مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
ساختار معنادار
حوزه های تخصصی:
رباعی قالب شعری ای است که نخست در میان شاعران ایرانی رواج یافته، سپس به شعر عرب راه پیدا کرده است؛ اما با وجود آنکه عده ای چون شمس قیس رازی رباعی را ساخته رودکی می دانند، به دلیل عدم وجود اسناد کافی، درباره اینکه مبدع آن چه کسی است، اتفاق نظری وجود ندارد؛ تا جایی که گروهی معتقدند که رباعی ریشه در خسروانی های پیش از اسلام داشته است و برخی نیز نخستین رباعی ها را به صوفیه منسوب کرده اند.
در این مقاله نویسندگان با اعتقاد به اینکه چنین پژوهش هایی نتیجه متقنی نخواهد داشت، این موضوع را از منظری دیگر نگریسته، تلاش کرده اند تا با استفاده از نظریه ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن ـ که میان شکل اثر و جهان نگری حاکم بر عصری که اثر در آن شکل گرفته است، ارتباط برقرار می کند ـ نشان دهند که چگونه قالب رباعی ـ البته در معنای مصطلح و امروزی آن ـ که از ساختاری منطقی برخوردار است، انعکاس جهان نگری عقلانی شاعران خردگرای سبک خراسانی است، نه شکل تکامل یافته شعر ایران پیش از اسلام.
تحلیل جامعه شناختی آثار سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به روش تطبیقی به بررسی ویژگی های اجتماعی، کنش های معنادار فاعلان جمعی، درون مایه های اجتماعی تکرارشونده، شناخت جایگاه طبقاتی نویسنده و بازتاب آن بر پیرنگ و شخصیت های رمان، ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی در رمان های دانشور پرداخته است. دانشور دو نوع زندگی را از دو طبقه ی مختلف تجربه کرده است، اما همواره با تحصیل کردگان، روشنفکران و بزرگان علم و ادب هم نشین بوده است، این تجربه های طبقاتی در آثار و شخصیت های داستان های او تأثیر گذاشته اند. زنان آثار او، از هر دو طبقه ی اجتماع، «اشراف و محروم» هستند. او شخصیت های داستان هایش رابیشتر از آدم های دور و بر خودش انتخاب کرده است. او در رمان های متأخر، شخصیت های زن را از میان دانشجویان و دانشگاهیان برگزیده است. سووشون سکوی پرتاب نویسنده برای حرکت در مدار واقع گرایی است. دانشورخط عزیمت اندیشه ی زری را از فردگرایی تا جامعه گرایی و از انقیاد تا عصیان ضد روزگار خود و از زنی احساساتی و منفعل تا مرز زنی منطقی و فعال و از عامیانه اندیشی تا پهنه ی اندیشه های فلسفی و اجتماعی پیگیری کرده است. در نتیجه عوامل مهمّی چون تحولات اجتماعی و انقلاب بیرونی و درونی و ارتباط وتناظر ساختار ادبی و ساختار اجتماعی آفرینش و تحول شخصیت های داستان تأثیری به سزا دارد.
از ساختار معنادار رمان «العوده إلی المنفی» اثر «أبوالمعاطی أبوالنجا» تا ساختار جامعه مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد جامعه شناختی به بررسی رابطه اثر ادبی با جامعه و تأثیر متقابل آنها می پردازد. از آنجا که متن ادبی به عنوان کلیتی معنادار با جامعه، تاریخ، سیاست و اقتصاد رابطه دیالکتیکی برقرار می سازد؛ بنابراین بررسی جامعه شناختی متون ادبی نیازمند روشی است که قابلیت تبیین رابطه میان ساخت و محتوای اثر ادبی با ساختار اجتماعی را داشته باشد. بدین ترتیب پژوهش حاضر بر آن است تا با روش تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد ساخت گرایی تکوینی گلدمن، ابتدا ساختار اثر ادبی و اساسی ترین عناصر آن، مانند درونمایه، جهان بینی و شخصیت قهرمان رمان «العوده إلی المنفی» ( در راستای مؤلفه های نظریه ساختگرایی تکوینی) و سپس زیرساخت های مهم جامعه مصر در زمان «ابوالمعاطی ابوالنجا» را در دو سطح دریافت و تشریح، مورد نقد و تحلیل قرار دهد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که ابوالمعاطی از طریق درونمایه فساد سیاسی، فاصله طبقاتی، ظلم اجتماعی و فقر اقتصادی را به تصویر کشیده و زمینه کشف ارتباط بین ساختار اثر ادبی خویش و ساختار جامعه مصر در بازه زمانی 1859 تا 1877 را فراهم ساخته است. همچنین جهان بینی نویسنده در قالب آگاهی جمعی طبقه متوسط نمود یافته است که قهرمان پروبلماتیک این آگاهی جمعی را به سمت آگاهی ممکن سوق داده است. در مرحله تشریح نیز جهت فهم پذیر کردن متن ادبی، رابطه اثر ادبی و ساختارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی تبیین گردید و این امر حکایت از آن دارد که بین ساختار معنادار رمان ابوالمعاطی با ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مصر در بازه زمانی پیش گفته تطابق و هماهنگی وجود دارد.
