فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۴۲-۲۴
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف: فرصت های مطالعاتی هم چنان گنجینه هایی جهت مطالعه و تأمل برای دانشگاهیان به شمار می روند. بررسی جریان و تجارب فرصت مطالعاتی در دانشجویان دکتری به عنوان یکی از مهم ترین افرادی که نقش تولید دانش را بر عهده دارند، تاکنون در کانون توجه پژوهشگران در دانشگاه شیراز نبوده است. هدف این مطالعه، واکاوی تجارب زیسته دانشجویان دکتری در دانشگاه شیراز از فرصت های مطالعاتی بود که با رویکردی تفسیری و راهبرد پدیدارشناسی انجام شد. روش شناسی: مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، دانشجویان دکتری در حوزه های علوم پایه، فنی- مهندسی، کشاورزی، دامپزشکی و علوم انسانی بودند که در 3 سال گذشته، دوره فرصت مطالعاتی خود را در یکی از دانشگاه های معتبر خارج از کشور گذرانده بودند. با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری معیار و حداکثر تنوع رشته ای 23 دانشجوی دکتری به عنوان مشارکت کننده انتخاب گردیدند. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. پس از کدگذاری داده ها، با تحلیل مضمون، مقوله ها استخراج شدند. یافته ها: یافته های مطالعه در پنج مضمون سازمان دهنده؛ زمانی برای گفتگوی بین فرهنگ ها؛ زمانی برای جامعه پذیری؛ زمانی جهت آشنایی، تعامل و فهم ساختار آکادمیک؛ فرصتی برای خودشناسی و توسعه حرفه ای؛ زمانی برای جدایی و گام برداشتن در مسیر جدید پژوهشی، بازآرایی گردیدند. نتیجه گیری: یافته های مطالعه کنونی نشان داد که استفاده از فرصت های مطالعاتی خارج از کشور به شناخت دنیای بزرگ تر، شکوفا شدن استعدادها، آشنایی با عقاید و فرهنگ های مختلف، استقلال و قوی شدن دانشجو، جهان بینی نو و تغییر در دیدگاه، رسیدن به رشد و خودباوری را برای دانشجویان به ارمغان آورد.
واکاوی قدرت اقتصادی در دوران قاجار از دیدگاه منابع قدرت اجتماعی مایکل مان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی قدرت اقتصادی در دوران قاجار در چارچوب رویکرد قدرت اجتماعی چهارگانه مایکل مان است. مایکل مان چهار منبع قدرت را از یکدیگر متمایز می کند: سیاسی، ایدئولوژیک، نظامی و اقتصادی. نوع پژوهش کیفی و روش آن کتابخانه ای است. این روش با استفاده از شیوه تحلیلی مایکل مان و سنجش منابع قدرت اجتماعی با چهار شاخص قدرت انجام گرفته است. فرض اصلی پژوهش این است که منابع قدرت در عصر قاجار نیز چهارگانه است. قدرت اقتصادی یکی از مهم ترین منابع قدرت در عصر قاجار است. منابع چهارگانه قدرت و به تبع آن عاملیت اجتماعی این منابع قدرت، یعنی دربار، روحانیون، رؤسای ایلات و عشایر و تجار در ارتباط نزدیک و مستمر با یکدیگر قرار داشتند. یافته های پژوهش نشان داد، نمایندگان اجتماعی قدرت اقتصادی، تجار، تلاش داشتند، استقلال خود را در تعامل و تقابل با نمایندگان دیگر منابع قدرت اجتماعی مانند دربار، روحانیون و سران ایلات و عشایر حفظ کنند. این گونه درگیری ها به هم پوشانی عاملان اجتماعی دو منبع قدرت اقتصادی و ایدئولوژیک، تجار و روحانیون، منجر شد. انقلاب مشروطه و جنبش تنباکو نتیجه نهایی هم پوشانی و به دنبال آن همکاری عاملیت اجتماعی این دو منبع قدرت اقتصادی و ایدئولوژیک در تقابل با قدرت سیاسی بود.
