فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۵٬۲۳۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریة ارتباطی یاکوبسن بر شش اصل استوار است که سه اصل اساسی و سه اصل فرعی دارد: (فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز، تماس). این نظریه شعر را از جنبه های بلاغی، دستور زبان، معنا و... تحلیل می کند. در این مقاله، نظریه یاکوبسن دربارة شعر با بیان نمونه هایی از اشعار نظامی، تطبیق داده شده است. شعر نظامی از نظر علم بلاغی ارزش چشمگیری دارد، این پژوهش به توجه شاعر به این اصول بلاغی و نیز نظر او دربارة ارتباط شاعر با مخاطب می پردازد. به این طریق می توان دانست که این شاعر توانا به هنر خود و تأثیرگذاری آن بر خواننده چگونه می نگریسته است. این امر بدون توجه به صورت و معنای شعر و شیوة کاربرد آنها میسر نمی شود. در خمسه و دیوان نظامی، حضور مخاطب و توجه گوینده به وی مشهود است و بین گوینده و شنونده ارتباطی دو سویه برقرار است؛ یعنی مخاطب نیز بر شاعر اثر می گذارد. در بخش دوم مقاله به شش عنصر ارتباطی یاکوبسن پرداخته شده که کارکردی ویژه دارد و در شعر این شاعر به خوبی می توان این کارکردها (مخصوصاً کارکرد ادبی و هنری) را دید.
معرّفی آگره/ اکبر آباد بر پایه ی تذکره ها و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگره/ اکبرآباد، سومین شهر بزرگ در ایالت اوتار پرادش در کشور هندوستان است. این شهر در کنار رود خانه ی جمنا قرار گرفته است. نام آگره به شکل «آگرهبانا» نخستین بار در کتاب حماسی مهابهاراتا آمده و معنا شناسان آن را پردیس یا بهشت معرّفی کرده اند. آگره در زمان حکومت اکبر شاه، جهان گیر شاه و شاه جهان، اهمّیت زیادی یافت. این شهر، پایتخت حکومت اکبر شاه، پادشاه بزرگ امپراتوری مغولی هند یا گورکانیان بوده و در آن زمان، تبدیل به مرکز هنر، فرهنگ، تجارت و یاد گیری کشور پهناور هندوستان گردیده؛ از این رو در گذشته این شهر را اکبر آباد می نامیدند. مقاله ی حاضر، کوششی است برای شناساندن شهر آگره/ اکبرآباد از نظر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به روایت تذکره ها و تاریخ.
نقد روایتی از چهارمقاله دربارة زندگانی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی عروضی نخستین نویسنده ای است که شرح حال بالنسبه مفصّلی از فردوسی در چهارمقاله به دست داده است. وی پس از آن که شنیده ها و یافته های خود را از زندگانی فردوسی بیان می کند، به نقل روایتی می پردازد که در سال 514 در نیشابور از امیر معزّی و او سابقاً از شخصی به نام امیر عبدالرزاق شنیده بوده است. این روایت بسیار مهم که متضمّن حوادثی از آخرین سال های زندگی فردوسی است، هرچند در پژوهش های جدید بسیار مورد توجه و استناد قرارگرفته، اما هیچ گاه جزئیات آن به نحو شایسته نقد نشده است. موضوع این مقاله بررسی این روایت است و بدین منظور گزارش مزبور به قطعاتی تقسیم و مطالب هر قطعه با مآخذ معتبر تاریخی سنجیده و نتیجه گیری شده است.
شناخت جهان متن رباعیات خیام براساس نگاشت نظام با رویکرد شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی جهان های متن رباعیات عمر خیام با رویکردی نوین به نام شعرشناسی شناختی می پردازد. بررسی و شناخت این جهان ها در چهارچوب نظریة مارگریت فریمن (2007) صورت می گیرد که در این چهارچوب در سه سطح نگاشت ویژگی، نگاشت رابطه ای و نگاشت نظام به تحلیل شناختی متن پرداخته می شود. با خوانش جهان متن خیام از لحاظ نگاشت نظام، به معناشناسی جهان فکری و ترسیم ساختار شعر او می توان دست یافت. هدف این پژوهش این است که نشان داده شود، چگونه نگاشت های شناختی می توانند میان شعر و زبان خودکار تمایز قائل شوند و به تحلیل شعر بپردازند. پرسش های پژوهش عبارت اند از این که: 1- چگونه نگاشت نظام به مثابه ویژگی اصلی شعر و با استفاده از دو سطح نگاشت دیگر، می تواند به خوانش شعر کمک کند؟2- چگونه سه سطح نگاشت شناختی می توانند جهان متن خیام را ترسیم کنند؟ 3- چگونه با رویکرد شعرشناسی می توان به تعیین محدودیت های تفسیرهای چندگانه و بازشناسی متن منسوب از متن اصلی رسید؟ بررسی جهان متن با این رویکرد می تواند ابزاری برای تحلیل متن ارائه دهد که نظریة ادبی فاقد آن است.
