مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
وزن شعر
حوزه های تخصصی:
رودکی یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان است. با اینکه قسمت عمده ای از آثار او از میان رفته و بخش اندکی از آن به دست ما رسیده است، اما با همین تعداد اندک از اشعار باقی مانده اش توانسته است خود را به عنوان مهمترین شاعر عصر خود و یکی از مشهورترین شاعران فارسی زبان در تاریخ ادبیات ایران مطرح کند. از آنجا که تعداد اشعار باقی مانده قبل از رودکی بسیار محدود و معدود است و قبل از او شاعر صاحب دیوانی نداریم، رودکی جایگاه ویژه ای در ادبیات فارسی به عنوان اولین شاعر صاحب دیوان دارد. بنابراین شناخت هر چه بیشتر آثار و اشعار وی ما را در شناخت پیشینه ادبی کشورمان یاری می رساند. یکی از مباحث مهمی که درباره آثار و اشعار رودکی مطرح می شود، موسیقی شعر اوست. رودکی با اینکه از سرایندگان آغازین شعر فارسی است اما موسیقی شعر در اشعار او نقش زیادی را ایفا می کند؛ به طوری که در بعضی از موارد از بزرگترین و نامی ترین شعرای بعد از خود پیشی می گیرد. در این مختصر برآنیم تا به بررسی انواع موسیقی شعر در اشعار رودکی بپردازیم و با مقایسه ای اجمالی میان او و چند شاعر بنام پس از وی، جایگاه و اهمیت ویژه رودکی را در ادب فارسی هر چه بیشتر بنمایانیم.
بررسی تاریخی وزن در فهلویات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظور از فهلویات در این مقاله دوبیتی های یازده هجایی است که به وزنی شبیه به وزن عروضی هزج و به یکی از زبان های محلیِ ایران سروده شده باشد. وزن در فهلویات، از حیث تاریخی، شکل های گوناگونی به خود گرفته است، که در این مقاله به بررسی انواع و نحوه تحول آنها می پردازیم. در این مقاله، پس از شرح و نقد مختصرِ تحقیقات پیشین، نگاهی به ویژگی های وزنی سروده های پارتی می اندازیم، سپس فهلویات پس از اسلام را، از حیث زبان و وزن، به انواع گوناگونی تقسیم می کنیم و وضعیت وزن را در هرکدام از آن انواع جداگانه بررسی می کنیم. فهلویات پس از اسلام، از حیث زبانی، به دو دسته قدیم و جدید تقسیم می شود؛ فهلویات قدیم اشعاری هستند که به زبانی که امروزه دیگر زبانی مرده محسوب می شود سروده شده اند، مثلاً به زبان قدیم مردم قزوین یا همدان یا تبریز؛ و فهلویات جدید اشعاری هستند که به زبانی زنده سروده شده اند، مثلاً به زبان گیلکی شرق گیلان یا به زبان مازندرانی یا لُری. فهلویات را، از حیث وزن نیز، به دو گروه عروضی و غیرعروضی تقسیم می کنیم. بنابراین، از ترکیب این موارد با هم، چهار دسته زیر را از هم متمایز می کنیم و اساسِ وزن را در هرکدام از آنها به صورت جداگانه نمایش می دهیم: اوّل، فهلویات قدیمِ غیرعروضی؛ دوم، فهلویات قدیمِ عروضی، مانند فهلویات عبید زاکانی و سعدی و شیخ صفی الدین اردبیلی که در بعضی تذکره ها و نسخه های خطیِ قدیم با تصحیفات و احتمالاً تصحیحات بسیار ثبت شده اند؛ سوم فهلویات جدیدِ عروضی، مانند دوبیتی های منسوب به باباطاهر و فایز دشتستانی که هنوز نیز در جای جای ایران خوانده و شنیده می شوند؛ و بالاخره چهارم، فهلویات جدیدِ غیرعروضی (فهلویات محلی)، مانند دوبیتی های شرق گیلان یا اشعار مازندرانیِ امیر پازواری و نیمایوشیج که آنها نیز هنوز در برخی گویش های محلی ایران رواج دارند. در بخش پایانی این مقاله می کوشیم تا، براساس مشابهت های موجود در میان تمام این انواع و مخصوصاً براساس ویژگی های وزنیِ موجود در فهلویات محلی، وزن فهلویات قدیمِ غیرعروضی را بازسازی کنیم. به اعتقاد نگارنده، وزن اصیل و قدیم فهلویات، مانند وزن فهلویات جدیدِ غیرعروضی یا همان فهلویات محلی، وزنی تکیه ای، سه ضربی، و یازده هجایی بوده است.
