فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۸۱ تا ۴٬۰۰۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
269 - 290
حوزههای تخصصی:
سیستم های شهری در حال حاضر با چالش های بزرگی در ارتباط با افزایش انواع مخاطرات و اثرات آن ها روبه رو هستند؛ ازاین رو برنامه ریزی در راستای ارتقای تاب آوری سیستم های شهری با توجه به اصول مطرح شده در سازمان ها و گفتمان های بین المللی و کاربست آن ها در نظام مدیریتی شهرها ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بدین منظور هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربست اصول گفتمان های نوظهور تاب آوری (هیوگو) در باب نظام مدیریتی کلان شهر تبریز است. روش تحقیق آمیخته (کمی-کیفی) با هدف توسعه ای-کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی است که به منظور گردآوری اطلاعات از روش پیمایشی یعنی پرسشگری از نخبگان دانشگاهی و مدیران و مسئولان حوزه مدیریت بحران شهر تبریز که بر اساس روش دلفی هدفمند 100 نفر به عنوان حجم نمونه برآورد گردیده و مشاهدات میدانی استفاده شده است. همچنین در راستای بررسی روایی تحقیق از روش اعتبار محتوا، سنجش پایایی تحقیق از روش آلفای کرونباخ و تجزیه وتحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اصول 10 گانه مدیریتی تاب آوری بر مبنای دیدگاه هیوگو به ویژه در ابعاد ساماندهی و هماهنگی، به روزرسانی اطلاعات، آموزش جوامع محلی و اقدامات بازرسی در نظام مدیریتی کلان شهر تبریز دارای وضعیت مساعدی نیست. مهم ترین مؤلفه تأثیرگذار بر کاربست اصول 10 گانه این رویکرد در باب نظام مدیریتی کلان شهر تبریز، تحقق مدیریت واحد و حمایت کننده با ضریب 83/0 است. پس ازآن نیز به ترتیب بیشترین اثرگذاری مربوط به مؤلفه های دیدگاه سیستمی، هماهنگی و هم افزایی نهادی و مشارکت و ساختار تشکیلاتی یکپارچه با ضرایب 69/0، 63/0 و 58/0 بوده است.
ارزیابی تغییرات زمانی-مکانی ژرفای نوری هواویزی در حوضه بلوچستان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
95 - 112
حوزههای تخصصی:
ژرفای نوری هواویزی کمیتی بی بعد است که میزان گذر پرتو نور در جو را نشان می دهد و بیان گر میزان جذب و پراکنش ناشی از هواویزها در مسیر عبور نور است. شناخت آن برای درک تأثیرات آن بر کیفیت هوا و ارائه راهکارهای مقابله با آن ضروری است. حوضه بلوچستان جنوبی به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، تحت تأثیر گرد و غبار و غلظت بالای هواویزی قرار دارد. از این رو در این پژوهش تغییرات زمانی-مکانی ژرفای نوری هواویزی، در این حوضه مورد واکاوی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف از داده-های فرآورده ژرفای نوری هواویزی MOD 04 L2))، الگوریتمDeep Blue سنجنده مودیس ماهواره تررا با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2002-2019 بهره گرفته شد. سپس با استفاده از تحلیل مؤلفه های اصلی الگوهای زمانی و مکانی آن تفکیک شد. به کمک تحلیل خوشه ای الگوهای زمانی دسته بندی و الگوهای مکانی پهنه بندی گردید. نتایج واکاوی با روش تحلیل مؤلفه های اصلی بر روی آرایه میانگین بلند مدت داده ها (365×55458) نشان داد، سه مؤلفه ی اصلی در مجموع حدود90 درصد از پراش داده ها را تبیین می کنند که سهم مؤلفه اول 84 درصد است. این مؤلفه الگوی کلی پراکندگی مکانی ژرفای نوری هواویزی حوضه را تبیین می کند و بسیار به الگوی مکانی میانگین بلندمدت، شبیه است. الگوی تغییرات زمانی نشان می دهد که این مؤلفه در تمام سال موجودیت دارد اما در دوره سرد کاهش و در دوره گرم سال افزایش می یابد. بر اساس تغییرات زمانی ژرفای نوری هواویزی، حوضه به چهار دوره زمانی زمستانه، بهاره-پاییزه، گذار و تابستانه، قابل تفکیک است. میانگین ژرفای نوری هواویزی در الگوی تابستانه به 69/0 می رسد. این به مفهوم آنست که حوضه در دوره تابستان از هوای نسبتاً غبارآلودی برخوردار است. به لحاظ پراکندگی مکانی نیز حوضه به سه پهنه با بار غباری کم (کوهستانی)، بار غباری متوسط( پایکوهی) و بار غباری زیاد(پست جلگه ای) قابل پهنه بندی است. میانگین ژرفای نوری هواویزی در حوضه حدود 38/0 است که در پهنه جلگه ای به 62/0 می رسد. رژیم ژرفای نوری هواویزی در هر سه پهنه یکسان است اما پهنه جلگه ای به لحاظ مقدار، با دو پهنه دیگر اختلاف چشمگیر دارد. بالا بودن مقدار ژرفای نوری هواویزی در این حوضه علاوه بر مؤلفه های محلی، به عوامل منطقه ای که در دوره گرم سال فعال می شود(موسمی هند)، مرتبط است.
