فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۷٬۸۱۶ مورد.
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
118 - 145
حوزههای تخصصی:
بررسی مبانی خاص تفسر اجتماعی نشان می دهد که مفسران اجتماعی هنگام بحث از هر مبنا، بیشتر بر همان مبنا متمرکزشده، کمتر به ارتباط میان مبانی پرداخته اند. نیز به انواع مبانی و تفاوت مبانی با یکدیگر و به دنبال آن، تقدم و تأخر مبانی چندان توجهی نداشته اند و به همین خاطر از تأثیر و تأثر مبانی بر یکدیگر تقریباً سخنی به میان نیامده است. در این مقاله سعی شده است ضمن گزارش کوتاهی از مبانی خاص تفسیر اجتماعی، نقص های نگاه جزءنگرانه به مبانی تفسیر اجتماعی برجسته گردد و دستاوردها و فواید نگاه سیستمی به مبانی تفسیر اجتماعی نشان داده شود. سؤال اصلی این است که نگاه سیستمی به مبانی تفسیر اجتماعی، چه تأثیری در تکمیل مبانی تفسیر اجتماعی و به دنبال آن برداشت های مفسران اجتماعی دارد؟ هدف از این پژوهش نیز، نقد نگاه جزءنگرانه به مبانی تفسیر اجتماعی و تبیین نگاه سیستمی به مبانی تفسیر اجتماعی است. روش به کاررفته در این مقاله، تحلیلی- تطبیقی است. نتایج تحقیق نشان می دهد نگاه جزءنگرانه دچار ضعف استدلالی و کاهش کارکرد مبانی شده است؛ درحالی که نگاه کل نگر و سیستمی، افزایش کارکرد مبانی، تقویت استدلالی مبانی، تعریف دقیق مبانی، تکثر دیدگاه های تفسیری و تقدم و تأخر هدفمند مبانی را به دنبال داشته است.
صورت بندی گفتمانی دانشگاه در سینمای ایران پساجنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
187 - 240
حوزههای تخصصی:
دانشگاه در ایران پساجنگ، نه فقط سازمان تولید دانش، بلکه میدان نبرد گفتمان هایی بوده که هویت آن را در تلاطم قدرت و سیاست بازسازی کرده اند. این پژوهش، باهدف رمزگشایی از صورت بندی گفتمانی دانشگاه در سینمای ایران، سه پرسش را دنبال می کند: در فیلم های سینمایی پس از جنگ، مسائل مربوط به نهاد دانشگاه و دانش آکادمیک، چگونه بازنمایی گفتمانی شدند؟ صورت بندی های گفتمانی ایجاد شده از چه نظم های متفاوتی پیروی کردند و چگونه می توان پیدایش آنها را برحسب شرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جامعه ایران پس از انقلاب تبیین کرد؟ باتکیه بر تحلیل گفتمانی فوکویی، هشت فیلم از چهار دوره سیاسی پساجنگ با روش نمونه گیری هدفمند برگزیده شدند: «دیگه چه خبر» و «پری» (سازندگی)؛ «شام آخر» و «به رنگ ارغوان» (اصلاحات)؛ «دل شکسته» و «دربند» (اصول گرایی)؛ «آااادت نمی کنیم» و «طعم شیرین خیال» (اعتدال). یافته ها از وجود نوعی سیاست حقیقت نانوشته در سینمای پساجنگ حکایت دارند که هدفش، نه بازنمایی معقول و درست دانشگاه و دانش آکادمیک، بلکه پرداختن به موضوعات فرعی و چه بسا تخریب گر نهاد دانشگاه بوده است. طی این دوره، دانشگاه به ندرت به عنوان مکانی برای تولید علم به تصویر درآمده است. فیلم ها یا دانشگاه را به صورت مکان سرگردانی روشنفکران یا تولید سوژه های انقلابی یا مولد آسیب های اجتماعی و روابط نامتعارف بازنمایی کرده اند. این بازنمایی ها، با به چالش کشیدن کارکرد علمی دانشگاه، سیاست گذاری را به سوی نظارت و گزینش سوق داده و نگاه جامعه را از شوق به سوءظن کشانده اند. این مطالعه، با نگاهی بومی و تیزبین، خلأ پژوهش های پیشین را پرکرده و دریچه ای به پیامدهای این گفتمان ها بر آینده آموزش می گشاید.