بررسی درنگ شعری در وزن شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درنگ شعری (Caesura)، وقفه یا مکث در سطری از شعر است که میتوان آن را در اشعار زبانهای مختلف یافت؛ در شعر فارسی، تا کنون چندان به مبحث درنگ توجه نشده و رابطهی آن با وزن شعر، تبیین نگردیده است. در شعر عروضی فارسی، مهمترین محل ظهور درنگ های شعری، در حدفاصل دو مصراع بیت و در میانهی مصراعهایی است که وزن دوری دارند. این مقاله، به بررسی سایر درنگهای درونمصراعی پرداخته است. درنگها را میتوان بر اساس رابطهی میان آنها و وزن شعر عروضی فارسی، به دو نوع تقسیم کرد: درنگهای اجباری و درنگهای اختیاری. درنگ اجباری، مختص اوزانی است که فقط از هجای بلند تشکیل شده اند. در این اوزان، درنگ در ایجاد وزن شعر، نقشی اساسی دارد و تغییر جایگاه آن، وزن شعر را مختل میکند. دیگر، درنگ اختیاری است که در اوزانی به وقوع میپیوندد که در آنها، هر دو نوع هجای کوتاه و بلند وجود دارد. در این اوزان، درنگها، نقش مکمل و یاریگر وزن را بر عهده دارند و رعایت آنها، بر موسیقی شعر می افزاید.
کارکردِ عروضیِ ردیف در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین و مهم ترین کارکردهای ردیف که انطباق واژه ها و کلمات گونه گون با قوافی متعدد و سازگار ساختنِ آن ها با برخی بحور است، تا به اکنون مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است. به عبارت دیگر، ردیف غالباً گونه ای آزادی به واژه قافیه می بخشد، آزادی ای که به سببِ آن، کلمه قافیه در سراسرِ زنجیره موسیقاییِ مصرع دوم و حتی تا نزدیک به صدرِ آن می تواند حرکت کند. بر پایه همین کارکردِ ردیف، واژه هایی که از لحاظ وزن عروضی به عنوان قافیه در بحری خاص نمی توانند استفاده گردند، به جلو رانده می شوند تا در جایگاهی که منطبق با عروض مصراع هستند، قرار گیرند. مثلاً کلمات (جهان، روان ، جوان، و...) در بحر متقارب مثمن سالم (بدون ردیف یا حروف وصل و خروج و نایره) در جایگاه قافیه نمی توانند قرار گیرند، به همین سبب است که با آوردن یک «ی» و یا «را» و امثال آن در پس این کلمات می توان از این واژه ها در جایگاه قافیه در این بحر استفاده کرد. با نگاهی اجمالی به آثار شاعران دوره های نخستین شعر فارسی، می توان دریافت که در شمار قابل توجهی از اشعار، ردیف به منزله اهرمی است که واژه های قافیه را به حرکت در می آورد تا آن-ها را با برخی بحور سازگار نماید. در این تحقیق به بررسی اجمالی همین کارکرد مهم و اساسیِ ردیف پرداخته شده و نشان داده شده است حتی در غزل های کوتاه که نیازی نیز به قوافی بسیار در آن ها وجود نداشته، باز هم برای سازگاری کلمات قافیه جدید با بحور متفاوت از ردیف استفاده شده است.
سبک شناسی عروضی رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره تعداد رباعیات اصیل خیام همواره اختلاف نظر وجود داشته است. بررسی های سبک شناسانه در کنار سایر روش ها می تواند به شناخت رباعیات اصیل کمک کند. علم عروض نیز از دانشهای ادبی است که توانایی ارائه ی ویژگی ها و مشخصات سبکی را دارد و می تواند از ابزارهای شناخت سبک رباعیات خیام شمرده شود. در این مقاله اگرچه هدف اصلی، شناخت سبک عروضی رباعیات خیام از طریق تعیین بسامد متغیرهای مختلف عروضی است، به ناگزیر وزن رباعی در معنای عام نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که برخی از ویژگی های عروضی در رباعیات خیام چنان بسامد کم یا چنان بسامد زیادی دارند که می توانند ما را به سمت وسوی شناخت سبک فردی- عروضی رهنمون شوند: در رباعیات خیام شاخه اخرم بسیار به ندرت به کار می رود. رکن دوم رباعیات خیام تسکین نمی گیرد. بیش از 95 درصد مصراع ها تنها در چهار وزن سروده شده اند و در کل 256 الگوی اصلی برای رباعیات خیام وجود دارد.