Comparative Study of the Concept of Look East in the Foreign Policy of Iran and India(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
134 - 150
حوزههای تخصصی:
During the post-Cold War era, while western countries continued to exert their influence on the world stage, Indian and Iranian officials turned their focus to the East. They introduced the Look East Policy and Look to the East Policy respectively, with the aim of leveraging the political, economic, cultural, geographical, and security opportunities available in that region. By adopting these policies, both India and Iran sought to deepen their engagement with countries in East and Southeast Asia, diversify their trade and investment portfolios, and reduce their dependence on western nations. The objective of this article is to analyze India and Iran's Look East Policy and Look to the East Policy, with a focus on their outcomes for national well-being, security, and the potential in the economic, political, and security domains with respect to Eastern countries. To do so, researchers primarily discuss the importance of the Look East Policy in the foreign policy of both India and Iran and discuss why this region comes to the center with full-fledged attention. Furthermore, they scrutinize the accomplishments of India and Iran as well as the structural barriers they encounter in the region, along with their approaches to pursuing their objectives and interests in the area. This article presents an analysis of the constraints, difficulties, and successes of the Look East policy.
بررسی تأثیر مدیریت دانش کارکنان واحدهای گردشگری در کیفیت خدمات با نقش میانجیگری قابلیت های پویا (مطالعه موردی: آژانس های مسافرتی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری یکی از پویاترین فعالیت های اقتصادی عصر حاضر است که نقش مهمی در توسعه پایدار ایفا می کند. این صنعت با به کارگیری هم زمان منابع داخلی و خارجی، منافع اقتصادی و فرهنگی زیادی را به دنبال دارد. اهمیت این صنعت در توسعه اقتصادی و فرهنگی باعث شده بسیاری از مدیران منطقه ای و ملی برای گسترش آن برنامه ریزی کرده و به این صنعت از ابعاد مختلف توجه کنند. در بسیاری از شهرهای کشور ایران، با وجود قابلیت های گردشگری وسیع، این صنعت توسعه چشمگیری نداشته است و شهر شیراز یکی از این نمونه هاست؛ ازاین رو مطالعه حاضر به بررسی این موضوع از جنبه کیفیت خدمات گردشگری می پردازد. ازآنجاکه مفهوم مدیریت دانش برای دسترس پذیری سرمایه های نامشهود و تسهیم دانش در سازمان ها صورت می گیرد، بررسی تأثیر مدیریت دانش کارکنان واحدهای گردشگری در کیفیت خدمات گردشگری با میانجیگری قابلیت پویا هدف پژوهش حاضر است. جامعه آماری پژوهش را کارکنان آژانس های مسافرتی شهر شیراز تشکیل می دهند که 119 نفر از آن ها با فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. مدل مفهومی در قالب چهار فرضیه، بررسی رابطه میان مدیریت دانش با قابلیت پویا، رابطه معنی دار میان قابلیت پویا و کیفیت خدمات گردشگری، رابطه میان مدیریت دانش و کیفیت خدمات گردشگری و درنهایت رابطه معنا دار میان مدیریت دانش و کیفیت خدمات گردشگری با نقش میانجی قابلیت پویا در نظر گرفته شده است. یافته های این تحقیق با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری حاکی از وجود رابطه معنا دار میان مدیریت دانش و قابلیت پویا و نبود رابطه میان قابلیت پویا و کیفیت خدمات گردشگری است.
ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی در دو منطقه جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
امروزه به دنبال توسعه کشاورزی، نگرانی هایی در مورد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی مانند آلودگی آب، خاک، هوا، کاهش حاصلخیزی، فرسایش خاک و تخلیه منابع بر پایه استفاده از نهاده های غیرقابل تجدید بوجود آمده است که نیازمند چاره اندیشی در این باره است. این پژوهش به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی و تخلیه منابع، طی سال زراعی 99-1398 در دو شهرستان گرگان و زاهدان انجام شد. در این پژوهش مصرف آب، کود ورمی کمپوست، مصرف نانو کلات کود نیتروژن، نانو کلات کود فسفر و نانو کلات کود پتاسیم، و مصرف کامل کود شیمیایی (از منبع اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم) به عنوان نهاده های ورودی مستعد آسیب به محیط زیست در نظر گرفته شدند. به طور کلی به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان گرگان به دلیل مصرف کمتر نهاده ها در تمامی بخش های اثر بارهای محیطی کمتری نسبت به شهرستان زاهدان ایجاد می کند. بر اساس نتایج شاخص نهایی می توان نتیجه گرفت که بیشترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در شهرستان زاهدان مربوط به گروه تاثیر تخلیه منابع آب به میزان 18/3 متر مکعب و در شهرستان گرگان مربوط به گروه تاثیر اسیدی شدن اکوسیستم خشکی با مقدار 608/1 کیلوگرم معادل کیلوگرم SO2 در تولید یک تن علوفه خرفه بوده است، همچنین کمترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در هر دو شهرستان زاهدان و گرگان مربوط به گروه های تأثیر تخلیه منابع فسفات و پتاسیم با مقادیر بسیار ناچیز می باشد. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص زیست محیطی (Eco-X) و شاخص تخلیه منابع (RDI) به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان زاهدان شاخص زیست محیطی (387/3 = Eco-X) بالاتری را نسبت به شهرستان گرگان (899/2 = Eco-X) نشان داد و فشارهای محیطی بیشتری ایجاد کرد. اما شاخص تخلیه منابع (RDI) برای شهرستان زاهدان به میزان (188/3 = RDI) و برای شهرستان گرگان به میزان (456/1 = RDI) محاسبه گردید.
Analysis of the US-CHINA Trade War: China’S Diversion from the US towards Malaysia(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
162 - 182
حوزههای تخصصی:
Malaysia has been a key trading partner with the US and China since its independence. However, the US's imposition of safeguard tariffs has triggered a trade conflict with China, indirectly impacting Malaysia's supply chains and global pricing. This paper aims to explore the implications of the US-China trade war on Malaysia, focusing on the resulting international trade tensions among the involved countries. Using a doctrinal-qualitative approach, the trade policies of these three nations are analysed. With China's investment in Malaysia growing under the Belt and Road Initiative (BRI), the potential for investment diversion from China is high. However, Malaysia faces strong competition from ASEAN countries for this investment relocation, necessitating proactive economic development measures. This paper suggests that Malaysia needs to anticipate the future of multilateral trade with the US and China to effectively navigate these challenges. By addressing these issues, Malaysia can better position itself in the evolving global trade landscape.
تبیین الگوی رأی همسایگی و طایفه ای در انتخابات مجلس شورای اسلامی (مطالعه موردی: یازدهمین دوره حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
47 - 69
حوزههای تخصصی:
تأثیر همسایگی و طایفه گرایی از جمله جستارهای جغرافیای انتخابات است که پیامد عوامل و زمینه های جغرافیایی را در رفتار رأی دهندگان بررسی می کند و بر این گمان است که ساکنان یک محدوده سکونت گاهی عموماً همانند یکدیگر بر اساس ویژگی و شناسه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شان، به فرد و یا جریانی که با آن احساس همانندی می نمایند رأی می دهند. این مقوله در انتخابات مجلس شورای اسلامی استآن کهگیلویه و بویراحمد و به تبع آن حوزه انتخابیه موردمطالعه نمود آشکاری دارد. به نحوی که با برگزاری چندین دوره انتخابات در این فضای جغرافیایی همواره همسایگی و به ویژه بعد طایفه محوری آن تأثیر شگرفی بر نتایج انتخابات داشته است. سؤال مقاله حاضر این است که همسایگی چه تأثیری بر انتخابات دور یازدهم حوزه انتخابیه کهگیلویه، چرام، بهمئی و لنده داشته است؟ بر پایه مطالعات کتابخانه ای و یافته های میدانی (مشاهده و مصاحبه) در حوزه انتخابی مذکور، بین تأثیر همسایگی و طایفه گرایی با میزان رأی آوری کاندیداها رابطه مستقیمی وجود دارد به طوری که طبق داده ها و اطلاعات آماری که سبد رأی نامزدها را تشکیل می دهد، عمده رأی کاندیدا در قلمرو ایلی و همسایگی آن ها است. روش پژوهش کنونی، توصیفی-تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و میدانی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزارهای GIS و EXCEL استفاده شده است. بر پایه یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شد که متغیر همسایگی و گرایش های طایفه ای در انتخابات حوزه انتخابیه مذکور آشکار و تأثیرگذار بوده و هرکدام از شهرستان های این حوزه انتخابیه به تناسب میزان جمعیتی که دارند، از فاکتور همسایگی و زادگاهی بهره برده اند، به نحوی که شهرستان های پرجمعیت (کهگیلویه و بهمئی) از بیشترین و شهرستان های کم جمعیت (لنده و چرام) از کمترین میزان همسایگی و طایفه ای در حمایت از کاندیدای قلمرو خود استفاده کرده اند.
