فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۸۱ تا ۵٬۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پیاده محوری از جمله عواملی است که می تواند در تجدید حیات مدنی فضاهای شهری مؤثر باشد و از طریق افزایش زمینة حضور شهروندان در مکان های جمعی، تعاملات و همبستگی اجتماعی را بیشتر کند. در این راستا، ارتقای عوامل کیفی و کمّی پیاده مداری مکان های شهری، زمانی می تواند تحقق یابد که اولویت سنجی مسائل موجود، مبتنی بر نظریات شهروندان و استفاده کنندگان از این فضاها باشد. ازآنجا که نظرات و آرای مختلفی در سطح شهر و پیرامون مسائل موجود شهری و اولویت های آن وجود دارد و اتخاذ تصمیمات نیز باید همگرا و درجهتِ پوشش همه جانبة اولویت ها باشد؛ بنابراین، هدف این پژوهش ارتقای کیفی پیاده راه ها و بررسی تطبیقی دیدگاه های متخصصان و شهروندان از میزان اهمیت شاخص های مؤثر در پیاده مداری فضاهای شهری با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکة (ANP) می باشد. در این روش، معیارها و مؤلفه های ارزیابی در 5 مؤلفه و 26 شاخص بااستفاده از نرم افزار Decisions Super تولید شد و نتایج بررسی های میدانی در نرم افزار مذکور مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. خروجی های مدل به شیوه های مختلف متنی و نمودارهای متنوع و قابل تأمل برای معیارها و شاخص ها قابل ارائه است. یافته های پژوهش نشان می دهد، پنج عاملِ « فیزیکی بصری»، «جابجایی و دسترسی»، «عوامل اجتماعی و فرهنگی»، «عوامل زیست محیطی» و «عوامل کارکردی» بیشترین نقش را در تبیین قابلیت پیاده مداری فضاهای شهری ایفا می کنند. مقایسة امتیاز نهایی پیاده مداری پیاده راه های مورد مطالعه نشان داد که از دیدگاه شهروندان و متخصصان، پیاده راه تربیت دارای شرایط بهتری نسبت به پیاده راه شهریار ولیعصر و مقصودیه می باشد.
نقش عوامل محیطی مؤثر برتخریب گرایی (وندالیسم) در کیفیت عرصه های عمومی شهری (نمونه موردی: محله کبابیان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخریب گرایی به معنی تخریب ارادی اموال عمومی، به عنوان زیرمجموعه ای از جرم و یکی از مشکلات مطرح جوامع شهری امروزی می باشد. آثار تخریب گرایی علاوه بر هزینه ها و خسارات مالی وارده بر سرمایه های عمومی، موجب کاهش امنیت و در پی آن کاهش سطح کیفیت عرصه های عمومی شهری می شود. روش تحقیق شامل روش توصیفی تحلیلی و همچنین روش علی پس از وقوع بوده و ابزار گرداوی اطلاعات به صورت پیمایشی با مدل سنجش از طریق مشاهدات میدانی و پرسشنامه از بین شاخص های مرکزی، میانگین و میانه و از شاخص های پراکندگی، انحراف معیار چند متغیره استفاده شده است. فرض نرمال بودن داده ها در سطح معناداری 5% با تکنیک کولموگروف-اسمیرنف آزمون شده و از آزمون t تک نمونه و آزمون میانگین جامعه با استفاده از نرم افزار spss نیز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، نبود نظارت عمومی، فقدان نورپردازی و وجود علایم ونشانه تخریب، از جمله عوامل مؤثر بر بروز تخریب گرایی وکاهش میزان امنیت و کیفیت فضاهای شهری هستند. بنابراین تغییردرعوامل محیطی در فضاهای شهری موجب کاهش و یا تغییر مکان وقوع رفتارهای تخریب گرایانه افراد در فضاهای شهری عمومی می شود.
تعیین عوامل مؤثر بر شکل گیری نزاع دسته جمعی در فضای شهری (موردمطالعه: شهرستان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزاع و درگیری به زدوخورد بین بیش از دو نفر یا گروه های اجتماعی اطلاق می شود. تاریخ جوامع بشری حاکی از ستیز و کشمکش اجتماعی بین گروه ها بر سر منابع کمیاب، توزیع ناعادلانه ثروت و وجود کینه های تاریخی و انتقام گیری از یکدیگر می باشد. آمارهای رسمی حاکی از افزایش میزان نزاع دسته جمعی در استان اردبیل به ویژه شهرستان مشکین شهر بوده و به این سبب، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر شکل گیری نزاع دسته جمعی در این شهرستان با استفاده از نظریه سرمایه اجتماعی، بی سازمانی اجتماعی، بوم شناسی شهری و آنومی اجتماعی است. روش پژوهش حاضر از نوع پیمایشی (کمی) بوده و با ابزار پرسشنامه بسته–پاسخ در قالب طیف لیکرت انجام گرفته است. حجم جامعه آماری برابر با ۶۶۰۰۰ نفر بوده که طبق فرمول کوکران، (۳۸۴) نفر به طور تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و آلفای کرونباخ بالای (۷/۰) حاکی از روایی بین گویه هاست. با توجه به نرمال بودن متغیرها، از آزمون پارامتریک پیرسون برای سنجش روابط بین متغیرها استفاده شد. براین اساس، نتایج نشان می دهد که نزاع دسته جمعی در سطح بالا (۴۲%)، متوسط (۲۷%) و پایین برابر با (۳۱%) بوده است. یافته های آزمونی حاکی از این است که میزان اعتقادات مذهبی با مقدار ضریب همبستگی (۲۵/۰)، اعتماد اجتماعی (۳۵/۰-)، میزان قانون گرایی (۶۳/۰-)، حاشیه نشینی (۴۵۷/۰)، میزان بیکاری (۱۹/۰)، طایفه گرایی (۳۴/۰) و بی سازمانی اجتماعی شهری (۴۲/۰-) با نزاع دسته جمعی رابطه معنی دار و متغیر بازدارندگی اجتماعی فاقد رابطه معنی داری بوده است.