جمعیت اصفهان بین سده های 10 تا 13 ق/ 16 تا 19 م(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
255-296
حوزههای تخصصی:
داده های منابع تاریخی دارای ناهمگونی، تناقض و ابهام زیادی در فهم تغییرات جمعیتی اصفهان بین سده های 10 تا 13 ق/ 16 تا 19 م هستند. ازاین رو، مقاله حاضر با رویکردی تاریخی و روش تحلیلی - مقایسه ای درپی شناخت و بازنمایی تغییر و تحولات جمعیتی این شهر در طی سده های مذکور بوده است. نتایج به دست آمده به شرح ذیل است: نخست، کوچ های به خارج از شهر اصفهان که ناشی از عوامل منفی ایی مانند کشتار، بیماری و قحطی بود و نیز کوچ هایی که از خارج به پایتخت صفویه انجام می شد و تحت تأثیر جاذبه های مثبت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شهر اصفهان قرار داشت، عامل اصلی کاهش و افزایش جمعیت این شهر در طی سده های10 تا 13 ق/16تا 19م بوده است. دوم، طبق یک برآورد تقریبی، شیب کلی میزان نفوس اصفهان بین آغاز سده 10 ق تا اوان سده 12 ق/16 تا 18م افزایشی بوده و پس از سقوط دولت صفویه، تا پایان سده 19م/13 ق، دچار نوسانات شدید و کاهش معناداری شده است. سوم، تراکم اصلی جمعیت شهر در محله های شمال غرب تا جنوب غرب متمرکر بوده است. چهارم، کوچ طیف هایی با خاستگاه های اجتماعی جغرافیایی بسیار متنوع به شهر اصفهان، نشانه ای از نبود برنامه و نیاز مشخص نظام اقتصادی و ضعف لایه های میانی قشربندی اجتماعی به منزله گروه اصلی حامل صورت بندی سرمایه داری در طی سده های یاد شده است؛ درنتیجه این مسئله حاکی از تمایل شکل بندی اجتماعی اقتصادی پایتخت صفویه جهت حفظ ساختار موجود بوده است.
تحلیل جامعه شناختی پوشش روزمره و آئینی زنان در میان اقلیت های مذهبی (مورد مطالعه: زرتشتیان و مندائیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
سبک های پوششِ روزمره و آئینی در زمره بارزترین نمودهای هویتی گروه های اجتماعی است و مؤلفه هایی چون باورهای دینی، مناسک آئینی ، آداب و رسوم، اقلیم، آب و هوا و غیره هر یک به نوعی بر شکل گیری و یا تغییرات تدریجی آن تاثیرگذارند. پوشش نقش مهمی در برساخت هویت و هستی اجتماعی گروه ها دارد و این برساخت هویت به میانجی پوشش را می توان به شکلی انضمامی و تجربی در میان اقوام و مذاهب ساکن در ایران ردیابی کرد. این پژوهش تلاش دارد به مطالعه تجربی پوشش زنان در میان دو اقلیت مذهبیِ زرتشتی و مندائی، در جشن ها و مراسم آئینی و کلاً در زندگی روزمره آنان بپردازد تا بدین وسیله سویه های اشتراک و افتراق این دو فرهنگ به لحاظ سبک های پوشش و نیز زمینه ها و شرایط برسازنده این وضعیت واکاوی شود. نتایج نشان می دهد که زرتشتیان و مندائیان، به عنوان دو جامعه قومی-مذهبی، با داشتن پوششی متحدالشکل، که هر یک دارای خصوصیات ویژه ای می باشند و نیز با وجود تمامی تمایزاتی که بین زرتشتیان و مندائیان از لحاظ اعتقادات مذهبی و دینی دیده می شود، نه فقط گرایش بالائی به حفظ هویت قومی از طریق پوشاک دارند، بلکه با وجود تفاوت های دینی، شباهت های بسیاری در زمینه رنگ، اجزا و برخی اعتقادات فرهنگی و دینی در لباس زنان این دو قوم مشاهده می شود. همچنین نتایج حاکی از آن است که این گرایش به پوشش سنتی، قومی و مذهبی در میان اقلیت های ایرانی غالباً محدود به مراسم و اجتماعات خصوصی آنهاست و آنان در زندگی روزمره پوششی همانند سایر ایرانیان را ترجیح می دهند.