تحلیل عوامل مؤثر در وضعیت لبه اکولوژیک شهری با تأکید بر اکوتوریسم (مورد مطالعه: منطقه 15 در جنوب شرقی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
255 - 272
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد روزافزون جمعیت و ازبین رفتن طبیعت و جایگزینی فضاهای مصنوع به جای آن ها، مشکلات فراوان زیست محیطی برای شهرها ایجاد شده است؛ ازاین رو شهرهایی که بدون توجه به محیط زیست و آثار به جای مانده از فعالیت های انسانی بر آن مدیریت می شوند، آسیب های جبران ناپذیری به مناظر طبیعی وارد می کنند. رویکرد اکولوژیک رویکردی ضروری در بازسازی بافت های شهری موجود و استفاده از جاذبه های طبیعی در زمینه اکوتوریسم است. با توجه به شرایط مذکور، سؤال اصلی پژوهش تحلیل عوامل و زمینه هایی است که موجب تغییرات منفی لبه اکولوژیک منطقه 15 در جنوب شرقی تهران با تأکید بر اکوتوریسم شده است. هدف اصلی پژوهش تحلیل لبه اکولوژیک منطقه 15 در جنوب شرقی تهران با تأکید بر اکوتوریسم است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت تحلیلی و از نظر روش کیفی- کمّی است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است. جامعه آماری تحقیق را 80 نفر از کارشناسان شهرداری منطقه 15، دفاتر توسعه محله ای و اساتید شهرسازی تشکیل می دهند و تکنیکی که در این راستا استفاده شده، تکنیک دلفی است. روش نمونه گیری استفاده شده در پژوهش حاضر، احتمالی و از نوع طبقه ای بوده است. ا بزار گردآوری داده ها پرسش نامه از نوع بسته است. برای تحلیل داده ها از مدل تاپسیس استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که عوامل محیطی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی، گردشگری و عملکردی در جاذبه های طبیعی در لبه جنوب شرقی تهران (منطقه 15) تأثیرگذار است. علاوه براین، تحلیل داده ها نشان می دهد که معیار حفظ فضای سبز و پوشش گیاهی، با کسب امتیاز 504/0 توانسته است در صدر معیارهای بررسی شده قرار بگیرد.
تایوان میانه دو تعارض؛ موفقیت ژئواکونومیکی و چالش ژئوپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۱
19 - 62
حوزههای تخصصی:
تایوان یکی از کشورهایی است که سازمان ملل متحد استقلال سیاسی و حقوقی آن را به رسمیت نمی شناسد و دلیل اصلی آن را مخالفت چین از این کشور به عنوان یک واحد سیاسی مستقل در عرصه جغرافیای سیاسی جهان و نهادهای بین المللی است. چین تایوان را جزیره ای متعلق به خود می داند که توسط دولتی یاغی به مدت حدود هشت دهه اداره می شود و خواه ناخواه مانند هنگ کنگ و ماکائو باید به دامن سرزمین و ملت بزرگ چین بازگردد و چین واحد را شکل دهند. آمریکا به عنوان یکی از بزرگ ترین بازیگران منطقه پاسیفیک نگرش استفاده از زور را در روابط چین و تایوان رد می کند و همواره در کنار تایوان قرار داشته و زمینه ساز شکل گیری یک چالش ژئوپلیتیکی بین دو کشور و حتی کشورهای منطقه پاسیفیک را فراهم ساخته است. هدف این پژوهش بررسی موفقیت ژئواکونومیکی تایوان به عنوان یکی از ببرهای اقتصادی آسیا و هم زمان چالش ژئوپلیتیکی این کشور با چین و مداخلات آمریکا از طریق همکاری با تایوان در ابعاد نظامی، سیاسی و اقتصادی است تا از این طریق بتواند هم به منافع منطقه ای و ملی خود در ابعاد ذکرشده دست یابد و هم اینکه به عنوان ابزاری علیه چین و مهار و درگیر ساختن چین و کند ساختن توسعه اقتصادی و نظامی بهره ببرد و امکان حضور در منطقه پاسیفیک را فراهم و امتیازات لازم از این کشور دریافت نماید. روش این پژوهش تحلیلی – مقایسه ای و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و استفاده از متون و منابع داخلی و خارجی بوده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که چین تحت هیچ شرایطی از حقوق خود بر تایوان دست نخواهد کشید و با افزایش قدرت نظامی، اقتصادی، تکنولوژیک و سیاسی در عرصه ملی و بین المللی فشار بر تایوان را افزایش خواهد داد و حتی برای تحقق خواسته خود یعنی الحاق تایوان به کشور مادر حاضر به ورود به جنگ با تایوان و آمریکا نیز خواهد بود، آمریکا نیز با تسلط بر منطقه پاسیفیک تمام تلاش و ظرفیت خود را برای ممانعت از الحاق تایوان به چین از بعد داخلی و بین المللی برای کنترل و نظارت بر چین به کار خواهد بست. از سوی دیگر آمریکا نیز برای دفاع از تایوان تمام قد ایستاده و حاضر به پرداخت هر نوع هزینه ای حتی ورود به جنگ با چین است.
