پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی
پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی سال هشتم پاییز و زمستان 1397 شماره 19 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد تا انتخاب های واژگانی ترجمه محمد دشتی از نهج البلاغه امام علی (ع) را بر اساس سطح معنایی لغوی الگوی ارزیابی ترجمه گارسس بررسی و نقد نماید. برای این منظور، ابتدا سطح معنایی لغوی گارسس در حیطه ارزیابی ترجمه توضیح داده می شود و آنگاه با کمک نمونه گیری تصادفی، نمونه های قابل کاربست این نظریه به عنوان داده های مقاله ارائه می شود. این پژوهش روشن می کند که دشتی در انتخاب های واژگانی خود، بیش از هر چیز به بسط واژگانی در قالب های مختلف و از همه مهم تر، به بسط تفسیری و ایدئولوژیک روی آورده است. او ابهام های واژگانی کلام امام علی (ع) را به کلّی از میان برده، یا تفسیر به رأی کرده است و تلاش داشته هیچ واژه مبهمی در ترجمه اش وجود نداشته باشد.
تأثیر وابستگی گفتمانی مترجم بر ترجمه؛ مطالعه موردی ترجمه فارسی کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مترجم همچون هر انسان دیگری، به حکم وابستگی های گفتمانی خود، رفتارهای خاص فرهنگی و اجتماعی از خویش نشان می دهد. دغدغه اصلی این پژوهش، تلاش برای کشف تأثیری است که وابستگی های گفتمانی یک مترجم بر ترجمه اش دارد و برای این هدف، ترجمه نصرالله منشی از بخش «الأسد والثور» کلیله و دمنه به عنوان پیکره مورد مطالعه انتخاب شده، مورد تطبیق قرار گرفته است. نتیجه این تحقیق که با تکیه بر روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است، نشان از آن دارد که مترجم به سبب هویت درباری خود سعی می کند تا هر عبارتی را که به ویژگی های منفی پادشاه، اعمّ از سست رأیی، هواپرستی و ضعف اشاره دارد، حذف کند و آن را با عبارت هایی دیگر تغییر دهد. در واقع، این امر بازتاب گزاره های اصلی گفتمان درباری است که بر اساس آن، پادشاه سایه خدا به شمار می رفت و کسی اجازه اشاره به ضعف او را نداشت. همچنین، این تحقیق نشان می دهد که مترجم به حکم درباری بودنش، از هر گونه عبارتی که متضمن تعریض به نزدیکان پادشاه است، اجتناب می ورزد و سعی می کند تا در راستای «مخلص نمایی» آنان حرکت کند.
بررسی سازوکارهای حُسن تعبیر در ترجمه تابوهای رمان الهوی از هیفا بیطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش روابط زبانی میان ملت ها، تأثیر و تأثر فرهنگی امری طبیعی جلوه می کند و این امر سبب ایجاد رابطه ای دوسویه میان زبان و فرهنگ می گردد. در این حالت، زبانی که بیش از همه تحت تأثیر قرار می گیرد، می تواند بیشتر در معرض ورود واژگان و تعابیر زبان فرادست قرار گیرد. بنابراین، نقش مترجم به عنوان عامل انتقال فرهنگ مبدأ به زبان مقصد حائز اهمیت است. در برخی از آثار زبان عربی، واژه ها و ساختارهایی وجود دارد که در جامعه ما، تابو محسوب می شود و مترجم باید مناسب ترین راهکار را به کار گیرد تا از یک سو، از بار معنایی منفی تابو بکاهد و از سوی دیگر، در ترجمه اش امانت داری کرده باشد. به نظر می رسد حُسن تعبیر، راهکاری مناسب برای ترجمه تابوها باشد. در پژوهش پیش رو، تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی تابوهای رمان الهوی (2007م.) از هیفا بیطار بررسی شود و با استناد به ابزارهای زبانی حُسن تعبیر، مناسب ترین ترجمه برای آن ها ارائه گردد. نتایج نشان از آن دارد که شگرد حُسن تعبیر در ترجمه تابوهای رمان، در حفظ و تقویت خودانگاره اجتماعی مخاطب فارسی زبان بسیار مؤثر است. همچنین، استلزام معنایی (23%)، گسترش معنایی (20%) و مجاز (18%) پربسامدترین سازوکار حُسن تعبیر در ترجمه پیشنهادی تابوهای رمان به شمار می آید.
