فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۶۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مترجم همچون هر انسان دیگری، به حکم وابستگی های گفتمانی خود، رفتارهای خاص فرهنگی و اجتماعی از خویش نشان می دهد. دغدغه اصلی این پژوهش، تلاش برای کشف تأثیری است که وابستگی های گفتمانی یک مترجم بر ترجمه اش دارد و برای این هدف، ترجمه نصرالله منشی از بخش «الأسد والثور» کلیله و دمنه به عنوان پیکره مورد مطالعه انتخاب شده، مورد تطبیق قرار گرفته است. نتیجه این تحقیق که با تکیه بر روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است، نشان از آن دارد که مترجم به سبب هویت درباری خود سعی می کند تا هر عبارتی را که به ویژگی های منفی پادشاه، اعمّ از سست رأیی، هواپرستی و ضعف اشاره دارد، حذف کند و آن را با عبارت هایی دیگر تغییر دهد. در واقع، این امر بازتاب گزاره های اصلی گفتمان درباری است که بر اساس آن، پادشاه سایه خدا به شمار می رفت و کسی اجازه اشاره به ضعف او را نداشت. همچنین، این تحقیق نشان می دهد که مترجم به حکم درباری بودنش، از هر گونه عبارتی که متضمن تعریض به نزدیکان پادشاه است، اجتناب می ورزد و سعی می کند تا در راستای «مخلص نمایی» آنان حرکت کند.
نقد و بررسی ترجمه شعر عرفانی با رویکرد نظریة لفور (بررسی موردی ترجمه محمد الفراتی از غزلیات حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد الفراتی (1880 1978م.)، مترجم و شاعر سوری، گزیده ای از غزل های حافظ را به زبان شعر ترجمه کرده است. وی با وجود آشنایی با زبان فارسی، گاهی در فهم، دریافت و انتقال مفاهیم بلند عرفانی خواجة شیراز موفق نبوده است. این جستار سعی دارد بر اساس نظریه لفور به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی محمد الفراتی از اصطلاحات، واژگان و تعابیر عرفانی موجود در غزلیات حافظ بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن می گردد که مترجم به زیبایی محتوای معنایی کلام شاعر را به مخاطب منتقل کرده است. با این حال، در بیشتر موارد چرخش، تغییرات و افزایش های اجتناب ناپذیر در بازتولید وی مشاهده می شود که نه تنها خللی به درونمایه کلام شاعر ایجاد نکرده، بلکه بر زیبایی سخن مترجم افزوده است و مخاطب به این مهم دست می یابد که ارائة تعادل ترجمه ای کامل، آن هم به نظم کاری بس مشکل و در مواردی نیز ناشدنی است.
چالش برابریابی برخی ساخت های دستوری در تعریب بر اساس نظریه تغییرات صوری کتفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معادل یابی به معنای یافتن واژگان، قالب های بیانی و نقش های دستوری مأنوس در زبان مقصد برای واژه ها و ساخت های دستوری جمله های متن مبدأ است. نظر به اهمیت این مسئله، مقاله حاضر با دقت در معادل یابی برای برخی نقش های دستوری از جمله ساخت هایی که متمم در آن ها به کار رفته است، می کوشد تا چالش ها و تفاوت ها را در ترجمه از فارسی به عربی بررسی کند و مشکلات را نشان دهد. در این راستا، اغلب مثال ها از دو رمان کلاسیک فارسی، یعنی مدیر مدرسه از جلال آل احمد و چشم هایش از بزرگ علوی انتخاب شده است که می توان گفت از مصادیق زبان معیار به شمار می آیند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا فرایند ترجمه، معادل یابی دستوری و تغییر بیان را بر اساس نظریه تغییرات صوری کتفورد بررسی نماید و بر اساس داده ها به این نتیجه می رسد که مترجم نباید به دنبال یافتن نقش دستوری مشابه در زبان مقصد باشد، بلکه باید یک رابطه معنایی را بین دو یا چند واژه در جمله فارسی تشخیص دهد، سپس به دنبال همان رابطه معنایی میان واژه ها در زبان عربی بگردد که نظریه کتفورد نیز همین تفاوت نقش های دستوری را تأیید می کند.
