فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
178 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی مدیریت زمان بر تعهد نسبت به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان دختر متوسطه شهر اهواز بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه (دوم) شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از بین 3 ناحیه شهر، ناحیه 2 تعیین و سپس به صورت تصادفی 50 دانش آموز انتخاب شدند. نمونه انتخاب شده به دو گروه آزمایش (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل برنامه مداخله آموزشی مدیریت زمان ترسی (2008)، پرسشنامه آزمون خلاقیت (MPPT) تورنس و پرسشنامه تعهد به مدرسه عابدی (1388) بود. اعتبار پرسشنامه به وسیله روایی محتوایی و پایایی آن با روش آزمون آلفای کرونباخ 91/0 به دست آمد. جلسات مداخله مدیریت زمان (طی 2 ماه و 7 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کواریانس یک متغیری و چند متغیری با نرم افزار Spss24 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد اثر مداخله مدیریت زمان بر تعهد به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت و این تفاوت تداوم داشت (01/0>p).بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثرگذاری مدیریت زمان بر تعهد به مدرسه و خلاقیت دانش آموزان، برنامه ریزان نظام آموزشی باید در برنامه درسی دوره متوسطه، دروس مهارتی مانند برنامه ریزی و مدیریت زمان را لحاظ نمایند تا در کنار مباحث درسی، مهارت های زندگی نیز ارتقا یابند.
مدل توسعه ای اقتصادی اجتماعی فوتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
306 - 316
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل توسعه ای اقتصادی اجتماعی فوتبال ایران انجام گرفت.روش شناسی:روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا به صورت آمیخته بود که به صورت میدانی انجام شدجامعه آماری پژوهش در مرحله اول «اکتشاف عوامل» از طریق مصاحبه های عمیق، کلیه خبرگان و افراد صاحب نظر و آگاه در ارتباط با حوزه اقتصادی صنعت فوتبال کشور (مدیران حوزه اقتصادی در فوتبال (فدراسیون، برخی روسای هیئت ها و کارشناسان خبره حوزه اقتصاد ورزش) بود که از این مجموعه تا جایی که نسبت به موضوع پژوهش اشباع نظری حاصل گردید، افراد برای انجام مصاحبه و کسب اطلاعات لازم در ارتباط با موضوع مورد نظر به صورت کاملاً غیراحتمالی انتخاب شدند. با توجه به این مطالب، مصاحبه با انتخاب هدفمند افرادی که صاحب نظر و آگاه در ارتباط با موضوع پژوهش (توسعه اقتصادی) بودند آغاز شد و طی یک پروسه 3 ماهه و مصاحبه با 20 نفر پژوهشگر احساس کرد که به نقطه اشباع نظری رسید. همچنین در بخش کمی جامعه آماری متشکل از کلیه کارشناسان حوزه بازاریابی ورزش بویژه فوتبال، برخی مسئولین حوزه اقتصادی و بازاریابی فوتبال در فدراسیون، هیئت های ورزشی، صاحب نظران و اساتید دانشگاه، اصحاب رسانه، مدیران عامل باشگاه های فوتبال، مربیان، داوران و ورزشکاران به منظور تکمیل داده های لازم انتخاب شدند. با توجه به حجم بالایی از افراد جامعه پژوهش برای ارائه داده های لازم جهت آزمون مدل روش نمونه گیری در دسترس برای انتخاب نمونه ها استفاده گردید. بر این اساس تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در مرحله کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای بدست آوردن روایی پرسشنامه از روایی محتوایی، روایی سازه و برای پایایی آن از آلفای کرونباح استفاده شد. مراحل تحلیل داده ها در بخش کیفی از طریق کدگذاری باز ، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی با نرم افزار MAXQDA 2020 بر اساس روش گلیزر بود. در بش کمی نیز برای تحلیل داده های استنباطی از مدل معادلات ساختاری بر اساس نرم افزار SPSS و pls نسخه 23 استفاده شدیافته ها: چهار عامل شامل عامل توسعه سیاستگذاری، اقتصادی، باشگاهی و تطبیقی بر توسعه اقتصادی اجتماعی فوتبال موثر می باشند؛ که بین آنها تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که، « مولفه توسعه تطبیقی» بالاترین رتبه در عوامل موثر بر توسعه اقتصادی فوتبال از دیدگاه نمونه تحقیق داشته و «عوامل باشگاهی» پایین ترین رتبه را به خود اختصاص داده اند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پس از تدوین مدل توسعه ای اقتصادی اجتماعی فوتبال ایران مشخص شد که شاخص های برازش مدل از مقدار قابل قبول و مطلوب برخوردار بوده و مدل تحقیق تایید شد.
رابطه تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
123 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان بود.
روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 4300 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر نکا بودند. نمونه آماری به تعداد 353 نفر و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سه پرسش نامه تدریس تحول آفرین بوچامپ و همکاران (2010)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) و اشتیاق تحصیلی شافلی و همکاران (2002) استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزار پی ال اس استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین تدریس تحول آفرین و اشتیاق تحصیلی با عملکرد تحصیلی در دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد (05/0>P) و مقدار 7/53 درصد از عملکرد تحصیلی و 5/66 درصد از اشتیاق تحصیلی توسط تدریس تحول آفرین تبیین می شود و متغیر اشتیاق تحصیلی اثر میانجی بر رابطه بین تدریس تحول آفرین و عملکرد تحصیلی را دارد. هم چنین شاخص های برازندگی مدل حاکی از آن بود که مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است.
