فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
229 - 269
حوزههای تخصصی:
در دهه پایانی قرن بیستم و با پایان دوره جنگ سرد، جهان شاهد تغییرات شگرفی در نقشه جغرافیای سیاسی خود بوده است؛ که زمینه ساز رقابت های ژئواستراتژیکی نوینی شد. تغییر اول، نگرانی های سیاسی ناشی از پویایی های نظامی بود؛ بطوری که حرکت جهان به سوی یک نظام بی قاعده، چندقطبی با شکل گیری موازنه قدرت و امکان تسلط نظامی ابرقدرت های بزرگ در مناطق کلیدی فر ارسید. تغییر دوم، عمدتاً اقتصادی بود؛ یعنی رشد عظیم سیستم های بازار آزاد در تجارت جهانی و شبکه های درهم پیچیده سرمایه گذاری. در این راستا، سومین تغییر در حال ظهور عبارتست از گسترش انقلاب اطلاعاتی با پیامدهایی از نوع قدرتِ دانش، که در بازیگران غیردولتی نفوذ کرده و منجر به همبستگی جهانی و ایجاد محصول جدیدی برای نظم جهانی شده است. به همین دلیل، گروهی از نظریه پردازان و استراتژیست ها آن را به عنوان مروری بر تغییر پارادایم می پندارند، اما اکثریت آن را با هریک از پارادایم های مهم رئال پلیتیک و ناسیونالیسم مرتبط می سازند.
در این راستا، تعامل میان دانش و قدرت، اصول بسیار ساده ژئوپلیتیک را که اغلب توسط رئال پالیتیک یا سیاست واقع گرایانه فراموش شده است، اصلاح می کند. ژئوپلیتیک نوعی چشم انداز پانوپتیک از قدرت/دانش است که بدنبال ارزیابی موقعیت قطب های قدرت جهان برای کمک به تمرین کشورداری توسط قدرت های بزرگ تعریف می شود. گاه نیز آن را گفتگو درباره سیاست جهانی با تاکید خاص بر رقابت دولتی و ابعاد جغرافیایی قدرت می دانند. از این رو، تعریف و چیستی قدرت و دانش و اعمال آن در ژئوپلیتیک اهمیت به سزایی می یابد. بنابراین، در حالی که ساختارها و حتی پویایی نظم جهانی بشدت در حال تغییر هستند، در مباحث ژئوپلیتیکی پارادایم های جدیدی به ویژه در حوزه غیردولتی مشتمل بر بازیگران جامعه مدنی درحال ظهور می باشند که اصطلاحاً به آن «نووپلیتیک» می گویند. «نووپلیتیک» رویکردی نسبت به حکومت داری است که بوسیله سازمان های غیردولتی به عنوان بازیگران دولتی انجام می شود، و بر نقش قدرت نرم در ابراز ایده ها، ارزش ها، هنجارها و اخلاق از طریق تمام رسانه ها تأکید می کند. این باعث متمایز شدن آن از سیاست واقع گرایانه، که بر ابعاد سخت و مادی قدرت و بر دولت ها به عنوان تعیین کننده های نظم جهانی تاکید دارد، می شود.
نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش اصلی است: ماهیت استراتژی دانش چگونه به شکل دهی پارادایم نوینی به نام نووپلیتیک با بازیگران جامعه مدنی منجر شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، درهم تنیدگی سه مفهوم کلیدی نووسفر، قدرت نرم و قدرت هوشمند در عصر اطلاعات و تکنولوژی های نوین منجر به شکل گیری پارادایم جدیدی به نام نووپلیتیک شده است. ساخت این نووپلیتیک ها، منطبق با شرایط قرن 21 و وابسته به ماهیت استراتژی دانش/قدرت خواهد بود. زیرا در جهان کنونی، دانش به سرعت در حال تبدیل به منبع قوی تری از قدرت و استراتژی ها می شود، تا آنجا که سیاست واقع گرایانه و فضای بین المللی نمی تواند آن را جذب کند.
تحلیل فضایی تاب آوری مناطق شهری در برابر زلزله (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
109 - 132
حوزههای تخصصی:
گسترش جمعیت شهرنشینی به بیش از دو سوم جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰ ازیک طرف و پیش بینی رشد ریسک مخاطرات طبیعی در آینده از طرف دیگر، لزوم توجه مدیران، برنامه ریزان و سیاست گذاران شهری را به مسئله تاب آوری بیشتر جوامع در مواجهه با مخاطرات طبیعی به نمایش می گذارد. ازاین رو هدف پژوهش حاضر، تحلیل فضایی تاب آوری مناطق شهری در برابر زلزله در شهر کرمانشاه است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شهروندان شهر کرمانشاه است که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است و از روش های توصیف فراوانی ابعاد و گویه ها و آزمون های تی تک نمونه ای، فریدمن و کروسکال والیس و روش CV جهت تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های نشان می دهد؛ تاب آوری شهر کرمانشاه در همه شاخص ها (آگاهی، دانش، مهارت، نگرش و سرمایه اجتماعی ) در حد متوسط است ، همچنین شاخص نگرش بیشترین اهمیت را در تاب آوری داشته است و شاخص های؛ آگاهی، سرمایه اجتماعی، دانش و مهارت در رتبه های بعدی قرار دارند. نتایج آزمون کروسکال والیس هم نشان می دهد، تفاوت معنادار بین مناطق هشت گانه در کلانشهر کرمانشاه از لحاظ کل شاخص های تاب آوری وجود دارد و اینکه وضعیت مناطق هشت گانه در یک سطح نمی باشند. در بین شاخص ها بیشترین نابرابری مربوط به شاخص آگاهی و کمترین مربوط به شاخص سرمایه اجتماعی است. در کل تحلیل فضایی تاب آوری در شهر کرمانشاه در حد متوسط و در بین مناطق تفاوت وجود دارد.
