مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
ضریب کاپا
حوزه های تخصصی:
یکی از ضروری ترین اطلاعات مورد نیاز مدیران و متولیان منابع طبیعی، نقشه های کاربری اراضی می باشد. داده های ماهواره ای، به جهت ارایه ی اطلاعات به هنگام و رقومی، تنوع اشکال و امکان پردازش در تهیه ی نقشه های کاربری اراضی از اهمیت بالایی برخوردارند. از سویی دیگر در سال های اخیر به طور وسیع و گسترده جهت طبقه بندی تصاویر ماهواره ای از روش های طبقه بندی پیشرفته از قبیل شبکه های عصبی مصنوعی، مجموعه های فازی و سیستم های هوشمند استفاده می شود. هدف اصلی این تحقیق مقایسه ی دو روش مختلف جهت طبقه بندی کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ASTER می باشد. بدین منظور با استفاده از تصویر ماهواره ای ASTER و دو الگوریتم طبقه بندی نظارت شده شامل حداکثر احتمال و شبکه ی عصبی مصنوعی، نقشه ی کاربری اراضی تهیه گردید. در طبقه بندی با استفاده از الگوریتم شبکه ی عصبی از یک شبکه ی پرسپترون با یک لایه ی پنهان و 14 نرون ورودی، 9 نرون میانی و 6 نرون خروجی استفاده شده است که تعداد نرون های ورودی همان تعداد باندهای تصویر ماهواره ای ASTER و تعداد نرون های خروجی همان تعداد کلاس های نقشه ی کاربری اراضی می-باشد. برای آموزش شبکه نیز از الگوریتم انتشار برگشتی استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی دقت این دو روش با استفاده از تعیین ضریب کاپا نشان داده است که الگوریتم شبکه ی عصبی با ضریب 86/0 نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب 69/0 از دقت بیشتری برخوردار است. نتایج این مطالعه همچنین نشان می دهد الگوریتم های سنتی طبقه-بندی مانند روش های آماری به خاطر انعطاف پذیری پایین و انواع پارامتریک آن مانند روش حداکثر احتمال به خاطر وابستگی به مدل آمار گوسی نمی توانند نتایج بهینه ای، در صورت نرمال نبودن داده های آموزشی فراهم آورند در حالیکه دلیل موفقیت الگوریتم شبکه ی عصبی مصنوعی در سنجش از دور این است که می تواند داده هایی با منابع مختلف را با هم تلفیق نماید.
ارزیابی میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری (مطالعه موردی شهرستان آذرشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های تصمیم گیری چند شاخصه مجموعه ای توانمند از تکنیک ها و فرایندها را برای ساختار مسائل تصمیم گیری، طراحی، ارزیابی و اولویت بندی گزینه های تصمیم گیری فراهم می آورد. هدف این مقاله تحلیل میزان روایی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین پهنه های مناسب توسعه شهری در شهرستان آذرشهر با استفاده از معیارهای شیب، جهت جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، فاصله از محدوده های شهری،فاصله از گسل و فاصله از جاده های اصلی است. از روش های تصمیم گیری چند شاخصه، روش مجموع ساده وزنی[1]، تکنیک رتبه بندی براساس تشابه به حد ایده آل[2]، تکنیک ویکور[3]، روش تحلیل سلسله مراتبی[4]انتخاب شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی در 5 طبقه بسیار نامناسب، نامناسب، تا حدودی مناسب، مناسب و بسیار مناسب طبقه بندی شده و برای ارزیابی میزان روایی روش ها از ضرایب صحت کلی[5] و کاپا[6] توسط نرم افزار ERDAS IMAGINEاستفاده شد. برابر با نتایج به دست آمده، روش تحلیل سلسله مراتبی به ترتیب با ضرایب صحت کلی 93/86 و ضریب کاپا 14/83 درصد بیشترین مقدار روایی را در میان انواع روش های مورد ارزیابی برای پهنه بندی مناسب توسعه شهری به دست آورد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که روش تحلیل سلسله مراتبی با بیشترین مقادیر نسبت به سایر روش ها بهینه ترین مدل با موضوع موردبحث در منطقه مورد مطالعه است.
