مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
بی قدرتی
حوزه های تخصصی:
بیگانگی یکی از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی است که مورد توجه بسیاری ا ز اندیشمندان میباشد. این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر بیگانگی سیاسی دانشجویان در دانشگاه شیراز میپردازد. در تبیین بیگانگی از چارچوب نظری گییر در حوزه روانشناسی اجتماعی، استفاده شده است که گییر با مفهومسازی مجدد از ابعاد بیگانگی سیمن(سیمن،1959) و با توجه به روند رو به رشد و گسترش ارتباطات، در یک چارچوب سیستمی به تبیین آن پرداخته است. نتایج این تحقیق که از یک نمونه 400 نفری ، به صورت نمونهگیری تصادفی طبقهای و از طریق فرمول کوکران از جامعه آماری 6822 نفری انتخاب شدهاند، نشان میدهد که متغیرهای اعتماد به نفس، میزان رضایتمندی سیاسی، شیوه تربیتی خودراهبر خانواده و تقدیرگرایی بیشترین تاثیر را بر بیگانگی سیاسی دانشجویان داشتهاند. تحلیل چند متغیره نشان میدهد که از میان متغیرهای مذکور، اعتماد بهنفس و میزان رضایتمندی سیاسی به عنوان مهمترین متغیر ظاهر شدهاند و دو متغیر مقطع تحصیلی و تحصیلات پدر نیز به جمع متغیرهای فوق افزوده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که بیگانگی سیاسی پدیدهای چندبعدی است که در طول فرآیند اجتماعی شدن فرد شکل میگیرد و عوامل مختلف روانشناختی و جامعه شناختی (عوامل ذهنی و عینی) بر آن مؤثرند.
بررسی میزان بیگانگی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز و عوامل مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جامعه ما با فقدان تدریجی معانی یا جایگزینی آن ها مواجه است. یک بعد از جدائی افراد از نظام اجتماعی به واسطه همین بی معنایی اجتماعی تعریف شده است و بخشی از بزهکاری، سرخوردگی، پوچ گرائی، مصرف انواع قرص های روان گردان و مخدر، عدم گرایش به کار، عدم تمایل به تحصیل و .... به سبب همین بی معنایی است. روش تحقیق مورد استفاده این پژوهش پیمایشی و شیوه تحقیق همبستگی است. جامعه آماری این طرح کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دانشجویان وردی 82 کارشناسی دانشگاه تبریز هستند. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه ها نشان دهنده وجود رابطه معنی دار بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، رضایت اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل و بیگانگی اجتماعی به عنوان متغیر وابسته تحقیق است. بعلاوه نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چند متغیره تحقیق نشان می دهد که در نمونه تحصیلات تکمیلی 53 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل پژوهش تبیین می شود.
بیگانگی دانشجویان علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناخت مشکلات دانشجویان که یک قشر اجتماعی مهم در جامعه و آینده سازان جامعه خویش اند از اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از مشکلات اجتماعی دانشجویان بیگانگی است. بیگانگی به مثابه یک احساس عدم تعلق یا جدایی از جامعه وفرهنگ است. این تحقیق دو هدف دارد :1- تشخیص بیگانگی بی قدرتی ونا به هنجاری و 2 تعیین رابطه بین متغیرهای جنسیت، تاهل و وضعیت تحصیلی با بیگانگی. در این تحقیق از نظریه های روبرت مرتون، امیل دورکیم و سی من در مورد بیگانگی استفاده شده و با مقیاس دین و تکنیک لیکرت اندازه گیری شده است. این تحقیق موردی- پیمایشی است و از روش نمونه گیری تصادفی ساده از 118 نفر دانشجو ثبت نام شده مقطع کارشناسی رشته علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی – واحد کرج، نیمسال دوم سال تحصیلی 1389-1388 استفاده شده است. تکنیک جمع آوری داده ها پرسشنامه دست ساخت با سوالات بسته است. در تحلیل آماری، از مجذور خی جهت تعییین تفاوت فراوانی مشاهده شده و مورد انتظار و tc جهت تعیین همایندی معیارهای ناپیوسته بهره گرفته شده است. برای آزمون سطح فرضیات تحقیق، سطح اطمینان 05. انتخاب شده است. از تعداد 118 دانشجو، 60 زن، و 58 مرد، 110 مجرد و 8 متاهل و بالاخره 65 نفر با معدل بالا و 53 نفر با معدل پایین هستند. بیگانگی بی قدرتی و نا به هنجاری در میان دانشجوییان رشته علوم سیاسی مشاهده شد.تفاوت معناداری در بیگانگی بی قدرتی و نا به هنجاری دانشجوییان با معدل بالا و پایین مشاهده شد. در واقع دانشجوییان با معدل بالا بیش از دانشجویان با معدل پایین بیگانگی بی قدرتی و نابه هنجاری دارند. نشان دادن رابطه بین متغیرها در حد خیلی ضعیف، ضعیف و متوسط است.
