مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
مدیریت سیاسی فضا
حوزه های تخصصی:
دما از مهم ترین عناصر مؤثر بر آب و هوا و محیط زیست هر منطقه است. دریای خزر به عنوان یک توده آبی گسترده در حاشیه شمالی ایران میتواند سهم مهمی را در تعدیل نوسان های دما بر عهده داشته باشد. برای بررسی شرایط همدید و تعیین نواحی دمایی منطقه خزر و عوامل مؤثر در ناحیه بندی آن، داده های روزانه جوی ترازهای مختلف این منطقه در سال های 1994 تا 2003 میلادی فراهم و شاخص های تعیینکننده وضعیت دمایی شامل دمای هوا، دمای پتانسیل، فرارفت دمای جو در سطوح 1000 تا 100 هکتوپاسکال محاسبه شد. سپس با استفاده از تحلیل مؤلفه مبنا و تحلیل خوشه ای، نقشه نواحی هر سه شاخص دمایی منطقه خزر برای ستون جوی 1000 تا 100 هکتوپاسکال و هم چنین نقشه های نواحی دمایی برای ترازهای 300، 500، 700، 850 و 1000 هکتوپاسکال ترسیم شد.
نتایج نشان میدهد برای هرکدام از شاخص ها، هفت ناحیه در منطقه خزر وجود دارد که عرض جغرافیایی و سیستم های سینوپتیکی به خصوص استقرار سامانه پرفشار آسیایی در روزهای سرد سال در بخش شرقی و شمال شرقی خزر (عامل کاهش دما) و انواع سامانه های کم فشار و پرفشار مهاجر در بخش غربی و جنوب غربی (عامل افزایش دما)، مهم ترین عوامل مؤثر بر تفکیک نواحی دمایی در همه ترازها محسوب میشوند. هم چنین نتایج حاصل از مقایسه نقشه های نواحی شاخص های دمایی(دما، دمای پتانسیل و فرارفت دما) نشان میدهد که محدوده خشکی و آبی خزر از هم تفکیک نشده است, در این صورت نقش پهنه بزرگ آبی دریاچه، در مقیاس سینوپتیک در توزیع مکانی و ناحیه بندی دمایی منطقه، قوی نیست و به احتمال زیاد با انتقال و تبادل انرژی و ایجاد جریان های نسیم خشکی- دریا، تأثیر آن در مقیاس کوچک تا متوسط و در بخش هایی از سال قابل رؤیت است. در مجموع در ترازهای مختلف جوی، بین شمال و جنوب منطقه، به طور متوسط7 تا 10 درجه سانتیگراد و بین شرق و غرب منطقه به طور متوسط 2 تا 3 درجه سانتیگراد اختلاف دما وجود دارد و سردترین ناحیه در قسمت شمال شرقی منطقه واقع است.
نقش ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضا در توسعه روستایی با تاکید بر ایجاد استانهای جدید؛ مطالعه موردی: استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از محققان بر این باورند که فقر اقتصادی و اجتماعی خانوارهای روستایی که با مصادیقی چون سوء تغذیه، بی سوادی، بیکاری، عدم برخورداری از سطح مناسب بهداشتی، کیفیت نامناسب زیرساختها و نیز مسکن ناامن تجلی یافته بیشتر منتج از اعمال سیاستهای تمرکزگرایی در کشورهای در حال توسعه بوده است. به نظر می رسد در اکثر کشورهای در حال توسعه فقر روستایی رابطه بسیار تنگاتنگی با تمرکزگرایی اداری، مالی و سیاسی داشته و اعمال این گونه سیاستها با محوریت دولت مرکزی تشدیدکننده نیازها و عدم رفع آنها در مناطق روستایی بوده است. سیاستی که محکوم به شکست بوده و منجر به شکل گیری مبحثی به نام تمرکززدایی، روشی پیشتاز برای توسعه روستایی شده است. در طی دو دهه اخیر در ایران مبحث ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضاهای جغرافیایی در قالب شکل دهی استانهای جدید مورد توجه قرار گرفته است. اعمال سیاستهایی که آثار متفاوت اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بویژه در سطح سکونتگاه های روستایی داشته است. بر این مبنا، مقاله حاضر بر آن است تا ضمن تبیین نقش تغییر سطوح مدیریت سیاسی فضا در قالب شکل گیری استانهای تازه تاسیس که به صورت موردی در استان قزوین به مرحله اجرا گذاشته شده به این سوال اساسی پاسخ گوید که ارتقای سطوح مدیریت سیاسی فضا چه آثار توسعه ای در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در مناطق روستایی استان قزوین داشته است؟ به این منظور محققان با بهره گیری از گویه های تبیین کننده اقتصادی، اجتماعی و کالبدی در قالب طیف لیکرت و با بهره گیری از روش پانل گذشته نگر مبتنی بر سنجش نگرش در دو دوره قبل و بعد از استان شدن با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی طبقه ای در نزد 450 نفر از سرپرستان خانوارهای ساکن مراکز روستایی و در سطح 45 روستا از 5 شهرستان تابع استان قزوین دریافته اند که در کلیه زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی روند تغییرات مناطق روستایی از دیدگاه جامعه نمونه مثبت و با کاهش مولفه های منفی همراه بوده است. اگرچه شکل گیری و ایجاد استانهای جدید به صورت تفویض قدرت و واگذاری اختیارات در قالب دولتهای محلی صورت نپذیرفته و تنها شاهد تمرکززدایی اداری و مالی در سطح استانی بوده ایم، با این وجود به نظر می رسد حرکت حاضر گامی اساسی در کاهش حضور دولت در سطوح محلی بوده و توانسته اثرات مثبت معناداری در سطح مناطق روستایی به وجود آورد.
مدیریت سیاسی فضا در سیستم های بسیط متمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازماندهی امور یک کشور از طریق نهادهایی است که در فضای جغرافیایی از قدرت و اختیار برخوردار هستند. قدرت و اختیار در فضاهای جغرافیایی یا از طریق سلطه جبری شکل میگیرد یا از طریق واگذاری قدرت و اختیار از سوی ملت به حکومت که در حال حاضر الگوی واگذاری قدرت از سوی ملت به حکومت ها پدیده رایج در ساختار سیاسی اغلب کشورهای جهان است. سه الگوی حکومتی بسیط، فدرال و ناحیه ای وجود دارند که در آنها بین نظام حکومتی و الگوی توزیع فضایی قدرت در فضاهای جغرافیایی تفاوت وجود دارد. الگوی بسیط یا تک ساخت خود نیز به دو بخش تقسیم میشود: الگوی بسیط متمرکز که نظام سیاسی و اداری تمرکزگرایی را داراست و الگوی بسیط غیرمتمرکز که از نظر سیاسی و قانونگذاری متمرکز، ولی از نظر اداری و خدماتی غیرمتمرکز میباشد. این پژوهش نشان داده است که این چالش ها از نظر جغرافیایی ناشی از چهار مؤلفه قانون گذاری، مدیریت سیاسی متمرکز، مشارکت پایین و مقطعی و تقسیمات سیاسی فضا به عنوان بستر کارکردهای سازمان های اداری و سیاسی در این سیستم ها است. تحلیل سیستم های بسیط متمرکز برای کشورهای دارای تنوع محیط جغرافیایی و تکثر گرو ههای انسانی نشان میدهد که این سیستم ها با چالش هایی چون فقدان عدالت جغرافیایی، فقدان یکپارچگی و تجانس ساختاری و کارکردی فضا، مشارکت مقطعی و دولت محور، بوروکراسی شدید، چالش های ناحیه ای و محلی، توسعه کند و ناپایدار، شبکه ارتباطی تمرکزگرا، بزرگ شدن کانون سیاسی کشور و کانون های ناحیه ای تحت تأثیر تمرکز سرمایه و پول، تمرکز نهادهای حکومتی در مرکز مواجه است. پژوهش حاضر با شیوه توصیفی زمینهیاب یا پهنانگر و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی؛ با بررسی چالش های موجود در سیستم بسیط متمرکز، چارچوبی نظری را در ارتباط با تبیین مدیریت سیاسی فضا در این الگوهای مدیریتی ارائه میدهد.