ارزیابی دقت تصاویر مودیس در استخراج سطوح برفی با استفاده از تصاویر لندست به روش Subpixel (مطالعه ی موردی ارتفاعات شمال تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر علاوه بر تکنیک های پیکسل مبنا از تکنیک های زیرپیکسل نیز جهت تهیه نقشه پوشش برف استفاده شده است زیرا در اکثر مدل های هیدرولوژیکی نیاز به تهیه نقشه پوشش برف به صورت مکرر و با فاصله زمانی کوتاه می باشد که تهیه این نقشه ها تنها با بکارگیری تصاویری با قدرت تفکیک زمانی بالا امکان پذیر است. تصاویری که دارای قدرت تفکیک زمانی بالا هستند، از نظر قدرت تفکیک مکانی پایین و یا متوسط می باشند که در چنین تصاویری امکان وجود پیکسل های مخلوط افزایش می یابد. استخراج اطلاعات از پیکسل های مخلوط، تنها با بکارگیری تکنیک های زیرپیکسل امکان پذیر می باشد. در این مطالعه از تصاویر ماهواره ترا سنجنده مودیس (سایت ناسا) و ماهواره لندست سنجنده OLI (سایت سازمان زمین شناسی ایالات متحده USGS ) استفاده گردید. برای انجام مراحل مختلف این تحقیق از نرم افزارهای Envi 4.8 و ArcGIS 10.3 استفاده گردیده است. در این روش سطوح برفی تصویر مودیس 1850 کیلومتر مربع و سطوح برفی لندست 1926 کیلومتر مربع برآورد گردید و دقت این روش برای دقت کلی برابر با 90 % و برای ضریب کاپا 86/0 محاسبه شد. همچنین مقدار ضریب همبستگی برای این تکنیک 93/0 محاسبه گردید. لذا با توجه به مقادیر ارائه شده میتوان به صحت و دقت برآورد اعتماد نمود.
بررسی تأثیر شبکه های آبیاری سدکرخه بر تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویرماهواره ای - مطالعه موردی: منطقه نیمه خشک دشت عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰۶
129 - 140
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، تغییرات سریع کاربری اراضی به ویژه در مناطق دارای اکوسیستم حساس با پیامد تخریب منابع طبیعی همراه بوده است. متأسفانه بخش مهمی از این تغییرات، غیر اصولی و خارج از برنامه بوده که اطلاع از این تغییرات برای برنامه ریزان اهمیت بسزایی دارد. در این مطالعه تغییرات پوشش اراضی در دو دورة قبل و بعد از بهره برداری از شبکه های آبیاری سد کرخه به دشت عباس در استان ایلام مورد ارزیابی قرار گرفت. از تصاویر سنجنده های لندست TM ، ETM + و OLI به ترتیب برای سال های 1368، 1382 و 1392 و همچنین نقشه های توپوگرافی و پوشش منطقه استفاده گردید. تصاویر هر سه مقطع زمانی به پنج طبقة کاربری مرتع، اراضی کشاورزی، اراضی مسکونی، بستر رودخانه و اراضی بایر و تپه ماهور طبقه بندی شدند. همچنین به منظور تعیین دقیق تر تغییرات افزایشی کاهشی مساحت ها برای دو دوره بدست آمد. نتایج نشان داد که در طول دو دوره کاربری بایر و تپه ماهور بیشترین مساحت از منطقه را در بر گرفته است، به طوریکه دوره اول 1/12344 هکتار و دوره دوم 5/17370 هکتار بوده است. همچنین طی دو دوره طبقه مرتع با تخریب مواجه بوده با این تفاوت که در دورة دوم، 3/14 % بیشتر از دورة اول بوده است. همچنین در دورة دوم به دلیل بهره برداری کشاورزان از سیستم های آبیاری تغییرات کاربری ها بیشتر به سمت تبدیل به کاربری کشاورزی بوده است، به طوری که طی 10 سال 8/3671 هکتار 550 % به این اراضی افزوده شده است. بیشترین تبدیل کاربری به کاربری کشاورزی مربوط به کاربری اراضی بایر و تپه ماهور بوده است. این اراضی به علت اینکه در بین اراضی کشاورزی و در فاصله کمی نسبت به سیستم های آبیاری واقع گردیده اند، توسط ساکنان منطقه بیشتر دستخوش تغییر قرار گرفته اند. با مشخص نمودن حریم برای اراضی کشاورزی می توان تا حدود زیادی از تغییرات کاربری اراضی در دشت مذکور جلوگیری نمود .
