فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۱۲۱ تا ۹٬۱۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
The objective was threefold: (a) to investigate the difference among online teaching performance of EFL student teachers at Iran University of Science and Technology who received peer feedback, expert feedback, and reflected on their own teaching practice; (b) to examine the difference between rating scores given by student teachers and those by instructor to online teaching; and (c) to determine student teachers’ best experiences, challenges, and lessons they learnt from expert feedback, peer observation, and reflection. The results of this mixed methods experimental research revealed no statistically significant difference in the three group’s scores on their second teaching practice; however, there was statistically significant difference between the scores of the first and second practices for all three groups. The results also showed that student teachers mostly underrated their first teaching, while they overrated their second teaching. The findings also indicated that their best experiences were related to using technological tools, working with Adobe Connect, making interesting materials, and using games and songs. Their challenges included lack of face-to-face communication, engaging all participants, and preparing suitable materials, whereas teaching new vocabulary in context, simplifying songs by pre-teaching their unknown words, and using online games and websites were the lessons they learnt.
نقش زبان شناسی دینی در «فلسفه دین» جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه دین از علوم جدید در حوزه معرفت شناسی است. مبحث زبان دین به عنوان یکی از شاخه های مهم این علم از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد. یکی از فیلسوفان دین در قرن اخیر جان هیک است. وی با مبنا قرار دادن نظریه «بازی زبانی» ویگتنشتاین و وضع تعبیر کلی «تجربه آنگونه» و تسری آن به تمامی حوزه های رفتاری و تجارب دینی به پلورالیسم دینی قائل شده است. در واقع، هیک حد و مرز زبان و اندیشه را که متخذ از ویگتنشتاین و کانت بود، اساس فلسفه دین خود قرار داد. نتائج مهم بدست آمده از روش و مبانی جان هیک و تسری آن به تمامی حوزه ها، تحقیق و پژوهش پیرامون آن را ضروری می سازد. از اینرو، نگاشته حاضر برای نخستین بار با روش کتابخانه ای به بررسی و نقدِ مبانی روش فلسفه دین جان هیک و نقش زبان شناسی در معرفت های حاصل شده پرداخته است. دستاورد این تتبع، وجود سطحی نگری در زبان شناسی و عدم باور داشتن به تعین معنا در علوم غیر تجربی است.
سیر تطور زبان گونه بلوچی مرزی رایج در منطقه ریگان کرمان در قیاس با بلوچی مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گونه بلوچی ریگان گونه ای است که توسط برخی از گویشوران ساکن منطقه ریگان کرمان تکلم می شود. این گونه که نخستین بار توسط اقوام مهاجر از سیستان وارد ریگان شده است در اثر همجواری منطقه با شهرستان رودبارجنوب و هم زیستی مهاجرین با بومیان فارسی زبان منطقه سبب شد تا گونه متفاوتی از زبان بلوچی در شهرستان ریگان رواج پیدا کند. این تفاوت ها در سطح آوایی، واژگانی و نحوی مشاهده می شود. پژوهش حاضر می کوشد بر مبنای داده های معتبر و روشی علمی و نظام مند به تحلیل و واکاوی متغیرهای زبان شناختی موجود در این گونه زبانی بپردازد تا از این رهگذر سیر تحول این گونه زبانی را شناسایی کند. به منظور گردآوری داده های زبانی، از گویشوران زن و مرد با میانگین سنی 60 سال و متوسط سواد در حد آموزش ابتدایی که در گستره مکانی پژوهش یعنی شهرستان ریگان زندگی می کردند، مصاحبه به عمل آمد. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه ای حاوی 208 واژه و 10 جمله پایه بر اساس پرسشنامه های «طرح ملی اطلس زبانی ایران» و «فهرست واژگان پایه موریس سوادش» بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل و بررسی پیکره داده های پژوهش نشان داد که زبان گونه بلوچی رایج در شهرستان ریگان دارای ویژگی هایی از جمله کاربرد واژه های خاص زبان بلوچی، آواهای مرکب، خوشه همخوانی on-// ایرانی باستان، کاربرد وندهای ویژه شامل پیشوند جمع ساز، پسوندهای اسم ساز و صفت ساز، فرآیند غیردهانی شدگی و استفاده از ساخت ارگتیو است.