Designing and Validation of the Epistemological Model in Blended Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Epistemology as one of the philosophical foundations in the field of education can play an important role in blended learning, ie using more than one method, strategy and technique for learning. Therefore, the present study was conducted with the aim of designing and validation the epistemological model in blended learning Methodology: The present study was applied from type of qualitative-quantitative. The population of the qualitative section was the documents related to epistemology and blended learning in the years 1990 to 2020 which 80 books, 60 dissertations and 60 articles were selected by purposive sampling method and in addition, included experts in the field of philosophy of education and distance learning which based on the principle of theoretical saturation number of 10 people of them were selected by purposive sampling method. The population of the quantitative section were faculty members and doctoral students of the department of philosophy of education and distance learning of Payame Noor University in 2020-2021 years which based on Krejcie and Morgan's table number of 200 people of them were selected by stratified random sampling method with using the teacher and student ratio. The tool of the qualitative section was the recording of books, dissertations and articles and interviews with experts, and the tool of the quantitative section was a researcher-made questionnaire whose psychometric indicators were confirmed. Data were analyzed by coding method in MAXQDA software and exploratory factor analysis and one-sample t-test in SPSS software. Findings: Findings showed that the epistemological model in blended learning had 60 subcategories in 9 categories including purpose, evaluation, educational correction, content, teaching method, teacher, learner, media and cognitive presence that its model was drawn. Also, validation of model indicated that the factor load of all 6 questions related to validation of model was higher than 0.30, their validity was higher than 0.50 and their reliability was higher than 0.70. In addition, the mean of all 6 questions was higher than the hypothetical mean of the population (P<0.001). Conclusion: The findings showed that the designed model for epistemology in blended learning had good validity. Therefore, curriculum specialists and planners can use this model along with other models to improve blended learning
سنجش تأثیر خانواده و رسانه بر گرایش به خرافات در مردم مشهد (بررسی تأثیر جامعه پذیری خانواده و محتوای مصرف رسانه بر مردم شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم پیشرفت علم و فناوری در جوامع حاضر پژوهش ها نشان می دهد که خرافات هم چنان نقش قابل توجهی در باورها و رفتار مردم دارد. باورهای خرافی از آنجاکه به ارائه راه حل های بی تأثیر و بعضاً آسیب زا برای افراد منجر می شود یک رفتار نامطلوب اجتماعی قلمداد می شود. به نظر می رسد باورهای خرافی به شیوه جامعه پذیری غیررسمی (از طریق خانواده و رسانه های توده ای) در بین مردم رواج پیدا می کند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی نقش این دو عامل در گرایش خرافی مردم می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مردم 15 تا 65 ساله شهر مشهد بوده است که از این میان با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته متغیرهای تحقیق درمورد آنان اندازه گیری شد. نتایج تحقیق نشان داد سازه گرایش به خرافات از میزان پایایی بالایی (a>.95) برخوردار بود. نتایج تحقیق مؤید فرضیه های مطرح شده بود؛ به طوری که گرایش به خرافات هم بستگی مستقیم و معناداری با گرایش «دیگران مهم» افراد داشت. هم چنین افرادی که مصرف رسانه ای غالب آنان از نوع برنامه های آگاهی دهنده بود، کمتر از افرادی که بیشتر برنامه های سرگرم کننده مشاهده می کردند، گرایش خرافی داشتند؛ از این رو پیشنهاد می شود به منظور تضعیف گرایش های خرافی در جامعه ضمن تمرکز بیشتر بر محتوای برنامه های رسانه های سرگرم کننده، جامعه پذیری مجدد خانواده ها در این خصوص مدنظر قرار گیرد.
مطالعه نسلی تغییرات ارزشی در ایران (تحلیل ثانویه داده های موج 4 و 7 پیمایش ارزش های جهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
197 - 224
حوزههای تخصصی:
مطالعه تغییر ارزش ها و نگرش ها در ایران در گذار نسلی دو دهه اخیر موضوع اصلی مقاله حاضر است. رویکرد نظری و مفهومی مقاله با استناد به نظریه پسانوسازی اینگلهارت، جهانی شدن فرهنگی و نظریه برساخت گرایی اجتماعی صورت بندی شده است. از نظر روشی این مطالعه به شیوه اسنادی و تحلیل ثانویه انجام شده و با کاربرد مطالعه طولیِ نسلی، تغییرات ارزشی در جامعه ایران را براساس داده های موج 4 و 7 پیمایش ارزش های جهانی مورد سنجش قرار داده است. داده ها نشان می دهد در گذار نسلی 20 ساله در برخی موضوعات ارزش ها و نگرش ها تغییری نکرده و در برخی دیگر ما شاهد تفاوت های نسلی هستیم؛ اگرچه این دگرگونی از یک الگوی عام تبعیت نمی کند. در گذشته موضوعی مانند «دوستان» و امروزه موضوعاتی چون «اوقات فراغت» و «سیاست» بیشتر اهمیت پیدا کرده است. همان گونه که نگرش های جنسیتی برابرخواهانه، فرهنگ سیاسی دموکراتیک و گرایش های لیبرالی در یک گروه نسلی دیده می شود، ارزش ها و نگرش های مردسالارانه، غیردموکراتیک و سوسیالیستی هم در همان نسل وجود دارد. با وجود این نشانه هایی از وارونگی ارزشی نیز در این گذار نسلی هویداست.
