فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۰۱ تا ۳٬۰۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
کارکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی در مقایسه با خانواده های جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، مقایسه کارکرد خانواده در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی با گروه غیربالینی و نیز بررسی میزان هم پوشی در کارکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی است. شرکت کنندگان در این پژوهش شامل 90 نفر (67 نفر زن) بوده، که از این تعداد 46بیمار در قالب دو گروه مبتلا به اختلالات اضطرابی (n=18) و افسردگی(n=28) و 44 نفر در گروه غیربالینی قرار گرفتند.
مقیاس سنجش خانواده (FAD) توسط افراد هر سه گروه تکمیل شد. آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) برای بررسی معنادار بودن تفاوت میانگین های سه گروه انجام شد.
بر اساس نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره بین گروه بیماران مبتلا به افسردگی، اختلالات اضطرابی و گروه غیربالینی، تفاوت معناداری در نمرات میانگین زیرمقیاس های FAD وجود داشت. بدکارکردی حوزهای کارکرد کلی، حل مسئله، نقش ها، پاسخگویی عاطفی، و کنترل رفتار در دو گروه بیماران، هم پوشی نشان داد. گروه بیماران افسرده به طور خاص در بعد ارتباطات و بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی در بعد آمیختگی عاطفی بدکارکردی نشان دادند. تلویحات بالینی و پژوهشی این مطالعه مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی جامعه شناختی پیش بینی سازگاری زناشویی بر مبنای سبک های شناختی تنظیم هیجانو راهبردهای مقابله ای زوجین شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
سبک های تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای مقابله ای زوجین اثرات قابل توجهی بر سازگاری زناشویی دارد.هدف تحقیق حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی بر مبنای سبک های تنظیم شناختی هیجان و راهبردهای مقابله ای زوجین شهر اصفهان است.در این مطالعه توصیفی – همبستگی، از بین کلیه زوجین شهر اصفهان 200(100 زن و 100 مرد) نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سه پرسشنامه سبک های شناختی تنظیم هیجان(CERQ)، راهبردهای مقابله ای لازاروس-فولکمن(WOCQ) و سازگاری زناشویی(DAS)به همراه فرم اطلاعات دموگرافیک روی گروه نمونه اجرا شد.داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-16 و همچنین روش های آماری توصیفی، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شدند.یافته هانشان دادند از بین سبک های تنظیم شناختی هیجان، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی و فاجعه انگاری و از بین راهبردهای مقابله ای، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش مسئولیت، گریز-اجتناب و دوری گزینی می توانند پیش بینی کننده سازگاری زناشویی باشند. به علاوه ازبین سبک های تنظیم شناختی هیجان، تمرکزمجددرویطرحریزی، بازارزیابیمثبت، تمرکز مجدد مثبت(05/0>P)، مقصر دانستن خود، فاجعه انگاری و مقصر دانستن دیگران و از بین راهبردهای مقابله ای، مسئولیت پذیری، مساله گشایی، ارزیابی مجدد مثبت و گریز-اجتناب با سازگاری زناشویی رابطه معناداری(01/ 0>P) دارند. همچنیننتیجه ای که از این پژوهش بدست آمد این بود که می توان با شناسایی و تعدیل راهبردهای غیر موثر و تنش زا در رابطه با راهبردهای مقابله ای و سبک های تنظیم هیجان و آموزش و افزایش راهبردهای موثر در این زمینه ناسازگاری زوجین را بطور قابل توجهی کاهش داد که این مهم از طریق طرح ریزی مداخلات منجسم برای کاهش مشکلات بین زوجی امکان پذیر است.
بررسی مقایسه ای وضعیت روان شناختی کودکان دارای پدر معتاد و کودکان با پدر غیر معتاد
حوزههای تخصصی:
"این پژوهش به بررسی وضعیت روان شناختی کودکان دارای پدر معتاد اختصاص دارد. به همین منظور، از میان مراجعین به مرکز ترک اعتیاد شهید ملت دوست، سوء مصرف کنندگان تریاک که 5-3 سال سابقه مصرف تریاک داشتند و دارای کودکان سنین 9-7 سال تمام بودند، گروه بالینی شامل 40 نفر انتخاب شد. گروه مقایسه پژوهش نیز شامل 40 نفر از افرادی بود که سابقه سوء مصرف هیچ ماده ای را نداشتند. آنان از لحاظ سن، تحصیلات، وضعیت اقتصادی خود و همسرشان و نیز تعداد فرزندانشان با گروه بالینی به صورت گروهی همتاسازی شدند.
