فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
163 - 188
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از مهم ترین عناوین شعر فارسی است و در ساحت ادبیات از ماهیت و انواع و موضوعات پیرامونی آن سخن رفته و مضامین عالی و تعابیر زیبایی را به وجود آورده است. مولانا جلال الدین مولوی ، شاعر و عارف قرن هفتم هجری، از جمله شاعران و عرفای بنامی است که تصاویر زیبا و متفاوتی از مسأله عشق در آثار خود به نمایش گذاشته است. این مقاله از طریق کتابخانه ای و اسنادی و روش توصیفی- تحلیلی، این موضوع را مورد واکاوی قرار داده است. داده ها حاکی از آن است که جایگاه عشق در اشعار او بسی والاست و از اقسام زمینی و فرازمینی بحث شده. او عشق زمینی را سایه یا واسطه عشق ملکوتی می داند. از نظر مولوی عشق در همه هستی سریان دارد. وی به دنبال بزرگانی همچون سنایی و عطار و نظامی زوایای کم تر کاویده ای از موضوع عشق را در برابر دیدگان افراد قرار داده. طرح این مسأله عاشقانه که شاعر باید با قهر و لطف معشوق مدارا نماید و اندوهبار نگردد از ویژگی های اوست.
دراسه الزمن الروائی فی روایه "حبّی الأوّل" لسحر خلیفه اعتماداً علی نظریه جیرار جنیت البنیویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
137 - 157
حوزههای تخصصی:
یُعتبَر الزمن من العناصر البنیویه التی تحدث الروایه أساساً علیها. وکان الزمن یتشکل على علاقه منطقیه سببیه فی الروایات الکلاسیکیه، ولطالما استفاد الکتّاب منه لتحقیق أغراضهم فی الکتابه، لکنّه ومن خلال الحرکه والتغییر على أرض الواقع، جعلهم یسعون وراء أشکال زمنیه أخرى تفیدهم فی تبیین الخیال والرؤى. وهذا ما یسبب الحرف عن المسیر المتتابع للزمان فی الروایات المعاصره، نتیجهً للمفارقه بین زمن السرد وزمن حدوث القصه وباستخدام تقنیه التسلسل الزمنی وإیقاعه. وسحر خلیفه، الروائیه التی تشکل القضیه الفلسطینیه محوراً مرکزیاً فی روایاتها تعید قراءه التاریخ الفلسطینی وأحداثه، لعرضه على الجیل الجدید من مواطنیها عبر قصه حب فی روایتها "حبّی الأوّل". وقد تناولت هذه الدراسه الزمن فی الروایه المذکوره معتمده آراء "جیرار جنیت" حول الزمن الروائی، التی عرضها فی کتابه "خطاب الحکایه" من خلال تبیین المفارقات بین زمن القصه وزمن الحکایه، وعلى منهج وصفی تحلیلی. وقد استثنت الدراسه التواتر، فوصلت إلى أنّ المفارقات الزمنیه تسود على الروایه بسبب التداخل بین الحاضر والماضی فی نظام تشظظی للبنیه الزمنیه فیرى القارئ نفسه فی تردد بین هذین البعدین من الزمن. وقد أسست خلیفه لهذه البنیه الزمنیه باستخدامها تقنیات متنوعه لتسریع السرد أو إبطائه والحرکه المستمره بین الحاضر والماضی دعماً للأغراض السردیه. ومن هذه التقنیات؛ تیار الوعی والحوارات الداخلیه والاسترجاعات والاستباقات والخلاصه والحذف، مما یجعل الزمن الروائی یطول فی بعض المشاهد ویقصر فی أخرى.