تحلیل مدیریت سیاسی فضا در شهرهای جدید ایران و ارائه برنامه های راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی مدیریت سیاسی فضا در شهرهای جدید ایران، با تأکید بر شناخت کلیه عوامل مؤثر بر مدیریت سیاسی شهرهای جدید و مشخص کردن اهمیت هرکدام از این شاخص ها در تدوین مدیریت سیاسی مطلوب در شهرهای جدید است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف؛ کاربردی و به لحاظ روش بررسی، توصیفی و تحلیلی اس ت. شاخص های مورد استفاده در این پژوهش در قالب ۲۸ گویه در زمینه الگوی مدیریت سیاسی فضا در شهرهای جدید می باشند که از روش نمونه گیری تصادفی ساده (تعداد ۳۰ نفر از نخبگان) استفاده شده است. برای اثبات نرمال بودن متغیرها نیز از آزمون های برازش K-S استفاده شده است. بعد از تعریف گویه ها و آزمون نرمال بودن آن ها، کلیه گویه ها رتبه بندی شده است و بر اساس طیف لیکرت امتیاز هر گویه مشخص شده است. اهمیت هر گویه در الگوی مدیریت سیاسی در شهرهای جدید به ترتیب شامل گویه های مشارکت پذیری، ارتقای ظرفیت اداری، توانمندسازی شهروندان محلی، عدالت محوری و شکل گیری نوعی هویت جمعی است که یافته ها نشان می دهد در گویه «عدالت محوری» اهمیت آن در الگوی مدیریت سیاسی در شهرهای جدید شامل ۳۷.۵ درصد نقش آن را خیلی زیاد؛ ۳۱.۲ درصد نقش آن را زیاد و ۳۱.۲ درصد دیگر نقش و اهمیت آن را متوسط دانسته است که این گویه نشان دهنده اهمیت زیاد آن در الگوی مدیریت سیاسی فضا در شهرهای جدید است.
تحلیل راهبردی وضعیت نظام مدیریت سیاسی حریم منطقه شهری تهران
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره اول تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
129-138
حوزه های تخصصی:
اهداف: در شهرها از حریم برای تامین نیازهای شهر و به عنوان ابزاری برای محدودکردن ساخت وسازهای غیرمجاز استفاده می شود و حریم، فضای مناسبی برای استقرار صنایع متنوع و مزاحم شهری است که امکان فعالیت آنها در محدوده شهرها وجود ندارد. پژوهش حاضر با هدف ارایه تحلیل راهبردی وضعیت نظام مدیریت سیاسی حریم منطقه شهری تهران انجام شد. ابزار و روش ها: پژوهش کاربردی حاضر از نوع اسنادی- تحلیلی در شهر تهران اجرا و با استفاده از رویکرد استراتژیک صورت گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی و برای ارزیابی شرایط درون سیستمی و برون سیستمی از مدل ترکیبی (AHP-SOWT) بهره گرفته شد. بنابراین فهرستی از متغیرهای اثرگذار تهیه و سپس با نظرسنجی از متخصصان امر، اقدام به وزن دهی هر یک از متغیرها شد و عوامل داخلی و خارجی و راهبردها به دست آمدند. یافته ها: مجموع نمره های نهایی عوامل بیرونی برای تحقق مدیریت یکپارچه حریم کلان شهر تهران 48/3 و برای عوامل داخلی 6/3 بود و راهبردهای قابل قبول برای مدیریت یکپارچه حریم کلان شهر تهران، راهبردهای تهاجمی (SO) تشخیص داده شد. نتیجه گیری: مهم ترین راهبردهای تهاجمی شامل تهیه طرح هادی برای روستاهای فاقد طرح، تدوین برنامه فراگیر حضور موثر سازمان ها و نهادهای ذی دخل، شناخت و مکان یابی فضاهای مناسب در جهت استقرار فعالیت های منطبق با عملکرد حریم شهر، نظارت جدی بر کاهش آلودگی ها، برنامه ریزی و طراحی و ایجاد زیرساخت سبز شهری، زمینه سازی برای ایجاد مشارکت موثر شهروندان و برگزاری همایش ملی و بین المللی و تورهای حریم شناسی است.