الگوسازی ساختاری رابطه بین بیگانگی و بی تفاوتی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
کناره گیری از شرکت در مسایل اجتماعی، دلسردی و نداشتن علاقه، عدم درگیری مدنی و بی اعتنایی نسبت به موضوعات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، بی تفاوتی اجتماعی و وضعیتی که هر فرد در رابطه با خود، دیگران و جامعه به اشکال گوناگون احساس بی قدرتی، احساس بی هنجاری، احساس بی معنایی، انزوای اجتماعی، تنفر فرهنگی و تنفر از خود را بروز می دهد، بیگانگی اجتماعی تعریف می شود. هدف کلی این پژوهش، بررسی رابطه بین بیگانگی اجتماعی و بی تفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان دوره کارشناسی بوده است که با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه، جمع آوری داده های تحقیق در سطح دانشگاه تبریز بین 8 دانشکده مطابق با روش نمونه گیری منطبق متناسب و نمونه آماری 410 نفر انجام گرفته است. دیدگاه های نظری جنبه تلفیقی بین سطح کلان و خرد داشته و بیشتر با تکیه بر نظریه های برد متوسط که می توان به دیدگاه نظری پوندس، رس، سیمن و... اشاره کرد. نتایج تفسیری از مدل سازی ساختارهای کوواریانسی دال بر وجود ارتباط معنادار بین متغیر بیگانگی و بی تفاوتی اجتماعی دارد
پیوندهای قدرت و کج روی الگویی تلفیقی بر اساس آموزه های قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق، پیوندهای قدرت و کج روی و بزهدیدگی را −که محوری عمده در نظریه قرآنی کج روی است− بررسی می کند و گامی از یک طرح پژوهشی است که هدف را تدوین نظریه اجتماعی متون مقدس اسلامی درباره کج روی می داند. یافته ها نشان می دهند که قرآن در تحلیل این پیوندها، 31 متغیر را از سطوح مختلفِ تحلیل، مطرح نموده است. و این متغیرها را در سه محور زمینه ها و متغیرهای اثرگذار و میانجی، تلفیق و روابط آنها را با نگاهی جامع و نظام مند و تفصیلی مناسب بررسی کرده است. این تحلیل با فرهنگ جامعه اسلامی همخوانی دارد. در قالب یک الگوی نظری ارائه می شود. و شناخت های تازه ای را درباره موضوع عرضه می کند. روش تحقیق توانسته است ضوابطِ تفسیر متن در علوم اسلامی و اجتماعی را رعایت کند. و به فهمی از فرازهای قرآنی برسد که در این علوم، دارای روایی است.
