فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
153 - 170
حوزههای تخصصی:
خاقانی شاعر بزرگ قرن ششم هجری است که با لقب "شاعر دیرآشنا" شهره گشته است. مثنوی «تحفه العراقین» که حاصل و ره آورد سفر خاقانی به مکه معظمه است؛ تحت تأثیر فراوان آیات قرآن کریم قرارگرفته است. تحلیل و بررسی این تأثیرات علاوه بر این که به درک و دریافت بیش تر شعر او کمک می نماید؛ میزان تسلط و آگاهی خاقانی را نسبت به قرآن کریم نیز نشان می دهد. لذا در این مقاله بر آن ایم تا با روش تحلیلی- آماری و استفاده از منابع کتابخانه ای، هنر سبکی خاقانی و بلاغت او را در مثنوی «تحفه العراقین» از حیث کاربرد آیات بررسی نماییم و به این پرسش ها پاسخ دهیم که با توجه به نوع کاربرد آیات، خاقانی بیش تر از چه شیوه یا شیوه هایی بهره برده است؟ هم چنین بسامد و درصد کاربست آیات قرآن کریم در این مثنوی چه میزان است و این مسأله مبیّن چه چیزی است؟ نتیجه این پژوهش حاکی از این است که خاقانی در کاربست واژه های قرآنی، آیه و یا آیات قرآن کریم در این مثنوی از شیوه های متنوع بلاغی بهره برده که از میان آن ها، دو شیوه «تلمیح» و «وام واژه» بیش از همه در شعر او کاربرد داشته است. این مسأله مبیّن شخصیت دینی و مذهبی خاقانی و تسلط و اشراف کامل او بر قرآن کریم است.
تحلیل محتوایی و ساختاری مقامات حمیدی و گلستان سعدی و واکاوی ریشه های آن دو در ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
بررسی تطبیقی کارکردهای پیش نمونه در رمان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های پژوهش ادبیات تطبیقی بررسی تشابهات و تطوّر شگردهای ادبی در ادبیات سرزمین های مختلف است. شگرد پردازی و توجه به فنون داستان نویسی در رمان قرن بیستم جلوه و ظهور بیشتری داشته و به ابداع ابزارهای بیانی چندی انجامیده است. اقتباس از اثری متقدم که جان وایت آن را پیش نمونه می نامد یکی از این شگردهای ادبی است. استفاده از پیش نمونه در خلق رمان چندین کارکردهای دارد که از جمله می توان ایده پروری و مقایسه میان دو متن را از اهمّ آنها دانست. در آثارِ موسوم به ادبیات مدرن فارسی نیز نمونه هایی از این گونه اقتباس های ساختاری دیده می شود که یکی از شاخص ترین آنها رمان سمفونی مردگان است که با الگوگیری از داستان هابیل و قابیل، به مثابه پیش نمونه، در پی برقراری تناظر میان این دو داستان بوده است. در این جستار، در عین مقایسه کار عباس معروفی با همتاهای غربی اش، و با استفاده از تعریف ها و کارکردهایی که جان وایت برای این شگرد ادبی برشمرده است، به بررسی و سنجش میزان موفقیت معروفی در استفاده از پیش نمونه می پردازیم.
پژوهشی تطبیقی در باب جادو در ادبیات و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
109 - 127
حوزههای تخصصی:
انسان اولیه در برابر طبیعت به نخستین چیزی که توجه داشته خود او بوده و آن چنان مفتون این راز بزرگ شده که بی اختیار به جادو و افسون پناه برده است. این موجود ظریف، سخت و آسیب پذیر در روی زمین خشن و پر حادثه و در میان حیوانات درنده و حوادث بنیانکن طبیعی با انگیزه نیروی جنسی و هوش و تفکر خود توانسته بقای نسل شکننده خود را تأمین کند. غریزه پنهان ترس از آینده، نزد عموم بشر در جوامع ابتدائی و جوامع پیشرفته یکسان است که از جهل درون سرچشمه می گیرد و یا از دانسته های محدود الهام گرفته و می توان آن را مهم ترین عامل پناه بردن به جادو دانست. در این مقاله به ریشه یابی و بیان کیفیت جادو از دید ملل گوناگون می پردازیم.