بررسی تطبیقی نوحه عاشورایی در میناب و مسقط(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
94 - 123
حوزههای تخصصی:
نوحه در میناب و مسقط، در حاشیه خلیج فارس و دریای عمان با یکدیگر متفاوت می باشد. چنین پیداست که اشعار عاشورایی در «میناب» با «مسقط» از جنبه های گوناگونی از جمله «ادبیات» (زبان، گویش، لهجه) تفاوت بسزایی دارد. در میناب، اکثر مردم به زبان فارسی صحبت می کنند. بنابراین؛ اکثر اشعار این منطقه، به زبان فارسی می باشد که گاهی با لهجه مینابی مطرح می شود.تنوع زیادی در نوحه های مینابی از نظر وزن وجود دارد. اشعار عاشورایی میناب در قالب های مثنوی، مستزاد،ترجیع بند، قصیده،غزل، بحر طویل و ... سروده شده اند که همین امر سبب تنوع مضامین و اوزان می شود.در مسقط، زبان رایج، عربی است. بنابراین نوحه های این منطقه به زبان عربی می باشد. مذهب غالب در مسقط، سنی می باشد. بنابراین؛ این مراسمات هم در سفارت ایران برگزار می شود که شیعیان این منطقه می توانند از آن استفاده کنند. در پایان این نتیجه حاصل می شود که اگرچه نوحه در میناب با نوحه در مسقط از نظر زبان متفاوت است اما وجوه اشتراکی مانند استفاده از آرایه های ادبی، مضمون و ... دارد. ضرورت انجام این تحقیق با توجه به جایگاه و اهمیت مراسم عاشورا در بین مسلمانان مشخص می شود.
عاملیت نوجوان، عیارسنجی در داستان گزارش مرد لوبیایی از مهدی رجبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویا یدالهی شاه راه * چکیده نگارنده در این مقاله، ابتدا دیدگاه های نظریه پردازان و منتقدان مطرح حوزه ی داستان نوجوان را درباره ی مسئله ی عاملیت نوجوان در این داستان ها مطرح کرده است؛ سپس این مسئله را به طور خاص، در قالب دوگانه هایی مفهومی از منظر دو نظریه پرداز ادبیات نوجوان، روبرتا سیلینگر-ترایتس و کارن کوتس، تبیین و صورت بندی کرده است. در مرحله ی بعد، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی فیلیپ می رینگ و با تکنیک روندهای موازی، در یک نمونه داستان نوجوان ایرانی ( گزارش مرد لوبیایی از مهدی رجبی)، این دوگانه های مفهومی را برای تحلیل وضعیت عاملیت شخصیت داستانی نوجوان به کار برده است. تحلیل ها نشان داد سوژه ی نوجوان در این رمان، از نظر عاملیت، در طیف میان سوژه ی مستقل رمانتیک و سوژه ی برساخته و نسبتاً مقهور پست مدرن واقع است، اما در بخش پایانی داستان، انتخاب اصلی او متمایل به اندیشه ی رمانتیک است و متضمن اندیشه و عمل آگاهانه در برابر مواضع ایدئولوژیک دیگر و نفی اهمیت آن هاست. با این وصف می توان گفت عاملیت سوژه ی این داستان بیش تر بر اساس اندیشه ی رمانتیک تصویر شده و بر استقلال سوژه تأکید دارد، اما باتوجه به تعلیق وضعیت سوژه در پایان داستان و طرح امکاناتی چون جنون یا مرگ سوژه، بر اهمیت نهادهای قدرت و نیز بر اهمیت مرگ به منزله ی امری زیستی و گریزناپذیر تأکید می شود. از سوی دیگر، پایان بندی داستان با تکیه بر اندیشه ی کنار هم بودن و برتری دادن آن بر سایر اندیشه های جایگزین، بر شکل گیری نوعی هویت زایا دلالت دارد که البته مستلزم گسست از سایر بخش های اجتماع و نادیده گرفتن آن هاست.
واکاوی ترجمه صوت واژه ها از فارسی به عربی (بررسی موردی، ترجمه رمان درازنای شب از جمال میرصادقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند میان زبان فارسی و عربی دیرزمانی است که برقرار شده و تعامل و تداخل فرهنگ ها به اوج خود رسیده است. ابزار ترجمه یکی از اسباب بده و بستان این تعاملات فرهنگی و هدف اصلی این بوده که چگونه یک پیام با کمترین خدشه از یک زبان مبدأ به زبان مقصد انتقال یابد. در واژگان پیام رسان زبان مبدأ، صوت واژه ها حامل هایی هستند که احساسات عاطفی یا غیرعاطفی را با خود حمل می کنند. احساسات عاطفی همچون احساس شادی، اندوه، درد، حسرت و غیرعاطفی مانند آواهای تقلیدی. در این مقاله به بررسی صوت واژه ها در ترجمه رمان درازنای شب که مشتمل بر تعداد قابل توجهی از آن ها است، پرداخته شده است. تجزیه آحادی ترجمه و مقایسه آن با واژه فارسی یکی از روش های مطابقت میان آن هاست و از این طریق میزان تطابق دو واژه فارسی و عربی بررسی شده است. از جمله رهاورد این پژوهش آن است که مترجم در بیشتر موارد، ترجمه صحیحی از صوت واژه ها ارائه داده و توانسته است دلالت های آن ها را با توجه به بافت و سیاقی که داشته اند به طور کامل به زبان مقصد انتقال دهد؛ هر چند تا اندازه ای موفق بوده، اما در برخی مواقع هم راه را به خطا رفته و در انتقال ترجمه صحیح وامانده است.
