فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
889 - 908
حوزههای تخصصی:
ژئوتوریسم شکلی از گردشگری است که موجب رشد و پایداری جغرافیایی منطقه، محیط زیست، فرهنگ، میراث تاریخی و زیبایی شناختی آن و همچنین بهبود زندگی ساکنین آن منطقه می گردد. هدف از این پژوهش واکاوی پتانسیل های ژئوتوریستی و مقاصد ژئومورفولوژیکی شهرستان خوی با استفاده از مدل پائوولوا و دینامیکی می باشد. مدل دینامیکی به وسیله شاخص های ارزش علمی و ارزش های مازاد آن مکان ژئوتوریستی برآورد می شود. در این مدل رقابت پذیری مقاصد و پتانسیل های ژئوتوریستی شناسایی و عوامل رقابت پذیری تعیین می گردد. براساس مدل پائوولوا نتایج حاصل نشان می دهد منطقه ژئوتوریستی خوی با بیشترین امتیازدهی در عوامل مثبت ارتقا دهنده رقابت پذیری مقاصد ژئوتوریستی شامل ثروت طبیعی با امتیاز (5/8) بوده و بیشترین مقدار درمیان گویه های منفی رقابت پذیری، کسری بودجه و عدم وجود متخصصان ماهر با امتیاز (5) بیشترین تاثیر منفی را در جذب گردشگران در منطقه ایجاد می کند همچنین طبق نتایج حاصله از مدل دینامیکی باتوجه به بررسی ارزش های علمی و مازاد طبق نظر کارشناس و گردشگر نتایج حاصل نشان داد، بیشترین امتیاز از نظر ارزش علمی تنوع در اشکال ژئومورفولوژی دارای امتیاز 23/4 در بین کارشناسان بوده و دربین ارزش مازاد بیشترین امتیاز بامجموع امتیاز 14/4 از بین کارشناسان شاخص امکان سازماندهی برای برخی از رویدادهای فرهنگی خاص محاسبه گردید. بنابراین نتیجه گیری می شود با ارزیابی و شناسایی پتانسیل های ژئوتوریستی و توسعه توانمندی ها منجر به توسعه منطقه ژئوتوریستی خوی و جذب گردشگر خواهد شد. در نهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی برای بررسی بهتر از نرم افزارهای جدیدتری هم چون هوش مصنوعی نیز استفاده گردد.
Effect of the Coronavirus Pandemic on Income, Education and Health: A Study along the Banks of River Kharkhari, West Bengal, India(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
95 - 101
حوزههای تخصصی:
This study goes about to analyze the consequences of the coronavirus on human livelihood. Door to door survey has been done to collect local people's responses. To find out the effect of coronavirus on human livelihood discriminant analysis has been done and Pearson’s correlation analysis has been accomplished. For fulfillment of the objective of this study, 13 mouzas (small administrative units in India) and 1 census town have been selected as study units along the banks of river Kharkhari. The outcome of this study shows that the coronavirus pandemic impacted the reduction in the income level of people in the selected study units. People of villages were less affected by coronavirus than the people of towns. However, the effect of this pandemic is not less in villages and it has a considerable effect on income, education and health of people. There is a negative and significant correlation (r=-0.718, at 99 percent level of confidence) between COVID symptoms/affected and reduction in income level. The result of discriminant analysis reveals that the leading independent variable is a reduction in income level as it has the highest value (2.234) in the standardized canonical function coefficient table. A considerable number of school dropouts has been observed after the lockdown due to this pandemic. Field survey reveals that people are still in fear regarding a reduction in income level due to this pandemic.
بررسی تاثیر بازاریابی رسانه های اجتماعی بر قصد خرید سبز با میانجی گری عشق به برند سبز
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1046 - 1051
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، مسائل زیست محیطی به یکی از مهم ترین چالش های بشریت تبدیل شده اند. مصرف کنندگان به طور فزاینده ای به محصولات سبز که به محیط زیست آسیب کمتری می رسانند، علاقه مند شده اند. در این میان، بازاریابی رسانه های اجتماعی به ابزاری قدرتمند برای برندها تبدیل شده است تا با مشتریان خود ارتباط برقرار کرده و آنها را نسبت به محصولات پایدار آگاه کنند. قصد خرید سبز، زیرمجموعه ای از مصرف پایدار است. مفهوم مصرف سبز به مصرف کنندگانی اطلاق می شود که می خواهند محصولات سازگار با محیط زیست را خریداری کنند که محتویات و روش های تولید آنها کمترین تأثیر را بر محیط زیست داشته باشد. بازاریابی می تواند نقش مهمی در افزایش قصد خرید سبز مصرف کنندگان ایفا کنده. این تحقیق یک پژوهش کاربردی است و از رویکرد تحقیق پیمایشی استفاده کرده است. جامعه آماری این تحقیق شامل تمامی مصرف کنندگان خدمات بانکداری در سطح شهر اردبیل می باشد همچنین از روش پیمایشی از طریق پرسش نامه استفاده شده. پرسش نامه ی این پژوهش به صورت آنلاین و برخط می باشد. در این تحقیق از روش های آماری توصیفی (جدول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و روش های استنباطی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. در بخش آمار استنباطی به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و تعمیم نتایج از معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS 26 و smartpls استفاده شده است و نتایج نشان داد که تمامی فرضیه ها تایید شد
عوامل موثر بر تمایل کشاورزان نسبت به بکارگیری شیوه های خاک ورزی و الگوی کاشت مستقیم روی پشته در منطقه دشت عباس
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1133 - 1147
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کلی عوامل موثر بر تمایل کشاورزان نسبت به بکارگیری شیوه های خاک ورزی و الگوی کاشت مستقیم روی پشته انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه ی کشاورزان گندم کار منطقه دشت عباس در استان ایلام بود، جهت شناخت بهتر کشاورزان ابتدا طرحی با تیمارهایی مرکب از خاک ورزی و الگوی کاشت در منطقه مورد مطالعه از شیوه کارکرد کارنده مخصوص کاشت مستقیم روی پشته اجرا شد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 205 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شد. ابزار اصلی این پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تایید شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزارهای SPSS و Smart Pls انجام شد. نتایج نشان داد که متغیرهای نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتار درک شده اثرات مثبت و معنی داری بر تمایل کشاورزان نسبت به بکارگیری شیوه های خاک ورزی و الگوی کاشت مستقیم روی پشته دارد. به طور کلی نتایج این پژوهش قادر است بینش های جدیدی را برای سیاست گذاران این حوزه در راستای انتقال، معرفی و ترویج و آموزش کشاورزان در پذیرش شیوه های خاک ورزی حفاظتی و به طور خاص کشت مستقیم روی پشته های محصول دوره قبل را فراهم نماید و گامی موثر در رسیدن به اهداف کلان صرفه جویی انرژی و پیشگیری از تخریب ساختمان خاک باشد.