بررسی میزان سرمایه اجتماعی جهتِ نوسازی بافت فرسوده شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی با شامل شدن ارزش هایی چون اعتماد و مشارکت و همبستگی در پهنه سکونتی، مفهومی است که در فرآیند نوسازی شهری در دهه های اخیر اهمیتی ویژه یافته است. هدف این پژوهش سنجش میزان سرمایه اجتماعی و بررسی ارتباط بین سرمایه اجتماعی با الگوی مداخلات کالبدی و انگیزه تداوم سکونت از یک سو و نوع و میزان رابطه میان سرمایه اجتماعی با افزایش مشارکت و سرعت در اجرای طرح های نوسازی شهری می باشد. این تحقیق به شیوه پیمایشی و با رویکرد توصیفی - تحلیلی انجام شده است. ابزار سنجش در این تحقیق پرسش نامه می باشد. با استفاده از منابع کتابخانه ای به طرح مبانی نظری اقدام شده است. جامعه آماری کلیه ساکنان(سرپرستان خانوار) بافت فرسوده شهر زنجان به تعداد 46150 نفر است. نمونه گیری با روش چندمرحله ای و تصادفی انجام شده و تعداد نمونه با فرمول کوکران 330 نفر انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان داد که ساکنان بافت فرسوده شهر زنجان دارای میزان سرمایه اجتماعی بالاتر از حد متوسط، تقریباً در همه مؤلفه های آن هستند. همچنین معناداری بالای رابطه میان متغیرهای سرمایه اجتماعی، با نوسازی بافت فرسوده شهری را نشان می دهد. هنوز ساکنان بنا به عوامل مختلف از جمله: بی اعتمادی به بدنه مدیریت شهری، عدم تقویت و برنامه ریزی بر روی متغیرهای تأثیرگذار مورد نیاز با تردید و دودلی به مسئله نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده شهری می نگرند. که لزوم برنامه ریزی در این حیطه را گوشزد می نماید.
وظایف دولت در طراحی شهری با توجه به نظریه توسعه انسانی آمارتیاسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۱۴۰-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
توسعه انسانی حلقه پایانی زنجیره ی نظریات ابراز شده در دانش اقتصاد توسعه است که بنابر رای بنیادگذارانش، تحقق آن منوط بر تحقق توسعه در چهار بعد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بطور همزمان خواهد بود. آمارتیا سن، اقتصاد دان نامدار هندی که از مهمترین مروجان این نظریه است، معتقد است که برای تحقق توسعه در تمامی این ابعاد، آزادی ابزاری باید تامین و تضمین شوند. یکی از آنها آزادی دسترسی به فرصتهای اجتماعی است. این آزادی نقش بی بدیل و بسیار مهمی در تحقق توسعه انسانی دارد. یکی از عوامل مهم در دسترسی به فرصتهای اجتماعی، پراکندگی متناسب آنهاست که با مقوله طراحی شهری نسبت تام و تمام دارد. دولت بمثابه نخستین مسئول تحقق فرآیند توسعه موظف است که فضاهای زیست شهری و پراکندگی امکانات را بنحوی طراحی نماید که هیچ شهروندی بجهت صعوبت دسترسی، از فرصتهای اجتماعی محروم نشود.