تحلیل «خورشید و جمشید» بر پایه نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
91 - 111
حوزههای تخصصی:
"ریخت شناسی" یکی از مباحث اساسی نقد ساختاری است کهدر آن منتقد در پی یافتن روابط میان ساختار داستان است. این مبحث را نخستین بار ولادیمیر پراپ با الهام از اندیشه های فردینان دو سوسور در بحث ساختارشناسی زبان وارد عرصه نقد ادبی کرد. وی که اساس کارش را بر پایه اعمال شخصیت های موجود در داستان «قصه های پریان» قرار داد، پس از تجزیه و تحلیل کنش ها و کارکردهای این داستان ها، به وضوح دریافت که همه داستان ها از قوانین و ساختار واحدی تبعیت می کنند، و می توان این قوانین ساختاری را به عنوان فرمولی کلی درباره داستان های سایر ملل نیز به کار برد. این مقاله با تجزیه و تحلیل ساختاری داستان «جمشید و خورشید» که یکی از سروده های موفق ادبیات غنایی فارسی است، سعی می کند تا با بررسی کارکردها و سیر توالی آن ها در هر نقش و مقایسه با نظریه پراپ، به میزان انطباق این کارکردها با نقش ها و خویش کاری های موجود در داستان دست یابد.
پژوهشی تطبیقی در عناصر روایتِ «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و «المسیح بعد الصلب» سرودة بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو در ادبیّات فارسی و بدر شاکر السّیاب در ادبیّات عربی، از شاعرانی هستند که مضمون های گوناگونی را در قالب شعر روایی، ارائه نموده اند؛ تا به وسیلة آن، مفاهیم ژرف تر و گسترده تری را به مخاطب خود عرضه نمایند. این پژوهش، کوششی در بررسی تطبیقی عناصر مشابه روایت، بر اساس رویکرد نقدی ادبیّات تطبیقی (مکتب آمریکایی)، در قصیده «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و قصیده «المسیح بعد الصّلب» سرودة سیاب، به هدف دستیابی به زیباشناختی عناصر روایی دو شاعر و استفادة آن ها از ابزارها و فضاهای تکنیکی و هنری روایت در این دو سروده است. پژوهش حاضر، نشان می دهد که هر دو شاعر در روایت خود، از عناصر روایی مانند پیرنگ، صحنه پردازی، کشمکش، گفتگو، وصف، زاویة دید و بن مایه، به شکل هنرمندانه ای بهره گرفته و با آفرینش تصاویر و فضاسازی های مناسب،تأثیر چشمگیری بر ذهن و روان مخاطب بر جای
امام حسین(ع) و آیین های عاشورایی از نگاه آنتوان بارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
129 - 144
حوزههای تخصصی:
سوگواری و مرثیت عاشورائیان، ریشه در سنت و سیره آل رسول(ص) داشته، تا در مظلومیت شهیدان شان، به نشر فرهنگ خونرنگ شان بپردازند و مردم را با پیام، مقصود و راه شان آشنا سازند. آنتوان بارا ادیب و پژوهشگر مسیحی، با جستار پیرامون رخداد بزرگ عاشورا و نگارش کتاب «الحسین فی الفکر المسیحی» خود را یک مسیحی حسینی، عاشورایی و شیعه گرا می بیند و حسین را وجدان زنده و بیدار همه ادیان تا پایان تاریخ می داند. در نگرش او سیر زندگی حسین(ع) شبیه ترین آمدن و رفتن نسبت به آغاز تا انجام زندگی مسیح(ع) است. در نگاه او مراسم و شعائر عاشورا، موجب زنده ماندن این خاطره و گرمی و تازگی آن در دل ها می شود.
من المعرة الى شیراز: أثر أبی العلاء المعری فی الشاعر الفارسی المعاصر فریدون توللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه المقالة إلى دراسة أثر أبی العلاء المعری فی الشاعر الفارسی المعاصر «فریدون تولّلی»، بدءاً من التعریف بحیاة الشاعرین، ثم بیان العوامل المساعدة على نشأة ظاهرة «جنایة الأب على الابن» عندهما، و من ثم دراسة أثر أبی العلاء المعری فی فریدون تولّلی فیما یخص هذا المجال، مشیراً إلى «الدلیل النصی» و «ما فوق النصی» لإثبات هذا التأثر و التأثیر، و بیان کیفیة تعرف فریدون توللی إلى أبی العلاء المعری و مدى تأثّره بأبی العلاء المعری فی نظریته «جنایة الأب على الابن». تفید نتائج هذا المقال التی استقصینا من خلال تأمّلنا فی شعر التوللی قلباً و قالباً أنّ الشاعر تأثّر فی افکاره و آراءه بالشاعر العربی، أبی العلاء المعری، عالما أن هذا التأثر جاء فی إطار الشکل و الظاهر أکثر مما جاء فی إطار المعتقدات.