تمثیل الخلاص فی أشعار میخائیل نعیمه وأحمد شاملو فی ضوء نظریه "لیوتار"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
113 - 138
حوزههای تخصصی:
ازدادت أهمیه مسأله الخلاص فی العصر الحاضر مع ظهور نهضه التنویر والتطوّر العلمی الحدیث، حتی ظهر جان فرونسوا لیوتار، فیلسوف ما بعد الحداثه والذی اعتُبِرت سردیات الخلاص عنده من أهمّ الحکایات وهذا وفقاً لنظریته فی السردیات الثلاث: السردیه التاریخیه (المارکسیه)، والسردیه الدینیه المسیحیه، وسردیه التطوّر العقلی وقد ترک میخائیل نعیمه وأحمد شاملو عدیدا من الآثار التی تتناول قضیه تحرّر الانسان من وجهه نظر أنثروبیولوجیه فلسفیه سیاسیه واجتماعیه لکن غرض الباحثین فی هذا المقال، یتجلّی فی العثور علی تمثیل السردیات الثلاث فی ضوء نظریه (لیوتار) فی أعمال میخائیل نعیمه (1889م)، (همس الجفون) والأعمال الشعریه لأحمد شاملو (1925م)، (المجلّد الأول من مجموعته الشعریه)؛ بمنهج وصفی- تحلیلی وبمقارنه أعمالهما وفقاً للمدرسه الأمریکیه وکشف المفاهیم التحرّریه لهذه السردیات فی أعمالهما علی أساس تجربتهما الشخصیه و ضروره هذا الأمر هی کشف المفاهیم والطرق الجدیده للوصول إلی الحریّه والنظره الجدیده إلی الحیاه وتشیر النتائج المستخلصه من هذه الدراسه إلی أنّ السردیات الثلاث واضحه فی أعمال هذین الأدیبین ونشاهد ظاهره التطوّر وغایتها فی المضمون الإیدئولوجی لسردیات الخلاص الثلاث و تتمثّل هذه السردیات فی أعمال نعیمه علی أساس بناء خطابی (متصوّف) وتجربته وهو التحرّر المعنوی وفی أعمال شاملو علی أساس خطاب ملحمی وتجربته وهو التحرّر الاجتماعی بدایه ثمّ تتمثّل غایه هذه السردیات فی أعمالهما وفقاً لنظریه "ما بعد الحداثه" و هی المعنویه والأدبیّه والأخلاقیه.
انقلاب 1953 فی إیران وتفکّک خطاب الاستشراق فی روایه "سباق المسافات الطویله"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
9 - 36
حوزههای تخصصی:
تتمحور روایه سباق المسافات الطویله لعبد الرحمن منیف حول عمیل بریطانی تمّ إیفاده إلى إیران بغیه إفشال مشروع تأمیم صناعه النفط، وإسقاط حکومه الدکتور محمّد مصدق، والحفاظ على المصالح الاستعماریه البریطانیه فی إیران. تعدّ الروایه منعطفاً فی الأعمال السردیه لعبد الرحمن منیف، سواءً من حیث محوریه شخصیه المستعمِر أو فی جانب محاکاه النصوص الاستشراقیه. على هذا، سعت هذه الدراسه إلى تحلیل دلالات وتمظهرات تفکّک الخطاب الاستشراقی فی الروایه بالترکیز على تاریخ إیران فی خضمّ انقلاب 19 أغسطس 1953 ضدّ حکومه الدکتور مصدّق. إنّ المادّتین التاریخ والاستشراق یشکّلان المکوّنَین النظریین لهذه الدراسه؛ ففی ماده التاریخ، رسم الکاتب صورهً جدیدهً لعملیه تحول الاستعمار التقلیدی وظهور الاستعمار الجدید موظّفاً أحداث وشخصیات انقلاب 1953 فی إیران. أما فی مادّه الاستشراق، فقد قدّمت الروایه، عبر السیاق التناصی ومحاکاه النصوص الاستشراقیه من منظور "أنا المستعمِر" و"الآخر المستعمَر"، ملامح تفکّک أسس الاستشراق فی فتره ما بعد الاستعمار حیث تبحث الشعوب الشرقیه عن الهویه المستقله مطالبه ببناء علاقه یسودها الاحترام المتقابل.