واکاوی پیوند میان ضخامت جو با شمار روزهای برف پوشان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
85 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی ارتباط و پیوند میان تغییرات ضخامت جو با شمار روزهای برف پوشان در ایران است. برای این منظور داده های مقادیر ارتفاع ژئوپتانسیل ترازهای 850، 700، 600 و 500 هکتوپاسکال از پایگاه (ECMWF) به صورت روزانه و در تفکیک مکانی 25/0 × 25/0 درجه ی طول و عرض جغرافیایی برای بازه ی زمانی 1399-1379 دریافت گردید. مقادیر ضخامت جو متغیّری است که نماینده ی دمای لایه ی هواست و هرچه مقادیر ضخامت جو کم تر باشد نشان دهنده ی این مسئله است که دمای لایه ی هوا نیز سردتر است و هرچه مقادیر ضخامت جو نیز بیشتر باشد دمای لایه ی هوا نیز گرم تر است. همچنین داده های پوشش برف سنجنده ی مودیس تررا و مودیس آکوا به صورت روزانه برای دوره ی زمانی 1399-1379 و در تفکیک مکانی500 × 500 متر از تارنمای ناسا برداشت شد. با توجه به عدم تفکیکِ مکانیِ یکسان داده های ضخامت جو و پوشش برف به کمک عملیات های برنامه نویسی و روش نزدیک ترین همسایه، تفکیک مکانی داده های پوشش برف به 25/0 × 25/0 درجه ی طول و عرض جغرافیایی تبدیل شد. یافته ها نشان می دهد بیشترین مقادیر ضریب همبستگی در فصل زمستان قابل مشاهده است، به گونه ای که در بخش های زیادی از ارتفاعات در ایران مقادیر ضریب همبستگی معنادار به کم تر از 7/0- نیز می رسد و گویای این مسئله است که هرچه مقادیر ضخامت جو کمتر باشد شمار روزهای برف پوشان نیز بیشتر خواهد بود. همچنین در فصول بهار و پاییز شمار یاخته هایی که دارای همبستگی معنادار هستند نسبت به فصل زمستان کمتر است که این مسئله به سبب کمتر بودن تعداد روزهای برف پوشان در مقایسه با فصل زمستان است. با توجه به افزایش مقادیر ضخامت جو طی سال های گذشته در نیم کره ی شمالی و ایران که به نوعی بازتاب دهنده ی افزایش دما در لایه های جو است، این مسئله می تواند برای پایداری انباره های برفی به ویژه در ارتفاعات تهدیدی جدی به حساب آید.
ارزیابی خدمات اکوسیستمی تولید آب بر اساس کاربری و پوشش اراضی در اکوسیستم های منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
27 - 47
حوزههای تخصصی:
تولید آب یکی از مهم ترین خدمات اکوسیستمی تولیدی است که تحت تأثیر ویژگی های کاربری اراضی تغییر می کند. این پژوهش با هدف ارزیابی تولید آب در منطقه سیستان و ارزیابی همبستگی مکانی آن با ویژگی های کاربری اراضی بر مبنای سنجه های تراکم و تعداد لکه، بزرگ ترین لکه، شکل سیمای سرزمین و تراکم لبه انجام شد. مدل اینوست برای ارزیابی تولید آب و رگرسیون وزنی مکانی (GWR) برای بررسی همبستگی مکانی بین تولید آب و سنجه های سیمای سرزمین استفاده شد. مجموع تولید سالیانه آب در منطقه حدود 71 میلیون مترمکعب (به طور میانگین 43 مترمکعب در هکتار) برآورد گردید که بیشترین میزان آن در مناطق غربی و کمترین میزان آن در بخش های شرقی مشاهده شد. اراضی بایر و ساخته شده ها به ترتیب با 65 و 4 مترمکعب در هکتار دارای بیشترین و کمترین میزان تولید آب بودند. نتایج GWR مشخص کرد بین تولید آب با سنجه های موردنظر همبستگی مکانی معناداری وجود دارد (0.95<R2<0.98, p-value<0.01) که بیانگر اثر ویژگی های کاربری اراضی بر فراهم سازی خدمات اکوسیستمی تولید آب است. این مطالعه اطلاعات مفیدی در رابطه با میزان تولید آب و ارتباط آن با ویژگی های مختلف کاربری های اراضی در منطقه مطالعاتی ارائه داده است که می تواند در راستای اتخاذ راهبردهای مناسب برای حفظ منابع آبی مورداستفاده قرار گیرند.
