فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی آثار گذشتگان موجب به دست آوردن درک بهتری از آن آثار و زبان به کاررفته در آن خواهد شد. تاریخ بلعمی یکی از قدیمی ترین کتاب ها به زبان دری است که تا امروز از دستبرد حوادث مصون مانده است. این کتاب بیشتر در زمینه استفاده های تاریخی کانون توجه بوده است. از این رو ، در این مقاله ، واکاوی زبان نویسنده هدف اصلی قرار گرفته و بدین منظور ، ابتدا به سبک دوره و سپس به سبک بلعمی پرداخته شده است. نتیجه این کار نشان می دهد که نویسنده حتی الامکان سعی در بهره گیری از واژگان فارسی داشته و در ترجمه تا جایی که توانسته تلاش کرده تا ترجمه او تحت تأثیر نحو عربی قرار نگیرد و معیار های زیبایی نثر در آن روزگار را نیز به خوبی رعایت کرده است. همچنین این اثر پژوهشی می تواند مقدمه ای برای سبک شناسی نخستین کتاب های منثور کهن باشد.
ضرورت تصحیح دوبارة دیوان فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از تصحیح دیوان فرخی سیستانیشصت سال می گذرد. تصحیح این دیواندر آن روزگار با امکانات و نسخه های در دسترس، کوششی ستودنی است؛ اما ابیات بسیاری در چاپ دبیرسیاقی وجود دارد که به سبب روش تصحیح و دسترسی نداشتن ایشان به نسخه های بهتر و بیشتر، معنای مناسبی ندارد. نویسندگان این جستار به بیش از هفتاد نسخه از دیواناین شاعر بزرگ دسترسی یافتند؛ از میان آنها ده نسخة مهم تر تهیه شد و سرانجام شش نسخه باارزش برای تصحیح دیوانگزینش شد؛ یک نسخه نیز اساس نسبی قرار گرفت. باتوجه به نسخه های به دست آمده و مقابله نسخه ها، دیوان فرخیدوباره تصحیح شد. در این مقاله که نتیجة تصحیح دوبارة دیواناست، نمونه هایی از نادرستی ها و بدخوانی ها و گزینش و گزارش های نادرست دیوان فرخی سیستانیبیان می شود. هم چنین به نکاتی اشاره می گردد که به خوانندگان کمک می کند به شعر اصیل و حقیقی فرخی دست یابند.
الگوی کنشگر در برخی روایت های کلامی مثنوی معنوی بر اساس نظریه الگوی کنشگر آلژیرداس گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علم روایت شناسی شخصیت ها به عنوان جزئی از ساختار کلّی متن محسوب می شوند که تابع کنش های از پیش تعیین شده اند، بنابراین برای تحلیل شخصیت ابتدا باید الگویی از حوزه کنش آنان به دست آورد. آلژیرداس ژولین گرماس؛ از جمله روایت شناسانی است که به چنین الگویی دست یافته است. گرماس معتقد است، الگوی کنشی که ارائه داده جهان شمول است و با هر روایتی قابلیت انطباق دارد. از طرفی درون مایه روایت می تواند تا حدودی بر ساختار آن تأثیر بگذارد. در این مقاله با نظر به جهان شمول بودن الگوی کنش گرماس و قابل انطباق بودن آن با هر چه روایت محسوب می شود، برخی از روایت های دفتر اول و دوم مثنوی که از درون مایه کلامی برخوردار بودند، برگزیده شد تا نشان داده شود در مواجهه روایت های کلامی با الگوی کنشگر به عنوان بخشی از ساختار چه رخ می دهد و از خلال این رویارویی دریچه ای تازه گشوده شود تا بتوان از این منظر نسبت به برخی روایت های کلامی مثنوی به نگاهی بدیع و متفاوت دست یافت. آن چه به عنوان دستاورد این پژوهش بر آن تأکید می شود، تغییراتی است که در نتیجه درون مایه کلامی روایت ها؛ بخصوص در حوزه کنش بازدارنده و یاری رسان رخ می دهد. کنشگران متناسب با نوع عقیده کلامی گاه نسبت به این تغییرات آگاهی دارند و گاه ناآگاهانه عمل می کنند. هم چنین بر اساس نظریه گرماس و نیز عقیده توحید افعالی جفت متقابل بنیادین در روایت های منتخب انسان و خدا به عنوان دو فاعل مجازی و حقیقی است که مفعول آن ها می تواند نسبت به هم دو حالت همسویی و تضاد داشته باشد.
بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی ساختگرا تقابل های دوتایی را عناصر دلالتمندی می داند که ساختار پنهان متن را تشکیل می دهد و با تحلیل آن ها می توان به تفسیر و تأویل معنا پرداخت. تقابل ها که از دیدگاه زبان شناسی، روان شناسی و مردم شناسی ساختارگرا عامل شناخت و ادراک هستند، در متون فرهنگی اعم از آثار مکتوب ادبی یا هنرهای دیداری و شنیداری بروز و ظهورهای متفاوتی دارند. بررسی انواع تقابل هایی که مؤلف به کار برده است و شیوه پردازش آن ها، نتایج سبک شناختی به دست می دهد؛ چنان که بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا نشان می دهد: 1. همه تقابل های ذهنی و عینی که نوعی تعالی و تنزّل را القا می کنند در جهت تبیین پدیده های مادی و امور معنوی به کار رفته اند. 2. تقابل ها در نقطه ای به وحدت می رسند و هویت تقابلی آن ها مرتفع می شود. 3. سلب ماهیت تقابلی از عناصر دوگانه با شگردهای بیانی و بلاغی صورت می پذیرد که دسته بندی آن ها به توصیفات سبک شناختی اشعار مولانا در مثنوی و کلیات دیوان شمس رهنمون است.
بررسی کهن الگوی مادر مثالی در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رویکرد علمی و کارشناسی به مسائل و پدیده های مختلف جای خود را در معارف و علوم بشری به خوبی گشوده و دیری است که این موج مثبت به حوزه ادبیّات و نقد ادبی نیز کشیده شده است. نقد کهن الگویی یکی از شاخه های فرعی نقد روانشناسی است که به خوبی می تواند معیار و ملاک سنجش و بررسی و تحلیل آثار ادبی باشد. در این پژوهش، ابتدا به اختصار به ویژگیها و چندی و چونی یکی از مهم ترین کهن الگوهای شناخته شده، یعنی «مادر مثالی» پرداخته شده و فرآیند شکل گیری و چگونگی تأثیراتش بر انسان معرفی شده و سپس تأثیرات و نمادهای مختلف این کهن الگو در زبان سهراب سپهری به دست داده شده است.
ویژگی های زبان جامی در نفحات الانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی ویژگی های زبانی جامی در نفحات الانس است و نویسنده کوشیده است تا با تحقیق در نفحات ، کاربرد لغات ، ترکیبات، افعال ، عبارات عربی ، عبارت های فعلی و اشتراک لفظی را جست و جو کند و میزان تاثیر آیات قرآنی و احادیث و اقوال مشایخ و امثال عربی را دراین کتاب بسنجد و برای شناخت بیشتر، ویژگی های دیگری مانند دوگان سازی ، کاربرد خاص کاف تصغیر و جا به جایی افعال و حروف رامتذکر شود و در ضمن از توجه جامی به آداب ورسوم صوفیان و فرهنگ عامه به عنوان یک ویژگی سبکی یاد کند.