معانیِ طرح واره ای حروف اضافه «برای» و «تا» در توضیح دستوری شدگی ثانویهآن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوششی است معنی شناختی، برای تحلیل معانی طرح واره ای حروف اضافه «برای» و «تا» با رویکردی درزمانی در دوره ای تقریباً پنجاه ساله از 1345 تا 1396، به منظور توضیح تغییرات مفهوم شناختی و روند دستوری شدگی آن ها. در این مقاله دستوری شدگی ثانویه حروف مذکور با استناد به طرحواره های تصوری که امکان تبیینی شناختی را فراهم کرده اند، توضیح داده شده است. برای دست یافتن به چنین تحلیلی، معانی هریک از حروف اضافه یاد شده به شیوه کتابخانه ای و از فرهنگ های سخن ، دهخدا و کتاب های دستورزبان فارسی استخراج شد و پس از تحلیل آن ها با استفاده از روش تحلیل مؤلفه ای معنی و با ذکر طرح واره های تصوریِ متداعی با معانی این حروف اضافه، دامنه تغییرات مفهوم شناختی آن ها طی دستوری شدگی ثانویه بررسی شده است؛ به این ترتیب که با تعیین مؤلفه معنایی ثابت و تکرارشونده و نیز طرح واره تکرارشونده مرتبط با معانی داده های مورد بررسی درباره چندمعنایی و دستوری شدگی ثانویه آن ها به صورت مستدل توضیح داده شده است. معنای سرنمونی و معانی حاشیه ای هریک از حروف اضافه مدنظر با کمک روش تایلر و ایوانز (2003) تعیین شده است. توصیف و تبیین چندمعنایی حروف اضافه «برای» و «تا» در نتیجه دستوری شدگی ثانویه آن ها بر اساس معانی طرح واره ای این حروف از جنبه های نوآورانه این پژوهش به شمار می رود. بررسی معنی شناختی حروف نشان می دهند مولفه معنایی ثابت و تکرارشونده در دستوری شدگی «برای» هدف است و در دستوری شدگی «تا» مقصد است. طرح واره مرتبط با هر دویِ آن ها نیز مقصد است. همچنین، هر دو حرف اضافه تغییر مقوله گذر داشته اند و معانی آن ها در پی دستوری شدگی ثانویه انتزاعی شدگیِ را نیز پشت سر گذاشته است.
پی بست های ضمیری در زبان فارسی از نگاه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به باور شقاقی (1394) گونه آزاد پی بست ضمیری، یعنی ضمایر منفصل، می توانند در جایگاه هسته گروه اسمی قرار بگیرند؛ اما گونه واژه بستی آنها چنین قابلیتی ندارد. این در حالی است که اگر میزبان حرف اضافه باشد، ضمیر می تواند در جایگاه هسته گروه اسمی قرار گیرد. با توجه به این مسئله، پژوهش حاضر می کوشد تا با استفاده از نظریه صرف توزیعی، به تحلیل فرایند شکل گیری ضمایر منفصل و متصل و ماهیت ضمایر متصل به اسم، حرف اضافه و فعل بپردازد، تا در پرتو آن بتواند دلیل وجود چنین رفتار دوگانه ای را بیابد. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام می گیرد و فرضیه های آن با استفاده از استدلال های نظری و شواهد زبانی به بوته آزمایش قرار داده می شود. فرضیه اصلی این پژوهش آن است که رفتار متفاوت ضمایر متصل، ریشه در ماهیت و جایگاه ساختاری ویژه آنها دارد؛ در این زمینه همچنین فرضیه وجود نشانه «M» نیز مطرح می گردد؛ این نشانه که حاصل ادغام صرفی میان تکواژ پایه و ضمیر است بر روی هسته ضمیر متصل هویدا می گردد. یافته های این پژوهش ضمن اثبات وجود نشانه «M»، تمایز ساختاری و ماهیتی ضمایر متصل به میزبان های مختلف را تأیید می کند.