تحلیل مکانی و زمانی زمین لرزه های ایران در طی سال های 1907 تا 2023(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
222 - 243
حوزههای تخصصی:
موقعیت زمین ساختی ایران سبب شده است تا این کشور پتانسیل لرزه خیزی بالایی داشته باشد. با توجه به اینکه زمین لرزه با خسارات جانی و مالی زیادی همراه است و مطالعه در این زمینه دارای اهمیت بالایی است، در این پژوهش به تحلیل مکانی و زمانی زمین لرزه های رخ داده در ایران پرداخته شده است. این پژوهش بر مبنای روش های کمی است. مهم ترین داده های پژوهش، لایه رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، لایه رقومی گسل های ایران و همچنین اطلاعات مربوط به کانون زمین لرزه های ثبت شده در ایران در طی سال های 1907 تا 2023 (1402-1286) است که از سایت USGS تهیه شده است. مهم ترین ابزارهای پژوهش ArcGIS و SPSS بوده است. با توجه به اهداف مورد نظر، در این پژوهش ابتدا به آنالیز مکانی و سپس آنالیز زمانی زمین لرزه های رخ داده پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله، در طی دوره زمانی موردمطالعه، 7139 زمین لرزه با بزرگای بیش از 3 ریشتر در ایران ثبت شده است که 12 زمین لرزه بیش از 7 ریشتر بزرگا داشته اند (بر این اساس حدوداً هر 10 سال یک بار شاهد یک زمین لرزه بیش از 7 ریشتری در ایران بوده ایم). نتایج آنالیز مکانی و تحلیل فضایی زمین لرزه های رخ داده نشان داده است که از نظر کمی و تعداد کانون های زمین لرزه، مناطق جنوب غربی کشور دارای بیش ترین پتانسیل لرزه خیزی هستند ولی از نظر زمین لرزه های با بزرگای بالای 7 ریشتر، مناطق شرقی و شمال غربی کشور دارای پتانسیل بالاتری هستند. همچنین مناطق مرکزی کشور، خصوصاً مناطق مجاور شهر اصفهان، دارای کم ترین پتانسیل لرزه خیزی هستند. نتایج آنالیز زمانی زمین لرزه های رخ داده نیز نشان داده است که بیش ترین تعداد زمین لرزه های رخ داده مربوط به ماه های فروردین و اردیبهشت و ساعات اولیه بامداد بوده است.
Hydropolitical Relations: Identification and Classification of Effective Factors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
105 - 136
حوزههای تخصصی:
Hydropolitical relations between different actors can include a range of behaviors from peace to military conflict. Because of the multiplicity of scales and discourses, hydropolitical relations are affected by various factors that have not been studied coherently in hydropolitics literature. The purpose of this research is to expound on the factors that impact hydropolitical relations, and measure their relative significance. To this end, 12 macro factors and 61 secondary factors were detected for the design of the questionnaire based on the library data in the field of hydropolitical relations. In order to rank factors, the AHP method questionnaire was used, which was completed by 10 experts in the field of hydropolitics studies. Based on the results, the 12 macro effective factors were ordered as: climate, geography, water resources shortage, water resources management, legal, political, environmental, economic, military, security, cultural, and technological factors.
بررسی تأثیر شیوع ویروس کرونا بر کارکردهای اکتسابی مرزها در جنوب غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
293 - 316
حوزههای تخصصی:
تحولات ناشی از جهانی شدن و ورود به عصر اطلاعات و ارتباطات سبب شده است که فضاهای جغرافیایی درهم آمیخته شود و پیوندهای فضایی تا حد قابل توجهی گسترش پیدا کند. این افزایش سبب شده است کارکردهای ارتباطی مرز ها تا حد قابل توجهی افزایش پیدا کند؛ اما با گسترش ویروس کرونا به یکباره تغییرات گسترده ای ایجاد شد و پیوندهای بین فضا های جغرافیایی دچار تحول شد و کارکرد ارتباطی مرزها تحت تأثیر گسترده ای قرار گرفت. بر این اساس، در تحقیق حاضر که به روش توصیفی و تحلیلی به انجام رسیده است سعی شده است به این سؤال پاسخ داده شود که شیوع ویروس کرونا بر کارکرد ارتباطی مرزها در جنوب غرب آسیا چه تأثیراتی داشته است؟ نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان دهنده آن است که شیوع ویروس کرونا روی کارکردهای اکتسابی مرزها تأثیرات گسترده ای داشته است به گونه ای که کارکرد ارتباطی مرزها در جنوب غرب آسیا را تا حد زیادی تحت تأثیر قرار داده و پیوندهای بین فضاها را تا حد زیادی کاهش داده است تا جایی که در برخی موارد کارکرد مانعی جایگزین آن شده است. از سوی دیگر کارکرد ملت سازی، مشروعیت بخشی و حتی اقتصادی مرزها بعد از گسترش کرونا برجسته شده است. اگرچه بیماری ویروس کرونا تا حدی کنترل شده و فروکش کرده است اما به نظر می رسد جوامع انسان در آینده با بیماری ها و مسائل و مشکلات متعددی ازاین دست مواجه خواهد بود که ضرورت توجه به آن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بنابراین، نتایج تحقیق حاضر می تواند زمینه آمادگی کشورها را فراهم آورده و نا امنی ها و چالش های ناشی ازاین دست از مشکلات را تا حد قابل توجهی بتوانند کاهش دهند.