واکاوی راهبردهای فرهنگی قرآن کریم در مقابله با نابرابری های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
154 - 183
حوزههای تخصصی:
نابرابری اجتماعی چالشی دیرینه در جوامع بشری است که ریشه در دسترسی نابرابر به قدرت، ثروت و منزلت دارد. پیشرفت علم، صنعت و روابط اجتماعی این نابرابری ها را پیچیده تر کرده و منجر به درگیری ها، بحران ها و بی عدالتی ها شده است. قرآن کریم به عنوان منبع هدایت، راهبردهای فرهنگی برای مواجهه با این نابرابری ها ارائه می دهد و چارچوب های فکری و عملی برای جامعه ای عادلانه و مطلوب ترسیم می کند. تحقق چنین جامعه ای بدون آگاهی بخشی، معرفت آموزی و دگرگونی نظام فرهنگی، امکان پذیر نیست. این پژوهش با استفاده از داده های قرآنی و روش توصیفی- تحلیلی با هدف تبیین راهبردهای فرهنگی قرآن در مقابله با نابرابری های اجتماعی نگارش یافته است. بر این اساس راهبردهای کلیدی فرهنگی قرآنی عبارت اند از: اصلاحات بینشی به معنای تمرکز بر اصلاح نگرش و درک انسان نسبت به خود که شامل تأکید بر کرامت ذاتی هر فرد، برابری در اصل آفرینش، هدف و حکمت خلقت و حقوق برابر زن و مرد است. این رویکرد، مفاهیم برتری نژادی یا قومی را رد می کند؛ اصلاحات ارزشی به معنای اصلاح نظام ارزشی جامعه از طریق جایگزینی معیارهای سطحی مانند ثروت و قدرت با ارزش های اصیل اسلامی چون ایمان، تقوا، علم و جهاد. این امر به ایجاد سلسله مراتب اجتماعی عادلانه کمک می کند؛ اصلاحات اجتماعی به معنای تبیین نگرش درست به قدرت و ثروت به عنوان ابزارهایی برای خدمت به خلق، مبارزه با فساد و دفاع از مظلومان و نیز ارائه ی راهکارهایی برای کاهش انباشت ثروت و گردش عادلانه آن با هدف جلوگیری از ایجاد شکاف های اقتصادی. بر این اساس می توان نتیجه گرفت نابرابری اجتماعی در جامعه ی توحیدی ناشی از عدم هماهنگی بین باورها، ارزش ها و ساختارهای سیاسی-اقتصادی با آموزه های دینی و راهبردهای فرهنگی پیش گفته است. دستیابی به تمدن نوین اسلامی و جامعه ای عادلانه، نیازمند تربیت افراد از طریق اصلاحات فرهنگی و تحول بنیادین در باورها و ارزش های آنان است. رویکرد قرآن به برابری، به معنای یکسان سازی مطلق نیست بلکه تفاوت های ناشی از استعدادها و تلاش ها به رسمیت شناخته می شود و بر عدالت و تعادل تأکید دارد.
ارزیابی رویکردهای روانشناختی رفتار جامعه پسند با محوریت آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
146 - 169
حوزههای تخصصی:
رفتارهای جامعه پسند که مبتنی بر رفتارهای اخلاق مدارانه است و در تعالی فرد و جامعه نقش بسزایی دارد، مورد توجه اندیشمندان مختلف ازجمله روانشناسان، قرارگرفته است، و در مکاتب روانشناسی، ذیل سه رویکرد انگیزه ای، نتیجه گرا و رویکرد وابسته به پسند جامعه تبیین می شود. این رویکردها به دلیل نادیده گرفتن خاستگاه و ریشه رفتارهای جامعه پسند دچار نوعی چالش و خلل و نقص در تبیین رفتارهای جامعه پسند شده اند. این در حالی است که این دست رفتارها از مقوله های حائز اهمیت در تربیت دینی است و ازآنجاکه کمال انسانی از راه تقرب و عبودیت خداوند و به دیگر سخن خدا گونه شدن، هدف اصلی و بنیادین تربیت از منظر قرآن و روایات معرفی شده است؛ تبیین دینی در این زمینه ضرورت دارد. این پژوهش ضمن ارزیابی رویکردهای روان شناختی رفتار جامعه پسند، به این سؤال پاسخ می دهد که بر مبنای آموزه های قرآنی، رفتار جامعه پسند مبتنی بر چه اصولی است؟ با روشی توصیفی تحلیلی و با کنکاش در آیات الهی، این نتایج حاصل شد که قرآن کریم با تبیین خاستگاه و ریشه چنین رفتارهایی و همچنین بیان شاخصه های آن، خلأهای موجود در رویکردهای روان شناختی را برطرف کرده است. دراین راستا مشخص گردید اولاً خاستگاه و ریشه این دست رفتارها در عقل و فطرت انسانی است و نقش رهبری وحی و دین در تعیین حدومرز آن ضروری است و ثانیاً با شاخصه هایی که آموزه های دین مشخص می کند، رفتارهای جامعه پسند باید از حُسن فعلی و فاعلی توأمان برخوردار باشند تا علاوه بر سودرسانی به انسان ها و تعالی جامعه، مهم ترین رسالت آن که تعالی روحی فرد و قرب پروردگار است را نیز به ظهور برساند.