تحلیل هم ارزی انسجام دستوری غیرساختاری در دعای دوازدهم صحیفه سجادیه و ترجمه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«انسجام» یک مفهوم معنایی است که به روابط معنایی موجود در متن اشاره دارد و آن را به عنوان یک متن از غیر متن متمایز و مشخص می نماید. انسجام بالقوّه در ابزارهای نظام زبانی، همچون ارجاع، حذف، جانشینی و... نهفته است که در خود زبان قرار دارد. نظر به ضرورت اصل تعادل و برابری در فرایند ترجمه، بازتاب هر یک از عوامل فوق در ترجمه، در راستای حرکت همسو با متن اصلی اهمیت بسزایی دارد. از آنجا که صحیفه سجادیه به عنوان متنی منسجم شامل گونه های مختلف انسجام بخش است، انتظار می رود ترجمه های موجود از آن نیز این عناصر انسجام بخش را در خود بازتاب دهند. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی به بررسی و تطبیق مؤلفه های انسجام دستوری غیرساختاری در متن دعای دوازدهم صحیفه سجادیه و چهار ترجمه می پردازد. در این جستار، میزان پایبندی مترجمان به بازتاب این مؤلفه های انسجام بخش بررسی و این نتیجه حاصل شد که در میان انبوه مؤلفه های یادشده، برخی از مترجمان در سایه حرکت هم ارز و برابر با متن اصلی و نیز با گزینش برابرنهادهایی مناسب، انسجام موجود در متن اصلی را به طور کامل در ترجمه های خود انعکاس داده اند. در مواردی نیز مترجمان از این اصل غافل مانده اند که این غفلت می تواند ناشی از عواملی چون سبک خاص مترجم و ظرفیت زبانی دستوری متن مقصد باشد.
تحلیل معادل گزینی عناصر فرهنگی رمان بوف کور در ترجمه به عربی با تکیه بر رویکرد ایویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون داستانی از معدود انواع ادبی است که بیش از انواع دیگر حاوی عناصر فرهنگی و بومی است و این امر جایگاه خاصی در پژوهش های ترجمه از منظر نظریه پردازی و راهکارهای ترجمه یافته است. از جمله متون ادبی، رمان بوف کور یکی از آثار ادبیات معاصر فارسی است که مؤلفه های فرهنگی بسیاری را در جای جای آن می توان دید که در امر ترجمه، مترجم را با چالش های فراوانی روبه رو می کند. این رمان برجسته در سال 1976 میلادی به قلم ابراهیم الدسوقی به زبان عربی ترجمه شد. «ایویر» از جمله نظریه پردازانی است که برای ترجمه عناصر فرهنگی، رویکرد خاص خود را ارائه کرده است که شامل وام گیری، تعریف، ترجمه تحت اللفظی، جایگزینی، واژه سازی، حذف و اضافه کردن می شود. در این پژوهش، قصد داریم با روش توصیفی تحلیلی، شیوه های ترجمه عناصر فرهنگی رمان بوف کور را به زبان عربی با تکیه بر رویکرد ایویر بررسی کنیم. با تحلیل شیوه ترجمه بوف کور مشخص می شود که مترجم در بیشتر موارد فرهنگی ترجیح داده است با شیوه جایگزینی به معادل یابی بپردازد که در برخی موارد با کاستی همراه بوده است و صرفاً زمانی توفیق یافته است که از روش تلفیقی، به ویژه در افزودن به پاورقی بهره جسته است.
چالش برابریابی برخی ساخت های دستوری در تعریب بر اساس نظریه تغییرات صوری کتفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معادل یابی به معنای یافتن واژگان، قالب های بیانی و نقش های دستوری مأنوس در زبان مقصد برای واژه ها و ساخت های دستوری جمله های متن مبدأ است. نظر به اهمیت این مسئله، مقاله حاضر با دقت در معادل یابی برای برخی نقش های دستوری از جمله ساخت هایی که متمم در آن ها به کار رفته است، می کوشد تا چالش ها و تفاوت ها را در ترجمه از فارسی به عربی بررسی کند و مشکلات را نشان دهد. در این راستا، اغلب مثال ها از دو رمان کلاسیک فارسی، یعنی مدیر مدرسه از جلال آل احمد و چشم هایش از بزرگ علوی انتخاب شده است که می توان گفت از مصادیق زبان معیار به شمار می آیند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا فرایند ترجمه، معادل یابی دستوری و تغییر بیان را بر اساس نظریه تغییرات صوری کتفورد بررسی نماید و بر اساس داده ها به این نتیجه می رسد که مترجم نباید به دنبال یافتن نقش دستوری مشابه در زبان مقصد باشد، بلکه باید یک رابطه معنایی را بین دو یا چند واژه در جمله فارسی تشخیص دهد، سپس به دنبال همان رابطه معنایی میان واژه ها در زبان عربی بگردد که نظریه کتفورد نیز همین تفاوت نقش های دستوری را تأیید می کند.