ارزیابی خسارت های زیست محیطی و اقتصادی معدن زغال سنگ سنگ دَرکا-آمل بر خاک، پوشش گیاهی و درختان جنگلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
151 - 168
حوزههای تخصصی:
استخراج معادن زغال سنگ در هر نقطه از جهان همواره صدمات هنگفتی برای چشم اندازهای طبیعی و جوامع بیولوژیکی فون و فلور به همراه داشته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی خسارت های زیست محیطی و اقتصادی ناشی از فعالیت معدن زغال سنگ سنگ درکا آمل انجام شد. برای ثبت خصوصیات درختان در خارج از محدوده معدن، ترانسکت هایی در چهار جهت اصلی پیاده شد و بر روی آنها پلات های دایره ای 1000 متر مربعی در فواصل 50، 100، 150، 200 و 250 متری اندازه گیری و با قطعات نمونه شاهد مقایسه شد. جهت اندازه گیری شاخص های تنوع زیستی پوشش علفی، تعداد 3 پلات مربعی 5/1×5/1 متر در هر یک از فواصل 5 گانه در هر جهت جغرافیایی اندازه گیری و با قطعات نمونه شاهد مقایسه شد. نتایج نشان داد که شاخص های تنوع زیستی و غنای گونه ای پوشش علفی در فواصل 50، 100 و 150 متری از حاشیه معدن دارای وضعیت نامساعدتری نسبت به فواصل 200 و 250 متری بودند. فراوانی، سطح مقطع و ارزش تجاری درختان سرپا در فواصل 50 و 100 متری از حاشیه معدن دارای کمترین مقدار بود. وضعیت تنوع زیستی گونه های علفی و تراکم و ترکیب درختان جنگلی به دلیل حضور گونه های اصلی و کلیماکس جنگل در فواصل 250 متری و بیشتر، بهتر شده بود. در فواصل 50 و 100 متر از محدوده معدن غالبیت گونه های علفی شدیداً نورپسند و فرصت طلبی همچون تمشک، کارکس، سرخس عقابی و گزنه به واسطه افزایش شدت نور و کاهش تراکم تاج پوشش درختان سرپا مشاهده شد؛ در حالی که با فاصله گرفتن از حاشیه معدن به دلیل افزایش تراکم درختان سرپا و افزایش درصد تاج پوشش، غالبیت گونه های سایه پسند علفی النا، بنفشه، فرفیون، سیکلمن و حتی پامچال بیشتر شد. با توجه به حجم عملیات خاک برداری و خاک ریزی میزان خسارت ایجادشده در این معدن با طول مسیر 7/1 کیلومتر و عرض تخریب 50 متر (مساحت 5/8 هکتار) برابر 000/960/989/1 ریال بوده است. خسارت اقتصادی قطع کامل 1700 اصله درخت جنگلی برابر 000/000/960/6 ریال برآورد شد. مجموع خسارات تخریب خاک و درختان جنگلی در این معدن 000/960/949/8 ریال برآورد گردید. با توجه به نتایج، پیشنهاد می گردد رویکرد جدیدی نسبت به عدم صدور پروانه بهره برداری برای معادن کم بازده در جنگل هایی با ارزش چشم انداز، تنوع زیستی و تفرجی بسیار بالا همچون جنگل های هیرکانی اتخاذ گردد و زغال سنگ موردنیاز کشور از سایر ذخایر معدنی موجود در استان های خارج از محدوده جنگل های هیرکانی تأمین گردد.
ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی در دو منطقه جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
امروزه به دنبال توسعه کشاورزی، نگرانی هایی در مورد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی مانند آلودگی آب، خاک، هوا، کاهش حاصلخیزی، فرسایش خاک و تخلیه منابع بر پایه استفاده از نهاده های غیرقابل تجدید بوجود آمده است که نیازمند چاره اندیشی در این باره است. این پژوهش به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی و تخلیه منابع، طی سال زراعی 99-1398 در دو شهرستان گرگان و زاهدان انجام شد. در این پژوهش مصرف آب، کود ورمی کمپوست، مصرف نانو کلات کود نیتروژن، نانو کلات کود فسفر و نانو کلات کود پتاسیم، و مصرف کامل کود شیمیایی (از منبع اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم) به عنوان نهاده های ورودی مستعد آسیب به محیط زیست در نظر گرفته شدند. به طور کلی به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان گرگان به دلیل مصرف کمتر نهاده ها در تمامی بخش های اثر بارهای محیطی کمتری نسبت به شهرستان زاهدان ایجاد می کند. بر اساس نتایج شاخص نهایی می توان نتیجه گرفت که بیشترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در شهرستان زاهدان مربوط به گروه تاثیر تخلیه منابع آب به میزان 18/3 متر مکعب و در شهرستان گرگان مربوط به گروه تاثیر اسیدی شدن اکوسیستم خشکی با مقدار 608/1 کیلوگرم معادل کیلوگرم SO2 در تولید یک تن علوفه خرفه بوده است، همچنین کمترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در هر دو شهرستان زاهدان و گرگان مربوط به گروه های تأثیر تخلیه منابع فسفات و پتاسیم با مقادیر بسیار ناچیز می باشد. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص زیست محیطی (Eco-X) و شاخص تخلیه منابع (RDI) به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان زاهدان شاخص زیست محیطی (387/3 = Eco-X) بالاتری را نسبت به شهرستان گرگان (899/2 = Eco-X) نشان داد و فشارهای محیطی بیشتری ایجاد کرد. اما شاخص تخلیه منابع (RDI) برای شهرستان زاهدان به میزان (188/3 = RDI) و برای شهرستان گرگان به میزان (456/1 = RDI) محاسبه گردید.