تبیین جامعه شناختی تأثیر ساختار قدرت در خانواده بر بدبینی اجتماعی با تأکید بر نقش تعدیلگری طبقه اجتماعی (مورد مطالعه شهروندان بالای 18 سال شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
77 - 100
هدف از نگارش مقالیه حاضر تبیین نظری و تجربی مدل تحلیلی است که در آن تأثیر ساختار قدرت در خانواده به عنوان متغیر مستقل بر بدبینی اجتماعی به عنوان متغیری وابسته با در نظر گرفتن طبقیه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیلگر بررسی شده است. چارچوب نظری این پژوهش با استفاده ازنظریه های دارندورف، ترنر، کالینز، کمپر و نظرییه منابع نگاشته شده است. جامعیه آماری در این پژوهش، شهروندان بالای 18 سال شهر اصفهان بودند و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power 410 نفر برآورد شد. روش تحقیق پیمایشی و شیویه نمونه گیری ترکیبی (خوشه ای دو مرحله ای-دردسترس) و ابزار سنجش پرسش نامیه دارای اعتبار و قابلیت اعتماد بوده است. بدبینی اجتماعی در 4 بُعد فردی، بین فردی، گروهی و نهادی و متغیر ساختار قدرت در خانواده در سه بُعد حوزیه قدرت، تصمیم گیری و شیویه اعمال قدرت و بُعد عینی طبقیه اجتماعی با استفاده ازنظرییه وبر سنجش شده است. اعتبار استفاده شده در این مطالعه اعتبار محتوایی و سازه بوده است. برای سنجش قابلیت اعتماد پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار آن برای بدبینی اجتماعی 0.86 و برای ساختار قدرت در خانواده 0.84 به دست آمده است. نتایج این تحقیق نشان داد که ساختار قدرت در خانواده و طبقیه اجتماعی در جامعیه مطالعه شده تأثیر معناداری بر بدبینی اجتماعی دارد و طبقیه اجتماعی نقش تعدیلگری معناداری در رابطیه ساختار قدرت در خانواده و بدبینی اجتماعی دارد.
روش شناسی ساخت شاخص ترکیبی توسعه اجتماعی: تصیمات کلیدی و نتایج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
125 - 154
برای ساخت ابزار سنجش توسعیه اجتماعی ضرورت روش شناسی ایجاب می کند، از چارچوب جامعی تبعیت شود تا با پاسخ گویی به انتظارات مفهومی و روشی، شاخص ها در چارچوبی مدون و معتبر منطبق شوند. مقالیه حاضر چالش های پیش روی ساخت این ابزار را شرح داده است. در این پژوهش از روش ناردو و همکاران برای ساخت شاخص ترکیبی استفاده شده که دارای ده مرحله است؛ 6 مرحلیه اول مربوط به ساخت شاخص ترکیبی، دو مرحلیه بعدی مرتبط با ارزیابی نحویه ساخت و دو مرحلیه آخر راه های ارائه و انتشار شاخص را بررسی می کنند. مطابق یافته ها در انتخاب معرف ها و شاخص ها رعایت تناسب با محتوای نظری، اهداف پژوهش و فاکتور غیرجایگزین بودن مدنظر بود. ساختاربندی داده ها با معیارهای قدرت تحلیل، عدم هم پوشانی، قابلیت دسترسی و اعتمادپذیربودن بررسی شد. داده های مخدوش، ناقص، پرت و داده هایی که با یکدیگر هم پوشانی داشتند، حذف و استحکام ابزار به دست آمده با تحلیل نااطمینانی آزمون شد. مشکل وزن های متفاوت معرف ها و شاخص ها با استفاده از تکنیک تحلیل مؤلفه های اصلی برطرف شد. برای حل مشکل عدم تقارن، ابتدا هر شاخص از ترکیب معرف های مرتبط و هر بُعد از ترکیب شاخص های آن به دست آمد؛ درنهایت ابعاد به صورت خطی با یکدیگر جمع شدند و امتیاز شاخص ترکیبی نهایی یا همان توسعیه اجتماعی به دست آمد. نتایج نشان می دهد مجموعه ای از 11 شاخص در سه گروه: بهره مندی از انواع امکانات و خدمات (سرماییه انسانی و بهره مندی)، سطح دسترسی به انواع امکانات و خدمات (سرماییه زیرساختی و دسترسی) و کم و کیف وضعیت انسجام اجتماعی (سرماییه اجتماعی و انسجام) ابعاد مختلف توسعیه اجتماعی در ایران را اندازه گیری می کنند.
واکاوی فرایندهای عاملیت زنان در عرصه مجالس مذهبی تک جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
103 - 130
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری زمانی به مکان های موفق تبدیل می شوند که بتوانند محصول کنش های جمعی مردم باشند و در شکل دهی به آن نقش ایفا کنند. مفهوم فضای سوم رویکرد نوینی است که با تأکید ویژه بر فضا، شکل گیری امر اجتماعی، تنوع بخشیدن به زندگی روزمره، ارتباط با هم نوعان و نگرش به جایگاه خود، تولید فضای شهری را نمایان می کند. زنان با شرکت در جلسات مذهبی نیاز به «در جمع بودن» را در مکانی فراهم می کنند که خودآگاه جمعی نسبت به «عمل به وظیفه دینی» وجود دارد و فضاهای ارتباطات اجتماعی خود را در سازگاری با عقاید رسمی و ارزش های تعریف شده در جامعه تولید می کنند. رویکرد این پژوهش کیفی و روش گراندد تئوری بوده است. جمعیت هدف این پژوهش 11 نفر از زنانی بوده اند که به عنوان مبلغ یا شرکت کننده در جلسات مذهبی حضور داشتند و به صورت هدفمند انتخاب شدند. هسته مرکزی پژوهش عاملیت زنان و استمرار کردارهای اعتقادی استخراج شد. مقولات مرتبط با علل و انگیزه های پاسخگویان از شرکت در جلسات مذهبی شامل احساس تعلق به فضا، تنوع بخشی به زیست روزمره، مشارکت مدنی، معرفت افزایی بوده است که با راهبردهای شخصی همچون استفاده از برنامه های جانبی، نمایش سبک زندگی، انعکاس گرایش های سیاسی محقق شده و پیامدهایی روان شناختی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی داشته است. مقولات مرتبط با زمینه ها در این فضای سوم شامل آشنایی با جلسات مذهبی از دوران کودکی، اعتقادات مذهبی، داشتن اوقات فراغت و بیکاری، وجود گروه های پیام رسان جلسات مذهبی و شرایطه مداخله گر نیز شامل کمبود فضای متناسب با اعتقادات، روزمرگی و مشگل گشایی بوده است. یافته ها نشان می دهد که زنان در برابر فضاهای شهر منفعل نیستند و به طور دائمی معناهای خود را خلق می کنند. آنها با قرار گرفتن در نوعی ساختار فضایی متناسب با نظام ارزش های رسمی به بازتولید باورهای مرسوم می پردازند و عاملیت خود را با انتخاب انواع متفاوتی از جلسات مذهبی نشان می دهند.