سنجش میزان موفقیت دوره های آموزش ضمن خدمت در ارتقای مهارت های حرفه ای کارکنان جهاد کشاورزی شهرستان اهواز
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
377 - 388
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش سنجش میزان موفقیت دوره های آموزش ضمن خدمت در ارتقای مهارت های حرفه ای کارکنان جهاد کشاورزی شهرستان اهواز است. روش پژوهش آزمون t و آزمون F، رگرسیون و همبستگی می باشد. جامعه آماری مورد بررسی این پژوهش را کلیه کارکنان شاغل در سازمان جهاد کشاورزی شهرستان اهواز در سال 1397 تشکیل داده اند که طبق استعلام صورت گرفته از سازمان جهاد کشاورزی تعدا آنها 750 نفر می باشد که از این تعداد با استفاده از جدول مورگان 230 نفر، به عنوان نمونه انتخاب شد. برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین میزان موفقیت دوره های آموزش ضمن خدمت بر حسب جنسیت و سطح تحصیلات تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد. همچنین برای شناسایی عوامل موثر بر میزان موفقیت دوره های آموزش ضمن خدمت از آزمون رگرسیون استفاده شد نتایج تحقیق نشان داد که مولفه اثربخشی آموزش ضمن خدمت در سطح 99 درصد اطمینان و مولفه میزان افزایش دانش و مهارت اکتسابی کارکنان در سطح 95 درصد اطمینان معنی دار شده اند. همچنین رابطه معناداری بین ویژگی های فردی پاسخگویان (سطح تحصیلات و سابقه خدمت) با میزان موفقیت دوره های آموزش ضمن خدمت وجود ندارد.
مقایسه دقت انواع روش های طبقه بندی برای تهیه نقشه کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر رضوانشهر)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
389 - 402
حوزههای تخصصی:
با توسعه روش های گوناگون در زمینه طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و آشکارسازی تغییرات به ویژه در دهه های اخیر انتخاب بهترین و صحیح ترین روش برای تهیه نقشه کاربری و پوشش اراضی در مناطق مختلف رشد روزافزونی داشته است. هدف اصلی این پژوهش مقایسه دقت انواع روش های طبقه بندی برای تهیه نقشه کاربری اراضی در شهر رضوانشهر می باشد. بدین منظور هفت کلاس کاربری اراضی در شهر رضوانشهر (شامل مراتع، مناطق مسکونی، جاده، زمین های زراعی، رودخانه، مناطق ساحلی و جنگل) با استفاده از تصاویر ماهواره ای تعیین شدند. سپس نمونه های آموزشی از سطح منطقه با استفاده از تصاویر ماهواره ای، تصاویر گوگل ارث و بازدید میدانی جمع آوری شد. در مرحله بعد با استفاده از ویژگی های تصاویر کلاس های کاربری اراضی در محدوده مورد مطالعه تعیین و پس از مشخص نمودن میزان تفکیک پذیری کلاس ها طبقه بندی به صورت حداکثراحتمال (MLC)، ماشین بردار پشتیبان(SVM)، حداقل میانگین فاصله (MD) انجام شد. نتایج ارزیابی این سه روش نشان داد که روش ماشین بردار پشتیبان نسبت به روش های دیگر از دقت بیش تری (صحت کلی 60/92 ضریب کاپا 87/0 برای سال 2000 و صحت کلی 16/97 و ضریب کاپای 93/0 برای سال 2022) برخوردار است. بنابراین از نتایج این پژوهش می توان برای تهیه نقشه کاربری اراضی با دقت بالاتر با استفاده از روش ماشین بردار پشتیبان در کارهای ارزیابی محیط زیست و منابع طبیعی در مناطق با شرایط مشابه استفاده نمود.