ارزیابی آثار موجک پایه و تعداد سطوح تجزیه جهت تخمین نقشه تغییرات، با استفاده از الگوریتم موجک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های بارزسازی تغییرات ابزاری قدرتمند در نمایش تغییرات در سطح زمین به شمار می آیند. برای افزایش دقت نقشه تغییرات تهیه شده می شود از تکنیک های چند مقیاسی که هم زمان مشاهدات را در مقیاس های بزرگ و کوچک انجام می دهند، استفاده کرد. در این تکنیک ها، افزون بر اطلاعات طیفی، اطلاعات مکانی موجود در تصویر نیز در پردازش دخالت داده می شود. یکی از این تکنیک ها، تکنیک چندمقیاسی موجک است. تکنیک موجک در بسیاری از زمینه های پردازش تصویر کاربرد دارد. در تحقیق حاضر، توانایی تکینک موجک در بارزسازی تغییرات با استفاده از تصاویر ماهواره ای TM ارزیابی شده است. پارامترهای مورد نیاز برای تبدیل موجک تعداد سطوح تجزیه و موجک پایه اند. بنابراین، آثار موجک های پایه bior3/7 و db4 و سطوح تجزیه s=1 تا s=6 در نقشه تغییرات نهایی ارزیابی شده است. همه نتایج با استفاده از روش های بررسی دقت، شامل ضریب کاپا و دقت کلی، بیان شده اند. نتایج تأثیر نوع موجک پایه انتخاب شده و سطوح تجزیه را در نقشه تغییرات نهایی نشان می دهد. نقشه تغییرات محاسبه شده با استفاده از موجک پایه bior3/7 دقت کلی بالاتر و آماره کاپای بهتری را درمقایسه با موجک پایه db4 نشان می دهد. به طوری که برای باند 3 با موجک پای، bior3/7 دقت کلی 51/90 و آماره کاپا 79/0 و برای همین باند با موجک پایهdb4 ، به ترتیب، برابر 80/89 و 79/0 است. پارامتر بعدی که در اینجا بررسی شده، تأثیر سطوح تجزیه در دقت نقشه بارزسازی تغییرات است. در هر دو، موجک پایه تا سطح تجزیه 3 روند صعودی دارد و سپس، سیر نزولی پیدا می کند. به طوری که بیشتر دقت کلی و آماره کاپا مربوط به سطح تجزیه 3 در هر دو موجک پایه است. همچنین در این تحقیق بین تکنیک موجک و سه تکنیک تفاضل، نسبت و طبقه بندی نظارت شده مقایسه ای انجام شده است. بررسی نشان می دهد که تکنیک موجک نتایج بهتری دارد.
سنجش فضایی ظرفیت تاب آوری زیرساختی جامعه روستایی شهرستان بجنورد با مدل FAHP و منطق فازی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
167 - 196
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از تدوین پژوهش حاضر ارزیابی رابطه بین آسیب پذیری محیطی و تاب آوری زیرساختی جوامع روستایی (در شهرستان بجنورد) به منظور ارتقاء ظرفیت تاب آوری در نواحی روستایی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و ماهیت آن کاربردی در نظام برنامه ریزی محلی و توسعه روستایی است. متغیرهای تحقیق پس از بررسی مبانی نظری و ادبیات حوزه سنجش آسیب پذیری و تاب آوری در ایران و سایر کشورها انتخاب گردیده است. بر این اساس، دو شاخص کلی سنجش آسیب پذیری و تاب آوری زیرساختی جوامع روستایی با استفاده از 26 معیار در دو مدل FAHP و منطق فازی (عملگر Gamma با حد آستانه 7/0، 8/0 و 9/0) در محیط نرم افزار GIS انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده برخورداری تقریباً 56.69 درصد مساحت شهرستان از شرایط آسیب پذیری محیطی زیاد و خیلی زیاد بوده است که تعداد 47 روستای شهرستان در این پهنه ها قرارگرفته است؛ که بررسی شاخص تاب آوری زیرساختی مشخص کننده وجود رابطه معنادار و مستقیم بین وضعیت تاب آوری پایین نواحی روستایی و آسیب پذیری محیطی در پهنه های شرقی، جنوب و شمال شرق شهرستان بجنورد است. علاوه براین بر اساس خروجی FAHP، حدود 31 درصد نقاط روستایی شهرستان و بر اساس خروجی منطق فازی، حدود 53 درصد نقاط روستایی شهرستان در طبقه تاب آوری خیلی زیاد) قرارگرفته است. تحلیل تطابق نتایج خروجی FAHP و منطق فازی در GIS با ضریب کاپای 0.166 نشان داد که نتایج حاصل از دو مدل مذکور دارای درجه تطابق نسبتاً ضعیف ولی مستقیم است که با سنجش صحت مدل ها با استفاده از نقاط کنترل زمینی مشخص شد مدل منطق فازی با ضریب کاپای 0.772 نسبت به مدل FAHP با ضریب کاپای 0.550 دارای دقت بیشتری است. بنابراین، نیاز به تعادل محیطی و مشکلات توسعه در نظام برنامه ریزی محلی در