نقش هوش اجتماعی در ارتباط بین نظام ارزشی و تفکر جنایی (موردمطالعه: نوجوانان خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
155 - 180
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بسیاری از رفتارهای هنجارشکنی که در نوجوانان بروز می کند، ریشه در باورهای نادرست و تفکر جنایی آن ها دارد؛ بنابراین با بررسی عوامل مؤثر بر تفکر جنایی، می توان در جهت کاهش این رفتارها کوشید. هدف پژوهش حاضر دستیابی به میزان نقش میانجی هوش اجتماعی در ارتباط بین نظام ارزشی و تفکر جنایی بود. روش: این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود؛ جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه دوره دوم خانواده های تحت پوشش نهادهای حمایتی (کمیته امداد و بهزیستی) بود که در سال تحصیلی 98-97 در شهرستان قلعه گنج مشغول به تحصیل بودند؛ ازاین بین 319 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های تفکر جنایی، هوش اجتماعی ترومسو و نظام ارزشی شوارتز جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری با کمک نسخه 24 نرم افزار AMOS و SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نظام ارزش تأثیر مثبتی بر هوش اجتماعی (001/0>p، 48/0=β) شرکت کنندگان پژوهش داشته است. هوش اجتماعی (001/0>p، 69/0- =β) و نظام ارزشی (001/0>p، 47/0- =β) هر دو تأثیر منفی بر تفکر جنایی داشتند. همچنین شاخص های برازش نشان داد که مدل پیش فرض از برازش مناسب برخوردار است و هوش اجتماعی نقش میانجی را در ارتباط بین نظام ارزشی و تفکر جنایی ایفا می کند. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که هوش اجتماعی در کنار نظام ارزشی، عاملی مؤثر در کاهش تفکر جنایی است؛ بنابراین با تقویت نظام ارزشی و هوش اجتماعی نوجوان با استفاده از برنامه های فرهنگی و تربیتی که توسط نهادهای حمایتی برگزار می شود، می توان از بروز تفکر جنایی و درنتیجه
Formulating the Academic Buoyancy Model Based on Life Expectancy with the Mediating Role of Happiness in Students
حوزههای تخصصی:
Purpose: Academic buoyancy is one of the effective variables in the academic field and learning environment of students. Therefore, the objective of this research was to design the academic buoyancy model based on life expectancy with the mediation of happiness in female high school students in Hamedan city. Methodology: The methodology of this research was correlational and SEM. The statistical population included all female students of the second secondary school in Hamedan city, and the statistical sample was selected based on the number of items used in the questionnaires as 370 people with the multi-stage cluster sampling method. Academic buoyancy (Hosseinchari and Dehghanizadeh, 2013), life expectancy (Hallajian, 2019), and Oxford happiness (Argyl et al., 1989) scales were used to collect data. For data analysis, a structural equation test was used in the PLS-3 software environment. Findings: The results showed that life expectancy has a direct and positive effect on academic buoyancy (β = 0.36, p <0.01) and happiness (β = 0.46, p < 0.01). Happiness also has a direct and significant effect on academic buoyancy (β = 0.34, p<0.01). Also, happiness has a significant mediating role in the relationship between life expectancy and academic buoyancy (β = 0.16, p<0.01). Conclusion: since life expectancy creates a more positive atmosphere, it can be effective in increasing the feeling of happiness, and happiness creates buoyancy in the academic environment, followed by an increase in academic buoyancy.
Analyzing Dimensions and Quality of Teaching-Learning Interactions by Elementary Teachers during the Covid-19 Pandemic
حوزههای تخصصی:
Purpose: the aim of the present study was to investigate the dimensions and quality of teaching-learning interactions by elementary teachers during the Covid-19 pandemic. Methodology: this was a qualitative study carried out using a phenomenological approach. The study population included all elementary school teachers in Abhar City (Iran). From this population, 12 individuals were selected as participants in the study using purposive sampling (chain sampling) who were engaged in online teaching from the onset of the Covid-19 pandemic. Data collection instrument included semi-structured or in-depth interviews performed in the Google meet interactive platform. The interviews continued until reaching data saturation. Data analysis was also carried out using thematic analysis and theme network formation. Validity was also assessed using peer review and member checking and reliability was assessed by text coding of three interviews by anonymous people outside the research. Findings: the results reflect the dimensions and quality of teaching/learning interactions by elementary teachers during the Covid-19 pandemic in the form of 226 basic themes, 21 organizing themes and 4 global themes. Conclusion: the results showed that elementary teachers had relatively acceptable interactions with themselves, students and parents during this process. However, there were no acceptable interactions between teachers and their colleagues.
