
مهندسی جغرافیایی سرزمین
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره 9 بهار 1404 شماره 1 (پیاپی 23) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش عوامل موثر بر تحولات گردشگری روستایی و روابط دو سویه شهر و روستا در طی سه دوره مقطع زمانی ماقبل 1357، 1375 تا 1385 و 1385 تا 1395 مورد واکاوی و بررسی قرار گرفت. هدف: هدف این پژوهش تحلیل عوامل موثر بر تحولات گردشگری در روستاها و روابط متقابل شهر و روستا می باشد. روش شناسی: بدین منظور 34 پرسشنامه با 23 گویه مطرح شده که توسط دهیاران روستاهای نمونه بدست آمده بود با استفاده از روش تحلیل عاملی برای سه دوره زمانی مورد بررسی قرار گرفت .در ابتدا روایی سوالات با استفاده از آزمون آلفای کرونبا برابر با 937/0 (عالی) تعیین شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو این پژوهش شهرستان رودسر که در غربی ترین نقطه استان گیلان و در مرز با استان مازندران می باشد و کشاورزی و باغداری از اهم فعالیت های اقتصادی مردم این شهرستان است. یافته ها و بحث: نتایج بدست آمده از تحلیل عاملی نشان داد تعداد 7، 7 و 6 مولفه به ترتیب با تبیین 32/86، 32/87 و 22/82 درصد واریانس کل داده ها بعد از چرخش دورانی به روش واریماکس در دوره اول، دوم و سوم بعنوان اولویت های پاسخ دهندگان در نظر گرفته شد. بطوریکه مولفه اول در دو دوره اول با درصد واریانس 9/16، 63/16 از نوع زیست – محیطی و در دوره سوم با درصد واریانس 98/27 از نوع اقتصادی تعیین گردید. بنابراین از بین پنج مولفه اقتصادی، اجتماعی، زیست – محیطی، روابط شهر و روستا و تحولات گردشگری روستایی، دو مولفه زیست – محیطی و اقتصادی از مهمترین عامل های شناسایی شده در روند توسعه گردشگری روستایی و رابطه دو سویه روستا و شهر انتخاب شدند .مقدار بار عاملی 7 مولفه دوره اول به ترتیب برابر با 894/0، 851/0، 825/0-، 873/0، 911/0، 879/0 و 870/0، مقدار بار عاملی 7 مولفه دوره دوم به ترتیب برابر با 945/0، 846/0، 817/0، 844/0، 776/0 و 716/0- و مقدار بار عاملی 6 مولفه در دوره سوم به ترتیب برابر با 892/0، 860/0، 872/0، 845/0، 822/0 و 832/0 بدست آمد. نتیجه گیری: در مجموع اولویت های زیست – محیطی، اقتصادی و فرهنگی از جمله مولفه های مهم در روند تحول گردشگری و رابطه شهر و روستا قلمداد می شود.
بررسی تطبیقی کارکرد شهرهای کوچک نوپا با تاکید بر موقعیت مکانی-فضایی (مطالعه موردی: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیاست گذاران شهری دریافته اند؛ برای اینکه توسعه در محدوده سکونتگاه های انسانی صورت گیرد، شهرهای کوچک به عنوان حلقه اتصال بین روستاهای پیرامون و شهرهای بزرگتر باید در توسعه محلی، منطقه ای و ملی دیده شوند. چون این شهرها می توانند شکاف بین مناطق شهری و روستایی را برای ارتقاء موثر کیفیت شهرنشینی پرکنند. هدف: این مقاله با هدف تبیین و تحلیل، کارکرد شهرهای کوچک نوپا با تاکید بر موقعیت مکانی-فضایی این شهرها در استان گلستان انجام گرفت. روش شناسی: روش انجام پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. داده ها به روش پیمایشی و مبتنی بر پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شد. جامعه آماری شامل: تمام خانوار شهرهای کوچک نوپا و جامعه نمونه شامل 379 شهروند می باشند. قلمرو جغرافیایی: قلمرو جغرافیایی پژوهش، شامل تمام 14شهر کوچک نوپا هستند که بعد از انتزاع استان گلستان از مازندران در سال 1376 در سه ناحیه(دشت شمالی، جلگه میانی و کوهستانی جنوب) به وجود آمدند. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش از منظر آزمون فریدمن نشان می دهد، شهرهای کوچک نوپا در ناحیه دشت شمالی از نظر کارکرد(فرهنگی-مذهبی، ادارای- انتظامی، آموزشی) به ترتیب با میانگین رتبه ای (79/5، 36/5، 25/3) و ناحیه جلگه میانی از نظرکارکرد(بهداشتی-درمانی و مالی-تجاری) به ترتیب با میانگین(85/4، 31/3) بالاترین تغییرات کارکردی را تجربه کردند. نتیجه گیری: نتیجه نهایی اینکه؛ هر چند در بین شهرهای کوچک نوپا، شهر مراوه در ناحیه دشت شمالی و شهر فاضل آباد در ناحیه جلگه میانی از نظر شاخص های کارکرد شهری، یک رابطه جدید و پایدار، در بین سکونتگاه های ناحیه خود به وجود آوردند؛ ولی برای رسیدن به یک وضعیت مطلوب و مناسب باید تمامی شهرهای کوچک نوپا بتوانند از تراوش توسعه کارکردی بهره مند شوند.