مقایسه محتوایی مرصاد العباد نجم الدین رازی و حدیقة الحقیقه سنایی غزنوی بر مبنای نظریة ترامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گسترش تحقیقات و تعمق های علمی در میراث گرانبهای ادبیات فارسی زمینة مناسبی را برای پی گیری مطالعات تطبیقی و مقایسه آثار ادبی از جنبه های مختلف فراهم کرده است. این مقاله تلاشی است برای مقایسه محتوایی دو اثر ارزش مند در زمینه ادبیات عرفانی، یعنی حدیقة الحقیقه سنایی غزنوی و مرصاد العباد نجم الدین رازی که عمدتاً بر مبنای دیدگاه «بینامتنیت» و نیز «ترامتنیت» صورت گرفته است. ترامتنیت، که نخستین بار کریستوا (دهه 1960) آن را مطرح کرد و بعدها ژرار ژنت این مفهوم را گسترش داد، دربرگیرنده کلیه روابط یک متن با متن های دیگر است و در واقع به بررسی روابط تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دو یا چند متن متمایز می پردازد. در این مقاله، به نتایج مستندی از مقایسة معیارهایی مانند «نحوه آغاز»، «شیوه فصل بندی»، «استفاده از نقل قول های صریح و غیرصریح»، «مقدمه»، «پردازش مضمون»، «نوع برخورد با تصوف»، «نقد و تفسیر آثار از سوی یک دیگر»، و «الهام گرفتن آن ها از هم» بر مبنای «نظریة ترامتنیت ژنت» دست یافته ایم.
واکاوی تطبیقی معصومیت های کودکانه و ظرفیت های انگیزشی خاطرات دوران کودکی در شعر طاهره صفارزاده و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یاد دوران کودکی، برای هر انسانی، احساساتی متمایز از دیگری را زنده می کند و این تفاوت، در شعر شاعران که قلبی سرشار از عاطفه و احساس دارند، بیشتر از دیگران است. طاهره صفّارزاده و نازک الملائکه، از شاعران بنام و صاحب سبک در ادب فارسی و عربی هستند. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی، خاطرات دوران کودکی و وصف معصومیت های کودکانهدر شعر این دو شاعر برجسته را بررسی و با هم مقایسه نموده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، گویای آن است که شعر کودک هرکدام از این دو، متأثّر از خاطرات تلخ و شیرین دوران کودکی خود شاعر است. سایه روشن خاطرات دوران کودکی در شعر این دو، وجوه اشتراک اندک و تفاوت های بسیاری دارد، شعر کودک طاهره صفّارزاده، بیان محرومیت، تنهایی و رنج های کودکان است و رنگی واقع گرایانه و غالباً بسیار تیره دارد. سخن گفتن از کودک، همواره خاطرات تلخ دوران کودکی خود شاعر را برای او زنده می کند؛ امّا این واژه در شعر نازک الملائکه، با وجود شهرت او به نومیدی و بدبینی، آمیخته با خوش بینی است و مفهومی رمانتیک دارد. تصویر کودک در شعر او، برخلاف صفّارزاده، خاطرات شیرین گذشته را برای وی به ارمغان آورده است.
