ability to manage themselves, and subsequently their minds increase. Conclusion: Therefore, it can be said that teaching strategies for coping with stressful situations are an effective way to increase students' mindfulness.
Identifying the Dimensions, Components and Indicators of Talent Management(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to identify the dimensions, components and indicators of talent management. Methodology: The method of the present study was qualitative and in terms of purpose was part of applied / basic research. The target population includes professors in different fields in universities who had a history of teaching at different levels in the Islamic Azad University in the university units of Mazandaran. Sample size was selected based on purposive sampling, 10 people. The research tools were semi-structured interviews, document review and web pages as a visual medium for applying multilateralism. The validity and reliability of the instrument were evaluated and confirmed. Content analysis was used to analyze the data. Findings: The results showed that the dimensions, components and indicators of talent management include talent retention (replacement), talent retention (service compensation system), talent retention (empowerment), talent retrieval (employment brand), talent retrieval (tools and resources) is. Conclusion: Explaining the above findings, it can be said that universities are considered to be one of the most fundamental elements of change and one of the most important factors in shaping the future world. Due to the drastic changes that have affected the world of higher education today, the goals, programs and orientations of universities have become more and more in the spotlight.
The Relationship between Positive Emotional Styles with Life Expectancy and Mediation of Quality of Life in Older Men(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of the present study was to investigate the relationship between positive emotion styles with life expectancy and mediation of quality of life in male elderly. Methodology: This study was a descriptive-correlational study that aimed to investigate the mediating role of quality of life in the relationship between positive emotion styles and life expectancy in the elderly. The statistical population of this study included all elderly men over 60 years old in Neyshabour Welfare Office. The sample consisted of 132 elderly people who were selected through available sampling. Beck, Haffer & Scobler (2009), Schneider et al. (1991) Life Expectancy Questionnaire, and World Health Organization Quality of Life Questionnaire (1998) were used for data collection. Data were analyzed based on structural equations and correlation coefficient. Findings: The direct effect of positive emotion styles on life expectancy was 0.425 with a significance level of 0.008 and the indirect effect of positive emotion styles on life expectancy with respect to quality of life of the elderly was 0.404 and the corresponding significance level was It is less than 0.5, so the mediating role of quality of life is confirmed. The results of regression analysis and structural equations showed that there was a relationship between positive emotion styles with life expectancy and mediation of quality of life in male elderly. P≤ 0.001). The results also showed that the role of quality of life in the relationship between positive hyper-emotion style and hyper-interest with partial life expectancy was. (P ≤0.001) Conclusion: Based on the findings of this study, it is shown that extrasensory styles such as being pleasant, socializing, inhibiting and accepting change in quality of life increase in elderly men, which leads them to experience higher life expectancy.
تأثیر ابعاد تصمیم گیری در پیشگیری انتظامی ازجرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
89 - 114
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توجه ویژه به تصمیم گیری صحیح، به موقع و اجرای سریع آن در مأموریت های محوله از جایگاه و اعتبار خاصی برخودار می باشد که می بایستی مورد لحاظ قرار گیرد، به گونه ای که مدنظر قرار دادن مباحث مدیریتی بویژه اصول و مبانی تصمیم گیری از جایگاه خاصی برخوردار است، لذا نیروی انتظامی می بایستی در راستای پیشگیری انتظامی از جرم با درک، شناخت و تصمیم گیری مناسب، و اجرای به موقع ابعاد و شاخص های آن در جامعه اقدام لازم را به عمل آورد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر ابعاد تصمیم گیری در پیشگیری انتظامی از جرم (مورد مطالعه مدیران اجرایی سرکلانتری دوم تهران بزرگ) می باشد. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و به روش کیفی، پس از جمع آوری اطلاعات اولیه از طریق مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و میدانی، با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش 42 نفر از اساتید و مدیران اجرایی شامل؛30 نفر از اساتید گروه پیشگیری انتظامی از جرم دانشگاه علوم انتظامی امین و 12 نفر از رؤسای سرکلانتری دوم فاتب بودندکه نظر به قابل دسترس و محدود بودن تعداد آنها، نمونه گیری به صورت تمام شمار انجام شد. یافته ها: با توجه به معادله رگرسیون و ضریب استاندارد وضعیت داده ها نرمال و برابر آزمون t تک نمونه ای با سطح معنی داری کوچک تر از 05/0 با اطمینان 95 درصد بین ابعاد تصمیم گیری و پیشگیری انتظامی ازجرم رابطه معنی دار مثبتی وجود دارد یافته ها نشان از آن دارد که بالاترین تأثیر مربوط به متغیر شناسایی و تشخیص مسئله در پیشگیری انتظامی از جرم است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد، بیشترین تأثیر ابعاد تصمیم گیری را به ترتیب متغیرهای، شناسایی و تشخیص مسئله، طراحی و ایجاد راه حل ها، انتخاب و گزینش راه حل ها و ارزیابی راه حل ها بر تصمیم گیری در پیشگیری انتظامی از جرم را دارند. یعنی با ارتقای یک واحد از متغیرهای مدل به ترتیب متغیرهای شناسایی و تشخیص مسئله (248/0)، طراحی و ایجاد راه حل ها (220/0)، انتخاب و گزینش راه حل ها (230/0) و ارزیابی راه حل ها (210/0) تأثیر را بر تصمیم گیری در پیشگیری انتظامی از جرم خواهد داشت.