تحلیل و ارزیابی اثرات بیماری کووید- 19 بر گردشگری روستایی و نوع سازگاری با آن (مورد مطالعه: روستای شیوند، شهرستان دزپارت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همه گیری جهانی کووید-۱۹ با بستن مرز ها، بر بخش گردشگری تأثیر گذاشته و تقاضای گردشگران را کاهش داده است. کشور های در حال توسعه مانند ایران که بخش گردشگری آن ها در حال گسترش است، با پیامد های اقتصادی قابل توجه ای روبرو شده اند. در ایران، گردشگری روستایی به واسطه منابع متنوع، دارای جایگاه خاصی است. در این زمینه با شیوع کرونا، گردشگری روستایی نیز از نظر ساختاری و کارکردی علاوه بر تغییرات، اثرات مختلفی را نیز پذیرفته است. هدف: در این تحقیق هدف آن است که اثرات کووید ۱۹ بر گردشگری روستایی و همچنین نوع اقدامات جهت سازگاری با این اثرات شناخته شود. روش شناسی: روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر داده های پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق را ساکنان روستای شیوند بالغ بر ۵۰۸ نفر تشکیل داده اند. با توجه به جدول مورگان، تعداد ۲۱۷ نفر پرسشگری شدند. روایی پرسش نامه از طریق نخبگان تأیید و پایایی نیز با ضریب کرونباخ برابر با ۸۲/۰ تأیید شد. قلمرو جغرافیایی: در این تحقیق روستای شیوند به عنوان یکی از مهمترین روستا های گردشگری شهرستان دزپارت در استان خوزستان مطالعه شده است. یافته ها و بحث: نتایج نشان داد که ساکنان روستا نسبت به پاندمی کووید ۱۹، درک درستی داشته اند. میانگین ۲۳/۳ و همچنین مقدار مشاهده شده آزمون بیشتر از ۳ یعنی ۷۳ درصد نیز این موضوع را تأیید می نماید. این درک درست از کرونا و اثرات آن سبب می شود که ساکنان نسبت به اثرات واکنش مناسبی نشان دهند. همچنین بررسی نتیجه اثرات کووید ۱۹ در گردشگری روستایی در سطح کمتر از ۰۵/۰ تأیید نمود که شیوع پاندمی از لحاظ درآمد، اشتغال، تعداد بازدید کننده، فروش صنایع دستی و رونق اقامتگاه ها، یک روند کاهشی و تأثیرات منفی داشته است. بررسی وضعیت تاب آوری گردشگری روستایی در مقابله شیوع کرونا بیانگر آن است که ساکنان ۳ اقدام اصلی شامل اتخاذ رویکرد مبتنی بر تلاش و مقابله، اتخاذ روش های جدید عرضه محصولات و همچنین روی آوردن به مشاغل جایگزین را جهت کاهش اثرات و سازگاری با پاندمی را مورد تأکید داشته اند. نتیجه گیری: نتیجه گیری نشان می دهد که کرونا اثرات منفی بر گردشگری روستایی داشته و این اثرات از جنبه اقتصادی بسیار قابل توجه بوده است. در این زمینه روستاییان اقدامات مناسبی جهت سازگاری با شرایط بحرانی کرونا انجام داده اند که تا حدودی روند تأثیرات را مدیریت و کنترل نموده است.