Loyalty to Traditional Prescriptions or Facing the Challenge of Realities: An Investigation into the Status of Metadiscourse Awareness in Academic Writing Coursebooks(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۴, No.۲۹, Fall & Winter ۲۰۲۱
221 - 242
حوزههای تخصصی:
The well-established affiliation of metadiscourse research tradition to the philosophy of ESP raises some inevitable expectations on how much and how well the concept has been geared to meet the practical necessities of academic writing pedagogy. In light of such an expectation, a corpus of 35 academic writing coursebooks published during the last three decades was evaluated in terms of the possible realizations of key resources of interaction in pedagogical tasks. Due to its theoretical rigor and analytically operationalized nature, Hyland’s model of metadiscourse (2005a) was taken as the guiding framework for the current evaluation. The quantitative findings emerging from the analysis of the corpus did not sound sufficiently promising, suggesting that those theoretical developments have not yet been ideally translated into pedagogical designs; however, the rich range of resources identified in the tasks (i.e., the 55 categories emerging from the evaluation of the corpus) suggest that the rigorous tradition of research in metadiscourse has contributed to the effective operationalization of the concept for pedagogical objectives. It has been argued that through the effective introduction of the concept of metadiscourse into pedagogical designs and its appropriate operationalization, novice participants of academic/scientific discourse communities would be enabled to redefine the nature of academic communication and get rid of a large number of misconceptions which have become fossilized through long years of the dominance of positivistic thinking.
گزینشی از واژه های گویش لری لنده
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
143 - 159
حوزههای تخصصی:
لری کهگیلویه ای از گویش های جنوب غربی ایران است که در بخش غربی استان کهگیلویه و بویراحمد رواج دارد. از جمله مهم ترین ویژگی های زبان لری، کاربرد فراوان صفت است. از آن جا که زندگی عشایر لر با زمین و دام پیوندی عمیق داشت، گویش وران لر نیز به وضع صفات و واژه هایی با مرزبندی برای پدیده های اطراف خود، برای هرکدام از این دو عنصر حیاتی زندگی کوچ نشینی پرداختند. به نظر می رسد این نظام صفات و واژگان نوعی نشانه گذاری بر پدیده های واحد بود تا مخاطب در دریافت مصداق کلام گوینده با مشکل روبرو نشود. در نوشته پیش رو واژه های مرتبط با زندگی روستایی در گویش لری شاخه کهگیلویه از زیرشاخه های گویش لری کهگیلویه و بویراحمدی ارائه می شود. به این منظور، تا آ ن جا که مقدور بود واژه های مربوط به زندگی روستایی (اعم از مکان ها، زمان ها، گیاهان، ابزارها، پرندگان و حشرات) جمع آوری شد. لازم به ذکر است که حوزه جغرافیایی گردآوری این واژه ها، روستاهای اطراف شهرستان لنده می باشد.