سنخ آرمانی ماکس وبر، ابزاری تحلیلی برای گونه شناسی مناسک سوگواری های عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی تاریخی - اجتماعی به جامعه ایران می توان به این باور رسید که مناسک عاشورا و سوگواری های محرّم جزء لاینفک فرهنگ این سرزمین محسوب می شود و می توان آن ها را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داد. با توجه به جایگاه محرم و عاشورا در تاریخِ اجتماعی و فرهنگ جامعه ایران، در نوشتار پژوهشی حاضر سعی بر این است که مناسک عاشورا با کمک یکی از ابزارهای تحلیلی برجسته در علوم اجتماعی یعنی مفهوم وبری «ایده آل تایپ» بررسی شوند. از نظر وبر«هر سنخ آرمانی با تأکیدی یک جانبه بر یک یا چند دیدگاه و با ترکیب شمار بسیاری پدیده های فردی انضمامی پراکنده و جدا و کم وبیش موجود و گاهی غایب ساخته می شود که مطابق با آن دیدگاه های تأکیدشده یک جانبه و در قالب یک سازه تحلیلی یکپارچه ای مرتب می شوند. این سازه ذهنی را در مفهوم خالصش در هیچ کجای واقعیت به صورت تجربی نمی توان یافت...» با این اوصاف مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که آیا مفهوم سنخ آرمانی وبر قابل انطباق بر مناسک سوگواری های عاشورا هست؟ مهم ترین یافته های کاربست تجربی این مفهوم در عرصه سوگواری های عاشورا چیست؟ روش پژوهشی ما در این جا با توجه به ماهیت پژوهش، روش کیفی و استراتژی پژوهش، استراتژی استفهامی است. یعنی برای تفهم کنشِ کنشگران و سنخ بندی آن ها، روشی متناسب با مسئله پژوهش، مجموعه ای پویا از روش های کیفی (مشاهده مشارکتی، تکنیک مصاحبه عمقی، سنجش های غیرمزاحمی) را به کار بسته ایم. برای نمونه های مورد بررسی از روش نمونه گیری نظری استفاده شده و معیار اشباع نظری، ملاک توقف مصاحبه بوده که بر این اساس با 32 نفر مصاحبه صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها، از تکنیک تحلیل مضمون (کدگذاری، طبقه بندی داده ها و الگویابی درون- داده ای و برون- داده ای) استفاده شده تا به یک گونه شناسی تحلیلی دست یافت. یافته های پژوهش نشان می دهد که جمعوری شده جکه می توان کنش های سوگواران را با عنایت به مفهوم سنخ آرمانی در چهار شکل: 1. سنت گرایان،2. شکل گرایان (فرم گرایان)،3. قومیت گرایان و4. نوگرایان دینی صورت بندی کرد. این چهار تیپ سوگواری از حیث گفتمان غالب، میزان استفاده از ساز و برگ در سوگواری ها، هدف غالب، میزان دست رسی به صدا و سیما، چهره اصلی مجلس، پایگاه اصلی، ادبیات غالب، مخاطبان، زیست جهان، نوع اقتدار حاکم بر فضای سوگواری و... دارای تمایزات عمده ای هستند. البته این سنخ آرمانی یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و صورت برداری از کنشگران این مناسک و مراسم می باشد و الزاماً به این معنی نیست که تمامی مختصات ذکر شده فقط در یک تیپ یافت می شود یا مرز دقیقی بین آن ها وجود دارد.