مطالعه کیفی کیفیت زندگی در اجتماع شهری کمیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
175 - 188
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی از مفاهیم جدیدی است که در ادبیات علمی استفاده می شود. در سال های اخیر مطالعات بسیاری در مورد این مفهوم توسط محققان انجام شده است. هدف، یافتن توان فرهنگی و سطح آگاهی موثر جامعه بومی در توجه به ابعاد گونه گون کیفیت زندگی هست. رویکرد تحقیق حاضر کیفی و به طور خاص از راهبرد داده بنیاد نوظهور استفاده گردید. میدان تحقیق حاضر شامل خبرگان حوزه مباحث اجتماعی بود. نمونه گیری به شیوه غیراحتمالی هدفمند صورت پذیرفت. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق بود. در نهایت تا رسیدن به اشباع نظری داده ها با 16 نفر از مشارکت کنندگان تحقیق مصاحبه به عمل آمد. تحلیل داده ها نیز به شیوه کدکذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی انجام گردید. یافته های تحقیق نشان داد که وضعیت مطلوب سلامتی، رضایت بالای فردی و اجتماعی، موقعیت مطلوب اقتصادی و اجتماعی، میزان بالای استقلال فردی، مطلوبیت عوامل محیطی-اجتماعی، مطلوبیت عوامل فرهنگی و وضعیت مطلوب شخصی به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی شهرستان کمیجان می توانند تأثیرگذار باشند. در نتیجه این عوامل به صورت زنجیر وار و در ارتباط با بسترهای متفاوت شهر کمیجان می تواند به افزایش کیفیت زندگی آنها در تمامی ابعاد آن موفقیت آمیز عمل کنند و این نیازمند توجه کردن به مفهوم کیفیت سیستماتیک در زندگی می باشد که باید به صورت جامع و همه جانبه ابعاد زندگی را کاوید تا به معنی واقعی کیفیت در زندگی نمایان گردد.
مطالعه ارتباط بین سرمایه اجتماعی و روان شناختی با جامعه پذیری دانشگاهی(مورد مطالعه: دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر مطالعه ارتباط بین سرمایه اجتماعی و روان شناختی با جامعه پذیری دانشگاهی در بین دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی می باشد.روش پژوهش: پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است که با رویکرد کمی و به صورت پیمایشی انجام گرفته و برحسب نوع اجرا، در طبقه پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 3990 نفر و شیوه نمونه گیری، تصادفی طبقه ای متناسب بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 360 نفر (147 نفر دانشجوی دختر و 213 نفر دانشجوی پسر) برآورد شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم افزار Spss استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر این است که همبستگی مثبت و معنی داری بین سرمایه اجتماعی و جامعه پذیری دانشگاهی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان وجود دارد. یافته ها همچنین نشان داد که بین سرمایه روان شناختی و جامعه پذیری دانشگاهی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج آزمون های آماری حاکی از این است که بین سن و جامعه پذیری دانشگاهی همبستگی مستقیم وجود دارد ولی بین معدل و جامعه پذیری دانشگاهی رابطه ای وجود ندارد.نتیجه گیری: مسئولان دانشگاه برای ارتقاء و بهبود جامعه پذیری دانشگاهی مطلوب، بایستی زیرساخت های لازم را برای مشارکت دانشجویان در فرآیندهای علمی و پژوهشی فراهم ساخته و ساز و کارهای تشویق و پاداش های مادی و معنوی را در جهت ارتقاء و بهبود جامعه پذیری دانشگاهی عملیاتی کنند.
تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست: رویکردی بر پایه نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: بحران های محیط زیستی در سال های اخیر به یکی از چالش های اصلی جوامع شهری تبدیل شده اند. در این میان، مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست به عنوان راهبردی بنیادین در تحقق حکمرانی محیط زیستی و مدیریت پایدار مطرح است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در حفاظت از محیط زیست، بر مبنای چارچوب نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شده است.