راهبردهای سیاست خارجی روسیه در منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
187 - 214
حوزههای تخصصی:
اصولاً، قدرت، منافع، نقش، مسئولیت و رفتار بازیگران در سیستم بین الملل سیستمیک می باشد. بنابراین نقش بازیگران متغیر و همراه با تغییرات در سیکل قدرت بازیگران منقبض و منبسط می شود. روسیه یکی از بازیگران مهم سیستم بین الملل می باشد که در دوران حیات خود، نقش های انقباضی و انبساطی را در سیاست خارجی با توجه به تحولات در محیط پیرامونی و قدرت خود تجربه کرده است. این پژوهش با مفروض انگاشتن، تحولات قدرتی و نقشی و همگامی منافع و قدرت بازیگران در سیستم بین الملل و متعاقب آن لزوم تناسب نقشی در سیاست خارجی با توجه به واقعیت های قدرتی سعی در بررسی راهبردهای سیاست خارجی روسیه در منطقه خاورمیانه دارد. ماحصل پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی اشاره به این مسئله دارد که با افزایش و احیای قدرت روسیه در سیستم بین الملل، منافع و نقش آن نیز افزایش و نقش آفرینی در مناطق پیرامونی از جمله منطقه خاورمیانه با توجه به اهمیت و تاثیر آن در ساخت بین المللی قدرت در دستور کار سیاست خارجی آن قرار دارد، بر این اساس راهبرد روسیه در این منطقه با توجه به تهدیدات و منافع ملی این کشور متنوع و از چندجانبه گرایی محلی تا راهبردهای تنشی و ائتلافی متغیر می باشد.
City Diplomacy and the Formation of Inter-City Relations around the Persian Gulf(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
26 - 49
حوزههای تخصصی:
Following the contemporary globalization process, cities have gained a strong presence in world politics, and by connecting to international urban networks, they play an effective role in the common interests of themselves and other urban actors. The current research aims to investigate the requirements of forming an international union of cities around the Persian Gulf by strengthening city diplomacy in the region with the benefit of a descriptive-analytical method. In this regard, the background of economic and social relations and the region's current situation have been investigated using reliable sources and articles. Finally, the model of city diplomacy in the Persian Gulf region has been presented. The research findings show that the cities of this region have moved in the direction of divergence despite the presence of many convergence factors, and the formation of an international urban union in the region will play an effective role in increasing convergence and greater peace in the region.