بررسی تجربه دانشجویان سه دهه گذشته تا کنون از سیر تحول مفهوم خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
79 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با دیدی غیر آسیب شناسانه با رویکرد کیفی صورت گرفته است و از این رو ابزار گردآوری داده های پژوهش، روش مصاحبه عمیق بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر افرادی هستند که در یک برهه از زندگی شان و به طور ویژه در دوران جوانی دانشجو بوده اند. نمونه گیری نظری هم در بین این افراد تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفته است. به این ترتیب دانشجویان که قشر جوان اجتماع به شمار می روند به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند چرا که این قشر در هر دوره ی زمانی مهمترین عنصر بازتولیدکننده جامعه به شمار می روند و در ضمن در مقایسه با سایر اقشار جامعه، نوخواهی از خصیصه های این قشر است و همیشه در صف مقدم تحولات و نوگرایی هم هستند و همگام با تحولات جامعه نیز زندگی-شان را سازماندهی می کنند. بر این اساس در این مطالعه که چگونگی تحول مفهوم خانواده است و در بین کسانی صورت گرفته است که در دهه های 60، 70، 80 دانشجو بوده اند به این نتیجه دست یافته که پیکربندی خانواده ایرانی در این سه دهه از درون و بیرون دچار تحولاتی شده است. تحولاتی از قبیل شکل-گیری کانال جدید تعاملات درخانواده، تغییرات کیفی در روابط خانوادگی و... که در نتیجه آنها پوسته ای از خانواده ایرانی باقی مانده است. بر اساس این یافته اصلی پژوهش، در سیر تحول مفهوم خانواده «عینیت ها» و «ذهنیت ها» در مورد خانواده متحول گشته و این تحول از تطابق کامل عینیت ها و ذهنیت ها تا دو شاخه شدن-شان را شامل می شود و مطابق هم نیستند.
اسطوره فقر در سینمای ایران: تحلیل نشانه شناختی فیلم ابد و یک روز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر ابتدا به طرح موقعیت فقرا در جامعه مصرفی جدید از دیدگاه زیگمونت باومن، ژان بودریار و جان گالبریت می-پردازیم و با بررسی جایگاه فقرا در ایران پس از انقلاب اسلامی، رویکردی برای بررسی بازنمایی از فقرا در سینمای پس از انقلاب ارائه می دهیم؛ سپس به تحلیل نشانه شناسانه فیلم ابد و یک روز (سعید روستایی، 1394) می پردازیم؛ این فیلم از جمله آثار سینمایی درباره فقرا و تهی دستان است که در دهه هشتاد و نود بر پرده سینما اکران شده است. این مقاله تلاش دارد تا از خلال شناسایی دلالت های ضمنی برساخته شده از فقرا، اسطوره پردازیِ جامعه مصرفی از فقر را تحلیل کند و به نقد این روایت در سینمای دو دهه اخیر ایران بپردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در فیلم ابد و یک روز، تصویری از "فقرای تقدیرگرا"، "فقرای تبعیدی" ،"فقرای مقصر" برساخته می شود که با بهره از مکانیسم های "تاریخ زدایی" و "جابجایی رمزگان نابرابری با توانایی های ذاتی"، تصویر اسطوره ای و تغییرناپذیر از فقر ارائه می دهد؛ تصویری که سعی در بازتولید کلیشه های فرهنگی از فقر و در نهایت حفظ نظم طبقاتی و طبیعی سازی فقر در جامعه دارد.
از مادرانگی همچون اسطوره تا بحران مادرانگی خوانشی نشانه شناختی بر بازنماییِ مادرانگی در سینمای ایرانِ پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار بررسی برساخت مادرانگی، با توجه به ساختار ایدئولوژیکِ فیلم های منتخب در سینمای ایرانِ پس از انقلاب است. پرسش بنیادینِ این مقاله پرسش از بازنماییِ ایدئولوژیکِ مضمون مادری است. برای بررسی این موضوع، منظومه ای از مقوله های مطالعات جامعه شناختی زنان در زمینه بازنماییِ مادرانگی همچون مادری، مادرانگی، غریزه مادرانگی، تجربه مادرانگی، مادرانگی متکثر و اسطوره ای را به وام گرفته ایم. ایده نظری مقاله این است که سینما در ایران، مادرانگی را به مثابه یک تقابل برساختی به تصویر می کشد. در تداومِ کار با استفاده از روش نشانه شناسیِ انتقادیِ جان فیسک، فیلم های «مادر»، «مهرِ مادری»، «دعوت»، «گیلانه» و «من مادر هستم» مورد بررسی واقع شده اند. خوانش نشانه شناختیِ این فیلم ها، بیان از این دارد که سینمای ایران تحول مادرانگی را در از اسطوره مادرانگی تا بحران مادرانگی را بازنمایی می کند و در این زمینه مادرانگی را همچون نشانه ای در حال تحول که معنای آن در ارتباط با امور بیرونی و نه درونی زنان همچون مردسالاری، اسطوره-های فرهنگی، طبقاتی و طردشده بر می سازد.