بازنگری مبانی علم معانی و نقد برداشت های رایج آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمیختگی و اختلاف سطح علمی در شروح و متون درسی علوم بلاغی و بخصوص علم معانی به دلیل فقدان چهارچوب علمی روشمند و نداشتن تعریف درست و دقیقی از مبانی آن، جایگاه این شاخه علمی را در میان علوم زبانی و ادبی تضعیف کرده و کارآیی های بالقوه آن در ادراک و تحلیل مسایل زبان و ادبیات را پنهان نموده است. این مقاله بر آن است که با تحلیل منطقی تعریف علم معانی و نقد و بررسی برداشت های مختلف از آن و با استفاده از روش شناسی و آموزه های زبان شناسی جدید و تعمق در شیوه های مرسوم ادبی، به برداشتی نو و کاربردی تر از علم معانی برسد. از این رو، پس از نقد برداشتهای سنتی از تعریف علم معانی، به بحث پیرامون مفهوم درست مقتضای حال می پردازد و از این طریق، ابتدا به ارتباط بنیادین صناعات ادبی و علم معانی توجهی تازه دارد و سپس از طریق نمونه های مختلف که برخی از آنها تازگی دارند، چگونگی تناسب سخن با موضوع را در سطوح گوناگون خط، آوا، واژگان و جمله بررسی می کند.
تغییر مقوله در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چنان که می دانیم وندهای اشتقاقی از نظر تاثیری که بر مقوله دستوری واژه پایه (واژه ای که وند به آن افزوده می شود) دارند به دو گروه تقسیم می شوند: مقوله گذران، مقوله ناگذران. مقوله گذران وندی اشتقاقی است که با افزوده شدن به پایه مقوله دستوری آن را تغییر می دهد، مثلا اسم را به صفت تبدیل می کند؛ مانند مثال های زیر: اسم + مند ? صفت: هنرمند، دانشمند، خردمند؛ اسم + ناک ? صفت: خطرناک، طربناک، وحشتناک؛ اسم + گین ? صفت: غمگین، شرمگین، سهمگین. مقوله ناگذران وندی اشتقاقی است که مقوله دستوری پایه را تغییر نمی دهد؛ مانند مثال های زیر: اسم + - گاه: آموزشگاه، درمانگاه، پژوهشگاه اسم + - یت: بشریت، اسلامیت، انسانیت اسم + - دان: آتشدان، قلمدان، گلدان
نیما یوشیج و راینر ماریا ریلکه نمونه ای از تاثیر ادبیات آلمان بر ادبیات معاصر ایران (عنوان عربی: نیما یوشیج وراینر ماریا ریلکه نموذج لتأثیر الأدب الألمانی علی الأدب الإیرانی المعاصر)
حوزههای تخصصی:
قرن ها است که ادبیات کهن فارسی بر ادبیات غرب تاثیر نهاده است و نویسندگان و ادیبان اروپایی و امریکایی با افتخار به این موضوع اشاره کرده اند. کافی است در این زمینه نگاهی کنیم به ترجمه های فیتزجرالد از رباعیات خیام و یا غزلیات مولانا با ترجمه کالمن بارکس که امروزه پرفروش ترین اثر در قلمرو کشورهای انگلیسی زبان است.بدیهی است که این رابطه فرهنگی یکسویه نبوده و در این داد و ستد و تاثیر و تاثر، ادبیات فارسی و به ویژه ادبیات معاصر فارسی از ادبیات غرب تاثیر پذیرفته است. این تاثیرپذیری پیش از انقلاب مشروطه و از راه ترجمه آغاز شد و موج نوخواهی و نوجویی شاعران و نویسندگان ایرانی سبب شد که انواع جدید ادبی به قلمرو ادبیات فارسی راه یابد.هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد آیا ترجمه چند نامه به شاعری جوان اثر راینر ماریا ریلکه به قلم دکتر پرویز ناتل خانلری در سال 1318 تاثیری بر نیما یوشیج در نگارش کتاب حرف های همسایه داشته است. در دستیابی به پاسخ این پرسش بررسی، مقابله ای متن دو کتاب با توجه به شرایط ادبی در ایران و جنبه های نوآورانه در شعر نیما یوشیج انجام خواهد شد.