مدلسازی شناخت و تحلیل سازوکارهای سرمایه اجتماعی و اثرات آن بر پایداری اقتصاد سکونتگاه های روستایی (بخش مرکزی شهرستان جیرفت)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
450 - 469
حوزههای تخصصی:
شناخت سازوکارهای سرمایه اجتماعی در گستره برنامه ریزی و سیاست گذاری برای سکونتگاه های روستایی بسیار ارزشمند و حائز اهمیت است و در راستای برنامه های توسعه پایدار اقتصادی سکونتگاه های روستایی نقش بنیادین دارد. زیرا سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مؤلفه های مورد نیاز روستاییان شناخته می شود از این رو، به عنوان یک هنجار در برنامه های پایداری اقتصاد سکونتگاه های روستایی قلمداد شده است. براین اساس، پژوهش حاضر به روش کمی و توصیفی – تحلیلی در 400 خانوار نمونه تصادفی و 30 روستای نمونه از مجموع 187 روستای بخش مرکزی شهرستان جیرفت بررسی شد؛ برای ارایه چارچوب معناداری از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ایموس گرافیک رابطه میان ابعاد سرمایه اجتماعی و شاخص های پایداری اقتصاد سکونتگاه های روستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت بهره گرفته شد. نتایج پژوهش آشکار ساخت، میان ابعاد سرمایه اجتماعی و شاخص های پایداری اقتصادی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین، برای بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهش در سکونتگاه های روستایی در ناحیه مورد مطالعه از آزمون T تک نمونه ای استفاده شدکه نشان می دهد هر 6 متغیر سرمایه اجتماعی و 11 متغیر پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی بررسی شده در سطح معناداری کمتر از 05/0 قرار دارند. براین بنیان، با توجه به سطح معناداری می توان گفت که رابطه معناداری بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و پایداری اقتصادی سکونتگاه های روستایی وجود دارد. بنابراین؛ می توان گفت که سرمایه اجتماعی از ارکان بنیادین در کیفیت شاخص های پایداری اقتصادی تلقی می شود که از طریق بهبود و ارتقاء آگاهی، اعتماد، انسجام، تشکل، شبکه و روابط و مشارکت اجتماعی در افزایش میزان توسعه و پایداری روستاها کارساز است.
سنجش تحولات ریخت شناسی شهراردبیل با بهره گیری از روش تحلیل چیدمان فضا
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
36 - 53
حوزههای تخصصی:
با توجه به پویایی شهرها، تحول آن ها در طی زمان امری اجتناب ناپذیر می باشد. امروزه در مطالعه مسائل شهری، شناخت و تحلیل مورفولوژی شهریی در بررسی پدیده ها و تحولات آن ها از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. لذا هدف پژوهش حاضر سنجش تحولات ریخت شناسی شهراردبیل با بهره گیری از روش تحلیل چیدمان فضا ( در چارچوب طرح ها و برنامه های شهراردبیل) می باشد. در این پژوهش جهت بررسی مورفولوژی شهر بر پایه تغییرات شاخص هم پیوندی داده های استخراج شده مربوط به وسیله تحلیل نقشه خط محوری در Space Syntax Network و نرم افزار Arc Gis و. QGIS طی دوره های (1307-1340)و (1340-1355) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد تفاضل میان بالاترین و پایین ترین هم پیوندی در بافت شهراردبیل در دوره اول کمتر از دوره دوم می باشد. این امر بیانگر آن است که شهر اردبیل در دوره 1307تا1340 نسبت به دوره 1340تا1355 دارای ساختار هم پیوند و خصوصیات همگن تری بوده است. در کل، براساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان گفت که یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در تحولات بافت شهر اردبیل در طی گذر زمان تغییرات میان همپیوندی ناشی از تغییرات کالبدی -فضایی بوده است.
تحلیل رابطه زیست پذیری مساکن روستایی باکیفیت زندگی روستاییان (مطالعه موردی: شهرستان زیرکوه، دهستان زیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کیفیت زندگی و ارتقای آن مهم ترین رویکرد در برنامه ریزی های روستایی و شهری می باشد. عوامل و عناصر متعددی می توانند در ارتقا کیفیت زندگی روستاییان تأثیرگذار باشند که یکی از آن ها مسکن قابل زیست و استاندارد می باشد. مسکن روستایی به عنوان نیاز اولیه انسان، با ابعاد وسیع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی خود تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی و توسعه پایدار روستایی دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی رابطه بین مسکن زیست پذیر و کیفیت زندگی (ذهنی و عینی) روستاییان دهستان زیرکوه انجام شده است.
روش شناسی تحقیق: در این راستا روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را روستاییان 15 نقطه روستایی تشکیل می دهند که دارای 1417 خانوار می باشند. تعداد نمونه ها 313 خانوار می باشد که با استفاده از فرمول کوکران با خطای اندازه گیری 5 درصد انتخاب شده اند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، دهستان زیرکوه است.
یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، متغیر زیست پذیری با آماره پیرسون 616/0 باکیفیت زندگی دارای رابطه ای مستقیم با شدتی قوی می باشد. همچنین با توجه به سطح معناداری به دست آمده که کوچک تر از 05/0 می باشد، متغیر زیست پذیری دارای رابطه معنی داری باکیفیت زندگی است و قابلیت تعمیم به کل جامعه را دارد. تأثیر متغیر زیست پذیری مسکن بر هر دو بعد عینی و ذهنی مورد تأیید قرار گرفت اما با توجه به ضریب تعیین تعدیل شده که برای بعد ذهنی کیفیت زندگی برابر با 307/0 و برای بعد عینی کیفیت زندگی 328/0 می باشد که نشان می دهد 7/30 درصد از تغییرات بعد ذهنی و 8/32 درصد از تغییرات بعد عینی در روستاهای نمونه وابسته متغیر زیست پذیری مسکن است و تأثیر متغیر زیست پذیری مسکن بیشتر بر بعد عینی کیفیت زندگی است.