بازنمایی شهر در رمان های فارسی دهه 40(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی مقاله این است که تهران چگونه در دهه ۴۰ از خلال رمان ها تصویر شده است؟ و به طورکلی شهر تهران حول چه مضامینی و چگونه صورت بندی شده است؟ شش رمان شهری در سالهای دهه ۴۰بر اساس روش تحلیل کیفی مطالعه شده اند. تصویر شهر به عنوان نماد مدرنیته تحول یابنده با عناصر دیستوپیایی اش برجسته شده است، در همه این رمانها، شهر پلید، فرد معصوم را به آدمی بی عاطفه و دلال و در عین حال دلزده و ناراحت تبدیل می کند. ما این مطالعه را با کشف پنج مضمون اصلی شرح خواهیم داد: فضاهای شهری، گروه های اجتماعی، روابط انسانی، مسائل اجتماعی و نگرش ها و افکار شهری. در میان این مضامین فضاهای سرخوشانه چون خیابان نقشی کلیدی در بازنمایی شهر داشته است و از سویی دیگر فضاهای رنج چون بیمارستان و تیمارستان نیز صورتی دیگر از شهر را تجسم بخشیدند. این وجوه دوگانه شهر یعنی سرخوشی و رنج در سایر مضامین تکرار شده است و درمجموع فردی که درگیر شهر می شود را در تناقض هایی بی پایان گرفتار می سازد.
خوابگاه دانشجویی و آسیب های اجتماعی دختران (مورد مطالعه: خوابگاه های دانشجویی دانشگاه های دولتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
بحث تأثیر فضای خوابگاه دانشجویی بر شیوع و تعمیق آسیب های اجتماعی در بین دانشجویان، همواره یکی از بحث های مهم و البته همچنان باز است که هنوز پاسخ واحدِ روشن و مورد اجماعی در باب این تأثیر وجود ندارد. مقالیه حاضر با مسئله سازی این موضوع، با ترکیبی از روش های کمّی (پیمایش با تکنیک پرسش نامه) و کیفی (تحلیل محتوای کیفی با تکنیک مصاحبیه عمیق نیمه ساختاریافته و بحث گروهی متمرکز) در قالب طرح متوالی تبیینی به بررسی شیوع و دامنیه آسیب های اجتماعی در بین 2500 نفر از دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه های دانشجویی در 10 منطقیه دانشگاهی و 22 دانشگاه تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سطح کشور پرداخته است. یافته ها نشان داد که در مجموع، میزان شیوع آسیب های اجتماعی در بین دانشجویان دختر خوابگاهی، در حد پایین است و شکل آسیب های اجتماعی در بین آنان، عمدتاً مربوط به امر جنسی و از نوع روابط دوستی است (رابطیه دوستی، رابطیه جنسی و پارتی)؛ به طوری که میزان شیوع رابطه با جنس مخالف در بین دانشجویان بالاست و حدود یک چهارم دانشجویان این رابطه را تجربه کرده اند. علاوه براین، شایع ترین مواد دخانی مصرفی در بین دانشجویان، ابتدا قلیان و سپس سیگار، مشروبات الکلی، موادّمخدر و پیپ بود. نتایج تحقیق، گرچه بر میزان بالای شیوع رابطیه دانشجویان دختر با جنس مخالف دلالت دارد، اما گویا بخش اعظم این تجربه مربوط به زمان قبل از ورود به دانشگاه به طور عام و خوابگاه به طور خاص بوده و در نتیجه فضای دانشگاهی و خوابگاهی سهم جزئی در این زمینه داشته است.