بررسی تطبیقی آرای مولوی و ابن عربی در باب احوال مشاهده و یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مشاهده و یقین» از احوال عرفانی است. عارفان، شهودِ تجلی ذات را مشاهده، و طمأنینه دل بر حقیقت اشیاء را، بدون هیچ شک و ظنی، یقین می نامند. نگارندگان در این پژوهش، به بررسی نوعِ تلقی ابن عربی و مولانا از احوال عرفانیِ مشاهده و یقین پرداخته اند؛ نیز اندیشه ها، باورها و تجربه های مشترک و متفاوتِ این دو اندیشمندِ حوزه تصوف و عرفان اسلامی را در این باب بازنموده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، مبتنی بر تبیین وجوه اشتراک و اختلاف ساختاری و کلی است. براساس یافته های پژوهش، ابن عربی و مولوی مشاهده را در ارتباط با تجلّی به کار می برند و بر آن اند که منظور از مشاهده، مشاهده تجلّیات حق است، نه خود حق؛ ولی ابن عربی بحثی متفاوت از مکاشفه نیز ارائه می دهد و عقیده دارد مکاشفه از مشاهده بالاتر است. مولوی در توصیف مراتب اول و دوم یقین، دو وجهِ دانش و بینش را مطرح می کند. هر دو اندیشمند بر آن اند که یقین چیزی است که انسان در آن بر بصیرت و بینش باشد و حق الیقین زمانی پدید می آید که خداوند، عارف را در نفس الأمر و واقعِ حکمی واجب بر او و یا در خطاب به خود قرار دهد. ابن عربی می کوشد در تبیین یقین شناسی، خارج از دایره شریعت قدم برندارد؛ به همین علت است که یقین در نظر او ارزشی دینی و عرفانی دارد که شرط دستیابی به آن در گرو عبادت است.
تحلیل روایت شناسانه خداوند در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
239 - 268
حوزههای تخصصی:
اگرچه پژوهشگران در تحقیقات خود، موضوع خداوند را از دیدگاه های گوناگون کلامی، عرفانی و مذهبی با تأکید بر بخش غیرروایی یا غیرداستانی در مثنوی بررسی کرده اند، اما همچنان این موضوع در قصه های آن پوشیده مانده است. هدف از این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی، آن است تا کنش های خداوند را در 57 قصه با توجه به نوع ظهور و اثرگذاری طبقه بندی کند. به همین منظور نگارندگان با تمرکز بر بخش روایی قصه ها، به بررسی موضوع پرداخته اند. در واقع، قصه های مثنوی هم پای دلالت های آکنده از نکته های دقیق عرفانی، توانسته مخاطبان را به حیات روحانی و معنوی بکشاند، و از این طریق آن ها را متوجه حضور مطلق خداوند در زندگی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که خداوند به عنوان عنصری پیش برنده در روایت های مثنوی گاه از طریق مشیّت، قضا، الهام و وحی و یا به طور مستقیم، به عنوان شخصیّت کلیدی و گاه به شکل هاتف در ساحت نمادین و تمثیلی، حضوری چشمگیر داشته و مولوی با نمایش چنین کنش هایی بر آن بوده است تا خوانندگان را به نوعی از شناخت برساند.
