مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
همسانی
حوزه های تخصصی:
"هم رمان بوف کور وهم خشم و هیاهو دارای درونمایه های همسانند. دلیل این شباهت این نیست که یک نویسنده از کار نویسنده دیگر گرته برداری کرده‘ بلکه با کشف «ناخودآگاه همگانی» بوسیله کارل گوستاو یونگ‘ تحقیقاتی که ولادیمیر پراپ روی داستان های عامیانه روسی انجام داده وآن چه کلود لوی استروس درباره کارکرد زبان و اسطوره گفته‘ کاملاً روشن است که این شباهت ها بوسیله ناخودآگاه همگانی هنرمندان به وجود می آیند. اگر چه هر دو رمان عاشقانه به شمار می آیند ولی به خاطر چند معنایی بودن‘ در ابعاد گوناگون قابل تجزیه وتحلیل هستند. در رمان بوف کور چشم اندازی تاریخی می بینیم که طی آن فرهنگ ایرانی دگردیسی پیدا میکند و آن هم به صورت استعاری در پیکر و ویژگی های درونی یک زن در گذر از جوانی به میانسالی نشان داده می شود . در رمان خشم و هیاهو هم‘ جامعه آمریکا به صورت نمادین‘ از جامعه ای کشاورزی به صنعتی (درآغاز سده بیستم) دگرگون می شود. سوگ هر دو نویسنده برا ی این دگرگونی که درنتیجه آن بسیاری از ارزش ها ازمیان می روند.درونمایه اصلی هر دو رمان است.
"
همسان سازی تفسیر قرآن و متون بشری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در راستای همسان سازی تفسیر قرآن و متون بشری، دیدگاه های متفاوت درباره فهم پذیری قرآن را ارائه می کند: دیدگاه نخست، نظریه کسانی است که فهم پذیری قرآن را باور ندارند. دیدگاه دوم، باور کسانی است که فهم پذیری قرآن را پذیرفته، اما ویژه پیامبر و معصومان (ع) می دانند. در نگاه نویسنده، این دو دیدگاه نادرست و مستندات آنها ناتمام است. دیدگاه سوم، آیات قرآن را همانند متون بشری فهم پذیر می خواند و انحصارگرایی در تفسیر آیات را نادرست می داند. مستندات این نظریه عبارتند از: 1- توصیفات قرآن از خود؛ 2- آیات تدبر؛ 3- روایات عرضه احادیث بر قرآن؛ 4- روایت توصیه کننده به بهره وری از آیات؛ 5- روایات ارائه کننده روش فهم قرآن؛ 6- فلسفه نزول قرآن؛ 7- تنش های موجود در عرصه تفسیر؛ 8- اشتراک زبانی؛ 9- حکمت خداوند؛ 10ـ ناسازگاری فهم ناپذیری قرآن با فصاحت و بلاغت قرآن مفسرانی که قرآن را فهم ناپذیر می دانند در همسان سازی قرآن با متون بشری با یکدیگر اختلاف دارند، کسانی چونان ابن خلدون آن را پذیرفته و گروهی چون دکتر ذهبی نپذیرفته اند. به نظر می رسد کسانی همچون علامه طباطبایی و آیت الله خویی را می توان از جمله کسانی دانست که همسانی را می پذیرند، چنان که می توان از همسانی یاد شده دفاع کرد و ازتفاوتها در فهم متون گوناگون چشم پوشید.
