مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
فردی شدن
حوزه های تخصصی:
مطالعه امر دینی در ایران از جمله حوزه های جامعه شناسی است که نیاز به توجه ویژه ای دارد. از یک سو، نقش تعیین کننده دین در کلیه شئونات فردی و اجتماعی ایرانیان در طول تاریخ و از سوی دیگر، استقرار نظام اسلامی در سال 1357 اهمیت موضوع تحولات در عرصه دینی را به خوبی نشان می دهد. این مقاله با بررسی برخی از بازنمودها و آیین های مذهبی و نیز چند نمونه از رفتارهای روزمره ای که قرار است ارزش ها و هنجارهای مذهبی جهت دهندة نهایی آن ها باشند قصد دارد نگرش دینی جوانان شیراز را در این زمینه ها جویا شود. پژوهش حاضر در قالب مصاحبه از نوع باز در بین جمعی از جوانان بین 18 تا 32 ساله در اماکن گوناگون و نیز مشاهده میدانی دو مراسم دینی که در آن جوانان مشارکت فعالی داشته اند انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان دهنده اهمیت یافتن فزاینده پدیده فردی شدن در هر سه سطح باور، آیین و رفتارهای روزمره است. از آنجا که فرد در دنیای متکثر حامل ارزش های گوناگونی به سر می برد، ذهنیت دینی سیالیت فزاینده ای پیدا می کند و به موازات پویش فردیت یافتگی در متن زندگی اجتماعی، در عرصه دینی نیز گرایش های فردی برجسته تر می شود.
بررسی ظهور فردگرایی در عرصه ی خانواده (مطالعه ی موردی شهروندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش آمار طلاق، افزایش سن ازدواج، کاهش نرخ باروری و کاهش ازدواج از مهم ترین چالش های امروزین خانواده در ایران محسوب می شوند. چالش هایی که به مثابه مجموعه تغییرات ساختاری و کارکردی خانواده تحت عنوان فردی شدن نهاد خانواده مفهوم سازی شده اند. یکی از مهم ترین پیامدهای چنین تغییراتی، ظهور فردگرایی در عرصه ی خانواده است که بر تغییر ارزش های خانواده به معنای ارجحیت خواسته های فردی بر خواسته های جمعی دلالت دارد. در مقاله ی حاضر، فردگرایی در عرصه ی خانواده با تأکید بر میزان پای بندی به ارزش های خانواده بررسی شده است. هدف از این بررسی پاسخ گویی به این سؤال بود که آیا با توجه به تحولات اخیر جامعه ی ایران به طور عام و خانواده به گونه ای خاص می توان از ظهور فردگرایی در عرصه ی خانواده ی ایرانی سخن گفت یا خیر؟ این بررسی به روش پیمایش و با تمرکز بر یک نمونه ی 408 نفری از شهروندان تهرانی انجام شده است. تحلیل یافته های تحقیق نشان داد که ارزش های خانواده در راستای ظهور فردگرایی دستخوش دگرگونی شده است، اما این دگرگونی بسته به هر یک از ابعاد پنج گانه مورد مطالعه ارزش های خانواده متفاوت است، به این ترتیب که در بعد ارزش های سلسله مراتبی و کنترلی خانواده افراد فردگرا، در بعد ارزش های خویشتن داری تا حدودی فردگرا، در بعد ارزش های سنتی وضعیتی بینابین و در بعد ارزش های تعهدی خانواده افراد جمع گرا هستند. مقایسه ی گروه های مختلف سنی، جنسی و تحصیلی نشان داد که میزان فردگرایی در عرصه ی ارزش های خانواده در بین زنان، جوانان و افراد با تحصیلات دانشگاهی بیشتر است.