مقایسه تطبیقی معنای رنج در اندیشه ویکتور فرانکل و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
62 - 93
حوزههای تخصصی:
مفهوم رنج با زندگی بشری درآمیخته و جزءجدایی ناپذیر جهان مادی است. هر انسانی به نوعی طعم تلخ درد و رنجی را که سرنوشت برایش مقدر کرده می چشد. شناخت چیستی رنج و معنایش در اندیشه ویکتور فرانکل، بنیان گذار نظریه معنادرمانی، و مولانا، عارف قرن هفتم، محور این پژوهش است. دکتر فرانکل با تحمل رنج هایش در اردوگاه های کار اجباری نازی ها، نگرش معنادار به رنج را یکی از مبانی اساسی معنادرمانی قرار داد. او یکی از راه های معنا بخشیدن به زندگی را درک معنای رنج های گریزناپذیر می شمارد و بر این باور است که ارزش های نگرشی پذیرش و تحمل مصائب را آسان می کند. مولانا نیز عارفی است که بر ساحت روان شناسانه وجود انسان واقف است. در زندگی با رنج های بسیاری روبرو بوده و با جهان بینی وجودی و فلسفی، معانی رنج و غم مقدر را بیان می کند. به باور او هستی آمیخته با رنج های اجتناب ناپذیر است، اما با نگاهی دقیق می توان معنای باطنی رنج ها را دریافت. اگر آدمی به درک این معنا برسد، رنج ها را می پذیرد و بی تابی نمی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند توسعاً نگاهی یکسان به رنج دارند و محنت های انسان را دربردارنده مفاهیم و معانی می دانند، اما در آثار مولانا مؤلفه های رنجِ معنادار بیشتر است و برای معانی رنج تمثیل های متعددی بیان شده است.
کتم کرامات؛ علل و مبنای کتم کرامت ازسوی اولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از متون بسیار صوفیان می توان فهمید کتم کرامات یک سیره مستمر عرفانی بوده است. اصل در کرامت بر کتم است؛ مگر آنکه اراده خداوند بر اظهار آن تعلق گیرد. کتم در کرامات، در مقایسه با تحدّی و اظهار در معجزات، پژوهشگر را به سوی مبنایی عرفانی سوق می دهد که کرامات را از معجزات و نیز دیگر خوارق عادات متمایز می کند. در این پژوهش برای رسیدن به این هدف، نخست علل کتم کرامات و آنگاه دو رویکرد متفاوت اولیا به کراماتشان بررسی می شود. در کرامات به جای شاخصه «تحدّی» و «اظهار»، دو شاخصه «کتم» و «طلب» مطرحشده که به ظاهر متعارض است. سالک باید هم طالب کرامات باشد و هم نسبت به آن بی توجه و کتوم (رازنگهدار) باشد. تفاوت این دو حکم را باید در تفاوت انواع کرامات حسّی و معنوی و نیز انواع سالک جست. دستاورد این پژوهشْ مبنایی عرفانی در کتم کرامات است که باید آن را حتی در تعریف کرامات نیز دخیل دانست. این رویکرد واقع نمایانه به کرامات اولیا بسیار به باورپذیری این پدیده های بحث برانگیز یاری رسان است.
تطبیق اندیشه های مقاومت و پایداری در شعر خلیل مطران و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
257 - 280
حوزههای تخصصی:
شعر مقاومت و پایداری و ادب اعتراض با هدف بیان نگرانی های اجتماعی و انسانی، بخشی از ادبیات است که به منظور روشنگری از اوضاع نامطلوب نسبت به ناهنجاری ها و مشکلات جامعه در ساختار اجتماعی و سیاسی ابراز می شود. خلیل مطران و شفیعی کدکنی دو شاعر توانمند و مشهور ادبیات معاصر عربی و فارسی هستند، که شعر آنها مفاهیم ارزشمند و قابل تأملی در زمینه اعتراض و مقاومت با مضامین نارضایتی از جامعه، تلاش برای مبارزه با استبداد، مدح و ستایش آزادی و یادبود آزادی خواهان در بردارد. این پژوهش، به دلیل انعکاس مطالب مشترک در شعر دو شاعر به واکاوی میزان هنرآفرینی شعر آن ها در حوزه شعر مقاومت و با تکیه بر روش تطبیقی–توصیفی پرداخته است، تا با بررسی وجوه اشتراک و افتراق خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیان نماید، چگونه شرایط یکسان در دو منطقه جغرافیایی موجب ظهور و بروز وحدت اندیشه دو شاعر گردیده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش دیوان خلیل مطران و کتاب آیینه ای برای صداها از شفیعی کدکنی است که با روش نمونه گیری تصادفی با در نظر گرفتن موضوع پژوهش انتخاب شده است. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهد، با توجه به تفکرات سیاسی یکسان خلاقیت مطران در ادب مقاومت و اعتراض در ایجاد ارتباط میان روایت تاریخی با شرایط روزگار معاصر و ابتکار شفیعی کدکنی در خلق و استفاده از نمادهای سمبلیک در ادب پایداری و اعتراض است.