بحث و نتیجه گیری: استفاده معلمان از روش تدریس تحول آفرین و تقویت اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان می تواند عملکرد تحصیلی آنان را بهبود بخشد
واکاوی نگرش به معنای فرزند در هویت های معاصر (مورد مطالعه: زوجین جوان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
297 - 324
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد نگرش به معنای فرزند در بین زوجین تهرانی است. تغییرات و تحولاتی که امروزه در حوزه خانواده به وجود آمده، یک امر چند علیتی می باشد که یکی از مهم ترین این علت ها، تحولات هویتی در نسل جوان و زوج های جوان است. این تحولات ناگزیر و لازمه جهانی است که ما را دربر گرفته است. بر همین اساس، بخش زیادی از نقش های جنسیتی و منابع هویتی سنتی و نسبتاً ثابت، اولویت خود را برای انسان مدرن امروزی از دست داده و امکان های جدیدتری را برای عرضه خود و احساس ارزشمندی در اختیار او قرار داده است. نگرش زوجین به فرزند، به همان اندازه که یک تصمیم و انتخاب فردی و یا زناشویی است، می تواند یک برساخت از تغییر هویت زوجین در عصر جدید باشد که در هر دو صورت (خواستن یا نخواستن فرزند)، پیامدهای متفاوت تری بر زوجین دهه اخیر نسبت به زوجین نسل های قبل، دربر خواهد داشت. روش این مطالعه داده بنیاد است. داده های موردنیاز این پژوهش حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 24 نفر از زوجین جوان ساکن شهر تهران می باشد. شیوه انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و در دسترس و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص شده است. براساس نتایج پژوهش، پدیده محوری «تقدم رهابودگی به تقیّد»، به عنوان محور کلی پژوهش، نگرش به فرزند را در بین زوجین جوان تبیین می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد، مشارکت کنندگان، نسبت به معنای فرزند در زندگی و وجوب آن دچار بازاندیشی و بازمعنایی می باشند که ریشه این تغییرات بازاندیشانه در تغییرات هویت سنتی به مدرن می باشد..
شناسایی و واکاوی موانع موثر بر نشاط سازمانی در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
97 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و واکاوی موانع موثر بر نشاط سازمانی در سازمان های دولتی انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد نشاط سازمانی و اعضای هیأت علمی و مدیران و معاونان سازمان دولتی استان مازندران در سال 1398 بودند. علاوه بر بررسی اسناد نشاط سازمانی، تعداد 11 نفر از خبرگان طبق اصل اشباع نظری با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از روش های مرور اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده که روایی محتوایی آن توسط دو پژوهشگر دیگر تایید و پایایی آن با روش ضریب کاپای کوهن 83/0 محاسبه شد. در نهایت، داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA12 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که موانع موثر بر نشاط سازمانی در سازمان های دولتی دارای 120 مفهوم، 49 مولفه و 9 مضمون بود. مضمون مدیریتی شامل پنج مولفه سبک رهبری مستبدانه، بی اعتمادی در کار، نظارت سخت گیرانه، ناکارآمدی مدیران و نگرش منفی مدیران به کارکنان، مضمون فردی شامل شش مولفه منفی نگری در کار، خودسانسوری و سکوت سازمانی، درون گرایی، نارضایتی شغلی، شکاف بین نسلی در سازمان و تبعیض جنسیتی، مضمون سازمانی شامل شش مولفه بی عدالتی در سازمان، شرایط سخت محیط کار، ساختار متمرکز سازمانی، بی ثباتی شغلی، روابط انسانی کنترل شده و استرس شغلی، مضمون اقتصادی شامل هفت مولفه بی سامانی در حقوق بر اساس سمت، اهمال کاری در بازپس دهی پاداش و مزایا، تورم، گرانی و بیکاری چند سال اخیر، شکاف طبقاتی، توزیع نادرست خدمات و امکانات بین کارکنان، پرداخت مالیات های نامتناسب با حقوق و درآمد نامتناسب با هزینه های زندگی، مضمون سیاسی شامل پنج مولفه محدودیت آزادی سیاسی و فردی در سازمان، بی اعتمادی به توانایی دولت در بهبود وضعیت کشور، وجود فساد در سیستم اداری و مالی، بی اعتمادی به برنامه ریزی در کارهای مدیران و عدم پایبندی مدیران و سرپرستان به قوانین و مقررات، مضمون محیط کالبدی شامل پنج مولفه محیط های نامناسب برای استراحت، نبود امکانات و تجهیزات ورزشی، استفاده از رنگ های سرد و نامناسب در طراحی ساختمان ها، عدم استفاده از نمادها و اصول بومی در معماری ساختمان ها و استفاده نامناسب از روشنایی در ساختمان ها، مضمون مذهبی- ارزشی شامل شش مولفه اهمال کاری در برگزاری جشن های ملی و دینی به صورت جمعی، سهل انگاری در برگزاری اعیاد و آیین های مذهبی، سستی در برگزاری فعالیت های مذهبی و معنوی، بی توجهی به فرهنگ های سنتی، بدخلقی با دیگران به عنوان یک ارزش و بی اعتمادی به قضا و قدر الهی، مضمون تکنولوژیکی شامل چهار مولفه ارتباط کارکنان با تکنولوژی نوین به جای روابط انسانی، کاهش نیاز به منابع انسانی به دلیل کاربرد تکنولوژی، تخصیص زمان زیاد برای استفاده از تکنولوژی و استفاده از تکنولوژی نوین (ربات) به جای انسان و مضمون اجتماعی- فرهنگی شامل پنج مولفه عدم دلبستگی و احساس تعلق به محل زندگی، نداشتن حس هویت و خاطرات خوش از محل زندگی، عضویت در گروه ها و تشکل های اجتماعی خاص، عدم حس آزادی و امنیت در جامعه و عدم دسترسی به فضاها، خدمات و امکانات در شهرها بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران و برنامه ریزان سازمان ها می توانند گام موثری در جهت رفع موانع موثر بر نشاط سازمانی بردارند که برای این منظور نیاز است تا شرایط را برای بهبود مضامین و مولفه های شناسایی شده فراهم سازند.
