فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی که از دستاوردهای ساخت گرایی برای ادبیات است، به منتقد یاری می رساند تا با بررسی نقش هر کارکرد و کنش در ساختار روایت، داستان های گوناگون را در دو سطح داستان و کلام تحلیل کند. در سطح داستانی منتقد می تواند با کنارنهادن تفاوت های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی به کشف همانندی ازنظر رویدادها، شخصیت ها و زمینه ها دست یابد. داستان های شاهنامه: «زال و رودابه» و «بیژن و منیژه» با نمایش نامة «رومئو و ژولیت» اثر شکسپیر ازاین منظر درخور مقایسه و ارزیابی است. هرسه روایت دلدادگی عاشقانی را بیان می کنند که از دو خاندانِ غیردوست هستند و دشواری هایی در راه وصال آنها وجود دارد. با استفاده از این سطحِ تحلیل می توان پی برد که سرنوشت قهرمانان این سه روایت معلول چه کنش ها و کارکردهایی است.
در سطح کلامِ روایت (گفتمان) می توان موقعیت فردوسی و شکسپیر را در جایگاه راوی مشخص کرد و با تحلیل زبان در بافت، جهان نگری آنان را در متن جست وجو کرد. بنابر روش تحلیل گفتمان و رمزگانِ روایت می توان به ارزش ها، باورها و فرهنگ نهفته در روایات پیش گفته رسید.
گذری دیگرگون بر تذکره های ادبی فارسی (بحثی در باب گونه شناسی تذکره های ادبی و ارائة طرحی برای تقسیم بندی آنها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تذکره های ادبی، یکی از مهم ترین منابع تحقیقی در حوزه زبان و ادبیات فارسی و حتی مباحث اجتماعی و تاریخی اند که در سطح معمول خود، ساختی دستورمند و معیارین دارند. البته این معیارها بسیار ظریف و پنهان طورند و ساحات معنی تا صورت را شامل می شوند. در واقع تذکره نویس بر اساس قواعد نانوشته پنهان، باید اثری را فراهم آورد که از حیث موضوع و مضمون، انشا و لحن و حتی تدوین و تبویب کتاب، اصولمند باشد، وگرنه آن اثر با همه فواید محتملش، زیر چوبه و کوبه ناقدان و حریفان، خرد و خاکستر می شود. نگارنده در این مجال سعی دارد تا در کنار بازشناخت معیارها و سازه های تذکره ها به عنوان یک گونه ادبی، همچنین به رده بندی انواع موجود آنها دست یازد.
نشانه شناسی تعلیم و تربیت در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت انسان ها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و رودابه برجسته شده است. در این جستار، نویسندگان برآنند تا با ذکر نمونه هایی، نشانه هایی از انواع تعلیم و تربیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را بر اساس زبان نشانه بر پایة نظریات «بارت»، «لوی استروس»، «کالر»، «دوسوسور» و «اکو» تحلیل کنند و تعالیم انسانی و جهانی را از این داستان استخراج و تبیین نمایند. نتایج این مطالعه نشان می دهد داستان در تربیت عاطفی و اجتماعی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داراست و انواع دیگر آن در حد تعادل است و با علم نشانه شناسی نیز از نظر ابیاتِ نشانه دار و بی نشانه سازگار است.
هفت شمشیر عشق (باستان گرایی در«سرود ابراهیم در آتش» اثر شاملو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باستان گرایی یکی از مهم ترین ابزار آشنایی زدایی در کلام محسوب می شود و سبب می گردد سخن از دسترس عوام فراتر رود و به شعر نزدیک تر شود. برجسته ترین کارکرد آشنایی زدایی، خلاقیت شاعرانه است که بخشی از آن از رهگذر باستان گرایی حاصل می شود. احمد شاملو که از جمله شاعران نوآور و موثر زمان ماست به جهت طرح نویی که در هنر شاعری درانداخته است از باستان گرایی و کارکردهای آن در حد وسیعی بهره برده است. وی به موجب ذکاوت بالا و نبوغ سرشار هنری و به اعتبار تسلط بر پیشینه ی زبان و با بهره گیری از آثار سترگی چون تاریخ بیهقی، گلستان سعدی و نثر عارفانه ی قرن پنجم و ششم توانسته پیوند هوشمندانه ای میان نثر کهن و مضامین دنیای مدرن برقرار کند و به شیوه ابداعی خود که به شعر سپید موسوم شده است، شان و جایگاهی خاص بخشید. هدف این پژوهش بررسی کارکرد باستانگرایی و انواع آن در شعری از شاملو است که به تشخص زبان و بیان شاعرانه ی وی منجر شده است. روش تحقیق، مبتنی بر توصیف باستان گرایی در شعر مورد نظر براساس منابع کتابخانه ای است.