ارزیابی شاخص های استخراج آب با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (مطالعه موردی: رودخانه گاماسیاب کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب به عنوان یکی از مهم ترین نیاز های انسانی برای ادامه حیات منابع آبی می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، بحث مدیریت و بهره برداری اصولی از منابع آب به یکی از موضوعات مهم جهانی تبدیل شده است. داده های سنجش از دور در اغلب موارد در مطالعات استخراج پهنه های آبی مورد استفاده قرار می گیرند و نوع داده های سنجش از دور مورد استفاده نیز نقش مهمی در استخراج آب دارند. در این مطالعه به بررسی توانایی ماهواره لندست با اعمال شاخص های مربوطه، به میزان استفاده از رودخانه گاماسیاب در استان کرمانشاه و مقایسه این شاخص ها پرداخته می شود. ماهیت خاص رودخانه های کم عرض و کم عمق باعث افزایش پیچیدگی مطالعات چنین رودخانه هایی با استفاده از داده های موجود شده است. استخراج آب از تصاویر سنجش از دوری، طی دو دهه اخیر بوده است . شاخص های آب در ابتدا با استفاده از سنجنده های TM و ETM توسعه یافتند. اما عملکرد بهتر آن ها در لندست 8 به خوبی توسط محققان مستند شده است. در این تحقیق از شاخص های NDWI ، MNDWI ، AWEI _ nsh ، AWEI _ sh و WRI استفاده شد. با استخراج آستانه بهینه از هیستوگرام شاخص ها و اعمال این آستانه، منطقه مورد مطالعه به دو کلاس آب و غیر آب طبقه بندی شد. سپس صحت کلی و ضریب کاپا از هر کدام از شاخص ها گرفته شد. در پایان نشان داده شد که شاخص AWEI با صحت کلی 99.09 درصد و ضریب کاپای 0.98 بهترین جواب را در بین شاخص ها در منطقه مورد مطالعه می دهد. نتایج این تحقیق نشان داد که این رویکرد به راحتی قادر به استخراج آب از تصاویر ماهواره ای بوده است.
ارزیابی قابلیت الگوریتم های طبقه بندی نظارت شده در تهیه نقشه پوشش گیاهی ( مطالعه موردی: آبیک)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده به منظور مدیریت صحیح اکوسیستم های مرتعی و پوشش گیاهی، باید ارتباط بین اجزای آنها را شناخت. یکی از اجزای اصلی این اکوسیستم ها پوشش گیاهی و ترکیب آن بوده که تحت کنترل عوامل محیطی قرار دارد. به عبارت دیگر، الگوی توزیع پوشش گیاهی بوسیله بسیاری از عوامل محیطی تأثیر می پذیرد. .امروزه کسب وآگاهی در رابطه با پوشش گیاهی و سلامت آن نقش مهمی در مدیریت خاک و گیاهان ایفا می کند. همچنین در حال حاضر استفاده از نقشه های پوشش گیاهی یکی از ارکان مهم در تولید اطلاعات جهت برنامه ریزی های منطقه ای است. لذا با استفاده از دانش سنجش از دور و بررسی دقیق عناصر میتوان پی به شناخت پوشش گیاهی و انواع آن و پراکندگی آن با استفاده از تصاویر ماهواره ای برد. لذا در تحقیق حاضر برای ارزیابی پوشش گیاهی و پراکندگی آن برای منطقه آبیک از دو الگوریتم طبقه بندی نظارت شده شامل Maximum likehood و Spactral angel mapper استفاده شده است. صحت کلی برای الگوریتم MLC و SAM به ترتیب 91.86 و 68.85 و ضریب کاپا MLC و SAM به ترتیب 0.89 و 0.62 ارزیابی شده است. بنابراین الگوریتم MLC روش مناسب تری برای ارزیابی و تخمین پراکندگی پوشش گیاهی منطقه آبیک شناخته شد و براین اساس الگوریتم MLC دارای صحت بالاتری نسبت به الگوریتم SAM است. ناگفته نماند که همبستگی بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی یکی از مهمترین مسائل تأثیرگذار در شکل گیری ساختار جوامع گیاهی و پراکنش آنها در هر ناحیه و منطقه ای مورد مطالعه ای می باشد و به طبع شرایط خاص هر منطقه متفاوت است و باید بررسی های دقیق برای شناخت پوشش گیاهی و مدیریت آن انجام پذیرد.