بررسی نقش بیگانگی اجتماعی در وندالیسم در بین دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل پیچیده و نگران کننده که توجه بسیاری از محققین، جامعه شناسان، جرم شناسان، روانشناسان و متخصصین امور را به خود معطوف داشته است، موضوع بزهکاری نوجوانان است. یکی از انواع بزهکاری نوجوانان وندالیسم است. به همین سبب هدف پژوهش حاضر تعیین نقش بیگانگی اجتماعی در وندالیسم در بین دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه شهر یزد است. روش مورد استفاده در این تحقیق، از نوع پیمایشی می باشد؛ داده ها با ابزار پرسشنامه و با استفاده از نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای به طور ترکیبی و از 635 نفر از دانش آموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستان شهر یزد گردآوری شده است. اعتبار ابزار به صورت صوری و همچنین تحلیل عامل محرز شده و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. داده ها به کمک نرم افزارهای آماری SPSS و اموس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد بیگانگی اجتماعی و ابعاد آن در وندالیسم و ابعاد آن تأثیر مستقیم و معناداری داشت. به عبارت دیگر با افزایش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان وندالیسم نیز افزایش می یابد. یافته های پژوهش حاضر با نظریه سیمن در مورد نقش بیگانگی اجتماعی در وندالیسم هماهنگی دارد.
بیگانگی اجتماعی و گرایش به رفتارهای پرخطر (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۰
107 - 144
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش بروز رفتارهای پرخطر در بین جوانان، در این پژوهش ضمن بررسی میزان بروز رفتارهای پرخطر و میزان بیگانگی اجتماعی در بین جوانان شهر مشهد، تأثیر بیگانگی اجتماعی به عنوان یکی از عوامل مؤثر در بروز رفتارهای پرخطر مورد سنجش قرار گرفته است. در پژوهش حاضر ازنظریه عمومی فشار اگینو، همنشینی افتراقی ساترلند، بازدارندگی اجتماعی هیرشی و گادفردسون و نظریه بیگانگی اجتماعی سیمن به عنوان چارچوب نظری بهره گرفته شد. این پژوهش در قالب یک پیمایش و به صورت مقطعی انجام شد. داده های تحقیق از 384 نفر از جوانان شهر مشهد جمع آوری شد. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای و ابزار سنجش رفتارهای پرخطر، پرسشنامه خطرپذیری جوانان ایرانی بوده است؛ در این راستا، پایایی و اعتبار مقیاس از طریق آلفای کرونباخ و روایی محتوا تأییدشده است. آلفای کرونباخ، در همه سازه ها بیشتر از 7/0 بوده و داده ها به کمک نرم افزارهای آماری SPSS و Amos تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که رفتارهای پرخطر در بین پسران بیش از دختران بوده اما تفاوت معناداری بین بیگانگی اجتماعی پسران و دختران در شهر مشهد وجود نداشته است. همچنین رابطه سن با رفتارهای پرخطر و بیگانگی اجتماعی معنادار نبود. میانگین رفتارهای پرخطر جوانان مجرد در ابعاد گرایش به الکل، گرایش به خشونت، گرایش به رفتارهای جنسی و گرایش به رانندگی پرخطر بیشتر از متأهلین و میانگین میزان بیگانگی اجتماعی در ابعاد احساس انزوای اجتماعی و احساس تنفر از خود نیز بیشتر از متأهلین بوده است. نتایج نشان داد که بین بیگانگی اجتماعی و ابعاد آن با رفتارهای پرخطر و ابعاد آن رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد، به عبارت دیگر با افزایش میزان بیگانگی اجتماعی، ارتکاب رفتارهای پرخطر نیز افزایش می یابد.