بدل پذیری نهاد ، مسند و منادا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن شناسی نسخه ی خطّی حماسه ی قِران حبشی به روایت ابوطاهر طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قِران حبشی، پهلوان عیّارِ یکی از حماسه های منثورفارسی است که توصیف شکوهمند کردارها و جهانگشایی های وی ،پرداخته ی روایت پرداز مبدع سده ی ششم، ابوطاهر طرسوسی است. پس از سمک عیّار و گردنکشان نامه، قِران حبشی سومین حماسه ی منثوری است که عنوان آن بر پایه ی نام عیّار برجسته اش نامبردار شد.این پژوهش، نخستین جستار مستقلّی است که در مورد آن انجام می شودوازاین رو، بایسته است در گام نخست، شش نسخه ی ترکی همراه با نسخه ی عربی منحصر به فردی از این روایت معرّفی،سپس تشریحی از نسخه ی فارسی نفیس و یگانه ی قِران حبشی همراه با چگونگی رسم الخطّ و ویژگی های دستوری آن ارایه شود. دامنه ی پژوهش با تعقیب حضور قِران در دیگر روایت ها ادامه می یابدتا این که نقش وی در گرشاسپ نامه، ابومسلم نامه، اسکندرنامه و روایت ملک قاسم و بدیع الزّماننمایان می شود. شگفتا که در این میان، ناگاه برای نخستین بار سمک عیّار در روایت دیگری حضور یافته و همراه با قِران حبشی زیر سایه ی عمر امیّه ی ضمری عیّاری می کنند. بخش پایانی پژوهش در روشن ساختن موضوع پر سابقه و ناشناخته ی دودستگی عیّاران،شاهدی دیگر در ارتباط با حضور قِران حبشی به دست داده و کار با شرحی از طرح کلّی این روایت به فرجام خود رسیده است.
«شگردهای سنایی در فشرده گویی و ایجاز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت در فراداستانِ « قلب زیبای بابور» نوشتهی جمشید خانیان و مخاطب نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلب زیبای بابور نوشته ی جمشید خانیان یک فراداستان است که در پی به کار گرفتن شیوه ای تازه در روایت و گریز از شیوه های سنتی ست. در فراداستان راوی به شیوه های داستان گویی می اندیشد همچنین یکی از ویژگیهای فراداستان مهارت در به کارگیری بینامتنیت است. هدف این پژوهش، بررسی مقایسه ای و یافتن رّد پای عناصر بینامتنی، دریافت مناسبات آن با متن و در نوبتی دیگر بررسی نقش مخاطب نوجوان در درک این شیوه از داستان نویسی است. روش مقاله توصیفی- تحلیلی و بر مبنای آرای مخاطبان است. اصلی ترین شگرد خانیان درین داستان ، به کار گیری عناصر بینامتنی و ایجاد مکالمه با داستانهای نام آشنا برای کودکان و نوجوانان به ویژه شازده کوچولو اثر اگزوپری است. احضار متون شناخته شده به این داستان، برای پیشبرد فرایند روایت، شکل گیری عناصر داستان، باورپذیری و القای معانی انجام گرفته است. همچنین نظر مخاطبان نشان می دهد که نوجوانان می توانند به شکلهای گوناگون با عناصر بینامتنی رابطه برقرار کنند.
تحلیل شخصیت دمنه با تکیه بر نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت از عناصر اساسی داستان است. هر داستان با توصیف رفتار و گفتار شخصیت ها شکل می گیرد. کتاب «کلیله و دمنه» از جمله آثاری است که شخصیت های فراوانی در آن حضور دارند. اگر چه اغلب شخصیت ها در داستان های این اثر، انواع حیوانات هستند؛ اما در واقع هر کدام از شخصیّت ها نماد یکی از تیپ های شخصیتی موجود در جامعه است و می توان هر کدام از این شخصیت ها را براساس انواع نظریات علمی شخصیت مورد بررسی قرار داد. شخصیّت دمنه یکی از شخصیت های اصلی در دو باب «شیر و گاو» و «بازجست کار دمنه» است که در نوشتار حاضر تلاش گردیده تا بر اساس اصول نظریة روانشناسی فردی آلفرد آدلر در قالب اصل حقارت، اصل برتری جوئی، اصل اسلوب زندگی، اصل خودآگاهی، اصل علاقة اجتماعی، اصل غایت نگری و اصل خود خلّاق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. تطابق اصول نظریة روانشناسی فردی آدلر با واکنش های گفتاری و رفتاری شخصیّت دمنه نشان دهندة وجود عقدة حقارت و نشانه های بارز آن در این شخصیت است.