تحلیل ژئوپلیتیکی شبکه های قدرت در عراق پسا داعش: در راستای ارائه مدلی برای جلوگیری از نفوذ منطقه ای آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله پیش رو تحلیل نقش راهبردی ایران در تحولات سوریه به منظور ارائه ی مدلی برای توازن منطقه ای و نیز ارائه راهکارهایی برای سیاست خارجی کشورمان است. اهمیت استراتژیک روابط دوجانبه ایران و سوریه پای اغلب کشورهای عمده عرب، اروپای غربی و امریکا و اسرائیل را به تحولات این کشور باز کرده است و بنابراین در جنگ داخلی سوریه روابط ایران و سوریه دیگر برخلاف گذشته محدود به سطح دو جانبه و ابعاد امنیتی و ضد اسرائیلی نیست، بلکه می توان گفت که این دو کشور، یک محور را تشکیل داده اند، محوری که امریکا، اسرائیل، اروپای غربی و اکثر جهان عرب را متوجه خود ساخته است. با توجه به این مقدمه سؤال اصلی مقاله این است که نقش راهبردی ایران در تحولات سوریه چگونه است و دارای چه اهداف و چشم اندازی در سیاست خارجی است؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز مطرح می شوند از جمله اینکه سوریه چه جایگاهی در منطقه خاورمیانه دارد؟ بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای حاضر در تحولات سوریه کدام اند؟ نتایج این مقاله نشان می دهد که ایران در تحولات سوریه نقشی راهبردی دارد که این راهبرد در راستای توازن منطقه ای بوده و چشم انداز سیاست خارجی ایران را در منطقه تعیین می کند؛ بنابراین در این مقاله تلاش می شود با روش کیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز مقالات علمی و پژوهشی نقش راهبردی ایران در تحولات سوریه به منظور ارائه ی مدلی برای توازن منطقه ای و نیز ارائه راهکارهایی برای سیاست خارجی کشورمان تحلیل و تبیین گردد
بررسی و تحلیل الگوی بهینه پراکنش مراکز آموزشی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره (MADM) در محیط GIS مورد شناسی: آموزش و پرورش ناحیه یک کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدم تعادل در نظام توزیع و نارسایی سیستم خدمات، از جمله فضاهای آموزشی، یکی از مسائل مهمی است که اکنون در شهرهای بزرگ به چشم می خورد. توسعه ناهمگون، برنامه ریزی نشده و رشد سریع جمعیت را می توان از دلایل اصلی بروز این مشکل به شمار آورد. در جهتِ افزایش کارایی این فضاها، توجه به ساماندهی و توزیع مناسب ضروری به نظر می رسد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و ماهیت آن بنیادی- کاربردی است. هدف آن نیز عبارت است از بررسی پراکنش فضاهای آموزشی با استفاده از تحلیل های موجود در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و بهره گیری از تکنیک AHP و روش دلفی با در نظر گرفتن پارامترهای مؤثر بر پراکنش فضایی مراکز آموزشی و ارائه الگوی مناسب و بهینه پراکنش مراکز آموزشی در سطح محدوده مطالعاتی به منظور پایداری و تأمین اهداف اجتماعی و اقتصادی کاربری زمین شهری می باشد. نتایج آن نشان داده که مدارس ناحیه یک برای پوشش دادن کل فضای منطقه کافی نبوده و برخی از محله های غربی ناحیه با داشتن تراکم زیاد، از دسترسی عادلانه و مطلوب محروم هستند و از پوشش مدارس موجود خارج می باشند؛ بنابراین در تعیین محدوده بندی، قواعد خاصی از لحاظِ برنامه ریزی شهری رعایت نشده و پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی به این نیاز مهم پاسخ مناسبی داده شود و محدوده بندی با قاعده برای مدارس تعیین شود. اکثر حوزه های شهری که از نظرِ تعداد دانش آموز مقاطع راهنمایی و متوسطه به خصوص مقطع متوسطه جمعیت بالایی دارند، بدون مکان آموزشی لازم بوده و همین امر تراکم دانش آموز در مدارس محدوده سایر نقاط شهر را افزایش داده است. همچنین مکان یابی آموزشی که بدون در نظر گرفتن نحوه دسترسی صورت گرفته باشد، نه تنها از جنبه ایمنی آسیب پذیر بوده و سلامت دانش آموزان را در آمد و رفت مورد تهدید قرار می دهد؛ بلکه از نظر کاهش مسائل شهری همچون ترافیک نیز موفق نخواهد شد.
استراتژی های توسعه مناطق مرزی با رویکرد آمایش سرزمین (ناحیه مطالعاتی: ارومیه - سلماس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمایش مناطق مرزی، بهره برداری مطلوب از کلیه امکانات انسانی و فضایی این مناطق در جهت بهبود وضع مادی و معنوی جامعه به دنبال تبیین مبانی نظری سازماندهی مطلوب فضایی پایدار انسان، سرزمین و فعالیت های انسانی در مناطق مرزی با توجه به ویژگی های این مناطق در چارچوب طرح آمایش سرزمین و تحقق توسعه و امنیت ملی است.به واقع می توان گفت که برنامه ریزی برای توسعه مناطق محروم و عقب مانده به ویژه مناطق مرزی به علت جایگاه شان در توسعه و امنیت در بسیاری از کشورها ازجمله ایران ضرورت تام یافته است. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف توسعه ای کاربردی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی می باشد که از ابزارهای مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصین در زمینه مطالعات مرزی می باشد، که با استفاده از نمونه گیری هدفمند 30 نفر از بین آنها انتخاب شده است.در ادامه به تحلیل مفهوم استنباطی مرز از دیدگاه های مختلف پرداخته شده و با مطالعه وضعیت توسعه یافتگی مناطق نابرابری ها مشخص شده اند. همچنین جایگاه ناحیه موردمطالعه در مبادلات مرزی نیز با استفاده از ارائه آمارهای موجود بررسی شده است.سپس با استفاده از الگوی تحلیلی SWOT به شناخت سایر توانمندی ها و مشکلات محیطی ناحیه مورد مطالعه با رویکرد آمایشی جهت برنامه ریزی توسعه پرداخته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که مناطق مرزی ازلحاظ برخورداری در وضعیت محروم قرار دارند و همچنین از ظرفیت های این مناطق به نحو درستی استفاده نشده است، که با یک برنامه استراتژیک متناسب می توان در جهت دست یابی به توسعه این مناطق گام برداشت.