نظربازی سعدی؛ دغدغه گناه
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نویسنده ضمن بررسی مفهوم «نظر» از مقولة «فعل» و «اسم» و کاربرد گوناگون آن در این دو مقوله؛ با تکیه بر نگره های فلسفی؛ به بررسی مفهوم دقیق نظر و بالطبع نظربازی پرداخته و انواع نظر را در دیدگاه سعدی مورد بررسی قرار داده؛ نظربازی سعدی، شرایط و حالات آن را بررسی می کند.
هویت بر اساس داستان مارگیر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله توصیفی تحلیلی حاضرکه با روش کتابخانه ای تهیه شده است، بررسی مقایسه ای زوایایی از مقوله هویت در بینش جامعه شناسان و دیدگاه مولوی بر اساس داستان مارگیر از کتاب مثنوی معنوی است. پرسش اصلی این است که نقاط اشتراک و افتراق جامعه شناسان و مولانا درباره هویت چیست؟ یافته های نظری نشان می دهد، اغلب جامعه شناسان، هویت را امری نسبی می دانند که از تعاملات برخی از متغیّرهای محیطی و اجتماعی مانند طبقه اجتماعی، قومیت، ملیت و... با یکدیگر و با جنبه های روان شناختی انسان شکل می گیرد. بیشتر آنان وجود هرگونه ماهیت ذاتی مستقل را برای هویت نفی می کنند؛ اما از نظر مولوی، رکن اصلی و سازنده هویت، جوهر و حقیقت متعالی و ملکوتی انسان است که بصورت نهفته و بالقوه در انسان وجود دارد. وی هویت را بازگشت انسان به اصل خویش؛ یعنی شناخت ذات باری تعالی، فنای در آن و یافتن خود در آینه هستی تفسیر کرده است. در نگاه مولوی، حقیقت هویت را نمی توان صرفاً با تقسیم بندی های رایج جامعه شناسان از هویت مانند هویت فردی، هویت ملّی، هویت اجتماعی و... نشان داد. «مولوی» و جامعه شناسان هر کدام برای بیان انسان و جامعه مسخ شده، با عنایت به شرایط تاریخی و فرهنگی زمانه خود، از نشانه های نوشتاری خاصی بهره برده اند. مولوی از کرمک، اژدها، مار و مانند آن و جامعه شناسان از احساس تنهایی و پوچی، افسردگی انزوا و سردرگمی، بی هنجاری و بی قدرتی استفاده کرده اند.
بررسی و نقد ترجمة بین زبانی و ترجمة بین نشانه ای «مرگ دستفروش» از دیدگاه نشانه شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی و نقد نمایشنامة «مرگ فروشنده»، ترجمة بین زبانی آن به فارسی و ترجمه بین فرهنگی- بین نشانه ای آن به یک تله تئاتر ایرانی می پردازد. نمایشنامه از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه شده و ترجمة فارسی مبنای ترجمة بین نشانه ای آن بوده است. بر این اساس نگارنده هر دو ترجمه را با متن های پیشین مربوطه مقایسه کرده و در هر دو ترجمه، نشانه هایی که مشخصاً کارکرد ایدئولوژیک دارند تعیین و بررسی شدند. سپس با بسط نظریه نشانه شناسی انتقادی برای نقد ترجمه، انواع این نشانه ها و چگونگی تغییرات و حفظ این نشانه ها در تله تئاتر تحلیل و نقد شده اند. یافته های به دست آمده نشان داد که در ترجمة بین زبانی هیچ سانسوری وجود نداشته ولی در تله تئاتر تقریباً همة نشانه های دارای کارکرد ایدئولوژیک خاص حذف شده اند و در واقع متن آنقدر سانسور شده که گاهی حتی انسجام خود را از دست داده است. مترجم/ کارگردان سعی کرده تا جایی که می تواند متن را مطابق فرهنگ مقصد تغییر دهد و از طریق حذف و اضافه کردن نشانه های منطبق با دیدگاه ها و سنت های غالب متن مقصد و حذف کامل نشانه هایی که با این دیدگاه ها منطبق نیستند و در حقیقت از طریق حذف و اضافه های کاملاً مشهود با کارکردهای ایدئولوژیک مشخص دیدگاه های فرهنگ و سنت غالب جامعة مقصد را از طریق ترجمه به دریافت کنندگان اعمال کند؛ به همین دلیل متنی آفریده که در برخی موارد کاملاً انسجام خود را از دست داده و یا نسبت به متن پیشین معناهای متفاوتی پیدا کرده که گاه حتی در تضاد کامل با معناهای موردنظر متن اصلی بوده اند.