تبیین رابطه شهرنشینی شتابان با ایدئولوژی اقتصادی حکومت در مدیریت سیاسی فضای ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائل مهم در مدیریت سیاسی فضای ملی هر کشوری، توزیع جغرافیایی جمعیت بر حسب نظام سکونتگاهی آن کشور (شهر و روستا) و میزان تمرکز و پخش جمعیت در آن هاست. شهرنشینی پدیده ای پرشتاب طی نیم قرن اخیر بوده و امروز بیش از 55 % از جمعیت جهان شهرنشین هستند. در این مقاله، ضمن مطالعه روند تاریخی افزایش جمعیت شهرنشنین کشورهای جهان در چهار مقطع زمانی از سال 1960 تا 2020 م، به دلایل و زمینه های این موضوع، از دیدگاه مدیریت سیاسی فضا می پردازیم. نویسندگان معتقدند شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه، بیش از آنکه ناشی از تحولات اجتماعی اقتصادی باشد، حاصل تحولات سیاسی و به ویژه خواست حکومت، به منظور دستیابی به اهداف حاکمیتی است. این تحقیق با تأکید بر ایران، دلایلی چون جهانی شدن، رشد اقتصادی، آموزش، تمرکز امکانات، بی توجهی به روستا و سیاست گذاری های دولتی را از عوامل مهم تأثیرگذار در فرایند شهری شدن دانسته و در پایان با ارائه «نظریه دولت، شهرنشینی متمرکز و بقا»، نقش دولت را به واسطه عللی چون سهولت در خدمات رسانی، بزرگ تر کردن اندازه دولت، ایجاد وابستگی مرکز پیرامونی، بقا و امنیت ملی و بی تدبیری و بی برنامگی در مدیریت سیاسی فضای ملی، پررنگ تر می داند. واژه های کلیدی : شهرنشینی، مدیریت سیاسی فضا، ایدئولوژی اقتصادی، جهان و ایران.
سنجش برتری شبکه ترابری کشورها
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶
95-107
حوزه های تخصصی:
از الزامات اساسی هر کشوری در مدیریت بهینه سیاسی فضای ملی، توسعه شبکه ترابری ملی و بین المللی به عنوان یکی از متغیرهای توسعه کشور است. ترابری ملی، جابه جایی انسان، کالا، پیام و اندیشه در بخش های مختلف کشور و همچنین در ارتباط با نظام جهانی است. پرسش اصلی مقاله آن است که وضعیت و جایگاه کشورها در نظام ترابری ملی و بین المللی چگونه است و ایران با توجه به جایگاه خود در این نظام چه استراتژی هایی باید در پیش بگیرد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و منابع کتابخانه ای است. در مباحث آماری از نرم افزار EXCEL و برای سنجش برتری کشورها در شبکه ترابری ملی از روش ماتریسی و روش رتبه بندی تجمعی ساده ( SAR ) استفاده شد. چهار بخش راه آهن، جاده ای، دریایی و هوایی در ترابری ملی انتخاب شدند و برای هر یک از چهار بخش 6 متغیر و مجموعاً 24 متغیر درنظر گرفته شد. همچنین داده ها برای 180 کشور جهان مورد سنجش و آزمون قرار گرفتند. بر اساس نتایج پژوهش، کشورها در پنج دسته، از برترین تا کشورهای درجه پنج در ترابری ملی قرار می گیرند. ایران نیز با قرار گرفتن در دسته سوم (رتبه جهانی 53) وضعیت میانه ای دارد و در میان کشورهای منطقه، رتبه چهارم را به دست آورده است.