مطالعه تطبیقی قاعده رتبه اندازه و مدل دیفرانسیل شهری در نظام سلسله مراتبی شهری استان همدان با تأکید بر نقش شهرهای کوچک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد شتابان شهرنشینی، توزیع فضایی جمعیت را در پهنه سرزمین نامتوازن نموده است. تمرکز امکانات و خدمات در کلانشهرها و عدم رشد متوازن شهرهای متوسط و کوچک باعث نابرابری جمعیتی در پهنه سرزمین و اختلاف سطح طبقاتی در جوامع شده است. همچنین به نظر می رسد توزیع جمعیت در شهرها بر پایه قاعده رتبه اندازه، از خط نرمال فاصله معناداری داشته و بر مدل دیفرانسیل شهری مطابقت ندارد. این پژوهش به دنبال تطبیق مدل دیفرانسیل شهری و قاعده رتبه اندازه در شبکه شهری استان همدان با هدف ارائه راهکارهایی جهت ایجاد نظام سلسله مراتبی متوازن با تأکید بر شهرهای کوچکی است که به تازگی نقش شهر به آنها داده شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و ماهیتی توصیفی تحلیلی بوده که از شاخص چهار شهر مهتا و فرآیند بلوغ شبکه شهری گی یر در فرآیند تحلیل بهره برده است و مطالعات برپایه اطلاعات 6 دوره سرشماری عمومی نفوس و مسکن منتهی به سال 1390 و 30 شهر استان همدان انجام شده است. نتایج حاکی از ضعف شهرهای کوچک، میانی و فاصله زیاد نخست شهر با خط نرمال در قاعده رتبه اندازه است همچنین نقاط شهری در مراحل ابتدایی رشد شهرهای میانی متوقف شده اند به گونه ای که ضعف شهرهای میانی چه از نظر تعداد چه از نظر جمعیت باعث کثرت شهرهای کوچک شده است. از طرفی بررسی جمعیت پذیری شهرهای استان و فراوانی آنها طی 50 سال اخیر نشان می دهد تبدیل روستاها به شهرهای کوچک در استان همدان سیاستی ناکارآمد بوده است زیرا طبق مدل دیفرانسیل شهری ابتدا باید به تقویت شهرهای میانی پرداخته شود سپس سیاست های توسعه شهرهای کوچک در دستور کار قرار گیرند.
طبقه بندی و تناسب اراضی برای توسعه ی مناطق محروم در چهارچوب اقتصاد مقاومتی مطالعه موردی: شهرستان ریگان، جنوب شرق استان کرمان*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ منابع خاک و آب، توسعه ی پایدار و اشتغال زایی در مناطق محروم و روستایی به عنوان یکی از مهمترین راهبردهای مدیریت دانایی مح ور در کش ور مط رح می باشد. مطالعات خاک شناسی، قابلیت آبیاری، طبقه بندی استاندارد و تناسب اراضی برای اصلاح یا جایگزینی کاربری فعلی و همچنین روش های نوین آبیاری به منظور افزایش راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی و افزایش ارزش افزوده تولیدات کشاورزی قدم مهمی برای دستیابی به اقتصاد مقاومتی محسوب می شود. در این راستا، مطالعه ای در شهرستان ریگان، واقع در جنوب شرق استان کرمان انجام شد. منطقه ی مورد نظر بسیار محروم بوده و این تحقیق از نظر تولید فرصت های شغلی برای مردم و الگو قرار گرفتن برای مناطق مجاور مهم می باشد. اهداف اصلی این تحقیق امکان سنجی اصلاح و ایجاد قابلیت های جدید در منابع خاک و آب اراضی منطقه به منظور رفع یا کاهش محدودیت ها در بهبود یا تغییر نوع بهره وری از اراضی و ارتقاء اقدامات مدیریتی در منطقه می باشد. جهت نیل به اهداف فوق، مطالعات میدانی ازقبیل مکان یابی و حفر 23 خاک رخ و انجام 160 نمونه برداری از خاک های منطقه انجام شد. با استفاده از سایر داده های کمکی مانند تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی، پستی و بلندی، اطلاعات هواشناسی، مطالعات پیشتر انجام شده و نتایج تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی، اقدام به تهیه نقشه های موضوعی مختلف مانند ارزیابی منابع اراضی، طبقه بندی استاندارد و قابلیت آبیاری اراضی برای دو روش آبیاری سطحی (سنتی) و موضعی (مدرن) شد. سپس ارزیابی تناسب فعلی و آتی اراضی برای سه نوع بهره وری اراضی شامل گندم آبی، یونجه و خرما صورت گرفت. اراضی منطقه در سه شکل ظاهری دشت دامنه ای، فلات و مخروط افکنه آبرفتی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان دادند که خاک های منطقه بر اساس روش جامع رده بندی خاک ها در دو تحت رده Salids و Gypsids جای می گیرند. از جمله محدودیت های قابل اصلاح اراضی منطقه می توان به شوری و قلیائیت، لایه سخت کفه و پستی و بلندی و محدودیت های غیرقابل اصلاح نیز به اقلیم، مقدار زیاد سنگریزه خاک سطحی و عمقی اشاره کرد. با توجه به وجود منابع آب زیرزمینی و پس از انجام عملیات عمرانی و تغییر روش آبیاری و اعمال یک مدیریت کارآمد می توان تمام منطقه را که در شرایط بایر هستند، به زیر کشت انواع بهره وری های مناسب (زراعی و باغی) اختصاص داد. بخشی از منطقه که دارای قابلیت کاربری کشاورزی است، برای تیپ بهره وری گندم و یونجه درکلاس تناسب S2 و تمام منطقه برای خرما در کلاس های تناسب S1 و S2 قرار می گیرند. در نهایت می توان گفت تحقق برنامه های توسعه نواحی روستایی، محرومیت زدایی و اهداف اقتصاد مقاومتی در بخش منابع آب و خاک با اعمال مدیریت مناسب قابل دست یابی می باشد.
