مقالات
حوزه های تخصصی:
اکوسیستم کارآفرینی گردشگری، مفهومی سیال و چندبُعدی است و شناخت آن نیازمند توجه به ابعاد همه جانبه است. هدف از این مطالعه ارائه الگوی رفتاری بازیگران اکوسیستم کارآفرینی گردشگری روستایی با رویکرد مبتنی ب ر آینده پژوهی است. در وهله اول به شناسایی بازیگران کلیدی اکوسیستم کارآفرینی گردشگری روستایی پرداخته شد و سپس الگوی رفتاری آن ها نسبت به استراتژی های توسعه کارآفرینی گردشگری، توسط کارشناسان خبره مورد تحلیل قرار گرفت. روش این پژوهش ازنظر جهت گیری، از نوع کاربردی با صبغه کیفی و دارای استراتژی پیمایشی است؛ بنابراین ضمن مرور و تحلیل مبانی نظری، با مراجعه به اسناد کتابخانه ای، اقدام به تهیه پرسشنامه خبره محور شده است. جامعه آماری آن را 25 نفر از نخبگان اجرایی و دانشگاهی در شهرستان جیرفت تشکیل می دهد. بدین منظور با استفاده از تکنیک تحلیل بازیگران و ابزار شبیه سازی برنامه ریزی استراتژیک به نام مکتور (MACTOR)، میزان تأثیرگذاری بازیگران کلیدی حوزه کارآفرینی گردشگری روستایی شهرستان جیرفت بر یکدیگر و میزان تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر و همچنین موضع هر یک از بازیگران در برابر اهداف (ماتریس های بازیگر– بازیگر و بازیگر–اهداف) مشخص شد. در کل، شش بازیگر کلیدی تشخیص داده شد. بیشترین اصرار بازیگران بر استراتژی هایی نظیر بهره برداری از نیروهای انسانی بومی با توجه به وجود ظرفیت های مناسب در بخش گردشگری روستایی و نیازهای پاسخ داده نشده و کمترین آن، شفاف سازی کسب وکارها و جلوگیری از تخریب منابع طبیعی از طریق اعتبارات اختصاص یافته و سیاست های تشویقی و تنبیهی (S5) است. نتیجه این پژوهش در کمک به شناخت الزامات و توانمندی های بازیگران در پرورش و توسعه اکوسیستم گردشگری روستایی برای مدیران و تصمیم گیران این صنعت بسیار مؤثر خواهد بود.
پهنه بندی توان سرزمین برای خدمات اکوسیستمی اکوتوریسم (شهرستان قوچان، استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت همواره خدمات متنوعی به انسان ارائه می دهد که خدمات اکوسیستم نام دارد. شناخت توان سرزمین کمک می کند تا برای بهره وری بهینه از خدمات اکوسیستمی سرزمین، برنامه ریزی و مدیریت صحیح شود. یکی از انواع خدمات اکوسیستم، خدمات فرهنگی اکوسیستم نام دارد که اکوتوریسم در این دسته بندی قرار می گیرد. هدف این پژوهش، پهنه بندی توان سرزمین برای خدمت اکوسیستمی اکوتوریسم در شهرستان قوچان است. روش پژوهش براساس تصمیم گیری چندمعیاره است. در این تحقیق، پس از شناسایی معیارهای محیط زیستی مؤثر در پهنه بندی (ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، خاک، فاصله از رودخانه، کاربری اراضی، فاصله از جاده و فاصله از سکونتگاه)، لایه های موردنظر وارد نرم افزار آرک مپ شد، سپس ضریب اهمیت معیارها حاصل از روش ای اچ پی اعمال و نرمال سازی لایه ها با منطق فازی انجام شد. درنهایت با روی هم اندازی و تلفیق تمامی لایه ها، پهنه های عالی، متوسط و ضعیف برای فعالیت های اکوتوریستی شهرستان مشخص شد. یافته ها نشان می دهد، 31 درصد از پهنه مورد مطالعه به لحاظ توان اکولوژیکی برای ارائه خدمت اکوسیستمی اکوتوریسم در طبقه عالی و 47 درصد در طبقه متوسط قرار دارد که بیانگر ظرفیت قابل توجه منطقه برای برنامه ریزی اکوتوریستی است که می توان روی پهنه های با ارزش عالی در جهت بهبود اقتصاد مردم محلی با حفظ محیط زیست بهره وری پایدار به عمل آورد.