نگاه بی فرزندان ارادی به فرزندآوری: مطالعه ای در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله توصیف تمایل و یا عدم تمایل به فرزندآوری در بین افراد بی فرزند ارادی در شهر رشت و فهم کنش آن ها در زمینه بی فرزندی بر اساس نظریه «جامعه در مخاطره» و «فردی شدن» بک و بک-گرانشایم است. روش پژوهش، میدانی کیفی و تکنیک پژوهش مصاحبه ی عمیق با 13 نفر از افراد بی فرزند است که حداقل 5 سال بی فرزندی ارادی داشته اند. یافته ها نشان می دهند که افراد داشتن یا نداشتن فرزند را به مثابه انتخابی می دانند که می تواند به خاطر انتخاب های دیگر به تعویق افتاده یا سرکوب شود. با این حال، بین دو جنس از نظر گرایش به بی فرزندی تفاوت وجود دارد. به طوری که زنان مادر شدن را برای شکل گیری هویت خود مهم تلقی می کنند، اما مردان چنین نظری درباره پدر شدن ندارند. مهم ترین دلایل افراد برای بی فرزند را می توان در پنج مؤلفه خلاصه کرد: مسئولیت های بالای پدرومادری، محدویت های اجتماعی فرزند برای والدین، محدویت های زناشویی فرزند برای والدین، هزینه های بالای داشتن فرزند و مخاطره های بارداری برای زنان. گونه شناسی بی فرزندی ارادی سه دسته از بی فرزندان را نشان می دهد. بی فرزندان دائمی، بی فرزندان موقت و بی فرزندانی که تصمیم مشخصی برای داشتن یا نداشتن فرزند اتخاذ نکرده اند.
سنخ شناسی و دلایل وقوع قتل عمد به شیوه نظریه زمینه ای (مورد مطالعه: متهمان قتل استان گیلان در زندان لاکان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
147-168
حوزه های تخصصی:
هدفِ این مقاله، سنخ شناسی، دلایل و انگیزه های وقوع قتل عمد در بین متهمان زندان لاکان رشت است. در مطالعه مزبور، با تکیه بر روش کیفی و نمونه گیری هدفمند از تکنیک های مصاحبه نیمه ساختاریافته فردی و گروهی استفاده شده است. برای این منظور با 10 نفر به صورت فردی و سه نفر به صورت گروهی مصاحبه شد. سپس مصاحبه ها به شیوه نظریه زمینه ای مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های این تحقیق نشان داد دو گونه عمده در قتل های زندان لاکان رشت بیشتر مشاهده می شود: قتل های مواجه ه ای و قتل های عمدی. عمده ترین دلایل قتل در سطوح عینی و ذهنی عبارتند از نزاع و درگیری، فحاشی، اختلافات مالی، طلاق، اعتیاد، فقدان مهارت های اساسی زندگی، همنشینی با دوستان ناباب، اثبات مردانگی در فرایند نزاع و درگیری، دعوای ناموسی، عدم درک از عواقب جرم، طرح واره ها و تکانه های عصبی، تحریک بزهکار، ناکامی ها و سرخوردگی های زندگی. بدین ترتیب، همه مقوله های مزبور در ذیل هسته مرکزی «ضعف کنترل در فرایند پیوند اجتماعی» قرار دارند. بنابراین، با تضعیف اجتماعات سنتی، کنترل های اجتماعیِ غیررسمی از کارآمدی لازم جهت محافظت از آماج جرم برخوردار نیستند و افراد با خصوصی شدن خشونت روبه رو هستند.
