فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، مقایسه ی فاکتورهای آمادگی جسمانی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی استان ایلام با نرم ملی سال 1391 بوده است. آزمودنی های این تحقیق 200 نفر از دانش آموزان مقطع راهنمایی مدارس دولتی و غیردولتی بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. فاکتورهای اندازه گیری شده در تحقیق حاضر شامل: استقامت قلبی عروقی با آزمون دوی 540 متر، استقامت عضلات شکم با آزمون دراز و نشست، استقامت کمربند شانه ای با آزمون بارفیکس اصلاح شده، چابکی با آزمون دو 9×4 متر، انعطاف پذیری با آزمون خم کردن تنه (نشستن و رسیدن) بر روی جعبه ی انعطاف که با نرم ملی سال 1391 کشوری مقایسه شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و آزمون فرضیه ها از آزمون آمار استنباطی، آزمون لوین (برابر یا نابرابر بودن داده ها) و از آزمون t مستقل (برابر یا نابرابر بودن میانگین ها) استفاده شد. کلیه ی مراحل آمار استنباطی در سطح معناداری (05/0 p<) انجام گردید.
نتایج پژوهش نشان داد که بین فاکتورهای آمادگی جسمانی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی استان ایلام با نرم ملی سال 1391 در کلیه ی پایه ها تفاوت معناداری وجود نداشت و فاکتورهای آمادگی جسمانی در پایه ی سوم نسبت به پایه ی اول و دوم به نرم ملی نزدیک تر بود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی استان ایلام در وضعیت مطلوبی از آمادگی جسمانی قرار دارند.
جامعه شناسی اخلاق در اندیشة فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسى اخلاق، با درک ساخت اجتماعى و نظام کنش اجتماعى، به فهم چرایى و چیستى وضعیت اخلاقى می پردازد. فارابی، اندیشمند مسلمانی است که در برخی از آثار خود از منظر جامعه شناسى اخلاق به تفصیل، روابط اخلاق و ساخت جامعه را تجزیه و تحلیل کرده است. بازخوانی آثار اندیشمندان مسلمان، زمینة تولید علم براساس فرهنگ اسلامی و بومی را فراهم می آورد. پرسش از روابط بین اخلاق و ساخت اجتماعی در اندیشة فارابی، محور اصلی این تحقیق است. با روش هرمنوتیک به آثار فارابی مراجعه نموده، پس از طرح پرسش های پژوهش، به واکاوی پاسخ آنها می پردازیم. فارابی از یک سو، نگاهی اخلاقی به شکل گیری زیست اجتماعی و طبقه بندی جوامع دارد و از سوی دیگر، نظام اخلاقی را متأثر از مدل حکومت، طبقه حاکم، شغل و تقسیم کار، گروه های همسالان، نوع معماری مسکن و شهرسازی و وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی و... می داند.
بررسی اثر درآمدهای نفتی بر توزیع درآمد در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
"در این مقاله نویسندگان به بررسی اثر درآمدهای نفتی بر توزیع درآمد در ایران طی سال های 1381-1347 پرداخته اند. شاخص به کار گرفته شده در توزیع درآمد، ضریب جینی است. در این مقاله از روش جها (1999) که بر اساس یک تابع کاب ـ داگلاس است، الهام گرفته شده است. روش تخمین الگو، بهره گیری از مباحث هم جمعی و مدل خود همبستگی با وقفه های توزیعی (ARDL) است. نتایج به دست آمده از برآورد مدل نشان می دهد که درآمدهای نفتی سبب نابرابرتر شدن توزیع درآمد در کل کشور و در فضای شهری می گردد. اما در مورد این تاثیر در فضای روستایی به صراحت نمی توان اظهار نظر نمود.