تحلیل فضایی-زمانی پراکنده رویی در منطقه ساحلی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود استقرار بیش از نیمی از جمعیت جهان در نواحی ساحلی، این مناطق در مقابل بحران های طبیعی و انسانی ازقبیل نوسان سطح آب، فرسایش، آلودگی، بهره برداری فزاینده از منابع، افزایش شتابان جمعیت و گسترش اراضی ساخته شده جزو اکوسیستم های آسیب پذیر به شمار می روند. منطقه ساحلی دریای خزر در سه استان گیلان و مازندران و گلستان، در چند دهه اخیر به شدت در معرض بسیاری از این بحران های طبیعی و انسانی و به طور خاص افزایش شتابان جمعیت و گسترش فزاینده اراضی ساخته شده، قرار داشته است. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر بررسی تحولات فضایی-زمانی پوشش اراضی و پدیده پراکنده رویی در منطقه ساحلی دریای خزر در فاصله سال های 1364تا1394 است. داده های استفاده شده در تحقیق حاضر شامل نتایج حاصل از سرشماری های عمومی نفوس و مسکن و تصاویر ماهواره ای لندست است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تغییرات فضایی-زمانی پوشش زمین در نوار ساحلی دریای خزر حکایت از افزایش بی رویه اراضی ساخته شده در مقابل کاهش فزاینده پوشش گیاهی دارد؛ به طوری که مساحت اراضی ساخته شده با میزان رشد سالانه 2/3درصد از 1158کیلومتر مربع در سال 1364، به بیش از 3162کیلومتر مربع در سال 1394 افزایش یافته است. علاوه بر این، الگوی غالب رشد اراضی ساخته شده به صورت رشد پراکنده بوده است؛ به طوری که ارزش شاخص پراکنده رویی در سی سال اخیر برابر 8/4 است. نتایج حاصل از تحلیل متریک های فضایی نیز گذار از لکه های شهری و روستایی کوچک و متفرق را به سمت لکه های بزرگ تر، نزدیک تر و فراوان تر نشان می دهد. بر این اساس، منطقه ساحلی دریای خزر در چند دهه اخیر به سبب رشد شتابان و بدون برنامه جمعیت و به دنبال آن تغییرات فضایی- زمانی پوشش زمین در قالب گسترش بی رویه اراضی ساخته شده به صورت پراکنده و متفرق، دچار بحران فضایی و ازهم گسیختگی سیمای سرزمین شده است.
بررسی رابطة کانون های وقوع جرم و فضاهای بی دفاع با استفاده از GIS (موردمطالعه: محله های پردیس شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از فضاهای شهری جرم زا تحت عنوان فضاهای بی دفاع شهری نیز یاد می شوند که نسبت به سایر فضاهای شهری قابلیت بیشتری برای بروز جرم دارند. هدف از این پژوهش شناسایی فضاهای بی دفاع و جرم خیز در محله های پردیس شهر اهواز با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی موردی و پیمایشی و تهیه نقشه شاخص های مورد مطالعه (میزان روشنایی، نوع کاربری، میزان و موقعیت جرائم، فاصله از معابر اصلی) در محیط ArcGIS می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که با توجه به بافت خالی و میزان جرائم اتفاق افتاده و سیستم روشنایی ضعیف منطقه، 54/89 درصد از محدودة منطقه را فضاهای خیلی بی دفاع و بی دفاع و فقط 44/10 درصد از فضای منطقه را فضاهای ایمن و خیلی ایمن در برگرفته است که پراکنش این فضاهای ایمن بیشتر در نزدیکی معابر اصلی و خیابان هایی واقع شده که بیشترین میزان روشنایی را در شب دارا می باشد.
تحلیل عوامل زمینه ساز ایجاد و رشد کارآفرینی روستایی مورد: بخش دهدز در شهرستان ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به توسعه کارآفرینی در مناطق روستایی با توجه به شرایط موجود از اهمیت بسیاری زیادی برخوردار است. بر این اساس بررسی زمینه ها و عوامل تأثیرگذار سکونتگاه های روستایی در راستای توسعه این نوع نگرش اقتصادی در روستاها از ضرورت های اولیه محسوب می شود. هدف این مقاله تحلیل عوامل اقتصادی-اجتماعی و ویژگی های کارآفرینی موجود در سکونتگاه های روستایی بخش دهدز شهرستان ایذه در راستای کمک به ایجاد کارآفرینی بوده است. روش تحقیق از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی و ازنظر هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده و برای جمع آوری داده های میدانی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش تعداد 13161 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران 315 نفر به صورت تصادفی در سن فعالیت (20 تا 65 سال) با حداقل سواد پنج ابتدایی بررسی شده اند. نتایج نشان داد که عوامل اقتصادی در سکونتگاه های روستایی برای ایجاد انواع کارآفرینی از جنبه های مختلف نسبت به عوامل اجتماعی وضعیت بهتری داشته است. معادلات ساختاری نیز از معناداری بین عوامل اقتصادی-اجتماعی با ویژگی های کارآفرینی براساس ضرایب همبستگی (به ترتیب برابر با 44/0 و 37/0 ) اشاره دارد. همچنین بررسی خصوصیات مردم از نظر کارآفرینی نشان می دهد که سه شاخص خلاقیت، ریسک پذیری و استقلال در بین مردم از وضعیت خوبی برخوردار بوده و سه شاخص انگیزه پیشرفت، تولید محصولات جدید و تبدیل ایده خلاق به ثروت در سطح متوسطی هستند. بستر اقتصادی-اجتماعی و همچنین ویژگی های مردم برای ایجاد انواع کارآفرینی روستایی مهیا است و به یک برنامه ریزی مطلوب برای این هدف نیاز است.