بررسی کیفیت دوستی بین جوانان منزوی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
127 - 152
حوزه های تخصصی:
امروزه روابط اجتماعی به دلیل ظهور ابزارهای نوینی چون رسانه های ارتباطی، دانشگاه و ... از لحاظ کمیت و کیفیت تغییر کرده است. کمیت رابطه بر کیفیت روابط فرد با دیگران ازجمله دوستان تأثیرگذار است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی تأثیر انزوای اجتماعی بر کیفیت دوستی بین دانشجویان دانشگاه کردستان مبتنی بر نظریه شبکه است. این پژوهش به صورت پیمایشی اجرا شده و با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی آسان، 375 نفر از دانشجویان دانشگاه کردستان انتخاب و سپس با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته، یافته ها جمع آوری شدند. پس از استخراج نتایج پرسشنامه ها، محاسبات آماری برای توصیف و آزمون فرضیه ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel انجام شدند. نتایج حاکی از آنند که انزوای اجتماعی بر یأس از تداوم روابط، احساس بی قدرتی، مطیع بودن و وابستگی در روابط دوستانه دانشجویان تأثیر معناداری دارد؛ امّا انزوای اجتماعی بر تنفر و بی اعتمادی به دیگران فاقد تأثیر معنادار است . در نتیجه آن باید بگوییم زمانی که دانشجویان تماس با همنوعشان را از دست داده باشند، استعداد کسب تجربه و اندیشه را نیز از دست می دهند که با ازدست دادن اندیشه و عمل، احساس ناتوانی و بی قدرتی می کنند و در نتیجه آن مطیع دیگران می شوند.
مطالعه ی تله بی قدرتی در فرآیند یک بیماری هویتی (مورد کاوش: زنان مبتلا به اچ آی وی/ ایدز در شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۳۹۸ شماره ۸۴
189 - 209
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی جامعه شناختی زنان مبتلا به بیماری اچ آی وی/ ایدز با رویکرد امیک است. این پژوهش از روش پژوهش نظریه زمینه ای بهره می برد. میدان مطالعه نیز شهر کرمان است و مشارکت کنندگان نیز زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بیماری رفتاری مرجع شهر کرمان است. داده ها به وسیله تکنیک مصاحبه ی متوالی عمیق با پانزده زن جمع آوری گردید. تجزیه وتحلیل داده ها منجر به خلق پنج مقوله و یک مقوله هسته گردید که عبارت اند از: طرد حمایت، گسست زندگی نامه ای، حقوق بیمار در ابهام، بی قدرتی مضاعف و از دست دادن خود. مقوله هسته نیز عبارت است از: تله بی قدرتی زنان در فرایند یک بیماری هویتی. به طورکلی یافته ها نشان می دهند که بی قدرتی زنان نتیجه طرد و گسست زندگی نامه ای آن هاست درروند بیماری است. همچنین بی قدرتی در همراهی با بی قدرتی جنسیتی، منجر به ضعف عاملیت بیمار در فرآیند بیماری می شود.
کاوش بی قدرتی شغلی پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درباره فرایند شکل گیری بی قدرتی شغلی بین پرستاران بیمارستان های دولتی شهر یزد بررسی می کند. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای و با نمونه گیری نظری و هدفمند، 20 نفر از پرستاران بیمارستان های دولتی شهر یزد انتخاب شدند و با آنها مصاحبه های عمیقی انجام شد. فرایند نمونه گیری نظری تا مرحله اشباع داده ها ادامه یافت. داده های گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و در قالب خط داستان (شامل 20 مقوله اصلی و 1 مقوله هسته)، الگوی پارادایمی و طرح واره نظری ارائه شدند. نتایج نشان دادند بی قدرتی شغلی پرستاران به طور عمده به دنبال عواملی چون گفتار قدرت - مراقبت پزشکان، برساخت نارضایتی های مالی و وضعیت سیال بیماران برساخته می شود. پرستاران در مقابل بی قدرتی شغلی راهبرد های متفاوتی را برمی گزینند. کار عاطفی، درمان پراگماتیسمی و گفتمان اعتماد ازجمله این راهبردهاست که بین پرستاران فعال شده و با خود پیامد هایی مانند بی تفاوتی آموخته شده، حل گفتمانی اختلافات، هژمونی عواطف منفی و سبک های مراقبتی ترکیبی را داشته است. طرح واره نظری این فرایند را ترسیم می کند.