واکاوی چالش های ترجمة ادبی: بررسی تحلیلی نوع متن، اجزای متن و چالش خواننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمة متن ادبی، سخت ترین نوع ترجمه است و با چالش های ویژه ای روبه روست که باعث دشواری بیش از پیش ترجمه می شود. این نوع از ترجمه، نیازمند بحث های نظری است تا راهکارهایی برای ترجمة بهتر و توفیق بیشتر مترجمان ارائه دهد. در این راستا، پژوهش پیش رو بر آن است تا با روشی توصیفی تحلیلی به ویژگی های این نوع متون و چالش هایی بپردازد که مترجم در ترجمه با آن ها سروکار دارد. از رهگذر این بررسی مشخص شد که هر مترجم ادبی با سه چالش کلّی و بنیادین روبه رو است که عبارتند از: «چالش نوع متن»، «چالش خواننده»، «چالش اجزای متن». از این میان، چالش اجزای متن را می توان به «چالش الفاظ»، «چالش اصطلاحات و تعابیر اصطلاحی»، «چالش ساختار جمله و ترکیب» و... تقسیم کرد. از این رو، مترجم باید به این چالش ها و راه های برون رفت از آن ها توجه داشته باشد تا در ترجمة خود گرفتار به کارگیری الفاظ ناشناخته و غریب و نیز ساختارهای نامأنوس نشود که منجر به تضعیف سطح ترجمه و کاهش میزان اثرگذاری آن گردد. از جمله راهکارهایی که برای زدودن آن چالش ها ارائه شد، گردآوری همة معانی در چارچوب بافت های متعدد، مراجعه به پژوهش های جدیدی که در حوزة اصطلاحات جدید صورت می گیرد، توسعه بخشی مفهوم ضمنی و... می باشد.
تحلیل معادل گزینی عناصر فرهنگی رمان بوف کور در ترجمه به عربی با تکیه بر رویکرد ایویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون داستانی از معدود انواع ادبی است که بیش از انواع دیگر حاوی عناصر فرهنگی و بومی است و این امر جایگاه خاصی در پژوهش های ترجمه از منظر نظریه پردازی و راهکارهای ترجمه یافته است. از جمله متون ادبی، رمان بوف کور یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که مؤلفه های فرهنگی بسیاری را در جای جای آن می توان دید که در امر ترجمه، مترجم را با چالش های فراوانی روبه رو می کند. این رمان برجسته در سال 1976 میلادی به قلم ابراهیم الدسوقی به زبان عربی ترجمه شد. «ایویر» از جمله نظریه پردازانی است که برای ترجمه عناصر فرهنگی، رویکرد خاص خود را ارائه کرده است که شامل وام گیری، تعریف، ترجمه تحت اللفظی، جایگزینی، واژه سازی، حذف و اضافه کردن می شود. در این پژوهش، قصد داریم با روش توصیفی تحلیلی، شیوه های ترجمه عناصر فرهنگی رمان بوف کور را به زبان عربی با تکیه بر رویکرد ایویر بررسی کنیم. با تحلیل شیوه ترجمه بوف کور مشخص می شود که مترجم در بیشتر موارد فرهنگی ترجیح داده است با شیوه جایگزینی به معادل یابی بپردازد که در برخی موارد با کاستی همراه بوده است و صرفاً زمانی توفیق یافته است که از روش تلفیقی، به ویژه در افزودن به پاورقی بهره جسته است.