"
کجروی جنسی، علل و زمینه های آن
حوزههای تخصصی:
نقش جنبش جوانان شهری در گذار به دمکراسی در ایران 1380-1350(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تحولات سیاسی اجتماعی ایران در نیم قرن اخیر، به ویژه در سه دهه پایانی قرن بیستم به دنبال تغییرات دموگرافیک و جوان شدن جمعیت و نیز روند فزاینده شهرنشینی در کشور به وجود آمده، به نحوی که جوانان شهری به یک متغیر مهم و موثر در این تحولات تبدیل شده است. از سوی دیگر در طول یک قرن اخیر و به ویژه از انقلاب مشروطه به این سو، نیل به دمکراسی همواره یکی از پاسخ های اصلی مردم و نخبگان به مساله اجتماعی توسعه و پیشرفت کشور بوده است. این مقاله می کوشد با برقراری پیوند این دومتغیر در پهنه زمانی 1380-1350 به تبیین نقش جوانان شهری در گذار به دمکراسی در ایران بپردازد. در این مقطع زمانی، دو تحول سیاسی و اجتماعی مهم، در روند دمکراتیک شدن ساختار سیاسی در ایران، شکل گرفته که جوانان شهری در خلق آن نقش آفرینی جدی داشته اند: یکی انقلاب اسلامی بهمن 1357 و دیگری انتخابات دوم خرداد 1376. این مقاله با تبیین نقش جوانان شهری در شکل گیری دو تحول فوق، از منظر تطبیقی شاخص های دمکراتیک را در نظام های سیاسی قبل و بعد از این دو واقعه تحلیل می کند.
"
استعمار فرهنگی غرب
حوزههای تخصصی:
تفاوت های جنسیتی در رفتارهای نوعدوستانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"به دلیل اهمیت والای نوعدوستی در روابط اجتماعی و کارکردهای مثبت آن بر نظام اجتماعی، تحقیقات گسترده ای در این حوزه صورت گرفته است. برخی از این پژوهش ها به بررسی ارتباط جنسیت و نوعدوستی پرداخته اند. فرض عمومی و پذیرفته شده این است که رفتار نوعدوستانه مردان و زنان با یکدیگر متفاوت است و این تفاوت اساسا ناشی از نقش های جنسیتی است. پژوهش حاضر تلاش کرده است تفاوت های جنسیتی در رفتار نوعدوستانه را با لحاظ کردن نقش های جنسیتی مورد بررسی قرار دهد. روش به کار رفته در این پژوهش، روش پیمایشی است. جامعه آماری کلیه افراد 60-15 ساله شهر یاسوج هستند که 386 نفر بعنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه می باشد که جهت تعیین اعتبار آن از روش اعتبار سازه به کمک تکنیک تحلیل عامل و جهت تعیین پایایی از شیوه هماهنگی درونی به روش آلفای کرانباخ استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن هستند که تفاوت های جنسیتی تاثیری بر رفتار نوعدوستانه ندارد. به علاوه نقش های جنسیتی نیز ارتباط معناداری با رفتارهای نوعدوستانه نشان نمی دهند.
"
مدیریت زمان در خانواده های طبقات متفاوت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی
حوزههای تخصصی:
نتایج پژوهش های مختلف در مورد چگونگی وضع موجود خانواده ها بیانگر آن است که، تفاوت های زیادی بین آنها وجود دارد. از تفاوت های عمده در حوزه خانواده وجود زمان ها، فضاهای فرهنگی و فعالیت های مختلف خانواده است. به عبارت دیگر، مشغولیت های دائمی و روزمره خانواده غیر از کار روزانه بسیار مهم هستند. چون، هر نوع مشغولیت، فضای فرهنگی خاصی را همراه دارد که در چگونگی فضای فرهنگی حاکم بر خانواده تاثیر خواهد گذاشت. عوامل تفاوت زا شامل وضعیت اقتصادی، جایگاه والدین در جامعه و سرمایه های فرهنگی آنها می شود. در این پژوهش، با 44 خانواده ای که در دو منطقه شمال و جنوب تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند، مصاحبه انجام شد. نتایج بدست آمده از این پژوهش کیفی حاکی است که، از سویی گذران اوقات والدین با کار روزانه، متفاوت بوده و در ارتباط با وضعیت فرهنگی و اجتماعی آنها می باشد. از سوی دیگر، رابطه تنگاتنگی بین مطالعه، گفتگو، تماشای برنامه های بحث و میزگرد و کارشناسی تلویزیون مانند: برنامه های خانواده و بهداشتی وجود دارد. وضعیت اقتصادی خانواده ها در این پژوهش نقش مهمی نداشتند.