ارزیابی عملکرد محصولات PDIR-Now و PERSIANN CCS برای بارش های منجر به خسارت بارترین سیلاب های کشور ایران در سال های 1396 الی 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
229 - 246
حوزههای تخصصی:
بارش یکی از اصلی ترین اجزای چرخه هیدرولوژی است. علاوه بر این، توزیع بارش نقش بسیار مهمی را در توازن انرژی کره زمین و دسترسی بشر به منابع آبی ایفا می کند؛ اما بارندگی همواره برای بشر ثمربخش نیست. هرساله وقوع سیل در کشور ایران خسارات جانی و مالی بسیاری را به مردم و زیرساخت ها تحمیل می نماید. برای به حداقل رساندن این خسارت ها لازم است مقدار بارش های وقوع یافته اندازه گیری شود، تا بتوان برای کاهش خسارت ها برنامه ریزی کرد. ازآنجایی که اندازه گیری بارش با دقت مکانی و زمانی بالا هزینه بسیاری دارد، مدل های بسیاری برای تخمین مقادیر بارش توسعه یافته اند؛ اما برای استفاده از داده های خروجی این مدل ها لازم است ابتدا عملکرد آن ها مورد ارزیابی قرار گیرد. در این پژوهش به ارزیابی عملکرد دو محصول تخمین بارش PERSIANN-CCS و PDIR-Now با استفاده از بارش های تمامی ایستگاه های سینوپتیک کشور برای خسارت بارترین سیلاب های ایران در سال های 1396 الی 1398 اقدام گردید. برای ارزیابی عملکرد از شاخص های آماری PC، BIAS، FAR، POD، HSS، R2، ME، MAE و RMSE استفاده شد. نتایج به دست آمده بیان گر تغییرپذیری بالای شاخص ها در وقایع مختلف است. به طور میانگین ملاحظه شد که محصولات PERSIANN-CCS و PDIR-Now اگرچه دارای میانگین PC بالا هستند اما به ترتیب دارای ضریب تعیین 16/0 و 19/0 و RMSE برابر با 38/9 و 78/12 بوده که مقادیر بسیار مطلوبی نیستند. با توجه به شاخص های آماری خطا در تاریخ های موردبررسی ملاحظه می شود که این دو محصول برای تخمین مقادیر بارش تمامی ایستگاه ها عملکرد مناسبی نداشته و برای تخمین بهتر بارش های منجر به سیلاب های سنگین، بررسی های بیشتر پیشنهاد می شود.
The Water War between Kedah- Penang in Malaysia: The Relation in the Management of Sungai Muda Raw Water, 1965–1985(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
151 - 170
حوزههای تخصصی:
The aim of this study is to evaluate the degree to which the mentality and behaviour of the Kedah and Penang state administrations from 1965 to 1985 were impacted by the drawing of raw water from Sungai Muda, as a significant strategic factor. This article's goal is to explore the interactions between the two governments over raw water that they acquire from Sungai Muda. Additionally, it will assess the effects of Kedah's decision to permit Penang to use Sungai Muda's raw water. Based on previous studies, it was found that despite the issue's relevance and obvious connection to the current water supply dispute between the two states, researchers did not pay much attention to the management of raw water obtained from Sungai Muda by Kedah and Penang. Since it addresses issues that will still come up between the two states in light of the present water supply crisis, this study is relevant and important. The study used a qualitative methodology in addition to primary materials such as contract documents, archival records, and secondary sources such as books and articles. From the findings, it was observed that the use of raw water sources from Sungai Muda involves close engagement between the states of Kedah and Penang from 1965 to 1985. During this time, the state governments of Penang and Kedah played a crucial role in empowering the water supply sector in their respective states. The historical experience of Malaysia's water supply policy's consolidation in the twenty-first century adds a new dimension to the conversation about water issues in the country.
تحلیل سینوپتیک اثر کم فشارهای بریده در بارش سنگین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
205 - 232
حوزههای تخصصی:
بارش های سنگین امروزه به خاطر مخاطرات و خسارات وارده، از جنبه های مهم در مطالعات آب و هوایی هستند. کم فشارهای بریده با ایجاد ناپایداری جوی در رخداد بارش سنگین در ایران تأثیرگذار هستند. در این راستا ابتدا متغیرهای آب وهوایی دما، بارش و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال جو در ارتباط با تشکیل کم فشارهای بریده طی دوره (2018-1986) بررسی شد. سپس جهت پیش نگری تغییرات رخداد کم فشار بریده درآینده و اثر آن بر بارش سنگین، از پایگاه داده ECMWF نسخه ERA-Interim و مدل های CMIP5 با رویکرد ریزمقیاس نمایی CORDEX تحت دو سناریوی انتشار خوش بینانه RCP4.5 و بدبینانه RCP8.5 تا سال 2099 استفاده شد. نتایج نشان داد که در سناریوی RCP4.5 افزایش بارش به میزان حداقل 41/2 میلی متر و در سناریوی RCP8.5 کاهش بارش حداکثر به میزان 91 میلی متر برآورد شد. ناهنجاری های فشار سطح 500 هکتوپاسکال براساس RCP4.5 و RCP8.5 به میزان 5/61 و 5/92 ژئوپتانسیل متر افزایش خواهد داشت. کمترین فراوانی رخداد کم فشار بریده در سال های 1995 و 1996 به تعداد 10 رخداد، و بیشترین رخداد در سال های 1986 با 30 رخداد بوده است. با افزایش دمای هوا و پیش روی پرفشارجنب حاره ای به سمت عرض های بالا، محل تشکیل و مسیر حرکت کم فشارهای بریده در دوره 33 ساله به سمت عرض های جغرافیایی شمالی تر کشیده شده اند که می تواند شواهدی از اثرات تغییر اقلیم در ایران باشد. وجود رابطه مستقیم معنادار بین فراوانی رخداد کم فشار بریده و بارش سنگین در سطح خطای 5 درصد تأیید شد. همچنین میزان تأثیر کم فشارهای بریده در فراوانی بارش سنگین ایستگاه های ایران به ویژه ایستگاه های شمالی چشم گیرتر بوده است.