روش پژوهش: جامعه آماری شامل شهروندان بالای ۱۸ سال شهر سنندج بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و براساس فرمول کوکران، تعداد ۴۲۴ نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه گردآوری و با نرم افزارهای SPSS و SmartPLS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که از میان هشت فرضیه مطرح شده، پنج فرضیه تأیید و سه فرضیه رد شدند. متغیرهای آگاهی از مشارکت، کنترل ادراک شده رفتاری، قصد مشارکت و محیط سیاسی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار مشارکتی شهروندان داشتند، در حالی که متغیرهای درک منافع و هنجار ذهنی، تأثیر معناداری بر قصد رفتاری نداشتند. همچنین، نقش میانجی قصد مشارکت در روابط میان آگاهی و کنترل ادراک شده با رفتار مشارکتی مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مشارکت در حفاظت از محیط زیست شهری، بیش از آنکه متأثر از نگرش های فردی باشد، تحت تأثیر آگاهی واقعی، احساس خودکارآمدی و زمینه های نهادی و سیاسی است. بنابراین، تقویت سواد محیط زیستی، ایجاد بسترهای مشارکتی شفاف و ارتقای اعتماد عمومی به نهادهای مسئول، از راهبردهای مؤثر برای افزایش مشارکت شهروندان در سیاست گذاری محیط زیستی محسوب می شود.
مطالعه مقایسه ای ارتباطات انسانی در جامعه مدنی هابرماس و مدینه فاضله فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطات انسانی یکی از عناصر اصلی شکل دهنده ماهیت و ساختار جوامع است. جامعه مدنی و مدینه فاضله دو نوع جامعه هستند که هرکدام انواع و صورت های مختلفی از ارتباطات را دربردارند. یورگن هابرماس و ابونصر محمد فارابی از اندیشمندانی هستند که به مسئله ارتباطات انسانی، شکل آرمانی آن و نقش آن در صورت بندی این دو نوع جامعه توجه داشته اند. در پژوهش حاضر به روش تحلیلی مقایسه ای و همچنین با تکیه بر چهارچوب روش شناسی بنیادین، به مطالعه و مقایسه ارتباطات انسانی و سطوح و انواع آن در اندیشه این دو متفکر پرداخته شده است. آنچه از مجموع بررسی و مقایسه آثار این دو متفکر برمی آید این است که هردو اندیشمند با نگاهی انتقادی به جامعه خویش و کیفیت ارتباطات در آن، به صورت بندی یک جامعه آرمانی پرداخته اند و مسائلی مانند عقلانیت، تفاهم و توافق جمعی را به صورت مشترک مورد توجه قرار داده اند. این در حالی است که عقلانیت ارتباطی هابرماس و اجماع و گفتگوی عقلانی و انتقادی مدنظر وی در دستیابی به حقیقت و مشروعیت قوانین، از عقل عرفی فراتر نمی رود، ولی تفاهم و ارتباطات برهانی فارابی محدود به افق انسانی نیست و در پیوند با رئیس اول مدینه فاضله و در اتصال به عقل فعال معنادار می شود. این پژوهش می تواند مقدمه ای در بازشناسی و تحلیل نظام های مختلف ارتباطی در دو نوع مدینه فاضله و جامعه مدنی باشد.
شناسایی مولفه های سواد قومی - نژادی در آموزش متوسطه اول: سنتز پژوهی بر اساس مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
86 - 114
حوزههای تخصصی:
سواد قومی- نژادی یکی از اَشکال نوظهور سواد با هدف پوشش دادن موضوع مهم قومیت و نژاد در جهان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های سواد قومی- نژادی در آموزش متوسطه اول است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن سنتزپژوهی بر اساس مدل روبرتس است. جامعه پژوهش از ۲۸۹ مقاله داخلی و خارجی در خصوص سواد قومی- نژادی در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ میلادی و از مجلات معتبر، تشکیل شده است. نمونه پژوهش بر اساس نمونه گیری هدفمند شامل ۴۰ مقاله علمی پژوهشی است که از صافی معیار های خاصی عبور کرده اند. جهت روایی و پایایی داده ها از چندین پژوهشگر استفاده شد و میزان توافق پژوهشگران ۷۶ درصد محاسبه گردید. تجزیه تحلیل داده ها به صورت کدگذاری باز، محوری و منتخب بود. طبق یافته ها مؤلفه های سواد قومی- نژادی در ۶ بعد و ۲۱ عامل طبقه بندی شدند. مؤلفه های سواد قومی- نژادی عبارتند از ۱- مفهوم شناسی نژاد و قومیت ۲- آشنایی قومی- نژادی ۳- آگاهی از نژادپرستی و قوم گرایی ۴- برابری و عدالت ۵- هویت یابی ۶- اخلاق و احترام. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی می تواند با گنجاندن مؤلفه های سواد قومی- نژادی شناسایی شده در برنامه درسی متوسطه اول، دانش آموزانی آگاه از موضوع نژاد و نژادپرستی، دوستدار عدالت برای همه اقوام و نژادها، اهل تعامل و دوستی با همه اقوام ، آشنا به هویت قومی- نژادی خود و در عین حال پایبند به مولفه های هویت ملی تربیت نماید.