اهداف دیگر پژوهش مقایسه الگوهای شخصیتی بیمارگونه در افراد دچار اعتیاد و نیز بررسی رابطه میان الگوهای شخصیتی پدران با مشکلات رفتاری-هیجانی کودکانشان بود. برای بررسی وضعیت روان شناختی کودکان از فهرست رفتاری-هیجانی کودک (CBCL) استفاده شد و برای بررسی الگوهای شخصیتی در پدران، از پرسشنامه چند محوری میلون(MCMI-II) 2 . یافته های پژوهش نشان داد که کودکان پدران دچار اعتیاد اختلالات رفتاری-هیجانی بیشتری نسبت به گروه کودکان پدران غیر معتاد دارند. مقایسه الگوهای شخصیتی بیمارگونه در افراد معتاد و غیر معتاد نیز حاکی از وجود سه الگوی شخصیتی بیمارگونه (ضد اجتماعی، خود شیفته، وابسته) در افراد دچار اعتیاد بود. یافته های مربوط به بررسی رابطه میان الگوهای شخصیتی پدران و مشکلات رفتاری-هیجانی کودکان نیز نشان دهنده وجود رابطه میان برخی الگوهای شخصیتی در پدران و برخی از مشکلات رفتاری-هیجانی در کودکان آنان بود. این رابطه میان مولفه های زیر وجود دارد:
- الگوی شخصیتی ضد اجتماعی در پدران گروه بالینی و رفتار بزهکارانه و پرخاشگرانه در کودکان
- الگوی شخصیتی خودشیفته در پدران گروه بالینی و انزوا، اضطراب/افسردگی پرخاشگری در کودکان
- الگوی شخصیتی آزارگر در پدران گروه بالینی و مشکلات اجتماعی و رفتارپرخاشگرانه در کودکان
- الگوی شخصیت مرزی در پدران گروه بالینی و مشکلات اجتماعی و رفتار پرخاشگرانه و سایر مشکلات در کودکان
- الگوی شخصیت پارانویید در پدران گروه بالینی و مشکلات اجتماعی و رفتار پرخاشگرانه و سایر مشکلات در کودکان.
"
تحلیلی بر وضعیت رفتارهای فرهنگی در نواحی روستایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ به عنوان مؤلفه ای از ارزش های پذیرفته شده در هر جامعه، شیوه زندگی و عادات و رسوم، و هنجارهایی که افراد از آن پیروی می کنند، همواره موجد هویت و ضامن بقا و دوام جوامع بوده است. فرهنگ گرایی پارادایم های توسعه علاوه بر تضمین مشارکت جوامع و در نتیجه موفقیت آنها، شاید مطمئن ترین راه برای مواجهه، ورود موفقیت آمیز و همراه شدن با جریان جهانی شدن در عصر فراگستری اطلاعات باشد. گستردگی حیطه فرهنگ از سویی و کمبود اطلاعات و آمار مدون و معتبر به ویژه در مورد جوامع روستایی از سویی دیگر، از عمده ترین مشکلات مطالعه در این حوزه ها به شمار می آیند. مقاله حاضر حاصل مطالعه ای با هدف بررسی و تحلیل رفتارهای فرهنگی در مناطق روستایی کشور است. داده های مورد نیاز از مجموعه 29 جلدی گزارش های طرح ملی «رفتارهای فرهنگی ایرانیان در مناطق روستایی کشور» به عنوان تنها منبع اطلاعاتی موجود در این زمینه استخراج گردیده است. با انجام پردازش های مفصل و چندمرحله ای به کمکروش های تجزیه و تحلیل چندمعیاره بر روی داده های اولیه، 20 شاخص ترکیبی ثانویه و از مجموعه این شاخص ها نیز 3 شاخص عمده و اصلی تحقیق مربوط به حوزه های «فعالیت های فرهنگی»، «دسترسی به کالاهای فرهنگی» و «مصرف کالاهای فرهنگی» به دست آمد. پس از توصیف هر کدام از 23 متغیر به دست آمده و نیز تشریح وضعیت استان های کشور در هر کدام از آنها، رتبه بندی و تعیین درجه بهینگی مناطق روستایی کشور در هر کدام از 3 حوزه عمده مورد مطالعه، با استفاده از آنالیز تاکسونومی مشخص گردید. در ادامه با استفاده از تجزیه کلاستر، خوشه بندی فرهنگی مناطق روستایی کشور نیز در 3 طبقه ضعیف، متوسط و نسبتاً خوب به ترتیب شامل 5، 16 و 7 استان