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر مدیریت و توسعه ی گردشگری سلامت (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کلان شهر تبریز در حوزه ی گردشگری و به ویژه گردشگری سلامت دارای پتانسیل های بالقوه ای می باشد که متأسفانه عدم برنامه ریزی و مدیریت مناسب در این حوزه عدم توسعه ی آن را موجب گردیده است. از طرفی در سالیان اخیر با شیوع همه گیری کرونا، شوک بزرگی به صنعت گرشگری وارد شده و این صنعت با کاهش درآمد و در خطر قرار گرفتن تعداد زیادی از مشاغل مرتبط با گردشگری مواجه گردیده است. بنابراین، نیاز است تا با شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر مدیریت و توسعه ی گردشگری، مقدمات توسعه ی آن را فراهم نمود. هدف: هدف از تحقیق حاضر شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر مدیریت و توسعه ی گردشگری سلامت کلان شهر تبریز می باشد. روش شناسی: روش تحقیق در مطالعه ی حاضر آمیخته (ترکیبی از روش های کمی-کیفی) با ماهیت تحلیلی و اکتشافی است. بدین منظور ابتدا با استفاده از روش اسنادی و مصاحبه با مدیران و نخبگان حوزه ی گردشگری، مؤلفه های تأثیرگذار بر مدیریت و توسعه ی گردشگری سلامت شناسایی و سپس با بهره گیری از روش دلفی (30 نفر از نخبگان و مدیران شهری حوزه ی گردشگری) و کاربست تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار میک مک، تجزیه و تحلیل اطلاعات با رویکرد آینده پژوهی صورت گرفته است. قلمرو جغرافیایی: تبریز، مرکز استان آذربایجان شرقی یکی از شهرهای بزرگ ایران است. این شهر بزرگ ترین شهر منطقه ی شمال غرب کشور بوده و قطب اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و ... این منطقه شناخته می شود. تبریز، در منطقه ای به وسعت 150 کیلومتر مربع گسترده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین اثرگذاری بر مدیریت و توسعه ی گردشگری سلامت کلان شهر تبریز مربوط به متغیرهای تحقق مدیریت فناوری اطلاعات در سازمان های متولی امور گردشگری و تأکید بر دانش محوری و مدیریت دانش بنیان، وجود هماهنگی میان مراکز اخذ تصمیم های کلیدی و اساسی سازمانی و بین سازمانی و بهره مندی از افراد با صلاحیت دانشی در ارگان های مسئول در راستای تحقق اثربخش و کارای برنامه ها و طرح ها می باشد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که با توجه به وضعیت موجود و کمبود مؤلفه های کلیدی و استراتژیک تأثیرگذار در راستای توسعه ی سیستم، آینده ی مدیریت و توسعه ی گردشگری سلامت کلان شهر تبریز ناپایدار خواهد بود.