مقایسه اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و معنادرمانی بر جهت گیری انگیزشی در دانش آموزان مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
341 - 351
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی آموزش سرزندگی تحصیلی و معنادرمانی بر جهت گیری انگیزشی در دانش آموزان مقطع دوم بود.
روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهرستان ایرانشهر در سال تحصیلی 99-1398 بودند. از میان آنان 60 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند. گروه آزمایش سرزندگی تحصیلی در 12 جلسه 70 دقیقه ای و معنادرمانی 10 جلسه 70 دقیقه ای آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزار پژوهش پرسشنامه جهت گیری انگیزشی (رایان، 1989) بود. داده ها در نرم افزار SPSS-V21 با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد افزایش میزان جهت گیری انگیزشی در گروه آموزش سرزندگی در مقایسه با گروه آموزش معنا درمانی و کنترل از لحاظ آماری معنی دار می باشد درحالی که آموزش معنا درمانی میزان جهت گیری انگیزشی را در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری افزایش نداده است (05/0<P).
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، توصیه می گردد که مشاوران و روانشناسان برای افزایش جهت گیری انگیزشی از روش های آموزش سرزندگی تحصیلی استفاده نمایند.
وضعیت اقتصادی، الگوهای غیرسالم غذایی و چاقی؛ نظریه ای زمینه ای در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضافه وزن و چاقی یکی از مشکلات جامعه جهانی می باشد که همه افراد را در هر سنی درگیر خودکرده است؛ که عوامل مهمی باعث بروز این پدیده می گردند اما وضعیت اقتصادی جوامع نیز می تواند الگوهای تغذیه ای افراد را تحت تأثیر قرار داده و باعث بروز پدیده چاقی شود. هدف پژوهش حاضر واکاوی وضعیت اقتصادی، الگوهای غیرسالم غذایی و چاقی شهروندان شهر یزد بود. داده ها با 20 نفر از آنان از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید و با روش نظریه زمینه ای مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که عواملی مانند، ضعف سواد تغذیه ای و ظاهر محوری در تغذیه باعث می شود که شهروندان به سمت الگوهای نامناسب تغذیه، غذاهای پرکالری و چاقی کشیده شوند. همچنین مشکلات اقتصادی، فرهنگ غلط غذایی و راحت طلبی بستر و زمینه ورود مردم به سمت انتخاب الگوهای تغذیه ای نامناسب را فراهم می کند که متعاقب آن بروز پدیده چاقی می باشد. عواملی مانند گذار اجتماعی-فرهنگی، سوگیری رسانه ای و جایگزین سازی تغذیه ای نیز به صورت غیرمستقیم بر چاقی مداخله می کنند. استراتژی های این افراد نیز برای مقابله با چاقی تقویت آگاهی تغذیه ای خویش و مقابله با وضعیت اقتصادی با چندشغله کردن خود می باشد. پیامدهای این شرایط برای آنان ایجاد چاقی مفرط، سوءتغذیه پنهان، بیماری های جسمانی و مشکلات روحی-روانی است. مقوله نهایی تحت عنوان"اضطراب اقتصادی- اجتماعی" استخراج شد بدین معنی که شرایط اقتصادی علاوه بر ایجاد اضطراب اقتصادی، باعث می شوند که فرد نوعی اضطراب اجتماعی را نیز در زمینه های مختلف تجربه کند. پیشنهاد می شود، رفع مشکلات اقتصادی، گفتمان تندرستی و تغذیه مناسب توسط خانواده ها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ازجمله آموزش وپرورش و رسانه ها و ... در جامعه شکل بگیرد.