چکیده عربی:أثر الأدب الفارسی القدیم علی الآداب الغربیة منذ القرون وأشار إلی هذا الأمر أدباء أوروبا وأمیرکا فخورین بهذا التأثیر. ولإثبات هذا القول یکفی أن نلقی نظرة علی ترجمات فیتز جیرالد لرباعیات الخیام أو ترجمات کولمان بارکس لغزلیات مولوی حیث تعتبر الترجمتان من أکثر النتاجات رواجا فی الأوساط الأدبیة فی البلدان الناطقة بالإنجلیزیة.ومن الواضخ أن هذه العلاقات الثقافیة بین إیران والغرب لم تکن أحادیة بل کان للأدب الفارسی سیما الأدب المعاصر حظّ من التأثر بالأدب الغربی. بدأ هذا التأثر قبیل ثورة الدستور عن طریق الترجمة حیث أدت رغبة الشعراء والکتاب الإیرانیین فی التیارات الأدبیة الجدیدة إلی دخول أنواع أدبیة جدیدة فی حوزة الأدب الفارسی.یهدف هذا المقال أن یدرس تأثیر ترجمة (رسائل إلی شاعر شاب) لراینر ماریا ریلکه بقلم برویز ناتل خانلری عام 1318ش علی الشاعر الإیرانی المعاصر نیما یوشیج فی تألیف کتابه (أحادیث الجار). وللوصول إلی الجواب یدرس هذا المقال دراسة مقارنة بین نصّ الکتابین بالنظر إلی الظروف الأدبیة فی إیران والجوانب الإبداعیة فی أشعار نیما یوشیج.
بلاغت مخاطب و گفتگوی با متن
حوزههای تخصصی:
هر سخن گفتنی به شرط حضور سه عامل اصلیِ متکلم، مخاطب، پیام ایجاد می شود و ادامه پیدا می کند. در گذشته ارتباط متکلم و مخاطب به سبب محدودیت باسوادان و عدم امکان تکثیر متن، شنیداری بود. در دوران معاصر به سبب افزونی باسوادان و امکان تکثیر اثر، این ارتباط نوشتاری شده است. نویسنده، متن را در غیاب خوانندگانی که از اطلاعات و احوال آنان آگاهی ندارد، تولید می کند و خواننده در غیاب نویسنده و غالباً بدون اطلاعات از دانش و احوال او اثر را مطالعه می کند. اگر هر ارتباطی را نوعی از گفتگو تلقی کنیم، گفتگوی نویسنده با خواننده هنگام تولید متن در غیاب خواننده، و گفتگوی خواننده با متن در غیاب نویسنده صورت می گیرد. با توجه به چهار عامل مؤثر در ایجادِ بافت موقعیتِ تولید متن و مطالعه متن، و تغییر عمیق نگاه انسان به جهان، و تبدیل ارتباط شنیداری به نوشتاری در حوزه ادبیات که امکان تأملِ خواننده را برای درک متن فراهم می آورد، ضوابط و شگردهای زیبایی شناختیِ پذیرفته در ادبیات نیز دگرگونی عمیق می پذیرد و از جمله بلاغت که صفت متکلم و کلام محسوب می شد، صفت مخاطب و تأویلِ مخاطب از اثر می شود؛ زیرا در چنین وضعیتی، متن از اختیار نویسنده خارج می شود و در اختیار خواننده قرار می گیرد. این مقاله با توجه به انواع شعر در دوران کلاسیک، تأثیر نوع مخاطبان بر کلام و متکلم، رابطه صورت و معنا در انواع شعر کلاسیک، و نیز تأثیر ارتباط نوشتاری و تولید اثر در غیاب خواننده، و تغییر بافتِ موقعیت در نتیجه تغییرِ وضعِ عواملِ مؤثر در تشکیل بافت، به پیش می رود و آن گاه با تفسیر و تأویل شعری از نیما به عنوان شاهدی بر مدعا، چگونگی انتقال بلاغت از متکلم - نویسنده به مخاطب- خواننده در نتیجه استقرارِ وضعِ جدیدِ ارتباطی، میان نویسنده و خواننده به اثبات می رسد.