شناسایی و اولویت بندی مسائل توسعه پایدار روستایی (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان خلخال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناخت دقیق مسائل توسعه پایدار روستاها، اولین گام مهم برای تدوین سیاست ها و ارائه الگویی انعطاف پذیر برای تقویت توسعه یافتگی جوامع روستایی است. قابل زیست کردن عرصه های زندگی از جمله مکان های روستایی، برای نسل های فعلی و آینده با تأکید خاص بر بهبود و توسعه مداوم روابط انسانی- محیطی از ضروریاتی است که همواره مورد توجه پژوهشگران و برنامه ریزان توسعه روستایی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی مسائل توسعه پایدار روستایی در شهرستان خلخال انجام شده است. روش شناسی: برای شناسایی معیارهای اصلی و شاخص ها، با 12 نفر از خبرگان و افراد مطلع، مصاحبه عمیق انجام داده و بوسیله نرم افزار MAXQDA مصاحبه ها تحلیل شد. سپس معیارها و شاخص ها در قالب پرسشنامه دلفی فازی در اختیار مشارکت کنندگان قرار گرفت تا با تحلیل سلسله مراتبی(AHP) معیارها و شاخص ها رتبه بندی شوند. برای سهولت مقایسه زوجی مسائل و شاخص ها، از نرم افزار Expert Choice11 استفاده شد. قلمرو جغرافیایی: شهرستان خلخال به مرکزیت شهر خلخال (هرو)، شامل سه بخش مرکزی شامل(دهستان خانندبیل شرقی، دهستان خانندبیل غربی و دهستان سنجنبد شرقی)، بخش خورش رستم به مرکزیت شهر هشجین شامل (دهستان خورش رستم شمالی و دهستان خورش رستم جنوبی) و بخش شاهرود به مرکزیت شهر کلور شامل( دهستان پلنگا، دهستان شال و دهستان شاهرود) در جنوب استان اردبیل واقع است. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که به ترتیب معیار اقتصادی (494/0: CI)، معیار اجتماعی(271/0: CI)، معیار نهادی(099/0: CI)، معیار زیست محیطی(092/0: CI) و معیار فیزیکی(045/0: CI) دارای اهمیتند. همچنین براساس اوزان نهایی شاخص ها، به ترتیب شاخص بیکاری (103/0: CI)، بی انگیزگی به فعالیت اقتصادی در روستا (084/0: CI)، ضعف آگاهی به عوامل توسعه (073/0: CI)، اعتیاد(056/0: CI)، نابرابری های اجتماعی(045/0: CI) و طلاق(043/0: CI)، به ترتیب مهم ترین اولویت شاخص های مسائل توسعه پایدار روستایی هستند. نتیجه گیری: معیارهای اقتصادی و اجتماعی همچنین شاخص های آن ها، بیشترین اولویت مسائل توسعه پایدار روستایی شهرستان خلخال هستند..
تحلیل سیستمی عوامل تأثیرگذار بر مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و مشترک ایران و عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امنیت، ثبات، توسعه و رفاه در دستور کار همه نظام های سیاسی است که با منابع آب در دسترس، پیوندی مستقیم و فزاینده ای یافته اند. طی یک سده گذشته، دسترسی واحدهای سیاسی- فضایی، به منابع محدود آب شیرین درگیر تنگناهای بنیادی فراوانی شده است و به دامنه ای از مناسبات هیدروپلیتیکِ واحدهای سیاسی- فضایی کناره حوضه های آبریز مشترک از همکاری تا درگیری انجامیده است. هدف: هدف اصلی مقاله حاضر شناسایی عوامل تاثیرگذار، بر مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و منابع آب مشترک دو کشور همسایه ایران و عراق با بهره گیری از تفکر سیستمی است. هدف فرعی، شناسایی محرک های هیدروپلیتیک محورِ تاثیر گذار بر مناسبات دو کشور ایران و عراق است. روش شناسی: روش شناسی حاکم بر پژوهش توصیفی- تحلیلی است. درون داده های مورد نیاز پژوهش با روش کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و با رویکرد تفکر سیستمی مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا از نرم افزار ونسیم جهت مدل سازی دینامیک استفاده شده است. برای رتبه بندی عوامل شناسایی شده از مدل ترکیبی آراس فازی و کوپراس فازیگرفته شده است. قلمرو جغرافیایی: قلمرو جغرافیایی این تحقیق حوضه آبریز رودخانه های مرزی غرب است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد زیرسیستم های اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی- حقوقی، زیست محیطی و فناوری بر مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و منابع آب مشترک ایران و عراق به عنوان یک سیستم واحد موثر است. تأثیر هر یک از عوامل فوق بر مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و منابع آب مشترک ایران و عراق و تأثیر و روابط علی و معلولی هر یک از این عوامل بر روی یکدیگر و بر روی کل سیستم سنجیده شد. سه عامل بحران کم آبی در عراق با وزن 55/73، موقعیت جغرافیایی عراق با وزن 47/73 و قطع و کاهش شدید سرشاخه های دجله و فرات توسط ترکیه با وزن 44/73 به عنوان محرک های موثر بر مناسبات هیدروپلیتیک دو کشور ایران و عراق در رودهای مرزی و منابع آب مشترک شناخته شدند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که شش زیرسیستم یاد شده، هیچ گاه نمی توانند به صورت مجزا از یکدیگر عمل کنند و پیوستگی آن ها موجب به وجود آوردن یک سیستم نهایی واحد برای شکل گیری مناسبات هیدروپلیتیک رودهای مرزی و مشترک بین دو کشور ایران و عراق خواهد شد.