سبک و شگرد «بهار» در تصنیف سرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصنیف زیباترین و عالی ترین تجلی گاه پیوند و قرابت شعر و موسیقی است. دوره مشروطیت، عصر تکامل و تعالی واقعی ژانر تصنیف است که با ظهور عارف قزوینی سرآغازی نوین می یابد. در این میان ملک الشعراء بهار همزمان با عارف با کوله باری از اندوخته های ادبی و علمی پا به عرصه تصنیف سرایی می گذارد. در این پژوهش ضمن معرفی تصنیف به عنوان یک «ژانر ادبی» به بررسی و تحلیل ساختاری تصنیف های بهار پرداخته شده است و فرم بیرونی تصنیف ها و شاخصه های اصلی آن نظیر وزن، قالب، درهم آیی و گره خوردگی این دو مقوله و ساختارشکنی های دیگر آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که «ملودی» و «ریتم» نقش تعیین کننده ای در ساختار بیرونی تصنیف دارند و با غلبه و احاطة کامل بر پیکرة آن، ساختار و فرم بیرونی تصنیف را از شکل سنتی شعر و قوالب پذیرفته شده خارج می کند و آن را هم سو و همراه با «ریتم» و «نظام موسیقایی» تصنیف قرار می دهد. به کارگیری چند وزن عروضی در یک تصنیف، تغییر وزن کلام متناسب با تغییر ریتم، به کارگیری اوزان نادر و بی سابقة عروضی و کاربرد قالب های شعری ابداعی، تماماً حاصل همین نگرش و غلبه ریتم و ملودی بر کلام است.
وزن در بئشلیک های ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بئشلیک ها اشعار ده هجایی هستند و به این دلیل بئشلیک نامیده می شوند که در آنها هر مصراع شامل ده هجاست که به دو بخش پنج هجایی تقسیم می شود و هر بند از چهار مصراع تشکیل شده است. در این پژوهش، با استفاده از دیدگاه لازار در بررسی اشعار پارتی (1985 و 2007) و دیدگاه طبیب زاده و میرطلایی (1392) از اشعار فارسی و فهلویات مبنی بر وجود یک یا چند هجای سبک و یک هجای سنگین در هر پایه، به بررسی وزن در بئشلیک های ابوالقاسم نباتی می پردازیم. لازار، وزن اشعار پارتی را براساس تکرار ضرب آواهایی می داند که با کمیت هجا در ارتباط اند و بر تکیه کلمات منطبق نیستند اما همواره برروی هجای آخر هر پایه قرار می گیرند. در این پژوهش، با بررسی و تحلیل 50 مصراعِ 500 هجایی، در پی پاسخ گویی به سه فرضیه هستیم. فرضیه اول اینکه هجاهایی که در هر پایه تکیه وزنی یا ایکتوس می گیرند، هجاهای سنگین هستند. فرضیه دوم اینکه در صورتی که این هجاها سنگین نباشند، در پایان واژه قرار دارند و درنتیجه، تکیه واژگانی می گیرند. فرضیه سوم به محل مکث شطر مربوط می شود، به این معنا که محل مکث در بئشلیک ها مانند اشعار عامیانه فارسی از نوع قطع است، یعنی الزاماً در پایان واژه قرار نمی گیرد، بلکه در وسط واژه هم ظاهر می شود. پس از تحلیل آماری بئشلیک ها به این نتیجه رسیدیم که95.5درصد از هجاهایی که تکیه وزنی گرفتند دارای هجای سنگین و 4.5 درصد باقی مانده دارای هجای سبک پایان واژه هستند. هم چنین در مجموعِ 50 مصراع متشکل از 100 شطر، 56درصد مکث ها از نوع قطع است و در وسط واژه هم ممکن است ظاهر شود. بنابراین، هر سه فرضیه درنظرگرفته شده صحیح هستند.
