فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۴۱ تا ۱٬۸۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
قلب زیبای بابور نوشته ی جمشید خانیان یک فراداستان است که در پی به کار گرفتن شیوه ای تازه در روایت و گریز از شیوه های سنتی ست. در فراداستان راوی به شیوه های داستان گویی می اندیشد همچنین یکی از ویژگیهای فراداستان مهارت در به کارگیری بینامتنیت است. هدف این پژوهش، بررسی مقایسه ای و یافتن رّد پای عناصر بینامتنی، دریافت مناسبات آن با متن و در نوبتی دیگر بررسی نقش مخاطب نوجوان در درک این شیوه از داستان نویسی است. روش مقاله توصیفی- تحلیلی و بر مبنای آرای مخاطبان است. اصلی ترین شگرد خانیان درین داستان ، به کار گیری عناصر بینامتنی و ایجاد مکالمه با داستانهای نام آشنا برای کودکان و نوجوانان به ویژه شازده کوچولو اثر اگزوپری است. احضار متون شناخته شده به این داستان، برای پیشبرد فرایند روایت، شکل گیری عناصر داستان، باورپذیری و القای معانی انجام گرفته است. همچنین نظر مخاطبان نشان می دهد که نوجوانان می توانند به شکلهای گوناگون با عناصر بینامتنی رابطه برقرار کنند.
جلوه های ناز معشوق در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های معشوق این است که به جلوه های گوناگون خود را بر عاشق عرضه می دارد و سعی می کند دل او را برباید. این جلوه گری ها بیانگر ناز معشوق هستند. حاصل این پژوهش این است که گاه عشق الهی به صورت عشق انسانی تجلی می کند، بنا براین می توان گفت که ناز برخاسته از زیبایی انسان نیز تجلی ناز الهی است و بین جلوه های ناز خداوند ومعشوق انسانی رابطه وجود دارد.و صفات لطف معشوق انسانی تجلی صفات جمال خداوند و صفات قهر معشوق انسانی تجلی صفات جلال خداوند است. در شعر حافظ، معشوق گاه زمینی است؛ در این صورت با اوصاف و جلوه های معشوق زمینی ناز می کند و گاه آسمانی و معنوی است که در این صورت، جلوه های ناز او با مفاهیم معنوی خاص خود بیان می شوند و گاه، هم زمینی است و هم آسمانی که در اینصورت ناز او نازی است با رمز و رازهای معنوی که در صورت و قالب جلوه و ناز معشوق زمینی بیان می شود. در این پژوهش ضمن بیان مفاهیم ناز در ادبیات عاشقانه و عارفانه و ارتباط بین معشوق زمینی و خداوند ، جلوه های ناز معشوق حافظ را تحت دو عنوان کلی جلوه های جلی و خفی بررسی و تحلیل می کنیم و در کنار انواع جلوه ها ی ناز معشوق زمینی، مفاهیم و علت های آنها از دید عرفا بیان می شوند.
تحلیلی روانشناسانه از داستان سیاوش بر مبنای الگوی ساختار ذهن فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرای فروید در حوزه روانکاوی تأثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. نظریه های «ناخودآگاه فردی» و «ساختار ذهن و روان انسان» از برجسته ترین دستاوردهای فکری این متفکر بود. بر اساس این نظریه ها، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. هرکدام از این بخش ها نیز مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. شخصیت های اصلی داستان سیاوش قابلیت انطباق با این سه بخش را دارند و کنش های این سه می تواند از منظری تأویلی، معرّف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشد؛ سودابه مظهر نهاد، سیاوش معرّف فرامن و کاووس نماینده من. از منظری دیگر می توان گرسیوز را معادل نهاد، سیاوش را مظهر فرامن و افراسیاب (و در بُعدی دیگر پیران) را نماینده من به شمار آورد. این پژوهش به تحلیل داستان سیاوش بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد.