تحلیلی بر تاب آوری اجتماعی و اقتصادی شهری در برابر خطرپذیری لرزه ای (مطالعه موردی: شهر خلخال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مخاطرات طبیعی به خصوص زمین لرزه به دلیل شدت و زمان کوتاه اثرگذاری به یکی از دغدغه های اصلی برنامه ریزان تبدیل شده است.
هدف: تحلیل و ارزیابی ابعاد و مؤلفه های تاب آوری اجتماعی و اقتصادی شهر خلخال.
روش شناسی: پژوهش حاضر جزو تحقیقات کاربردی و روش به کاررفته در آن، توصیفی -تحلیلی می باشد. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای، عوامل مؤثر بر تاب آوری شناسایی و پس از تهیه مدل مفهومی تحقیق، پرسشنامه ای در راستای رسیدن به هدف موردنظر طراحی گردید. تعیین حجم نمونه آماری آن با استفاده از روش کوکران و روش نمونه گیری با استفاده از روش تصادفی ساده انجام شد. برای سنجش تاب آوری از بین خانوارهای ساکن در شهر خلخال، تعداد ۳۸۰ نفر از شهروندان و ۱۵ نفر کارشناسان به عنوان حجم نمونه تحقیق انتخاب شدند. پس از جمع آوری داده ها و اطلاعات میدانی در راستای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد و مشاهدات میدانی با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل ANP جمع آوری گردید و در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی Arc GIS پس از تهیه نقشه آسیب پذیری برای هر معیار، نقشه نهایی شاخص اجتماعی و اقتصادی شهر خلخال در نرم افزار Arc GIS تهیه گردیده است.
قلمرو جغرافیایی: محدوده موردمطالعه پژوهش حاضر شهر خلخال می باشد.
یافته ها: بالاترین وزن تاب آوری بعد اجتماعی با 7 زیر معیار اصلی مربوط به ساختار جنسی با وزن 20094/0 و پایین ترین آن مربوط به سطح تحصیلات با وزن 04651/0 می باشد؛ همچنین در بعد اقتصادی با 3 زیر معیار اصلی بالاترین وزن تاب آوری مربوط به وضعیت مالکیت مسکن با وزن 48064/0 و پایین ترین آن مربوط به مالکیت وسیله نقلیه با وزن 11397/0 می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به خروجی نرم افزار GIS می توان بیان نمود که تقریباً نیمی از شهر ازنظر اجتماعی و اقتصادی در وضعیت نامطلوبی قرار دارد و این امر موجب می شود که در هنگام زمین لرزه آمار تلفات جانی و مالی افزایش یابد. به طورکلی می توان گفت در محدوده موردمطالعه همه شرایط و عوامل دخیل در آسیب پذیری در برابر زمین لرزه اعم از اقتصادی، اجتماعی در ارتباط باهم عمل نموده و باعث شکل گیری نواحی با آسیب پذیری بالا گردیده است.
مسیریابی بهینه امدادرسانی در بافت های کالبدی آسیب پذیر به منظور تخلیه اضطراری جمعیت به هنگام حوادث ناگهانی (مطالعه موردی: شهر سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تخلیه ی اضطراری افراد آسیب دیده، نجات یافتگان از آسیب یا در معرض آسیب به مناطق امن از فعالیت های اصلی و مهم، بعد از وقوع حوادث غیرمترقبه به شمار می رود
هدف: پژوهشی حاضر سعی بر تحلیل و بررسی مسیر بهینه امدادرسانی به منظور تخلیه اضطراری آسیب دیدگان به مناطق امن، از بافت های آسیب پذیر شهر سقز به هنگام حوادث ناگهانی داشته است.
روش شناسی: پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است و اطلاعات موردنیاز از طریق کتابخانه ای (طرح های تفصیلی، جامع شهری، آمارنامه ها) و برداشت میدانی اخذ گردیده است. بدین منظور آسیب پذیری کالبدی محلات با استفاده از مدل Saw اولویت بندی شده و در وهله بعدی با استفاده از مدل تحلیل شبکه مسیرهای بهینه جهت امداد رسانی و تخلیه اضطراری جمعیت به نقاط امن تعیین شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شهر سقز دومین شهر بزرگ استان کردستان است.