بررسی وزن و تکیه وزنی اشعار کودکانه ترکی آذربایجانی بر اساس رده شناسی وزنی آروای (2009)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آروای1 (2009) در کتاب به سوی رده شناسی صورت های شعری2 از دو گروه از متخصصان نام می برد که به مطالعات وزن شناسی3 می پردازند. گروه نخست آن هایی هستند که صورت های عامیانه4 را به صورت میدانی مطالعه می کنند و دیگری متخصصانی اند که صورت های فاضلانه یا آموخته شده5 را به صورت کتابخانه ای بررسی می کنند. از دیدگاه رده شناسی این تقسیم بندی به این دلیل است که صورت های عامیانه از ساختار وزنی استفاده می کنند که بر پایه تساوی زمانی6 است؛ یعنی ضربه های7 سنگین دارند که معمولاٌ در صورت های شعری فاضلانه وجود ندارد. درعوض، در صورت های شعری فاضلانه، این تساوی ها بر پایه ماده زبانی مانند هجا، تکیه، مورا و ... است. در شعر عامیانه، ماده زبانی وقتی اهمیت می یابد که با تساوی های زمانی ارتباط داشته باشد. رده شناسی که آروای (2009) ارایه می دهد، شامل چهار گروه وزن شناسی زمانمند8، وزن شناسی نوایی9، وزن شناسی شبه وزنی 10 و وزن شناسی بزرگ ساختار11 است. در این نوشته، وزن 100 مصراع شعر کودکانه ترکی آذربایجانی رایج در کشور ایران را بررسی می کنیم و نشان می دهیم که شعرهای کودکانه ترکی آذربایجانی دارای وزن زمانمند هستند. این اشعار در قالب وزن های ارایه شده توسط طبیب زاده (1382) از وزن های عامیانه فارسی قرار می گیرند. در قسمت دوم مقاله به بررسی تکیه وزنی این اشعار می پردازیم. در بررسی های مربوط به تکیه وزنی این اشعار بر اساس دیدگاه لازار (1985، 2007) و طبیب زاده (1392)، ابتدا همه مصراع ها را به شطرها، پایه های و هجاهای تشکیل دهنده شان تقسیم کردیم. سپس، کمیت هجاهایی را که تکیه وزنی می گیرند بررسی کردیم. در انتها به این نتیجه رسیدیم که 91% هجاهایی که در محل تکیه وزنی قرار می گیرند، هجای سنگین هستند و 9% هجای سبک پایان واژه هستند که تکیه واژگانی می گیرند.
تحلیل و طبقه بندی وزنهایی که فقط هجای بلند دارند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان فارسی شعرهایی هست که صرفاً از هجای بلند ساخته شده است. این سروده ها دو نوع است: 1. مصراع یا بیتی که به سبب اختیار تسکین، وزن تقطیعی آن به صورت رشته ای از هجاهای بلند درآمده است؛ درحالی که وزن اصلی آن را باید از بررسی بخشهای دیگر شعر دریافت. این وزنهای تقطیعی گونه اختیاری وزنهایی دیگر است. در این شعرها، رکن بندی براساس وزن اصلی صورت می گیرد. اگر دو مصراع مختلف از این نوع که هریک گونه اختیاری وزنی دیگر است، طولشان برابر باشد، مشخصه آوایی که مایه تمایز وزن این دو می شود تکیه رکن است. محل این تکیه آخرین هجای بلند غیرپایانی رکن و ماهیت آن غیرزبانی است. 2. شعرهایی که اصالتاً فقط از هجای بلند ساخته شده است. وزن این اشعار را نمی توان گونه اختیاری وزنی دیگر دانست. موزون بودن این اشعار نتیجه رکن بندی آنها براساس طول و مرز کلمات است؛ به گونه ای که معمولاً مرز رکن بر مرز کلمه منطبق است و با تغییر طول کلمات و رکن بندی، وزن آنها نیز تغییر می کند. مشخصه آوایی که شناسایی ارکان را ممکن می کند، تأکید روی هجای اول هر رکن است. تأکید چند هجا را باهم متحد و از دیگر هجاها متمایز و تبدیل به یک رکن می کند و براساس تعداد هجاهای رکن، وزن تعیین می شود.
موسیقی بیرونی و پیوند آن با محتوا در غزل های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
85 - 100
حوزه های تخصصی:
ازجمله عناصر مؤثر در حسن تأثیر و زیبایی شعر، زبان آهنگین و موسیقایی آن است. شاعران در اشعار خود برای تلقین و تأثیر کلام، بیش از هر عنصر شعری دیگر، از موسیقی بهره می برند. سلطان ولد نیز به قدرت موسیقی در تأثیرگذاری شعر واقف بوده و به آن توجه داشته است. از زوایای مهم و مناسب برای پژوهش در دیوان سلطان ولد ، وزن عروضی و پیوند آن با محتواست. با مطالعه دیوان این شاعر، می توان دریافت که او از 10 بحر هَزَج، رَمَل، رَجَز، خفیف، سریع، مُضارِع، مُنسَرِح، مُجتَثّ، مُتَقارب، مُتَدارک و درمجموع از 26 وزن عروضی بهره گرفته که خود نشان از تنوّع وزنی در دیوان اوست. این شاعر در بیشتر وزن ها، درون مایه های متعارف و متناسب با آن وزن را به کار گرفته و برای ایجاد هماهنگی میان وزن و محتوا، از واژه ها، هجاها، قافیه و ردیف های بلند و دارای ارزش موسیقایی بیشتری بهره برده و توانسته است پیوندی استوار میان وزن و محتوا ایجاد کند.