ارزیابی کمی ناپایداری کناره ای رودخانه جاجرود در بالادست سد لتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش کناره ای یکی از منابع اصلی تولید رسوب در رودخانه ها است در صورتیکه از حالت طبیعی خارج شود منجر به مخاطره ناپایداری کناره ا ی می شود و رسوب تولیدی برای سازه های پایین دست از جمله سدها مشکلات زیادی ایجاد می کند. رودخانه جاجرود بعنوان یکی از تامین کننده های مهم آب شرب و کشاورزی در شرق تهران، با توجه به توسعه سکونتگاه های شهری و روستایی، دارای پتانسیل بالای فرسایش کناره ای است. قرارگیری سدهای لتیان و ماملو نیز در پایین دست آن، می تواند چالش های زیادی در خصوص بهره برداری بهینه از این سازه ها ایجاد نماید. از این رو، در پژوهش حاضر، میزان خطر فرسایش کناری و شناسایی مناطق مستعد فرسایش کناری در رودخانه جاجرود با استفاده از مدل BANCS (شاخص NBS و BEHI) در 11 بازه بر اساس برداشت های میدانی و داده های تکمیلی از جمله تصاویر هوایی و پهبادی ارزیابی می شود. مقایسه نتایج و ارزیابی این دو شاخص، نشان داد مدل BEHI نسبت به مدل NBS برای رودخانه جاجرود کارآمدتر است. نتایج حاصل از شاخص BEHI نشان داد که در کناره راست و چپ بازه 3،7،8،9 و کناره چپ بازه 2 فرسایش زیاد و در سایر کناره ها فرسایش کم است. هم چنین، با توجه به مشاهدات میدانی، مشخص شد فرسایش کناره ای از پدیده های غالب و فعال در بازه های مورد مطالعه رودخانه جاجرود است، که در بازه های مختلف، آثار و پیامدهای گوناگونی چون تغییر الگوی رودخانه و گسترش عرض رودخانه در مسیرهای مستقیم داشته است.
سنجش تغییرات زمانی- مکانی کاربری اراضی و کیفیت زیستگاه های حوضه آبخیز تجن با استفاده از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۱۱۱-۹۷
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت زیستگاه های آبخیز تجن در شمال ایران بر مبنای تغییرات کاربری اراضی در بازه زمانی 1431-1371 و بررسی ارتباط آن با سنجه های تعداد لکه (NP)، تراکم لکه (PD)، تراکم لبه (ED)، بزرگترین لکه (LPI)، شکل لکه (LSI) و جداشدگی (SPLIT) انجام پذیرفت. تصاویر لندست 8 و 4 برای تهیه نقشه های کاربری اراضی در سال های 1371، 1401 و 1431 با استفاده از روش های حداکثر احتمال، ترکیب متقاطع و CA-Markov در نرم افزارهای انوی و ترست پردازش شد. کیفیت زیستگاه های حوضه نیز با استفاده از اینوست در سه سناریو بر مبنای نقشه های کاربری اراضی ارزیابی و رابطه آن با تغییرات کاربری اراضی و سنجه های موردنظر بر اساس رگرسیون حداقل مربعات و آزمون همبستگی اسپیرمن تحلیل شد. نتایج نشان داد در بازه زمانی 1371 تا 1431، اراضی جنگلی و کشاورزی به ترتیب بیشترین تغییرات کاهشی (82460- هکتار) و افزایشی (76392 هکتار) را داشتند. زیستگاه های بخش مرکزی حوضه از کیفیت بالاتری نسبت به پهنه های شمالی و جنوبی برخوردار بودند. رابطه کیفیت زیستگاه ها با تغییرات کاربری اراضی معنادار و معکوس (-0.95)، با سنجه های NP، PD، ED و LSI غیرمستقیم و معنادار (-0.46) و با سنجه های LPI و SPLIT ضعیف مشاهده گردید. این مطالعه نشان داد که کیفیت زیستگاه ها حوضه مطالعاتی تحت تأثیر تغییرات کاربری اراضی و ویژگی های لکه های سیمای سرزمین طی 30 سال گذشته کاهش یافته و احتمالاً همین روند تا 30 سال آینده نیز ادامه می یابد. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان مبنای تصمیم گیری در راستای توسعه کاربری ها در منطقه و حفاظت محیط زیست آن قرار گیرد.
تحلیلی بر انتقال آب میان حوضه ای در استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
22 - 41
حوزههای تخصصی:
آب گران بهاترین ثروتی است که در اختیار بشرقرار گرفته است، به خصوص در مناطق خشک کشور که سطح عظیمی از کشور ما را در بر گرفته است. امروزه جوامع بین المللی از اهمیت آب برای رشد اقتصادی و اجتماعی پایدار در زمان حال وآینده آگاه گشته اند. در سطح ملی سهم زیادی از سرمایه گذاری ها صرف زیر ساخت ها و امور زیر بنایی و بهبود مدیریت منابع آب وانتقال آن می شود. این عوامل یاد شده بیانگر اهمیت بخش آب وامنیت اقتصادی واجتماعی در سطح ملی خواهد بود.
مسئولان امر، در سال های اخیر به دلیل سوء مدیریت در حفظ منابع آبی و همچنین زیرساخت های هدایت منابع آبی زیرزمینی نتوانسته اند فکری به حال خشکسالی پیش بینی شده انجام دهند. یکی از طرح های انتقال آب بین حوضه ای که در دست مطالعه و اجرا می باشد، انتقال آب از بهشت آباد به زاینده رود می باشد. طرح بهشت آباد، عنوانی است که برای انتقال آب از استان چهارمحال و بختیاری به استان های اصفهان، یزد و کرمان به کار برده می شود. طبق این طرح قرار است نسبت به انتقال سالانه حدود یک میلیارد و صد میلیون مترمکعب، آب به فلات مرکزی ایران اقدام شود در حالیکه استان چهارمحال و بختیاری با کمبود شدید آب آشامیدنی مواجه می باشد. طرح انتقال آب بهشت آباد یکی از طرح های بزرگ انتقال میان حوضه ای محسوب می شود که قرار است آب را از استان چهارمحال و بختیاری به استان های اصفهان، یزد و کرمان انتقال دهد. این طرح در کش وقوس قانون گذاری ها و تحت فشار افکار عمومی استان های خوزستان، چهارمحال و بختیاری و نمایندگان این استان ها در مجلس، علی رغم تصویب در شورای عالی آب هنوز اجرا نشده است. بیشتر کارشناسان معتقدند اجرای این طرح، به طور خاص پیامدهایی منفی بر استان های مبدأ و به طور عام بر امنیت ملی دارد. کنشگری های سیاسی، چالش های امنیتی (درگیری های قومی)، تنش های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی حاصل از مطالعه نکردن و امکان سنجی نادرست طرح، از جمله مسائلی هستند که توجیه پذیری اجرای آن را ناموجه جلوه می دهند. این پروژه که برای انتقال آب از منطقه زاگرس به فلات مرکزی ایران اجرا می شود، شامل احداث سد ذخیره مخزنی به ارتفاع حدود (180متر) در محل تقاطع رودخانه های کوهرنگ و بهشت آباد است.