بررسی عوامل مؤثر بر سازمان و مدیریت سیاسی فضا در کشورهای جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
27 - 61
حوزه های تخصصی:
سازماندهی سیاسی فضا، فرآیند تقسیم و مرزبندی پهنه سرزمینی با هدف مدیریت بهینه سیاسی فضاست. هدف این مقاله تبیین استراتژی ملی کشورها در سازماندهی و مدیریت سیاسی فضای آنهاست. ایجاد و تغییر در سازماندهی و مدیریت سیاسی فضا، از الگوهای مختلفی پیروی می کند و اولین سطح، اهمیت بیشتری دارد. مقاله با این پرسش روبه روست: تغییرات در سطح اول سازماندهی سیاسی فضا در کشورهای جهان، طی سال های 1960 تا 2020 میلادی چه وضعیتی را پشت سر گذاشته و چه عواملی در آن تأثیرگذار بوده اند؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، منابع کتابخانه ای و از نرم افزارهای EXCEL و SPSS در مباحث آماری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، استراتژی کشورها در سازماندهی و مدیریت سیاسی فضا از سه الگوی افزایش، کاهش و ثابت در تعداد استان ها پیروی می کند. پنج عامل جمعیت، وسعت، تولید ناخالص داخلی، شاخص توسعه انسانی و امنیت، در کنار مسایل جهانی، تأثیرات متفاوتی در تغییرات استانیِ 191 کشور جهان داشته اند. همچنین کشورهایی که تغییرات کمتری در سازماندهی سیاسی فضای جغرافیایی داشته اند، موفقیت بیشتری در دستیابی به اهداف مدیریت سیاسی فضا کسب کرده اند
مدیریت سیاسی فضا در عصر هخامنشی و تأثیر آن بر همگرایی و واگرایی اقوام ساکن قلمرو آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت سیاسی فضا، با کارکرد و رویکرد سازمان دهی بهینه کشور،به صورت بالقوه و بالفعل شالودهبرنامه ریزی ها در همه سطوح مدیریت سرزمین است. این نوع مدیریت مبتنی بر واقعیت های فضای جغرافیای سیاسی کشور موجب کاهش نابرابری های توزیع فضایی منابع محدود و افزایش پایدار و توسعه در کشور می شود. ایران،به رغم فرازوفرودهای طولانی تاریخی در سازمان دهی سیاسیِ فضا و تقسیمات کشوری،در برخی موارد دچار چالش هایی مانند رقابت های ناسالم در جذب منابع و منافع، خلأ های مربوط به ساختار دولتی مناسب، کارایی به نسبت ضعیف آمایش سرزمین و رقابت های قومی است. این امر، لزوم تحلیل جغرافیایی-تاریخی تقسیمات کشوری ایران در دوره های تاریخی و تأثیر آن در واگرایی و همگرایی اقوام را برای عصر کنونی محسوس می نماید. هدف از انجامپژوهش حاضر بررسی شیوه مدیریت سیاسی قلمرو هخامنشی، راهکارهای اعمال شده توسط آن ها،و میزان موفقیت این راهکارها در حفظ یکپارچگی دولت و قلمرو آنان است که، جدا از افزایش دانش تاریخی ما، با توجه به ترکیب جمعیتی و قومی ایران در عصر حاضر، از بُعد نظری و تجربی درخورتوجه است. داده های مورد نیاز پژوهش حاضر به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و پس از دسته بندی بررسی و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که هخامنشیان،به منظور کنترل بهتر قلمرو خود، کشور را به واحدهای سیاسی کوچک ترتقسیم کرده بودند و شاخص اصلی در این تقسیم بندی، گزینش مدلی کارآمد برای اداره کشوری با ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی سرزمین ها و اقوام مختلف ساکن در قلمرو آنان بوده است که همگرایی حداکثری و واگرایی حداقلی از حکومت مرکزی را به دنبال داشته باشد.
تحلیل گفتمان مدیریت سیاسی فضا در کشور کوبا پس از انقلاب 1959(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۹
1 - 18
حوزه های تخصصی:
کارکرد سیاسی واحدهای مختلف درون کشوری به نوع حکومت و سیستم سیاسی کشور بستگی دارد. مدیریت سیاسی فضا، بیشتر تسهیل حاکمیت تا پایین ترین سطح سیاسی است. بیشتر پژوهشگران صرفاً به توصیف کارکردی و ساختاری مدیریت سیاسی فضا و تشریح چگونگی تقسیمات کشوری اکتفا کرده و از توجه به تأثیر عوامل مختلف بر شیوه مدیریت سیاسی فضا غافل بوده اند. ماهیت پژوهش اکتشافی بوده و محتوا توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش تحلیل گفتمان است و از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. گفتمان طبق یک تعریف مسلط، منطق فکری و عملی حاکم بر یک دوره زمانی و مکانی خاص است، ایدئولوژی یک حکومت را می توان یک گفتمان هژمونیک محسوب کرد. ایدئولوژی حکومت در کوبا تاثیر خاصی بر مدیریت سیاسی فضای آن گذاشته است. ویژگی های کوبا در قالب تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، تشریح و سپس تاثیر گفتمان حاکم بر کوبا در مدیریت سیاسی این کشور بعد از انقلاب 1959 تحلیل و بررسی شد. بعد از انقلاب 1959 ایدئولوژی مارکسیسم، ضرورت توجه به همه آحاد ملت کوبا را مورد توجه قرار داده و در همه مسائل این کشور نمود پیدا کرد. از نتایج پژوهش چنین بر می آید که مدیریت سیاسی فضا در کوبا تمرکزگرا با تکیه بر تفکیک قوا بوده و قانون اساسی آزادی های مدنی و مذهبی را به رسمیت می شناسد. انسداد گفتمان انقلابی کوبا بعد از فروپاشی شوروی موجب بازنگری در قانون اساسی شد، که این اصلاح و بازنگری استیلای گفتمان انقلابی کوبا را تا امروز تضمین کرده است.