بررسی کنش بیانی امر در دو زبان فرانسه و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر کوشیده ایم نشان دهیم که علاوه بر دو وجه امری و التزامی، شش فرم زبانی دیگر نیز در زبان های فارسی و فرانسه، برای بیان امر و التزام به کار می رود. حاصل این تحقیق، نکاتی جالب را آشکار می کند که از جمله آن ها می توان موارد ذیل را نام برد: رابطه بین بیان امر و التزام با ذی نفع بودن یا نبودن گوینده جمله؛ وی ژگی معنایی فعل «بایستن» که در هر دو زبان، فقط معنای امر را بیان می کند؛ جنبه کاربردی بیان غیر مستقیم امر و اولویت داشتن آن در زبان فارسی؛ استفاده از عبارت های وا ژگانی در دو زبان برای تخفیف شدت بیان امر؛ کاربرد شکل آینده ساده در زبان فرانسه برای بیان مؤدبانه تر امر و تاًثیر تشدید کننده جای گزین آن (زمان حال ساده) در زبان فارسی که با لحن تحکم آمیز، امر را بیان می کند و گاه نیز حاکی از تهدید است.
نقش مایه های شرقی- ایرانی در آثار نیکالای گومیلیوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن معرفی نیکالای گومیلیوف، «پدر آکمهایسم» روسیه کوشیده ایم، نحوه آشنایی او را با شرق و تأثیرپذیریش از آثار شرقی را بررسی کنیم. گومیلیوف با تأسی از شرق و الگو قرار دادن عناصر شرقی در اشعارش، آثار بینظیر و منحصربهفردی خلق کرده است که در این نوشتار با تجزیه و تحلیل برخی از آن ها سعی کرده ایم منابع الهام آن ها را مشخص کنیم. از مهم ترین و جالبترین اشعار او «درویش مست»، «تأسی از زبان فارسی»، «مینیاتور پارسی»، «زائر» و نمایشنامه منظوم «فرزند خدا» است که در آن ها به وضوح میتوان جهانبینی شرق گرایانة او را دید. گومیلیوف که در مکاتبات دوستانه خود نیز از تخلص «حافظ» استفاده میکرد، همواره در جست وجوی راهی برای غنی کردن فرهنگ سرزمین خود و نزدیک کردن آن به عناصر معنوی شرق بود؛ از همینروست که در آثار او سرچشمههای معنوی و روحانی شرق با صور و شمایل شاعرانه انعکاس یافته و جهانبینی او را تحتتأثیر خود قرار داده، بهطوریکه او را از سایر نویسندگان و شاعران عصر نقرهای روسیه متمایز کرده است. در این مقاله همچنین به موضوع چگونگی انعکاس عناصر شرقی، تعالیم عرفان اسلامی و تصوف، در آثار این شاعر اشاره خواهیم کرد.
همایون نامه زجاجی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همایون نامه منظومه ای به بحر متقارب و در حدودِ شصت هزار بیت است که سَراینده ای به نام زَجّاجی آن را در سده هفتم سروده. موضوع این اثر با ولادت پیامبر (ص) و رویدادهای صدر اسلام آغاز می شود و با گزارش تاریخ اسلام و ایران تا روزگار ارسلان بن طغرل سلجوقی – البتّه با افتادگی هایی در روندِ روایتِ حوادث- ادامه می یابد. این منظومه دو بخش دارد و تنها نسخه فعلاً شناخته شده از نیمه دوم آن ناقص است و ابیات در پایان ناتمام مانده. همایون نامه به رغم قدمت و حجم آن از منظومه های نسبتاً ناشناخته و کمتر توجّه شده ادب فارسی است و در این مقاله موضوع توجّهاتِ آن به فردوسی و انواعِ تأثّراتش از شاهنامه- که الگوی ادبیِ این اثر و همه منظومه های هم وزنِ آن پس از سده چهارم است- در سه بخشِ: 1.فردوسی و شاهنامه در همایون نامه 2. نامها و داستانهای شاهنامه/ شاهنامه ای در همایون نامه 3. تأثّر و تقلید زَجّاجی از سبک فردوسی، بررسی و با ذکر و تحلیلِ شواهد گوناگون نشان داده شده که زجّاجی آشناییِ دقیقی با زبان و محتوای حماسه ملّی ایران داشته و با وجودِ نقد شخصیّتها و داستانهای پیش از اسلام (مغانه) آن و دعوت مخاطبانش به توجّه به اخبار دینی و مذهبی به جای آنها، به ادبیّت سخن فردوسی معترف و معتقد بوده و بسیار ازآن متأثّر شده است.