تحلیل عوامل مؤثر در وضعیت لبه اکولوژیک شهری با تأکید بر اکوتوریسم (مورد مطالعه: منطقه 15 در جنوب شرقی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
255 - 272
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد روزافزون جمعیت و ازبین رفتن طبیعت و جایگزینی فضاهای مصنوع به جای آن ها، مشکلات فراوان زیست محیطی برای شهرها ایجاد شده است؛ ازاین رو شهرهایی که بدون توجه به محیط زیست و آثار به جای مانده از فعالیت های انسانی بر آن مدیریت می شوند، آسیب های جبران ناپذیری به مناظر طبیعی وارد می کنند. رویکرد اکولوژیک رویکردی ضروری در بازسازی بافت های شهری موجود و استفاده از جاذبه های طبیعی در زمینه اکوتوریسم است. با توجه به شرایط مذکور، سؤال اصلی پژوهش تحلیل عوامل و زمینه هایی است که موجب تغییرات منفی لبه اکولوژیک منطقه 15 در جنوب شرقی تهران با تأکید بر اکوتوریسم شده است. هدف اصلی پژوهش تحلیل لبه اکولوژیک منطقه 15 در جنوب شرقی تهران با تأکید بر اکوتوریسم است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت تحلیلی و از نظر روش کیفی- کمّی است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است. جامعه آماری تحقیق را 80 نفر از کارشناسان شهرداری منطقه 15، دفاتر توسعه محله ای و اساتید شهرسازی تشکیل می دهند و تکنیکی که در این راستا استفاده شده، تکنیک دلفی است. روش نمونه گیری استفاده شده در پژوهش حاضر، احتمالی و از نوع طبقه ای بوده است. ا بزار گردآوری داده ها پرسش نامه از نوع بسته است. برای تحلیل داده ها از مدل تاپسیس استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که عوامل محیطی، کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی، گردشگری و عملکردی در جاذبه های طبیعی در لبه جنوب شرقی تهران (منطقه 15) تأثیرگذار است. علاوه براین، تحلیل داده ها نشان می دهد که معیار حفظ فضای سبز و پوشش گیاهی، با کسب امتیاز 504/0 توانسته است در صدر معیارهای بررسی شده قرار بگیرد.
Free Trade as a Force of Political Stability: The Case of Malaysia(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
61 - 86
حوزههای تخصصی:
Free trade can influence political stability by fostering economic growth, reducing poverty, and increasing employment opportunities, leading to a more content and stable society, while also potentially reducing tensions by creating interdependencies with other countries. While free trade offers many benefits, free trade also brings monopolization and corporate Power. It can be seen in favor of large multinational corporations that have the resources to dominate markets. The objective of the article is to examine how Malaysia's free trade agreements work with Pakistan, New Zealand, India, and Australia that have influenced political stability. While free trade is often touted as a mechanism for economic growth and political cooperation, its impact on political stability remains complex. So, this article will analyze whether these trade agreements have effectively contributed to Malaysia's political stability, considering both positive outcomes and potential risks. The methodology employs a mixed-method approach, including a qualitative, doctrinal and socio-legal approach. The results shows that Malaysia's free trade agreements with Pakistan, New Zealand, India, and Australia have impacted economic growth, more foreign investment, and stronger diplomatic relations, created a more stable political environment and making Malaysia more resilient to economic shocks. The article also suggests for strengthening the bilateral agreement between all countries for boosting economic market.
ارتقای فرم های ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای ساختمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
131 - 150
حوزههای تخصصی:
تعیین میزان آسیب پذیری ساختمان ها، با استفاده از شناخت نقاط ضعف سازه و مصالح مصرفی با هدف اولویت بندی پروژه های مقاوم سازی حائز اهمیت بسیاری است و در صورتی که این ارزیابی با دقت و ظرافت خاصی صورت نپذیرد، خسارات مالی زیادی را برجا خواهد گذاشت. بررسی ها به وضوح نشان می دهند که برخی از معیارهای تاثیرگذار در تصمیم گیری در راستای اولویت بندی ساختمان ها در ایران نامناسب هستند. با توجه به اهمیت این موضوع در مقاله حاضر سعی شده است با شناسایی نقاط ضعف فرم های ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای ساختمان های موجود در ایران به خصوص فرم های ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های مدارس، معیارهای موثرتری در تصمیم گیری در راستای اولویت بندی مدارس شناسایی شوند. بدین منظور با بررسی دستورالعمل های ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های موجود و سایر منابع مرتبط و همچنین نظرسنجی از اساتید و مهندسین سازه ای مجرب، معیارهای موثرتری به منظور ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های مدارس، شناسایی و وزن دهی شدند. به منظور بررسی دقت معیارهای وزن دهی شده بیش از ۱۰۰ مدرسه مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که فرم های طراحی شده نواقص کارشناسی شده فرم های مدارس موجود را برطرف نموده است.