تحلیل جامعه شناختی آثار سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روش تطبیقی به بررسی ویژگی های اجتماعی، کنش های معنادار فاعلان جمعی، درون مایه های اجتماعی تکرارشونده، شناخت جایگاه طبقاتی نویسنده و بازتاب آن بر پیرنگ و شخصیت های رمان، ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی در رمان های دانشور پرداخته است. دانشور دو نوع زندگی را از دو طبقه ی مختلف تجربه کرده است، اما همواره با تحصیل کردگان، روشنفکران و بزرگان علم و ادب هم نشین بوده است، این تجربه های طبقاتی در آثار و شخصیت های داستان های او تأثیر گذاشته اند. زنان آثار او، از هر دو طبقه ی اجتماع، «اشراف و محروم» هستند. او شخصیت های داستان هایش رابیشتر از آدم های دور و بر خودش انتخاب کرده است. او در رمان های متأخر، شخصیت های زن را از میان دانشجویان و دانشگاهیان برگزیده است. سووشون سکوی پرتاب نویسنده برای حرکت در مدار واقع گرایی است. دانشورخط عزیمت اندیشه ی زری را از فردگرایی تا جامعه گرایی و از انقیاد تا عصیان ضد روزگار خود و از زنی احساساتی و منفعل تا مرز زنی منطقی و فعال و از عامیانه اندیشی تا پهنه ی اندیشه های فلسفی و اجتماعی پیگیری کرده است. در نتیجه عوامل مهمّی چون تحولات اجتماعی و انقلاب بیرونی و درونی و ارتباط وتناظر ساختار ادبی و ساختار اجتماعی آفرینش و تحول شخصیت های داستان تأثیری به سزا دارد.
بررسی تفاوت های قومیتی دانشجویان از نظر فعالیت در کانون های فرهنگی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"کانون های فرهنگی و علمی دانشگاه ها با هدف فراهم آوردن شیوه ای سالم و مفید برای گذران اوقات فراغت دانشجویان و افزایش مهارت های اجتماعی آنان ایجاد شده اند و توسعه یافته اند. با این وجود، به نظر می رسد گروه های مختلف دانشجویی از نظر فعالیت در این کانون ها و استفاده از برنامه های آن وضعیت مشابهی ندارند. از جمله، شواهدی وجود دارند که گاه کانون های علمی، ادبی، و هنری، در کنار انجمن های سیاسی دانشجویی، محل یا پاتوقی برای باز تولید روابط قومی و منطقه ای در میان دانشجویان یک دانشگاه می شوند. پرسش اصلی مقاله آن است که آیا دانشجویان متعلق به اقوام مختلف ایرانی از نظر میزان عضویت و مشارکت در کانون ها و انجمن های فرهنگی و علمی دانشجویی تفاوت دارند؟ این پرسش با تحلیل ثانویه داده های دو طرح پیمایشی که در میان دانشجویان دانشگاه های دولتی تحت پوشش وزارت علوم اجرا شده بود مورد بررسی قرار گرفت و یافته های آن بر اساس ویژگی های تاریخی فرهنگی روابط قومی در ایران تحلیل شد.