مشابهاتِ حماسه ارمنیِ دلاورانِ ساسون و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه دلاوران ساسون مهم ترین و معروف ترین اثر حماسیِ ارمنیان است که به رغمِ تأخّرِ زمانِ تدوینِ مکتوب آن (سده شانزدهم میلادی) ظاهراً سابقه هزار و صد ساله دارد و چندین سده به صورت شفاهی نقل می شده است. این اثر در چهار بخش به سرگذشت و روایاتِ چهار نسل از پهلوانان شهرِ ارمنیِ ساسون با نامهای ساناسار و باغداسار، مهر، داوید و مهرِ کوچک می پردازد. میان داستانهای این متن و شاهنامه فردوسی حدّاقل بیست و هشت بن مایه و مضمونِ مشترک و مشابه دیده می شود که عبارت است از: 1. آب چشمه مقدّس 2. آزمایش خردِ کودک 3. آزمون ازدواج 4. اسب مخصوصِ پهلوان 5. الگوی چند خان 6. بازوبندِ محافظ 7. بسیارخواریِ پهلوان 8. پانزده سالگی و بلوغ 9. پهلوان بانو 10. پیشگامی دختر در عشق ورزی 11. تن شویی در خون 12. خودکشیِ همسر پس از مرگ شوهر 13. دیو سپید 14. رزم افزارِ ویژه پهلوان 15. رشد سریع پهلوان 16. روییدن گل از خون 17. رویین تنی 18. فرو رفتن پای پهلوان در زمین 19. قدرت نمایی با فشردن دست 20. کام خواهی نامشروع 21. کشاندنِ زن، پهلوان را به سرزمین خویش 22. کشته شدن پهلوان به نیرنگ نزدیکان 23. نبرد پدر و پسر 24. نبرد پهلوان با اژدها و رهانیدنِ دختر 25. نبرد پهلوان با دیو در غار 26. نژاد آبیِ پهلوان 27. نعره سهمناک 28. نوشیدن خون دشمن. به استناد قراینی مانند پیشینه طولانیِ نفوذِ نامها و داستانهای شاهنامه ای در ارمنستان و آشنایی ارمنیان با حماسه ملّی ایران، ذکر نام دیو سپید در حماسه ارمنی، مشابهاتِ جزئیِ داستان داوید و مهر در این حماسه با رستم و سهرابِ شاهنامه و... احتمال دارد برخی از موضوعات و عناصرِ داستانیِ روایات ارمنی در فاصله مرحله تکوین و تدوینِ کتبی آنها از شاهنامه تأثیر پذیرفته باشد.
تأثیرپذیری جریان های شعر «موج نو» و «حجم گرا» در ایران از سوررئالیسم فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم از جمله مکتب های غربی است که بر شعر معاصر ایران، تأثیر فراوان نهاده است. جریان های «موج نو» و «حجم گرا»، بیش از سایر جریان های شعر معاصر از این مکتب تأثیر پذیرفته اند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سوررئالیسم بر جریان های شعری موج نو و حجم گرا در ایران است. این مقاله می کوشد اثبات کند که این جریان ها از نظر تصویر، زبان، موسیقی و تفکر، کاملاً تحت تأثیر مکتب سوررئالیسم بوده اند. نگارنده در ابتدای این مقاله، نگاهی مختصر به جنبش سوررئالیسم و اصول این مکتب ادبی داشته، سپس به جریان های شعری موج نو و حجم و نیز اصول مطرح شده در آن ها پرداخته است. در بحث اصلی مقاله، به ویژگی های مشترک شعر حجم و سوررئالیسم، از نظر تصویر، زبان، موسیقی و تفکر فردگرایی توجه شده است. در این مقاله اثبات شده است که ویژگی های تصویری، زبانی و موسیقایی شعر حجم تماماً در اشعار سوررئالیستی مشاهده می شود که عبارت اند از: کشف روابط و مناسبات جدید و تجریدی میان اشیا، ایجاد تصاویر پارادوکسی و متناقض نما، استفاده از زبان پیچیده و مبهم، آشنایی زدایی و هنجارگریزی نحوی و گرایش به زبان نثر.