شناسایی و تبیین پیشران های کلیدی روستای خلاق در قلمرو نظریه غیر بازنمایی، مورد مطالعه: دهستان اوجان غربی در شهرستان بستان آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه غیربازنمایی منجر به توسعه رویکردی جایگزین برای تصور، عمل و تولید دانش جغرافیایی شده و بر جغرافیای روستایی تأثیر گذاشته است. این نظریه به ویژه با اشتغال مرتبط بوده و ایجاد شغل جایگزین برای حفظ جمعیت و درآمد در مناطق روستایی را نوید می دهد. در این راستا رهیافت روستای خلاق به عنوان مفهومی تازه است که می تواند در فضای پسامدرن در ایجاد اشتغال و تأمین نیازهای روستایی و مقابله با انزوای آن مدنظر باشد. بر این اساس در تحقیق حاضر پس از کشف ایده، فکر جدید و ذهن خلاق در راستای رهیافت روستای خلاق در دهستان اوجان غربی در شهرستان بستان آباد، پیشران های کلیدی روستای خلاق در قلمرو نظریه غیربازنمایی شناسایی شد. استفاده توأمان از دو روش کیفی و کمی یعنی پدیدارشناسی و آینده نگاری در قالب روش تحقیق آمیخته به شیوه توسعه ابزار، روش به کاررفته در تحقیق حاضر است که ازلحاظ ماهیت، تحلیلی- ساختاری و از نظر هدف، کاربردی است. تعداد 18 مورد ایده و فکر جدید و خلاق کشف گردید؛ سپس تعداد 9 پیشران کلیدی در راستای ارکان، زیرساخت ها و شاخص های رهیافت روستای خلاق شناسایی شد. بر اساس نتایج تحقیق، روستاهای خلاق جامعه مورد مطالعه، فضایی متشکل از پیشران ها و سازندهای مؤثر با تکیه بر «رهبری» آینده نگر و با تفکری چندبعدی و واگرا همراه با قدرت نفوذ در جامعه محلی هستند که بعد عینی «مشارکت» اجتماعی (شبکه تعاملات اجتماعی) به عنوان اولین و اصلی ترین شرط بر آن ها حاکم بوده و «انعطاف پذیری» لازم را در توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل (همدلی) دارند؛ بستر لازم برای «ابتکار» و نوآوری در مسیر کارآفرینی و فرایند تولید ایده های نو مهیا بوده و در کنار تمام این مسائل، قدرت «خطرپذیری» را در انواع سرمایه گذاری های خطرپذیر دارند.
مطالعه عوامل تاثیر گذار بر انتخاب جنسیتی دهیاران زن در منطقه سیستان: چالش ها و عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از محورهای اساسی در تحلیل مسائل توسعه روستایی، توجه به مدیریت در این جوامع است. مدیریت نواحی روستایی یکی از مهم ترین اجزای دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. یکی از شرایط لازم برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی، مشارکت زنان در امور عمومی و مدیریت روستا است. مدیریت روستایی (شوراها و دهیار) برای زنان با وجود تحمیل مردشدگی به آن ها تجربه ای بی نظیر در مدیریت مدرن روستایی در ایران بوده است؛ زیرا در این بستر زنان با ارجاع به روحیات زنانه ای عملکرد شایان توجهی داشته اند. هدف پژوهش حاضر، عوامل تأثیرگذار، چالش و عملکرد بر انتخاب جنسیتی دهیاران زن در روستاهای منطقه سیستان است. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است که در آن از روش اسنادی و پیمایشی برای جمع آوری داده های مورد نیاز در سطح روستا استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوارهای ساکن در محدوده مورد مطالعه است که با توجه به تعداد خانوارهای ساکن در محدوده مورد مطالعه و استفاده از فرمول کوکران، 367 نمونه برای تکمیل پرسشنامه های تحقیق محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و فریدمن) در نرم افزار SPSS و مدل WASPAS استفاده می شود. نتایج نشان می دهد که اعتماد مردم به قابلیت ها و توانمندی زنان از اهمیت بیشتری برخوردار است و بین نگرش مردان و زنان نسبت به عملکرد دهیاران زن مقدار محاسبه شده (89/2) اختلاف معناداری (001.=Sig) وجود دارد. وضعیت نگرش مردان و زنان نسبت به عملکرد دهیاران زن کمتر از حد متوسط محاسبه شده است. به صورت کلی می توان گفت انتخاب جنسیتی دهیاران زن در منطقه مورد مطالعه تحت تأثیر عوامل مختلفی بوده است. هرچند انتخاب آن ها با چالش هایی نیز همراه بوده که عملکرد آن ها را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