تحلیل هم ارزی انسجام دستوری غیرساختاری در دعای دوازدهم صحیفه سجادیه و ترجمه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«انسجام» یک مفهوم معنایی است که به روابط معنایی موجود در متن اشاره دارد و آن را به عنوان یک متن از غیر متن متمایز و مشخص می نماید. انسجام بالقوّه در ابزارهای نظام زبانی، همچون ارجاع، حذف، جانشینی و... نهفته است که در خود زبان قرار دارد. نظر به ضرورت اصل تعادل و برابری در فرایند ترجمه، بازتاب هر یک از عوامل فوق در ترجمه، در راستای حرکت همسو با متن اصلی اهمیت بسزایی دارد. از آنجا که صحیفه سجادیه به عنوان متنی منسجم شامل گونه های مختلف انسجام بخش است، انتظار می رود ترجمه های موجود از آن نیز این عناصر انسجام بخش را در خود بازتاب دهند. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی و تطبیق مؤلفه های انسجام دستوری غیرساختاری در متن دعای دوازدهم صحیفه سجادیه و چهار ترجمه می پردازد. در این جستار، میزان پایبندی مترجمان به بازتاب این مؤلفه های انسجام بخش بررسی و این نتیجه حاصل شد که در میان انبوه مؤلفه های یادشده، برخی از مترجمان در سایه حرکت هم ارز و برابر با متن اصلی و نیز با گزینش برابرنهادهایی مناسب، انسجام موجود در متن اصلی را به طور کامل در ترجمه های خود انعکاس داده اند. در مواردی نیز مترجمان از این اصل غافل مانده اند که این غفلت می تواند ناشی از عواملی چون سبک خاص مترجم و ظرفیت زبانی دستوری متن مقصد باشد.
نقد تطبیقی ترجمه های آیتی و شریعت از نمایشنامة «شهرزاد» توفیق الحکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه از انواع ویژة ادبی است که ضمن در بر داشتن خصایص یک متن ادبی، خصوصیت های دراماتیک منحصر به فردی دارد که تنها بر صحنة اجرا، تمام و کامل می شود. «شهرزاد» اثر ماندگار پدر نمایشنامه نویسی عربی، یعنی توفیق الحکیم، با استناد به داستان هزار ویک شب در جامه ای فلسفی ابداع شده است و نه تنها در بُعد اندیشگانی، بلکه از نظر ادبی نیز حائز اهمیت است. این اثر دو بار به زبان فارسی از سوی آقایان آیتی و شریعت ترجمه شده است. اما از آنجا که ترجمة نمایشنامه با حفظ تمام خصایص ویژة آن، کاری بسیار پیچیده و ظریف است، ضمن رعایت ترجمة خوب، پویا و متعادل ادبی، باید خاصیت اجراپذیری و دراماتیک موقعیت و کنش نیز در آن ترجمه شود. این جستار می کوشد با روش توصیفی تحلیلی به بازخوانی این دو ترجمه از منظر ویژگی های سبکی و ادبی و نیز عناصر دراماتیک نمایشی بپردازد تا ضمن بررسی مشکلات ترجمة نمایشنامه، چالش های این دو اثر را در هزار توی ترجمة نمایشنامه مدّ نظر قرار دهد. نتایج حاکی از آن است که این دو ترجمه کوشیده اند در ترجمه ای متعادل، پیام و ساختار شکلی اثر را منتقل کنند و سبک نویسنده را برای ایجاد اثری مشابه در مخاطبان زبان مقصد بازنمایی نمایند. اما در بخش ترجمه، جنبه های اجراپذیری اثر، اغلب ترجمة شریعت موفق تر عمل کرده است و زیر متن، لحن، ریتم، کنش کلامی و غیرکلامی دیالوگ را رعایت نموده است و کوشیده تا کلامی متناسب با شخصیت های اثر نمایشی ارائه دهد.