جهانی سازی و انقراض زبان های محلی (مورد شهر صحنه استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعه ی علل کمرنگ شدن زبان مادری در شهر صحنه در استان کرمانشاه است. مسأله زبان فراتر از گویش آدمیان و امری مربوط به شکل زندگی و لذا مناسبات کلان اقتصادی و سیاسی است. از این منظر شکل زندگی و زبانِ ملازم با آن، پراکسیس اعضای جامعه را توضیح می دهد. روش مناسب بررسی مسأله باید توجیه عاملان از وضعیت شان را تحلیل کند به همین دلیل نظریه ی زمینه ای به عنوان روش این تحقیق انتخاب و برای تجزیه و تحلیل داده ها از استدلال استفهامی بهره گرفته شد.
نتایج تحلیل، مقولات جهانی سازی، مدرنیزاسیون، کاربردزدایی از زبان محلی، ضرورت اقتصادی و دولت را از مهمترین عوامل کمرنگ شدن زبان محلی معرفی کرد. منظور از جهانی سازی، جهانی سازیِ نوع خاصی از فرایندی اقتصادی است که سایر مقولات و نقش آن ها در فرایند انقراض زبان ها را توضیح می دهد.
تحولات تاریخی سیاست گذاری اجتماعی در بلدیه(مقاله علمی وزارت علوم)
تاریخ سیاست گذاری اجتماعی در ایران، به صورت یک جانبه متکی بر بزنگاه های مرتبط با قوانین و تاسیس سازمان های بیمه گر اجتماعی است؛ توجه به بلدیه به عنوان یک نهاد فعال در تاریخ سیاست گذاری اجتماعی، می تواند روایت چندجانبه و باسابقه تری از سیاست گذاری اجتماعی در ایران را رقم بزند. هدف پژوهش حاضر، برجسته کردن این موضوع و شناسایی تغییرات در جهت گیری سیاست گذاری اجتماعی شهرداری با تاکید بر شهرداری تهران است. رویکرد مفهومی پژوهش حاضر نیز متکی بر مدل حقوق شهروندی مارشال است.روش پژوهش، تحلیل تاریخی متکی بر اسناد تاریخی موجود در این حوزه و جامعه آماری پژوهش شامل اسناد رسمی دارای اطلاعات درباره شهرداری (در محدوده از سال 1287 تا پایان دهه 1390) بوده است.یافته های پژوهش حاکی از تفکیک بازه مورد بررسی به پنج دوره مختلف است که سیاست گذاری اجتماعی در این دوره ها متمایز بوده است: دوره نخست: میراث مشروطه (از مجلس اول مشروطه تا پایان دوره ششم مجلس ملی)؛ دوره دوم: تداوم خدمات رفاهی در عین کم رنگ شدن امیدهای آغازین (از آغاز مجلس هفتم تا پایان دهه 1330)؛ دوره سوم: غلبه خدمات شهری و پس روی خدمات اجتماعی (دهه 1340 تا وقوع انقلاب اسلامی)؛ دوره چهارم: خروج از میدان سیاست گذاری اجتماعی (از آغاز نظام جمهوری اسلامی تا اوایل دهه 1370)؛ و دوره پنجم: بازگشت به میدان سیاست گذاری اجتماعی (از میانه دهه 1370 تا پایان دهه 1390).نتایج پژوهش در تعامل با سایر رویکردهای نظری گواه بر این است که بلافاصله پس از تثبیت حقوق سیاسی در ایران، حقوق اجتماعی تبلور یافته است اما با تضعیف حقوق سیاسی، خدمات اجتماعی کاهش نیافته، بلکه در خدمت دولت سازی قرار گرفته است.
تحلیل آثار حذف ارز ترجیحی نهاده های وارداتی بر رفاه مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
255 - 295
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه ابتدا تابع عرضه و تقاضای محصولات گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر تصریح و سپس در قالب مدل سیستم معادلات همزمان برآورد شد. در ادامه از کشش تقاضای الگوها برای محاسبه تغییرات رفاه مصرف کنندگان محصولات پروتئینی در دو حالت بعد از حذف یارانه ارز ترجیحی و سناریوی ارز 35000 تومانی استفاده گردید. نتایج برآورد تابع عرضه محصولات گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر نشان داد که عرضه محصولات دامی و پروتئینی نسبت به قیمت بی کشش است و با افزایش قیمت نهاده ها عرضه ی محصولات مذکور کاهش می یابد. ضمن آن که تحریم های اقتصادی بر عرضه ی محصولات دامی و پروتئینی تأثیر منفی داشته است. بر اساس نتایج تابع تقاضا نیز، قیمت گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر بر تقاضای این محصولات اثر منفی و معنی دار دارد. همچنین بر پایه نتایج گوشت قرمز، گوشت مرغ و گوشت ماهی جانشین هستند؛ ضمن آن که گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر برای مصرف کنندگان به عنوان کالاهای ضروری تلقی می گردند. در نهایت نیز نتایج نشان داد که با حذف یارانه ارز ترجیحی و تغییر قیمت هر کیلوگرم گوشت قرمز، گوشت مرغ، تخم مرغ و شیر در بازار به ترتیب به معادل 191324، 55236، 38564 و 12513 تومان، مازاد رفاه مصرف کنندگان محصولات پروتئینی معادل 318468 هزار میلیارد تومان کاهش یافته است.