بررسی تأثیر فعالیت های فرهنگی دهیاری ها بر رفتارهای محیط زیستی در روستاهای غرب گیلان (مجموعه آبادی های طوالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، بنیادی ترین عامل در پیدایش محیط زیست گرایی، نهادینه کردن فرهنگ حفاظتی است. این مهم برعهده سازمان هایی است که در سطح محلی ازجمله مدیریتی ایجاد شده اند. دهیاری یکی از کارگزاران فرهنگ سازی محیط زیستی است که نقشی اثرگذار در حفظ پایداری محیط زیست روستایی برعهده دارد. این پژوهش کیفی، با هدف بررسی فعالیت های فرهنگ سازی محیط زیستی دهیاری ها در مجموعه روستاهای طوالش در غرب گیلان انجام شده است. جامعه مطالعاتی شامل 43 نفر از روستاییان است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساخت یافته قرار گرفتند. داده ها براساس تحلیل محتوای کیفی قیاسی جهت دار، تحلیل شدند. اعتبار یافته های این تحقیق به دو شیوه باورپذیرکردن گزینشی و ارزیابی اعتبار به روش ارتباطی حاصل شد. براساس مفهوم «فرهنگ سازی محیط زیستی» به عنوان مفهوم تعدیل یافته مبتنی بر نظریه ارزش های مادی/فرامادی اینگلهارت، 6 مقوله، 8 زیرمقوله و 10 کد استخراج و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که عمده فعالیت های دهیاری ها متمرکز بر مدیریت پسماند و آموزشِ محدود تفکیک زباله از مبدأ بوده است. فعالیت های محیط زیستی دهیاری ها، محدود و مقطعی و مشارکت آن ها، شعاری و نمادین است. ضمن اینکه در این حیطه، مشارکت روستاییان نیز ناچیز بوده است. در واقع، نتایج حاکی از آن است که دهیاری ها به عنوان مدیریت اجرایی در سطح روستاها، در زمینه فرهنگ سازی محیط زیستی روستاییان موفق نبوده است. گزاره نظری مجموع یافته های این بررسی بدین صورت تدوین شده است: «در نواحی روستایی، مجموعه موانع اجتماعی-ساختاری؛ یعنی سازمانی، اقتصادی-زیربنایی و شناختی-فرهنگی به انضمام موقعیت جغرافیایی روستاها به عنوان چالش های عمده نهاد دهیاری برای ارتقای فرهنگ حفاظت از محیط زیست شناخته می شوند. در سطح مدیریت محلی، فقدان نظام مدیریتی یکپارچه و پایدار در عرصه ارتقای فرهنگ رفتاری حفاظت از محیط زیست، امری اجتماعی است».
اقلیم شناسی باد شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باد شمال یکی از رویدادهای جوّی مهم منطقه خاورمیانه و عراق است که در دوره گرم سال فعال شده و موجب رخداد توفان های گرد و غبار در منطقه می شود. هدف از این پژوهش، بررسی اقلیم شناسی باد شمال با استفاده از داده های بلندمدت است. برای دستیابی به این هدف، داده های ساعتی فشار تراز دریا، ارتفاع ژئوپتانسیل، بادِ مداری و باد نصف النهاری برای 4 تراز 1000، 850، 700 و 500 هکتو پاسکال و دوره 44 ساله و در تفکیک مکانی 25/0 درجه قوسی از پایگاه داده کوپرنیکوس برداشت شد. برای هر متغیر و هر تراز با توجه به محدوده مورد مطالعه، ماتریسی به ابعاد 365×17061 مهیا شد و درنهایت داده های بلندمدت فشار تراز دریا، مبنای کار قرار گرفت. تحلیل مؤلفه اصلی فشار تراز دریا نشان داد که مؤلفه اول معرّف سازوکار باد شمال تابستانه است. پراکنش مکانی این مؤلفه استقرار الگوی کم فشار در منطقه خلیج فارس و حاکمیت الگوهای پرفشار در ارتفاعات زاگرس، کوه های قفقاز و اروپای شرقی است. بازه زمانی حاکمیت باد شمال تابستانه از ماه می تا اواخر سپتامبر است. مؤلفه دوم تبیین کننده باد شمال زمستانه است. پراکنش مکانی این مؤلفه، استقرار الگوی کم فشار بر دریای سرخ و الگوی پرفشار بر کوه های زاگرس و قفقاز را نشان می دهد. پهنه بندی مکانی فشار تراز دریا، الگوی کلی استقرار سامانه های فشار شامل کم فشار خلیج فارس، منطقه پرفشار که بیشتر بخش های شمالی و غربی منطقه و بخش حایل که بین منطقه کم فشار و پرفشار رد و بدل می شود را شامل می شود. این نقشه نشان می دهد که وزش باد شمال تحت تأثیر شیو فشار کانون های فشار شمالی (ترکیه دریای سیاه) و غربی (مدیترانه، شمال آفریقا-عربستان) قرار دارد که باعث می شود شار هوا از سمت شمال غرب به سمت جنوب شرق و در امتداد زاگرس به حرکت درآید. باد شمال تابستانه در تراز 1000 هکتوپاسکال در امتداد جلگه بین النهرین از شمال غرب به سمت جنوب شرق می وزد و در ماه ژوئیه به اوج فعالیت خود می رسد. در نقشه تراز 1000 هکتوپاسکال، باد شمال در مرز سوریه غربی است اما در جنوب مدار 35 درجه تغییر جهت داده و به سمت جنوب شرق متمایل می شود. باد شمال در ترازهای پایین حرکت می کند و دیواره بلند رشته کوه زاگرس مانع گسترش باد شمال به بخش های داخلی ایران شده و آن را به سمت شمال خلیج فارس هدایت می کند. شدت باد شمال تابستانه در تراز 850 نسبت به تراز 1000 هکتوپاسکال بیشتر بوده و جهت شمال غربی دارد.