جایگاه جمله واره در زبان فارسی و تطبیق و همسانی آن با زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیّت پژوهش های مبتنی بر مقایسة زبان های مختلف و تأثیر آن در کشف حلقه های ارتباطی زبان و نیز رشد فکری و فرهنگی کاربران آن، پژوهش حاضر با اتخاذ روش تحلیلی و تقابلی، مباحث جملة تابع در زبان فارسی و مقابله و شیوة بیان آن در زبان عربی را بررسی کرده است و آنگاه از منظر دستور تطبیقی به بیان جایگاه جملة تابع در زبان فارسی و مقایسة شیوه بیان آن در زبان عربی پرداخته است تا بدین وسیله، چگونگی بیان و نقش جملات تابع در زبان فارسی و معادل آن در زبان عربی و نیز وجوه افتراق و اشتراک، به ویژه در ترجمة دو زبان آشکار شود. دستاوردهای مقالة حاضر آن است که نوع بیان جملة تابع در زبان فارسی و عربی با وجود شباهت های چشمگیر، اختلافاتی نیز دارند، به گونه ای که جمله وارة تابع در زبان فارسی با همان شیوة بیان در زبان عربی از منظر دستورپژوهان زبان فارسی و نحویون زبان عربی با دو نام مختلف بیان می شود. نتیجة مطالب این پژوهش، در ترجمة متون عربی به فارسی یا برعکس می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
وفاداری، بازآفرینی یا آفرینش ادبی در ترجمة شعر (بررسی مقابله ای شعر جامی و شعر فرزدق در مدح امام سجاد(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«وفاداری»، «بازآفرینی» و «آفرینش ادبی» سه رویکرد متمایز و مرتبط در ترجمه است که در لایه های مختلف معنایی، شکلی و لحنی حاصل می شود. وفاداری، شرط ضروری برای بازآفرینی به شمار می آید و بدون بازآفرینی، ترجمه در زبان مقصد رسایی لازم را ندارد. آفرینش ادبی نیز بدون رعایت اصل وفاداری و فراتر از بازآفرینی، اثری بدیع ارائه می دهد که در بسیاری از لایه های زبانی و یا حتی معنایی، متفاوت از آن است ودر شعر به واسطة ادبیت متن، بیش از دیگر انواع متون مشهود است، به ویژه اگر مترجم شاعری اهل ذوق باشد. پژوهش حاضر تلاش دارد با استفاده از تحلیل های سبک شناختی، اثر منظوم جامی را که به تأثیر از اثر فاخر فرزدق در مدح امام سجاد (ع) سروده است، بررسی نماید تا با توجه به مشخصه های اثر جامی و نیز تمایزها و اشتراکات دو اثر در حوزة معنایی، صوری و زیباشناختی، چگونگی و میزان وفاداری، بازآفرینی و آفرینش ادبی شعر وی از شعر فرزدق روشن شود. پژوهش ضمن رویکرد توصیفی تحلیلی، در برخی موارد نیز روش آماری را در پیش خواهد گرفت تا میزان ابداع و یا امانت داری جامی از متن اصلی مشخص گردد. با توجه به تمایزهای بارز شعر جامی و فرزدق در لایة آوایی، واژگانی، بلاغی، عاطفی و نحوی، اثر جامی نه یک ترجمة وفادار به متن مبدأ، بلکه ترجمه ای به مثابة آفرینش است که در سطح کلّی مرتبط به یکدیگر است، اما رابطة متناظری بین آن ها در سطح جزئی و ابیات برقرار نیست.
نقدی بر انتخاب های واژگانی محمد دشتی در ترجمه نهج البلاغه از منظر سطح معنایی لغوی گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد تا انتخاب های واژگانی ترجمه محمد دشتی از نهج البلاغه امام علی (ع) را بر اساس سطح معنایی لغوی الگوی ارزیابی ترجمه گارسس بررسی و نقد نماید. برای این منظور، ابتدا سطح معنایی لغوی گارسس در حیطه ارزیابی ترجمه توضیح داده می شود و آنگاه با کمک نمونه گیری تصادفی، نمونه های قابل کاربست این نظریه به عنوان داده های مقاله ارائه می شود. این پژوهش روشن می کند که دشتی در انتخاب های واژگانی خود، بیش از هر چیز به بسط واژگانی در قالب های مختلف و از همه مهم تر، به بسط تفسیری و ایدئولوژیک روی آورده است. او ابهام های واژگانی کلام امام علی (ع) را به کلّی از میان برده، یا تفسیر به رأی کرده است و تلاش داشته هیچ واژه مبهمی در ترجمه اش وجود نداشته باشد.