سنجش رابطه محیط با ترس از جرم در مجموعه های مسکن مهر (مطالعه موردی: شهرستان پاکدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
515 - 537
حوزههای تخصصی:
مطالعه رابطه متقابل محیط شهرها با رفتارهای اجتماعی از نوع منفی و ناهنجار آن، موضوعی است که طی چند دهه اخیر به مطالعات جغرافیایی افزوده شده و چارچوبی علمی و عملی برای تحلیل فضایی- مکانی بزهکاری و مطالعه ناهنجاری در فضای جغرافیایی فراهم کرده است. پژوهش حاضر در حوزه جغرافیایی مجموعه مسکن مهر پاکدشت انجام شده است؛ مجموعه ای که علی رغم مدت کوتاه شکل گیری، براساس آمار و اطلاعات، یکی از کانون های اصلی جرم و ناهنجاری های اجتماعی در این شهرستان است. در پژوهش حاضر، با شناسایی عوامل مؤثر بر ترس از جرم در مجموعه مسکن مهر امام رضای پاکدشت، بخشی از معضلات اجتماعی را که مجموعه های مسکن مهر به شهر تحمیل کرده اند شناسایی، و برای رفع آن ها راهکارهای درخور ارائه می کنیم؛ بدین منظور از دو دسته عوامل عینی (فقر و مهاجرت) و ذهنی (ویژگی های محیطی از نگاه شهروندان) استفاده کرده ایم. روش این پژوهش تحلیلی-توصیفی است. ابتدا تعدادی معیار و شاخص براساس مرور متون و تجارب مرتبط به دست آمده و با توجه به آن پرسشنامه ای تنظیم شده است. درادامه به منظور جمع آوری اطلاعات، 384 پرسشنامه (براساس فرمول کوکران) به صورت تصادفی در بین ساکنان توزیع شده است. تحلیل داده ها در نرم افزار SPSS و با استفاده از تحلیل عاملی و رگرسیونی خطی انجام گرفته است. چهار عامل کالبدی، اجتماعی، رضایتمندی و امنیت در مجموعه مسکن مهر مقدار ویژه بزرگ تر از یک دارند که نشان دهنده حدود 63 درصد از تغییرات است، همچنین با توجه به نتایج، فقر در دسته عینی، و عوامل کالبدی در دسته ذهنی مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ترس از جرم در مجموعه مسکن مهر هستند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر کارایی اقتصادی تعاونی های تولید روستایی ناحیه الموت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاونی های روستایی یکی از مهم ترین نهاد های تولید محصولات کشاورزی محسوب می شود. تعیین میزان کارایی یا عملکرد این نهادها می تواند نقش بسزایی در تصمیم گیری های مدیران و برنامه ریزان مناطق روستایی داشته باشد. به همین منظور، در این مطالعه جهت برآورد کارایی اقتصادی تعاونی های تولید روستایی ناحیه الموت از روش تحلیل پوششی داده های تصادفی (SDEA) استفاده شده است. سپس، به منظور بررسی عوامل مؤثر بر کارایی تعاونی ها، از مدل رگرسیونی بوت استرپ استفاده گردید. داده های موردنیاز مربوط به سال 94-1393 بوده است که با تکمیل پرسشنامه توسط 43 نفر از اعضای تعاونی های نمونه جمع آوری شد. برای تعیین روایی پرسشنامه از روش پانل متخصصان و برای تعیین پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. تحلیل داده های استخراجی از پرسشنامه ها به کمک نرم افزار Excel و حل مدل های ارائه شده به کمک نرم افزار GAMS نسخه 1/24 صورت گرفته است. نتایج نشان داد کارایی تصادفی تعاونی های روستایی ناحیه الموت در سطح نسبتاً متوسطی (79 درصد) قرار دارد. همچنین، سطح تحصیلات مدیرعامل، برگزاری کلاس های آموزشی و بازدید از مراکز علمی و میزان سرمایه گذاری در تعاونی تأثیر معنی دار بر کارایی و عامل مسافت تعاونی تا مرکز شهر، اثر معکوس بر کارایی تعاونی های کشاورزی موردمطالعه داشته است.
ارزیابی تأثیر حمل ونقل بر ابعاد مختلف توسعه روستایی (مطالعة موردی: بخش مرکزی شهرستان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وجود یا عدم وجود قابلیت دسترسی به سیستم حمل ونقل به عنوان یکی از شاخص های توسعه پایدار می تواند اثرات مختلفی بر تغییرات ارگانیکی و غیرارگانیکی مناطق روستایی داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و ارزیابی تأثیر حمل و نقل بر تغییرات اندام وار در روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز، به عنوان رهیافتی برای برنامه های آینده، کمک در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها در جهت توسعه ابعاد روستایی خواهد بوده و نیز راهکارهایی جهت ارتقای شبکه حمل ونقل در نواحی روستاهای مورد مطالعه ارائه می دهد.