بررسی تطبیقی موسیقی شعر معروف الرصافی و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی تطبیقی موسیقی شعر فرّخی یزدی و معروف الرّصافی است. برای رسیدن به این مقصود، موسیقی اشعار این دو شاعر به دو قسم موسیقی بیرونی و درونی تقسیم بندی شده است. در قسمت موسیقی بیرونی به بررسی وزن، قافیه و ردیف و در قسمت موسیقی درونی، تکرار با دو زیر شاخة واج آرایی و تکرار لفظ و همچنین جناس و سجع بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که تنوّع بحور در شعر رصافی بسیار بیشتر از شعر فرّخی است. در مقابل، قافیه های فرّخی نسبت به قافیه های رصافی، نرم تر و طولانی ترند و برعکس، رصافی به انتخاب قافیه های خشن تر و کوتاه تر تمایل بیشتری نشان داده است. استفاده از ردیف نیز که از ویژگی های شعر فارسی است، از عوامل دیگری است که سطح موسیقایی اشعار فرّخی را بالا برده است. در صنعت تکرار نیز ائتلاف میان لفظ و معنی عبارات در شعر دو شاعر به چشم می خورد. در شعر فرّخی، مصوّت «آ» و صامت های «ش» و «م» و در شعر رصافی مصوّت «ی» و صامت های «ش» و «س» بیشترین بسامد را دارند که با توجّه به دیدگاه های ناقدان عرب خاصیّت موسیقایی و معنایی آن ها تبیین شده است. در بهره گیری از جناس و سجع نیز شباهت زیادی میان این دو مشهود است. جناس زائد، اشتقاق، شبه اشتقاق و تام به ترتیب بیشترین بسامد را در دیوان دو شاعر به خود اختصاص داده اند.
بررسی سفر قهرمانی شخصیت در رمان شازده احتجاب با تکیه بر کهن الگوهای بیداری قهرمان درون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد کهن الگویی از نظریه های مدرن نقد ادبی و مبتنی بر نقد روان شناختی است که بر اساس آرای یونگ بنا شده است. در این نوع نقد، ضمن مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر، چگونگی جذب آن ها توسط ذهن شاعر و نویسنده نشان داده می شود. کهن الگوها که محصول تجربه های مکرر بشر در زندگی است و در ناخودآگاه وی به ودیعه نهاده شده است، از زوایا و ابعاد گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. بر پایه این مطالعات، سفر قهرمانی برای رسیدن به کمال و رؤیای فردیت با تکیه بر حضور کهن الگوها در زندگی هر فرد میسر است. هدف این مقاله، بررسی رمان شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری از منظر نقد کهن الگویی با تکیه بر مبانی فکری کارول. اس. پیرسون و هیو. کی. مار بر پایه کهن الگوهای دوازده گانه بیداری قهرمانان درون است. پژوهشگران تلاش می کنند تا ضمن آشنایی اجمالی با این کهن الگوها، نشان دهند شخصیت های داستانی نیز همچون شخصیت های هشیوار، با تجلی این کهن الگوها، می توانند در فرایند تفرّد گام نهاده و سفر قهرمانی را پیش گیرند. نتایج این تحقیق نشان می دهد رمان شازده احتجاب سرشار از کهن الگوهاست و به دلیل رویکرد روان شناسی خود، بر پایه نظریات کهن الگویی قابل تحلیل است. شازده احتجاب با حلول نه کهن الگو، روند تفرد را در پیش می گیرد و دیگر شخصیت های داستان نقش پرورش دهندگی را در مسیر تشرّف برای او دارند.