نقش حقوق شهروندی و دموکراسی در مدیریت سیاسی فضا
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
238 - 255
حوزه های تخصصی:
حقوق شهروندی، بخشی از حقوق اساسی مانند مشارکت سیاسی است که ملهم از حقوق بشر در شکل نسبی آن است و در برخی از قوانین اساسی شکل ملی به خود می گیرد و به طور خلاصه آن بخش از حقوق اساسی است که رنگ تعلق و وابستگی به خود گرفته است. همچنین، حقوق شهروندی جزو حقوق اساسی هر شهروند اعم از مرد و زن است. این حقوق دارای ابعاد مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و قضایی می باشد و شهروندان در هر بعدی به ایفای نقش می پردازند. در این راستا، مدیریت سیاسی فضا نیز جایگاه مهمی دارد. مدیریت سیاسی فضا در بعد ملی عبارت است از اداره سیاسی فضا به منظور دستیابی به اهداف ملی با دیدگاه همه جانبه، آینده نگر و راهبردی و با در نظر گرفتن محدودیت های طبیعی، انسانی و اقتصادی در فضاهای جغرافیایی (ملی و منطقه ای) و توسعه پایدار سرزمینی. شهروندان با شرکت در انتخابات به صورت مستقیم و غیر مستقیم در انتخاب رهبری، ریاست جمهوری، اعضای مجلس شورای اسلامی، رییس قوه قضائیه، اعضای شوراهای اسلامی شهر و روستا و نیز رییس شورای عالی امنیت ملی نقش ایفا می کنند و افراد منتخب با به اجرا گذاشتن سیاست های مختلف به مدیریت سیاسی فضا در پهنه کشور می پردازند.
جایگاه پایتخت در استراتژی مدیریت سیاسی فضای کشورهای جهان، با تأکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۲)
1263 - 1280
حوزه های تخصصی:
پایتخت ها، جدا از نقش های گوناگون فرهنگی، جغرافیایی، اقتصادی، ارتباطی و به ویژه سیاسی، جاذب جمعیت نیز هستند. برای سنجش وزن ژئوپلیتیکی و تأثیرگذاری پایتخت در فضای ملی، شمارِ جمعیت، مهم ترین و در دسترس ترین شاخص اندازه گیری است. با استفاده از شاخص جمعیت، پرسش اصلی پژوهش آن است که کشورها طی نیم قرن اخیر، چه استراتژی هایی در مدیریت سیاسی پایتخت خود داشته اند؟ این مهم بامطالعه روند تحولات جمعیتی نیم قرن اخیر پایتخت ها به دست خواهد آمد که هدف کلی مقاله است. روند تحولات، نمی تواند حاصل یک اتفاق یا برنامه ریزی کوتاه مدت باشد، بلکه روشنگر بنیاد فکری و استراتژیک کشورها در مواجه با جایگاه پایتخت در مدیریت سیاسی فضای ملی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد، بسیاری از کشورها، تلاش کرده اند تا علاوه بر اینکه پایتخت کانون سیاسی و مقر فرمانروایی فضای ملی باشد، به لحاظ جمعیتی نیز نسبت به دیگر نقاط و شهرهای کشور قدرتمندتر باشد. کشورها هفت استراتژی اساسی در مدیریت سیاسی پایتخت را در پیش گرفته اند که شامل: 1) افزایش فاصله جمعیتی پایتخت و شهر دوم، 2) جابه جایی پایتخت، 3) ایجاد چند پایتخت، 4) حفظ قدرتمندی پایتخت، 5) رقابت میان پایتخت و شهر دوم، 6) استراتژی پایتخت کوچک و 7) کاهش فاصله جمعیتی میان پایتخت و شهر دوم است. درنهایت با استفاده از رتبه بندی زیست محیطی شهرهای جهان، موفقیت هر یک از این استراتژی ها موردسنجش قرار گرفت و مطلوب ترین استراتژی ها: حفظ اهمیت پایتخت ملی؛ حفظ و یا ایجاد فاصله مطلوب بین پایتخت و شهر دوم؛ مدیریت بهینه پایتخت و تلاش برای زیست پذیری آن هاست.