روش: مطالعه حاضر با توجه به ماهیت موضوع توصیفی– تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی بوده و برای گردآوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. در این پژوهش، ۱۹ روستا که نزدیک ترین فاصله را به شهر تبریز دارند، به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند و با استفاده از فرمول کوکران تعداد ۳۳۱ نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. آن گاه برای هر روستا نسبت یا سهم جامعه نمونه با توجه به نسبت هر روستا به کل جامعه از نظر تعداد جمعیت محاسبه شده است. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه می باشد که روایی آن از سوی متخصصان و کارشناسان امر مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر (۸۳/۰) به تأیید رسیده است.
یافته ها: در این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS، تأثیر حمل ونقل بر توسعه ابعاد روستایی (اقتصادی، آموزشی، سلامت و رفاه اجتماعی) مورد سنجش قرار گرفت. در ابتدا جهت روشن شدن تفاوت بین روستاهای مورد مطالعه از لحاظ وضعیت حمل ونقل و تغییرات اندام وار از آزمون دانکن استفاده شد. براساس نتایج حاصل از این آزمون، روستاهای مایان سفلی و کندرود در جایگاه نخست و روستاهای کرجان و اسکندر در جایگاه آخر قرار گرفته اند. شایان ذکر است که بین توسعه حمل ونقل روستاها و جمعیت رابطه قوی و معناداری وجود دارد. درباره ارتباط بین وضعیت حمل ونقل و توسعه روستایی در ابعاد مختلف، ضریب هم بستگی پیرسون نشان داد که بین وضعیت حمل ونقل و تغییرات اندام وار روستاها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در ادامه مدل رگرسیونی گویای آن است که قابلیت دسترسی به حمل ونقل روستایی موجب تغییرات اندام وار (اشتغال و رونق اقتصادی، آموزش، سلامت و رفاه اجتماعی) در نواحی روستایی مورد مطالعه شده است؛ به طوری که حمل ونقل در تغییرات اندام وار روستاهای بخش مرکزی شهرستان تبریز ۴۸ درصد تأثیر مثبت داشته است.
اصالت و ارزش: با توجه به اهمیت و نقش سیستم حمل ونقل در توسعه و تغییرات اندام وار روستایی، این مبحث نسبت به دیگر مباحت روستایی کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است. بنابراین در محدوده مورد مطالعه اولین تحقیقی است که صورت گرفته است. با توجه به پتانسیل و ظرفیت ها فراوانی که استان آذربایجان شرقی به خصوص روستاهای شهرستان تبریز دارند، نتایج این تحقیق می تواند مؤثر واقع شود و راه گشای بسیاری از مشکلات روستاییان باشد.
ارزیابی و تحلیل فضایی وضعیت کالبدی مسکن محلاّت شهری پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: شهر باید به گونه ای باشد که نیازهای جمعیتی را پاسخ گو باشد. براین اساس در مقوله مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای زندگی انسان، این امر باید به گونه ای تدوین گردد که افراد با کمترین شکاف و اعتراض نسبت به استحقاق حقوق خود مواجه باشند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و تحلیل فضایی وضعیت کالبدی مسکن محلاّت شهری پیرانشهر صورت گرفته است. روش تحقیق: نوع تحقیق در این پژوهش «کاربردی توسعه ای» و روش بررسی «توصیفی تحلیلی» است. جامعه آماری محلاّت شهر پیرانشهر در سال ۱۳۹۱ می باشد. شاخص های موردبررسی شامل ۵ دسته اصلی قدمت بنا، کیفیت ابنیه، ریزدانگی واحدهای مسکونی، تعداد طبقات و مصالح می باشد. جهت تجزیه وتحلیل اطّلاعات مذکور، از مدل Fuzzy TOPSIS و ANP استفاده گردید. یافته ها و نتایج: نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده، نشان می دهد که ۷/۲۶ درصد از محلاّت شهر دارای تعداد طبقات با کیفیت مطلوب، ۳/۳۳ درصد با کیفیت متوسّط و ۴۰ درصد دارای کیفیت نامناسب می باشند. نتیجه گیری: یافته های به دست آمده حاکی از آن است که بیشتر محلاّت در بخش جنوبی شهر به لحاظ شاخص های کلّی مسکن، در وضعیت مناسبی نمی باشند. این خود نشان دهنده نوعی بی عدالتی فضایی می باشد. امید است هرچه سریع تر درجهت بهبود کلّی وضعیت مسکن این منطقه، به خصوص نواحی محروم و بهبود کیفیت زندگی اقدامات لازم انجام شود.