بررسی وضعیت حکمروایی خوب در روستاها با مدل FAHP و تکنیک ARAS، مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان پلدختر و بخش موسیان شهرستان دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه حکمروایی از عرصه حکومت درمی گذرد و با مشکلات زیادی روبه روست و چاره ای جز رهایی از آن ها را ندارد. حکمروایی باید بتواند مشارکت و همکاری را بین همه نیروهای مؤثر بر مدیریت جامعه، یعنی دولت ها، بخش های خصوصی و تشکل های مردمی برقرار کند. پژوهش حاضر با هدف سنجش الگوی حکمروایی خوب در نواحی روستایی با تأکید بر روستاهای دو بخش مرکزی شهرستان پلدختر و بخش موسیان شهرستان دهلران انجام گرفته که از نظر هدف کاربری بوده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، تهیه پرسشنامه خبرگان و متخصصان است و برای شناسایی روابط و تعیین اولویت مؤلفه های پژوهش از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) تحلیل سلسله مراتبی FAHP استفاده و درنهایت با تکنیک ARAS رتبه هریک از بخش ها و روستاها مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان داده است که مؤلفه مسئولیت پذیری، پاسخگویی و مشارکت اثرگذاری بیشتری بر حکمروایی خوب و مؤلفه های شفافیت و عدالت محوری اثرگذاری کمتری داشته اند. همچنین رتبه بندی حکمروایی در روستاهای بخش موسیان با درجه سودمندی (Ki)، (5119/0) بهتر از روستاهای بخش مرکزی با درجه سودمندی (Ki)، (4591/0) بوده است. از بین هفت روستایی که از وضعیت حکمروایی خوبی برخوردارند، شش روستا در بخش موسیان و یک روستا در بخش مرکزی است.
بررسی شاخص های حکمرانی خوب شهری با تأکید بر هوشمندسازی مورد مطالعه: کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرنشینی فزاینده، افزایش روز افزون جمعیت و مشکلات عظیم اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی حاصل از آن ها، به همراه رشد و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، شاخص اصلی قرن 21 در سطح جهان است. برای مقابله با چالش شهرها، مفهوم شهر هوشمند و حکمرانی خوب شهری به عنوان یک پیش شرط از سوی سازمان های ملی و بین المللی ارائه شده است؛ به عبارت دیگر، در حکمرانی خوب شهری و شهر هوشمند، گفت وگوی باز بین شهروندان و مقامات شهری از طریق یک پلتفرم ICT فعال است. هدف از این مطالعه، پاسخ به این پرسش است که با تغییرات جدید در حوزه فناوری در شهرهای کشور، به ویژه کلان شهرها، وضعیت شاخص های حکمرانی خوب در کلان شهر مورد مطالعه به چه صورت است؟ و آیا مدیریت شهری در کلان شهر تبریز قادر به ارتقای شاخص های حکمرانی مطلوب شهری در راستای شاخص های شهری هوشمند است؟ پاسخ به سؤال های پژوهش، با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمّی و کیفی انجام شده است. شاخص های شهر هوشمند و حکمرانی خوب شهری با استفاده از ابزار پرسش نامه و آمار موجود در سالنامه های آماری استخراج شده و در محیط برنامه نویسی پایتون تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که امتیاز کلی حکمرانی خوب در کلان شهر تبریز، 436/0 از واحد است. از مجموع پنج شاخص معرفی شده برای حکمرانی خوب شهری توسط سازمان ملل، شاخص «اثربخشی» مطلوب ترین و شاخص «تساوی» نامطلوب ترین وضعیت را در میان سایر شاخص ها به خود اختصاص داده اند.