یافته ها و بحث: یافته ها نشان داده است که با توجه به رتبه بندی تکنیک Saw محلات 1، 6، 18، 19، 16 و 17 که در قسمت مرکز، شمال شرقی و جنوب غربی شهر قرارگرفته اند با آسیب پذیری کالبدی بالا و از نقاط ناامن در برابر حوادث ناگهانی می باشند و با استفاده از مدل تحلیل شبکه مسیرهای بهینه در محلات با آسیب پذیری کالبدی بالا به جهت رسیدن به ایستگاه های آتش نشانی، مراکز درمانی، بیمارستان و پارک ها در دو مسیر 1 و 2 به عنوان مسیرهای اصلی و فرعی منتخب، به لحاظ عریض بودن و فاصله از جایگاه های سوخت و رودخانه مشخص شده اند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق مسیرهای واقع شده در مسیر اصلی به لحاظ دسترسی و پهنای مسیرها و همچنین سرعت و زمان امدادرسانی بهترین گزینه جهت امداد رسانی بوده اند.
شناسایی و اولویت بندی خط مشی های تاب آوری شهری بر اساس مدیریت یکپارچه شهری در مواجهه با بحران های ناشی از سیلاب و تأثیرات آن بر شبکه های توزیع برق (مورد مطالعه: استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در حال حاضر، سیستم های زیرساختی مانند شبکه های برق نقش حیاتی در زندگی انسان دارند. با توجه به تغییرات اقلیمی در دهه های اخیر، حوادث غیرمنتظره افزایش یافته اند و این حوادث می توانند عملکرد زیرساخت های انرژی را تحت تأثیر قرار دهند، از جمله بروز قطع برق های گسترده و طولانی مدت. احتمال وقوع این حوادث به دلیل پراکندگی و گستردگی شبکه های توزیع برق بسیار زیاد است. بنابراین، تاب آوری شبکه های برق بسیار مهم است. تاب آوری به توانایی سیستم در کاهش اثرات منفی حوادث مخرب اشاره دارد.
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری خط مش های توزیع برق در شهرها بر اساس مدیریت یکپارچه شهری است.
روش شناسی: برای دستیابی به این هدف، از تکنیک تحلیل شبکه ای تصمیم گیری (DANP) استفاده شده است. این روش به تحلیل ساختاری و ترکیبی از معیارها و عوامل کلیدی برای تعیین اولویت ها از طریق شبکه های تصمیم گیری می پردازد و جامعه خبرگان این پژوهش متشکل از 10 نفر از خبرگان صنعت برق و اساتید دانشگاه استان فارس می باشد که به روش هدفمند انتخاب شده است.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: این پژوهش بر روی خط مشی های توزیع برق در استان فارس تمرکز دارد و به بررسی تأثیرات مدیریت یکپارچه شهری بر تاب آوری این شبکه ها می پردازد.
یافته ها و بحث: باتوجه به معیار های مشخص شده نظام مدیریتی با وزن 0.182 به عنوان اولویت اول، مدیریت بحران با وزن 0.1768 به عنوان اولویت دوم، نظام اقتصادی با وزن 0.1631 به عنوان اولویت سوم، نظام فنی و زیرساخت با وزن 0.1602 به عنوان اولویت چهارم، نظام فرهنگی و اجتماعی با وزن 0.1602 و در آخرین مرتبه شوک محیطی با وزن 0.1585 قرار دارند.
نتیجه گیری: با استفاده از تکنیک تحلیل شبکه ای تصمیم گیری، عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری خط مش های توزیع برق در شهرها شناسایی و اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد که نظام مدیریتی، مدیریت بحران، نظام اقتصادی، نظام فنی و زیرساخت، نظام فرهنگی و اجتماعی، و شوک محیطی به ترتیب از اهمیت بیشتری برخوردارند و با توجه به یافته های این پژوهش، مدیران و تصمیم گیران می توانند با تمرکز بر این عوامل، برنامه ها و استراتژی های مناسبی برای افزایش تاب آوری خط مش های توزیع برق در شهرها ارائه کنند.Top of Form.