راهنمایی دانشجویان در تحصیلات تکمیلی؛ سبک ها، فرصت ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله ها و پایان نامه ها بخش مهمی از فرایند تولید دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به شمار می آیند و ارتقای کیفیت و استانداردهای آنها تضمین کننده توسعه دانش و پیوند بیشتر آن با متن اجتماعی و فرهنگی است. با اتکا به تحلیل مضمون مصاحبه های نیمه ساخت یافته با بیست و دو عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مقاله حاضر به دنبال شناسایی سبک های سرپرستی به کار گرفته شده اعضای علمی و ارزیابی آنها از فرصت ها و چالش هایی است که در مسیر ایفای این نقش با آن رو به رو می شوند. بر اساس سه پیوستار، سطح درگیری در نقش، شیوه نظارت و نیز توجه به خصوصیات رفتاری و شخصیتی دانشجویان، گونه های اصلی سبک های سرپرستی را می توان در پنج دسته واگذارکنندگان، مراقبین منضبط، حامیان عاطفی، مربیان فردی و مربیان مشارکت جو تفکیک کرد و در ذیل آنها گونه های فرعی را نیز شناسایی کرد. سبک های به کار گرفته شده بیش از آنکه حاصل قواعد و چهارچوب های مدون سازمانی باشند برآمده از تجارب، سلیقه ها و مناسبات قدرت در دانشگاه و خرده فرهنگ های شکل گرفته حول آن و نیز شرایط اقتضایی هستند و به تناسب، فرصت ها و محدودیت هایی را برای اساتید به همراه می آورند.
درآمدی بر مختصات تاریخی میدان دانشگاهی علوم اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون آثار گوناگونی به بررسی وضعیت علوم اجتماعی در ایران پرداخته اند. برخی مبانی نظری این علوم را کاویده اند و عواملی نظیر ضعف یا قوت سنت های فکری، چالش سنت و مدرنیته، چالش علوم «غربی» و بومی و... را محور بررسی خود قرار داد ه اند. و بعضی دیگر سازوکارهای اجتماعی تولیدِ علم را مبنا قرار داده اند و مسائل نهادی و سازمانی را بررسی کرده اند. گرچه این دو رویکرد با هم متعارض نیستند اما تاکید بیش ازحد بر هر یک از این شقوق موجب ایجاد شکاف میان تحلیل فرمالِ علوم اجتماعی و تحلیل محتوایی آن شده است. در این مقاله،که با روش نظریه مبنایی انجام شده است، تاکید بر وضعیت علوم اجتماعی در حوزه دانشگاهی، با تمرکز بیشتر بر رشته جامعه شناسی، است و در این مسیر می کوشیم با بررسی علوم اجتماعی دانشگاهی به مثابه یک «میدان» بر شکاف مزبور فائق شویم و محتوای دانشِ تولیدشده در میدان دانشگاهی علوم اجتماعی ایران را با سازوکارهای تولید آن پیوند دهیم. مسألیه اصلی ما ترسیم مختصات میدان دانشگاهی با تمرکز بر قواعد، استانداردها، جایگاه ها، سرمایه ها و سازوکارهای تولیدِ ارزش است. اگرچه بدین منظور مجبوریم علوم اجتماعی را در فراسوی میدان دانشگاهی نیز مورد بررسی قرار دهیم تا به درک درستی ازتمامیت میدان دست پیدا کنیم. مساله توزیع رانت در میان جایگاه ها و اشکال ویژه تمایزیابی در میدانی که در دل مناسبات نظم دسترسی محدود شکل گرفته است، محور تحلیل ما از وضعیت مزبور بوده اند.
مطالعه پدیدارشناختی مهاجرت بین المللی دختران تحصیل کرده ایرانی (مورد مطالعه دختران مراجعه کننده به اداریه تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
23 - 48
مهاجرت بین المللی افراد پدیده ای کهن است. امروزه الگو، روند و میزان این نوع مهاجرت تغییر یافته است، تا جائی که زنان تحصیل کردیه جویای کار بیشتر از کشورهای توسعه نیافته به کشورهای توسعه یافته تر مهاجرت می کنند. الگویی که با نام زنانه شدن مهاجرت شناخته می شود؛ ویژگی های خاص خود را دارد و کمتر درباریه آن مطالعه و تحقیق شده است. متناسب با اهمیت موضوع و کمبود مطالعات کیفی مربوط، هدف این مقاله تحلیلِ پدیدارشناسانیه دلایل و زمینه های مرتبط با مهاجرتِ دختران تحصیل کردیه ایرانی با کمکِ رویکرد پدیدارشناسی تفسیری اسمیت بوده است. شیویه نمونه گیری هدفمند و غیرتصادفی بوده است و از روش مصاحبیه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها براساس مراحل و شاخص های پیشنهادی اسمیت صورت گرفت. تحلیل داده ها نشان داد نوعی «ناهم زمانی خواست با اقدام به مهاجرت» ویژگی تجربیه مشترک میل به مهاجرت مشارکت کنندگان بوده است و اینکه واحدهای جامع تجربیه این دختران از مهاجرت را می توان ذیل شبکیه درهم تنیدیه مجموعه مضامین توصیف و تفسیر کرد؛ ازجمله: 1- فرار از تنگناهای چندگانه و تحققِ آرزوها در آرمان شهر غرب؛ 2- خودشکوفایی در پرتوی قدرشناسی و کسب سرماییه اجتماعی؛ 3- احساس تبعیض و محرومیت چندگانه؛ 4- تحقق حداقل های اقتصادی برآورده نشده؛ 5- رهایی از احساس ناامنی چندجانبه و 6- مشوق های بی قیدوشرط شبکیه ارتباطی.