تحلیل شاخص های هویت مکانی در محله های جدید شهری مطالعه موردی: شهرک نگین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
121 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل شاخص های هویت مکانی در شهرک نگین واقع در شهر اصفهان است. ماهیت هدف پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت روش از نوع توصیفی_ موردی و تحلیلی است در گردآوری داده ها از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آمار استنباطی چون آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون یک دنباله راست میانگین و یک دنباله چپ میانگین و آزمون تی مستقل در نرم افزار spss استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های هویت مکانی شامل اجتماع پذیری، دسترسی به خدمات، آرامش و تصویر ذهنی و احساس تعلق در شهرک نگین اصفهان وضعیت نامطلوبی قرار دارند.و عوامل تأثیرگذار اجتماعی شامل سن، مدت سکونت و تحصیلات در شاخص های هویت مکانی شهرک نگین تاثیر چندانی نداشته است و بیشترین همبستگی بین شاخص حس تعلق مکانی و شاخص آسایش و تصویر ذهنی در این محله شکل گرفته است. همچنین در شهرک نگین شاخص دسترسی به خدمات و تسهیلات دارای رابطه مستقیم با شاخص آسایش و تصویر ذهنی است و بهبود وضعیت شاخص آسایش و تصویر ذهنی منجر به بهبود شاخص حس تعلق در این محله می گردد. با توجه به اینکه شهرک نگین به صورت برنامه ریزی شده و طی چند دهه گذشته شکل گرفته است ازنظر شاخص های اجتماعی، حس تعلق مکانی و تصویر ذهنی وضعیت مطلوبی ندارد.
تحلیل جامعه شناختی آموزش موسیقی کلاسیک در ایران از نظرگاه بوردیو، مورد مطالعه: ساز پیانو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
111 - 131
حوزههای تخصصی:
امروزه در ایران یادگیری سازهای کلاسیک غربی از جمله پیانو، رواج قابل توجهی یافته است . می توان گفت یاددهی ساز پیانو علاوه بر بعد تکنیکال، نیازمند بررسی از جنبه های دیگریست که به هنگام آموزش، مدرس باید درنظر داشته باشد. رویکردی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، رویکرد جامعه شناسانه است. از این منظر، پیر بوردیو جامعه شناس قرن بیستم تأثیرات قابل توجهی بر تئوری های اجتماعی و جامعه شناسی تعلیم و تربیت گذاشته و تحولاتی روش شناختی در این حوزه ها ایجاد کرد ه است. این پژوهش سعی دارد با تکیه بر نظریات بوردیو نشان دهد، فراتر از موضوع استعداد و هوش موسیقیایی، مسائل متعددی وجود دارد که باعث می شود یک هنرجو نسبت به دیگری در اجرای قطعات عملکرد بهتری از خود نشان دهد. ضمن این که چگونه می توان به راهکارهایی دست یافت که علاوه بر آن که باعث رشد و بالابردن مهارت های نوازندگی هنرجویان شود؛ مانع از بازتولید تثبیت و هژمونی طبقه مسلط جامعه گردد؟ در این پژوهش از روش تحقیق، تحلیل محتوا استفاده شده است.