نتایج: نتایج پژوهش بیانگر این می باشد که روستاهای پیشبر، بمرود، محمد آباد و حسین آباد و اردکول بالاترین سطح زیست پذیری مسکن را دارا می باشند. در مقابل روستاهای مهرک، گمنج، حسن آباد و تجنود دارای پایین ترین سطح زیست پذیری مسکن از دید جامعه نمونه اند و میانگین زیست پذیری مسکن در روستاهای منطقه مورد مطالعه در حد متوسط به بالا قرار دارد و بیشترین میانگین به بعد اجتماعی (55/3) و کمترین میانگین متعلق به بعد اقتصادی (06/3) است.
تحلیلی بر پراکنش فضایی خدمات شهری در سکونتگاه های مراکز شهری شهرستان های استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برنامه ریزی شهری از آنجایی که با تخصیص و توزیع منابع کمیاب در بین مکان های مختلف شهر در ارتباط است، متکی بودن آن به معیار های پراکنش فضایی خدمات شهری، امری ضروری به نظر می رسد.
هدف پژوهش: هدف از پژوهش حاضر بررسی پراکنش فضایی کاربری های خدمات شهری در سکونتگاه های مراکز شهری شهرستان های استان مازندران است.
روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و روش آن توصیفی - تحلیلی است. گردآوری داده های موردنیاز تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی از سالنامه آماری استان مازندران در سال 1396صورت گرفته است. در این پژوهش برای سنجش معیار پراکنش فضایی خدمات شهری از شاخص های خدمات تفریحی - رفاهی، خدمات حمل ونقلی، زیرساخت های شهری، عمران شهری، فضای سبز شهری، خدمات آموزشی، خدمات بهداشتی - درمانی و خدمات فرهنگی استفاده شده است. برای رتبه بندی مراکز شهری شهرستان های استان مازندران براساس وضعیت توسعه خدمات شهری مدل ویکور بکار رفته است.
قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه، مراکز شهرستانهای استان مازندران می باشد.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که تنها 7 شهر استان که شامل نقاط شهری 4 شهرستان بابلسر، فریدونکنار، کلاردشت و رامسر می باشند، در گروه های کاملاً برخوردار، برخوردار و نیمه برخوردار قرار دارند و شهروندان آنها از نظر برخورداری از خدمات شهری وضعیت ایده آلی دارند. به عبارت دیگر خدمات رسانی به شهروندان در شهرهای بابلسر، بهنمیر، هادی شهر، فریدونکنار، کلاردشت، رامسر و کتالم و سادات شهر به میزان زیادی قابل قبول می باشد.
نتایج: نتایج تحقیق نشان می دهد که نزدیک به 90 درصد از شهرهای استان مازندران ازنظر شاخص های خدمات شهری وضعیت نامطلوب و پایین تر از متوسط دارند و کمبود خدمات شهری مدنظر تحقیق به نسبت جمعیت این شهرها بطور چشمگیری احساس می شود.
تحلیلی بر ارزیابی شاخص های فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT) بر ساختار کالبدی – فضایی شهر کرمانشاه با رویکرد شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شهرها مظهر و تجلی گاه هر نوع فناوری و تکنولوژی جدید هستند. در عصر حاضر که عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است، اثرات این فناوری نوین در شهرها و به خصوص ساختار کالبدی- فضایی شهر قابل توجه می باشند. شهر کرمانشاه از لحاظ زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات دارای مسائل و مشکلاتی زیادی است که بر شهرها اثرات مثبت و منفی می گذارد
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر شاخص های فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT) بر ساختار کالبدی - فضایی با رویکرد شهر خلاق در شهر کرمانشاه است.
روش شناسی تحقیق: روش انجام پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی بوده که اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و از طریق تکمیل پرسشنامه جمع آوری گردیده است و جهت تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و آزمون تحلیل عاملی تأییدی دو عاملی مرتبه اول استفاده شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه شهر کرمانشاه است.
یافته ها و بحث: نتایج پژوهش نشان داد که از بین شاخص های موردسنجش، فناوری اطلاعات با امتیاز 79/0 و گویه های (کاهش استفاده از وسایل حمل ونقل شهری(ICT 4)، اف زای ش ن ف وذپ ذی ری در فعالیت های شهری به صورت مجازی (ICT 8)، و متغیر تأمین اطلاعات از طریق فناوری های نوین (ICT 9)، از بین شاخص های مورد سنجش شهر خلاق به امتیاز 64/0 گویه های افزایش فعالیت های خلاق (KH1) و میزان استقبال و پذیرش مدیریت شهری کرمانشاه از ایده های خلاق (KH4) و از بین شاخص های موردسنجش، ساختار کالبدی - فضایی با امتیاز 73/0 گویه های (تأثیرپذیری فضاهای شهری از داده-های بصری(p.s3)، تحول در مفهوم فضا و فضای شهری(p.s8)، تبدیل فضاهای شهری به فضاهای ملاقات (p.s9)، غلبه فعالیت های شهری بر کالبد وفضای فیزیکی آن(p.s11)، تبدیل خیابان ها به قلمرو پیاده(p.s14)) اهمیت بیشتری دارند.
نتایج: رابطه معنی داری بین شاخص های فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی (ICT)، شهر خلاق و ساختار کالبدی- فضایی شهر کرمانشاه وجود دارد.
واکاوی نقش پوشش گیاهی و کاربری اراضی در رخداد جزیره گرمایی (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نقش اقلیم در مطالعات شهری از لحاظ تاثیری که تغییرات اقلیمی در محیط های شهری دارد حائز اهمیت است. جزیره گرمایی از جمله مخاطراتی است که اخیرا به دلیل توسعه شهرها شرایط زیست محیطی شهرها را تحت تأثیر قرار داده است.