گسترش فردگرایی و مسأله کم فرزندآوری: مطالعه ای در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گذار جمعیت شناختی با جهت گیری باروری "زیر سطح جایگزینی" ویژگی مسلط جمعیت ایران شده است. به نظر می رسد که نقش غالب در این روند شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی از یک طرف و گسترش تمایلات و خواسته های خود مردم از طرف دیگر است. این گذار در استان گیلان زودتر آغاز شده و پژوهش ها نشان می دهند که این استان کمترین باروری در کشور را داراست. از همین رو هدف مقاله توصیف و تبیین کاهش شدید فرزندآوری در شهر رشت با استفاده از چارچوب نظری فردگرایی می باشد.پژوهش حاضر از نوع پیمایشی با استفاده از تکنیک پرسشنامه و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، به حجم 400 نفر انجام شده است. نتایج نشان می دهد، که شاخص های فردی شدن در کاهش فرزندآوری تأثیرگذارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که متغیرهای تحصیلات زنان، آشنایی اولیه زوج ها، الگوهای همسرگزینی و اشتغال زنان نقش تعیین کننده ای در تبیین متغیر وابسته پژوهش دارند. این نتایج کارآیی نظریه های گیدنز و بک در مورد فردی شدن و بخش جامعه شناختی نظریه گذار جمعیتی دوم را تأیید می کند
مطالعه جامعه شناختی تحول الگوهای عشق ورزی در میان ساکنان متأهل شهر اردبیل (1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه تحول الگوهای عشق ورزی در روابط انسانی پرداخته است. تغییر در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جامعه ایران در دهه های اخیر سبب شده است که تحول اساسی در الگوهای عشق ورزی افراد، حتی در صمیمی ترین شکل آن روی دهد. این پژوهش کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) در آن استفاده شده است. شیوه گردآوری داده ها نیز مطالعه اسناد و مصاحبه های عمیق اکتشافی با 41 نفر از افراد متأهل بود که روایت های آن ها در عشق ورزی تحلیل شد. روایی این پژوهش را مصاحبه شوندگان و سپس استادان متخصص بررسی و تأیید کردند. برای تحلیل داده ها از روش مقایسه مستمر طی مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج پژوهش براساس پنج محور که عامل اصلی تحول الگوی عشق ورزی هستند ارزیابی و در سه فرایند تحلیل شدند. تجزیه وتحلیل داده ها نشان می دهد عوامل اشاعه مدرنیسم، توسعه فناوری، فردی شدن، سنت گریزی و بالارفتن میزان تحصیلات، همچنین عوامل مداخله گر تنوع طلبی و افزایش اوقات فراغت و شرایط زمینه ای شهرنشینی و گسترش فضای مجازی بر پدیده هسته ای تکه تکه شدن عشق و متعاقب آن بر دگرگونی کردارها و تحول عشق ورزی تأثیر گذاشته اند و سبب دگرگونی خانواده ایرانی و شکل گیری شکل های جدیدی از روابط شده اند. در فرایند پژوهش 9 الگوی متفاوت عشق ورزی شناسایی شدند که عبارت اند از: عشق ورزی سنتی (پشت صحنه ای، مردسالارانه)، عشق ورزی رمانتیک، عشق ورزی دوستانه، عشق ورزی واقع گرایانه، عشق ورزی شهوانی، عشق ورزی فداکارانه، عشق ورزی ناب، عشق ورزی بازیگرانه و عشق ورزی سیال.
نقش شبکه های اجتماعی موبایلی بر هویت شخصی مدرن در میان جوانان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
69 - 88
در عصر حاضر با ورود چشمگیر جوانان به فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، این شبکه ها تأثیرات فراوانی بر آنها گذاشته اند. یکی از جنبه های مهمی که از شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر می پذیرد، هویت شخصی است. به همین دلیل پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی استفاده از شبکه های اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه (فیس بوک و تلگرام) با شکل گیری هویت شخصی مدرن، در میان جوانان شهر اردبیل، پرداخته است. سؤال اصلی پژوهش این است که استفاده از شبکه های اجتماعی فیس بوک و تلگرام چه نقشی در هویت شخصی مدرن در میان جوانان شهر اردبیل دارد؟ روش پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی جوانان شهر اردبیل تشکیل می دهد که از بین آن ها تعداد 380 نفر به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان داد که بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی موبایلی و مؤلفه های هویت شخصی مدرن (توسعه ی فردی، توسعه ی نظام ارتباطات بین فردی، توسعه ی انتخاب ها و تغییر در نظام ارزشی و ترجیحی فرد، تغییر در پیوندها، دلبستگی های فردی و حوزه ی خصوصی زندگی و دسترسی فوری یا فرهنگ فوری) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. بیشترین همبستگی مربوط به توسعه ی فردی و کمترین همبستگی نیز مربوط به توسعه ی ارتباطات بین فردی است. نتایج پژوهش نشان داد که گسترش استفاده از شبکه های مبتنی بر تلفن همراه به فردیت و فردی شدن می انجامد.