سبک شناسی نحوی داستان ”قفس“ صادق چوبک بر اساس صدای دستوری
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقولة نحویِ صدای دستوری در داستان کوتاه ”قفس“ صادق چوبک است.هموارهمیاناندیشهوسبکنحوینویسندهارتباطوجودداردوبا در نظرگرفتناینارتباطمی تواندیدگاهغالبچوبکراتبییننمود. ”قفس“ طرحی است درباره جهانی که بر بنیاد تنازع بقا قرار گرفته است و مرغ و خروس های اسیر در قفس، تمثیلی از جامعه بشری هستند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که در این داستان، پربسامدترین صدای دستوری، صدای منفعل است و بسامد بالای این صدای دستوری (80%) انعکاس دهندة این دیدگاه چوبک است که انسان ها به عنوان موجوداتی کنش گر سعی می کنند تا خود را از جبر زیستی که اسیر آن هستند، نجات دهند و برای زنده ماندن جدال می کنند. اما چون تحت تسلط نیروهای قهار و قوانین جبری هستند، به ناچار باید در برابر این نیروها، منفعل و پذیرنده باشند. لازم به ذکر است که در این داستان، تعداد زیادی از صداهای دستوری فعال نیز در معنای پنهان به صورت منفعل هستند و بخشی از صدای دستوری فعال، بیانگر دیدگاه و تفکر مرگ اندیشی چوبک است که تقدیر یا مرگ، پیوسته در حال انجام کنشِ کشتن انسان هاست و یکی یکی انسان ها را هلاک می کند و انسان ها چاره ای جز تسلیم شدن در برابر این سرنوشتِ محتوم ندارند. بنابراین اعتقاد به جبر، تقدیر و سرنوشت و تلاش نافرجام انسان برای رهایی از آن با صدای دستوری منفعل نمود می یابد که می تواند بیانگر اندیشه ناتورالیستی چوبک باشد.
جایگاه «ندا و منادا» در دستور زبان فارسی و علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در همه کتابهای بلاغی عربی و فارسی «جمله های ندا» از نوع انشاء طلبی شمرده شده است و به صرف ذکر حرف «ندا» یا حرف «ندا و منادا» و یا وجود آهنگ و لحن «ندایی» در یک جمله، آن را انشاء طلبی به شمار آورده و دارای معانی و مقاصد ثانوی دانسته اند. مبحث ندا در زبان، موضوعی قابل تأمل است و با بررسی شواهد مشخص می شود، ندا اقسامی دارد که نمی توان برای همه آنها حکم واحدی صادر کرد؛ زیرا هر کدام ویژگیهای خاصی دارد که هم از جهت قواعد دستور زبان فارسی و هم از جهت مقاصد ثانوی نیازمند تأمل و بررسی است. در این گفتار ابتدا اقسام ندا با تکیه بر دستور زبان فارسی دسته بندی می شود و با توجه به ویژگیهای هر یک پیشنهادهایی در این تقسیم بندی مطرح می گردد؛ سپس با توجه به بار معنایی هر یک درباره مقاصد ثانوی آن نیز مطالبی ارائه می شود. در این مقاله کوشش شده است به پرسشهای زیر پاسخ مناسبی داده شود. 1- آیا حروفی مانند «ای»، «یا» و «ا» که برای ندا به کار می رود همواره حرف ندا به شمار می-آید؟ 2- آیا در زبان فارسی اقسام متفاوتی برای منادا وجود دارد؟ 3- آیا بر اساس تعریف ندا در کتب بلاغی، پیوسته لفظ «ندا» و «منادا» دارای مقاصد ثانوی است یا این مقاصد بر اساس جملات پس از ندا مشخص می شود؟
تصحیح انتقادی تَمُرنامه هاتفی؛ متنی حماسی متأثر از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا عبدالله هاتفی از شاعران دوره تیموری و اوایل عصر صفوی است که علاوه بر دیوان اشعار و مثنوی شاهنامه حضرت شاه اسماعیل، به تقلید از خمسه نظامی چهار مثنوی سروده است. هاتفی خواهرزاده عبدالرّحمن جامی و از شاگردان وی است و جامی هاتفی را به خمسه سرایی تشویق کرد. «تمُرنامه» معروفترین اثر هاتفی است که به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی سروده شده است. این حماسه تاریخی به شرح زندگی تیمور گورکان به خصوص جنگ ها و نبردهای وی می پردازد. معانی تازه و لطیف، توصیف های زیبا و بدیع و آرایه های لفظی و معنوی، این مثنوی را در ردیف مهم ترین حماسه های تاریخی ادبیّات فارسی قرار داده است. همچنین وجود واژگان کهن و نادر، لغات و اصطلاحات ترکی و مغولی رایج در زبان فارسی، آن را منبعی شایسته توجّه فرهنگ نویسان قرار داده است. جنبه تاریخی اثر نیز حائز اهمیت فراوانی است. تصحیح این اثر می تواند فضای جدیدی برای پژوهش های گسترده تر در باب هاتفی و سبک آثار و اوضاع روزگارش فراهم آورد.