شناسایی شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اگر فرض گرفته شود که دسترسی به رسانه ها و شبکه های دیداری و مصرف آنها، یکی از علل اصلی دگرگونی اجتماعی و حرکت در مسیر پیشرفت و تحقق اهداف توسعه پایدار به معنای عام آن است، مسأله اساسی این است که وضعیت مصرف رسانه ای در مناطق روستایی ایران، خواه رسانه های سنتی و جمعی و خواه رسانه های نوین، به چه نحو است؟ و یا برآورد شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران چگونه است؟
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شرایط و امکانات ایجاد شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای ایران، انجام شده است.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و با رویکرد کیفی؛ دارای ماهیت ژرفانگر و اکتشافی است. بر این اساس، به منظور شناسایی شرایط و امکانات ایجاد و توسعه شبکه تلویزیون روستایی در کشور، از مدل نظریه زمینه ای (گراندد تئوری)، و روش دلفی استفاده شده است.
قلمرو جغرافیایی: قلمرو پژوهش کل روستاهای ایران را شامل شده است.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه با متخصصان، مجموعه عوامل و شرایط موثر بر ایجاد شبکه تلویزیونی روستایی را مشخص کرد. این عوامل به پنج دسته اصلی تقسیم می شوند: (1) شرایط و امکانات علّی که شامل مطالعات جامع درباره نیازهای روستاهای ایران، آگاهی رسانی و آموزش برای بهره برداری بهینه از تلویزیون در روستاها، و تأمین منابع مالی لازم است. (2) شرایط و امکانات زمینه ای که شامل شناخت اهمیت توسعه روستایی از طریق رسانه، مشارکت جوامع محلی، مدیریت یکپارچه، نوآوری در رویکردها، توسعه زیرساخت های فنی و ساماندهی مناطق روستایی است. (3) دسته شرایط مداخله گر که شامل رویکردهای غیرمتمرکز، ارزیابی مستمر، برنامه ریزی جامع، بهره گیری از تجربیات جهانی، همکاری جوانان روستایی و استفاده حداکثری از ظرفیت های محلی است. (4) تدوین چشم انداز روشن برای روستاهای مجهز به تلویزیون، تقویت مدیریت یکپارچه، رفع موانع توسعه، و افزایش فعالیت های سازمان های مردم نهاد از جمله راهبردهای پیشنهادی است. (5) پیامدها که حاکی از آنست که ایجاد شبکه تلویزیونی روستایی می تواند به توسعه اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی روستاها و همچنین تقویت حاکمیت خوب در مناطق روستایی کمک کند. (6) موانع اصلی که شامل محدودیت های ساختاری و نهادی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی در روستاها، ساختار سیاسی کشور، چالش های دیجیتالی و برخی محدودیت های داخلی سازمان صدا و سیما است.
نتیجه گیری: پیاده سازی شبکه تلویزیون روستایی در روستاهای کشور ممکن نمی شود، مگر با اجرای سیاست های خاصی مانند دگرگون سازی، این عبارت به این معناست که نیازهای روستاییان باید در جایگاه نخست قرار بگیرد.
اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق بر سکونتگاه های روستایی دشت سده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پس از حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق در دشت های خراسان جنوبی در دشت سده نیز چاه های متعددی حفر گردید. این روند از مدرنیزاسیون که مبتنی بر مدل توسعه برون زا شکل گرفته سبب تغییر و تحولاتی در محیط زیست طبیعی و انسانی شده است. پژوهش حاضر به بررسی اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق در سکونتگاه های دشت سده در خراسان جنوبی می پردازد.
هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق بر سکونتگاه های روستایی دشت سده است.
روش شناسی: بر، مبنای هدف تحقیق کاربردی بوده و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق ۲۴۸۷ خانوار از روستاهای ساکن در منطقه موردمطالعه است که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به اندازه ۳۳۳ نفر انتخاب گردید. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ساخته محقق استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، مقدار این ضریب به کمک نرم افزار محاسبه و مورد قبول واقع شد. پس از جمع آوری داده ها از نمونه معرف جامعه، برای تجزیه وتحلیل داده ها از فنون توصیفی، فنون استنباطی علم آمار استفاده شد. در سطح آمار استنباطی از روش آزمون تی جهت آزمون فرضیات و با استفاده از نرم افزار SPSS به تحلیل نتایج پرداخته شد.