Protracted Unresolved Segment of Indonesia-Timor Leste Land Boundary in Noel Besi – Citrana Region(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
279 - 301
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study is to examine the protracted border problems of Indonesia - Timor Leste, especially unresolved segments in the Noel Besi - Citrana area. The method used in this research is qualitative research with a case study approach. The findings in this study show that the protracted land boundary problem between Indonesia and Timor Leste, namely the unresolved segment Noel Besi-Citrana, is caused by differences in interpretation between Indonesia and Timor Leste of the 1904 Treaty. Therefore, the Noel Besi River and its estuary, as contained in the 1904 Treaty, are still a matter of debate between Indonesia and Timor Leste. The error in the 1904 Treaty was to define an object using two definitions, geometrically and toponymical, which caused later debate. This condition has an impact on the social conditions of border communities, to be prone to conflict due to the unclear territorial boundaries of the country.
امکان سنجی تشکیل ائتلاف ژئوکالچر منطقه ای با محوریت جشن نوروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
89 - 114
حوزههای تخصصی:
ائتلاف ها و سازمان های منطقه ای در جهان کنونی که به سمت نظم چندقطبی در حرکت است، برای تأمین منافع کشوهای عضو ضروری به نظر می رسد. کشورهای موجود در سه منطقه آسیای مرکزی، آسیای جنوب غربی و غرب آسیا به دلیل نداشتن یک اتحادیه منطقه فراگیر و کارآمد و دوری گزینی از منطقه گرایی نتوانسته اند به درستی از ظرفیت های این مناطق استفاده کنند و وجود اختلاف ها و خلاء قدرت فراگیر، این مناطق را به محل تنازع قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل کرده است. پژوهش پیش رو با استفاده از روش ترکیبی (توصیفی – تحلیلی و پیمایشی) و تحلیل برنامه ریزی راهبردی SWOTو با استفاده از اطلاعات و داده های اِسنادی و کتابخانه ای و کسب نظر 30 تن از کارشناسان خبره جغرافیای سیاسی، علوم سیاسی، مطالعات منطقه ای و زبان و ادبیات فارسی از کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و قزاقستان، به امکان سنجی تشکیل یک ائتلاف منطقه ای با محوریت جشن و فرهنگ نوروز پرداخته است. نتایج نشان داد که باوجود اختلافات و ضعف های موجود در زمینه تشکیل اتحادیه نوروز، امتیاز نهایی 2.56 از 5 به دست آمده است که نشان گر بالا بودن احتمال تشکیل اتحادیه می باشد، هرچند افزودن استراتژی های اقتصادی و ژئواکونومیک برای تکوین چنین ائتلافی، ضروری است.
آشکار سازی ارتباط تغییرات مکانی- زمانی جزایر سرد و حرارتی با گرادیان تغییرات کاربری اراضی/پوشش اراضی در دشت یزد- اردکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۱۲-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
تغییرات کاربری اراضی با تغییر ویژگی های پوشش سطحی مانند شکل مناطق ساخت و ساز شده ، میزان جذب گرما ، مصالح ساختمانی، آلبدوی سطحی و میزان پوشش گیاهی منجر به تغییرات دمای سطح زمین می شود. الگوی تغییرات دمای زمین در کاربری ساخت و ساز شده در مناطق گرم و خشک بر خلاف مناطق مرطوب باعث کاهش دمای سطح زمین و به عبارتی پدیده جزایر سطحی سرد شهری می شود. با توجه به توسعه شتابان مناطق شهری و صنعتی در دشت اردکان- یزد در دهه های اخیر، این مطالعه با هدف بررسی تغییرات الگوی دمایی سطح زمین با استفاد از تصاویر ماهواره ای لندست 7 و 8 برای دو فصل زمستان و تابستان سال های 2002 و 2019 انجام شد. علاوه بر آن ارتباط کاربری اراضی/پوشش اراضی با دمای سطح زمین نیز بررسی شد. الگوریتم های مورد استفاده جهت به دست آوردن دمای سطح زمین برای تصاویر لندست 7 روش تک پنجره و برای تصاویر لندست 8 مدل دفتر علوم لندست بود. نتایج این مطالعه نشان داد که جزایر سرد در مناطق ساخت و ساز شده شهری در فصول زمستان و تابستان تشکیل شده اند و از سال 2002 تا 2019 وسعت جزایر سرد در زمستان کاهش و در تابستان روندی افزایشی داشته و در همین مدت وسعت جزایر حرارتی در زمستان و تابستان کمتر شده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که افزایش 6/7 درصدی مناطق ساخت و ساز شده در دوره 17 ساله موجب افزایش جزایر سرد سطحی شده و با کاهش بیش از 32 درصدی مناطق دارای پوشش گیاهی و باغات در دشت اردکان جزایر حرارتی در فصل تابستان گسترش بیشتری داشته است.