آسیب شناسی گفتمان آمایش در ایران (چرا آمایش در ایران به گفتمان تبدیل نشده است؟)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
76 - 84
حوزههای تخصصی:
از ابتدای دهه ۵۰ هجری شمسی که اصطلاح آمایش سرزمین در ادبیات برنامه ریزی ایران مطرح شد، علی رغم گذشت بیش از نیم قرن تاکنون مقوله آمایش نه در سطح نظام تصمیم گیری و اجرا و نه در حوزه عمومی تبدیل به گفتمان نشده است. از این رو علی رغم ضرورت و اهمیت هیچ گاه مطالبه عمومی در زمینه آمایش سرزمین شکل نگرفته و حتی متأسفانه در حوزه های تخصصی نیز مطالبه توجه به رویکرد آمایشی، تقنین قوانین لازم و جریان پیدا کردن تدابیر اجرایی ذیل راهبردهای آمایشی ابراز نشده است. بنابراین در طول این نیم قرن فراز و فرودهای بسیاری در رابطه با آمایش سرزمین و نهادهای مرتبط مشاهده شده است؛ به گونه ای که توقف رویکرد آمایشی و تعطیلی نهادهای مرتبط هیچ انتقادی را برنینگیخته و توجه به راهبردها و تدوین سیاست ها بیشتر معطوف به سلیقه و خواست برخی مدیران و کارشناسان بوده است و نه در پاسخ به مطالبه ای عام یا خاص. توجه به ریشه های این وضعیت و آسیب شناسی و شناخت عوامل فرهنگی، مدیریتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دخیل در آن می تواند به رقم زدن فضای مطلوب و بسط و تعمیق گفتمان آمایشی به عنوان یک خرده گفتمان ذیل گفتمان پیشرفت در سپهر عمومی و در نظام برنامه ریزی بینجامد. شناسایی گره های موجود در مسیر گفتمان شدن رویکرد آمایش سرزمین و ارائه راهبردها و سیاست ها برای شکل گیری، بسط و تقویت گفتمان آمایشی در ایران و نهایتاً ارائه پیشنهادهای مشخص برای رعایت الزامات آمایش سرزمین در اجرای تدابیر سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هدف این مقاله است.
بررسی ارتباط توسعه یافتگی و تخصیص منابع در ایجاد سکونت گاه های انسانی جدید در طی سال های 1390 تا 1400 (نمونه موردی: ایران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
120 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط توسعه یافتگی و تخصیص منابع در ایجاد سکونت گاه های انسانی جدید در طی سال های 1390 تا 1400 و در ایران می باشد. روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که داده های آن به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده به صورت کمی صورت گرفته است. برای بررسی داده های گردآوری شده از روش های متعددی استفاده شده است به طوری که برای وزن دهی به شاخص ها از روش آنتروپی شانون، برای ارزیابی وضعیت توسعه یافتگی استان های کشور از روش تصمیم گیری چند شاخصه ویکور، برای ارتباط یابی میان متغیر سکونتگاه های انسانی (شهر و دهستان) به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای تخصیص منابع (بودجه تملک دارایی) و توسعه یافتگی به عنوان متغیر مستقل از روش رگرسیون وزن دار جغرافیایی و برای ارزیابی توزیع سکونتگاه ها از روش توزیع جهت دار استفاده شده است. نتایج نشانگر این است که بیشتر سکونتگاه های انسانی در سال 1390 در موقعیت جغرافیایی شمال غربی کشور پراکنده شده اند که با طی روند زمانی و افزایش تعداد سکونتگاه های انسانی این روند تغییریافته و پراکندگی سکونتگاه های انسانی بیشتر به سمت مرکز کشور کشیده شده است. همچنین ارتباط متغیر سکونتگاه های انسانی (شهر و دهستان) و متغیرهای تخصیص منابع (بودجه تملک دارایی) و توسعه یافتگی نشانگر این است که میزان تأثیرگذاری توسعه یافتگی استان ها و سهم تخصیص منابع در ایجاد سکونتگاه های انسانی از مقدار 28 درصد در سال 1390 به مقدار 58 درصد در سال 1400 رسیده است که دلیل اصلی این موضوع انباشت سرمایه و امکانات در مناطق با توسعه یافتگی بالا می باشد که دلیل ایجاد آن، بازتولید نابرابری منطقه ای در کشور می باشد.