بررسی کارایی مدل های EPM و MPSIAC در تعیین وضعیت فرسایش حوزه آبخیز شهریاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اطلاعات محدودی از دقت نقشه ی فرسایش آبی به عنوان یکی از عوامل مهم تهدیدکننده منابع خاک وجود دارد. به این منظور، ارزیابی صحت و نحوه پراکنش طبقات فرسایش حاصل از مدل های EPM و MPSIAC در مقایسه با مدل BLM به عنوان مقادیر واقعیت زمینی در حوزه آبخیز شهریاری در این پژوهش انجام شد. ابتدا آمار و اطلاعات موردنیاز مدل های MPSIAC ، EPM و BLM برای دست یابی به وضعیت فرسایش حوضه جمع آوری و به کمک نرم افزار ARC/GIS9.3 نقشه های طبقات فرسایش تهیه و با نقشه واقعیت زمینی تلاقی داده شدند. همچنین یک نقشه نقطه ای حاوی 1400 نقطه تصادفی برای نمونه برداری از نقشه های حاصل از مدل ها تهیه و بر اساس این نقشه، میزان هر یک از شاخص های آماری RMSE ، RRMSE ، MAE ، MBE ، NSE ، CD ، CRM و MSE محاسبه شد. برای بررسی دقت و صحت مکانی نقشه های طبقات فرسایش حاصل از مدل ها ماتریس خطا و ضریب توافق کاپا، صحت کلی، صحت تولیدکننده و صحت کاربر تهیه شد. نتایج فرسایش حاصل از مدل ها نشان داد که میانگین شدت فرسایش در مدل MPSIAC ، 589 و در مدل EPM ، 287 مترمکعب بر کیلومترمربع در سال برآورد شد که وضعیت فرسایش حوضه با کمک مدل MPSIAC ، زیاد و مدل EPM ، شرایط متوسطی را برآورد شده است. بررسی شاخص های آماری فوق الذکر نشان می دهد که میزان تطابق طبقات فرسایش مدل MPSIAC با خروجی BLM (به عنوان نقشه واقعیت زمینی) بیشتر از مدل EPM است. همچنین نتایج ارزیابی صحت مدل های MPSIAC و EPM نیز نشان داد که مقدار ضریب کاپا در مدل MPSIAC بیشتر از مدل EPM است.
پیش بینی تغییر کاربری اراضی شهری تبریز، با استفاده از مدلSLEUTH(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، شهرنشینی یکی از قابل توجه ترین فرآیندهای تغییر در جامعه بوده که معمولا با نابودی اراضی کشاورزی و طبیعی همراه شده است. مدیران، در فرآیندهای تصمیم گیری، جهت حفاظت از محیط زیست شهری، نیاز دارند که به درستی میزان رشد و جهت شهرها را در نظر بگیرند. هدف از این پژوهش، پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهری در شهر تبریز، با استفاده از مدل رشد شهری SLEUTH است. خروجی مدل، میزان و جهت رشد شهر را تا سال 2050 پیش بینی می کند. ضرایب پنج گانه به دست آمده برای منطقه مطالعاتی نشان می دهد که با توجه به سناریوی تاریخی، ضریب زایش و ضریب انتشار، غالب هستند. نرخ بالای ضریب زایش در این منطقه نشان می دهد که احتمال تبدیل هر سلول شهری به سلول مرکز انتشار شهر و در نتیجه میزان رشد مرکز انتشار جدید در منطقه تحت پوشش، زیاد است. بالا بودن ضریب انتشار، نشان دهنده احتمال بسیار زیاد به وجود آمدن لکه های شهری جدید حاصل از رشد خودبه خودی و تبدیل آن ها به مراکز جدید رشد شهری است. نتایج صحت سنجی با استفاده از ضریب کاپا، نشان می دهد که مدل سازی از دقت 72/97 درصد برخوردار است. از نتایج به دست آمده می توان برای پیش بینی تغییر کاربری اراضی شهری استفاده کرد. نتایج کسب شده حاصل عقلانیت ابزاری است و لذا بکارگیری آن ها مستلزم برخورد انتقادی با آن ها است.