طراحی وتبیین مدل پارادایمی ایجاد رفتار توده وار؛کنش ها و پیامدها در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های جامعه شناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۸)
165 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و تبیین یک مدل پارادایمی برای درک فرآیند شکل گیری رفتار توده وار در بازار بورس اوراق بهادار تهران و تحلیل کنش ها و پیامدهای ناشی از آن است. این تحقیق با رویکرد کیفی و با بهره گیری از روش نظریه داده بنیاد انجام شده است. گردآوری داده ها از دو منبع اصلی صورت گرفته است: ۱. انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ۵۱ نفر از خبرگان، شامل اساتید دانشگاه، مدیران بازار سرمایه و تحلیل گران حرفه ای ۲. بررسی و تحلیل نظام مند مطالعات پیشین و منابع علمی معتبر. یافته های تحقیق حاکی از آن است که رفتار توده وار در بورس تهران در بستر سه دسته از شرایط کلیدی شکل می گیرد: ۱. شرایط علّی، شامل عوامل مرتبط با ساختار بازار، متغیرهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی.۲. شرایط زمینه ای، همچون سطح دانش مالی سرمایه گذاران و ویژگی های روان شناختی و رفتاری آن ها.۳. شرایط مداخله گر، نظیر رفتار نهادهای حقوقی، نقش آفرینی بازیگران کلان بازار و ویژگی های درون سازمانی شرکت ها. در مواجهه با این شرایط، دو گونه کنش از سوی سرمایه گذاران مشاهده می شود: کنش های مثبت، مانند خروج به موقع و منطقی از بازار و کنش های منفی، نظیر ورود هیجانی و مشارکت در ایجاد یا تشدید حباب های قیمتی. این کنش ها نیز به نوبه خود منجر به پیامدهایی می شوند، از جمله پیامدهای مثبت همچون دستیابی به سود، حفظ سرمایه و بهره مندی از مشوق های مالیاتی و پیامدهای منفی نظیر زیان اقتصادی، ترک بازار سرمایه، کاهش سطح سرمایه گذاری و انتقال سرمایه به بازارهای موازی. در نهایت ، مدل ارائه شده در این پژوهش، تصویری جامع و نظام مند از فرآیند شکل گیری، بروز و نتایج رفتار توده وار در بازار سرمایه ایران به دست می دهد و می تواند به عنوان مبنایی نظری و کاربردی برای طراحی سیاست های پیشگیرانه، اصلاح گرایانه و راهبردی در حوزه مدیریت بازار سرمایه مورد استفاده قرار گیرد.
تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر حیات موسیقایی شمال خراسان از دهه 80 شمسی تا 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
135 - 165
حوزههای تخصصی:
موسیقی شمال خراسان در دهیه 80 تا کنون تحت تأثیر شبکه های مجازی قرار گرفته است. این تأثیرات به حفظ شغل، انتشار، بازاریابی، ارتباط با مخاطب و ... برمی گردد؛ به گونه ای که این شبکه ها در نزدیکی آن به موسیقی مردم پسند تأثیر داشته اند. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که شبکه های مجازی چه تأثیری بر حیات موسیقی شمال خراسان داشته اند؟ روش تحقیق کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوا است. روش گردآوری منابع برگرفته از مصاحبه ها، بررسی فعالیت های موسیقی پردازان محل در شبکه های اجتماعی مجازی و جنبه های فرهنگی مرتبط با آن است. هدف از این تحقیق چگونگی شکل گیری روند مذکور است. بی شک تغییرات حاصله از تحولات رسانه ای در هر شهر یا منطقه ای متفاوت است، در این تحقیق موسیقی پرداز، موسیقی و مخاطب سه رکن اصلی محسوب می شوند. به طور کلی شبکه های مجازی در این موارد نقش ایفاء کرده اند: تعامل گستره تر با مخاطب، حفظ شغل در زمینیه انتشار و بازاریابی موسیقی، هزینیه کمتر برای موسیقی پرداز، ستاره سازی موسیقی پردازان شمال خراسان، فعالیت هایی از قبیل ضبط های استودیویی و تهییه موزیک ویدئوها، امکان بارگذاری اجراهای زنده و اشتراک گذاری هنرمندان مورد علاقیه مخاطبان. فرایند مذکور در نزدیکی رفتار اجرایی موسیقی پردازان به موسیقی مردم پسند، گزینش ترانه های رایج که مردم گرایش بیشتری به آن دارند و تمایلات مخاطبان به جنبه های صوتی و بصری این حوزه مشهود است. بنابراین شبکه های اجتماعی علاوه بر پیامدهای مثبت، تأثیرات منفی نیز به دنبال داشته اند. مهم ترین تأثیرات مذکور عبارتند از: تجاری سازی موسیقی و تبدیل ماهیت موسیقی مردمی به موسیقی مردم پسند است.
بررسی ارتباط مدارای اجتماعی و دینداری در میان دانشجویان دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: یکی از پیش نیازهای شکل گیری جامعه مدنی، وجود مدارای اجتماعی در آن جامعه است. نهادینه شدن مدارای اجتماعی در یک جامعه می تواند در برطرف کردن تعارضات مختلف تاثیر بسیار مثبتی داشته باشد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت مدارای اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز و ارتباط آن با دینداری انجام گرفت.