تحلیل نمود ایستایی و فعّالیتی در کردی کلهری (بر اساس رویکرد فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر برپایه رویکرد فازی کرافت (2012) به واکاوی نمودهای ایستایی و فعّالیتی در کردی کلهری پرداخته است. باتوجه به طبقه بندی کرافت (2012) از انواع نمود، می توان چنین مطرح کرد که چهار نمود ایستایی گذرا، ایستایی ناگذرای ذاتی، ایستایی ناگذرای اکتسابی و نمود ایستایی نقطه ای نیز در کردی کلهری وجود دارد. همچنین در این زبان نمودهای فعّالیتی به دو نوع نمود فعّالیتی مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می شوند. تحلیل داده ها نشان داد که وجه مشترک چهار نمود ایستایی در کردی کلهری نقطه ای بودن فاز نمایه شده آن ها در بُعد کیفی است و تفاوت این نمودها در بسط فاز نمایه شده آن ها در بُعد زمان است. فازهای نمایه شده نمودهای فعّالیتی در دو بُعد زمان و بُعد کیفی گسترش می یابد که ازاین نظر، آن ها با نمودهای ایستایی تفاوت دارند. علاوه براین، تحلیل فازی، تفاوت بین نمودهای فعّالیتی مستقیم و غیرمستقیم را این گونه مشخص کرد که در نمود فعّالیتی مستقیم یک تغییر مستقیم و پیوسته در امتداد بُعد کیفی وجود دارد؛ اما در نمود فعّالیتی غیرمستقیم شاهد چنین وضعیتی نیستیم. باتوجه به تحلیل داده ها نتیجه گرفته می شود که تحلیل فازی می تواند تبیینی مناسب از تفاوت ها و ویژگی های مقوله نمود واژگانی به ویژه دو نوع نمود ایستا و فعّالیتی در کردی کلهری به دست دهد.
افسانه گردانی در بوف کور
منبع:
رخسار زبان سال چهارم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
5-17
حوزههای تخصصی:
به کارگیری ادبیات کودک و نوجوان در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان بزرگ سال از منظر مدرسان زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش رویکرد آموزش ادبیات محور زبان، بهره گیری از ادبیات کودک و نوجوان در آموزش زبان ها به گویشوران غیربومی جایگاه مطلوبی یافت و ویژگی هایی همچون برخورداری از واژه ها و ساختارهای دستوری امروزی، بیان مفاهیم و رویدادهای ملموس زندگی، لذت بخشی، آشناسازی فراگیران با مسائل بلاغی زبان، و بهره داشتن از موضوعات عام و جهانی، برنامه های آموزشی زبان را به سمت استفاده از مصادیق این گونه سوق داد. با وجود این، سیاست گذاران حوزه ی آموزش زبان، از گزینش متون ادبی این حوزه بی نیاز نیستند؛ چراکه این گونه نیز از انواع و سطوحی متشکل است که بهره گیری از آنها نیازمند بررسی و پژوهش است. در همین راستا پژوهش حاضر به شیوه ای پیمایشی به تعیین اهمیت مصادیق حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان در آموزش فارسی به غیرفارسی زبانان پرداخته است. بدین منظور نخست پرسشنامه ای محقق ساخته دربردارنده ی هشت گویه از مصادیق ادبیات کودک و نوجوان در سه سطح زبانی تهیه شد و به روش غیرتصادفی دسترس پذیر و هدفدار در اختیار 94 تن از مدرسان ایرانیِ با سابقه ی تدریس در حوزه ی آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان که با مقولات ادبیات فارسی نیز آشنایی داشتند، قرار گرفت. داده های به دست آمده، به منظور پاسخ گویی به پرسش های پژوهش از طریق نرم افزار اس پی اس اس 22 و آزمون های آماری کای- دو یک طرفه، فریدمن و من- ویتنی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها حاکی از آن است که تمام شاخص های تعیین شده در سطح مبتدی کم اهمیت یا بی اهمیت اند، و در دو سطح میانی و پیشرفته بر اهمیت داستان نوجوان، قصه ها و داستان های کودکانه، و شعر نوجوان تاکید بیشتری شده است.