انتقاد بیهقی با انتخاب هدفمند اشعار دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد مبتنی بر توصیف عملی در داستان های کوتاه جمال زاده و یوسف إدریس
حوزههای تخصصی:
توصیف عملی یا کاراکتریزاسیون«Characterization» دانسته و سنجیده در داستان کوتاه، هنر جدیدی است که در طی آن نویسنده می کوشد اشخاص داستان را به گفتگو و عمل وا دارد و کاری کند که خود با گفتار و رفتار، و شخصیت و خوی و خصال، خویش را در معرض تماشا و قضاوت خواننده قرار دهند. این شیوه، هم طبیعی است و هم با واقعیت زندگی سازگار است.
یوسف إدریس و سیّد محمّد علی جمال زاده به عنوان طلایه داران داستان کوتاه عربی و فارسی نیز بی تردید از این فنّ عملی در داستان های کوتاه خود بهره جسته اند؛ لذا پژوهش حاضر تلاش دارد تا با روش توصیفی– تحلیلی به کار گرفتن این فن را در تصویر تجربه های دو نویسنده و شخصیت های داستانی و فضای آن مورد بررسی قرار دهد. این بررسی نشان می دهد نقش و جایگاه منحصر بفرد فنّ توصیف عملی در داستان کوتاه آنها و تأثیر گذاری مثبت کاراکتریزاسیون در القاء بهتر مطالب به مخاطب در داستانهای کوتاه جمال زاده و إدریس، قلمداد می شود.
نگرش سنایی به داستان در حدیقه و دیوان
حوزههای تخصصی:
سنایی غزنوی از شاعران صاحب سبک و تأثیر گذار در شعر فارسی است؛ وی در به کارگیری و آفرینش شیوه های جدید مبتکر و نوآور است. از این رو بسیاری از گفته ها وآموزه های دینی و شرعی خویش را یا در قالب داستان بیان می کند، یا در بیان موضوعات مذکور متناسب با متقضیات کلام از نوع ادبی داستان کمک می گیرد.
این موضوع یعنی استفاده از ژانر داستان سبب می شود تا خواننده یا شنونده دیدی وسیع و کامل از مسایل و موضوعات شرعی بیابد. اگرچه سنایی نخستین آغازگر این نوع، در شعر نیست، ولی کاربرد او نقطة آغازی برای دیگر شاعران ازجمله عطّار و مولوی است.
تا کنون اثری جامع و کارآمد اعم از کتاب یا مقاله به صورت مستقل به آثار سنایی از دیدگاه داستان و داستان پردازی نپرداخته است از این رو این پژوهش در نوع خود تازه است؛ تنها دو سه مقاله در مورد داستان پردازی آثار سنایی آن هم بیشتر با نگرشی تطبیقی در مورد اثر سیر العباد حکیم سنایی به چاپ رسیده است که در متن اشاره خواهد شد. هدف این پژوهش گشودن باب تازه ای در زمینه ی بررسی آثار سنایی با معیارهای انواع ادبی امروزین است؛ از طرفی می توان ریشه های انواع ادبی امروزین را در آثار ادبی گذشته یافت و حتّی انواعی را معرفی کرد که امروزه یا منسوخ شده اند یا تغییر ساختار داده اند.