Indonesian Defence Policy Under Jokowi Administration: Continuity or New Direction?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
237 - 260
حوزههای تخصصی:
Since the beginning, Indonesia’s foreign policy has adhered to the “free-active” principle. Nevertheless, the facts demonstrate that during President Sukarno’s administration, Indonesia’s foreign policy was considered to be leaning left and close to communist countries. During the Suharto era, Indonesia, on the other hand, grew closer to the West, specifically the United States and its allies. The succession of post-Suharto leadership, from Habibie, Abdurrahman Wahid, and Megawati to Yudhoyono, major countries particularly the United States, continues to influence the pattern of Indonesia’s foreign policy. This pattern of foreign policy appears to have also had an effect on Indonesia’s defence posture and orientation. The question that should be addressed is: to what extent do great powers influence Indonesia’s defence policy during Jokowi administration? In the midst of various issues ranging from the maritime fulcrum, the sink the vessels’ policy, the issue of purchasing Russian-made fighter aircraft, the Sukhoi Su-35, and China’s Belt and Road initiative projects, have triggered reactions from neighbouring countries and major powers. Using a historical explanatory approach, this article argues that Indonesia’s defence strategy has been influenced by great powers since its foundation. Furthermore, despite Jokowi’s efforts to show that Indonesia is an independent and neutral country it remains under the influence of great powers.
Is Iran's Approach to Missile Technology a Deterrent Mechanism or a Severe Threat to Regional and Supra-Regional Security?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
1 - 19
حوزههای تخصصی:
Maintaining security, dealing with threats, and having military power to realize these things are the main concerns of countries that have security concerns. Therefore, strengthening internal power and improving the level of defense is one of the basic priorities of the government's policies. As a country with geostrategic, geopolitical and geoeconomic positions, Iran is facing important security challenges at the national, regional, and transnational levels, especially after the Islamic Revolution of 1979. The country has been at the heart of US political considerations due to Iran's political approach as a regional power in the Middle East. Iran has continuously faced serious challenges, especially from the US and Israel, and as a result, it has paid special attention to preventing possible threats from overcoming the dangers. For the national security of the country, Iranian policy makers have identified threats to national security and are trying to take measures to avoid risks. The development of military technology is defined as a key deterrent mechanism against security threats.This article analyzes the impact of the evolution of missile technology on Iran's defense-security strategy. The descriptive and analytical method is used in this article and the geopolitical and geostrategic threats against Iran are discussed. Next, Iran's defense strategy and defense policy are analyzed, then defense diplomacy and deterrence strategy are examined. The main purpose of the article is to explain Iran's goals in developing missile technology. This technology aims to create a deterrent mechanism against threats to regional and extra-regional security.
India-Iran Relations in the Evolving Indo-Pacific: A Contemporary Geopolitical Analysis of Strategic Ambitions and Emerging Alliances(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
303 - 324
حوزههای تخصصی:
The Indo-Pacific region has become increasingly central to global politics, reflecting significant shifts in geopolitical dynamics. This paper investigates the evolving relationship between India and Iran, focusing on their strategic ambitions and the broader geopolitical implications within the Indo-Pacific context. Key attention in the study has been given to the strategic importance of Chabahar Port, which serves as India's crucial gateway to Afghanistan and Central Asia, enhancing its connectivity and influence in the region. Additionally, the paper explores India's participation in emerging alliances, analyzing both the challenges and opportunities these partnerships present. The study has incorporateed SPSS regression analysis, examining the factors influencing India's strategic decisions and the impact of its alliances on regional stability and prosperity. By employing this statistical approach, the paper quantitatively assesses the correlations between various geopolitical and economic variables, offering a nuanced understanding of India's strategic posture with Iran in the Indo-Pacific region.