تحلیل درونمایه های « سووشون » از نظر مکتبهای ادبی و گفتمان های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
در این جستار رمان های سیمین دانشور، به ویژه سووشون که پرفروشترین رمان فارسی است، تجزیه و تحلیل شده است . زاویه ورود مقاله حاضر، تحلیل این اثر از نظر مکتب های ادبی است . اما از آنجا که آثار ادبی فارسی چندان با مبانی و ویژگی های مکاتب ادبی غربی انطباق ندارند، کوشش شده است نوآوری ها و وجوه ممیزه آثار دانشور بازشناسی شود .همچنین، از زاویه نگاه گفتمان های اجتماعی نیز درونمایه های آثار وی تحلیل شده و دیدگاه های نویسنده در مصاحبه ها و گفتگوهای سال های اخیر مورد توجه قرا ر گرفته است . به نظر می رسد راز اقبال عمومی خوانندگان نسبت به آثار دانشور در این است که او با اتکا بر توانایی ممتاز ادبی، دانش زیبایی شناسی، فراست در اندیشه ورزی و صداقت در آفرینش ادبی، آثاری ممتاز آفریده و ضمن بهره گیری از میراث های اسطوره ای و گنجینه های عناصر فرهنگی اسلامی ایرانی، از قدرت بازآفرینی هنری و ادبی خوبی نیز برخوردار بوده است . ظریف تر آنکه او در کنار درگیری با چالش های اجتماعی و سیاسی، در بیان حقایق مربوط به مصالح ملی و انسانی، برنامه های استعماری و اشغالگری پنهان و آشکار به نحوی جامع، ابتکاری و نوآورانه گفتمان های روزگار، صداقت تمام داشته و توانسته است ادبیات داستانی معاصر را با جنبه های بومی آشتی دهد . در حالی که تا زمان او این گفتمان ها عمدتاً تقلیدی از مسلک های وارداتی مادی و مارکسیستی بود و یا از ناحیه ادبیات پوچگرای ناشی از سرگردانی مدرنیسم، به ادبیات معاصر داستانی فارسی راه پیدا کرده بود . بنابراین، راه نوینی که دانشور گشوده است، مبتنی بر گفتمان مقاومت با تکیه بر مبانی و میراثهای اسطوره ای ایرانی و اسلامی است.
بحث در تشبیه تمثیل و کارکرد آن در غزل صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی غزل های صائب تبریزی از لحاظ کاربرد انواع تشبیه تمثیل و کارکردهای آن پرداخته است. تشبیه تمثیل از گونه های خاص تشبیه است. در یک طبقه بندی ساده می توان آن را به سه نوع گسترده، نیمه فشرده و فشرده (اسلوب معادله) تقسیم کرد. در شعر صائب تبریزی، دو گونه اخیر کاربرد فراوان دارد. به همین دلیل، صائب را شاعر تمثیل نام داده اند. در این مقاله، با در نظر گرفتن ساختار بلاغی ابیاتی که تشبیه تمثیلی دارند، نوع جملات آنها از نظر خبری یا انشایی بودن بررسی شده است. بر اساس یافته های این پژوهش، نوع سوم، یعنی تشبیه تمثیل فشرده با ساختار خبری، فراوان ترین و با ساختار استفهامی بلیغ ترین نمونه های تشبیه تمثیل در شعر صائب است. غیر از این، موارد دیگری در ارتباط مستقیم تشبیه تمثیل با تصویر و استدلال هنری در شعر صائب وجود دارد که در متن مقاله به آنها توجه شده است.