بررسی موسیقی بیرونی و کناری اشعار صباحی بیدگلی
منبع:
علوم ادبی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
39 - 68
حوزه های تخصصی:
تدوین فرهنگ تاریخی عروض شعر فارسی به نحوی که بتوان زمان آغاز به کار رفتن یک وزن و سپس میزان کاربرد آن در ادوار بعدی و تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیب موجود در تداول هر یک از اوزان عروضی را به دقّت تمام تعیین کرد، امروزه خصوصاً با توجّه به وجود چاپ های منقّح از دواوین و منظومه های شعر فارسی، امری بسیار ضروری و مفید به نظر می رسد؛ خاصّه از آن جهت که جای چنین فرهنگی البتّه با ویژگی های مذکور فوق در حوزه پژوهش ها و منابع موجود خالی است. بدیهی است اوّلین قدم در راه تدوین چنین فرهنگی، بررسی یک یک دیوان های شعر فارسی موجود و استخراج نتایج آن به عنوان مواد و عناصر اوّلیه و اساسی مورد نیاز است. این مقاله، پاسخی است به این نیاز ضروری که در آن دیوان اشعار صباحی بیدگلی را از جهت ردیف، قافیه و اوزان عروضی بررسی کرده ایم. روشی که برای این کار مد نظر است، روش توصیفی تحلیلی است. صباحی در اشعار خود 7 بحر از بحور عروضی استفاده کرده است که در این میان بحر هزج بسامد بالایی دارد. اکثر اشعار وی در قالب مُثمّن و دارای قافیه اسمی هستند. در قصاید و غزلیات صباحی حروف روی «ن» و «ر» بیشتر بکار رفته اند. بسامد استفاده از ردیف و اشعار مردف در غزلیات شاعر زیاد است ولی در قصاید علاقه چندانی به این امر نشان نداده است. در موسیقی کناری، استفاده صباحی از کلمات خوش آهنگ و مصوّت بلند در قافیه باعث زیبایی و گوش نوازی اشعار وی شده است.
منشأ وزن رباعی در اشعار عامیانه و شفاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم آذر و دی ۱۳۹۹ شماره ۳۵
251-266
حوزه های تخصصی:
امروزه غالب محققان بر این باورند که منشأ وزن رباعی را باید در وزن اشعار پیش از اسلام، و یا وزن اشعار عامیانه و شفاهی و محلی ایران که در وزن های پیش از اسلام ریشه دارد، جست وجو کرد. در این میان تنها کسی که عملاً به تحلیل جزئیات و چگونگی شباهت وزنِ عروضی رباعی به وزنِ غیرعروضی اشعار شفاهی و عامیانه پرداخته ژیلبر لازار فرانسوی است. در این مقاله بحث می کنیم که اشعار تکیه ای و یا نیمه عروضیِ فراوانی در میان اشعار شفاهی و عامیانه ایرانی وجود دارند که ریتم یا ضرب آهنگشان کاملاً شبیه به ضرب آهنگ رباعی است، اما از حیث تقطیع عروضی ربط چندانی به وزن رباعی ندارند. نگارنده نیز همچون لازار معتقد است که وزن رباعی دارای نیای مشترکی با وزن اشعار تکیه ای و یا نیمه عروضیِ محلی است، اما برای اثبات این امر از شیوه ای متفاوت با شیوه ناصحیح لازار استفاده کرده است. در این مقاله بحث کرده ایم که اولاً هجاهای بی تکیه و باتکیه (اتانین) در اشعار تکیه ای به ترتیب به کمّیت های کوتاه و بلند (افاعیل) در اشعار عروضی مبدل شده اند، و ثانیاً میزان های آناکروز و هجاهای سکوت که پس از هجاهای باتکیه یا گاه در پایان مصراع قرار دارند، در اشعار عروضی ازمیان رفته اند. به این ترتیب، وزنِ زمانیِ تکیه ای ابتدا به وزنِ آمیخته نیمه عروضی و سپس به وزن تثبیت شده زبانی و کمّی مبدل شده است.