بررسی تطبیقی رمان «جای خای سلوچ» محمود دولت آبادی و «داستان های کوتاه» مارون عبود از دیدگاه ادبیات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات اقلیمی به عنوان شاخه ای از ادبیّات که به بیان شاخصه های جغرافیای طبیعی و انسانی منطقة خاصّی می پردازد، هم در ادبیّات فارسی و هم در ادبیّات عربی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دولت آبادی در حوزة مکتب خراسان و مارون عبود نیز در لبنان آثاری دارند که در حوزة ادبیّات اقلیمی قابل بررسی است. در ابتدا به ارائة تعریفی اجمالی از ادبیّات اقلیمی، پیشینه و جایگاه آن در دو ادب فارسی و عربی پرداختیم. سپس با تکیه بر مبانی مکتب تطبیقی آمریکایی و روش توصیفی - تحلیلی، شاخصه های ادبیّات اقلیمی در رمان جای خای سلوچ دولت آبادی و «داستان های کوتاه» مارون عبود را مورد بررسی قرار دادیم و به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش برآمدیم: چه علل و اهدافی موجب پایبندی دو نویسنده در کاربست مبانی ادبیّات اقلیمی در آثارشان شده است؟ وجوه اشتراک و اختلاف دو نویسنده در به کارگیری ادبیّات اقلیمی چیست؟
درنهایت به این نتیجه رسیدیم که دو نویسنده ،علی رغم نداشتن هیچ گونه ارتباطی به دلیل فاصلة زمانی و مکانی، اما به دلیل همزیستی شان با مردم منطقة خاص و تأثیرپذیری از محیط، تصویری تقریباً جامع و کامل از جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه به خوانندگان ارائه داده اند؛ هدف ایشان، نقد فئودالیسم سیاسی و اقتصادی حاکم بر جامعه، دفاع از حقوق مردم زحمت کش و رنج دیده و بازگشت به فرهنگ های اصیل و بومی هست که در تلاقی با فرهنگ ها و دنیای جدید دست خوش تغییر و تحوّل شده است.
محمد الماغوط واحمد شاملو فی جدلیة العاطفة والفکرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد الماغوط شاعر سوریّ معاصر، کاتب سیناریو، مسلسلات تلفزیونیّة، ومن روّاد قصیدة النّثر له دور کبیر فی تطّور الادب العربیّ عامّة والادب السّوریّ خاصّة. وذلک یأتی انطلاقا من تمرّده على القالب الکلاسیکیّ للوصول إلی قالب شعریّ یوافق ذهنیّة الانسان المعاصر ومقابل ذاک فی الفارسی، عندنا احمد شاملو، یعتبر شاعرا معاصرا و من روّاد قصیدة النّثر، قد عمل فی مختلف المجالات الادبیّة من بینها الشّعر والصّحافة والسّناریو والمسلسلات التلفیزیونیّة و ما إلی ذلک، و بفارق قلیل بالنّسبة لمحمّد الماغوط استطاع بتمرّده علی القالب الکلاسیکیّ أن یخلق فنّاً فی الادب الفارسیّ حیث جعل الشّاعر حرّاً فی اختیار الالفاظ والقوافی. تهدف هذه المقالة إلی کشف الغطاء عن تجربة الشّاعرین الشّعریّة اعتماداً علی المقارنة الادبیّة بین تجربه الشّاعرین الشّعریة فی البعد النّظریّ وانطلاقاً منه إلی تلمّس فکرة معیّنة تجعل المخاطب یتعرّف علی ماهیّة المکوّنات الادبیّة فی نصّهما الشّعری ولاسیّما الفکرة والعاطفة. هذا من جانب لکن من جانب آخر ترکّز علی جدلیّة العاطفة والفکرة نیلاً منها إلی الکشف عن مدی تأثّر الشّاعرین بهما فی قوتهما الابداعیّة. لکن منهجنا فی هذا البحث بنی علی المذهب الامریکیّ و الّذی یتجاوز بالدراسة عن قضایا «کالتأثیر التأثر» و «الخلاف اللغوی».
التناص القرآنی فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه الدراسة تسعى لبحث الشعر العربی والفارسی فی العصر الحدیث، وذلک من خلال دراسة التناص عند شاعرین متقاربین فی الزمن وفی الأدبین العربی والفارسی، وهما الشاعر العربی المعاصر أحمد مطر، والشاعر الإیرانی مهدی أخوان ثالث، فقد تشابهت ظروفهما المعیشیة والمؤثّرات على حیاة کلّ منهما، وکان لذلک انعکاسات وآثار بدت واضحة فی الإنتاج الفنی لکل منهما.