مؤلفه های پیشگیری از جرم از نظرگاه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
181 - 208
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پیشگیری از وقوع جرم یکی از مسائل مهم و قابل تأمل است که در چند دهه اخیر همواره مدنظر اندیشمندان و متفکران بوده و پژوهش های فراوانی درباره آن صورت پذیرفته است. هدف از انجام این پژوهش، دستیابی به نکات مهم و ارزنده پیشگیری از جرم در اندیشه های مقام معظم رهبری (مدظله العالی) است. روش : این تحقیق به روش کیفی از نوع توصیفی - تبیینی با ابزار تحلیل محتوا و با مراجعه به کلّیه بیانات مقام معظم رهبری به صورت تمام شمار شامل سخنرانی های ایشان از سال 1379 تا 1401 انجام شد. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار «مکس کیودا» استفاده گردید. یافته ها : یافته های پژوهش نشان می دهد که طبق دیدگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) موضوع پیشگیری از جرم علاوه بر اینکه از مصادیق مأموریت های مهم قوه قضائیه است، یک مسئله فراقوه ای است که نیازمند تعامل همه سازمان ها می باشد. درمجموع برای الزامات پیشگیری از جرم، شانزده شاخص ازجمله علمی بودن پیشگیری از جرم، ریشه یابی علل وقوع جرم، علم و تجربه، همدلی، شناخت راهکارها، نظارت و... و برای اهمیت و ضرورت آن، هفت شاخص مشتمل بر کاهش جرم و هزینه های آن، افزایش امنیّت و اداره مطلوب کشور و... شناسایی شد. نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاکی از اهمیت و اهتمام ویژه مقام معظَّم رهبری (مدظله العالی) به آسیب های ناشی از وقوع جرم در کشور است و معظَّم له راه حل برون رفت از آن ها را مسئله پیشگیری از جرم با کیفیّتی علمی، تعاملی، فرصت مدار و نظارتی می دانند. با عملی ساختن اندیشه های ایشان در این خصوص، سازمان های متولی پیشگیری از جرم قادر به برنامه ریزی مناسب تری در این زمینه خواهند بود.
مطالعه کیفی ذائقه دینی طبقه فرودست شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
29 - 68
حوزههای تخصصی:
با وجود برخی ادعاها در مورد مرگ طبقه، طبقه همچنان موضوعی مهم در بررسی های جامعه شناختی برد متوسط و به ویژه در تعیین ترجیحات دینی است به نحوی که کنشگران دینی تمایل به سبک های دینی مرتبط و متناسب با موقعیت اقتصادی - اجتماعی خود شان را دارند. به سخن دیگر، افراد با موقعیتهای اقتصادی - اجتماعی مختلف، ذائقه دینی متفاوتی دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی ذائقه دینی طبقه فرودست شهری است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه زمینه ای انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش کنشگران دینی طبقه فرودست شهری در شهرکرد هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با هجده نفر از افراد این طبقه جمع آوری شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای گوبا و لینکلن استفاده شده است. یافته ها بیانگر هجده مقوله منتخب است که در قالب یک مدل پارادایمی با مقوله محوری (مناسکی شدن دین)، شرایط علّی (جمع گرایی، سنت گرایی، تقدیر گرایی و احساساتی بودن)، شرایط زمینه ای (جامعه پذیری دینی مناسک محور)، شرایط مداخله ای (پایگاه اقتصادی - اجتماعی پایین)، راهبردها (دینداری مناسکی، دینداری عاطفی، دینداری واسطه ای، دینداری تکلیفی، دینداری موروثی و دینداری تقدیرگرا) و پیامدها (تقلیل گرایی دینی، ظاهرگرایی دینی، کارناوالی شدن مناسک، مداح محوری و بدنمندی دینی) سازمان یافته است. نتایج بیانگر آن است که مناسک، جایگاه برجسته، مهم و موثری را در ذائقه دینی طبقه فرودست شهری دارد و تعیین این جایگاه بدون فهم منطق دین عامه و فهم منطق مناسک در دین عامه امکان پذیر نیست.
ساخت مقیاس تجاری سازی دانش برای دانشگاه ها و اعتباریابی آن در دانشگاه گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۹۰-۶۶
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت مقیاس تجاری سازی دانش برای دانشگاه ها و اعتباریابی آن در دانشگاه گیلان انجام شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر با راهبرد ترکیبی از نوع اکتشافی انجام شد. مشارکت کنندگان در پژوهش رؤسا، مدیران گروه و استادان دانشگاه، متخصصان مراکز رشد دانشگاهی و پارک علم و فناوری در استان گیلان بودند. برای انجام پژوهش، در مرحله کیفی 30 نفر با استفاده از نمونه گیری هدفمند و در مرحله کمی، 230 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در مرحله کیفی، با نمونه ها مصاحبه عمیق تا دستیابی به اشباع نظری موضوع انجام شد و در مرحله کمی، از مشارکت کنندگان درخواست شد تا به پرسشنامه پژوهش پاسخ دهند. برای تحلیل اطلاعات مرحله کیفی از روش تئوری داده بنیاد و برای تحلیل داده های کمی از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شد. جهت آزمون اعتبار پرسش نامه با بهره گیری از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تائیدی، روایی (سازه، همگرا، واگرا) و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی) ابزار موردبررسی قرار گرفت. بحث و نتیجه گیری: در مرحله کیفی، با استفاده از تحلیل محتوای استقرایی مصاحبه ها و رویکرد سیستمی اشتراوس و کوربین در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 146 مفهوم اولیه، 23 مفهوم ثانویه و 9 مقوله عمده (سرمایه فکری، بهره وری دانشگاهی، سیاست ها و قابلیت های سازمانی، نهادینه کردن تجاری سازی، بسترسازی، شبکه سازی (شبکه گرایی)، خلق دانش، دستیابی به توان رقابتی، قابلیت تجاری سازی دانش) استخراج گردید که در مرحله کدگذاری محوری، مفاهیم به دست آمده از مرحله کدگذاری باز در قالب: شرایط علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها به هم مرتبط گردید. درنهایت به عنوان نتیجه، فرم نهایی پرسشنامه بدین صورت تنظیم گردید: عوامل علی از طریق 22 گویه، پدیده محوری یا مؤلفه های تجاری سازی دانش از طریق 6 گویه، عامل شرایط زمینه ای (بستر و زمینه مناسب) جهت اجرای تجاری سازی دانش از طریق 32 گویه، عوامل مداخله گر و بازدارنده از طریق 10 گویه، عامل راهبردهای تجاری سازی دانش از طریق 15 گویه و عامل پیامدهای اجرای تجاری سازی دانش از طریق 15 گویه سنجیده شدند. نتایج تحلیل عاملی نشان از برازش مطلوب هریک از گویه ها با عوامل داشت و نشان داد هریک از عوامل دارای بار عاملی مناسبی جهت پیش بینی ابعاد اصلی پرسشنامه هستند و در نتیجه ابزار طراحی شده از اعتبار و روایی بالایی برخوردار است و توان اندازه گیری تجاری سازی دانش دانشگاه ها را دارد. با توجه به نبود ابزار اندازه گیری بومی برای تجاری سازی دانش، به نظر می رسد پرسشنامه طراحی شده بتواند این خلأ را برطرف نماید، بنابراین در پژوهش هایی که ازاین پس پیرامون تجاری سازی دانش، مطالعه و بررسی آن در دانشگاه ها انجام بشود می توان از این پرسشنامه استفاده نمود.
رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان-شناختی در معلّمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی رابطه ی رهبری توزیعی با تعالی سازمانی مدارس با نقش میانجی توانمندسازی ساختاری و روان شناختی در معلّمان بود.روش شناسی: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیّه معلّمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 16264 نفر تشکیل داده بودند که از این جامعه، نمونه ای به حجم 375 نفر بر مبنای فرمول کوکران انتخاب شد. با توجّه به طبقات جامعه پژوهش مانند نوع منطقه، تعداد شهرستان/ناحیه و جنسیّت از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی استفاده شد. جمع آوری داده ها بر اساس چهار پرسشنامه رهبری توزیعی(المور، 2000)، توانمندسازی روان شناختی(اسپریتزر، 1995)، توانمندسازی ساختاری(کردنائیج، بخشی زاده و فتح الهی، 1394) و تعالی سازمانی (عمارلو، 1396) صورت گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری، بوسیله ی دو نرم افزار SPSS نسخه 25 و LISREL نسخه 80/8 استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از شاخص های برازندگی مدل تحلیل مسیر تأییدی نشان داد که، مدل ساختاری پژوهش دارای برازش مناسب و قابل قبول می باشد. بر اساس سایر نتایج پژوهش، رهبری توزیعی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با توانمندسازی ساختاری، توانمندسازی روان شناختی و تعالی سازمانی مدارس؛ توانمندسازی ساختاری رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس و توانمندسازی روان شناختی؛ و توانمندسازی روان شناختی رابطه مستقیم، مثبت و معناداری با تعالی سازمانی مدارس داشت(0011/0). رهبری توزیعی بواسطه توانمندسازی ساختاری و توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس؛ و توانمندسازی ساختاری بواسطه توانمندسازی روان شناختی رابطه غیرمستقیم، مثبت و معنادار با تعالی سازمانی مدارس داشت(004/0).بحث و نتیجه گیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران و رهبران مدارس باید از راهکارهای رهبری توزیعی جهت واگذاری هرچه بیشتر قدرت، اختیار و مسؤولیّت بین معلّمان استفاده کنند، تا ضمن بهبود توانمندی های روان شناختی و ساختاری آن ها، شرایط مساعدی جهت همکاری و مشارکت هرچه بیشتر معلّمان جهت رشد و ارتقاء سطح مدرسه در تمامی ابعاد و تعالی سازمانی مدرسه فراهم شود.
واکاوی ماهیت نهاد خانواده در فقه امامیه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۰
209 - 228
حوزههای تخصصی:
خانواده باسابقه ترین نهاد اجتماعی شناخته شده توسط بشر است؛ با وجود این تحلیل ماهیت آن یکی از مسائل پیچیده و اختلافی بین حقوق دانان می باشد و در دکترین کشورهای مختلف نیز مورد مناقشه واقع شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی خانواده با محوریت نصوص و منابع فقه و حقوق ایران به بررسی خانواده به عنوان ماهیتی مستقل پرداخته است. روش پژوهش حاضر تحلیلی - توصیفی و جمع آوری اطلاعات ازطریق کتابخانه صورت گرفته و به اعتبار استفاده از نتایج حاصل از آن دارای جنبه کاربردی در زمینه اصلاح قوانین می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که فقه و حقوق ایران شخصیت حقوقی مستقل خانواده را به رسمیت نمی شناسد؛ لکن آن را یک ماهیت مستقل و جدای از اعضای آن به حساب آورده است. به عبارت دیگر خانواده یک تأسیس مستقل به شمار می آید؛ لذا گفته می شود که کلیت خانواده معادل جمع اجزاء آن نیست بلکه این شبکه تأثیروتأثر مستمر روابط اجزاء است که بر پیچیدگی شناسایی خانواده می افزاید. نتیجه این رویکرد نوین آن است که خانواده به این اعتبار دارای آثار و احکامی جدا از آثار و احکام اعضای آن می باشد و برخی از آن عبارت است از: برخورداری حق حریم خصوصی، حق حیثیت معنوی، حق حمایت از تشکیل، تحکیم و تعالی، وجوب حفظ کیان خانواده و... .