بررسی اتانین و رابطه آن با موسیقی و عروض شعر
حوزه های تخصصی:
موسیقی یکی از کهن ترین هنرها است که با پدیده های طبیعت سروکار دارد دستاوردی پر ارج که در ساختار فرهنگ بشری به دلیل نزدیکی اش با عواطف و جهان بینی و احساسات درونی انسان دارای جایگاهی والا و در خور پژوهش است. موسیقی و ادبیات از دیرباز به عنوان دو مقوله ی جدانشدنی آن چنان مورد اهتمام خاص مات ها بوده است که نمی توان مرزی واقعی میان آن دو قرارداد این در حالی است که با توجه به بسترهای گوناگون هر دوی آنها استقلال خاص خود را دارند در نوشتار حاضر ادوار ایقاعی و تاثیر آن بر عروض و اوزان شعری یا روش تحلیلی توصیفی بررسی گردیده است به همین منطور به برخی از اصلاحات مربوز به موسیقی و ادبیات از قبیل : وزن ، شعر افاعیل عروشی ریتم موسیایی نقره و ایقاع(زمانبندی موسیقی شعری در دوران قدیم)انواع ایقاع ارکان ایقاعی اتانین ایقاعی و دور که معادل وزن است تشاره می شود همچنین برخی از دیدگاههای عبدالقادر مراغی و صفی الدین ارموی در این خصوص که ایقاع بخشی مهم در صناعت شعر و موسیقی بوده در حقیقت عروض فارسی متاثر از قریحه موسیقایی ایرانی است تحلیل گردیده است هم چنین با بررسی آثار این بزرگان بر این نکته تاکید شده است که ریتم در موسیقی ایران متاثر از وزن کلام موزون یا شعر پارسی است و موسیقی شناسان قدیم با تکیه به ارکان ایقاعی که در واقع رابطه ی بین اوزان عروضی و وزن های موسیقایی است تئوری موسیقی خود را درباره ایقاع بیان مر کردند.
بررسی امکانات و اختیارات دستور زبانی در شعر ناصرخسرو
حوزه های تخصصی:
هر زبانی مجموعه قواعدی دارد که همه گویندگان زبان ملزم به اطاعت از آن قواعد هستند. در این قواعد اختیاراتی هم هست که دست گویندگان آن زبان را باز گذاشته است. مثلاً همه می توانند به جمع «پرنده »، «پرند گان» و یا «پرنده ها» بگویند. علاوه بر این امکانات عمومی، شاعران امکانات دیگری نیز دارند. این امکانات زبانی مواقعی وزن کلام را تغیر نمی دهد؛ مانند «چِشم/ چَشم» و گاه وزن را تغییر می دهد. مانند: «افسانه/ فسانه» و «اسکندر/ سکندر». هدف اصلی این تحقیق پاسخ دادن به این سوال است که شعرای زبان فارسی چگونه از زبان به نفع خود استفاده کرده، با آشنایی زدایی سعی در زیباسازی و نیز حل مشکل وزنی شعر خود می کنند؟ منظور از امکاناتدستوری در این پژوهش، امکاناتی است که دست شاعر را در انتخاب چند گزینه مساوی باز گذاشته تا ضمن حفظ معنا و بلاغت، بتوان با انتخاب یکی از گزینه ها وزن شعر را تنظیمنماید. مقدار امکانات خلق شده در هر اثری ادبی و نیز در هر دوره ای متفاوت است. جمع آوری تمام این امکانات در کل ادب فارسی، خود به سال ها پژوهش نیاز دارد. در این مقاله فقط مهم ترین امکانات دستوری در دو بخش مهم ساخت واژه و نحو دیوان ناصرخسروبررسی شده اند. مثلاًتغییر جایگاه وند نفی و وند استمرار، فاصله انداختن بین اجزای فعل مرکب، استفاده از ضمایر متصل غیرفاعلی برای فعل لازم، تغییر جایگاه صفت در جمله از انواع امکان های دستوری است. با شناخت امکانات دستوری می توان به روزآمد کردن زبان فارسی کمک فراوانی کرد. این امکانات در هر شعر و نثری وجود دارند، اما در این مقاله فقط امکاناتی دستوری شعر بررسی شده است. اگر بتوان همه متون ادب فارسی را از این نظر بررسی کرد، بسیاری از مشکلات زبان فارسی شناخته و برطرف خواهد شد.