روش پژوهش: روش استفاده شده در این پژوهش پیمایشی بوده و دانشجویان دانشگاه تبریز جامعه آماری این تحقیق در سال 1403 می باشند. با استفاده از فرمول کوکران 172 نفر از این دانشجویان به شیوه نمونه گیری طبقه ای مورد بررسی قرار گرفتند. برای سنجش مدارای اجتماعی از پرسشنامه استاندارد مدارای اجتماعی به کار رفته در پژوهش زالی زاده و همکاران (1397) و برای سنجش دینداری از پرسشنامه استاندارد گلاک و استارک استفاده شده است.
یافته ها: حسب یافته های پژوهش، میانگین مدارای اجتماعی در بین افراد مورد بررسی برابر با 79/59 درصد است بدین معنی که دانشجویان مورد نظر دارای مدارای اجتماعی متوسط به بالایی می باشند. در میان ابعاد مدارای اجتماعی، بعد مدارای جنسیتی حائز بیشترین میانگین درصدی و بعد مدارای مذهبی دارای پایین ترین میانگین درصدی در میان ابعاد متغیر مدارای اجتماعی بوده است. همچنین، میانگین دینداری برای پاسخگویان 54/75 درصد به دست آمده که نشان می دهد میزان دینداری دانشجویان دانشگاه تبریز در حد بالا می باشد.
نتیجه گیری: نتایج آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد که، مدارای اجتماعی با دینداری رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین، ابعاد اعتقادی، مذهبی، ملیتی و رفتاری مدارای اجتماعی رابطه معنی داری با دینداری داشته در حالیکه ابعاد قومیتی، جنسیتی و اخلاقی مدارای اجتماعی رابطه معنی داری با دینداری دانشجویان نداشته است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که، ابعاد چهارگانه دینداری حدود 18 درصد واریانس متغیر مدارای اجتماعی را تبیین می کنند.
اصول بایسته برای بازتولید امت معیار در اندیشه سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
97 - 117
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی، از اندیشه وران سدیه معاصر، در روزگاری می زیست که بیگانگان بر کشورهای اسلامی تسلط یافته بودند و شرایط اجتماعی مسلمانان آشفته بود. اندیشه های او در باب فهم و تفسیر قرآن، هم سرآغاز رویکرد و گرایش اجتماعی است که از آن با نام گرایش عصری، هدایتی و تربیتی نیز یاد می شود و هم جریان ساز بوده و تأثیری شگرف بر مفسران پس از خود دارد. مسئلیه اصلی این پژوهش، بازیابی و تحلیل مستندات و داده های قرآنی در آثار سید جمال است تا اندیشیه قرآنی او را درباریه اصول تعالی امت ها و مصادیق امت تکامل یافته بازسازی کند. یافته های پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی انجام گرفت، نشان می دهد سید جمال امت نخستین اسلام را امتی باشکوه و تعالی یافته می داند و درصدد است با بازخوانی آیات قرآن و دستیابی به اسباب تعالی امت ها، امت نخستین را بازسازی کند. دستاورد این پژوهش بازسازی پانزده اصل دستیابی به امت معیار در دو حیطیه نظری و رفتاری است. از اصول مهم در اندیشیه سید جمال، جایگاه عالمان و مفسران قرآن است که بایستی افزون بر حکمت، خبرگی و احاطیه علمی در مسائل نظری، در حیطیه اجرا نیز وارد شوند. عالمان نخست باید از چالش های اجتماعی آگاهی یابند و درصدد رفع آن در ساحت های گوناگون سیاسی، تربیتی و اجتماعی برآیند.
مسئله مند شدن مشارکت سیاسی (مطالعه موردی: انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
125 - 148
هدف این پژوهش، واکاوی فهم مسئله مندی از مشارکت سیاسی در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در استان کهگیلویه و بویراحمد بود. روش پژوهش حاضر کیفی است. گستره نمونه پژوهش شامل کنشگران و فعالان سیاسی استان مذکور بود. درمجموع بیست نفر مصاحبه شدند. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که تحزب و حزب گرایی به اشکال مختلف تضعیف شده و بر بنیاد قومیت، طایفه و بنکوگرایی مناسبات جدید دستیابی قدرت در دل ساختار انتخاباتی متولد می شود. در این بستر یا زمینه، منافع فردی به اشکال مختلف در منافع ایلی و جمعی گره می خورد و بازتولید می شود. در انتخابات اسفند 1402 باوجود سیر نزولی مشارکت انتخاباتی در سطح کشور، استان کهگیلویه و بویراحمد شرایط متفاوتی را سپری کرد؛ این وضعیت ازحیث مختلف می تواند پرسش برانگیز باشد و ذهن هر پژوهشگر حوزه سیاسی و اجتماعی را به کنجکاوی بکشاند. راهبرد و استراتژی کنشگران ترکیبی از کنش های سنتی، فایده گرایانه، رفتار مبتنی بر نگرش ایلی، اعتقادات و متأثر از اندک فضای رقابتی دموکراتیک است. هیچ کدام از این کارویژه ها به تنهایی اثرگذار نیستند و همگی در کنار هم به وجودآورنده مشارکت انتخاباتی بودند.