انجام شد. نتایج حاکی از وضعیت نامساعد مصرف کالاهای فرهنگی در مقایسه با میزان دسترسی به این کالاهاست و به طور کلی پایین بودن سطح بهره وری فرهنگی در مناطق روستایی کشور را نشان می دهد؛ گرچه دسترسی ها نیز وضعیت چندان مطلوبی ندارد. خوشه بندی و تاکسونومی های انجام شده نیز گرچه رتبه بندی های متفاوتی را در هر کدام از 3 حوزه مورد مطالعه نشان می دهد، لکن نامساعدترین وضعیت ها همواره به مناطق مرزی کردستان و سیستان تعلق داشته است که در جای خود مسئله بسیار در خور تاملی است، در حالی که بوشهر دارای وضعیت کاملاً متفاوتی است
بررسی طرحواره های ناسازگار نوجوانان بزهکار و عادی با سبک دلبستگی والدینشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک دلبستگی در نوجوانان بزهکار و عادی و مقایسه آن با سبک دلبستگی والدین آنها است. روش پژوهش از نوع پس رویدادی و علّی - مقایسه ای است. نمونه متشکل از 100 نوجوان بزهکار(75 پسر و 25 دختر) و 100نوجوان عادی(65 پسر و 35 دختر) و والدین آنهاست. روش نمونه گیری برای نوجوانان بزهکار از نوع در دسترس و برای گروه عادی از نوع خوشه ای تصادفی است. ابزار مورد استفاده، پرسشنامه طرحواره ناسازگار اولیه یانگ(SQ-SF) و پرسشنامه سبک دلبستگی کولینز و رید(RASS) است. نتایج تحلیل فرضیه ها با استفاده از روش تحلیل واریانس دو عاملی نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار و سبک دلبستگی والدین در نوجوانان بزهکار با نوجوانان عادی تفاوت معنادار وجود دارد(p<0/001). نتایج مطالعه حاضر همسویی با تحقیقات پیشین رابطه بین طرحواره های ناسازگار و سبک دلبستگی ناایمن در والدین را تایید می کند و نشان می دهد که والدین نوجوانان بزهکار طرحواره ناسازگار، سبک دلبستگی ناایمن بالاتری دارند. از این نتایج می توان برای توانمندسازی خانواده ها و جلوگیری از رفتارهای پرخطر در نوجوانان استفاده نمود
مارکس و بحران مارکسیسم
بررسی عوامل موثر بر بیگانگی سیاسی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی یکی از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی است که مورد توجه بسیاری ا ز اندیشمندان میباشد. این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر بیگانگی سیاسی دانشجویان در دانشگاه شیراز میپردازد. در تبیین بیگانگی از چارچوب نظری گییر در حوزه روانشناسی اجتماعی، استفاده شده است که گییر با مفهومسازی مجدد از ابعاد بیگانگی سیمن(سیمن،1959) و با توجه به روند رو به رشد و گسترش ارتباطات، در یک چارچوب سیستمی به تبیین آن پرداخته است. نتایج این تحقیق که از یک نمونه 400 نفری ، به صورت نمونهگیری تصادفی طبقهای و از طریق فرمول کوکران از جامعه آماری 6822 نفری انتخاب شدهاند، نشان میدهد که متغیرهای اعتماد به نفس، میزان رضایتمندی سیاسی، شیوه تربیتی خودراهبر خانواده و تقدیرگرایی بیشترین تاثیر را بر بیگانگی سیاسی دانشجویان داشتهاند. تحلیل چند متغیره نشان میدهد که از میان متغیرهای مذکور، اعتماد بهنفس و میزان رضایتمندی سیاسی به عنوان مهمترین متغیر ظاهر شدهاند و دو متغیر مقطع تحصیلی و تحصیلات پدر نیز به جمع متغیرهای فوق افزوده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که بیگانگی سیاسی پدیدهای چندبعدی است که در طول فرآیند اجتماعی شدن فرد شکل میگیرد و عوامل مختلف روانشناختی و جامعه شناختی (عوامل ذهنی و عینی) بر آن مؤثرند.