قلمرو جغرافیایی: جامعه آماری تحقیق شامل تعداد خانوارهایی که در محدوده دشت موردمطالعه قرار دارند؛ بنابراین جامعهٔ آماری این تحقیق، طبق آمار سال ۹۵ شامل ۱۶ روستا با جمعیتی تعداد ۲۴۸۷ خانوار جمعیت دارد. این سکونتگاه ها شامل یک نقطه شهری و ۱۴ روستا که از نظر تقسیمات سیاسی در شهرستان های قائنات و در شهرستان بیرجند واقع شده اند و شامل دهستان های القورات شاخنات و دهستان سده واقع در بخش سده و شهرستان قاینات است
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داده از دیدگاه پاسخگویان بهره برداری از منابع آب زیرزمینی با حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق باعث بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی در سکونتگاه های روستایی در دشت سده شده است؛ ولی بااین حال حفر چاه های عمیق منجر به بروز مشکلات زیست محیطی ساکنین دشت سده شده است.
نتیجه گیری: با عنایت به اینکه بیشترین میزان خسارت ناشی از برداشت بی رویه آب در بخش زیست محیطی اتفاق افتاده جهت جلوگیری از بحران زیست محیطی مدیریت جامع آب مبتنی بر میزان بهره برداری بدون خسارت با تغییر در شیوه های آبیاری و تغییر الگوی کشت پیشنهاد می شود.
ارزیابی تأثیر همه گیری کووید-19 بر تفاوت رفتاری شهروندان در دوره پسا کرونا (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فضای شهری باز تولیدی از فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی است، بنابراین شیوع کووید-19 بر رفتار شهروندان تاثیر می گذارد. هدف: هدف مقاله حاضر، بررسی تأثیر همه گیری بیماری کووید-19 بر رفتار شهروندان در گروه های سنی و جنسیتی مختلف است که در فضاهای شهری پس از اتمام این بیماری حضور می یابند و نظریه مشهور یان گل در دسته بندی فعالیت ها ملاک ارزیابی می باشد. روش شناسی: از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع توصیفی-تحلیلی است. برای این منظور پس از بررسی اسناد و منابع مختلف، با تنظیم یک پرسشنامه، میزان اثرگذاری همه گیری در جامعه هدف مورد ارزیابی قرار می گیرد. پرسشنامه در قالب طیف لیکرت می باشد و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS25 و با استفاده از آزمون T.Student انجام شده است. روش نمونه گیری به روش تصادفی ساده بود. در این پژوهش، روایی سوالات پرسشنامه به روش نسبت روایی محتوایی و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت. قلمرو جغرافیایی: شهر قزوین بنا به شرایط تاریخی و جغرافیایی دارای انواع مختلفی از فضاهای شهری و عمومی است. ابتدا انواع فضاهای شهری و عمومی موجود در این شهر، در هفت دسته طبقه بندی و سپس در نظرسنجی از شهروندان مورد ارزیابی قرار گرفته اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، پس از پایان این همه گیری الگوهای رفتاری شهروندان بسته به رده سنی و جنسیتی که دارند، دارای تفاوت هایی خواهد بود. سالمندان کمترین تمایل را برای حضور در فضاهای شهری در دوره پسا کرونا دارند، ازسوی دیگر تمایل شهروندان همچون گذشته به فضاهای شهری در بافت تاریخی شهر نمی باشد. البته بانوان تمایل بیشتری نسبت به مردان برای استفاده از انواع فضاهای شهری دارند. نتیجه گیری: با وجود الزام شهروندان به انجام بخش زیادی از فعالیت ها از طریق فضای مجازی در زمان قرنطینه، اما با پایان یافتن محدودیت ها، بررسی ها نشان داد فضای مجازی تنها می تواند بستر مناسبی برای انجام فعالیت های ضروری باشد و در مورد سایر فعالیت های انتخابی یا اجتماعی، تمایل غالب جامعه، حتی نسل نوجوان و جوان بر حضور فیزیکی در فضاهای شهری است.