استعاره های شناختی و تأثیر آن در ترجمة نهج البلاغه (مطالعة موردی خطبة جهاد در ترجمه های شهیدی و فیض الاسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محققان در این مقاله با بررسی استعاره های مفهومی در خطبة جهاد میان متن نهج البلاغه به عنوان متن مبدأ و دو ترجمة فارسی آن، از محمدجعفر شهیدی و علی نقی فیض الاسلام به عنوان متون مقصد، به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها هستند که چگونه تفاوت های فرهنگی بر ترجمة مفاهیم انتزاعی و یا تعابیر استعارة مفهومی اثر می گذارد؟ نقش مترجم در ترجمة تعابیر استعاری چه بوده است؟ لذا نویسندگان با در نظر گرفتن آنچه مندلبیت دربارة ارتباط استعاره ها و الگوهای فرهنگی بیان کرده، استعاره های مفهومی را به دو دستة استعاره های مشترک و استعاره های خلاقه تقسیم بندی نموده اند و با استفاده از روش تحلیل استعاره، آن ها را در سه سطح زبانی، مفهومی و پردازشی بررسی کرده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مترجمان در ترجمة این خطبه به واسطة اشتراکات فرهنگی میان تمدن ایرانی و عربی در دامنة فرهنگ اسلامی، کمتر دچار لغزش و انحراف از زبان مقصد شده اند و در مقابل، هر دو مترجم در برخی موارد به واسطة رویکرد متفاوتی که در ترجمه داشته اند، از تعبیرهای زبانی متفاوتی در ترجمة مفاهیم استعاری مشترک و متفاوت استفاده کرده اند؛ بدین معنا که در ترجمة شهیدی دسته ای از استعاره های شناختی به کار رفته که مترجم آن ها را به واسطة رویکرد بلاغی و ادبی به کار برده است، در حالی که در متن اصلی به کار نرفته است. فیض الاسلام نیز استعاره های خلاقانه ای به کار برده که در متن اصلی وجود ندارد و کاربرد آن به دلیل رویکرد تفسیری و ساده سازانة مترجم است.
بررسی سازوکارهای حُسن تعبیر در ترجمه تابوهای رمان الهوی از هیفا بیطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش روابط زبانی میان ملت ها، تأثیر و تأثر فرهنگی امری طبیعی جلوه می کند و این امر سبب ایجاد رابطه ای دوسویه میان زبان و فرهنگ می گردد. در این حالت، زبانی که بیش از همه تحت تأثیر قرار می گیرد، می تواند بیشتر در معرض ورود واژگان و تعابیر زبان فرادست قرار گیرد. بنابراین، نقش مترجم به عنوان عامل انتقال فرهنگ مبدأ به زبان مقصد حائز اهمیت است. در برخی از آثار زبان عربی، واژه ها و ساختارهایی وجود دارد که در جامعه ما، تابو محسوب می شود و مترجم باید مناسب ترین راهکار را به کار گیرد تا از یک سو، از بار معنایی منفی تابو بکاهد و از سوی دیگر، در ترجمه اش امانت داری کرده باشد. به نظر می رسد حُسن تعبیر، راهکاری مناسب برای ترجمه تابوها باشد. در پژوهش پیش رو، تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی تابوهای رمان الهوی (2007م.) از هیفا بیطار بررسی شود و با استناد به ابزارهای زبانی حُسن تعبیر، مناسب ترین ترجمه برای آن ها ارائه گردد. نتایج نشان از آن دارد که شگرد حُسن تعبیر در ترجمه تابوهای رمان، در حفظ و تقویت خودانگاره اجتماعی مخاطب فارسی زبان بسیار مؤثر است. همچنین، استلزام معنایی (23%)، گسترش معنایی (20%) و مجاز (18%) پربسامدترین سازوکار حُسن تعبیر در ترجمه پیشنهادی تابوهای رمان به شمار می آید.