بررسی تطبیقی دیدگاه های نقدی ادونیس و شفیعی کدکنی در حوزه تعریف شعر، زبان و موسیقی شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی نظریه های نقدی شاعران معاصر عرب و ایرانی می تواند جایگاهی خاص در تحلیل های ادبی داشته باشد. به طور کلی نظریه های نقدی نوین شعری، متأثر از مبادی فکری فلسفه های معاصر آلمان و فرانسه است. ادونیس و شفیعی کدکنی دو تن از شاعرانِ ناقد تأثیرگذار هستند که با درایت خاصی مفاهیم و مولفه های شعری را در مقالات و کتاب های نقدی خوب به بحث گذاشته اند. پژوهش حاضر آرای نقدی این دو شاعر معاصر را با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی در حوزه های تعریف شعر، زبان و موسیقی شعر مورد واکاوی قرار داده است. از نتایج گرفته شده پژوهش این است که این دو منتقد خاستگاه های فکری مشترک و در نتیجه برخی دیدگاه های نقدی مشابه دارند؛ ولی رهیافت های نقادانه آنان به لحاظ روش شناسی و هم به لحاظ عمق فکری متفاوت جلوه می کند. ادونیس در قیاس با کدکنی نگاهی ژرفتر، منسجمتر به مقوله های شعری و زبان شاعرانه دارد.
روایتی خلاق از متن کهن (نقد و بررسی داستان بازنویسی شده ی بیژن و منیژه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله ی حاضر بررسی و تحلیل داستان بازنویسی شده ی «بیژن و منیژه» است. داستان «بیژن و منیژه» از داستان های عاشقانه و جذاب شاهنامه است که بازنویسی خلاق آن، مخاطب کودک و نوجوان را با مقوله ی عشق و حماسه آشنا می کند. روش پژوهش به صورت تحلیل کیفی محتوای آثار و روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. داستان بازنویسی شده ی «بیژن و منیژه»، یکی از روایت های تازه از متن کهن (شاهنامه) است که به صورت خلاقانه برای مخاطب کودک و نوجوان بازنویسی شده است. نتایج پژوهش نشان داد که داستان بازنویسی شده ی شاهنامه به روایت آتوسا صالحی، اگرچه بیشتر به فضاسازی غنایی پرداخته، اما فضا و لحن حماسی متن کهن را نیز به مخاطب انتقال داده و روایت تازه و جذابی برای خواننده خلق کرده است. همچنین استفاده از ویژگی هایی چون؛ تغییر در عناصر ثابت متن، بازنمایی ذهن شخصیت ها، سپیدخوانی و مشارکت خواننده در داستان، خلاقیت در شروع و پایان داستان، ایجاد فضاهای داستانی جدید و برجسته سازی درون مایه، داستان «بیژن و منیژه» را به یک روایت و بازنویسی خلاق تبدیل کرده است.
بررسی تطبیقی قصه ی فریدون به روایت ماصرمی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فریدون، پنجمین پادشاه نامدار کیانی است که داستان های مربوط به او، بخش قابل توجهی از شاهنامه ی فردوسی را به خود اختصاص داده است. در شاهنامه ، شمار کسانی که به همه ی دوره های زندگی آن ها پرداخته شده باشد، بسیار اندک است. یکی از این شخصیت ها فریدون است. ماجراهای مربوط به فریدون در میان عامه ی مردم نیز نفوذ گسترده ای یافته است. یکی از این گونه روایت ها، روایت یکی از نقالان روستای ماصرم-روستایی در 40 کیلومتری جنوب غرب شیراز- به نام «خاور قشنگ» است. نگارنده، نخست به شیوه ی میدانی، این روایت را ثبت کرده، سپس به بررسی تطبیقی آن با روایت شاهنامه ی فردوسی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد راویان و نقّالان کوشیده اند برای پذیرش این داستان در میان مردم منطقه، دست به بومی سازی بزنند. به دیگرسخن، این روایت جز در برخی خطوط داستان، کمتر شباهتی به روایت شاهنامه دارد و یکسره متفاوت شده است. بررسی این روایت نشان می دهد که نقالان افزون بر روایت شاهنامه، به عناصر بومی و باورهای عامیانه، روایت های مذهبی و نیز اسطوره های کهن توجه داشته اند. به طورکلی می توان گفت تفاوت های دو روایت در سه بخش قابل بررسی است: حوادث، شخصیت ها و مکان های رخدادها.