ابهام زدایی از نقد نوپای تاریخ گرایی نو در ایران با نگاهی به پژوهشهای انجام شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ گرایی نو به عنوان رویکردی که به ادبیات و تاریخ از منظری نو نگریسته و به رابطه متقابل تاریخ و ادبیات توجّه می کند تاکنون مورد استقبال گسترده ای قرار گرفته است، هرچند این استقبال با ابهامات و گاه کج فهمی هایی نسبت به اصول این رویکرد نیز همراه بوده است. از زمان پیدایش این رویکرد در دهه هشتاد میلادی تا به امروز برداشت های گوناگون و گاه متناقضی از این رویکرد عرضه شده و به نوعی می توان گفت هرکسی از ظنّ خود یار این رویکرد شده است. بخشی از این برداشت های متناقض به ماهیّت چارچوب گریز این رویکرد و خلاصه نشدن آن در قالب یک روش و اسلوب علمی مشخّص برمی گردد. مشکلات یاد شده که از ماهیّت این رویکرد ناشی می شود به علاوه کمبود منابع نظری فارسی، شناخت درست این رویکرد را در کشور ما با دشواری دو چندانی روبه رو ساخته است. با وجود گذشت سه دهه از پیدایش این رویکرد، تنها چند سال است که در ایران شاهد پژوهش های جدّی در این حوزه هستیم. نگاهی به این پژوهش ها، که غالباً کاربردی هستند، ضعف هایی جدّی را آشکار می سازد که از عدم درک صحیح رویکرد ناشی شده است. نوشتار پیش رو ضمن بررسی این ضعف ها، به ارائه راهکارهایی در جهت شناخت دقیق تر این رویکرد می پردازد.
بیت پایانی؛ خوش فرجامی شعر
حوزههای تخصصی:
تحلیل عناصر داستانی در قصه های مقالات شمس تبریزی
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های شناخت و بررسی ابعاد هنری آثار ادبی پیشینیان، وارد شدن به دنیای حکایت ها و قصه های به کار رفته در آنهاست. کتاب تعلیمی ـ عرفانی مقالات شمس تبریزی از آثاری است که در آن آموزه های عرفانی و اخلاقی با کمک گرفتن از حکایات و قصه ها بیان و تشریح شده است. در این مقاله که فشرده ای از دستاوردهای یک پژوهش است با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، قواعد حاکم بر قصه ها و حکایاتی که در مقالات شمس آمده است، بررسی و توضیح داده می شود که شمس تبریزی ـ آگاهانه یا ناخودآگاه ـ تا چه حد به عناصر داستانی که در ادبیات داستانی معاصر مطرح می شود، پایبند بوده است. از این رو، مهم ترین عناصر داستانی مانند روایت، زاویه دید، گفت و گو، شخصیت، لحن، درونمایه و صحنه در بررسی حکایات شمس تبریزی طرح و به مباحث مرتبط با آنها در تحلیل قصه ها توجه می شود.
تحلیل کهن الگویی داستان رستم و اسفندیار
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد و بررسی آثار ادبی، نقد کهن الگویی یا اسطوره شناختی است که آن خود یکی از متفرعات نقد روان شناسی ژرفانگر به شمار می آید. این نوع رویکرد که بر پایة اندیشة روان پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ تکوین یافته، به بررسی و تحلیل عناصر ساختاری اسطوره که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، می پردازد. در نظر یونگ این عناصر نوعی تجربة همگانی است که به گونه ای در همة نسل ها تکرار می شود، و از راه قرار گرفتن در ناخودآگاه جمعی وارد سازمان روانی فرد می شود. کهنالگوهای یونگ در هر یک از داستانهای شاهنامه قابل بررسی است. در پژوهش حاضر برآنیم تا داستان رستم و اسفندیار را به عنوان پیکرة دادههای پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار دهیم. در این تحقیق نشان می دهیم که لازمه خودیابی و یکپارچگی شخصیت این است که فرد مراحل دشوار سفر را بگذراند، سختی ها را تحمل کند، و بیاموزد که به راستی روزی بر چالش های جدی جهان حتی به همان شکل مبالغه آمیزی که تصویر ترس های اوست چیره خواهد شد و همین امر موجب غنای شخصیت او می گردد. این داستان هشدار می دهد که اگر کسی نتواند خود را به فردی مسئول در عالی ترین سطح بدل سازد، باید در انتظار پیامدهای مخرب و ویرانگری باشد. برآیند نهایی پژوهش آن است که هر یک از کهنالگوهای یادشده، تجلیات متعدد روان واحدی تلقی میگردند.