جایگاه هجای کشیده در وزن شعر فارسی، بررسی تاریخی و تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وزن شعر فارسی کمّی است و درنتیجه بر تقابل میان دو امتداد هجایی (کوتاه/بلند) استوار است؛ اما زبان فارسی سه امتداد هجایی دارد. این امتدادها در دستگاه وزنی زبان باید به دو امتداد تقلیل یابد. در این مقاله کوشیده ایم جایگاه و ارزش امتداد سوم (هجای کشیده) را در وزن شعر فارسی، از مسیر بررسی و نقد آرای عروضیان قدیم و معاصر، تعیین کنیم. عروضیان قدیم انواع هجای کشیده را در میان شعر، متکلفانه و با قائل شدن به اندکی تسامح در رعایت وزن، معادل با توالی یک کمّیت بلند و یک کوتاه توصیف کرده اند و در پایان شعر، صامت(های) پایانی آن را به عنوان یک حرف ساکن پذیرفته اند. معاصران نیز با وجود تنوع در نحوه تبیین مسأله، از انکار وجود هجای کشیده در زبان یا حذف آن از توصیف وزن تا پذیرش آن به عنوان اختیار و گاه با تردید و تناقض و خطا در تبیین آن، با اجماعی نسبی، در تقطیع شعر هر سه ساخت هجای کشیده را در میان شعر معادل توالی یک کمّیت بلند و یک کوتاه گرفته اند؛ زیرا واقعیت شعر فارسی تنها همین را تأیید می کند؛ اما ارزش آن در پایان وزن، محل اختلاف است. اگر اختیار شعری را «آزادی شاعر برای انتخاب امتدادهای زبان در کار منطبق کردن آنها با کمّیتهای وزن» تعریف کنیم، استفاده از هجای کشیده، چه در میان و چه در پایان شعر، نوعی اختیار است؛ زیرا شاعر آزاد است در میان شعر به جای توالی یک بلند و یک کوتاه، و در پایان به جای هجای بلند، هجای کشیده بیاورد.
وزن اشعار کار (مطالعه موردی وزن شعر کار در دو حوزه قالی بافی و مشک زنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
341-378
حوزه های تخصصی:
با وجود اختلاف نظرهایی که در دهه های اخیر در تعیین وزن اشعار شفاهی پدید آمده است، می توان با اطمینان گفت وزن اشعار شفاهی وزنی تکیه ای هجایی است. شعر کار شاخه ای از اشعار شفاهی ا ست که هماهنگ با ریتم کار و با محتوایی سازگار با کار موردنظر، خوانده می شده است. کارگران و کارورزان برای رفع خستگی، تسهیل انجام کار، سرعت بخشیدن به روند کار و مقاصد دیگر، این اشعار را به صورت گروهی و یا به تنهایی می خواندند. ما در این جستار با تعریف شعر کار و برشمردن اقسام و ویژگی های این گونه شعری، به تحلیل وزن اشعار کار از دو منظر عروضی و تکیه ای هجایی پرداختیم و دریافته ایم که اشعار کار با پیروی از اوزان تکیه ای هجایی از پذیرفتن قواعد عروضی سرباز می زند و می توان ارتباط وزنی معناداری در میان وزن اشعار کار در حوزه ای مشخص یافت. همچنین، ترانه های کار با وزن کار موردنظر در هماهنگی است و بسته به ریتم و آهنگ کار اوزان متغیر می پذیرد.
بررسی آکوستیکی تکیه در شعر رسمی فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که وزن شعر رسمی فارسی اصولاً وزنی کمّی محسوب می شود و وابسته به کشش واکه هاست، نقش تکیه در آن چندان مورد تأکید قرار نگرفته یا در حاشیه بررسی شده است. در این مقاله به بررسی نقش تکیه در شعر فارسی پرداخته شده است. سعی شده که به این سؤال پاسخ داده شود که شعریت شعر رسمی فارسی تا چه حد وابسته به تکیه است؟ آزمایشی برای پاسخ به این سؤال طراحی شده است. برای انجام آزمایش، غزل شماره 327 از دیوان حافظ انتخاب شد و ویژگی های صوت شناختی آن مورد واکاوی قرار گرفت. بدین منظور از یک گویشور فارسی زبان، آشنا با ارکان عروضی خواسته شد که غزل مذکور را با تکیه بر ارکان عروضی با استفاده از برنامه پرت بخواند. برای اطمینان از صحت نتایج از همان گویشور خواسته شد که یکبار دیگر غزل را در شرایط یکسان بخواند. سپس، داده ها در سه سطح رکن عروضی، گروه آهنگین و گروه پاره گفتار مورد تحلیل قرار گرفتند. شواهد آزمایشگاهی نشان دادند که تکیه متکی به پایه های عروضی نیست و عملاً خواننده بسته به تفسیر و برداشت خود از معنای شعر، فقط یکی از هجا ها را در هر یک از رکن ها برجسته می سازد و الگوی تکیه گذاری متغیر و غیرقابل پیش بینی است. بنابراین نگارندگان براین باورند که الگوی تکیه این مصراع ها، به هیچ وجه ریتم ندارند و نمی توانند بنیاد وزن باشند و رکن، ابزاری برای توصیف صحیح وزن شعر فارسی است و اگر نظم تکیه در ابیات شعر رعایت نشود با اختلال در وزن مواجه نمی شویم.