مسئله اعتماد اجتماعی در میان دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتماد اجتماعی از عناصر مهم سرمایه اجتماعی و از پیش نیازهای اساسی توسعه و حرکت به سوی مدرنیته است. نهاد دانشگاه بمثابه نهاد توسعه گرا و دموکراتیک میتواند جهت دهنده سیر پیشرفت و تحول جامعه باشد و نگرش ها و ارزش های هر یک از ارکان آن به ویژه دانشجویان که هم از لحاظ پویایی و هم از لحاظ تعداد نسبت به دو رکن دیگر نهاد دانشگاه یعنی اساتید و یاوران علمی اغلب جوانتر و پویاتر و به تعداد بیشترند؛ اهمیت قابل توجهی پیدا میکند. به دلیل همین اهمیت؛ در تحقیق حاضر به سنجش اعتماد اجتماعی و آزمون رابطه آن با سرمایه جمعی و دسترسی و پاسخگویی نهادی بر اساس نظریه زتومکا در میان دانشجویان دانشگاه پیام نور با روش پیمایش در جامعه آماری 12000 نفری (دانشگاه پیام تور مرکز غرب) و با حجم نمونه 372 نفر پرداخته ایم. یافته های تحقیق رابطه بین متغیرهای عاملیتی (سرمایه جمعی) و ساختاری (ارزیابی دسترسی و پاسخگویی نهادی) با اعتماد اجتماعی که منطبق با نظریه رتومکا است؛ را اثبات می کنند. یافته قابل تأمل تحقیق سطح پائین اعتماد اجتماعی دانشجویان است به طوریکه 1/97 درصد دانشجویان اعتماد اجتماعی متوسط رو به پائین و تنها 9/2 درصد دانشجویان از اعتماد اجتماعی بالایی برخوردارند که به نظر میرسد از جو اجتماعی پرتنش و بحران زده کشور تأثیر میپذیرد. با توجه به مسائل ناشی از روند رو به گسترش کاهش اعتماد اجتماعی، جای نگرانی است که دستگاههای سیاستگذار در دهه های اخیر توجه برنامه ریزی شده و عملیاتی چندانی به این مهم نشان نداده اند. بیم آن می رود که بحران های اجتماعی گریبانگر جامعه از سویی و فساد اداری دهشتناک جاری در نظام اجتماعی و مدیریتی کشور به نهادینه سازی بی اعتمادی و فاصله گیری هر چه بیشتر از الزامات زندگی مدرن و به سخن دیگر توسعه گریزی دانشجویان که در واقع حاملان اصلی توسعه باید باشند، منجر شود.
درباره دختران چادریِ مدرن: ظهور نسلِ «تری این وان» در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
38 - 24
حوزههای تخصصی:
در ایران، معمولاً وقتی به دختران باحجاب نگاه می کنیم تصور می کنیم که آنان کم و بیش شبیه همدیگر هستند و چادر، مهم ترین ویژگی آنان است. گویی چادرپوشی، بیشتر شباهت، و نه تفاوت، را به ذهن متبادر می کند. ولی در سال های اخیر به تدریج شاهد ظهور نسل جدیدی از باحجاب ها در ایران هستیم که ویژگی های متفاوتی دارند. آنان سعی می کنند بین حجاب و مد های روز اتصال برقرار کنند، اکسسوری های دخترانه شیک و لاکچری استفاده می کنند، آرایش مد روز دارند، کیف، کفش و عینک های مارک دار دارند، و معتقد به ست کردن این اقلام اند. این «شیک حجاب ها» نشانه ظهور نسل جدیدی هستند که در این مقاله «نسل تری این وان» نامیده شده اند. برای شناخت بیشتر ویژگی های این نسل، در این پژوهش با 14 نفر از این دختران مصاحبه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در بین باحجاب ها، چادریِ اجباری وجود دارد و همه آنان چادر را به اختیار، انتخاب نکرده اند. دخترانی که به اجبار چادرپوش شده اند به شکل های مختلف به مقاومت در برابر تحمیل می پردازند که برای مثال پوشیدن چادر های جلوباز از آن جمله است. همچنین بخشی از شیک حجاب ها با تلاش جهت اتصال مد و حجاب، و همچنین برند پوشی، تلاش می کنند تا نگاه جامعه به «چادری ها» را اصلاح کنند. در نسل تری این وان، تقابل بین «ما» و «دیگری»، نه نسبت به زنان بدحجاب (به تعبیر گفتمان رسمی) بلکه نسبت به زنان باحجابی وجود دارد که این گروه آنان را شلخته پوش و متحجر می داند. این مطالعه، همچنین الگوپذیری زیاد دختران باحجاب از صفحات مد و آرایش در اینستاگرام را تأثید می کند.