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش پوشش گیاهی و کاربری اراضی در جزیره گرمایی شهر اصفهان می باشد.
روش شناسی تحقیق: بدین منظور از تصاویر ماهواره ای Landsat ETM طی دوره 1990-2019 استفاده شد. در این راستا از شاخص های LST و NDVI، پوشش شهری و کاربری اراضی استفاده شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهر اصفهان در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که دمای بالا بیشتر در هسته مرکزی شهر اصفهان قرار دارد و اطراف شهر توسط طبقه دمایی متوسط پوشش داده می شود. بیشترین طبقه دمایی پایین را نیز کاربری زراعی به دلیل رطوبت بالا، در بر می گیرد. پارکها و فضای سبز در شهر به دلیل تأثیر گرفتن از مناطق با دمای بالا و بسیار بالای اطراف خود جزء طبقات دمایی متوسط قرار می گیرند.
نتایج: در مجموع می توان بیان کرد که در هر سه دوره گذشته بیشترین مساحت مربوط به دمای متوسط بوده است و این روند طی سالهای آینده نیز ادامه خواهد داشت. با توجه به کاهش مساحت کاربری زراعی و گسترش فیزیکی شهر، مساحت جزایر گرمایی در دامنه بالا افزایش داشته است. از دلایل افزایش دمای بالا از طرفی می توان به افزایش جمعیت، افزایش صنایع و تعداد خودروها در شهر و چند برابر شدن حجم تردد راههای ارتباطی و افزایش سطوح آسفالت و معابر شهری و بین شهری و از طرف دیگر به افزایش وسعت اراضی بایر به دلیل چرای بی رویه دام و آسیب به مراتع و نیز پاکسازی اراضی سبز و جنگل زدایی اشاره کرد.
تحلیل اثرگذاری توسعه اکوتوریسم در توانمندسازی اقتصاد روستاییان (نمونه: روستاهای دارای اقامتگاه بومگردی شهرستان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
70 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: اکوتوریسم با اهداف چندجانبه یعنی حفاظت از محیط زیست، احترام به جوامع محلی و ارتقای مؤلفه های فرهنگی - اجتماعی و اقتصادی جامعه میزبان سر و کار دارد که این اهداف با مفهوم توسعه پایدار هماهنگ است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر توسعه اکوتوریسم در توانمندسازی اقتصادی روستاهای دارای اقامتگاه بوم گردی شهرستان کرمان بوده است.روش و داده: این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی صورت پذیرفته و از نوع پژوهش های کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز، از مطالعات اسنادی استفاده شده است، نهایتاً به کمک نرم افزار PLS Smart به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. طبق مطالعات صورت گرفته، از بین ۵۲۱ روستای دارای سکنه شهرستان کرمان، ۱۷ روستای گردشگرپذیر و دارای اقامتگاه های بوم گردی به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد ۳۸۰ پرسش نامه در بین روستاییان ساکن دارای روستاهای اقامتگاه بوم گردی به منظور گردآوری داده های لازم توزیع شد.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد بیشتر شاخص ها و مؤلفه های اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی، کالبدی و مدیریتی از نظر بار عاملی بین ۰/۶ تا ۰/۸ بوده که عمدتاً میزان اثرگذاری شاخص ها بین ۰/۴ تا ۰/۷ و از نظر معناداری، کلیه مؤلفه ها دارای مقدار T بالاتر از ۱/۹۶ بوده که بدین گونه معناداری و تأثیرات مثبت آن ها تأیید شد. از طرفی تأثیر اکوتوریسم بر مؤلفه کلی اقتصادی برابر با ۰/۷۱۷ بوده که نشان از تأثیرات نسبتاً بالای حضور گردشگران در بهبود وضعیت اقتصادی روستاهای هدف دارد.نتیجه گیری: در مجموع تأثیرات اکوتوریسم بر شاخص های درآمد، معیشت، رفاه عمومی، هزینه زندگی، تولیدات بومی و دیگر عوامل نواحی روستایی منطقه، در سطح نسبتاً بالایی قرار دارد. همچنین تأثیر بوم گردی بر مؤلفه کلی اقتصادی برابر با ۰/۴۸۴ بوده که نشان از تأثیرات نسبتاً بالا دارد. لذا می توان بیان نمود که توسعه بوم گردی در تحقق این امر در تحول اقتصادی روستائیان بسیار تسریع کننده خواهد بود.نوآوری، کاربرد نتایج: نتایج این تحقیق می تواند در نواحی روستایی مشابهی که دارای اقامتگاه بوم گردی هستند، مورد استفاده قرار گیرد.
دیرینه زیستی و قبض و بسط جوامع باستان بر اساس زمین اسطوره شناسی (مورد مطالعه: ایران باستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
168 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تحلیل زمین اسطوره های کهن ایرانیان به منظور به چالش کشیدن مطالعات گسترده مختلف قبلی در حوزه های باستان شناسی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در مورد ایران باستان از یک سو و گشایش چارچوب های نظری دیگر برای مطالعات حوزه های مختلف مذکور از دیگر سو جهت آشکار ساختن وضعیت دیرینه زیستی و همچنین تحلیل ایران باستان از نظر محل جغرافیایی، زمان شکل گیری، فرهنگ دیرینه و جابه جایی استقرارگاهی آنان است.