بازتاب ترجمه شعر معاصر فارسی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیمه اول قرن بیستم با ترجمه ادب قدیم فارسی، نخستین گام های معرفی شعر و ادب فارسی به جهان عرب برداشته شد و در اندک زمانی شعرهای شاعران بزرگی چون فردوسی، مولوی، حافظ، سعدی، عطار، نظامی و خیام به زبان عربی نیز ترجمه و منتشر شد، زان پس، مترجمان عربی روی به سوی ترجمه ادبیات معاصر فارسی نهادند. با توجه به این که شناسایی روند ترجمه ادبیات فارسی در دوره معاصر، بیانگر چگونگی عملکرد مترجمان و نمایانگر چالش ها و راهکارهای ترجمه ادبیات معاصر فارسی برای حضور در عرصه جهانی است، پژوهش حاضر بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی، جریان ترجمه شعر معاصر فارسی به زبان عربی را مورد کاوش و بررسی قرار دهد تا بدین وسیله بستر ارتباطات ادبی و فرهنگی بین دو زبان همچون سابق فراهم شود. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که شعر معاصر فارسی در سال 1329ه .ش با ترجمه دیوان «پیام مشرق» توسط عبد الوهاب عزام به جهان عرب راه یافت. از سال 1379ه .ش روند ترجمه شعر سرعت گرفت و در سال های 1384ه .ش تا 1388ه .ش آثار بسیاری ترجمه و به جهان عرب ارائه شد؛ البته وضعیت ترجمه شعر در سال های اخیر با ضعف و رکود همراه شده است که توجه و تلاش دانشگاه ها، مراکز فرهنگی و مؤسسات نشر آثار را می طلبد تا به حمایت مترجمان همت گمارند و به ترجمه ادبیات فارسی، بیشتر توجه کنند.
Les défis de la traduction des éléments stylistiques, sémantiques et culturels : le cas de Poirier(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La traduction littéraire en tant qu’un moyen permettant à des œuvres littéraires d’entrer dans une autre langue, doit être considérée comme un domaine pluridimensionnel, ayant des liens directs avec des notions textuelles telles la sémantique et la stylistique et non-textuelles comme la culture. Dans ce processus, sans aucun doute, le goût, la créativité, l'expérience, la culture et la connaissance langagière et métalangagière du traducteur sont en jeu afin de recréer le texte littéraire dans la langue cible. Goli Taraghi, écrivain femme iranienne est connue pour son style rythmique et son langage plein d’expressions imagées ; la culture de l’Iran trouve également son reflet dans les œuvres de cet écrivain. Ainsi, dans le présent article, on étudiera les éléments sémantiques, stylistiques et culturels s’avérant problématiques dans la traduction de la nouvelle Poirier écrite par Goli Taraghi afin d’expliciter l’approche adoptée par le traducteur pour arriver à recréer le sens.
تحلیل مقوله های نسبیت زبانی در عربی نسبت به فارسی و تأثیر آن بر ترجمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رابطة زبان و تفکر، هنوز هم سخن از فرضیة نسبیت زبانی می تواند بحث برانگیز باشد. این فرضیه که بیشتر به نام ادوارد ساپیر و لی وورف شناخته می شود، بر کیفیت تأثیر زبان بر تفکر استوار است. در نوع افراطی آن، این «زبان» است که تعیین کننده و جهت دهندة اندیشه است و در نوع خفیف آن، زبان در بخش هایی از تفکر اثر می گذارد. مبنای فرضیه این است که گویشوران هر زبان از دریچة زبان خود با جهان مواجه می شوند و آن را ادراک می کنند. لذا تفاوت های زبانی بعضاً منجر به تفاوت در جهان بینی نیز می شود. طبیعتاً ترجمه نیز که انتقال داده ها از زبانی به زبان دیگر است، از چنین نسبیتی متأثر خواهد بود. این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی به دنبال مقوله بندی نسبیت های متمایز در زبان عربی و تأثیر آن بر ترجمة متون عربی، به ویژه متون کهن به فارسی است. به نظر می رسد که بر اساس خاستگاه متمایز عربی از فارسی و ابعاد متفاوت فرهنگی پیش از اسلام، بتوان مقوله هایی از نسبیت را در نوع خفیف ملاحظه کرد که فهم و ترجمة متون عربی را با چالش های خاصی مواجه سازد. سؤال مبنایی این پژوهش، تبیین مقوله های دستوری و قاموسی نسبیت و چگونگی تأثیر آن بر ترجمه از عربی خواهد بود و سرانجام بدین نتیجه می رسیم که مقوله های زمان، عدد و جنسیت در افعال، برخی ساخت های صرفی، رنگ، توصیفات و اعمال و نیز برخی پدیده های طبیعی از جمله مواردی هستند که نشان می دهند زبان عربی خصوصاً در دوره های اولیه آن، به مراتب جزئی نگرتر از فارسی است و به عبارت دیگر، جهان خارج را با برش های بیشتری تقطیع می کند و توجه خاص مترجمان را در این زمینه می طلبد.