جایگاه جمله واره در زبان فارسی و تطبیق و همسانی آن با زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیّت پژوهش های مبتنی بر مقایسة زبان های مختلف و تأثیر آن در کشف حلقه های ارتباطی زبان و نیز رشد فکری و فرهنگی کاربران آن، پژوهش حاضر با اتخاذ روش تحلیلی و تقابلی، مباحث جملة تابع در زبان فارسی و مقابله و شیوة بیان آن در زبان عربی را بررسی کرده است و آنگاه از منظر دستور تطبیقی به بیان جایگاه جملة تابع در زبان فارسی و مقایسة شیوه بیان آن در زبان عربی پرداخته است تا بدین وسیله، چگونگی بیان و نقش جملات تابع در زبان فارسی و معادل آن در زبان عربی و نیز وجوه افتراق و اشتراک، به ویژه در ترجمة دو زبان آشکار شود. دستاوردهای مقالة حاضر آن است که نوع بیان جملة تابع در زبان فارسی و عربی با وجود شباهت های چشمگیر، اختلافاتی نیز دارند، به گونه ای که جمله وارة تابع در زبان فارسی با همان شیوة بیان در زبان عربی از منظر دستورپژوهان زبان فارسی و نحویون زبان عربی با دو نام مختلف بیان می شود. نتیجة مطالب این پژوهش، در ترجمة متون عربی به فارسی یا برعکس می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی پدیدارشناختی تاثیرات تراکم پایین مشتریان (خلوتی) در فروش فروشگاهی بر تجربه آن ها از مراکزخرید و مال ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجربه اجتماعی به عنوان موضوعی بین رشته ای در حوزه علوم اقتصادی و اجتماعی دارای کارکردی ارزشمند در ارزیابی عملکرد کسب و کار ها در تعامل با مشتریان محسوب می شود. در بخش فروش فروشگاهی تجربه اجتماعی مشتریان به عنوان عاملی مهم در کسب مزیت رقابتی مورد توجه محققان بازاریابی قرار گرفته است. پژوهش به بررسی نقش سطوح مختلف تراکم مشتریان (با تمرکز بر خلوتی) بر تجربیات اجتماعی ایجاد شده در ذهن مشتریان در فروش فروشگاهی در مراکزخرید و مال های چند منظوره می پردازد. این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی پدیدارشناسی به بررسی تجربه زیسته مشارکت کنندگان حرفه ای در مراجعه به مراکزخرید و مال ها پرداخته است. آزمودنی ها از مراجعین به فروشگاه های واقع در مراکزخرید و با کمک روش گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از 15 مصاحبه عمقی و نیمه ساختاریافته جمع آوری شده و تا رسیدن به اشباع داده ، مصاحبه ها ادامه یافت. تجزیه وتحلیل داده ها، با استفاده از روش تحلیل محتوا در سه سطح کدگذاری باز، استخراج زیرمضمون ها و نهایتاً به دست آوردن مضامین اصلی پژوهش و با کمک نرم افزار اطلس انجام شد. در مرحله ی تحلیل داده ها از طریق فرایند مقایسه مستمر داده ها مفاهیم و مقوله ها (مضامین فرعی) و مضامین اصلی استخراج شد. در پای ان، نتیجه پژوهش شامل 21 زیر مضمون به همراه جنبه های مثبت و منفی آن ها گردید. کلیه زیر مضمون ها در 8 مضمون اصلی (مقاصد شهری چندمنظوره، تعامل رفتاری با فروشندگان، ارتباطات اجتماعی، رویکردهای شخصیتی، سطوح همسانی مشتریان، اعتبار سنجی برند، تأثیرات اجتماعی تراکم (بالا)، تجربه اجتماعی از تراکم پایین) طبقه بندی شدند.