ارزیابی عملکرد سازمان برنامه وبودجه بر اساس مفهوم ظرفیت دولت (بررسی دوره زمانی 1393 - 1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
243 - 276
حوزههای تخصصی:
بررسی عملکرد نهادهای مهم اقتصادی کشور، می تواند به ما در درک وضعیت کنونی و همچنین یافتن راه های مناسب برای ترمیم خلأها در آینده، کمک فراوانی کند. یکی از مفاهیم نسبتاً جدیدی که در علوم سیاسی جهت بررسی عملکرد نهادها وجود دارد، مفهوم ظرفیت دولت است. در مقاله حاضر، با استفاده از این مفهوم و روش اسنادی و تحلیل تاریخی داده ها و اطلاعات، عملکرد این سازمان با تأکید بر برنامه های پنج گانه توسعه، بررسی می شود؛ این عملکرد بر اساس دو شاخص اصلی و مهم مفهوم ظرفیت دولت، یعنی میزان استقلال بوروکراسی از دولت و کارآمدی نهادی، ارزیابی می گردد. نتایج نشان می دهد سازمان برنامه وبودجه در دوران اصلاحات ازلحاظ دو مؤلفه اصلی ظرفیت دولت، بیشترین کارآمدی و بازدهی را داشته است؛ دلیل این امر از واقعی تر شدن نگاه دولت به عرصه اقتصاد و توسعه کشور (بر مبنای اقتضائات و شرایط کشور) و تلاش در جهت کاستن از تصدی گری در این حوزه ناشی می شود. همچنین این نتایج بیان دارد با توجه به تحلیل صورت گرفته از برآیند کارآمدی این سازمان در طول نزدیک به چهار دهه، ایجاد تغییرات ساختاری اساسی در سازمان دارای اولویت بوده و مسئولین این نهاد باید توجه بیشتری نسبت به بهبود دو مؤلفه اساسی میزان استقلال و کارآمدی نهادی داشته باشند.
مطالعه جامعه شناختی تأثیر سرمایه اجتماعی و کیفیت خدمات آموزشی بر احساس نابرابری اجتماعی مطالعه موردی: دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری اجتماعی همواره یکی از مسائل مهم مدنظر دانشمندان جامعه شناسی بوده است. دسترسی نابرابر افراد به منابع ارزشمند موجب ایجاد احساس نابرابری اجتماعی می شود و گسترش احساس نابرابری اجتماعی بین افراد، پیامدهای جبران ناپذیری را در سطح جوامع به همراه دارد؛ بنابراین، بررسی میزان نابرابری در جوامع و شناسایی عوامل مؤثر بر آن بسیار اهمیت دارد. در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و کیفیت خدمات آموزشی بر احساس نابرابری اجتماعی بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ایذه انجام شده است. مشارکت کنندگان با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و داده های مدنظر به وسیله پرسش نامه و 362 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه در سال تحصیلی 1399-1398 گردآوری شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان دهنده تأثیرگذاری و رابطه معکوس سرمایه اجتماعی و کیفیت خدمات آموزشی بر متغیر احساس نابرابری اجتماعی است؛ به گونه ای که با کاهش سرمایه اجتماعی و کیفیت خدمات آموزشی، احساس نابرابری اجتماعی بین دانش آموزان افزایش می یابد.
واکاوی گفتمان هویت ملی در کتاب های مطالعات اجتماعی متوسطه اول از منظر لاکلائو و موف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی و سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
125 - 152
حوزههای تخصصی:
مدرسه ساز و کاری است که دانش آموز با آن به تدریج وارد حیات سیاسی-اجتماعی می شود و رفتار اجتماعی را می آموزد؛ بنابراین مدرسه و کتاب های درسی در جامعه پذیر کردن دانش آموزان اثر بسزایی دارند. هدف از مطالعه پیش رو، واکاوی هویت ملی در کتاب های مطالعات اجتماعی دوره متوسطه اول ازمنظر لاکلائو و موف است. این تحقیق در چارچوب تحلیل گفتمان و با رویکرد پساساختارگرایانه صورت گرفته و سعی شده است در آموزش و پرورش، گفتمان کتاب های درسی و آموزشی دانش آموزان در زمینه کیستی جمعی آنان پاسخ یا پاسخ هایی داده شود. تحلیل و تفسیر داده ها بر مبنای فرآیند مفهوم سازی و با تکیه بر روش نشانه شناسی گفتمانی سلطانی (1393) صورت گرفته است. نتیجه مطالعه حاضر حاکی از آن است که اولویت دادن به گفتمان دینی، تعریف هویت ملی بر مبنای ایدئولوژی اسلامی، ارائه تصویری منتقدانه از تمام حکومت های پیش از ورود اسلام، ارج نهادن به انقلاب اسلامی، تقویت روحیه غرب ستیزی و خط کشی جهان به اسلامی / غیراسلامی از جمله اموری است که یک دانش آموز تا 15 سالگی از متون کتاب های مطالعات علوم اجتماعی می آموزد.