"
"گونه شناسی مدارا و سنجش آن در میان دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی "(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه حضور انسان های متفاوت در محل زندگی، کار و عرصه اجتماع از حساسیت ویژه ای برخوردار است. ازآنجاکه وجود چنین تنوعی ممکن است سبب درگیری میان صاحبان هویت های گوناگون در صحنه اجتماع شود، لازم است با انجام پژوهش های علمی، شناخت عمیق تری نسبت به آنها حاصل شود. در این مقاله بر اساس یک نمونه 220 نفره از دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی به بررسی میزان مدارا (شامل سه نوع مدارای اجتماعی، سیاسی و اخلاقی ـ رفتاری) پرداخته شده است. برای سنجش مدارا، بعد از بررسی گونه شناسی های ارائه شده درباره این مفهوم، «تقسیم بندی وگت» به عنوان مبنای سنجش مدارا مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد از میان انواع مدارا، مدارای سیاسی از میزان بیشتری برخوردار بوده است. آزمون تفاوتِ میانگین حکایت از تفاوت معنادار بین مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد به لحاظ میزان مدارا دارد بدین معنی که با افزایش پایه تحصیلی دانشجویان، میزان مدارای آنها نیز توسعه می یابد. اگرچه میزان مدارای پاسخگویانی که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل هستند، به نسبت همتایانشان در دانشگاه علامه طباطبایی بیشتر بوده اما آزمون آماری، تفاوت معناداری را بین این دو دانشکده به لحاظ میزان مدارا نشان نداده است
نقش دانش بومی و کارکرد نظام سنتی مدیریت مشارکتی منابع آب در معیشت پایدار روستایی مورد مطالعه: گروه های بزرگ کاری لایروبی کانال های آبیاری (حَشَر) در سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه مجدد به نظام های سنتی بهره برداری و مدیریت گروهی، دانش بومی و تجربه مردم محلی در این پژوهش از دیدگاه پارادایم های جدید توسعه و معیشت پایدار روستایی است. پژوهش در دانش بومی و نظام های تولید سنتی، سبب شده است تا این اندیشه کلیشه ای که دهقانان، مدیرانی ضعیف اند تبدیل به اندیشه ای شود که برای مردم محلی احترام بیشتری قائل است. مردمی که ایده ها و اعمالشان در قبال محیط، پایدار و دارای سازگاری بومی تلقی می شود. (Fujisaka, 1986) یک معیشت هنگامی پایدار است که بتواند با فشارها و شوک ها سازگار شده و خود را تقویت یا حفظ کند. (Chambers & Conway 1992:6) نگاه به نظام جمعی مدیریت منابع آب و لایروبی جوی های آبیاری در سیستان از این دیدگاه، ارزش آن در ایجاد معیشت پایدار در پهنه سرزمین را نشان می دهد. در توجه به عرصه های روستایی در منطقه سیستان، به روشنی در می یابیم که، با وجود تغییرات اقلیمی و خشک تر شدن سرزمین، مهمترین عامل شکل گیری وضعیت کنونی (بیابانی شدن سیستان) را باید در نابودی نظام های سنتی تولید مبتنی بر دانش و تجربه بومی و سازگار با شرایط سرزمین محلی دانست.
در حال حاضر یکی از چالش های مهم اقتصاد روستایی سیستان، نابودی سالانه بخش وسیعی از زمین های کشاورزی در اثر بی آبی و تراکم رسوبات آبی و بادی و خارج شدن تدریجی کشاورزی از عرصه معیشت، در اثر عدم توانایی تامین و هدایت صحیح آب توسط مدیریت های جدید روستایی است. استفاده نادرست از تکنولوژی های نو و عدم استفاده از دانش بومی و تجارب جامعه محلی، سبب بحرانی تر شدن وضعیت و در نتیجه باعث بیکاری، کمبود درآمد، فقر و مهاجرت روستاییان گردیده است. سیستم مدیریت سنتی با ساختار هرمی خود به همراه کشاورزان منطقه در طول سال با عنوان حشر، به صورت منظم و دسته جمعی (هزاران نفر) در طول سه ماه اقدام به لایروبی رسوبات رودخانه ها، کانال ها و انهار جهت انتقال آب و کشت نزدیک صد هزار هکتار از اراضی زراعی منطقه را می نمود. در حالی که اکنون عدم استفاده از دانش بومی و تجارب مدیران سنتی منطقه، را می توان به عنوان یکی از عوامل اصلی عدم پایداری معیشت مبتنی بر کشاورزی منطقه قلمداد کرد.