بررسی بیگانگی از مدرسه و تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال یازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۶
121-140
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی رابطه بین بیگانگی از مدرسه و عملکرد تحصیلی دانش آموزان شهر خواف بود. برای این منظور، 435 دانش آموز مدارس متوسطه دوم شهر خواف به صورت تصادفی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به سؤالاتی در زمینه بیگانگی از مدرسه پاسخ دادند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای مشتمل بر سه بعد اصلی بی قدرتی، بی هنجاری و انزوای اجتماعی استفاده گردید که پایایی به روش ضریب آلفای کرونباخ این ابعاد به ترتیب 88/0، 96/0 و 97/0 محاسبه شد. از نرم افزارهای SPSS و AMOS برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که بیگانگی از مدرسه با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنی داری داشتند. همچنین در بررسی رابطه بین ابعاد بیگانگی از مدرسه و عملکرد تحصیلی نتایج حاکی از آن بود که بین دو بعد بی هنجاری و انزوای اجتماعی با عملکرد تحصیلی رابطه منفی و معنی داری برقرار بود، با این حال بی قدرتی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری داشت. همچنین دانش آموزان دختر و پسر بیگانگی، بی قدرتی، بی هنجاری و انزوای اجتماعی متفاوتی داشتند، بدین ترتیب که در سه متغیر بی هنجاری، انزوای اجتماعی و بیگانگی، دانش آموزان پسر نمرات بیش تری کسب کرده اند، این در حالی است که دانش آموزان دختر بی قدرتی بیشتری نسبت به دانش آموزان پسر تجربه کرده اند. در نهایت، دانش آموزان پایه های مختلف تحصیلی نمرات متفاوتی در بیگانگی از مدرسه و ابعاد آن کسب کرده بودند. بنابراین نتایج این تحقیق نشان داد که بیگانگی بیشتر از مدرسه، عملکرد تحصیلی دانش آموزان را کاهش خواهد داد.
جدال با بی قدرتی در تجربه بیماری: روایت پژوهی مصرف کنندگان طب مکمل و جایگزین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقبال مصرف کنندگان خدمات سلامت به انواع طب های مکمل و جایگزین موجب تغییراتی شگرف در تجربه بیماری و پیوست های اجتماعی اقتصادی آن شده است. رفتارهای بازاندیشانه ای که با بهنجارترشدن طب بدیل، مشاهده می شود؛ در ایران کمتر موضوع پژوهش های اجتماعی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با به کارگیری روش روایت پژوهی، روند این رفتارها را در بازگویی تجربه بیماران، مطالعه می کند. بدین منظور، بیست ونه مصاحبه روایی با بیمارانی که تجربه مفصلی در این زمینه داشته اند انجام و پس از بازنویسی به صورت روایت های خطی منسجم، با روش تحلیل تماتیک کدگذاری شدند. بنا به یافته ها، «احساس بی قدرتی» یکی از مضامین پرطنین در تجربه بیماری است که در سه مقوله «بی قدرتی نهادی»، «بی قدرتی در روایت بیماری» و «بی قدرتی در فرآیند تجویز» بازنمایی می شود. بخشی از این احساس، بازنمودی ناگزیر از بی قدرتی پزشکان به واسطه تزلزل جایگاه علم است. نتایج نشان می دهد که اعمال اقتدار ناهمگن نهادهای بالادستی حوزه سلامت، بدون در نظرگرفتن فهم بیماران از فرآیند درمان، زمینه ساز ناکامی سیاستگذاری های سلامت در قبال طب های غیررایج شده است. مدیریت این میدان به نفع سلامت حداکثری، تنها از مسیر به رسمیت شناختن نیاز بیماران به داشتن رابطه ای متوازن با کادر درمان و اهتمام به توجیه بیمار نسبت به عوارض داروهای تجویز شده میسر است.