تصحیح انتقادی تَمُرنامه هاتفی؛ متنی حماسی متأثر از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا عبدالله هاتفی از شاعران دوره تیموری و اوایل عصر صفوی است که علاوه بر دیوان اشعار و مثنوی شاهنامه حضرت شاه اسماعیل، به تقلید از خمسه نظامی چهار مثنوی سروده است. هاتفی خواهرزاده عبدالرّحمن جامی و از شاگردان وی است و جامی هاتفی را به خمسه سرایی تشویق کرد. «تمُرنامه» معروفترین اثر هاتفی است که به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی سروده شده است. این حماسه تاریخی به شرح زندگی تیمور گورکان به خصوص جنگ ها و نبردهای وی می پردازد. معانی تازه و لطیف، توصیف های زیبا و بدیع و آرایه های لفظی و معنوی، این مثنوی را در ردیف مهم ترین حماسه های تاریخی ادبیّات فارسی قرار داده است. همچنین وجود واژگان کهن و نادر، لغات و اصطلاحات ترکی و مغولی رایج در زبان فارسی، آن را منبعی شایسته توجّه فرهنگ نویسان قرار داده است. جنبه تاریخی اثر نیز حائز اهمیت فراوانی است. تصحیح این اثر می تواند فضای جدیدی برای پژوهش های گسترده تر در باب هاتفی و سبک آثار و اوضاع روزگارش فراهم آورد.
آشنایی زدایی و برجسته سازی در سوره مبارکه واقعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطرح شدن مباحثی مانند آشنایی زدایی و برجسته سازی توسط رویکرد فرمالیسم، تحول بزرگی در نقد ادبی قرن بیستم پدید آورد. با استفاده از این مفاهیم می توان زیبایی های پنهان در متن ادبی را بهتر درک کرد. هدف این مقاله، بررسی سوره مبارکه واقعه از منظر آشنایی زدایی و برجسته سازی است. البته می دانیم که قرآن کریم، متن ادبی نیست ولی متنی است که جنبه ای از اعجاز آن را اعجاز ادبی تشکیل می دهد و دارای زیبایی های ادبی فراوانی است. مقصود از کاربرد نظریه های ادبی مختلف مثل آشنایی زدایی و برجسته سازی فقط آن است که نشان داده شود همه صور و ارزش های ادبی – نقدی می تواند در بهترین شکل در قرآن کریم یافت شود. این پژوهش نشان می دهد بسیاری از پدیده های طبیعی و مفاهیمی که برای مخاطبان دیروز و امروز قرآن، به اموری عادی تبدیل شده به واسطه آشنایی زدایی و قاعده افزایی برجسته شده است. استفاده گسترده از تکرار صامت ها و مصوت ها، تکرار در سطح کلمه، جمله و ساخت های نحوی، همچنین به کارگیری ساختار شرطی، استفاده ازجمله اسمیه و اسم فاعل ازجمله تکنیک های زبانی و ادبی است که در سوره واقعه برای آشنایی زدایی و برجسته سازی به کار گرفته شده است.
جنس دوم به عنوان مبنایی نظری برای تحلیل فمینیستی انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل فمینیستی انتقادی گفتمان یکی از شاخه های تحلیل گفتمان است که وجه ممیزه آن تمرکزش بر کشف و آشکارسازی روابط نابرابر قدرتِ جاری میان زنان و مردان در مناسبات و نظم های اجتماعی است. مقاله حاضر پیشنهاد می کند که نظریه سیمون دو بووار در کتاب جنس دوم در باب چگونگی شکل گیری هویت جنسیتی و سوژه مؤنث، زمینه نظری مناسبی برای تلفیق میان فمینیسم و تحلیل گفتمان فراهم می سازد. جنس دوم به رغم تقدم زمانی چشم گیری که بر مطالعات گفتمانی دارد، از بسیاری جهات سازگاری قابل توجهی با مفروضات فلسفی (معرفت شناختی، هستی شناختی) غالب رویکردهای تحلیل انتقادی گفتمان دارد. در این پژوهش، جنس دوم از حیث دید انتقادی، مفهوم سازی از قدرت و ایدئولوژی، نسبت آن با برساخت گرایی اجتماعی، نگاه انتقادی به دانشِ پذیرفته شده، ارزیابی تحول تاریخی و نقش نهادها و نظم های گفتمانی در شکل گیری سوژه بررسی شده است
ترجمان تصویری «زمان اسطوره ای» در سینمای بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینمای بهرام بیضایی را می توان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصه های اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطوره ها و برداشتی نو از آن ها، و گاه اسطوره سازی و اسطوره شکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژه ای دارد. البته، کشف و تبیین جنبه های گوناگون شکلی و ساختاری اسطوره مانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریه های اسطوره شناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایت شناسان و اسطوره شناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکة تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطوره ای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطوره ای اش نزدیک و به بیان روشن تر، رویدادمحور، بی پایان، سنجه ناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی می شود.