مفهوم پردازی اندام واژه «dam» در اصطلاح های استعاری کردی ملکشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
225 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اصطلاح های استعاری کردی ملکشاهی بود که در آنها اندام واژه «dam» به کار رفته است. کردی ملکشاهی، یکی از گونه های کردی جنوبی واقع در استان ایلام است. داده های پژوهش از گفتار سخنگویان گونه مذکور گردآوری شده است. در این پژوهش، بخشی از استعاره های رایج کردی ملکشاهی با تکیه بر مفهوم پردازی دو اندام واژه «دهان» و «صورت» در پرتو رویکرد شناختی، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، بخش قابل ملاحظه ای از استعاره های مورد بررسی، ماهیتی ساختاری داشته اند. «جویدن»، «جنگ»، «فوران آتش» و «اسارت» از حوزه های مبدأ و «مباحثه»، «آزادی»، «بی اعتنایی»، «کتمان» و «غم» از حوزه های مقصد چنین استعاره هایی بوده اند. از نگاشت های صورت گرفته برای واژه «dam» در ساخت های استعاری مورد بررسی، می توان به «ظرف»، «آتش فشان»، «جاندار»، «قفس»، «احترام» و «ادعا» اشاره کرد. یافته ها همچنین نشان داده که «جنگ»، پربسامدترین حوزه مبدأ و «اعتنا»، پربسامدترین حوزه مقصد این استعاره ها بوده اند. علت تفاوت در فراوانی وقوع حوزه های مبدأ و مقصد، برخاسته از نگاشت های متفاوت و نو در حوزه های پربسامد بوده است.
سازه های محذوف در جملات دارای فعل مرکب زبان فارسی: رویکردی فاز بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان درباره چگونگی عملکرد فرایند حذف در جملات دارای فعل مرکب در زبان فارسی اختلاف نظر دارند و تحلیلی جامعی در این خصوص وجود ندارد. برخی از این زبان شناسان معتقد هستند که براساس فرایند حذف شاهد حذف موضوع[1] هستیم، در مقابل برخی دیگر بر این باورند که حذف گروه فعلی به همراه ابقای فعل کوچک[2] حاصل فرایند حذف است. با توجه به دوگانگی ذکرشده در مطالعات پیشین و همچنین ناکارآمدی آن ها در تبیین سایر جملات دستوری، این پژوهش بر آن بوده است که براساس رویکرد پویا به نظریه فاز در نحو کمینه گرا و براساس آرای بشکوویچ (2005; 2013; 2014) تحلیلی نو از این فرایند زبانی ارائه کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در این چارچوب نظری، آنچه در جملات دارای گروه فعلی مرکب حذف می شود نه حذف موضوع است و نه حذف گروه فعلی با ابقای فعل کوچک، بلکه سازه محذوف در جملات دارای گروه فعلی مرکب فاز یا متممِ فاز است.
[1] argument ellipsis
[2] light Verb stranding VP-ellipsi
Junior Secondary School Students’ Motivation for Learning Multiple Foreign Languages in Burundi: A Cross-sectional Study
حوزههای تخصصی:
This study investigated the motivation of Burundi junior secondary school students learning simultaneously three foreign languages: French, English, and Kiswahili. A 65-item questionnaire was employed to sample the views of 348 (grade 7 through 9) learners from state schools. Using Dörnyei’s (2009) L2 motivational self-system as the main theoretical framework, this study specifically explored temporal changes in L2 motivation of the participants over the three-year period across the three target languages. In doing so, the present study adopted a quantitative research design with a cross-sectional approach and the obtained data were analysed by means of descriptive and inferential statistics namely a one-way analysis of variance (ANOVA) and stepwise multiple regression analyses. Statistical analyses were computed using SPSS - version 22. The results indicated that there were significant differences in most of the measured motivational scales across the three languages with ninth grade students scoring significantly lower than their peers from lower school grades. Moreover, the results revealed that L2 learning experience and ideal L2 self were the two variables that respectively predicted most the students’ intended effort to learn each language. One school grade-related difference was that international posture appeared as a significant factor among seventh grade students in relation to French learning and among ninth grade pupils regarding English learning. Another finding, which was unexpected, was that English (L3) appeared to be the most popular foreign language among these students. In the light of the results, pedagogical implications are discussed based on the socio-educational context of Burundi.