وقد هدفت هذه الدراسة لمعرفة التناص، والعلاقة بین بنیة اللغة الشعریة والمواضیع فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث. وقد تبیّن أنّهما یکّونان التناص عن طریق توظیف الإمکانات الفنیة کافّة، وبذلک فإن شعرهما یسعى إلى بناء عالم بدیل، یتجه مباشرة إلى التناص القرآنی، دون الاتکاء على عناصر أخرى.
ورصدت الدراسة التناص الذی انطلق منها الشاعران، لتشکل هذه الدراسة محاولة نقدیة ووقفة للأدب المقارن على تحولات الرؤیا فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث وأثر هذه التحولات فی التناص، ویعتبر التناص القرآنی من الجوانب المهمة فی دراسة الشعر ونقده، وتشکل عنصراً کبیراً للوقوف على التجربة الشعریة التی تتجاوز مظاهر الحیاة فی مجتمعنا العربی والإسلامی إلى روح الذات الإنسانیة وواقعها، الواقع الذی یستمد الشاعران منه مادتهما ویعدّ النص القرآنی مصدراً غنیا للتناص وللإلهام الشعری على مستوى الدلالة والرؤیة لدى الشاعرین وذلک أنّ استحضار الخطاب الدینی فی الخطاب الشعری المعاصر؛ یعنی إعطاء مصداقیة وتمیز لدلالات النصوص الشعریة، انطلاقاً من مصداقیة القرآن، وقداسته وإعجازه.
وحاولت الدراسة للکشف عن معالم البنیات للتناص ومظاهر التعبیر الشعری، وانشاء تعبیر جمالی للتراکیب وتشکیلاتها اللغویة على حد سواء فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث.
هم آموزی خورشیدشاه و ریدک: مقایسه آموزش در دو متن خسرو قبادان و ریدکی (پیشا اسلامی) و سمک عیار (قرن ششم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از صاحب نظران بر این باورند که پیشینه داستان «سمک عیار» به پیش از اسلام و احتمالاً به دوره پارت ها می رسد. مقاله پیش رو در یک مطالعه تطبیقی، مقایسه ای است درباره آموزش هایی که «خورشید شاه»، از قهرمانان اصلی کتاب سمک عیار (مکتوب ۵۸۵ ه.ق) و «ریدک خوش آرزو»، از اشراف زادگان ساسانی (متن پهلوی خسرو قبادان و ریدکی) در کودکی می بینند و مهارت هایی که می آموزند. شباهت بسیاری میان این آموزش ها وجود دارد که این شباهت ها شاید بتواند ظن پیشا اسلامی بودن اصل داستان سمک عیار را تقویت کند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- مقایسه ای و مبتنی بر شواهدی از این دو متن و کوشش در تأیید فرض پیش گفته است.
رابطه بینامتنیّت میان سوانح العشّاق و عبهرا لعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله هایسوانح العشاق احمد غزّالی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی از جمله رساله هایی هستند که به لحاظ موضوع، شیوه بیان، چگونگی به کارگیری زبان، و محتوا مشترکات زیادی دارند. خوانش همزمان و مطالعه بینامتنی این دو رساله می تواند شناخت ما را از قابلیّت های این آثار دگرگون سازد و با ویژگی های مشترک یا منفرد آنها آشنا نماید. بعد از مطالعه بینامتنیِ این دو رساله طبق نظریه ژرار ژنت، معلوم شد که عبهرالعاشقین به اشکال صریح، غیر صریح و ضمنی در ساختار کلّی و جزئی، اعمّ از گزینش واژه، عبارت، اعلام، تلمیح به آیات و احادیث و داستان ها و بسیاری از اصطلاحات عرفانی و حتّی تفکّر حاکم بر اثر تا حدّ زیادی از سوانح العشّاقمتأثّر بوده است. با وجود ویژگی گفت وگومندی و چندصدایی در این دو رساله، هریک دارای ویژگی های منفردِ خاصّی نیز هستند و رابطه بینامتنی آنها وسیع تر از قیاس و تطبیق و برداشت مستقیم از متون پیشین است.