نقش طراحی محیطی بر پیشگیری از سرقت داخل خودرو در پارکینگ ها و معابر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
37 - 54
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سرقت لوازم داخل خودرو جزء جرایمی است که امنیت عمومی را به مخاطره انداخته و به احساس امنیت عمومی، آرامش ذهنی و سلامت افراد آسیب می رساند. این تحقیق با هدف، «نقش طراحی محیطی بر پیشگیری از سرقت داخل خودرو در پارکینگ ها و معابر در شهرستان زنجان» انجام گردیده است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی و به شیوه نمونه گیری تصادفی از طریق توزیع پرسشنامه محقق ساخته در بین جامعه آماری انجام شده است. داده های آماری، توسط نرم افزار Spssمورد تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری به صورت تمام شمار و تعداد ۱۰۰ نفر از کارشناسان اجرایی در ستاد انتظامی استان و شهرستان زنجان و متخصصین پارکینگ های شهرداری زنجان، می باشد. روایی پرسشنامه توسط خبرگان تأیید و مقدار پایایی، توسط شاخص آماری آلفای کرونباخ، برابر با 921/0و بسیار بالا می باشد. یافته ها: براساس آزمون ﮐوﻟﻮموﮔﺮوف-اسمیرﻧﻮف، وضعیت داده ها نرمال بود. برابر آزمون t تک نمونه ای با سطح معنی داری کوچک تر از 05/0 و اطمینان 95 درصد، فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق تأیید گردید و بر اساس آزمون رتبه ای فریدمن میانگین مؤلفه های کنترل دسترسی( 49/4)، سخت کردن آماج جرم (14/4)، قلمرو سازی (61/3)، نظارت (40/3) فعالیت پشتیبانی (74/2) و مراقبت و نگهداری از فضا (63/2)، تأثیر بر پیشگیری از سرقت داخل خودرو دارند. نتیجه گیری: براساس نتیجه گیری از یافته ها، طراحی محیطی (متغیر مستقل) و مؤلفه های آن بر پیشگیری از سرقت داخل خودرو در پارکینگ ها و معابر تأثیر دارند. بیش از 50 درصد اعضای جامعه اعتقاد به تأثیر زیاد گویه ها (قلمروسازی، نظارت، کنترل دسترسی، مراقبت و نگهداری از فضا و ...) بر پیشگیری از سرقت داخل خودرو در پارکینگ ها و معابر دارند.
تحلیل عوامل و راهبردهای مؤثر بر ارتقای شادکامی در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد موجود، وضعیت نامطلوب شادکامی در جامعه ایران و استان ایلام را نشان می دهند. این در حالی است که امروزه شادکامی یکی از مؤلفه های مهم توسعه و رفاه و عنصری مهم در پویایی نظم اجتماعی به شمار می رود. پژوهش حاضر کوشیده است با شناسایی عوامل اثرگذار بر شادکامی در استان ایلام، توصیه هایی برای بهبود وضعیت موجود ارائه کند. چارچوب نظری پژوهش براساس دیدگاه های دورکیم، گیدنز و اینگلهارت تدوین شده است. پژوهش به روش ترکیبی و استفاده همزمان از روش های کیفی و کمی انجام شده است. نتایج تحلیل نشان می دهند رابطه متغیرهای اعتماد اجتماعی، ثروت، امنیت هستی شناختی، انسجام اجتماعی، دینداری و شبکه روابط خویشاوندی با شادکامی مستقیم و رابطه آنومی معکوس است. براساس یافته های پژوهش، راهبرد بازسازی اجتماع به منزله اصلی ترین راهبرد برای ارتقای وضعیت شادکامی در استان ایلام شناسایی و در قالب سه توصیه تقویت انسجام اجتماعی، احیا و بازآفرینی سنت و ترمیم گسست های اجتماعی عملیاتی شده است.
علوم اجتماعی و مسئله مفروضات پشت صحنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که رابطه علم و ایدئولوژی یکی از پیچیده ترین روابط فرهنگی است، برای رسیدن به این بینش در فهم پدیدارها، نیازمند فهم دقیق تری از این رابطه هستیم. برای گذر از «دوگانه ها» نیازمند طرح مسئله «مفروضات پشت صحنه» در نگاه الکساندر هستیم. مفروض به مثابه یک مفهوم خنثی نیست بل دارای لایه های هرمنوتیکی است. به انحاء گوناگون بینش جامعه شناختی محقق را گرفتار می کند. بسیاری تو-در-تو-بودن مفاهیم در بستر تاریخی را بسیار ساده انگارانه مفهومینه می کنند و چنین می پندارند که با کاربردی کردن مفاهیم در بستری دیگر مشکل مفروضات پشت صحنه مرتفع خواهد شد. تاریخیت به مثابه یک امر بسیط قابل فهم نیست. تاریخیت ذیل عالمیت قابل فهم است. این عالمیت تاریخی شده جزیی از آن دغدغه ای است که به آن مفروضات پشت صحنه اطلاق می شود. برخی ممکن است این اشکال را وارد کنند که الکساندر در چنین سیاقی این مفهوم را بکار نبرده است. پاسخ این است که مفروض بودن مفروضات خود مسئله ای متا-تئورتیک است و الکساندر خود نیز از این مسئله غفلت کرده است و منطق را به مثابه امری جهانشمول مفهومینه کرده است که خود ذیل منطق ارسطویی قابل درک است و نباید آن خبط را دوباره تکرار کنیم.