تحلیل الگوهای فضایی مهاجرت بین شهرستانی در فضای سرزمینی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوهای مهاجرت در دوره های زمانی مختلف اشکال فضایی متفاوتی به خود می گیرد؛ به گونه ای که شهرستان ها در شرایط زمانی و مکانی خاص می توانند مهاجر پذیری/ فرستی بالایی را تجربه کنند. الگوهای نامتوازن مهاجرتی و تجمع و تمرکز آن ها در اطراف سکونتگاه های معین که معمولا دارای فعالیت های مهم اقتصادی و اجتماعی و سیاسی هستند؛ موجب شکل گیری آرایش فضایی متفاوت با سایر مناطق می شود. مقاله حاضر با هدف تحلیل الگوهای فضایی مهاجرت در میان شهرستان های کشور در سال های 1385 و 1390 و به دنبال شناخت ویژگی ها و الگوهای فضایی غالب انجام می شود. روش تحقیق مقاله کمی بوده و رویکرد آن توصیفی- تحلیلی می باشد و در آن از داده های سرشماری نفوس و مسکن و روش های ترکیبی برای تحلیل یافته ها بهره گرفته شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد که شهرستان های قرار گرفته در نواحی مرزی که به لحاظ جغرافیایی در حاشیه کشور قرار گرفته اند دارای مهاجر فرستی بالایی بوده و اکثریت شهرستان های مهاجرپذیر در مرکز کشور قرار دارند. از نظر مساحتی نیز بیشترین مساحت کشور (61 درصد سطح کل کشور) در اختیار شهرستان هایی است که دارای مهاجر پذیری بالایی هستند (95 شهرستان). 80 شهرستان مهاجر فرستی بالایی دارند. سایر شهرستان ها از کمترین پویایی در مهاجرت برخوردار بوده اند(78 شهرستان). این یافته ها نشان می دهد هر چه قدر از مرکز به سمت پیرامون کشور حرکت می کنیم روند مهاجر فرستی تشدید می شود که حاکی از اختلاف توسعه در این مناطق و نیازمند توجه ویژه و سیاستگزاری برای دستیابی به تعادل های منطقه ای در نظام برنامه ریزی کشور است.
تحلیل ساختار فضایی جمعیت در شهر-منطقه مرکزی مازندران در دوره زمانی 1365-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، بسیاری از شهرهای بزرگ در سراسر جهان از روندهای جمعیتی مختلف اعم از شهرنشینی، حومه نشینی، شهرگریزی و شهرنشینی مجدد تأثیر پذیرفته اند که به ایجاد تحولاتی در ساختار فضایی آن ها منجر شده است. تغییرات جمعیتی همواره تحت تأثیر نیروهای مرکزگرا و مرکزگریز در موارد مختلف یا به تقویت و تشدید الگوی فضایی تک مرکزی با مرکزی قدرتمند در منطقه منجر شده یا با توجه به الگوی فضایی چندمرکزی به صورت شکل گیری مراکز حومه ای در پیرامون مراکز شهری موجود، تبلور فضایی یافته است. هدف از این پژوهش، تحلیل ساختار فضایی توزیع جمعیت در شهر-منطقة مرکزی مازندران و درک تحولات آن در بازة زمانی 1365-1390 است. براین اساس، پژوهش حاضر از نظر ماهیت و هدف به ترتیب کاربردی و توصیفی-تحلیلی محسوب می شود. به منظور شناسایی ساختار فضایی جمعیت و ارزیابی چند مرکزیت مورفولوژیک، از ابزارهای تحلیلی نرم افزار GIS مانند میانگین نزدیک ترین فاصلة همسایگی، تحلیل لکه های داغ و مدل رتبه اندازه استفاده شده است. بررسی یافته های حاصل از بررسی شاخص های تمرکز نشان می دهد طی بازة زمانی 25 سال، روند تمرکز جمعیت همواره رو به افزایش بوده است. الگوی فضایی جمعیت به صورت کاهشی در دهستان های جنوبی و به صورت افزایشی در مراکز جمعیتی بزرگ تر و پراهمیت تر منطقه شناسایی شده است. نتایج بررسی شاخص های مورفولوژیک نشان می دهد طی دورة مذکور، شهرهای ساری، آمل، بابل و قائم شهر جایگاه خود را به عنوان مراکز اصلی منطقه حفظ کرده اند و عدم تسلط و برتری یک شهر و وجود چهار شهر تقریباً هم اندازه با سکونتگاه هایی در پیرامون آن ها گواهی بر شکل گیری ساختار چندمرکزی از جنبة مورفولوژیک آن است.
سنجش مؤلفه های مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای درجهتِ توسعة پایدار موردشناسی: استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با رشد جهانی شدن و تغییرات سریع در فضای جهانی، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعة منطقه ای برخوردار شده است. پژوهش حاضر با درک این موقعیت، در جست و جوی پاسخ به بعضی سؤالات اساسی است تا از طریق آن ها مؤلفه های مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی سنجیده شود. در این تحقیق عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی در پنج بُعد اجتماعی، نهادی- سیاسی، اقتصادی، گردشگری و کالبدی- زیست محیطی بررسی شده است. روش تحقیق در این پژوهش بر اساس ماهیت، توصیفی و تحلیلی و از لحاظِ دستیابی به حقایق، از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی و از لحاظِ هدف کاربردی است. نمونة آماری، کلیة متخصصان حوزة توسعه و رقابت پذیری استان خراسان شمالی می باشد که این 30 نفر تمام شماری شده اند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. نتایج یافته ها نشان می دهد که در سطح عامل ها، «عامل اقتصادی» و «عامل نهادی –سیاسی» مهمترین عوامل مؤثر در ارتقای رقابت پذیری استان هستند. در سطح بعدی عواملی چون «گردشگری» و «اجتماعی» قرار دارند و در نهایت عامل «زیست محیطی- کالبدی» کمترین تأثیر را در ارتقای رقابت پذیری منطقه ای استان خراسان شمالی دارند. با توجه به اینکه درگز در استان خراسان رضوی تنها بازارچة مرزی همجوار با استان و تنها پایگاه نزدیک تجارت خارجی استان خراسان شمالی است؛ این رویه باعث پایین آمدن شاخص های رقابت پذیری استان شده است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود که در سیاست گذاری های توسعة استان، ایجاد بازارچة مرزی، استفاده از انرژی های نو و جذب سرمایه گذاری خارجی مورد توجه قرار گیرید.