آرمانشهر علمی فرانسیس بیکن و داستان های علمی- تخیلی استنلی گرامن واینبام(مقاله علمی وزارت علوم)
نقد و بررسی وامگیری قرآنی در شعر احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد مطر از شاعران برجسته عراقی است که در جهان معاصر عرب شهرت بسیار دارد. از آنجا که قرآن کریم و متون دینی مرجع اصلی الهام همه شاعران است، احمد مطر نیز از این قاعده مستثنی نیست. وامگیری قرآنی در شعر او که برخاسته از درک و خرد هوشمندانه اوست، شیوه ای منحصر به فرد دارد. این مقاله بر آن است تا به سؤالهای زیر پاسخ دهد:
1. آیا نظریه تناص (بینامتنی) در رابطه با اشعار وی قابل توجیه است؟ 2. وامگیری احمد مطر از قرآن کریم، آشکار است یا پنهان؟ 3. آیا همه اقتباسهای او مقبول است؟ 4. آیا «حل یا تحلیل استهزایی» با تقلید از ساختار فواصل آیات قرآن در اشعار او دیده می شود؟ 5. آیا «وامگیری تلمیحی» در شعر وی نمودی دارد؟
مناظره ابراهیم (ع) با نمرود
حوزههای تخصصی:
تناظر شخصیت پردازی و همسانی درونمایه و پیرنگ در روی ماه خداوند را ببوس و ژان باروا (مطالعة تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینة کهن تاریخ دینداری و ادبیات و تعامل خودانگیخته شان به نخستین گام های بشر در اندیشه ورزی و تفکر در احوال باطن باز می گردد. در روزگار ما هم ادبیات، دغدغه مندِ انعکاس درونمایه های مرتبط با حوزة یقین و اعتقاد و پرسش های هستی شناسانه ای است که به طور کلی جهان بینی آدمیان را رقم می زنند. جستار حاضر با عنایت به این درونمایه به بررسی تطبیقی دو رمان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور و ژان باروا از روژه مارتن دو گار می پردازد. طرح سؤالات بنیادین انسان مانند ایمان و دینداری و یا ناباوری و بی اعتقادی و چیستی و چرایی وجود خدا، عشق و زیستن و مردن از درونمایه های مشترک و همبسته این دو اثر است که در قالب یک پیرنگ و شخصیت پردازی متناظر بازگو شده اند؛ همان گونه که انعکاس اضطراب، تنهایی و بی پناهی قهرمانان دو داستان که به تردید و انکار و سرانجام به ایمان گرایی دوباره ختم می شود، از مضامین مشترک «موقعیت دینی» هر دو داستان است. در واقع این دو رمان با وجود خاستگاه های متفاوت و ورای ارزش های ادبی بومی شان در طرح مضمون بازگشت به خویشتن و رجعت به ریشه های معناآفرین و روح نواز آدمی در روزگار غلبة ناباوری انکار و تردید بر یقین و ایمان درنهایت توفیق یافته اند. مقالة حاضر با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد مضمونی در حوزة ادبیات تطبیقی در صدد یافتن پاسخی است برای این پرسش که مضمون مشترک این دو اثر چه تناظرها و هم نهشتی هایی در درونمایه ها و سایر اجزای این دو رمان واقع گرا مانند پیرنگ و شخصیت پردازی ها به وجود آورده است؟
بررسی شگرد قرآنی التفات در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، شگرد قرآنی التفات را در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان بررسی می کند. پرسش اصلی این است که به چه ترتیب می توان شگرد التفات را در پرتو ساختار اطلاعات گفتمان تبیین کرد؟ از این رو، ابتدا به پیشینة مطالعاتی و تعریف التفات اشاره می شود، سپس ساختار اطلاعات گفتمان و مؤلفه های آن یعنی ساخت مبتدایی و قاعدة حفظ موضوع بررسی می شود، از زوایای دوربین/ کانونی شدگی سخن به میان می آید و پس از آن انواع التفات از جمله التفات در پرتو ساخت مبتدایی، قاعدة حفظ موضوع و زوایای دید بررسی و تحلیل می شوند، به نظر می آید در عمدة آیات قرآنی، خداوند با تغییر موقعیت که به واسطة انواع التفات انجام می شود، نحوة ارائة اطلاعات به خواننده را تغییر می دهد و خواننده نیز پیام را با چینشی تازه دریافت می کند و همین امر میزان همدلی او را با صحنه تغییر می دهد. یافته های این پژوهش عبارت اند از:
1) در شگرد التفات، اطلاعات با بسته بندی جدید در اختیار خواننده قرار می گیرند؛
2) مبتداسازی و قاعدة حفظ موضوع، دلایلی زبان شناختی برای التفات ارائه می دهند؛
3) التفات نه خطایی دستور زبانی، بلکه کاربرد خلاقانة زبان است؛
4) انواع التفات بر اینجا و اکنون بودن گفتمان شفاهی قرآن و نقش فعالانة خواننده در مقام مخاطب حی و حاضر کلام خداوند، تأکید می گذارند.