تحلیل بینانشانه ای نقاشی اکفراستیک «تقدیر» از مهدی زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه بیناوجهی و بینانشانه ای از بصری به کلامی، به طور سنتی، از دوره یونان، اکفراسیس نامیده شده است. با نظر به توسع انواع انتقال معنی از طریق ترجمه، اکفراسیس نیز تنوع و گستردگی یافته و امروزه انتقال معنی از بازنمود کلامی به بصری را نیز شامل می شود. پژوهش های موجود ترجمه بینانشانه ای کلامی-بصری را از منظر تفاوت ماهوی میان گسسته و پیوسته بودن دو نظام نشانه ای و یا از منظر تفاوت در رمزگان نگریسته اند. مسأله اصلی در این پژوهش این است که تولید کننده هر کدام از متن ها چگونه معنا را بازنمایی نموده و انتقال می دهد. در مقاله حاضر با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی، مبتنی بر زبانشناسی نقشگرای هلیدی و گرامر بصری کرس و لیوون (2006)، اکفراسیس نقاشی خط از مهدی زمانی با عنوان «تقدیر» -که برگردان یک متن شعری (هنر کلامی) است- بررسی شده است. فرضیه تحقیق این است که بازنمایی و انتقال معنا در هر کدام از متن مبدأ و مقصد با تکیه به گرامر خاص هر کدام و با بهره گیری از ظرفیت های سطوح فرانقشی رخ می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد در برگردان از متن کلامی به بصری، معنی نه به صورت تطابقی بلکه به صورت سازواره ای از گرامر کلامی به بصری ترجمه شده و فرانقش های سه گانه به صورت غیرتطابقی به یکدیگر ترجمه شده اند. ترجمه فرانقش منطقی، دامنه استعاری ترجمه را در متن مقصد افزایش داده است.