تعیین گرهای اجتماعی و روان شناختی گرایش به ارتکاب جرم (مورد مطالعه: جوانان 18 تا 29 سال شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در هر جامعه ای، جوانان مهم ترین سرمایه های جامعه هستند. افزایش گرایش به ارتکاب جرم بین آنان، سرمایه های انسانی و اجتماعی جامعه را به فرسایش می کشاند و باعث افزایش احساس ناامنی و تنزل شاخص های توسعه در سطوح مختلف می شود. گرایش به ارتکاب جرم در بین جوانان متأثر از عوامل عدیده ای است که در این پژوهش به نقش متغیرهای آنومی اجتماعی، سرمایه ی روان شناختی و سرمایه ی فرهنگی پرداخته شده است. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر متغیرهای سرمایه ی روان شناختی، سرمایه ی فرهنگی و آنومی اجتماعی بر گرایش به جرم جوانان 18 تا 29 سال شهر اهواز است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها، پیمایشی است. در تحقیق حاضر، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه می باشد. جامعه ی آماری تحقیق حاضر جوانان 18 تا 29 سال شهرستان اهواز به تعداد 262313 نفر بوده که از این تعداد 383 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. نتایج توصیفی تحقیق حاکی از آن است که میزان گرایش به ارتکاب جرم در بین جوانان شهر اهواز در حد متوسط به پایین است. همچنین، یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین متغیرهای سرمایه ی روان شناختی، سرمایه ی فرهنگی، آنومی اجتماعی و گرایش به ارتکاب جرم رابطه ی معنی داری وجود دارد. طبق نتایج تحلیل رگرسیونی، 21 درصد تغییرات متغیر گرایش به ارتکاب جرم متأثر از سازه ی سرمایه ی فرهنگی و بعد خوش بینی سازه ی روان شناختی است.
کاوشی در باب خشونت و کودک آزاری در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
199 - 224
تحقیق حاضر با هدف ارتباط بین عوامل اجتماعی با خشونت خانوادگی علیه کودکان (کودک آزاری) صورت گرفت. روش مورداستفاده، پیمایش و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه بود. از مجموع 155 خانواده دارای سابقه کودک آزاری براساس آمار اورژانس اجتماعی تهران در 6 ماهه آخر منتهی به سال 1397 در منطقه 9 شهرداری تهران تعداد 110 خانوار (والدین با یک فرزند و بیشتر) انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. در پژوهش حاضر کودکان زیر 11 سال (6 تا11 سال) به عنوان محدوده سنی کودکان و خشونت خانوادگی نیز در قالب خشونت اعمال شده توسط والدین، خواهر یا برادر بزرگتر تعریف شد. با نرم افزار آماری SPSS از طریق ضریب همبستگی پیرسون فرضیه های تحقیق آزمون شد. نتایج نشان داد تجربه خشونت با خشونت روانی، خشونت جسمی، غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. در نتایج دیگر نیز مشخص شد، ذهنیت خشونت محور با خشونت روانی، خشونت جسمی، غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. در ادامه نتایج حاصله، رابطه مثبت مشکلات خانوادگی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان تأیید شد و مشخص گردید کلیشه های جنسیتی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد. نهایتاً در فرضیه اصلی نتایج نشان داد: عوامل اجتماعی با خشونت روانی، خشونت جسمی و غفلت علیه کودکان و خشونت خانوادگی علیه کودکان رابطه مثبت دارد.
نقش تعدیلگر هوش اجتماعی در رابطه سرخوردگی اجتماعی و امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۱۷۴-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زنان سرپرست خانوار را زن انی م ی دانند که بدون حضور م نظم و ی ا حمای ت ی ک م رد سرپرستی خانوار را به عهده دارند هدف از این پژوهش بررسی رابطه سرخوردگی اجتماعی و هوش اجتماعی با امید به زندگی در زنان سرپرست خانوار است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار شهرستان کاشمر(105 n=) در سال 1400-1399 بودند. و به دلیل محدود بودن جامعه پژوهش از روش سرشماری استفاده شد. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه هوش اجتماعی مارتین یوسن و داهل (2001)، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991) و پرسشنامه سرخوردگی اجتماعی هارینگتون (2005) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرخوردگی اجتماعی با هوش اجتماعی و امید به زندگی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که مدل علی ارائه شده در دیاگرام تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند از ضریب تعیین R استفاده شد. بر اساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 94 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط مدل تحلیلی تبیین می شود. بحث: با توجه به نتایج مذکور و اهمیت سلامت روانی زنان ، خصوصا دغدغه های ویژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگی اجتماعی بالای این دسته از زنان، توجه به توانمندسازی روانی- اجتماعی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با ارتقای توانمندسازی روانی-اجتماعی زنان سرپرست خانوار می توان در کاهش مشکلات روانی-اجتماعی این قشر از جامعه گام های اساسی برداشت.