مؤلفه های پدیدارشناسی هوسرلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی جلال الدین محمد مولوی(604-672ه.ق) دربردارنده شناخت شناسی ویژ ه ای است که شناختن آن در فهم جایگاه اثر و تفکر شاعر اهمیت زیادی دارد. مؤلفه های این شناخت شناسی، گاه به طور شفاف بیان شده است و گاه از متن داستان ها و عملکرد شعرشناختی قابل پیجویی است. این پژوهش که مبتنی بر مطالعه استقرایی، بررسی و تحلیل شواهد متعدد از مثنوی معنوی و تطبیق آن با مبانی نظری پدیدارشناسی هوسرلی است، نشان می دهد که مهمترین مؤلفه ها و الزامات شناخت شناسی مثنوی با مبانی نظری و الزامات عملی پدیدارشناسی هوسرلی (فنومنولوژی) همخوانی دارد و این دریچه ها قرن ها پیش در تفکر مولوی گشوده شده است. مشترکات قابل تطبیق شناخت شناسی مثنوی و پدیدارشناسی هوسرلی عبارت است از: اعتقاد به نگرش استعلایی و محوریت «من» اندیشه مند(اگو) یا «من زفت»، تعلیق پیش فرض در کنش شناختی، ردّ دانش نقلی و تقلیدی، تأکید بر محوریت ادراک بی واسطه، شهود، تجربه فردی و دانش تحقیقی، باور داشتن به ادراک حسّی در مورد پدیده های مادی و امور دنیوی، فراواقع جویی و نگاه ماورایی، اعتقاد به تأویل. تحلیل نشان می دهد که کنارزدن حجاب، کشتن نفس و انزواطلبی عرفانی که درحقیقت به منظور مراجعه به خود شیء، حذف حواشی کنش شناختی، کسب ادراک شهودی صورت می گیرد، همخوان با رویکرد پدیدارشناسی است.
وحدت «ساختاری واژگانی» جمله های همسانی (پیوسته)، یکی از الگوهای نحوی موسیقی آفرین در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی از شگرف ترین آثاری است که پیوسته مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این شاهکار ادبی، وحدت «ساختاری واژگانی» جمله های همسانی (توازن نحوی و واژگانی) است. منظور از جمله های همسانی، جمله های مرکبی است که جمله واره هایشان با هم، رابطة همپایگی، تفسیری، بدلی یا تأکیدی دارند و هر یک از این جمله واره ها ممکن است مرکب وابسته باشند. باید اعتراف نمود که به نقش الگوهای نحوی، در ایجاد بلاغت و موسیقی کمتر توجه شده است. اگر صناعاتی مثل موازنه و ترصیع و... که مبتنی بر روش تسجیع و تکرار هستند، از دیدگاه نحوی بررسی شوند، روشن می شود که روش موازنه و ترصیع، جمله های همسانی است که ساختار زبانی و دستوری یکسانی دارند؛ یعنی این الگوی نحوی، بستر آن صناعات است. آنچه که الگوی وحدت «ساختاری واژگانی»، بر صنایع مذکور فزونی دارد، این است که در صنایع مذکور آهنگ واژگان و خصوصاً آهنگ پایانی جمله ها اهمیت دارد و کمتر به وحدت ساختار دستوری و وحدت واژگانی توجه می شود. مولانا به نحو شگفت انگیزی این الگوی نحوی را چه در دیوان و چه در مثنوی به کار می گیرد و از تکرار واژگان و ترکیبات و جمله ها ابایی ندارد. چه بسا همین ساختار یکسان، موجد موسیقی در شعر وی است. این مقاله در عین آنکه نکته ای دستوری را تبیین و توصیف می نماید، به بررسی زبان اثر از حیث زیبا شناختی نیز می پردازد که به سبک شناسی منجر می شود.