بررسی تطبیقی شگردهای طنزآفرینی در مثنوی های عطار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
35 - 54
حوزههای تخصصی:
هرچند در عصر عطار، شعر و نثر فارسی به اوج شکوفایی و باروری خود رسیده بود، اما از لحاظ تاریخی، این دوران به سبب کثرت حوادث و وقایع ناگوار، یکی از حسّاس ترین برهه های زمانی است. در این عصر، همه چیز از آشفتگی اوضاع و فقر و نابسامانی حکایت دارد. کمتر کسی است که در حوادث این ایّام غور و بررسی کند، ولی دچار حسرت و تحسّر نشود . در این میان با این که به نظر می رسد عطار در عوالم معنوی و عرفانی سیر می کرد و توجّهی به اوضاع زمان خود نداشت، با این همه، شکوائیه های فراوانی در ابراز ناخرسندی از زمانه اش دارد. اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی در قرن ششم، موجی از اعتراض در اندیشه عطار پدید آورده؛ لیکن از آنجا که نتوانسته این اعتراض ها را به صورت مستقیم بیان کند، به ناچار به شیوه غیرمستقیم، پاره ای از مصیبت های مردم ستمدیده را در قالب طنزهایی بیان کرده است؛ از این رو، در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، به یاری شواهدی از متن و با تأکید بر شگردهای بیانی مختلف طنز از جمله تناقض، غافلگیری، واژگونی موقعیت، تمثیل، پارادوکس، سمبل، کنایه و ... ، به بررسی این نوع ادبی در مثنوی های عطار می پردازیم. یافته ها نشان می دهد که تکنیک های محتوایی از نظر کاربرد، سهم بسیار مهمی در خلق آثار این حکایات داشته است.
بررسی تطبیقی سه اثر داستانی منیرو روانی پور: کنیزو، کولی کنار آتش، اهل غرق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
9 - 32
حوزههای تخصصی:
منیرو روانی پور یکی از موفق ترین نویسندگان داستان معاصر ایران به شیوه رئالیسم جادویی است که با تقلید از شیوه داستان نویسی گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی، پرچمدار رئالیسم جادویی در جهان موفق شد با الهام گرفتن از رمان «صد سال تنهایی» وی، آثار داستانی ارزشمندی همچون «اهل غرق»، «کولی کنار آتشب، «کنیزو» و... را به دنیای ادبیات داستانی ایران و جهان عرضه نماید. از طرفی به دلیل پرداختن به ادبیات فولکوریک جنوب و خلق صحنه های واقعی و کاربرد ضرب المثل ها، کنایه ها و عبارات بومی به عنوان یک نویسنده فولکلور شناخته شده است. در این مقاله پس از آشنایی با منیرو روانی پور و افکار و آثار وی، بازتاب رئالیسم جادویی در ادبیات فارسی و سپس نقد ساختارگرایانه و محتوایی سه رمان اهل غرق، کولی کنار آتش و کنیزو مورد بررسی قرار گرفته است.