مآخذِ داستان ها و افسانه های جواهرالاسمارعماد بن محمدالثغری
حوزه های تخصصی:
قصه های زنجیره ای جواهر الاسمار که با شگرد قصه درقصه نوشته شده است، یکی از برجسته ترین ویژگی این مجموعه داستان است. این اثر، گرد آوری شده از قصه های به هم پیوسته وگاهی نیز به تمامی جداگانه است که در شب های پیاپی از زبان راوی بازگو می شود. شمار قصه ها برخلاف عنوان فرعی کتاب، به 40 قصه نمی رسد، بلکه « طوطی»، 100 داستان را به مدت 52 شب نقل می کند. غالب این داستان ها و افسانه ها به نوعی در طول همان داستان اصلی بیان می شوند و از نظر محتوایی نزدیک به آن است. برخی از مضامین و محتوای داستان های جواهرالاسمار عیناً در افسانه های ازوپ، افسانه های لافونتن، الهی نامه عطار نیشابوری و...دیگر نویسندگان و شاعران دیده شده یا قابل تطبیق با کلمات و عبارات این نویسندگان و شاعران است. این می تواند از باب «توارد» یا «تأثیر» یا اقتباس باشد. اغلب حکایات و افسانه های جواهر الاسمار از داستان های پنجاتنترا، هزاریک شب، سندبادنامه، بختیارنامه و...الگو برداری شده اند. جواهر الاسمار و داستان های متعدد و پر شاخ و برگ آن از نظر موضوعی همسانی نزدیکی با متون ادبی مذکور دارد که هدف ازتدوین مقاله ی حاضر آن است که اهمّ همسانی و تفاوت روایات ِداستان «جواهرالاسمار» بررسی و تبیین شود. مهم ترین و بارزترین مختصه افسانه های جواهر الاسمار «تکرار» یک بنمایه درنقل داستان های گوناگون است.
اشاعه سواری مجانی توسط بازیکن قدرتمند در ساختار شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۳)
925 - 958
حوزه های تخصصی:
تا کنون، در ادبیات اقتصادی، بررسی هایی که درباره همکاری یا سواری مجانی توسط افراد در گروه به وسیله نظریه بازی ها انجام گرفته فقط بر اساس تفکر همسانی بازیکنان گروه استوار بوده است و در بیشترِ موارد نتایج نشان دهنده غلبه استراتژی سواری مجانی و تک ریختی شدن مدل است. در این مطالعه به بررسی سواری مجانی در گروه در صورت ناهمسانی بازیکنان گروه در فضای شبکه های اتصالی دنیای کوچک پرداخته شده و از طریق موضوع بازی های تکاملی در نظریه بازی ها تفاوتِ بازیکنان با تعداد اتصالات و ارتباطات آنان با یکدیگر نشان داده شده است. بازیکنی که در گروه دارای بیشترین ارتباطات باشد قدرت بزرگ نامیده می شود. بنابراین، به بررسی استراتژی انتخابی این قدرت بزرگ، با توجه به شرایط و اتصالات مدل، پرداخته شده است. تابع قدرت برای بررسی میزان قدرت بازیکنان در مدل تعریف شده است؛ با این تابعِ قدرت میزان قدرت بازیکن قدرتمندِ گروه تقسیم بندی و نتایج ناشی از پیروی از استراتژی سواری مجانی توسط او ارائه خواهد شد. با توجه به میزان ارتباطات قدرت بزرگ و همچنین با توجه به ساختار شبکه ای مورد بررسی، اثر سواری مجانیِ قدرت بزرگ در حالت های مختلف بررسی می شود. از طریق مفاهیم و روش های تعریف شده در این مطالعه، مطالعه موردی در خصوص بررسی کاهش سقف تولید در صدوشصت وششمین جلسه کشورهای عضو اوپک در نوامبر ۲۰۱۴ ارائه می شود.