بررسی تاریخی وزن در فهلویات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور از فهلویات در این مقاله دوبیتی های یازده هجایی است که به وزنی شبیه به وزن عروضی هزج و به یکی از زبان های محلیِ ایران سروده شده باشد. وزن در فهلویات، از حیث تاریخی، شکل های گوناگونی به خود گرفته است، که در این مقاله به بررسی انواع و نحوه تحول آنها می پردازیم. در این مقاله، پس از شرح و نقد مختصرِ تحقیقات پیشین، نگاهی به ویژگی های وزنی سروده های پارتی می اندازیم، سپس فهلویات پس از اسلام را، از حیث زبان و وزن، به انواع گوناگونی تقسیم می کنیم و وضعیت وزن را در هرکدام از آن انواع جداگانه بررسی می کنیم. فهلویات پس از اسلام، از حیث زبانی، به دو دسته قدیم و جدید تقسیم می شود؛ فهلویات قدیم اشعاری هستند که به زبانی که امروزه دیگر زبانی مرده محسوب می شود سروده شده اند، مثلاً به زبان قدیم مردم قزوین یا همدان یا تبریز؛ و فهلویات جدید اشعاری هستند که به زبانی زنده سروده شده اند، مثلاً به زبان گیلکی شرق گیلان یا به زبان مازندرانی یا لُری. فهلویات را، از حیث وزن نیز، به دو گروه عروضی و غیرعروضی تقسیم می کنیم. بنابراین، از ترکیب این موارد با هم، چهار دسته زیر را از هم متمایز می کنیم و اساسِ وزن را در هرکدام از آنها به صورت جداگانه نمایش می دهیم: اوّل، فهلویات قدیمِ غیرعروضی؛ دوم، فهلویات قدیمِ عروضی، مانند فهلویات عبید زاکانی و سعدی و شیخ صفی الدین اردبیلی که در بعضی تذکره ها و نسخه های خطیِ قدیم با تصحیفات و احتمالاً تصحیحات بسیار ثبت شده اند؛ سوم فهلویات جدیدِ عروضی، مانند دوبیتی های منسوب به باباطاهر و فایز دشتستانی که هنوز نیز در جای جای ایران خوانده و شنیده می شوند؛ و بالاخره چهارم، فهلویات جدیدِ غیرعروضی (فهلویات محلی)، مانند دوبیتی های شرق گیلان یا اشعار مازندرانیِ امیر پازواری و نیمایوشیج که آنها نیز هنوز در برخی گویش های محلی ایران رواج دارند. در بخش پایانی این مقاله می کوشیم تا، براساس مشابهت های موجود در میان تمام این انواع و مخصوصاً براساس ویژگی های وزنیِ موجود در فهلویات محلی، وزن فهلویات قدیمِ غیرعروضی را بازسازی کنیم. به اعتقاد نگارنده، وزن اصیل و قدیم فهلویات، مانند وزن فهلویات جدیدِ غیرعروضی یا همان فهلویات محلی، وزنی تکیه ای، سه ضربی، و یازده هجایی بوده است.
کارکرد بلاغی آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة آرایش واژگانی چه در دانش سنتی «معانی النحو» و چه در زبان شناسی معاصر اهمیت اساسی دارد؛ اما در زبان فارسی تاکنون تحقیق مستقلی بر آرایش واژگانی متون ادبی و تاثیر بلاغی آن انجام نشده است. این مقاله ابتدا جایگاه آرایش واژگانی در دستور و بلاغت را بررسی می کند و به نقد پیشینة تحقیقات معطوف به آن می پردازد. سپس کارکرد بلاغی آرایش واژگانی در تاریخ بیهقی را ذیل دو سرفصل پیش آیی و پس آیی عناصر اصلی و فرعی جمله بازمی نماید و با استناد به نمونه های آرایش واژگانی و رجوعِ همزمان به بافت موقعیتی و اقتضای حال، هنر بیهقی را در استفادة بلاغی از این هنرسازه نشان می دهد. برای تبیینی روشن تر از تاثیر این هنرسازه در تاریخ بیهقی، از متن سلجوقنامة ظهیری نیشابوری برای مقایسه استفاده می شود.