الگویی برای تحلیل فرایند شکل گیری زبان عرفانی از دستگاه زبان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
37 - 75
حوزههای تخصصی:
فرایند شکل گیری زبان عرفانی گستره وسیع و ابعاد متنوعی دارد. هدف این مقاله آن است که برای تحلیل فرایند شکل گیری زبان عرفانی از قرآن الگویی تازه ارائه کند. این الگو دربرگیرنده مراحلی است که براساس آن ها می توان فرایند شکل گیری زبان عرفانی را از دستگاه زبان قرآنی در متون تعلیمی عرفانی تحلیل کرد. این الگو با ترسیم میدان های معنی شناختی، بر معانی نسبی واژه های قرآنی در متون تعلیمی عرفانی متمرکز است و از بازسازی نظریه ایزوتسو در کتاب خدا و انسان در قرآن حاصل می شود. تحلیل تغییرات معنایی واژه ها نیازمند توجه به ارتباط متن با جامعه و مؤلف است. بنابراین الگوی ارائه شده با توجه به ارتباط چهارگانه متن، جامعه، وضعیت عرفان اسلامی و مؤلف به دریافت دلیل تغییرات معنایی واژه های قرآنی در متون تعلیمی عرفانی کمک می کند. این پژوهش نشان می دهد که می توان در نگرشی دوسویه، مبتنی بر تأثیر قرآن بر عرفان اسلامی و تأثیر عرفان اسلامی بر معانی واژه های قرآنی، فرایند شکل گیری زبان عرفانی را به طور مستقیم از قرآن با یک الگوی تازه تحلیل کرد
اثرپذیری محمد غزالی در احیاء علوم الدین از اللّمع فی التصوّف و قوت القلوب در موضوع سماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان در این پژوهش می کوشند با تمرکز بر موضوع سماع مشخص کنند ابوحامد محمد بن محمد غزالی در تألیف احیاء علوم الدین (492 ق.) چگونه و چقدر از دو کتاب اللُّمَع فی التصوف (از ابونصر سَرّاج طوسی) و قوت القلوب (از ابوطالب مکی) بهره برده است. رویکرد نویسندگان توصیفی تحلیلی است. تحقیق درباره احیاء علوم الدین به شناخت بیشتر فرهنگ تصوف و ادبیات فارسی یاری می کند. در این پژوهش نمونه هایی مطرح و بررسی خواهد شد که غزالی در تألیف احیاء از اللُّمع و قوت القلوب بهره برده است؛ مانند انواع وجد و سماع و دیدگاه پیامبر اسلام، یاران ایشان و بزرگان تصوف؛ عمده این برگرفته ها گفتار صوفیان و حکایت هایی مربوط به آنان است. شیوه استفاده غزالی از مطالب این دو اثر به چند صورت است: نویسنده مطلبی را موبه مو نقل می کند؛ به ضرورت، مطلبی را تفصیل و گسترش می دهد؛ چکیده و برگزیده مطلبی را می آورد؛ مطلبی را با طبقه بندی و دگرگون کردن عرضه می کند. گفتنی است نقل دقیق سلسله راویان در نظر غزالی مهم نیست.
صوره "دون جوان" فی شعر سمیح القاسم وعبدالله بَشیو؛ دراسه مقارنه صورولوجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
111 - 132
حوزههای تخصصی:
علم دراسات الصوره (Image Studies) أو الصورولوجیا أو علم الصور (Imagologie) یبیّن لنا جانبا هامّا من وظیفه الأدب المقارن(أو النقد المقارن بالواقع) فی المدرسه الفرنسیه حیث یتطرق إلى دراسه صوره "الأنا" و"الآخر" فی النصوص الأدبیه. صوره الآخر کمرآه یرى الأنا نفسه فیها من جانب ویرى الآخر معامله الأنا ومواجهته معه من جانب آخر. دون جوان (Don Juan) شخصیه أسطوریه إسبانیه تُعرف بزیر النساء أو مغوی النساء أو صریع الغوانی فی الثقافه الإسبانیه خاصه وفی الثقافه الأروبیه أو العالمیه عامّه. لدون جوان علاقات مع مختلف النساء ولایزال یبحث عن امرأه أخرى جدیده ویترک القدیمه تماما. للشاعرین سمیح القاسم وعبدالله بَشیو، باعتبارهما فحول أدب المقاومه فی الأدبین العربی والکردی، قصیدتان موجّهتان إلى دون جوان وهما یوظفان صورته السلبیه فی مجال أدب المقاومه توظیفا جدیدا لیظهرا مدى التزامهما بهذا النوع من الأدب ویُثریا المعانی الشعریه لدیهما. تبحث هذه المقاله عن کیفیه الرؤیه لصوره الآخر الأسطوری الإسبانی وتوظیفها فی شعر الأنا العربی والکردی بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی وعلى ضوء الأدب المقارن الأمریکی. توصلت الدراسه إلى أن رؤیه سمیح القاسم فی صوره دون جوان تسامحیه على الإطلاق، لکن رؤیه عبدالله بَشیو تسامحیه أولاً ثم تتغیر وتَصیر تشویهیه سلبیه انتهاءاً، والأنا حقیقیه فی هاتین القصیدتین لکن الآخر أسطوری یعنی أن الآخر صوره من صوره الآخر الأصلی البدائی.