هنجارهای ترجمه: بررسی چگونگی بازتاب حماسة دفاع مقدّس در آینة اخبار (مطالعه موردی: روزنامه های اطلاّعات و تهران تایمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مهم ترین رویداد تاریخی در ایران حماسة هشت سال دفاع مقدّس بوده است که به عنوان دورانی بسیار حیاتی و تعیین کننده در بر دارنده ترجمه هایی است که بررسی آنها در درک بهتر آن برهة زمانی و تأثیر آن در دوران کنونی بسیار حائز اهمیّت است. از جملة این ترجمه ها می توان به ترجمة اخبار اشاره کرد که چگونگی بازتاب خبرهای مربوط به جبهه های نبرد و اوضاع جامعه در دنیای بیرون را به تصویر می کشد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی دقیق تأثیر هنجارها بر ترجمه اخبار روزنامه های دفاع مقدّس بود. بدین منظور روزنامه اطلاّعات که منتشرکننده اخبار دفاع مقدّس بوده است به همراه ترجمه انگلیسی بر اساس نظریه توری مبنی بر هنجارهای رفتاری مورد تحلیل متنی قرار گرفت. روش این پژوهش، توصیفی است؛ به گونه ای که تحلیل مقایسه ای متون مبدأ و مقصد در جهت شناسایی قواعد و الگوهایی که مرتباً در ترجمه تکرار می شوند، مدّ نظر قرار گرفت. نتایج این پژوهش، علاوه بر درک چگونگی تأثیر هنجارها در امر ترجمه، گوشه هایی از ایدئولوژی حاکم بر ترجمه در دوران حیاتی دفاع مقدّس را نیز تبیین می کند.
ترجمة عربی مقوله های فرهنگی داستان فارسی شکر است از محمدعلی جمال زاده بر اساس نظریة نیومارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد چگونگی انتقال عناصر فرهنگی داستان فارسی شکر استاثر محمدعلی جمال زاده از فارسی به عربی با استفاده از الگوی پیتر نیومارک در تقسیم بندی مقوله های فرهنگی و راهکارهای ترجمة آن، هدف این پژوهش است. مهم ترین یافته های پژوهش حاضر که با روشی توصیفی تحلیلی نوشته شده، بیانگر این مطلب است که داستان فارسی شکر استتمام پنج دستة مقولة فرهنگی مورد نظر نیومارک را دارد و مترجم برای ترجمة این داستان، بیشتر از راهکار «معادل فرهنگی» سود جسته است و بدین صورت، ترجمه ای مخاطب محور ارائه کرده است.