استعاره دستوری اسم سازی و بازنمایی ایدئولوژیک در گفتمان سیاسی برجام: رویکرد دستور نقش گرای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین چگونگی برجسته سازی و حاشیه رانی کنش ها و واکنش ها در بازنمایی ایدئولوژیک متن، به دنبال یافتن پاسخی به این پرسش است که یک گفتمان سیاسی، چگونه از فرایند اسم سازی برای توصیف وقایع و رخدادها بهره می برد و این کاربرد در خدمت چه اهدافی است. بدین منظور متون سخنرانی رؤسای جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا پس از امضای توافق هسته ای برجام در سال 2015 از نگاه گفتمان شناسی انتقادی انتخاب شده است. در بخش اول تحلیل داده ها تعداد 508 بند شناسایی و تحلیل شده است، که شامل متن کامل سخنرانی طرفین مذاکره است. در بخش دوم تحلیل ها، کاربرد استعاره دستوری اسم سازی در پوشش اخبار تحولات پیرامون توافق هسته ای، در بازه زمانی پس از خروج آمریکا از توافق لغایت گام پنجم ایران در کاهش تعهدات برجامی، در دو رسانه داخلی و دو رسانه خارجی مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده است نقش اسم سازی در بازنمایی های متفاوت از رویدادی واحد در رسانه های گفتمان های رقیب، نمایان شود. داده های این بخش نیز شامل 8 عنوان خبری از رسانه های چهارگانه فوق در پنج مقطع زمانی خاص است، که در آن ها تحولی عمده پیرامون توافق برجام صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد هم در تنظیم متن سخنرانی دو رئیس جمهور و هم در پوشش تحولات سیاسی پیرامون توافق هسته ای توسط رسانه ها، استعاره های دستوری اسم سازی بیش از آنکه به دنبال حذف کنش گر از کانون توجه مخاطب باشد، به دنبال برجسته سازی خود کنش است و گفتمان های رقیب با این برجسته سازی ها به دنبال القای معنای موردنظر خود به مخاطب هستند.
زمان و نمود در دستور سنتی زبان ترکی آذربایجانی در مقایسه با رویکرد نظام دستور نقشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که منابع دستوری زبان ترکی آذربایجانی عموماً بر پایه دستور سنتی است و تمایزی بین عنصر زمان و نمود در این دستور صورت نگرفته است، بنابراین جستار حاضر به بررسی و مقایسه عنصر زمان و نمود در زبان ترکی و انگلیسی با رویکرد دستور نقشی هلیدی می پردازد. در مرحله نخست تحلیل داده ها، پیوندهای زمان در زبان ترکی و سپس ساختار وجه در قالب جملات انگلیسی با معادل های ترکی شان مقایسه و بررسی شدند که این نتایج به دست آمد: در تمامی منابع دستور سنتی ترکی آذربایجانی، پیوندهای -ir، ar/әr و –miş که بیانگر فرآیند وقوع فعل هستند، به عنوان پیوندهای زمان در نظر گرفته شدند. به بیان دیگر، در دستور سنتی با نوعی از آمیختگی زمان و نمود مواجه هستیم. از طرف دیگر، این تکواژها در رویکرد دستور نقشی در گروه زمان داری ها قرار نمی گیرند، بلکه در بخش باقی مانده، نقش اول محمول ها یعنی فرآیند زمانی وقوع فعل را بازی می کنند. همچنین مشخص شد که تکواژ زمان حال در ترکی- برخلاف نگرش دستور سنتی- با عدم حضور پیوند زمان گذشته (di-) نمود پیدا می کند؛ یعنی با تکواژ صفر و مطابق دستور نقشی در بخش «محمول» واقع می شود. برخلاف زبان انگلیسی که تکواژهای زمان داری در مواردی به شکل ادغام با فعل واژگانی نمود پیدا می کنند، این تکواژها در ترکی همیشه به شکل تکواژ وابسته، به پایه فعل واژگانی متصل می شوند.