همسانی (تشبیه) و گونه های آن در سنت ادبیات معاصر ایران و ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای رهیافت به عرصه ی ادبیات تطبیقی، چونان پدیده ای نوظهور در زمینه پژوهش های علوم انسانی، کاربرد دانش هایی که در حوزه ی زبانشناسی و سخنوری نقش دارند بایسته به چشم می آید. فنون سخنوری، پس از دانش زبانشناسی و زیرشاخه های آن، در دریافت سازوکارهای پیدایش متن ادبی و تحلیل سبک شناختی هر اثر یکی از کلیدهای رهگشا در گام نهادن به پژوهش های میان فرهنگی است که پیش ازاین در پهنه ی ادبیات تطبیقی بیشتر به جنبه های درونمایه شناختی محدود بوده است. در این گفتار، برآنیم که با کاوش پیرامون یکی از بنیادی ترین آرایه های فن سخنوری، همسانی یا تشبیه، در ادبیات ایران و ادب حوز ه ی رومیایی، نقش یکی از دستمایه های خیال آفرینی را در دو عرصه ی گوناگون زبان آوری بهتر بازنمایانیم. همسانی (تشبیه) در رساله های پیرامون فنون سخنوری نگارش یافته در اروپا چندان از بخت برخوردار نبوده است تا بدانجا که برخی نویسندگان مانند ماتیوس اهل وندوم در کتاب هنر سرایش بر آن تاخته اند، اما این گونه دیدگاه در ادبیات پارسی و رساله هایی که پیرامون فن سخنوری در سپهر فرهنگ ایرانی نگارش یافته است به چشم نمی آید. همسنجی دیدگاه سخنورانه نویسندگان ایرانی و اروپایی به ویژه در سده های میانی در پژوهش های هم روزگار ما کمتر صورت گرفته است و رهیافت پژوهشگران ایرانی بیشتر اعمال دیدگاه سخنوری غربی بر ادبیات پارسی بوده است. در جستار پیشروی تلاش می شود که هنجارها و بنیادهای کاربردی آرایه ی همسانی، که در ادبیات ایران توسعه یافته تر از فرهنگ رومیایی است، به گونه ای بر طرز بینش اروپایی از این آرایه منطبق گردد. در این راستا، در گزارش شاهدهای ادبی، تکیه بر متون ایتالیایی، پروانسال و پارسی خواهد بود که از سده های میانی تا سده بیستم برگزیده شده اند.
بررسی همسانی های شخصیتِ «فرهنگِ دیوزاد» و «رستم یک دست» و تأثیرپذیریِ آنان از سنّت های عیاری (براساس طومارهای نقالی و روایت های عامیانه شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۱۳۷-۱۰۱
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین موضوعات در طومارهای نقالی، همسانی ها و همانندی هایی است که بین برخی بن مایه ها و شخصیت های داستانی وجود دارد، که می توان علل متعددی را برای آن برشمرد. یکی از این علت ها، تقلید نقالان و قصه گزاران از روایت ها و شخصیت های محبوب و مشهور قصه های عامیانه در ساختِ آن شخصیت ها و بن مایه های همسان است. هدف از این پژوهش، بررسی همسانی ها و مشابهت های دو چهره معروف طومارهای نقالی، یعنی «رستم یک دست» و «فرهنگ دیوزاد» است که می توان آن را برآمده از الگوبرداری نقالان از شخصیت های عیّارپیشه قصه های ماجراجویانه ادب عامه دانست. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است، همانندی های رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد را در سه حیطه «ویژگی های ظاهری»، «کُنش ها» و «توانایی ها» مورد بررسی قرار داده و انواعی را برای آن ها برشمرده است. نتیجه پژوهش، نشان دهنده آن است که با ورودِ «ادب پهلوانیِ رسمی» به «ادبیات عامه» و شکل گیری طومارهای نقالی شاهنامه، چهره و شخصیتِ همسانِ رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد براساس شخصیت پردازی عیارانِ قصه های عامیانه شکل گرفته است؛ به گونه ای که در بسیاری موارد، با دیگر پهلوانان و شخصیت های ادب پهلوانیِ پارسی متمایز و متفاوتند. البته با احتیاط، این فرضیه را نیز می توان مطرح کرد که ممکن است به علت قدمتِ اعمالِ عیارانه رستم یک دست در طومارهای نقالی نسبت به فرهنگ دیوزاد، شخصیت و کردارهای او، نقشی «پیش نمونه» را برای ساختِ شخصیت فرهنگ دیوزاد داشته است.