آشکارسازی اراضی حاشیه رودخانه گاماسیاب کرمانشاه با مقایسه الگوریتم های پیکسل پایه و شی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۷۸-۱۵۷
حوزه های تخصصی:
کاربری اراضی منعکس کننده ویژگی های تعاملی بین انسان و محیط زیست و توصیف نحوه بهره برداری انسان برای یک یا چند هدف بر روی زمین است. کاربری اراضی، معمولا بر اساس استفاده انسان از زمین، با تأکید بر نقش کاربردی زمین در فعالیت های اقتصادی تعریف می شود. تحقیق حاضر به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی حاشیه رودخانه گاماسیاب طی یک دوره 30 ساله با استفاده از سنجنده های TM و OLI انجام شد. نتایج نشان داد که روش شی گرا نسبت به الگوریتم های پیکسل پایه از صحت و دقت بهتری برای تهیه نقشه های کاربری برخوردار هستند. مقدار افزایش صحت د ر روش مبتنی بر طبقه بند ی شی گرا تا حد زیاد ی به انتخاب پارامترهای مناسب برای طبقه بند ی، تعریف قوانین و به کارگیری الگوریتم مناسب جهت به د ست آورد ن د رجه عضویت بستگی د ارد. به طوری که ضریب کاپا برای هر دو تصویر مورد استفاده تقریبا مقدار 90/0 را نشان می دهد. بنابراین این نقشه ها مبنای آشکارسازی تغییرات قرار گرفتند. با توجه به نتایج بدست آمده اراضی کشاورزی و مسکونی با افزایش و این افزایش با کاهش مراتع همراه بوده است. نگاهی کلی به این دوره 30 ساله نشان می دهد که زراعت آبی و دیم به ترتیب افزایشی 79/2418 و 61/719 هکتاری و مراتع نیز کاهشی 86/2848 هکتاری داشته اند. این در حالی است که کلاس مسکونی و عوارض انسان ساخت افزایشی 85/428 هکتاری یا رشدی 87/178 درصدی را نشان می دهند، که این امر بیانگر اهمیت کشاورزی در منطقه مورد مطالعه است.
مقایسه دقت انواع روش های طبقه بندی در تهیه نقشه کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
165 - 178
حوزه های تخصصی:
با توسعه روش های گوناگون در زمینه طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و آشکارسازی تغییرات به ویژه در دهه اخیر، انتخاب بهترین و صحیح ترین روش برای تهیه نقشه کاربری و پوشش اراضی در مناطق مختلف رشد روز افزونی داشته است. هدف اصلی این پژوهش مقایسه الگوریتم طبقه بندی برای طبقه بندی پوشش سطح زمین در منطقه خشک دشت یزد-اردکان است. به این منظور، چهار طبقه کاربری اراضی در دشت یزد_اردکان (شامل اراضی بایر، مناطق مسکونی، ، مرتع ، کشاورزی، جاده) بااستفاده از تصاویر ماهواره ای تعیین شد. سپس نمونه های آموزشی از سطح منطقه با استفاده از عکس های هوایی 1:20000، تصاویر ماهواره ای، تصاویر گوگل ارث و بازدید میدانی جمع آوری شد. در مرحله بعد، با استفاده از ویژگی های تصاویر، کلاس های کاربری اراضی در محدوده مورد مطالعه تعیین و پس از مشخص نمودن میزان تفکیک پذیری کلاس ها، طبقه بندی به صورت فاصله ماهالانویی، حداکثر احتمال، ماشین بردار پشتیبان، حداقل فاصله از میانگین، کدگذاری باینری، جعبه ای، شبکه عصبی، نقشه بردار زاویه طیفی انجام شد. نتایج ارزیابی دقت این 8 روش نشان داد که روش استفاده ازالگوریتم های حداکثر احتمال، فاصله ماهالانویی، ماشین بردار پشتیبان، نسبت به دیگر روش های طبقه بندی، از دقت بیشتری برخوردار است.