روش و داده: مبنای مطالعه، نمادشناسی و تحلیل نمادهای مطرح در روایت های اسطوره ای یا آنچه به شکل نثر و نظم در کتب دینی، آئینی و یا متون کهن برجای مانده و انطباق آن با یافته های دیرینه جغرافیایی عصر حاضر بوده است.
یافته ها: بر پایه زمین اسطوره های رایج ایرانی، زمان شکل گیری جوامع ایرانی دست کم به کواترنر پایانی و پس از افزایش دما در حدود ۱۹۰۰۰ سال پیش برمی گردد که در ایران مرکزی، شرق و جنوب شرق کنونی ساکن و توسعه پیدا کرده اند.
نتیجه گیری: سرمای یانگر دریاس در حدود ۱۳۰۰۰ سال پیش آن ها را به سکونتگاه های زیرزمینی کشانده است. شرایطی که سبب شکل گیری میترائیسم و بعدتر ستایش آتش شده است. خشکی اولیه هولوسن نیز سبب انقباض جوامع ایرانی و خشکی حدود ۴۰۰۰ سال پیش با شدت بیشتر، آن ها را پراکنده و مجبور به کوچ به عرض های جغرافیایی بالاتر از جمله آسیای میانه و سرزمین های دوردست تر در جست وجوی آب نموده است. همین دوران، ایرانیان را به پرستش ایزدبانوی آب، آناهیتا یا تیشتر، سوق داده که همواره در حال مبارزه با اپوشه و اژی دهاک، اهریمنان خشکی، بوده است. شکل گیری این دو ایزد، حاکی از تغییرات شدید آب و هوایی و خشک شدن کره زمین در زمانی بوده است که جوامع متمدن ایرانی شکل گرفته و توسعه زیاد پیدا کرده بودند. بر اساس روایت ها احتمالاً قبل از یانگر دریاس و در هولوسن میانی، جوامع ایران باستان شرایط بهینه زیستی را تجربه کرده و دامنه های جنوبی البرز، احتمالاً سواحل دریاچه های ایران مرکزی ناحیه ثقل جوامع ایران باستان بوده است.
نوآوری: این مقاله چارچوب جدیدی در حوزه علوم زمین فرهنگی می گشاید و به بیان یک نظریه جدید در ارتباط با جوامع باستانی ایران مبتنی بر اسطوره های مرتبط با زمین، به ویژه آن هایی که در آثار کتب و متون اولیه بر جای مانده آمده است، می پردازد.
بررسی توزیع فضایی خدمات عمومی و سنجش رضایتمندی ساکنان از کیفیت دسترسی به آن ها (مورد مطالعه: شهر تربت حیدریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
42 - 27
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف بررسی توزیع فضایی خدمات عمومی و سنجش میزان رضایتمندی ساکنان از کیفیت دسترسی به آن ها در شهر تربت حیدریه انجام شده است.
روش و داده ها: این تحقیق با روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری محدوده قانونی شهر تربت حیدریه و نمونه ها به روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. داده های جمع آوری شده به روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله آزمون مقایسه میانگین ها، آزمون، آنالیز واریانس و آزمون همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. تحلیل توزیع فضایی خدمات بر اساس مدل نزدیک ترین همسایه در فضای نرم افزار Arc Gis انجام شده است.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل فضایی توزیع خدمات عمومی نشان داد که خدمات آموزشی و فضای سبز به صورت نامنظم و خوشه ای، خدمات بهداشتی و درمانی به صورت منظم و کاربری های اداری و تجاری به صورت الگوی پراکنده توزیع شده اند. نتایج حاصل از آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که میزان رضایتمندی کلی ساکنان از کیفیت خدمات عمومی با میانگین (۳/۳۲۵)، بزرگ تر از حد متوسط است. نتایج حاصل از سنجش سطح رضایتمندی ساکنان مناطق مختلف از کیفیت دسترسی به خدمات عمومی بر اساس سطح درآمد ساکنان، به ترتیب بالاترین سطح رضایتمندی در بین ساکنان پُردرآمد با میانگین (۴/۰۵۹)، متوسط درآمد با میانگین (۳/۵۲۵) و کمترین میزان در بین گروه کم درآمد با میانگین (۲/۱۸) مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که دسترسی به خدمات عمومی نقش مهمی در کیفیت زندگی ساکنان و در نتیجه رضایتمندی سکونتی آن ها دارد، برنامه ریزی در توزیع عادلانه و متناسب با تعداد و تراکم جمعیت در محلات مختلف شهر، با نگاه ویژه به محلات فقیرنشین از اهمیت خاصی برخوردار است.
نوآوری، کاربرد نتایج: جنبه نوآوری این پژوهش نسبت به تحقیقات مشابه این است که علاوه بر سنجش سطح رضایتمندی ساکنان به تفکیک محلات مختلف و نیز نوع خدمات، سنجش رضایتمندی بر اساس گروه های درآمدی نیز مورد اندازه گیری و تحلیل قرار گرفته است.