مقایسه اثربخشی داروهای ریسپریدون و فلوکستین در ترکیب با گروه درمانی کنترل تکانه، بر بهبود تکانشگری و لغزش معتادان کراک هرویین تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی داروهای ریسپریدون و فلوکستین در ترکیب با گروه درمانی کنترل تکانه، بر بهبود تکانشگری و لغزش معتادان کراک هرویین تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: در یک پژوهش نیمه آزمایشی 39 نفر از معتادان به کراک از بین تمامی معتادانی که دریکی از مراکز درمان نگهدارنده درسطح شهر تهران، خدمات درمانی دریافت میکردند، انتخاب شده و به طور تصادفی در سه گروه (13 نفره) گمارده شدند. کاربندی گروه ها به این ترتیب بود که گروه اول از (ریسپریدون 1 میلی گرم روزانه-گروه درمانی کنترل تکانه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان نگهدارنده با متادون) گروه دوم از (فلوکستین 20 میلی گرم روزانه-گروه درمانی کنترل تکانه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان نگهدارنده با متادون) و گروه سوم نیز از (گروه درمانی کنترل تکانه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان نگهدارنده با متادون) بهره میبردند. همه شرکتکنندگان در پژوهش در مرحله پیش از مداخله و بلافاصله پس از اتمام آن و 2 ماه مرحله پیگیری، مقیاس تکانشگری بارت را تکمیل کردند. از نظر مرفین و محرک، ادرار مورد بررسی قرارگرفت. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس(مانکووا) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات تکانشگری در پس آزمون اما نه پیگیری کاهش داشته و این کاهش بین گروه دوم با دو گروه دیگر، به لحاظ آماری معنادار بوده است. یافته ها همچنین نشان دادند که میزان لغزش بین گروه ها تفاوت معنا داری، در هیچ مرحله ای نداشتند. نتیجه گیری: ترکیب فلوکستین با متادون و گروه درمانی کنترل تکانه، در مقایسه با دو مداخله دیگر، اثربخشی بیشتری بر کاهش تکانشگری اما نه لغزش بیماران کراک، در کوتاه مدت دارد.
ریشه یابی و رتبه بندی علل افزایش سن ازدواج در بین دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج دانشجویان است. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پیمایشی است و جامعه آماری نیز دانشجویان مجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر، و نمونه آماری 392 نفر که براساس جدول مورگان به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته حاوی 52 مؤلفه در طیف پنج درجه ای لیکرت با پایایی 902/0 براساس آلفای کرونباخ بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات افزون بر روش های آمار توصیفی از آزمون استنباطی Z تک گروهی استفاده شد. نتایج نشان داد: بیکاری، نداشتن درآمد کافی، خوف از افزایش هزینه ها، تأکید بر داشتن مسکن و خودرو پیش از ازدواج، استقلال مالی، گسترش روابط ناسالم بین دختران و پسران، کاهش اعتماد به طرف مقابل، گسترش فرهنگ تجمل گرایی، تأکید بر داشتن شغل مناسب با مدرک دانشگاهی، مسئولیت پذیر نبودن افراد برای اداره زندگی، به ترتیب از مهم ترین و الویت دارترین، و نگرانی از ضعف و ناتوانی جنسی، تأکید والدین بر انتخاب همسر از بین آشنایان، و خدمت سربازی پسران از کم اثرترین عوامل در افزایش سن ازدواج دانشجویی شناخته شدند. مؤثرترین عامل برای افزایش سن ازدواج دانشجویی عوامل اقتصادی هستند.
دیسنی لند : یک فضای شهری آلمانی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری نظریه های متاخر در جامعه شناسی
تحلیلی درباره تنوع قومی و هویت ایرانی از نظرگاه تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کشور کهن سال ایران، به رغم پاره ای تغییر و تحولات در طول تاریخ، همواره گروه های متفاوتی زندگی کرده اند که در چارچوب جغرافیایی آن، خود را ایرانی نامیده اند. بکار بردن لفظ آریایی برای این مردم از سوی داریوش هخامنشی، قبایل امپراتوری را از دیگر قبایل متمایز ساخت، اما، توفیق حکومت هخامنشی در ایجاد واحد سیاسی یگانه متمرکز در تمامی سطوح اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، نمی توانست پدید آورنده هویتی فراگیر باشد. در واقع، آنچه موجب همبستگی میان مردم اقصی نقاط امپراتوری می شد، بیش از هر چیز هدفِ دفع دشمنان مشترک بود و در هر شکست و اشغال درازمدت سرزمین توسط بیگانگان، تمایل به دفع آنها در تقویت همبستگی و رشد هویت مشترک تأثیرمی گذاشت. همچنین، از سوی دیگر، فتوحات سرزمینی امپراتوری، با فزونی افتخار ایرانی بودن به تقویت هویت ایرانی کمک کرد. در طول تاریخ، با از میان رفتنِ تدریجی تعارض های فرهنگی اقوام، مؤلفه های مشترک هویتی رشد یافتند و از چند قرن پیش زمینه های پدید آمدن هویت ملی را که بیش از هر چیز بر پایه دین قرار داشت فراهم ساختند. در کنار این مؤلفه هویتی باید به نقش برجسته اسطوره ها و تاریخ مشترک نیز اشاره کرد.