ارزیابی میزان آسیب پذیری بافت فرسوده در برابر مخاطره طبیعی زلزله با استفاده از روش ماشین بردار (نمونه موردی: حوزه 2 شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : انسان امروزی با توجه به پیشرفت روزافزون خود و نیز رشد جمعیت اقدام به س اخت ش هرهای جدی د جهت اسکان بخشی از جمعیت نموده است و با توج ه ب ه این ک ه ش هرها مانن د سیس تمی ب ا س اختاری هماهنگ و پویا می باشد، می بایست همه اصول دفاعی را رعایت نم ود ت ا بش ر پیش رفته و متم دن دارای تکنول وژی در ای ن س کونت گاه ه ا کم ت رین احساس خط ر را بنمای د و در مواق ع بح ران بتوان د بهترین مدیریت بحران را ارائه نماید. لذا با توجه به اینکه ایران جز ده کشور بلاخیز و ششمین کشور زلزله خیز دنیا است و بافت فرسوده شهر کرمان نیز از این قاعده مستثنی نیست لزوم استفاده از تکنیک های سنجش از دور شهری مثل ماشین بردار برای شناسایی و مدیریت بحران زلزله ضروری می باشد. داده و روش : مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش ترسیمی - تحلیلی می باشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER سال 2007 به شناسایی بافت های فرسوده شهر کرمان با استفاده از روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان پرداخته شد. در این بررسی با ضریب کاپای 76 درصد برای تمامی طبقات تعیین شده و ضریب کاپای 59 درصد بافت فرسوده شهر کرمان شناسایی گردید. یافته ها : یافته های تحقیق و نقشه نهایی میزان آسیب پذیری حوزه دو بافت فرسوده نشان داد مناطق با آسیب پذیری زیاد 87/29 درصد از کل مساحت حوزه می باشد، که این میزان نشان دهنده نامناسب بودن بافت حوزه در هنگام وقوع زلزله می باشد. رتبه های بعدی این بررسی به ترتیب شامل 15/29 درصد آسیب پذیری متوسط، 01/28 درصد آسیب پذیری بسیار کم، 74/6 درصد آسیب پذیری بسیار زیاد و 21/6 درصد آسیب پذیری کم می باشد. نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد که روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان (SVM) توانایی تشخیص نزدیک به 75 درصد از بافت فرسوده محدوده را دارا بوده است. که این شناسایی قدرت بالای روش ماشین بردار پشتیبان در شناسایی حوزه دو بافت فرسوده شهری را نشان داده است.
تغییرات کاربری اراضی مبتنی بر تصاویر ماهواره ای در جلگه هراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
113 - 128
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از مهم ترین قدم ها به سمت توسعه پایدار حفاظت از تمامیت اراضی است؛ به طوری که سالیانه بخشی از اراضی، به دلایل متعدد، تغییر کاربری می یابند و خروج این گونه اراضی از مسیر تولید لطمات جبران ناپذیری درپِی دارد. ازآنجاکه شدت تغییر کاربری اراضی در استان مازندران، ازجمله جلگه هراز، به منزله یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی، در مقیاس های کلان زمانی و مکانی رخ می دهد، بارزسازی و پایش تغییرات کاربری به منظور شناخت اولیه و ارزیابی روند تغییرات آنها می تواند روشی مفید برای مدیریت و برنامه ریزی به شمار رود. با توجه به اینکه جلگه هراز، در دهه های اخیر، از بحران تغییرات مخرب کاربری اراضی در امان نبوده است، لزوم پایش، بارزسازی و روندیابی این تغییرات یکی از مهم ترین فاکتورهای مدیریتی در این منطقه محسوب می شود.مواد و روش ها: بررسی تغییرات کاربری اراضی نیازمند تلفیق لایه ها در بازه زمانی معین است. هدف این پژوهش بررسی تغییر کاربری های اراضی جلگه هراز از 1980 تا 2021 است. بر این اساس، برای سنجش تغییرات، از داده های لندست استفاده شد. با اعمال تصحیحات اتمسفری، هندسی و رادیومتری، عملیات بارزسازی تصاویر اجرا و با بهره گیری از روش طبقه بندی نظارت شده، الگوریتم حداکثر احتمال و اعمال توابع تحلیل مؤلفه مبنا، نقشه ها تولید شدند. نوع تغییرات کاربری از تابع تفاضل تصاویر شناسایی و صحت نقشه ها، با استفاده از آزمون صحت کلی و آماره کاپا، تعیین شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد، از 1980 تا 1990، چهار کیلومترمربع از مساحت اراضی جنگلی کاسته شد و مساحت مراتع نیز از 450 به 436 کیلومترمربع کاهش یافت. از سال 2000 تا 2010، مساحت اراضی جنگلی از 272 به 270 کیلومترمربع و مراتع نیز از 432 به 420 کیلومترمربع رسیده است. درنَهایت، طی سال های 2011 تا 2021، از مساحت اراضی جنگلی نُه کیلومترمربع و مرتع نیز پنج کیلومترمربع کاسته شده است. نتایج بررسی روند تغییرات کاربری های اراضی منطقه حاکی از آن است که مساحت اراضی جنگلی و مرتعی کاهش یافته و به مساحت اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی افزوده شده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده و اهداف تعریف شده، می توان اذعان کرد کاربری های منطقه، طی دوره آماری درنظر گرفته شده (2021-1980)، با تغییرات مساحت روبه رو بودند و تغییر محسوسی را نیز نشان دادند. بنابراین دخالت های عوامل انسانی نقش اصلی را در تغییرات کاربری اراضی دارد. این نتایج می تواند به برنامه ریزان، در شناخت عوامل مؤثر در تغییر کاربری و اتخاذ تصمیمات صحیح مدیریتی در سطوح گوناگون، کمک کند.