برابرها ی تأکیدی در دو زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ساختار نظام مند زبان، تأکید کلام، ابزاری هدفمند است که گوینده و نویسنده بلیغ از آن برای مفاهیم پر اهمیّت خویش بهره می جویند. نظر به اینکه متون دینی کهن عربی با در بر داشتن مفاهیم مهم و کلیدی، با تأکیدهای فراوان همراه است، ضرورت دارد مترجم این متون از توانمندی لازم جهت انعکاس این تأکیدها در زبان فارسی برخوردار باشد؛ لذا این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی، اسلوبهای تأکید هر دو زبان عربی و فارسی را بررسی نموده، شباهت های تأکیدی این دو زبان را روشن ساخته، و با در نظر گرفتن تعدّد ناپذیری قیدهای تأکیدی در جمله فارسی، راهکارهایی برای جایگزین کردن تأکیدهای متعدّد جمله عربی، در جمله فارسی ارائه داده است؛ بدین ترتیب مترجم با پرهیز از مقابل سازی واژگان تأکیدی دو زبان که حاصل آن ترجمه ای تحت اللفظی و ثقیل است، می تواند تا حد امکان- به تعادل و برابری تأکیدی دو زبان مبدأ و مقصد دست یابد.
نقد و بررسی اطناب و توضیح در ترجمة صحیفة سجادیه بر اساس نظریة آنتوان برمن (مطالعة موردی: ترجمة انصاریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه به عنوان روشی برای آشنایی با آداب و فرهنگ دیگر ملت ها از دیرباز مورد توجه بوده است و همواره دو رویکرد مبدأگرا و مقصد گرا داشته است و هر یک از این دو رویکرد طرفداران خاص خود را داشته اند. آنتوان برمن یکی از نظریه پردازان مبدأگرای علم ترجمه است که در نظریة خود با عنوان «گرایش های ریخت شکنانه»، سیزده عامل انحراف در ترجمه را برمی شمارد که «اطناب» و «توضیح» از آن جمله است. این مقاله بر آن است که با استفاده از روش تحلیلی توصیفی، این دو مورد را در ترجمة فارسی انصاریان از صحیفة سجادیه نقد و بررسی کند تا میزان انحرافات موجود در ترجمة وی را بر اساس نظریة مذکور مشخص کند. لذا ابتدا به نظریة برمن اشاره، و در ادامه، به نقد و بررسی موارد بالا پرداخته می شود و در مواردی که لازم می نماید، ترجمة پیشنهادی نیز ارائه خواهد شد. دستاوردهای این پژوهش حاکی از آن است که اطناب های موجود در ترجمة انصاریان در پنج مقولة کلّی «اطناب احترامی»، «باهم آیی»، «مترادف عربی و فارسی» و «مترادف غیرعربی و فارسی» و سایر اطناب ها، و توضیح در سه محور «بینامتنی با قرآن»، «ذکر مضاف های محذوف» و سایر توضیحات نمود پیدا می کند که بیشترین این موارد، مخلّ موسیقی متن و ایجاز نهفته در آن شده است.
چالش های بافت فرهنگی در ترجمة ادبی از فارسی به عربی: با تمرکز بر «گلستان سعدی» و «روضةالورد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت فرهنگی از جمله مباحث مطرح در معناشناسی است که در فهم متن، به ویژه متون ادبی کارایی بسزایی دارد. هر متنی برخاسته از اندیشه و فرهنگ فردی و جمعی است و در این میان، برخی واژگان موجود در آن، گفتمان فرهنگی خاصی دارند که چالش های اساسی در ترجمه ایجاد می کنند. گفتمان و نگرش گفتمانی متن را در کنار بافت و عناصر تشکیل دهندة آن، به ویژه عناصر فرهنگی در نظر می گیرند. در این پژوهش به دنبال آن هستیم تا به جستجو و تحلیل واژگان گفتمان مدار در گلستانسعدی و ترجمة عربی آن از محمد الفراتی بپردازیم. بنابراین، با روش توصیفی تحلیلی به واژگان مورد نظر از منظر بافت و گفتمان فرهنگی توجه می کنیم. در گلستانسعدی، واژگانی را می توان یافت که در شکل گیری معنا و هویت معنایی متن نقش کلیدی دارند. در جستار پیش رو، واژگانی چون «رند»، «درویش»، «پارسا»، «اعیان»، «خداوند جهان» و «قلندر» با توجه به بافت و گفتمان فرهنگی گلستانسعدی به نوعی نقش القاکنندة معانی عمیق برخاسته از فرهنگ فردی وی را دارند.