شناخت تأثیر بی هنجاری با تأکید بر سه بُعد (بی معنایی، بی اعتمادی، بی قدرتی) بر بی تفاوتی اجتماعی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و تهران شمال در سال تحصیلی 1401- 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
169 - 202
در مطالعات اجتماعی از مفهومی چون بی تفاوتی به عنوان یکی از آسیب های مهم در روابط انسانی، مانعی برای رسیدن به توسعه و از عوارض شهرنشینی در عصر جدید یاد شده است و بروز چنین پدیده ای به ویژه در نسل جوان دانشگاهی مسأله ای است که می تواند به پویایی و نشاط جامعه صدمه وارد کند. از این رو بررسی این مسأله در یک منطقه یا شهر می تواند به روشن شدن آن کمک کند و از این رو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف این پژوهش شناخت تأثیر بی هنجاری با تأکید بر سه بُعد (بی معنایی، بی اعتمادی و بی قدرتی) بر بی تفاوتی اجتماعی است. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و تهران شمال است. روش مورد استفاده پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است. یافته ها نشان دادند که؛ میزان بی معنایی با مقدار همبستگی (267/0=r)، بی اعتمادی با مقدار همبستگی (245/0=r) و بی قدرتی با مقدار همبستگی (397/0=r) است و با توجه به نتایج همبستگی میان متغیرهای تحقیق مشاهده شد که رابطه مثبت و معناداری بین ابعاد سه گانه بی هنجاری اجتماعی با بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان وجود دارد. به عبارت دیگر، هرچه میزان ابعاد سه گانه بی هنجاری اجتماعی بالاتر باشد، بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان افزایش می یابد.
مطالعه زمینه ها و پیامدهای کودک همسری در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
105 - 142
در استان لرستان یکی از پدیده های که سلامت و رشد کودکان را در معرض خطر قرار داده است کودک همسری است. براساس شواهد حدود بیست درصد از دختران در این استان در سن کودکی ازدواج می کنند که نرخ قابل تأملی است. ازدواج کودکان در حالی شایع است که بسیاری از کشورهای دیگر به دلیل آسیب هایش، آن را غیرقانونی کرده اند. پرسش این است که چرا علی رغم تغییر و تحولاتی که جامعه تجربه کرده است این پدیده هنوز باقی مانده است. در این پژوهش با استفاده از نظریه زمینه ای به دنبال پاسخ به پرسش فوق است. جامعه موردمطالعه کلیه زنان دارای تجربه ازدواج در سن کودکی در استان لرستان است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با چهل مورد از پنج شهرستان استان مصاحبه شد. یافته ها نشان می دهد مشروعیت قانونی، سنت ها، فضای آشفته خانواده، هنجار پاک دامنی و ترک تحصیل از علل عمده این ازدواج ها هستند. ساکنان اجتماع با اعمال فشار و خانواده ها با مجبور کردن دخترانشان این ازدواج ها را ترتیب می دهند. کودک همسری نه تنها نقض حقوق کودکان است، بلکه سلامت مادران و نوزادان آنان را به خطر می اندازد. در نتیجه کودک همسری این زنان حقوقشان در زمینه تحصیل، انتخاب شوهر و زندگی امن همراه با رفاه نسبی به خطر افتاده است. مجموعه استراتژی های آن ها در مقابل با این پدیده و رویدادهای آن عبارت اند از مقابله به مثل، تسلیم شدن، طلب حمایت و خروج از رابطه که همه آن ها به جز طلب حمایت ناکارآمدند.
بسط شبکۀ مفهومی قدرت فراسوی دوگانه انگاری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
173 - 199
حوزه های تخصصی:
قدرت و شبکه مفهومی آن همچنان پرمناقشه است؛ از یک سو تعاریف کلاسیک از قدرت نابسنده اند و پاسخگوی تنوع مفهومی آن نیستند و از سوی دیگر، رویکردهای جدید قدرت چنان مفهوم مقاومت را گسترده در نظر گرفته اند که هر کنشی را به مثابه مقاومت تعریف کرده و دیگر مفاهیم مرتبط با قدرت را نادیده گرفته اند. مهمتر از آن در ادبیات قدرت شاهد انواع دوگانه انگاری ها هستیم، دوگانه هایی شامل: قدرت-پذیرش، قدرت-بی قدرتی و قدرت-مقاومت. در این مقاله نظری، سعی کرده ایم در وهله نخست تاحدودی مناقشات حول مفهوم قدرت و مقاومت را نشان دهیم و در وهله دوم نسبتِ هر یک از مفاهیم مرتبط با قدرت را با انواع مختلف قدرت روشن سازیم و از دوگانه های موجود فراتر رویم. نتایج حاکی از آن است که تعاریف کلاسیکِ قدرت، شبکه مفهومی قدرت را حداکثر به دوگانه های قدرت-پذیرش یا قدرت-بی قدرتی محدود می کند و رویکردهای جدید نیز دوگانه قدرت-مقاومت را برجسته می سازند و پذیرش و بی قدرتی را نادیده می گیرند؛ در حالی که به لحاظ منطقی می توان از امکانِ طرح این مفاهیم در نسبت با قدرت سخن گفت و شبکه مفهومی قدرت-مقاومت-بی قدرتی-پذیرش را جایگزین دوگانه انگاری های رایج کرد.