تحلیل عناصر محتوایی و جامعه شناختی داستان کوتاه در ایران از سال ۱۳۰۰- ۱۳۳۲ ش.(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی دوره بیداری و بعد از مشروطه، جنبه اجتماعی و سیاسی فراوانی دارند و می توان آنها را از دیدگاه جامعه شناختی، نقد و بررسی کرد. یکی از شیوه های کارآمد در نقد متون ادبی به ویژه داستان کوتاه، نقد جامعه شناختی است. در این روش، ارتب اط س اختار و محت وای داستان ب ا وض عیّت و دگرگونیهای جامعه، بررسی و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندان ه اجتم اع در جه ان تخیّل ی اث ر ادبی، نقدوتحلیل می شود. سابقه این گونه از پژوهش و به کارگیری ای ن شیوه در نقد داستان کوتاه ایران، کارایی نقد جامعه شناختی در نقد و بررسی داستان کوتاه را ثابت کرده است. داستان کوتاه به عنوان گونه ای از ادبیّات داستانی، در ایران در حدود سال ۱۳۰۰ ه.ش توسط کسانی چون جمال زاده، شکل گرفت و هم زمان با جریانات ادبی به روند توسعه و تکامل خود ادامه داد. نسل اول نویسندگان داستان کوتاه، ضمن آشنایی با این پدیده نوظهور، توانستند آثاری درخور توجّه بیافرینند و هر یک برای خود سبکی خاص را دنبال کنند که در آینده، شالوده داستان کوتاه ایرانی را بنیان نهاد. نگارنده در این پژوهش با روش تحلیلی –توصیفی و بر پایه چارچوب نظری نقد اجتماعی به این نتیجه دست یافته است که داستان کوتاه نیز همچون هر پدیده ادبی دیگر، همسو با اجتماع و جریانات سیاسی- اجتماعی به حیات خود ادامه داده، بدیهی است که در این مسیر از اجتماع، تأثیر پذیرفته، بر آن تأثیر گذاشته است. لذا بررسی محتوایی این نوع ادبی می تواند رهیافتی جدید در حوزه مطالعات اجتماعی باشد.
ساختار معنادار و جهان نگری در منظومه مهر و ماه (برمبنای نظریه ساخت گرایی تکوینی لوسین گلدمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از قرن بیستم آرای جامعه شناختی در زمینه ادبیات، برخاسته از الگوهای پوزیتیویسمی بود. بر این اساس در حوزه نقد سنّتی، منتقدان بر پیوند محتوایی آگاهی جمعی با اثر تأکید داشتند. سپس در قرن بیستم، لوسین گلدمن بر مبنای آرای جورج لوکاچ و ژان پیاژه، یکی از کارآمدترین نظریه ها در حوزه نقد جامعه شناختی، یعنی نظریه ساخت گرایی تکوینی را مطرح کرد. ازجمله مفاهیم مرکزی گلدمن برای تبیین این نظریه، دو مفهوم «ساختار معنادار» و «جهان نگری» هستند. ساختار معنادار مبیّن ارتباط متقابل اجزای یک اثر ادبی و جهان نگری کلیّت معناداری از هنجارها و ارزش هاست. منظومه «مهر و ماه» یکی از آثاری است که الگوی ساختاری منسجمی دارد و به همین سبب، کاربست نظریه ساخت گرایی تکوینی در درک بهتر آن کارگشاست. این منظومه از آثار برجسته شاعر قرن دهم هجری، جمالی دهلوی است. پژوهش حاضر درپی پاسخگویی به این پرسش است که «چگونه ساختار معنادار و جهان نگری منظومه مهر و ماه هم ارز با بسترهای فراگیر اجتماعی اثر خلق شده است؟». بررسی این منظومه در چارچوب نظریه ساخت گرایی تکوینی گویای آن است که دو بستر عمده اجتماعی عصر شاعر به صورت یک آفرینش هنری نه بازتاب وارونه حوادث اجتماعی نمود یافته اند؛ این دو بستر برتری مسلمانان بر هندوها از منظر گفتمان حاکم در روزگار جمالی و گسترش و نفوذ عرفان میان همه طبقات اجتماعی در نظام مفهومی، عناصر مکانی، الگوی نظام مند روابط شخصیت ها و ساحت زیبایی شناختی منظومه است که خالق ساختار معنادار آن هستند. این عناصر در ارتباط دیالکتیک با یکدیگر، مبیّن جهان نگری حاکم بر اثر و هم ارزی کلیّت اثر با بستر فراگیر اجتماعی آن هستند.