آسیب شناسی امر اجتماعی و فرهنگی در مدیریت شهری تهران با تأکید بر قانون شهرداری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
97 - 137
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که حوزه اجتماعی و فرهنگیِ شهرداری تهران همواره در سال های اخیر با آن مواجه بوده است، بحث انطباق فعالیت ها و به طور کلی شرح وظایف این حوزه با کارکردهای ذاتی و قانونیِ مدیریت شهری است. موضوعی که بحث ها و نقد و نظرهای زیادی را در چند سال اخیر برانگیخته و خود را به عنوان یک مسئله در مدیریت شهری تهران مطرح ساخته است. بر این اساس در مطالعه حاضر به آسیب شناسی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران پرداخته شده است. در این پژوهش، مطابق با مبانی نظری موضوع، سه مقوله اصلی شاملِ انطباق مفهومی، انطباق قانونی و انطباق سازمانی، جهت آسیب شناسیِ اقدامات مدنظر قرار گرفت. روش اجرای پژوهش به این ترتیب بود که فهرست فعالیت های اجتماعی و فرهنگی سازمان شهرداری در قالب پرسشنامه دلفی در اختیار ده نفر کارشناس قرار گرفت و از آنها خواسته شد تا هر فعالیت را در سه مقیاس جداگانه ارزیابی نمایند. طبق نتایج پژوهش، مهم ترین چالش در حوزه فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در وهله اول، ورود این سازمان به برخی امور و فعالیت هایی است که خارج از وظایف ذاتی و قانونی آن است. در وهله دوم، موازی کاری و هم پوشانی بخشی از این فعالیت ها با سایر سازمان ها قرار دارد و در نهایت در سطحِ سوم، غلبه رویکرد نمایشی در برخی فعالیت هایی است که ذیل عنوان وظایف اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران دسته بندی می شود. بر این اساس کاربست پژوهش حاضر بر بازنگریِ همه جانبه فعالیت ها برحسبِ ترکیبِ شاخص های سه گانه تکیه دارد. این بازنگری بر اساس امتیاز نهاییِ محاسبه شده برای هر فعالیت انجام شد و در نتیجه آن، فعالیت های هر حوزه در سه مقوله «تداوم»، «تعدیل» و «تغییر» دسته بندی شد.
مشکله ی همبستگی در جامعه ی چند قومی ایران: فراترکیب مطالعات موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با لحاظ نمودن اهمیت همبستگی در مقام یک سازه نظری و سیاستی و پیوند آن با وفاق اجتماعی، مقبولیت و مشرعیت سیاسی، به مفهوم سازی و فرموله کردن مشکله ی همبستگی در بستر جامعه چندقومی ایران به میانجی فراترکیب مطالعات موجود پرداخته است. در پژوهش حاضر از روش فراترکیب بهره گرفته شده است. نمونه و جامعه آماری پژوهش، شامل مطالعات کیفی منتخبی است که در بازه ی زمانی1372 تا 1398 از جوانب و دیدگاه های مختلف به بررسی مسأله ی همبستگی و ابعاد آن در ایران پرداخته اند. پس از جستجو در پایگاه های مختلف، تعداد500 مقاله، کتاب و گزارش پژوهشی مرتبط شناسایی و در نهایت 54 منبع برای انجام روش فراترکیب انتخاب شد. برمبنای فراترکیب مطالعات، همبستگی در جامعه ی چندقومی ایران وضعیت پروبلماتیکی پیدا کرده است. نتایج پژوهش موید آن است که مختصات همبستگی در جامعه ایران، برساخت زمینه ها و شرایط ساختاری است. اصلی ترین زمینه ای که بایستی در آن مسئله ی همبستگی در ایران پی ریزی شود، پذیرش واقعیتی به نام «پایایی و مانایی تنوع فرهنگی» است. بر مبنای فراترکیب مطالعات، مختصات همبستگی در جامعه ی چندقومی ایران، معلولِ «قرابت های بین فرهنگی»، «گسست و عدم شمولیت در سیاست های قومی»، «ناپایداری و نامتوازن بودن توسعه »، «ناکارآمدی مدیریت سیاسی اقوام» و «اختلال در شناسایی» است. در این میان «جهانی شدن فرهنگی»، «الگوپذیری از نخبگان قومی»، «ژئوپولتیک مناطق قومی و مداخلات فراملی» و «امتداد قومی» به عنوان شرایط مداخله گر به شمار می آیند. با وجود آن که تنوع قومی و مذهبی به مثابه دالّ مرکزی در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده است، با این وصف، کارگزاران سیاسی در بر هه هایی به راهبردهایی متوسل گشته اند که رنج اجتماعی و برون گرایی را در اجتماعات قومی شکل داده است.
اقتصاد سیاسی سرطان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
107 - 130
حوزههای تخصصی:
مسأله مرکزی این مقاله تحلیل امر اجتماعی در بیماری سرطان است. از این منظر استدلال شده که پزشک سازی، بیماری سرطان را به امری زیستی تقلیل می دهد و مؤلفه های اجتماعی این بیماری را از نظر پنهان می کند. این تصویر مخدوش مواجهه با کلیت این بیماری را که تحلیل آن به ساختارهای اجتماعی از جمله مناسبات اقتصادسیاسی راه می برد مسدود می کند. هدف این پژوهش نشان دادن ابعاد اجتماعی-اقتصادی سلامت و بیماری و مشخصاً سرطان است. روش تحقیق انتقادی با رویکرد اقتصادسیاسی است. در این روش اطلاعات موجود با رویکرد نظری ترتیب یافته و تحلیل شده است تا دلالت های پنهان آن ها و روابط پوشیده ی وضع موجود آشکار شوند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که عوامل خطر ابتلا به سرطان از سوی مناسبات اقتصادی و اجتماعی تعیین می شوند و ساز و کار توزیع منابع و الگوی برخورداری افراد، میزان خطر ابتلای آن ها را توضیح می دهد. مصرف دخانیات، عدم تحرک و الگوی تغذیه که عوامل خطر سرطان محسوب می شوند متناظر با جایگاه طبقاتی افراد توزیع می شوند و گروه های پایین با خطر بیشتری مواجه هستند. فهم بیماری سرطان در کلیت آن، مسیر مواجهه با این بیماری را از پزشکی محض به سمت راهکارهای سیاسی در توزیع منابع هدایت می کند.