بررسی تطبیقی تأثیر شکل مدیریت سیاسی فضا بر توسعه منطقه ای مطالعه موردی جزایر قشم و کیش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال نهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۲
169 - 184
حوزه های تخصصی:
جزایر قشم و کیش، به عنوان یکی از بازوهای مهم اقتصادی در کشور، دارای اهمیت بسزایی هستند؛ به ویژه آن که این دو منطقه به عنوان یک واحد اقتصادی- سیاسی با عنوان مناطق آزاد شناخته شده اند و انتظار همگانی از چنین واحدهایی آن است که روند توسعه و بهره وری را در قیاس با دیگر مناطق با سرعت و تجانس بیش تری بپیمایند. اما، آن گونه که شواهد و قرائن نشان می دهد، این دو جزیره دارای تفاوت هایی در مدیریت سرزمینی هستند که مسیر توسعه کیش را تسریع نموده و مسیر توسعه قشم را با دشواری مواجه ساخته است. از این رو این پژوهش به دنبال تبیین علت این عدم تجانس دو جزیره در امر توسعه است. در این راستا دو سوال مطرح شده است: چه رابطه ای میان مدیریت سیاسی فضا و توسعه ی منطقه ای وجود دارد؟ چه رابطه ای میان مدیریت سیاسی فضا و توسعه نامتجانس در قشم رابطه وجود دارد؟ خروجی این پژوهش به این نتیجه ختم شده که به نظر می رسد که جزیره کیش با یکپارچه سازی سازمان فضایی توانسته است از سطح عملیاتی و تصمیم گیری یک دست و یکپارچه ای برخوردار شود. اما، قشم به دلیل مدیریت دوسویه و ناهمسو، نتوانسته است از نظر شاخص های توسعه رشد قابل توجهی داشته باشد. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که وجود یک نهاد برای سازماندهی فضا در قشم در همه ابعاد لازم و ضروری است. تلفیق توسعه یکپارچه و تدریجی یا اساس قرار دادن مدیریت راهبردی و سازماندهی یکپارچه فضا در قشم، راهکاری است که می تواند زمینه را برای توسعه این منطقه فراهم کند. پژوهش حاضر از جنبه ی روشی جزء تحقیقات علی است و از جنبه ماهیتی تحقیق کاربردی بشمار می رود. روش بکار رفته در این تحقیق، توصیفی تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است.
پیامدهای گسست مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۱۵-۹۲
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به دنبال شناسایی گسست های ناشی از مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران است. در حال حاضر حاصل تشدیدیافته این گسست نهادی و سازمانی در گذر زمان در کلانشهر تهران، عناصر رسمی نظام مدیریت شهری، طیف وسیعی شامل وزارت کشور و واحدهای تابعه آن، مسکن و شهرسازی، مهندسان مشاور، سازمان برنامه و بودجه، شرکت برق منطقه ای، شرکت گاز، شرکت مخابرات، شرکت پست، اداره آموزش و پرروش، دانشگاه ها و موسسات آموزش پزشکی، سازمان تربیت بدنی، اداره ارشاد اسلامی، ثبت اسناد و املاک و ... می باشد. روش پژوهش حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی است وجمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. در این تحقیق درآمدهای نفتی دولت به عنوان یکی از فاکتورهای بسیار تأثیرگذار در زمینه انباشت قدرت و ثروت در منطقه کلانشهری تهران مدنظر قرار گرفته که در نهایت به تمرکز و تجمیع سازمان ها و نهادهای دولتی پرشمار در کلانشهر تهران و ایجاد کارکردهای موازی با سازمان های مدیریت شهری و در نهایت گسست در مدیریت سیاسی فضا منتهی شده است
متغیرهای اثرگذار مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۷
55 - 69
حوزه های تخصصی:
امروزه در چارچوب رویکردهای نوین مدیریت شهری، برپارادایم مدیریت مطلوب شهری تاکید می گردد واین مدیریت به عنوان الگوی مناسب جهت پاسخگویی به نیازهای روزافزون شهروندان و مشکلاتی که شهرها با آن مواجه اند، دیده می شود. بررسی جامعه شهری کلانشهرتهران نشان می دهد به علت عدم توجه به اصول سازمان دهی سیاسی فضا و مدیریت سیاسی ناکارآمد فضا، تهران در حال حاضر گرفتار مشکلات شهرنشینی شده است.در این پژوهش ، متغیرهای اثرگذار که برمدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران شامل شاخص سیاسی – امنیتی، جغرافیایی – ارتباطی، اجتماعی – فرهنگی و قانونی به تجزیه و تحلیل و آزمون نحوه مدیریت سیاسی فضا در کلان شهر تهران پرداخته شده است. این پژوهش با توجه به هدف کاربردی و از نظر روش ازنوع ،تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. متغیر ها با استفاده از روش های آزمون T، همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی مورد آزمون قرار می گیرد. تعدادی از پرسش ها بر اساس طیف لیکرت طراحی شده اند وتعدادی به صورت دو تا چند گزینه ای می باشند. در واقع سعی شد سوالات جهت دهی شده نباشند و نظر محقق در آنها القاء نشده باشد. در نهایت تعداد 84 پرسشنامه تکمیل گردید.جامعه آماری این پژوهش مدیران شهرداری تهران، مدیران دولتی و مدیران رده های میانی درگیر در امر سازمان دهی سیاسی فضا و نیز نخبگان دانشگاهی ومتخصصان حوزه مدیریت سیاسی فضا می باشند.این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش است که متغیرهای اثرگذار بر مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران کدامند؟ نتایج حاکی از آن است که بین متغیر های سیاسی امنیتی، جغرافیایی ارتباطی، اجتماعی فرهنگی و قانونی با مدیریت سیاسی فضا درکلانشهر تهران ارتباط معنادار وجود دارد. همچنین متغیر سیاسی امنیتی دارای بیشترین اهمیت و بعد ازآن متغیر جغرافیایی ارتباطی، شاخص اجتماعی فرهنگی و شاخص قانونی در رتبه های بعدی قراردارند.
تحلیل نظری نقش مؤلفه های مدیریت سیاسی فضا بر پایداری منابع آبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
109 - 138
حوزه های تخصصی:
مسئله پایداری منابع آبی یکی از جدی ترین چالش هایی است که کشورها در چند دهه اخیر با آن مواجه بوده اند. پایداری منابع آبی عبارت است از: تأمین نیازهای آبی نسل حاضر و نسل های آینده؛ بنابراین حفظ چنین وضعیتی ارتباط مستقیمی با مدیریت سیاسی فضا در یک کشور دارد. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و در چارچوب رابطه سیاست و فضا از دیدگاه نظری به دنبال بررسی نقش مؤلفه های مدیریت سیاسی فضا بر پایداری منابع آبی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه بُعد 1. قانون گذاری(شامل: ساختار حکومت در یک کشور، تفویض اختیارات به نهادهای متولی آب، تمرکز قدرت سیاسی، تعدد و سطوح نهادهای قانون گذار، رابطه حکومت و ملت، الگوی نظام سیاسی حاکم) 2. مدیریت اجرایی(شامل: سیستم بودجه ریزی کشور، استراتژی های توسعه ملی، مسئله کارآمدی دولت و نهادهای زیرمجموعه، فرهنگ سیاسی، بوروکراسی، منابع درآمدی دولت، سطوح مدیریت اجرایی)3. تقسیمات سیاسی فضا(شامل: توازن و عدم توازن در واحدهای استانی، تمرکز در کانون های سیاسی اداری، معیارها و ضوابط تقسیمات کشوری، همگونی و ناهمگونی واحدهای سیاسی فضایی از جنبه طبیعی، نیروهای تأثیرگذار بر فرایند تقسیمات سیاسی) از جمله مهم ترین ابعاد و مؤلفه هایی هستند که پایداری منابع آبی را تحت تأثیر قرار می دهند.