هدف اصلی این پژوهش معرفی حشر به عنوان یک نظام و تکنیک گروهی سنتی و شناخت نقش دانش بومی و تجارب کارکردی مدیریت مشارکتی سنتی در پایداری معیشت، مبتنی بر کشاورزی در سیستان است. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی تحلیلی است که با اتکاء به روش بررسی اسنادی انجام شده است و در بخشی از کار برای گردآوری داده های مورد نیاز، از بازدید های میدانی و مصاحبه های هدفمند با آگاهان و ریش سفیدان محلی استفاده شده است که نام آنها در پایان مقاله بیان شده است. بهره جستن از دانش بومی و تجارب مدیریت سنتی منابع تولید روستایی، در کنار بکارگیری دانش روز و تکنولوژی نوین در چارچوب دیدگاه مشارکتی، می تواند حیات اجتماعی و اقتصادی منطقه، بویژه فضای روستایی را بازسازی و متحول سازد.
بررسی عملکرد مدیریت شهری در رابطه با مشارکت شهروندان در امور شهری(مورد شهر فسا)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین آثار مشارکت در فرایند برنامه ریزی و مدیریت شهری می توان به ایجاد علاقه و اعتماد در مردم برای توسعه و پیشرفت، و کاهش تمرکزگرایی اشاره کرد. بنابراین مهم ترین ابزار برای مدیریت شهری موفق، بهره گیری از مشارکت مردم است. برای تقویت و گسترش امر مشارکت مردم در برنامه ریزی، شناخت عوامل مؤثر بر این امر ضروری است. مشارکت در کشور ما پدیده تازه ای نیست اما با رشد شهرنشینی و به تبع آن تغییر الگوی مشارکتی، لزوم بازبینی در این مفهوم و ارایه الگوی مناسب با نیازهای امروزی شهروندان احساس می گردد. شهر فسا با 92020نفر جمعیت در سال 1385از شهرهای پرجمعیت استان فارس است، از مشکلات فراروی مدیریت شهر فسا در خدمات رسانی مناسب به شهروندان که مرتبط با عدم مشارکت فعال شهروندان است را می توان به، کمبود درآمد مدیریت شهری، عدم همکاری برخی از شهروندان در رابطه با پرداخت عوارض به شهرداری و... می توان اشاره کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر است. در این تحقیق که از نوع کاربردی و توسعه ای است از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی برای پاسخ به سؤالات و ارایه راه حل برای مسأله مورد نظر استفاده شده است. برای گردآوری اطلاعات از دو روش مختلف اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. در پژوهش حاضر حاضر جهت بررسی عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر ابتدا به مطالعه ی ادبیات مربوطه پرداخته شد، پس از شناخت نظریات و الگوهای مختلف، در تحقق عملی مشارکت دو پیش شرط ضروری یعنی: 1-گرایش و تمایل به مشارکت و 2- امکان مشارکت(مدیریت شهری) تشخیص داده شد. در نتیجه تمرکز اصلی بر امکان مشارکت(مدیریت شهری) قرار گرفت. جهت شناسایی و سنجش متغیرهای ضروری نشان دهنده عملکرد مدیریت شهر فسا در رابطه با مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر ده متغیر اصلی تشخیص داده شد. که به صورت پرسشنامه بررسی شد و بر این اساس پرسشنامه شناسایی متغیرهای امکان مشارکت تدوین، اجرا و تجزیه و تحلیل شد. همچنین بمنظور اطمینان از صحت گفتار مسئولین مدیریت شهری مصوبات شورای شهرفسا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد. نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد مدیریت شهری شهر فسا در رابطه با افزایش مشارکت شهروندان نشان می دهد که مدیریت شهری شهر فسا در این رابطه عملکرد ضعیفی را داشته است، به طوری که نتایج تحلیل داده ها این عملکرد را در حد کم و خیلی کم ارزیابی کرده اند.