بررسی تأثیر پل بر روی پهنه سیل گیر رودخانه با استفاده از نرم افزارهای HEC-RAS و Arc-GIS (مطالعه موردی: پل سرنق بر روی رودخانه زولا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
47 - 62
حوزههای تخصصی:
رودخانه زولا مهم ترین رودخانه آب شیرین استان آذربایجان غربی است. این رودخانه زهکش آب های سطحی حوزه آبریز دریاچه ارومیه است. پل سرنق بر روی این رودخانه در مسیر جاده سرنق- سلماس قرار دارد. وقوع سیل با دوره بازگشت بالا و مخرب در نواحی همجوار رودخانه ها بخصوص در مجاورت مناطق مسکونی شهری و روستایی موجب به وجود آمدن خسارات جانی و مالی بسیاری می شود. ازاین رو بررسی رفتار هیدرولیکی رودخانه ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در مطالعه حاضر به بررسی حد بستر رودخانه زولا و پهنه سیل گیر آن تحت تأثیر سازه پل پرداخته شد. در این راستا محدوده پل جاده سرنق با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS موردمطالعه قرار گرفت که با استفاده از نقشه های توپوگرافی 1:2000 رودخانه زولا و نرم افزار ArcGIS و الحاقیه HEC-Geo RAS و نرم افزار HEC-RAS تحلیل جریان با لحاظ دبی های با دوره بازگشت های 2، 5، 10، 25، 50 و 100 ساله انجام شد. بدین منظور دو حالت مد نظر قرار گرفته و بررسی گردید؛ حالت اول مربوط به شبیه سازی جریان در حالت طبیعی بوده و در حالت دوم به شبیه سازی جریان با وجود پل پرداخته شد. پل ها با توجه به شرایط منطقه براساس دبی با دوره بازگشت 25 ساله بررسی و با دبی سیلاب 100 ساله کنترل گردید. همچنین ارزیابی حد بستر برای شرایط قبل از احداث پل و شرایط کنونی انجام گرفته است. نتایج نشان داد با کاهش عرض رودخانه از حدود 225 متر به 32 متر در اثر احداث پل و کاهش سرعت به 38/0، پس زدگی جریان آب و رسوب گذاری در بالادست پل و افزایش سرعت جریان به 17/5 و فرسایش و کف کنی رودخانه پائین دست پل گردیده است که جهت جلوگیری فرسایش در پائین دست پل می بایست سازه تثبیت بستر اجرا گردد.
آشکارسازی تفاوت های دمایی ناشی از تغییرات کاربری شهری و حومه (مورد مطالعه: شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
217 - 242
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان ارومیه و ارتباط آن با دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست طی دوره 1990 تا 2019 نگاشته شد. بدین منظور کاربری های اراضی شهرستان با استفاده از 50 موقعیت نمونه زمینی حاصل از ترکیب مرئی تصاویر لندست با به کارگیری الگوریتم طبقه بندی نظارت شده در محیط GIS طبقه بندی و تحلیل گردید. نتایج نشان داد اراضی شهری با تغییرات چشمگیری روبرو بوده است. بررسی دمای سطحی کاربری های مختلف با استفاده از الگوریتم دمای درخشندگی نشان داد اراضی فاقد پوشش گیاهی با 5/33 درجه سلسیوس بالاترین دما را داشته اند؛ درحالی که کمترین میانگین دما با 4/25 درجه سلسیوس مربوط به کاربری باغات بوده است. از لحاظ تغییرپذیری دما، پهنه باغات با 5/7 درجه سلسیوس متغیرترین میانگین فضایی دما را داشته اند؛ درحالی که پهنه کشاورزی آبی با 2.1 درجه سلسیوس کمترین میزان انحراف معیار فضایی دما را داشته اند. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین تفاوت دمایی و تغییرات کاربری اراضی نشان داد ضریب همبستگی بین تغییرات دمایی و تغییرات پهنه های شهری برابر 86/0 و در پهنه کشاورزی آبی برابر 82/0 بوده است. کاربری باغات، اراضی بایر و پهنه باتلاقی نیز همبستگی بین تغییرات دوره ای کاربری اراضی و تغییرات دما بیش از 8/0 بوده است و در سطح اطمینان 95/0 معنی دار هستند؛ اما در سطح پهنه های مراتع، کشاورزی دیم و پهنه آبی، همبستگی یا ارتباط معنی داری در سطح اطمینان مذکور مشاهده نگردید.
مروری نظام مند بر کاربرد کلان داده ها در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت فنّاوری و افزایش استفاده از شبکه های اجتماعی و اینترنت، حجم تولید داده ها افزایش چشمگیری داشته و بهره گیری از مفهوم «کلان داده ها» نیز به تبع آن، به طور فزاینده ای در پژوهش های علمی مختلف به چشم می خورد؛ اما سازمان دهی و تحلیل ادبیات موجود با محوریت بهره گیری از کلان داده ها در حوزه گردشگری برای شناسایی وضعیت تحقیقات صورت گرفته در این عرصه، خود مسئله ای است که هدف این مطالعه است؛ ازاین رو این پژوهش به بررسی میزان بهره گیری از کلان داده در تحقیقات گردشگری منتشر شده از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۲، به شناسایی شکاف های پژوهشی و فرصت های پیشرفت های آتی پرداخته است. ازآنجاکه این پژوهش در پی ارائه تصویری کلی از کارهای انجام شده در مقالات منتشر شده در حوزه گردشگری است، از روش مطالعه نگاشت نظام مند استفاده شده است. مقاله ها براساس این ویژگی ها بررسی شدند: موضوع تحقیق، توصیف مفهومی و نظری، منابع داده، نوع داده و اندازه، روش های جمع آوری داده ها، روش های تجزیه وتحلیل داده ها و گزارش و تجسم داده ها. یافته های این مطالعه حاکی از افزایش تحقیقات انجام شده در حوزه مدیریت مهمان نوازی و گردشگری با استفاده از روش های تحلیلی برای کلان داده هاست. بااین حال، این حوزه پژوهشی از نظر دامنه نسبتاً پراکنده و در روش شناسی محدود است و شکاف های متعددی را نشان می دهد. نتیجه دیگر آن که پژوهش های گردآوری شده نشان می دهند هنوز از پتانسیل کلان داده ها به طور کامل استفاده نشده و فرصت های زیادی پیش روی صنعت گردشگری از بعد پژوهشی وجود دارد. همچنین آشنانبودن کامل پژوهشگران این حوزه با ابزارهای تحلیل و تصمیم گیری داده محور چالشی است که در این پژوهش نمایان شده است.