طراحی مدل شکوفایی کارکنان در زندگی سازمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۳۹۶-۳۶۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آرزوی هر سازمانی داشتن کارکنان دارای عملکرد برتر است. شکوفایی کارکنان به علّت نتایج مثبت برای کارکنان و سازمان مورد توجه قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل شکوفایی کارکنان در زندگی سازمانی با رویکرد مدل سازی ساختاری – تفسیری است. روش: این تحقیق از لحاظ مخاطب استفاده از پژوهش بنیادی – کاربردی، از هدف پژوهش، توصیفی و از لحاظ بعد زمان تحقیقی مقطعی است. در نهایت از نظر روش گردآوری داده ها، تحقیقی آمیخته و پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق خبرگان و کارکنان سازمان تأمین اجتماعی استان لرستان بودند که تعداد آنها 150 نفر گزارش شد. براساس معیارهای مشخص، 15 نفر به روش غیراحتمالی قضاوتی به عنوان خبره انتخاب شدند. برای شناسایی عوامل سازنده شکوفایی، ضمن استفاده از مطالعات گذشته، اقدام به مصاحبه با خبرگان (4 نفر) و کارکنان (3 نفر) شد. بعد از شناسایی عوامل و طراحی پرسشنامه پژوهش، پرسشنامه مذکور در اختیار 15 خبره مورد نظر قرار داده شد. یافته ها: 22 عامل به عنوان عوامل سازنده شکوفایی کارکنان در سازمان شناسایی و پرسشنامه پژوهش براساس آن طراحی شد. نتایج آزمون مدلسازی ساختاری -تفسیری نشان داد که 22 عامل مذکور در پنج سطح قرار می گیرند. نتایج آزمون میک مک نشان داد که عوامل حمایت های سازمانی، خودکارآمدی، مدیریت سازمان، جبران خدمت مناسب، حجم کار متناسب، تعامل و تناسب بین کار – خانه، تناسب شخص – سازمان، تناسب شخص – شغل، رفتار شهروندی همکاران و ارتباطات سازمانی اثربخش، در میان عوامل مؤثر در شکوفایی کارکنان، دارای نقش مستقل هستند و عوامل امنیت شغلی، رضایت شغلی، توسعه مسیر شغلی، فرهنگ سازمانی دانش محور، صلاحیت های حرفه ای، پیشرفت فرد، آموزش های مرتبط، امیدواری کارمند، خوش بینی، بهزیستی عاطفی و بهزیستی اجتماعی، عوامل وابسته تحقیق هستند. بحث: شکوفایی کارکنان تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند مدیریت سازمان، حمایت های سامانی، ارتباطات سازمانی، تناسب های شغلی، خودکارامدی و ... است. سازمان ها با شناخت عوامل مؤثر بر شکوفایی کارکنان و تلاش در جهت تقویت عوامل مثبت و کاهش عوامل منفی می توانند به شکوفایی آنان کمک نمایند. افرادی که شکوفا
ارزیابی تاثیرات اجتماعی و فرهنگی شرکت فولاد مبارکه اصفهان بر زیست اجتماعی محیط پیرامون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای طرح های بزرگ صنعتی و عمرانی، همواره با آثار سازنده و مخرب بر محیط طبیعی و جوامع انسانی همراه است. اجرای این طرح ها، بر ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه محلی در این مناطق تأثیرهای متعددی می گذارد. تدوین و اجرای برنامه های توسعه فرهنگی و اجتماعی در موفقیت اجرای طرح ها، و در فرایند انتقال این جوامع از حالت سنتی و روستایی به جامعه صنعتی و شهری، نقش مهمی دارد. این امر، بر اهمیت انجام دادن مطالعات اجتماعی می افزاید. امروزه با حضور شرکت فولاد مبارکه، برای بسیاری از شهروندان مبارکه این سوال مطرح می شود که تاثیرات اجتماعی و فرهنگی این شرکت بر شهرشان چیست؟ علاوه بر این، حضور این صنعت چه تاثیرات منفی احتمالی بر جامعه محلی و مجموعه اطراف آن خواهد داشت؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای انجام شده است. جامعه آماری در این پژوهش، تمامی افراد بالای 18سال ساکن شهرستان مبارکه هستند. پرسشنامه محقق ساخته، بین 480 نمونه توزیع شد. نتایج حاکی از آن است که مهاجرپذیر شدن منطقه، تاثیر فرهنگ مهاجران بر فرهنگ بومی و بهبود امکانات ورزشی و فرهنگی شهر، از مهمترین تاثیرات فرهنگی فولاد، همچنین اختلاف طبقاتی و ایجاد نابرابری، افزایش شبکه ارتباطی با خارج از منطقه، شکل گیری ترس از افزایش بیماری ها و توسعه اجتماعی از مهمترین تاثیرات اجتماعی فولاد بر این منطقه می باشد. میانگین به دست آمده از ابعاد توسعه اجتماعی، مسئولیت اجتماعی، توسعه فرهنگی، تغییر فرهنگی و سازگاری فرهنگی بالاتر از میانگین متوسط، و میانگین برابری اجتماعی، پایین تر از میانگین متوسط می باشد.