تفاوت های جنسیتی در دانش و باورهای مرتبط با سلامتی و رابطه آن ها با رفتارهای مرتبط با سلامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تحقیق حاضر به دنبال توصیف و تبیین تفاوت های جنسیتی و ملی در دانش و باورهای مرتبط با سلامتی (بهداشت)، و اثرات آن بر رفتارهای مرتبط با سلامتی در بین دانشجویان ایرانی (در دانشگاه مازندران) و دانشجویان هندی (در دانشگاه پنجاب)، با تاکید ویژه بر عوامل روانی-اجتماعی بوده است. برای انجام تحقیق حاضر، از روش پیمایش استفاده شده است. با به کارگیری شیوه نمونه گیری چند مرحله ای، تعداد 504 نفر از دانشجویان هر دو دانشگاه، به طور تصادفی انتخاب شدند تا به پرسشنامه خود اجرا پاسخ دهند. پرسشنامه شامل دو مقیاس راجع به دانش بهداشتی و باور بهداشتی، و نیز تعدادی سوال در زمینه رفتارهای مرتبط با سلامتی، نظیر؛ بهداشت فردی، فعالیت جسمی، عادات غذایی، معاینات دوره ای پیشگیرانه، مصرف مشروبات الکلی، و استعمال دخانیات بود. مهم ترین یافته های تحقیق حاضر را می توان به شرح زیر خلاصه کرد؛ 1) دانشجویان هندی در مقایسه با دانشجویان ایرانی، آگاهی و دانش بیشتری راجع به عوامل مخاطره آمیز ایجاد کننده برخی از بیماری ها داشتند (دانش بهداشتی بالاتر)؛ در حالی که تفاوتی بین دانشجویان مرد و زن در این زمینه وجود نداشت؛ 2) در حالی که تفاوتی در زمینه باورها و عقاید بهداشتی بین دانشجویان دو کشور مشاهده نشد، زنان دانشجو در مقایسه باهمتایان مرد در هر دو کشور باورهای بهداشتی مثبت تری داشتند (از آگاهی بیشتری در زمینه اهمیت برخی از رفتارها برای حفظ و ارتقای سلامتی شان برخوردار بودند)؛ 3) گرچه رابطه مشاهده شده بین دانش بهداشتی با رفتارهای مرتبط با سلامتی ضعیف بوده و به لحاظ آماری معنادار نبود؛ اما رابطه بسیار قوی و معناداری بین داشتن باورهای بهداشتی مثبت تر با انجام رفتارهای مثبت تر مرتبط با سلامتی مشاهده شد. بر اساس این یافته ها پیشنهاد می شود که به منظور افزایش رفتارهای مثبت تر دانشجویان در زمینه سلامتی و کاهش رفتارهای مخاطره آمیز، ضروری است به جای تاکید صرف بر افزایش دانش بهداشتی آنان، ارتقا و بهبود بخشیدن باورهای آنان راجع به سلامتی به عنوان یک گام اساسی و مهم مدنظر سیاستگذاران قرار گیرد.
"
تجدید مفهوم سازی شاخص قشر بندی اجتماعی: نقدی بر شاخصهای رایج قشر بندی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراین مقاله، با تاکید بر مفهومسازی در تحقیقات اجتماعی تجربی، لزوم مبتنی بودن شاخص قشر بندی اجتماعی بر مفهوم سازی نظری مطرح میشود. سپس مفهوم فونکسیونالیستی دیویس و مور از قشربندی اجتماعی تحت عنوان نظریه کارکردی قشر بندی اجتماعی بازسازی می شود و بر تمایز این مفهوم سازی نظری از مفهوم طبقات اجتماعی مارکس تاکید میشود. براساس این مفهوم سازی استدلال میشود که ساختار پرستیژ شغلی تنها شاخص مناسب برای قشر بندی اجتماعی است و با بررسی انتقادی شاخصهای رایج مانند پایگاه اجتماعی اقتصادی که عمدتا ترکیبی از درآمد و تحصیلات هستند نشان داده میشود که این شاخصها عموما فاقد مفهوم سازی نظری اند و مبین هیچ مقوله اجتماعی معینی نیستند و لاجرم شاخص مناسبی برای قشر بندی اجتماعی نخواهندبود