شناسایی بازیگران کلیدی اکوسیستم کارآفرینی گردشگری روستایی و تحلیل استراتژیک الگوی رفتار آن ها با استفاده از رویکرد آینده پژوهی، نمونه موردی: شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
1 - 26
حوزههای تخصصی:
اکوسیستم کارآفرینی گردشگری، مفهومی سیال و چندبُعدی است و شناخت آن نیازمند توجه به ابعاد همه جانبه است. هدف از این مطالعه ارائه الگوی رفتاری بازیگران اکوسیستم کارآفرینی گردشگری روستایی با رویکرد مبتنی ب ر آینده پژوهی است. در وهله اول به شناسایی بازیگران کلیدی اکوسیستم کارآفرینی گردشگری روستایی پرداخته شد و سپس الگوی رفتاری آن ها نسبت به استراتژی های توسعه کارآفرینی گردشگری، توسط کارشناسان خبره مورد تحلیل قرار گرفت. روش این پژوهش ازنظر جهت گیری، از نوع کاربردی با صبغه کیفی و دارای استراتژی پیمایشی است؛ بنابراین ضمن مرور و تحلیل مبانی نظری، با مراجعه به اسناد کتابخانه ای، اقدام به تهیه پرسشنامه خبره محور شده است. جامعه آماری آن را 25 نفر از نخبگان اجرایی و دانشگاهی در شهرستان جیرفت تشکیل می دهد. بدین منظور با استفاده از تکنیک تحلیل بازیگران و ابزار شبیه سازی برنامه ریزی استراتژیک به نام مکتور (MACTOR)، میزان تأثیرگذاری بازیگران کلیدی حوزه کارآفرینی گردشگری روستایی شهرستان جیرفت بر یکدیگر و میزان تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر و همچنین موضع هر یک از بازیگران در برابر اهداف (ماتریس های بازیگر– بازیگر و بازیگر–اهداف) مشخص شد. در کل، شش بازیگر کلیدی تشخیص داده شد. بیشترین اصرار بازیگران بر استراتژی هایی نظیر بهره برداری از نیروهای انسانی بومی با توجه به وجود ظرفیت های مناسب در بخش گردشگری روستایی و نیازهای پاسخ داده نشده و کمترین آن، شفاف سازی کسب وکارها و جلوگیری از تخریب منابع طبیعی از طریق اعتبارات اختصاص یافته و سیاست های تشویقی و تنبیهی (S5) است. نتیجه این پژوهش در کمک به شناخت الزامات و توانمندی های بازیگران در پرورش و توسعه اکوسیستم گردشگری روستایی برای مدیران و تصمیم گیران این صنعت بسیار مؤثر خواهد بود.
الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران: از منظر افزایش قدرت دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
215 - 239
حوزههای تخصصی:
ایران در زمره کشورهایی است که از موقعیت دریایی مناسبی برخوردار است و می تواند از موهبت های دریایی بهره مند شود. موقعیت جغرافیایی ایران بین دریای خزر از سمت شمال، خلیج فارس و دریای عمان از سمت جنوب، موقعیت دریایی مناسبی برای ایران به ارمغان آورده است. ایران می تواند با برخورداری از مزایای اقتصادی و دریانوردی تجاری، به ارتقاء جایگاه قدرت دریایی خود در عرصه منطقه ای و فرامنطقه ای کمک نماید. نوشتار پیش رو در پی تببین الزامات ژئوپلیتیکی توانمندسازی سواحل جنوب ایران به عنوان پیونددهنده فضای داخلی به فضای بین المللی است؛ امری که موجب ارتقاء قدرت دریایی کشور می گردد. روش تحقیق مقاله مزبور با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسناد مربوطه است. نتایج نشان می دهد، عواملی همانند ماهیت برّی ایران و بی توجهی تاریخی به سواحل جنوبی؛ ظرفیت جغرافیایی، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی سواحل ایران(همانند: شرایط توپوگرافی و اقلیمی مناسب، سواحل طولانی، مجاورت با عرصه های اقیانوسی، تسلط بر شبکه های ارتباطی دریایی، ویژگی های ترانزیتی پیوندی و امکان اتصال کشورهای شمالی و جنوبی به یکدیگر)؛ نقش سواحل جنوبی ایران بویژه سواحل مکران در قدرت دریایی و همچنین اهمیت دریا در اسناد بالادستی، می تواند در تقویت سواحل و قدرت دریایی کشور مورد توجه بیش از پیش قرار گیرند. راهکارهای پیشنهادی باید متکی بر مواردی همانند وابسته سازی سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به سواحل ایران و بهره مند شدن از توسعه تکنولوژی دریایی در قالب یک استراتژی و دیپلماسی دریایی هوشمند به اجرا درآید.
A Critical Geopolitical Analysis of the Representation of Africa in International Relations: Andrew Linklater’s Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
231 - 254
حوزههای تخصصی:
The African continent has, to date, been mostly perceived as a “marginalized” geographical or geopolitical foundation and is represented in international relations (IR) so narrowly in the definitions provided by classical geopolitical knowledge or hegemonic knowledge of international relations. Nevertheless, efforts must be made by intellectual and practical elites worldwide for a more realistic representation of the opportunities and potentials of this continent by relying on conceptual-theoretical formulations. To address the main question of the relationship between Africa's geopolitical position and its conceptual and theoretical representation within the discipline of International Relations. The author suggests examining the pathology of conceptual-theoretical formulations in International Relations (IR) and Geopolitics. this requires a new reading of critical geopolitics drawn on the works of Andrew Linklater, which can provide more basic explanatory ideas with the critique of epistemological foundationalism, state-centrism, narrative-based approach, and nature of the disciplines. This paper is a theoretical research that proposes a new conceptual framework. It adopts an explanatory-critical analytical method to explain the theoretical approach of global critical geopolitics. The results of the paper emphasize that the theories and texts of IR and Geopolitics must be reviewed and reformulated with innovative evaluations centered on the position and role of Africa in the international history of the world. It highlights the importance of considering the distinct lived experiences of the continent which can serve as a basis for developing a methodological, epistemological, and ontological research program for participation in global politics and non-western international relations.