Fiery words: Unveiling anger in Hindi idioms through conceptual metaphors and metonymies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper investigates the conceptual and cognitive motivations behind anger-related Hindi idioms. The study is based on 40 idiomatic expressions on anger curated from diverse sources, including websites, books, and native speakers’ intuition. The study employs the theoretical framework of Conceptual Metaphor Theory (CMT) by Lakoff and Johnson (1980) for the analysis of these linguistic expressions. For the identification of conceptual metaphors, Metaphor Identification Procedure (MIP) by Pragglejaz Group (2007) was employed After analysis, nine conceptual metaphors and an equal number of conceptual metonymies were found in the chosen idiomatic expressions. Conceptual metaphors such as “ANGER IS FLUID,” “ANGER IS A WILD ANIMAL,” and “ANGER IS A STORM,” as well as conceptual metonymies like “REDDENING OF THE FACE” and “GNASHING OF TEETH,” were identified, among others. The findings reveal that there is a coherent conceptual organization underlying these idioms, predominantly characterized by conceptual metaphor and metonymy. The study can give us insight into the cultural conceptualisation of anger expressions in Hindi which can contribute the broader landscape of emotion research from Cognitive linguistic point of view and also in teaching-learning of Hindi idioms.
تحلیل بینانشانه ای نقاشی اکفراستیک «تقدیر» از مهدی زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه بیناوجهی و بینانشانه ای از بصری به کلامی، به طور سنتی، از دوره یونان، اکفراسیس نامیده شده است. با نظر به توسع انواع انتقال معنی از طریق ترجمه، اکفراسیس نیز تنوع و گستردگی یافته و امروزه انتقال معنی از بازنمود کلامی به بصری را نیز شامل می شود. پژوهش های موجود ترجمه بینانشانه ای کلامی-بصری را از منظر تفاوت ماهوی میان گسسته و پیوسته بودن دو نظام نشانه ای و یا از منظر تفاوت در رمزگان نگریسته اند. مسأله اصلی در این پژوهش این است که تولید کننده هر کدام از متن ها چگونه معنا را بازنمایی نموده و انتقال می دهد. در مقاله حاضر با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی، مبتنی بر زبانشناسی نقشگرای هلیدی و گرامر بصری کرس و لیوون (2006)، اکفراسیس نقاشی خط از مهدی زمانی با عنوان «تقدیر» -که برگردان یک متن شعری (هنر کلامی) است- بررسی شده است. فرضیه تحقیق این است که بازنمایی و انتقال معنا در هر کدام از متن مبدأ و مقصد با تکیه به گرامر خاص هر کدام و با بهره گیری از ظرفیت های سطوح فرانقشی رخ می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد در برگردان از متن کلامی به بصری، معنی نه به صورت تطابقی بلکه به صورت سازواره ای از گرامر کلامی به بصری ترجمه شده و فرانقش های سه گانه به صورت غیرتطابقی به یکدیگر ترجمه شده اند. ترجمه فرانقش منطقی، دامنه استعاری ترجمه را در متن مقصد افزایش داده است.