مقایسه دقت انواع روش های طبقه بندی برای تهیه نقشه کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر رضوانشهر)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
389 - 402
حوزه های تخصصی:
با توسعه روش های گوناگون در زمینه طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و آشکارسازی تغییرات به ویژه در دهه های اخیر انتخاب بهترین و صحیح ترین روش برای تهیه نقشه کاربری و پوشش اراضی در مناطق مختلف رشد روزافزونی داشته است. هدف اصلی این پژوهش مقایسه دقت انواع روش های طبقه بندی برای تهیه نقشه کاربری اراضی در شهر رضوانشهر می باشد. بدین منظور هفت کلاس کاربری اراضی در شهر رضوانشهر (شامل مراتع، مناطق مسکونی، جاده، زمین های زراعی، رودخانه، مناطق ساحلی و جنگل) با استفاده از تصاویر ماهواره ای تعیین شدند. سپس نمونه های آموزشی از سطح منطقه با استفاده از تصاویر ماهواره ای، تصاویر گوگل ارث و بازدید میدانی جمع آوری شد. در مرحله بعد با استفاده از ویژگی های تصاویر کلاس های کاربری اراضی در محدوده مورد مطالعه تعیین و پس از مشخص نمودن میزان تفکیک پذیری کلاس ها طبقه بندی به صورت حداکثراحتمال (MLC)، ماشین بردار پشتیبان(SVM)، حداقل میانگین فاصله (MD) انجام شد. نتایج ارزیابی این سه روش نشان داد که روش ماشین بردار پشتیبان نسبت به روش های دیگر از دقت بیش تری (صحت کلی 60/92 ضریب کاپا 87/0 برای سال 2000 و صحت کلی 16/97 و ضریب کاپای 93/0 برای سال 2022) برخوردار است. بنابراین از نتایج این پژوهش می توان برای تهیه نقشه کاربری اراضی با دقت بالاتر با استفاده از روش ماشین بردار پشتیبان در کارهای ارزیابی محیط زیست و منابع طبیعی در مناطق با شرایط مشابه استفاده نمود.
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل سلول های خودکار-مارکف در حوضه ی آبخیز بادآور لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰
79 - 99
حوزه های تخصصی:
آشکارسازی دقیق تغییرات کاربری اراضی، پایه ای برای فهم بهتر روابط و تعاملات انسان و پدیده های طبیعی برای مدیریت و استفاده بهتر از منابع را فراهم می آورد. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات کاربری اراضی در سال های گذشته و امکان پیش بینی این تغییرات در سال های آینده در حوضه ی آبخیز بادآور نورآباد واقع در لرستان به مساحت 71600 هکتار است. به منظور آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی از تصاویر سنجنده های TM، + ETMو OLI ماهواره لندست در سال های 1370، 1383 و 1395 برای تهیه ی نقشه ی کاربری اراضی منطقه ی موردمطالعه استفاده شد. سپس با استفاده از مدل مارکف، کاربری اراضی سال 1395 شبیه سازی و ماتریس احتمال برای 12سال پیش بینی تهیه شد. نتایج مدل مارکف و نقشه ی کاربری اراضی سال 1395 به عنوان ورودی به مدل سلول های خودکار معرفی و کاربری اراضی سال 1407 پیش بینی شد. ارزیابی میزان تطابق نقشه ی شبیه سازی شده و نقشه ی واقعی با ضریب کاپای 97/. نشان داد مدل سلول های خودکار- مارکف، مدلی مناسب جهت پیش بینی تغییرات کاربری اراضی می باشد. نتایج حاصل از تغییرات کاربری اراضی بین سال های 1370 تا 1395 نشان داد به وسعت مناطق مسکونی، اراضی دیم، باغ و اراضی کشاورزی آبی افزوده شده است. همچنین نتایج حاصل از پیش بینی نشان داد از وسعت مراتع به مقدار 89/659 هکتار کاسته و به اراضی کشاورزی آبی به وسعت 47/395 هکتار افزوده خواهد شد. با توجه به نتایج به دست آمده تغییرات کاربری اراضی در جهت تخریب عرصه های منابع طبیعی بوده است، ازاین رو پیشنهاد می شود اقدامات حفاظتی و اتخاذ تصمیمات مدیریتی مناسب جهت کنترل تغییرات غیراصولی بیش از پیش ادامه اعمال گردد.