تبیین مدل پارادایمی فردیت یافتگی در ازدواج جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۱
493 - 514
حوزه های تخصصی:
هدف: الگوهای ازدواج در هر جامعه متناسب با شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متغیر است. این پژوهش با هدف واکاوی الگوی ازدواج جوانان در شهر تهران انجام شده است. روش: روش تحقیق کیفی از نوع نظریه بنیانی است. تعداد 28 مشارکت کننده با نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده است.دیدگاه به ازدواج و عوامل، نقش خانواده، خویشاوندان، مراسم و سنت ها، آشنایی قبل از ازدواج، سن مناسب، شیوه همسرگزینی و راهبرد آنان محور سؤالات بوده و پس از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی داده های متنی، به ترتیب 138 مفهوم، 28 زیرمقوله و 13 مقوله و درون مایه اصلی « فردیت یافتگی » به دست آمد. یافته ها: دیرهنگامی ازدواج، همتایابی فرد مدار و خانواده داور، سنت پذیری تقلیل گرا و به ویژه در پسران، تمایل دوستی با جنس مخالف، آسان گیری جنسی، بعضاً گرایش به ازدواج غیررسمی (عقد موقت، هم خانگی) به عنوان راهبرد مشاهده می شود. نتیجه گیری: امکانات اقتصادی و معیشتی، مناسبات نگرشی، ارزشی و کنشی میان دو جنس، از عناصر اصلی شکل گیری این الگوست. بازتولید فرهنگ ایرانی در ترویج ازدواج آسان، تربیت و مهارت آموزی و حمایت های اقتصادی به عنوان راهکار پیشنهاد می شود.
بررسی عوامل موثر بر انواع مخاطرات اجتماعی زندگی جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
تحقیق حاضر به انواع مخاطراتی که جوانان در عصرکنونی با آن مواجه هستند، پرداخته است. مخاطره به تصمیماتی که در لحظات سرنوشت ساز گرفته می شود، اطلاق می شود. مخاطرات اجتماعی از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار گرفت و از آن میان، دیدگاه آنتونی گیدنز و آلریش بک به عنوان نظریه محوری انتخاب شد. مخاطره اجتماعی، پیامد ناخواسته تصمیمات افراد است که در شرایط آگاهی و یا عدم آگاهی صورت می گیرد. انواع مخاطراتی که جوانان در این دوران با آن رو به رو هستند، عبارت اند از: رفتارهای پرخطر، رفتارهای مجرمانه و خلاف قانون، مخاطرات اجتماعی و اقتصادی و مخاطرات مثبت. برخی از این مخاطرات، آثار سویی بر زندگی آنان دارند و برخی دیگر می توانند زندگی آنان را متحول کنند. بدین ترتیب، افراد با آگاهی ازانواع مخاطرات می توانند واکنش مناسبی از خود نشان دهند. جمعیت نمونه پژوهش، 330 نفر از جوانان (18-30 ساله) دو منطقه شهر تهران بودند که اطلاعات لازم با استفاده از فن پیمایش و تکمیل پرسشنامه گردآوری شد و داده ها نیز بوسیله نرم افزار SPSS تحلیل گردیدند. نتایج نشان می دهد متغیرهای بازاندیشی هویت شخصی، جهانی شدن و فردی شدن از عوامل تاثیرگذار بر انواع مخاطرات اجتماعی هستند که تصمیم افراد تحت تاثیر این عوامل ممکن است به پیامدهای نامطلوبی منتهی می گردد. بین متغیر بحران های جهانی و انواع مخاطرات اجتماعی رابطه ای مشاهده نشد. در مقابل مخاطرات منفی، مخاطراتی نیز وجود دارند که دارای پیامدهای مطلوب بر افراد هستند و می توانند به عنوان موتور پیشرفت و توسعه هر جامعه و کشوری درنظر گرفته شود. نتایج تحقیق بیانگر آن است که رابطه بین مخاطرات مثبت و جهانی شدن معنادار می باشد. همچنین، بین بازاندیشی هویت شخصی با مخاطرات مثبت رابطه معکوس وجود دارد.