ارزیابی تغییرات زمانی-مکانی ژرفای نوری هواویزی در حوضه بلوچستان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
95 - 112
حوزههای تخصصی:
ژرفای نوری هواویزی کمیتی بی بعد است که میزان گذر پرتو نور در جو را نشان می دهد و بیان گر میزان جذب و پراکنش ناشی از هواویزها در مسیر عبور نور است. شناخت آن برای درک تأثیرات آن بر کیفیت هوا و ارائه راهکارهای مقابله با آن ضروری است. حوضه بلوچستان جنوبی به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، تحت تأثیر گرد و غبار و غلظت بالای هواویزی قرار دارد. از این رو در این پژوهش تغییرات زمانی-مکانی ژرفای نوری هواویزی، در این حوضه مورد واکاوی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف از داده-های فرآورده ژرفای نوری هواویزی MOD 04 L2))، الگوریتمDeep Blue سنجنده مودیس ماهواره تررا با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2002-2019 بهره گرفته شد. سپس با استفاده از تحلیل مؤلفه های اصلی الگوهای زمانی و مکانی آن تفکیک شد. به کمک تحلیل خوشه ای الگوهای زمانی دسته بندی و الگوهای مکانی پهنه بندی گردید. نتایج واکاوی با روش تحلیل مؤلفه های اصلی بر روی آرایه میانگین بلند مدت داده ها (365×55458) نشان داد، سه مؤلفه ی اصلی در مجموع حدود90 درصد از پراش داده ها را تبیین می کنند که سهم مؤلفه اول 84 درصد است. این مؤلفه الگوی کلی پراکندگی مکانی ژرفای نوری هواویزی حوضه را تبیین می کند و بسیار به الگوی مکانی میانگین بلندمدت، شبیه است. الگوی تغییرات زمانی نشان می دهد که این مؤلفه در تمام سال موجودیت دارد اما در دوره سرد کاهش و در دوره گرم سال افزایش می یابد. بر اساس تغییرات زمانی ژرفای نوری هواویزی، حوضه به چهار دوره زمانی زمستانه، بهاره-پاییزه، گذار و تابستانه، قابل تفکیک است. میانگین ژرفای نوری هواویزی در الگوی تابستانه به 69/0 می رسد. این به مفهوم آنست که حوضه در دوره تابستان از هوای نسبتاً غبارآلودی برخوردار است. به لحاظ پراکندگی مکانی نیز حوضه به سه پهنه با بار غباری کم (کوهستانی)، بار غباری متوسط( پایکوهی) و بار غباری زیاد(پست جلگه ای) قابل پهنه بندی است. میانگین ژرفای نوری هواویزی در حوضه حدود 38/0 است که در پهنه جلگه ای به 62/0 می رسد. رژیم ژرفای نوری هواویزی در هر سه پهنه یکسان است اما پهنه جلگه ای به لحاظ مقدار، با دو پهنه دیگر اختلاف چشمگیر دارد. بالا بودن مقدار ژرفای نوری هواویزی در این حوضه علاوه بر مؤلفه های محلی، به عوامل منطقه ای که در دوره گرم سال فعال می شود(موسمی هند)، مرتبط است.
بررسی میزان سازگاری مدارس سنندج با اصول آب وهواشناسی معماری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1 - 35
حوزههای تخصصی:
شناخت توان آسایش زیست اقلیمی یا بیوکلیماتیک، در معماری مراکز آموزشی از جمله مدارس، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. توجه به خصوصیات اقلیمی و اثراتی که اقلیم در شکل گیری این گونه ساختمان ها می گذارد، از نظر آسایش حرارتی و هماهنگی ساختمان، با شرایط اقلیمی موجب صرفه جویی در مصرف انرژی شده و از لحاظ زیست محیطی، سالم تر و بهتر است. هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان سازگاری مدارس سنندج با اصول آب وهوا شناسی معماری است. داده های استفاده شده در این پژوهش شامل میانگین باد، بارش ماهانه، تابش آفتاب، میانگین حداقل و حداکثر دما، میانگین حداقل و حداکثر رطوبت نسبی، میانگین ماهانه دما و رطوبت، میانگین دمای خشک و تر و فشار بخار می باشد. این متغیرها در طی دوره آماری45 ساله (2005-1961) از ایستگاه هواشناسی سینوپتیک سنندج، بررسی شدند. برای رسیدن به هدف مذکور 20 مدرسه، در نقاط مختلف شهر سنندج انتخاب شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و از حیث نوع تحقیق کاربردی می باشد. جمه آوری داده ها با استفاده از بررسی میدانی و کتابخانه ای است. ابتدا با استفاده از معیارهای ماهانی، گیونی، اوانز، و ترجونگ، آسایش حرارتی در شهر سنندج مشخص گردید. برای طراحی اقلیمی مدارس سنندج، به مسایلی مانند جهت استقرارساختمان مدرسه در ارتباط با زاویه تابش و باد، ابعاد پنجره ها و باز شوها، تعیین عمق و اندازه سایبان و فضای سبز موجود در مدارس شهر سنندج بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به دو شاخص آسایش حرارتی بررسی شده (ماهانی و ترجونگ)، به این نتیجه می رسیم که در شرایط روز از 12 ماه (4 ماه خرداد،تیر، مرداد و شهریور گرم، 3 ماه فروردین، اردیبهشت و مهرآسایش و 5 ماه آبان، آذر، دی، بهمن و اسفند سرد)، است. شرایط شب از 12 ماه (3 ماه خرداد، تیر و مرداد آسایش و 9 ماه شهریور، مهر، آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند، فروردیین و اردیبهشت سرد)، است .