مطالب مرتبط با کلیدواژه

منظومة غنایی


۱.

تطبیق و تحلیل منظومة تسبیح کربلا با روایت تاریخی ابن قتیبه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن قتیبه امام حسین (ع) یزید زکی مشهدی منظومة غنایی مثنوی تسبیح کربلا ارینب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۴ تعداد دانلود : ۷۲۴
داستان های عاشقانه به عنوان مهم ترین بخش متون غنایی، سهم قابل توجّه از گسترة زبان وادب فارسی را به خود اختصاص داده اند. مطالعات انجام شده در حوزة ادب غنایی نشان می دهد که سابقة این داستان ها به آغاز شعر فارسی و آثاری چون آفرین نامة بوشکور بلخی، ورقه و گلشاه عیّوقی و وامق و عذرای عنصری، بازمی گردد. کسب آگاهی در زمینة متون غنایی، عشّاق ادب فارسی و آشنایی با صاحبان این آثار چندان دشوار نمی نماید؛ زیرا در این زمینه فراوان قلم فرسایی هایی شده است. در این میان، متون غنایی با رویکرد مذهبی و اعتقادی محدودیّت خاصّی دارند1. تا جایی که در مقابل تعداد فراوان «لیلی ومجنون»ها، «خسرو و شیرین»ها، «وامق و عذرا»ها و «ِنل و دمَن»ها2و صدها منظومة عاشقانة دیگر با جنبه های صرفاً غنایی، تعداد معدودی «سلیمان و بلقیس» و «یوسف و زلیخا»3پدید آمده است. امّا در پژوهش حاضر سخن از یک متن غنایی متعلّق به اواخر دورة صفویه است که باید آن را در نوع خود یگانه و از بسیاری جهات ممتاز دانست. نمونة نادری از تلاقی مذهب و آثار غنایی، داستانی عاشقانه با مضمونی کاملاً مذهبی و رعایت جانب حرمت امام حسین (ع). نگارنده در پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن تطبیق و تحلیل ابعاد مختلف داستان عاشقانة ارینب در «منظومة تسبیح کربلا» متعلّق به «زکی مشهدی» با روایت تاریخی «ابن قتیبه دینوری»، به بررسی وجوه غنایی آن بپردازد.
۲.

تحلیل ساختار روایتی داستان بهرام و گل اندام برپایة نظریّة گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی ساختار طرح گریماس الگوی کنشی منظومة غنایی بهرام و گل اندام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۱۷۱
روایت شناسی به عنوان بزرگترین ارمغان ساختارگرایی، یکی از مهم ترین حوزه های نظریّة ادبی مدرن محسوب می شود. در قرن بیستم میلادی، ساختارگرایان به پیروی از پراپ، در صدد ارائة الگوی کلّی در ساخت انواع روایت برآمدند. در همین زمینه، آ.ژ.گریماس، مشهورترین نظریّه پرداز روایت، از دامنة محدود مطالعات پراپ فراتر رفت و با ارائة الگوی کنشی و زنجیره های روایتی خود، تلاش کرد تا به دستور کلّی زبان روایت دست یابد و هر روایت را با ساختار روایی خاص تجزیه و تحلیل کند. او الگوی کنشی خود را به گونه ای طرّاحی کرد که با تمام روایت ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس، در این پژوهش سعی بر آن است تا ساختار روایتی داستان «بهرام و گل اندام»، به عنوان نمونه ای از منظومه های غنایی عاشقانه، بر مبنای نظریّة گریماس مورد مطالعه قرار گیرد و ساختار طرح اصلی روایت با تغییر وضعیّت ها بر اساس تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی و همچنین الگوی کنشی روایت تحلیل و بررسی شود. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت منظومة غنایی بهرام و گل اندام تقریباً مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان از ساختار و انسجام روایی خاصّی برخوردار و از دو منظر (تقابل های دوگانه و قاعده های نحوی) قابل بررسی است و از لحاظ کنشی، شامل دو الگوی کنشی مجزّا با کنشگران متمایزی است که در دیگر روایت ها کمتر مشاهده می شود.