دراسه موقع الراوی وآلیاته فی روایه میرامار لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لما کانت المعرفه نسبیهً للبشرفإن راویاً واحداً،سواء أکان الکاتب أوشخصیه من شخصیات القصه، لا یلمّ بها من جوانبها کامله والراوی العالم بکل شیء فی الروایه لا یسیطر علی کل الجوانب المطلوبه لدی الشخصیات. فیستفید الکاتب من تقنیات السرد المختلفه؛ کتقنیه تعدد الرواه لیوظّف العوامل والرواه المختلفین للغور فی الأعماق البشریه ونیاتها وأعمالها. کان الرواه فی میرامار، وهم نفس الشخصیات المختلفه المشارب والمعارف التی تنقّلت فی أیدیولوجیاتها من التعقل والحکمه إلی التَّطرّف والجنون، ومن حبّ الخیر للآخر وإسداء النصائح له إلی الحقد علیه وکراهیته.ومن هنا تعددت وجهات النّظر فی الأحداث حسب الموقع الّذی یقف فیه الراوی لرصد العالم المحیط به،وقد یکون هذا الموقع أیدیولوجیاً أو دینیاً أوسوی ذلک. فتتبدّل صور الأشیاء بتبدّل المواقع ومخیله القارئ، وتتبدّل هذه الصور علی حسب الزاویه الّتی تُلتقط منها الصور وحسب المسافه الّتی تقع بین الراوی والأشیاء. الرواه فی هذه الروایه مشارکون فی صناعه الأحداث، بل کانوا أبطالها؛ ینتمون إلی المکان والزمان اللذین تنتمی إلیهما الشخصیات والأحداث وهم لا یحکون من الماضی فقط بل یسردون أیضاً الأحداث الّتی یعیشون فیها. فأهمیه هذه الروایه تکون فی الشهاده علی وقوع الحدث والمشارکه فیه من جهه ومعرفه وجهه نظر الراوی فی ما یبثه ویرویه من جهه أخری. تختلف صوره المکان فی هذه الروایه بین راو وآخر. للمعلومات والحوادث مصادر وآلیات مختلفه فی هذه الروایه؛کالتذکر، والحوار، والمونولوج، والمشاهده. فالروایه فی میرامار تقدم لنا عبر وعی الرواه عن طریق الحوار والمنولوج الداخلی وتیار الوعی. فمیرامار هوالمکان المرکز الّذی یضم هذه الشخصیات المتنافره ولکنه لا یجمع بینها؛ فهم لا یشکلون أسره یعرف أفرادها أشیاء کثیره ومعلومات جمه عن کل شخصیه. میرامار روایه ذات بنیه متعدده الأصوات لأحداث واحده؛ فلذلک تقوم علی التکرار فی کثیر من مفاصلها؛ لأن وجهات النّظر تکون مختلفه حول الحدث الواحد والصوره الّتی یرسمها الراوی لنفسه تکون غالباً أوضح من الصوره الّتی یرسمها لسواه والتی یرسمها سواه له.
مکتب های ادبی از نگاه واقعیت و لذت با نمونه هایی از آثار هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب های ادبی اروپا دارای جنبه های گوناگونی است و جای آن دارد که برخی از این جنبه ها بیشتر کاویده شود. یکی از این جنبه ها دسته بندی مکتب ها بر پایه واقعیت و لذت ادبی است. واقعیت آن چیزی نیست که در جهان بیرونی و خودآگاهی ماست، بلکه در جهان ناخودآگاه و گاهی در لذت ها که در نهاد ما نهفته است، حضور دارد. بهترین واقعیت ها را می-توان در آثار سوررئالیستی و مدرنیستی سراغ گرفت، درحالی که آثار رئالیستی معمولاً بیش از آنکه واقعی باشند، واقع نما هستند. اگر از یاکوبسن، لاکان و ژیژک یاری بجوییم، می توانیم مکتب های ادبی را به سه دسته خیالی، نمادین و امر واقعی بخش بندی کنیم. مکتب هایی چون رئالیسم و ناتورالیسم در گروه نخست، مکتب هایی چون سمبولیسم، سوررئالیسم و مدرنیسم در گروه دوم و پسامدرنیسم در گروه سوم است. این مقاله به طبقه بندی و بررسی نظری مکتب های ادبی با نمونه هایی از آثار هدایت می پردازد.