بررسی سیر تکوین اندیشه برنامه ریزی و توسعه در ایران (قسمت اول)
حوزههای تخصصی:
"ریشه بحث توسعه را (در قالب مفاهیم تجدد طلبی و نوسازی و اصلاحات در دوران جدید)، باید از زمان جنگ های ایران و روس و دیدگاه های دولتمردانی مانند: عباس میرزا و قائم مقام فراهانی و سپس دوره صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر و اصلاحات آن زمان جستجو کنیم. بنابر این اندیشه جدید و آغاز جنبش آزادی خواهی، تجدد و پیشرفت و حکومت قانون، از آن زمان شکل گرفت و به طور کلی سه رویکرد فکری به موازات یکدیگر- گاه با تلفیق و هماهنگی (آغاز جنبش) و گاه جدایی و مقابله - پیرامون سه محور فکری و سیاسی به وجود آمد:
الف) محور فکر تجدد طلبی و ازادی خواهی و برقراری حکومت مردمی بر مبنای هویت ملی (فرهنگ ملی)
ب) محور فکری احیای اسلامی و تشکیل حکومت اسلامی و وحدت ملل اسلامی بر مبنای نو اندیشی دینی
ج) محور فکری تلفیق اندیشه ها و ارزش های ملی، دینی و جدید بر مبنای عمل گرایی، ترقی و نوسازی
مقاله حاضر ضمن بررسی تاریخچه و روند تفکر برنامه ریزی در ایران، نقش سه محور فکری فوق الذکر را در این روند مورد بحث قرار می دهد و از خلال آن، جریان های فکری موثر در برنامه ریزی را در ایران توضیح می دهد.
"
مقالات ویژه: سنت و سیاست
حوزههای تخصصی:
شناسایی و طبقه بندی آسیب های فرهنگی و اجتماعی ناشی از مصرف سریال های ماهواره ای با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی آسیب های ناشی از مصرف سریال های ماهواره ای فارسی زبان در مخاطبان ایرانی و طبقه بندی آنهاست. برای این منظور از روش فراترکیب که یکی از انواع پژوهش های فرامطالعه است، استفاده شد. در قدم اول با کلیدواژه های مختلف در مهم ترین بانک های اطلاعاتی پژوهش ها و مقالات در کشور جستجو و تعداد 55 اثر پژوهشی مرتبط در این زمینه شناسایی گردید. در قدم بعد با بررسی اولیه این پژوهش ها براساس شاخص های معین تعداد 27 عنوان از آنها که مستقیم به آسیب های ناشی از تماشای سریال های ماهواره ای پرداخته بودند انتخاب شدند. در ادامه با تکنیک کدگذاری کیفی براساس روش فراترکیب 140 کد اولیه از دل پژوهش های منتخب استخراج و در ذیل 33 مفهوم محوری، دسته بندی شدند. در آخرین مرحله 33 مفهوم محوری با طبقه بندی به 6 مقوله اصلی تقلیل یافت. درنهایت یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مصرف سریال های ماهواره ای فارسی زبان، سبب چنین آسیب های فرهنگی و اجتماعی می شود؛ تأثیرپذیری از فرهنگ غربی، تضعیف نهاد خانواده، آسیب های روانی، افزایش ناهنجاری های اجتماعی و تضعیف فرهنگ اسلامی ایرانی.
توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی و نابرابری اجتماعی مطالعه تطبیقی- طولی (1970-2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
تحلیل جامعه شناختی تأثیر بی نظمی در خانواده بر خشونت خانگی زنان علیه مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت خانوادگی یکی از آسیب های مهم اجتماعی است که با وجود پیشرفت فکری و فرهنگی همچنان در جامعه خودنمایی می کند. در بین انواع خشونت های خانگی به خشونت زنان علیه مردان کمتر توجه شده است. هدف تحقیق حاضر تحلیل جامعه شناختی تأثیر بی نظمی در سطح خانواده بر خشونت خانگی زنان علیه مردان است. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسش نامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه مردان متأهل شهر بابلسر است. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر بابلسر جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد متغیرهای زمینه ای سن، سن همسر، مدت زمان ازدواج، تعداد فرزند و تعداد ازدواج زن با خشونت علیه مردان رابطه معنادار دارد. متغیرهای اصلی تحقیق (عدم همفکری، عدم همگامی، عدم همبختی و عدم همدلی) نیز بر خشونت علیه مردان تأثیر مستقیم دارد. همچنین با توجه به مدل ساختاری (MIMIC) ارائه شده همه این متغیرها 33 درصد از تغییرات متغیر وابسته (خشونت زنان علیه مردان) را تبیین کرده اند.