بررسی موسیقی بیرونی و کناری اشعار حسرت همدانی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴
89 - 122
حوزه های تخصصی:
تدوین فرهنگ تاریخی عروض شعر فارسی به نحوی که بتوان زمان آغاز به کار رفتن یک وزن و سپس میزان کاربرد آن در ادوار بعدی و تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیب موجود در تداول هر یک از اوزان عروضی را به دقت تمام تعیین کرد، امروزه خصوصاً با توجه به وجود چاپ های منقح از دواوین و منظومه های شعر فارسی، امری بسیار ضروری و مفید به نظر می رسد؛ خاصه از آن جهت که جای چنین فرهنگی البته با ویژگی های مذکور فوق در حوزه پژوهش ها و منابع موجود خالی است. بدیهی است اولین قدم در راه تدوین چنین فرهنگی، بررسی یک یک دیوان های شعر فارسی موجود و استخراج نتایج آن به عنوان مواد و عناصر اولیه و اساسی مورد نیاز است. این مقاله، پاسخی است به این نیاز ضروری که در آن دیوان اشعار حسرت همدانی را از جهت ردیف، قافیه و اوزان عروضی بررسی کرده ایم. روشی که برای این کار مد نظر است، روش توصیفی تحلیلی است. حسرت در اشعار خود، هشت بحر از بحور عروضی استفاده کرده است که در این میان بحر هزج بسامد بالایی دارد. اکثر اشعار وی در قالب مُسدس و دارای قافیه اسمی هستند. در غزلیات وی حروف روی «ن» و «ر» بیشتر بکار رفته اند. بسامد استفاده از ردیف و اشعار مردف در غزلیات شاعر زیاد است. در موسیقی کناری، استفاده حسرت از کلمات خوش آهنگ و مصوّت بلند در قافیه باعث زیبایی و گوش نوازی اشعار وی شده است.
سابقه پیوند وزن شعر و موسیقی در متون کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
85 - 117
ارتباط وزن شعر و ریتم موسیقی، از دیر باز مورد توجه بوده است. در متون کهنِ موسیقی، رسایل فیلسوفان درباره شعر، کتب عروضی قدیم و نظریات موسیقی دانان و عروض دانان معاصر، نشانه هایی از پیوند ریتم و وزن شعر دیده می شود و در چند سال اخیر، پژوهش های جدی تر و دقیق تری در این باب صورت گرفته است. در این گفتار، پیوند ایقاع و عروض در متون کهن و دسته بندی نظرات گذشتگان بررسی شده و نشانه هایی از نزدیکی ماهیت این دو گرد آمده است. در پایان، فرضیه ای درباب یکی بودن ریشه هر دو علم و پیوندشان با یونان باستان نیز مطرح شده است.
پیشنهاد روشی برای استفاده از وزن شعر در مقام کلیدی سبک شناختی، مطالعه موردی: بحر رمل مثمن مخبون محذوف (یا مقصور) در قرن 4 و قرن 14(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
277-295
حوزه های تخصصی:
روزی به ابوالفضل خطیبی گفتم شاید بتوان از ویژگی های وزنی در مقام کلیدی سبک شناختی برای روشن کردنِ صحت یا عدم صحت بعضی انتساب های ادبی بهره جست، و او گفت چنین هنری از عهده عروض پرتفصیلِ سنتی ما برنمی آید! توضیح دادم که عروض جدید و مخصوصاً عروض نجفی (1395)، با گنجاندن قواعد تقطیع ذیل 11 ویژگی، این امکان را به ما می دهد که به سادگی و براساس آن ویژگی ها و برخی فرعیات برآمده از آنها، تفاوت های وزنی بین شعر های گوناگون را بررسی کنیم، و وقتی بیشتر از شیوه کار و برنامه ام برایش سخن گفتم، او علاقمند شد و مرا به انجام پژوهشی در این زمینه تشویق کرد. کار را شروع کردم اما پس از چندی رهایش کردم تا این که خود خطیبی سراغش را گرفت و من گفتم می ترسم زحمت زیادی متقبل شوم بی آن که به نتیجه مشخصی برسم. او در پاسخ گفت حتی همین هم خودش نتیجه مشخصی است، زیرا اولاً تکلیف وزن را در کار بررسی های سبک شناختی و تحولات تاریخی شعر فارسی روشن می کند، و ثانیاً اگر کوچک ترین فایده ای داشته باشد، بابی را می گشاید که شاید مورد توجه قرار گیرد و به تدریج منشاءِ دست آوردهای بیشتری شود. باری حال به یاد او دو باره به این بحث که بارها سراغش را از من گرفته بود پرداختم و امیدوارم که محققان، برای رد یا اثبات ادعاهای تحقیق حاضر، این شیوه را با پیکره های انبوه تر و البته وزن های دیگر بیازمایند، و یقین دارم فواید بسیاری از چنین مطالعاتی در حوزه سبک شناسی شعر فارسی عاید خواهد شد.