بیهقی را می توان نقطة عطف بلاغت آرایش واژگانی به شمار آورد. او از آرایش واژگانی آزاد حداکثر بهره را برده است. انواع آرایش های نشان دار را می توان از تاریخ بیهقی استخراج کرد که غالباً کارکرد بلاغی دارند. برای مثال بیهقی همة عناصر جمله را بنا بر دلایلی که تنها با رجوع به بافت بیرونی متن آشکار می شود برای برجسته سازی در آغاز جمله قرار می دهد. برخلاف پیش آیی که بیشتر بر بافت موقعیتی اثر متکی است، پس آیی، غالبا با هدف تسهیل در پردازش جمله، تنظیم هارمونی خبری و نیز خلق ریتم رخ می دهد.
بحران هویت شخصیت ها در رمان «ویران می آیی» (تحلیل روایی و گفتمانی متن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به تحلیل رمان «ویران می آیی» نوشته حسین سناپور می پردازد. قرائت ساختارگرایانه متن، نمونه ای خصیصه نما از یک تحلیل ساختارگرایانه متون ادبی و مبتنی بر ایده «تودوروف» درباره دستور روایت است. این بررسی نشان می دهد که می توان تمامی کنش ها را در روایت داستان «ویران می آیی»، به دو گزاره جست وجوکردن و نیافتن فروکاست. سپس با تکیه بر مفهوم مفصل بندی در رویکرد پساساختگرای تحلیل متن «لاکلو و موف»، نشان می دهد که شخصیت های اصلی داستان در جست وجوی روایتی جدید از هویت خود هستند که از طریق گفتمان غالب خانواده و حول محور گره گاه جنسیت شکل گرفته است، اما ناتوانی شخصیت ها در سامان دهی مجدد زنجیره هم ارزی که حول محور دال های اصلی مرد/زن شکل می گیرد، به معنای ناکامی آن ها در کسب هویت دیگری است که خواهان آن هستند. این نوشته همچنین نشان می دهد که مفصل بندی گفتمان متن، کاملاً شبیه به گفتمان های شکل دهنده هویت شخصیت های داستان است و به مانند آن ها و به دقت، هویت مردانه و زنانه را در قالب زنجیره های هم ارزی کاملاً مجزا سامان می دهد.
الملامح الرومانسیة فی شعر فدوی طوقان (جلوه های رمانتیسم در شعر فدوی طوقان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرایط اجتماعی-سیاسی و فکری موجود در جهان عرب پس از سه دهه اول قرن بیستم شرایطی مناسب برای ظهور جنبش رمانتیک بود. این مکتب مدتهای مدیدی بر ذائقه عمومی چیره شد و بر نسل جوان تأثیر گذاشت. این نسل از طریق ترجمه ادبیات غربی با این مکتب آشنا شد و اصول آنرا پایه ریزی کرد. ازجمله فرزندان این نسل شاعر فلسطینی فدوی طوقان را می توان نام برد. او که پس از برادرش- ابراهیم طوقان– به ارکان شعر فلسطینی استحکام بخشید در مجموعه های شعری نخستین خود تحت تأثیر جریان رمانتیک قرار گرفت. پس از جنگ 1967م دیگر مجموعه های شعری او غالبا رنگ واقع گرایانه به خودگرفته است. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی-توصیفی، نخستین مجموعه های شعری فدوی طوقان رامورد بررسی قرارمی-دهد تا ازمهمترین مضمون های رمانتیک دراشعار وی پرده بردارد.