Latent Profile Analysis for the Investigation of Emotional Factors in Second Language Acquisition(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Exploring L2 affective variables requires innovative research analytic approaches that can adequately address the complexity and dynamicity of the variables. Not always can the normality of distribution and linearity of relationships be assumed. Neither can the homogeneity of variance be always met. Latent profile analysis (LPA) is suggested to deal with the heterogeneity of data and non-linear relationships. It allows for hypothesis testing and model testing to tackle the ergodicity issue in second language acquisition (SLA) research from a person-centered approach. LPA, which primarily serves to classify a population or sample into several sub-groups, can be effectively employed in SLA research to classify L2 teachers or learners in terms of the different positive and negative emotions (e.g., enjoyment, boredom, anxiety, etc.) they experience while learning a foreign or second language. A classroom-based L2 learning experience occurs interactively with several personal and contextual variables involved. The relationship between any single affective variable can hardly be conceived as linear. Thus, LPA holds promises for dealing with these non-linear relations and provides insightful information about the profiles of learners or teachers concerning a particular affective variable. The purpose of this conceptual analysis is to provide a review of the basic tenets of LPA and to explain how it can contribute to the exploration of emotional variables in SLA. By identifying distinct emotional profiles, the study offers guidance on tailoring instructional strategies to address the specific emotional needs of language learners, thereby enhancing the effectiveness of language acquisition interventions.
تغییر دیدگاه و تفکر انتقادی در داستانﻫای مکتوب دانشجویان ایرانی به زبان انگلیسی: گامی به سوی آموزش انتقادی زبان انگلیسی برای اهداف دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تغییر دیدگاه در روایت و نگارش انتقادی دانشجویان ایرانی دوره های انگلیسی برای اهداف دانشگاهی به زبان انگلیسی، به عنوان زبان خارجی پرداخته است. 60 نفر (30 زن و 30 مرد) از دانشجویان کارشناسی رشته روان شناسی دردسترس را انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی « داستان اول شخص » و « خلاصه داستان سوم شخص » ﺘﻘﺴیم کردیم. ابتدا، تفکر انتقادی مشارکت کنندگان را با آزمون واتسون و گلیزر فرم الف ( 1980 ) ارزیابی کردیم. مقایﺴه نمرات ﭙیش آزمون ازطریق آزمون t مستقل نشان داد که بین تفکر انتقادی دو گروه، تفاوت ﻤﻌﻧاداری نبود. سپس، داستان کوتاه « ﭘرواﻨﻪﻫا » ( Grace, 1987 ) را به مشارکت کنندگان دادیم. گروه داستان اول شخص با تغییر دیدگاه داستان، آن را از زاویه دید اول شخص نوشتند، ولی مشارکت کنندگان گروه خلاصه داستان سوم شخص، همان داستان را از دیدگاه سوم شخص نگاشتند. از طبقه بندی انواع نوشتار انتقادی هاتن و اسمیت ( 1995 ) برای تحلیل محتوایی 60 روایت به دست آمده از گروه ها استفاده کردیم. براساس نتایج آزمون u Mann-Whitney ، تفاوت معناداری بین طول و تعداد جمله واره های نوشتار توصیفی و تأمل دوگفتاره در داستانﻫای اول شخص نسبت به تعداد نظایرشان در داستان های سوم شخص وجود داشت، اما تفاوت ﻤﻌﻧاداری بین تعداد جمله واره های تأمل توصیفی و تأمل انتقادی نبود. منطق گفت و گویی داستان ها به ترتیب از بیشترین به کم ترین عبارت بود از نوشتار توصیفی، تأمل توصیفی، تأمل دوگفتاره و تأمل انتقادی. بررسی کیفی داستان ها، چندصدایی آن ها را نشان داد. درنتیجه، روش تحلیل محتوایی داده ها ثابت کرد که تغییر دیدگاه بر ابراز دیدگاه های مشارکت کنندگان، تأمل در توصیف و دوگفتارگی نوشته هایشان افزود که درراستای هدف این پژوهش یعنی تقویت نگارش انتقادی در دوره های زبان انگلیسی برای اهداف دانشگاهی است.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه لایه ای نورمن فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و تحلیل می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب نظریه نقش گرای نظام مند مایکل هلیدی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، ویژگی های عرفانی شاخص در زبان حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی، اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی- اجتماعی زمانه اوست. دستاورد پژوهش، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و دریافت گفتمان عرفانی او، با استفاده از ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی نوین، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّا می سازد.