تجربه زیسته دختران تحصیل کرده مجرد ساکن تهران در فضاهای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
163 - 200
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز تمام کنشگران اجتماعی از جمله زنان فضاهای مختلف اجتماعی را تجربه می کنند. فضاهایی از قبیل دانشگاه، محل کار، خیابان و غیره. در هر یک از این فضاها روابط اجتماعی خاصی جریان دارد. در اینجا روابط اجتماعی از منظر روابط قدرت نگریسته شده است. در این مقاله ابتدا شرحی مختصر از انواع قدرت، مفهوم مقاومت و مفاهیم بدیل آن را ارائه کرده ایم. سپس با رویکرد هرمنوتیک تفسیری و از طریق مصاحبه روایی با 20 دختر مجرد ساکن تهران، تجربه زیسته آن ها در مواجهه با انواع قدرت را تحلیل کرده ایم. میدان هایی که اعمال قدرت در آن ها را بررسی کردیم خانواده، دانشگاه، محل کار و فضای عمومی بود. یافته ها حاکی از سه نوع مواجهه با روابط نابرابر قدرت است: پذیرش قدرت، احساس بی قدرتی و مقاومت. بیشترین تجربه در بین این سه نوع مواجهه، تجربه بی قدرتی بود. نتایج نشان دادند مفهوم مقاومت به تنهایی برای تحلیل مواجهه با قدرت به شدت ناکافی است. همچنین، بر اساس یافته ها می توان گفت سوژه ها هویت های یکپارچه ندارند و بر اساس تفسیرشان از موقعیت می توانند سوژه پذیرا، بی قدرت یا مقاوم باشند.
بی قدرتی و تله فقر و محرومیت اجتماع حاشیه نشین به مثابه چالشی برای حکمرانی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد مردم نگاری انتقادی در پی فهم وضعیت اجتماع حاشیه نشین شهر خرم آباد است که از این طریق روایت های غالب افراد از تجربه زندگی در اجتماع حاشیه نشین را ارائه نماید و درنهایت با در نظر گرفتن شرایط و اقتضائات بومی منطقه، تحلیلی واقع بینانه متناسب با بافت محلی ارائه دهد. در این راستا از نمونه گیری هدفمند بهره گرفته شده است و داده ها با استفاده از ابزارهای مشاهده مشارکتی و مصاحبه های نیمه ساخت یافته گردآوری و با تکنیک تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شده اند. در این فرآیند تعداد 21 مصاحبه در هفت محله حاشیه نشین شهر خرم آباد انجام شده است. پس از کدگذاری مصاحبه ها، 109 کد اولیه و 11 مضمون سازمان دهی استخراج شده است تا درنهایت مضمون فراگیر تحقیق تحت عنوان «بی قدرتی و تله محرومیت اجتماع حاشیه نشین» شناسایی و انتخاب شود. استدلال مقاله این است که بی قدرتی و تله محرومیت اجتماع حاشیه نشین در شهر خرم آباد ناشی از سلسله مراتب نابرابر در نظام برنامه ریزی و اجرا و سازمان دهی ناصحیح اجتماعات است. ازاین رو برای بهبود وضعیت اجتماع حاشیه نشین، اتخاذ رویکرد حکمرانی شهری عدالت بنیان و اصلاح نحوه سازمان دهی جامعه شهری لازم و ضروری است.