تحلیل ساختار روایتی داستان بهرام و گل اندام برپایة نظریّة گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی به عنوان بزرگترین ارمغان ساختارگرایی، یکی از مهم ترین حوزه های نظریّة ادبی مدرن محسوب می شود. در قرن بیستم میلادی، ساختارگرایان به پیروی از پراپ، در صدد ارائة الگوی کلّی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، آ.ژ.گریماس، مشهورترین نظریّه پرداز روایت، از دامنة محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائة الگوی کنشی و زنجیره های روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلّی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را به گونه ای طرّاحی کرد که با تمام روایت ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش سعی بر آن است تا ساختار روایتی داستان «بهرام و گل اندام»، به عنوان نمونه ای از منظومه های غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریّة گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیّت ها بر اساس تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی و همچنین الگوی کنشی روایت تحلیل و بررسی شود. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومة غنایی بهرام و گل اندام تقریباً مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصّی برخوردار و از دو منظر (تقابل های دوگانه و قاعده های نحوی) قابل بررسی است و از لحاظ کنشی، شامل دو الگوی کنشی مجزّا با کنشگران متمایزی است که در دیگر روایت ها کمتر مشاهده می شود.
بررسی و تحلیل تشبیهات و استعارات تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، برجسته ترین اثر تاریخی عهد مغول است. بسیاری از مورّخان قرن هفتم و حتی تاریخ نویسان امروزی در سراسر جهان در نوشتن آثارشان به این کتاب نظر خاصی داشته اند. جوینی با کلام نافذ خویش، تصاویری دقیق و ناب از سه دوره تاریخی مغول، خوارزمشاهیان و اسماعیلیان ارائه داده است. جوینی برای شرح و بسط احوال اجتماعی و واقعیّات تاریخی گذشته بر مردم ایران علاوه بر بیان صریح و جامع حقایق تاریخی به تکرار این مطالب به وسیله ابداع تصاویری روشن پرداخته است تا این گونه بتواند بسان نقاشی زبردست رنج و مصیبت های رفته بر ایرانیان را در ذهن خواننده ترسیم کند. در حقیقت او به کمال رسالت خویش نایل آمده است. در مقاله حاضر با استخراج تشبیهات و استعارات جلد نخست تاریخ جهانگشای جوینی، به دسته بندی آنها از نظر اختلاف مشبّهٌ به و وجه شبه پرداخته شده و سپس به دلایل انتخاب واژگان و ترکیبات ذکر شده در خلق تشبیهات و استعارات اشاره گردیده است.
بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«اقتباس ادبی» شیوه ای امروزی است برای بازآفرینی رمان، داستان، رویدادهای برجسته کتابهای تاریخی و حماسه های منظوم و منثور در حوزه تئاتر و به ویژه سینما. ادبیات فارسی سرشار از رویدادهای دراماتیک است. روایتهای کمنظیری در شاهنامه، خمسه نظامی، مثنوی معنوی، تاریخ بیهقی و... وجود دارد که قابلیتهای نمایشی را برای «اقتباس ادبی» در خود دارند. می توان با بهره گیری از ظرفیتها و اقبال عمومی نسبت به «هنرهای نو» گوشه هایی از توانمندیهای ادب فارسی را به مخاطبان امروز نشان داد. در این مقاله به بررسی قابلیتهای نمایشی داستان حسنک وزیر پرداخته شده است و ساختار قصه براساس مهم ترین عوامل یک اثر دراماتیک، بررسی و جنبههای هنری آن از منظر درام و ساختمان نمایش روشن شده است.